حضرت امام، رضوانالله علیه، توجه ویژهای نسبتبه ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقاتهای خودشان را در ماه رمضان تعطیل میکردند و به دعا و تلاوت قرآن و... میپرداختند. و خودشان میگفتند: «خود ماه مبارک رمضان، کاری است».
در این ماه، ایشان، شعر نمیخواندند و نمیسرودند و گوش به شعر هم نمیدانند، دگرگونی خاصی متناسب با این ماه در زندگی خود ایجاد میکردند، به گونهای که این ماه را سراسر به تلاوت قرآن مجید و دعا کردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپری میکردند.
حضرت امام رحمهالله درباره رمضان چنین میسرایند:
ماه رمضان شد، میو میخانه بر افتاد / عشق و طرب و باده به وقتسحر افتاد. افطار به می کرد برم پیر خرابات / گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد.
با باده وضو گیر که در مذهب رندان / در حضرت حق این عملتبارور افتاد.
از جمله برنامههای ویژه حضرت امام، رضوانالله علیه، در ماه مبارک رمضان، عبادت و تهجد بود. امام، عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهی میدانستند و به صراحتبیان میکردند که در وادی عشق، نباید به عبادت به چشم وسیلهای برای رسیدن به بهشت نگاه کرد.
اکثر آشنایان امام نقل میکنند که از سن جوانی، نماز شب و تهجد، جزو برنامههایشان بود.
بعضی از نزدیکان ایشان میگفتند که وقتی در ظلمت و تاریکی نیمه شب، آهسته وارد اتاق امام میشدند، میدیدند که با خضوع و خشوعی خاص، نماز میخواندند و قیام و رکوع و سجود را بهجا میآوردند که حقاً وصف ناپذیر بود.
یکی از اعضای دفتر ایشان، در این باره میگوید: پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیماری و در صحت و در زندان و در خلاصی و در تبعید، حتی روی تختبیمارستان قلب هم نماز شب خواندند.
امام، توجه خاصی به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترک نمیکردند. نقل شده است که امام، در نجف اشرف، با آن گرمای شدید، ماه مبارک رمضان را روزه میگرفت و با این که در سنین پیری بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشا را به همراه نوافل بهجای نمیآوردند، افطار نمیکردند! و شبها تا صبح، نماز و دعا میخواندند و بعد از نماز صبح، کمی استراحت میکردند و صبح زود برای کارهایشان آماده میشدند.
خانم زهرا مصطفوی میگوید:
راز و نیاز امام و گریهها و نالههای نیمه شبش، چنان شدید بود که انسان را بیاختیار به گریه میانداخت.
یکی از اساتید قم نقل میکرد: شبی مهمان حاج آقا مصطفی بودم. ایشان خانه جداگانهای نداشتند و در منزل امام زندگی میکردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صدای آه و نالهای شنیدم، نگران شدم که مگر اتفاقی افتاده است؛ حاجآقا مصطفی را بیدار کردم و گفتم: «ببین چه خبر است!». ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صدای امام است که مشغول تهجد و عبادت است»
در ماه مبارک رمضان، این شب زندهداری و تهجد، وضعیت دیگری داشت. یکی از محافظان بیت میگوید در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان، نیمه شب، برای انجام کاری مجبور شدم از جلوی اتاق امام گذر کنم. حین عبور، متوجه شدم که امام زار زار گریه میکردند! هقهق گریه امام که در فضا پیچیده بود، واقعاً مرا تحتتأثیر قرار داد که چگونه امام، در آن موقع از شب با خدای خویش راز و نیاز میکند.
آخرین ماه مبارک رمضان دوران حیات امام، به گفته ساکنان بیت، از ماه مبارک رمضانهای دیگر متفاوت بود! به این صورت که امام، همیشه، برای خشک کردن اشک چشمشان دستمالی را همراه داشتند، ولی در آن ماه مبارک رمضان، حولهای را نیز همراه بر میداشتند تا به هنگام نمازهای نیمه شبشان، از آن استفاده کنند!
امام خمینی، رضوانالله علیه، توجه خاصی به قرآن داشتند، بهطوری که روزی، هفتبار قرآن میخواندند!
امام در هر فرصتی که بهدست میآوردند، ولو اندک، قرآن میخواندند. بارها دیده شد که امام حتی در دقایقی قبل از آماده شدن سفره - که معمولاً به بطالت میگذرد - قرآن تلاوت میکنند! امام، بعد از نماز شبش تا وقت نماز صبح، قرآن میخواند.
یکی از اطرافیان امام میگوید:
امام در نجف چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: «شما باید چند روزی قرآن نخوانید و به چشمتان استراحتبدهید». امام، خندیدند! و فرمودند: «دکتر، من چشم را برای قرآن خواندن میخواهم! چه فایدهای دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کاری کنید که من بتوانم قرآن بخوانم.»
و در ماه رمضان یکی از همراهان امام در نجف اظهار میکرد که امام خمینی در ماه مبارک رمضان هر روز ده جزء قرآن میخواندند؛ یعنی در هر سه روز یک بار قرآن را ختم میکردند.
علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان دستور میدادند که چند ختم قرآن برای افرادی که مد نظر مبارکشان بود، قرائتشود.
امام در ماه رمضان توصیه میکردند:
از کردار و رفتار ناشایسته خود، استغفار کنید. اگر خدای نخواسته، گناهی مرتکب شدهاید، قبل از ورود به ماه مبارک رمضان توبه کنید. زبان را به مناجات حق تعالی عادت دهید. مبادا در ماه مبارک رمضان از شما غیبتی، تهمتی و خلاصه گناهی سر بزند و در محضر ربوبی با نعم الهی و در مهمانسرای باری تعالی آلوده به معاصی باشید.
کیوان مهرگان ، امین علم الهدی: دو ماهی که ایران از خرداد ماه پشت سر گذاشت بیش از 20 سالی که میرحسین موسوی سکوت کرده بود، خبر داشت؛ خبرهایی که امروز ثبت و ضبط و فردا در حافظه جمعی ایرانیان ماندگار خواهد شد، درست بسان حوادث 20 سال پیش. میرحسین موسوی که آمد همه، همه چیز در او یافتند الا سخنی تازه. چون 20 سال جانب سکوت گزیده بود و وقتی این سکوت شکست، علاوه بر آن همه چیز، سخنی به قدمت یکصد سال دموکراسی خواهی از حنجره او به گوش ها رسید، برای همین منحنی اقبال جامعه از موسوی از روز اعلام نامزدی تا روز انتخابات چنان رشدی داشت که اگر همه چیز به روال عادی می گذشت شاید امروز جلوی نام میرحسین موسوی می نوشتیم؛ آقای رئیس جمهور. تا روز انتخابات مردم در جریان هستند اما از روز انتخابات به این طرف حجم و سرعت حوادث به گونه یی پیش رفت که بسیاری از اتفاقات مهم در خبرها و نظرها نیامد. از جمله این اخبار تکاپوی ستاد موسوی از روز رای گیری به این طرف است.
دکتر سیدعلیرضا حسینی بهشتی از مشاوران نزدیک موسوی در گفت وگو با «اعتماد» همه آنچه را که در ستاد اتفاق افتاده نمی گوید اما در لابه لای سخنانش به بیان آنچه ناگفته مانده، اشاره می کند. بهشتی از تدوین آنچه در انتخابات گذشته خبر می دهد؛ تدوین آنچه فصل مهمی از تاریخ این سرزمین نازنین است.
---
-شما از نزدیک ترین افراد به مهندس موسوی هستید. روز انتخابات در ستاد مرکزی چه خبر بود، میرحسین موسوی چه کاری انجام می داد؟
ستاد در روز انتخابات در قسمت های مختلف فعال بود اما مهم ترین قسمت ستاد کمیته صیانت از آرا بود که این قسمت سیستمی را راه اندازی کرده بود برای ارتباط آنلاین با ناظران صندوق ها؛ البته آن قسمت از ناظرانی که اجازه حضور پای صندوق ها را گرفته بودند. این مساله که مطرح می کنند مبنی بر حضور 40 هزار نماینده مهندس موسوی بر سر صندوق ها اندکی با واقعیت تفاوت دارد. ما نزدیک به 40 هزار داوطلب داشتیم و برای آنها درخواست صدور کارت نظارت داده بودیم که از این تعداد 25 هزار نفر بیشتر نتوانستند به عنوان ناظر پای صندوق حضور داشته باشند. دوستان به مابقی افراد اجازه حضور ندادند و کارت نظارت شان را صادر نکردند. در عین حال از همان تعداد نیز عده زیادی زمان شمارش آرا از صندوق ها اخراج شدند. خیلی موانع درست کردند تا نظارت صورت نگیرد. قبل از آن پیش بینی کردیم اس ام اس ها را قطع کنند و با آنکه وزارت ارتباطات به ما اطمینان داده بود مبنی بر قطع نشدن سیستم پیامک ها برای اطمینان بیشتر خطوط تلفنی نیز برای ستاد در نظر گرفته شد. شب انتخابات با قطع شدن سیستم پیامک ها قرار بود از خطوط تلفن استفاده کنیم که در روز انتخابات بیش از 300 خط تلفن ستاد صیانت از آرا را نیز قطع کردند. آقای موسوی هم نزدیک ستاد کمیته صیانت از آرا بودند که در جریان کار باشند.
-شما در جریان قطع شدن پیامک ها و بعد از آن تلفن های ستاد یا راه ندادن ناظران به صندوق ها با مراجع قانونی رایزنی داشتید؟
هم اعضای اصلی ستاد و هم مهندس موسوی در روز انتخابات و حتی قبل از آن رایزنی های زیادی برای حل مشکلات انجام دادند.
-با چه افراد یا مراجعی؟
با وزارت کشور که هم تماس گرفته شد افرادی نیز به عنوان نماینده ستاد به وزارت رفتند. با شورای نگهبان، قوه قضائیه و حتی بیت رهبری نیز رایزنی های زیادی انجام دادیم. هر کاری که میتوانستیم انجام دادیم اما اراده یی مبنی بر حل اختلافات دیده نمی شد. در عین حال با همان اخباری که نمایندگان توانستند به ستاد برسانند یا مراجع رسمی خبر می دادند، نشان می داد اقبال خیلی گسترده یی درباره انتخابات وجود دارد و اکثر افرادی که می آمدند به عنوانی ابراز تمایل به سمت موسوی داشتند. نزدیک ساعت دو بعدازظهر بود که ما حس کردیم مساله دیگری مطرح است. تا آن زمان بیشترین دغدغه نبودن تعرفه انتخاباتی در شهرها بود که البته بعد از آن نیز این مساله ادامه پیدا کرد مانند شهرهای تبریز یا شیراز. البته مساله تمدید ساعت رای گیری نیز وجود داشت. در اکثر انتخابات دولت خود زمان رای گیری را تمدید می کرد که تعداد بیشتری در انتخابات شرکت کنند اما در این انتخابات مساله کاملاً تفاوت داشت؛ در بسیاری از حوزه ها بعد از ساعت 30/7 بعدازظهر دیگر اجازه دادن رای نمی دادند و این مساله بسیار عجیب بود.
-ساعت دو بعدازظهر چه اتفاقی افتاد؟
به نظر می رسید اساساً مساله شمارش آرای حقیقی منتفی شده است و بیشترین زوم روی شمارش کامپیوتری است که قرار بود به صورت آزمایشی مورد استفاده قرار بگیرد.
-بحثی مطرح شده است مبنی بر آنکه علی لاریجانی روز انتخابات به میرحسین موسوی تبریک گفته است، شما این گفته را تصدیق می کنید؟
من چنین امری را به خاطر ندارم اما از بعضی موسسات رسمی و بعضی خبرگزاری های رسمی بعدازظهر همان روز تماس گرفتند و تبریک گفتند. آنقدر اختلاف زیاد بود که به نظر نمی رسید حتی بین مهندس موسوی و احمدی نژاد رقابت به دور دوم کشیده شود.
-از طرف مقامات رسمی فردی تبریک گفت؟
الان حضور ذهن ندارم.
-چه شد مهندس موسوی ساعت 11 شب اعلام پیروزی بکنند؟ چون این اتفاق مورد انتقاد شدید جریان رقیب قرار گرفت.
خبرگزاری های حامی دولت در ابتدای شب خبر پیروزی احمدی نژاد را روی خروجی خودشان قرار دادند حتی اطلاعاتی که ما داریم نشان دهنده آن است که روزنامه های حامی دولت پنجشنبه تیتر خودشان را انتخاب کرده بودند و در بعضی موارد مجبور شدند تیتر خودشان را برای آنکه مساله یی به دست رقیب اش نیفتد عوض کنند. معلوم بود روند انتخابات آنچنان که طبق قانون است طی نشود. ما آماری داشتیم و همچنین تماس هایی که خبر از پیروزی موسوی در انتخابات می دادند و بر همین اساس میرحسین موسوی خبر پیروزی خود را اعلام کرد.
-در روز انتخابات شاهد پلمب شدن ستاد های انتخاباتی مهندس موسوی بودیم. در رایزنی هایی که انجام دادید علت کار را چطور توضیح دادند؟
یکی از مسائلی که بسیار مشکوک بود حمله ور شدن به ستاد های مهندس موسوی در روز انتخابات و پلمب بدون مجوز آنها بود. به عنوان مثال بعدازظهر همان روز ستاد قیطریه و بعد از آن ستاد مرکزی موسوی در میرهادی بدون حکم مشخصی پلمب شد. مراجع رسمی هم در این مورد هیچ دلیلی را بیان نکردند به این صورت که در بسیاری از موارد ارتباط و رایزنی ما یک طرفه بود؛ ما نامه می نوشتیم و گزارش می دادیم اما هیچ عملکرد مشخصی از جانب طرف مقابل صورت نمی گرفت. نه تنها کاری نمی کردند حتی گاه جوابی نیز نمی دادند.
-اعلام نتایج انتخابات از ساعت 12 شب شروع شد تا ساعت 9 و بعد از آن در یک سکوت خبری رفت تا ظهر شنبه. در این زمان وضعیت ستاد و مهندس موسوی چطور بود؟
ما آن روز تا ساعت پنج صبح بیدار بودیم. استراحت اندکی کردیم و دوباره به آن اخباری که منتشر می کردند گوش می دادیم چون داستان انتخابات و عملکرد جناح مقابل را از ساعت دو بعدازظهر می دانستیم به همین خاطر آنچنان از اخبار منتشر شده متعجب نبودیم اما از بعضی از حرف ها و گفته هایی که زودتر از زمان رسمی شورای نگهبان زده می شد غافلگیر شدیم.
-میرحسین موسوی روز شنبه بعد از اعلام نتایج انتخابات با توجه به آمارهایی که در دست داشت چه عملکردی را در پیش گرفت؟
ما کار خاصی نمی توانستیم انجام دهیم چرا که یکسری رابط داشتیم با موارد اخذ رای که بسیاری از آنها همان روز انتخابات دستگیر شدند. اعضای ستاد هم تا دو روز بعد از انتخابات همه به زندان افتادند و بنا به دلایل بی اساس آنها را در زندان نگه داشتند. روز شنبه بیشتر درگیر آن بودیم که چه کسی را دستگیر کردند، چرا آنجا را بستند و چراهای زیاد دیگری که مجبور بودیم به آنها رسیدگی کنیم.
-اما همان روز مردم معترض به خیابان آمدند و هزینه بسیاری هم دادند. تیم اولیه مهندس موسوی و خود ایشان آن روز کجا بودند، چه کاری انجام می دادند؟
ما آن روز جلساتی داشتیم چرا که برای مهندس موسوی اصل بوده و هست که کمترین هزینه یی نیز بر مردم وارد نشود به همین خاطر روز شنبه جلساتی بود که با یک برنامه ریزی دقیق و مشخص که مردم نیز در آن هزینه یی ندهند به نتیجه برسیم. از طرف دیگر مساله این بود که ما قصد براندازی نداشتیم و نداریم. در چارچوب نظام آمده و در انتخابات شرکت کرده بودیم. قصد این بود که اعتراضی خارج از ساختار رخ ندهد.
-طبیعتاً از انتخابات تا روز 25 خرداد یکسری غافلگیری اجتماعی داشتیم. برای راهپیمایی روز 25 خرداد آقای موسوی و آقای کروبی هر دو تقاضای مجوز کرده بودند و مجوز داده نشد اما مردم به خیابان آمدند. چنین راهپیمایی را با چنین عظمتی تصور می کردید؟
خیر، مطمئناً ما تصور نمی کردیم چنین جمعیتی به خیابان بیاید. همان طور که اشاره کردید مهندس موسوی و آقای کروبی هر دو تقاضای مجوز کرده بودند و تا ظهر همان روز معلوم نبود که مجوز صادر می شود یا نه. ظهر خبر رسید که مطمئناً مجوز صادر نمی شود. به دلیل آنکه ما هیچ رسانه یی نداشتیم تا به مردم این اتفاق را خبر دهیم و بگوییم برای ندادن هزینه به خیابان نیایید درخواست گفت وگو در صدا و سیما را داشتیم اما آنها اجازه ندادند به همین خاطر قرار بر این شد که آقایان موسوی و کروبی به راهپیمایی بیایند تا از شدت برخوردهای احتمالی نیروهای امنیتی با مردم کم شود. ما برای اعتراضات و راهپیمایی سه راه داشتیم؛ یک مساله برخوردهای خارج از ساختار و خشن از جانب مردم شکل بگیرد. راه دوم نیز چنین بود اما راه سوم یک اعتراض مسالمت آمیز مدنی بود که مردم در 25 خرداد چنین برخورد کردند و این همان خواست ما بود.
دیگر اینکه اعضای اصلی ستاد نیز به خیابان بیاییم و اگر مردم در جاهایی تجمع کرده بودند با آنها حرف بزنیم تا بروند اما وقتی با آن موج عظیم جمعیتی روبه رو شدیم خودمان نیز در کنار دیگران به جمعیت پیوستیم. چون راهپیمایی مجوز نگرفت هیچ انتظاماتی نیز در نظر نگرفته بودیم اما شاهد بودیم مردم بدون هیچ چالش و برخوردی توانستند در راهپیمایی مسالمت آمیز 25 خرداد حضور پیدا کنند. حتی تعداد اندکی از افراد که شعارهای خارج از ساختار می دادند توسط خود مردم کنترل می شدند. البته این اتفاقات آنچنان دور از ذهن نبود چرا که قبل از انتخابات در خیابان های اصلی شهر که دو دسته طرفداران مهندس موسوی و احمدی نژاد جلوی یکدیگر قرار می گرفتند بدون هیچ برخورد خشنی به طرفداری از کاندیدای مورد نظر خود مشغول بودند. من همان زمان به یکی از دوستان در روزنامه کلمه سبز گفتم اگر این مساله در اوایل انتخابات بود حتماً درگیری های خونینی شکل می گرفت. این مساله نشان داد مردم به سطح بالایی از فهم و شعور سیاسی رسیده اند و اگر برخوردهای تندی بعد از انتخابات شکل گرفت به خاطر اشتباه مردم یا اعتراضات نبود.
-با توجه به حضور پرشور مردم در راهپیمایی 25 خرداد به نظر می رسید باید روش ها و نوع نگاه حاکم بر انتخابات از طرف جریان حاکم عوض شود اما چنین اتفاقی رخ نداد، برای این خواست مردم که آنچنان ابراز کردند شما کاری انجام دادید؟
ما پیگیری های زیادی کردیم. جلسات زیادی با مراجع مختلف قانونی انجام دادیم که یک تجدید نظر کلی نسبت به انتخابات شکل بگیرد چراکه خواست مردم نه تغییر نظام بود و نه تغییر ساختارهای کلی قدرت، بلکه تنها خواست شان تغییر نهاد اجرایی نظام یعنی دولت بود. البته جریان حاکم از این خواست برداشت اشتباهی داشت چرا که از دید آنان این جریان یک جریان برانداز بود که به دنبال تغییر نظام است. این نوع تحلیل در گفتارها و برخوردهایشان نمود داشت اما خواست مردم این نبود. این اشتباه تحلیلی باعث شد معضلاتی پیش بیاید که برای آینده نظام نیز خطرآفرین است. تصور می شد از ابزارهای قانونی بتوانیم به خواست مردم جامه عمل بپوشانیم اما چنین نشد. البته ما به شورای نگهبان که قبل از انتخابات بسیاری از اعضایش موضع گیری رسمی به نفع احمدی نژاد کرده بودند امیدی نداشتیم.
-شنیده می شد آقای موسوی گفته بودند اگر انتخابات باطل شود در دور بعدی انتخابات به عنوان کاندیدا حضور پیدا نمی کنند، این مساله حقیقت داشت؟
مساله یی که مطرح بود مشکل شخصی بعضی افراد با آقای موسوی بود، به همین خاطر آقای موسوی گفتند شما انتخابات را دوباره برگزار کنید و اگر مشکل شما با شخص من است من در این دور انتخابات کاندیدا نخواهم شد.
-سه روز بعد از انتخابات نمایندگان کاندیداها با مقام رهبری دیدار کردند، چه اتفاقاتی در آن جلسه رخ داد؟
آن چیزی که منتشر شد صحبت های مقام رهبری بود و صحبت های نمایندگان کاندیداها پخش نشد. در آن جلسه نمایندگان سه کاندیدای معترض هر سه به انتخابات اعتراضات جدی داشتند و خواستار ابطال آن بودند و نمونه های تخلفات و تقلبات مطرح شده را نیز بیان کردند؛ خواسته های نمایندگان مطرح شد.
-صحبت های مقام رهبری در آن دیدار بسیار امیدوارکننده بود. برخوردهای امنیتی با راهپیمایی بعدی نیز نوید از یک حرکت مسالمت آمیز می داد. چه اتفاقی افتاد که در روز جمعه آن اتفاقات رخ داد و بعد از آن شنبه برخوردها به شدت افزایش یافت و هزینه های مردمی بسیار گسترده تر شد؟
همان طور که اشاره کردم برداشت از اعتراضات مردمی نادرست بود. مردم به نظام اعتراضی نداشتند، تنها به انتخاباتی که درون نظامی نیز بود، اعتراض می کردند. آنها خواستار براندازی نبودند، نه مردم بلکه مطمئناً کاندیداهایی که در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران شرکت کرده بودند خواستار براندازی نبودند. اما برداشت درست در تضاد با این واقعیت بود. برداشت جناح حاکم و القای آنان به دیگران این بود که مردم می خواهند نظام را به سمت براندازی ببرند و خواست ساختارشکنی است، به همین خاطر در آن شنبه چنین رخ داد و برخوردها به شدت امنیتی تر از گذشته شد.
-در این مدت نامی از آقای هاشمی در میان نبود، آیا مهندس موسوی با آقای هاشمی دیداری انجام داد؟
نه، چراکه مساله، مساله کاندیداها بود نه مساله آقای هاشمی و حتی آقای خاتمی، چراکه مساله در راستای انتخابات دیده می شد و دلیلی نداشت این دو بزرگوار بخواهند خود را درگیر کنند.
-اما از یک زمانی به بعد ما شاهد بودیم این افراد نیز وارد اعتراضات شدند.
بله از زمانی که برخوردهای امنیتی شدت یافت و مساله آینده نظام مطرح شد، آقای هاشمی به عنوان یکی از پشتوانه های نظام و آقای خاتمی وارد میدان شدند. نوع برخوردی که با مردم شده بود، بسیار ناپسند بود. برخوردهایی که ما نمی خواستیم شاهد آن باشیم که متاسفانه رخ داد. ما نیز می دانستیم اگر فضا امنیتی تر بشود جایی برای روش های مدنی نخواهد ماند.
-هر سال به واسطه تبلیغات مراسم هفتم تیر به شکل رسمی برگزار می شد اما امسال ما شاهد بودیم در مراسم مسجد قبا ازدحام جمعیت تا شریعتی نیز رسید. علت این امر را چه می دانید؟
البته ما هر سال خودمان نیز مراسمی برگزار می کردیم. در این مراسم مهندس موسوی حضور پیدا می کردند اما مطمئناً ازدحام جمعیت امسال بسیار بیشتر بود. ما به هیچ وجه انتظار چنین جمعیتی را نداشتیم به همین خاطر مراسمی که قرار بود برگزار شود، تنها در داخل مسجد خلاصه می شد اما با آمدن این میزان جمعیت نتوانستیم مراسم را به صورت کامل برگزار کنیم. آقای کروبی در این مراسم حضور داشتند، آقای موسوی هم قرار بود بیایند که نتوانستند از خیابان ها رد شوند البته مساله دو دلیل داشت؛ یکی از آنها به خاطر ازدحام جمعیت بود و دیگری به خاطر مانع شدن بعضی از ماموران امنیتی. در این مراسم تنها کاری که توانستم بکنم گرفتن یک بلندگوی دستی از پلیس بود تا به مردم اطلاع بدهم مهندس موسوی نمی توانند در مراسم حضور پیدا کنند.
-قبل از مراسم از مراکز امنیتی با شما تماسی گرفتند؟
بله مراکز امنیتی بعد از تعطیل کردن روزنامه کلمه سبز با ما بسیار نزدیک شده بودند. به همین خاطر هرچند روز یک بار تماس می گرفتند. قبل از برگزاری مراسم در مسجد قبا همچنین تماسی گرفتند و گفتند مواظب جمعیت و اعتراضات آنها باشید. مراسم مسجد قبا تا انتها درگیر خشونت نشد. متاسفانه در انتهای مراسم با حرکت مردم به سمت خیابان شریعتی برخوردها خشن شد.
-روزنامه کلمه سبز به چه دلیلی بسته شد؟
از روزنامه با من تماس گرفتند و گفتند نیروهای امنیتی به داخل روزنامه آمده اند و تحریریه را در اتاق ها حبس کرده اند به سرعت خودم را به روزنامه رساندم. نوع برخورد نیروهای امنیتی مانند برخورد با یک خانه تیمی منافقین بود. همه جا را می گشتند. وقتی علت کارشان را پرسیدم گفتند در تظاهرات هفت تیر چند نفر به این ساختمان پناه آورده اند و در پشت بام نیز عده یی دیگر مشغول عکاسی بودند. بعدها فهمیدم گفته آنها واقعیت نداشت اما اگر هم واقعیت داشت در یک روزنامه و یک نهاد خبری از اتفاقات مهم عکس می گیرند. اگر خبرنگاری از چنین اتفاقی عکس نگیرد باید پرسید آن عکاس کجا بوده که عکس نگرفته؟ عکس گرفتن از یک تظاهرات چه مشکلی دارد. در همان جا مسوول یکی از تیم های امنیتی که آمده بود برگه یی را آورد که آن را امضا کنم. در آن برگه نوشته بود در ستاد مخفی تعدادی سی دی خلاف پیدا کرده و تعدادی دختر و پسر را دستگیر کردیم. من برگه را امضا نکردم، گفتم کی اینجا چنین اتفاقاتی رخ داده است؟ در عین حال آن چند روز روزنامه تعطیل بود و روزنامه نگاران آمده بودند حقوق شان را بگیرند.
-اعضای تحریریه چند روز در بازداشت ماندند؟
زمانش فرق می کرد بعضی از دوستان تا 16 روز در بازداشت بودند.
-حضور مهندس موسوی در نماز جمعه چطور رخ داد؟ آیا این اتفاق با هماهنگی هاشمی بود؟
بله با هماهنگی آقای هاشمی این اتفاق رخ داد. آقای هاشمی خواسته بودند آقای موسوی و آقای کروبی در نماز جمعه حضور یابند و چنین شد البته آقای موسوی بسیار شک داشتند برای حضور در نماز جمعه در عین حالی که نیروهای امنیتی می خواستند مانع حضور ایشان شوند خودشان نیز نمی خواستند جو ملتهب شود اما ایشان آمدند و واکنش های مردمی بسیار مثبت بود.
-احتمال دستگیری مهندس موسوی یا نزدیکان ایشان وجود دارد؟
خیر فکر نمی کنم چنین کاری بکنند که منجر به ملتهب شدن دوباره فضا شود.
-اگر بخواهند شما را دستگیر کنند، شما چنین آمادگی دارید؟
هم من و هم تمام اعضای خانواده ام آمادگی چنین اتفاقی را داریم.
پارلماننیوز: مهدی کروبی از دستور هاشمی شاهرودی برای رسیدگی به نامه وی به هاشمی رفسنجانی درباره آزار جنسی بازداشت شدگان کهریزک خبر داد.
به گزارش سحام نیوز، دبیرکل حزب اعتمادملی، در پاسخ به سوالاتی که در واکنش به انتشار نامه وی به هاشمی رفسنجانی درباره آزار جنسی در کهریزیک بود دلایل نگارش چنین نامه ای را تشریح کرد . کروبی گفت:« کسانی که این روزها به دنبال جوسازی ها هستند فضایی امن و آرام را ایجاد کنند و هیاتی مستقل و بی طرف را هم مسئول رسیدگی به این ماجرا کنند و آنگاه شاهد ان باشند که افرادی که این مسائل را به بنده منتقل کرده اند می آیند و شکایت خود را مطرح می کنند . البته افرادی در این هیات قرار گیرند که کسانی که مورد آزاد قرار گرفته اند و شکایتی دارند نسبت به انها اعتماد داشته باشند و مسایلی که برایشان روی داده را با انها در میان بگذارند و البته اطمینان داشته باشند که این هیات نیز تا آخر از حقوق آنها دفاع می کند.»
وی همچنین به پرسشهای کسانی جواب داد که از علت نگارش این نامه به هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس مجلس خبرگان میپرسند، گفت:« من برای نگارش این نامه به آقای هاشمی دلایل بسیاری داشتم. نخست اینکه ایشان از ارتباط نزدیکی با رهبری برخوردار هستند و بنابراین مطمئن هستم که این مسائل را به ایشان منتقل می کنند . از طرف دیگر خود آقای هاشمی رفسنجانی نیز انتقاداتی را به حوادث اخیر داشت و در نماز جمعه نیز تا حدودی گلایه های خود را مطرح کرد و حتی درخواست کرد تا زندانیان را آزاد کنند . همچنین من طی هفته های گذشته نامه ای را به وزیر اطلاعات و رییس قوه قضائیه نوشته بودم و بنابراین تصمیم گرفتم که این نامه را به ریاست مجلس خبرگان و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بنویسم.»
وی با اشاره به انتشار برخی مطالبی که در آن مدعی شده اند کروبی نامه را زودتر از موعدی که قرار بوده منتشر کرده است، گفت:«من هنگامی که به ایشان نامه نوشتم انتظارم این بود که با توجه به ابعاد فاجعه امیز این مسائل در مدت زمان کوتاهی ایشان پاسخ این نامه را بدهند زیرا و البته از نامه هم دو نسخه تهیه شد که یکی نزد ایشان و دیگر نزد بنده بود . ولیکن بیش از ده روز طول کشید که اقای هاشمی به این نامه پاسخی ندادند.»
رئیس مجلس ششم تصریح کرد:«البته این به معنای گلایه از آقای هاشمی رفسنجانی نیست بلکه من احساس کردم که ایشان نخواسته به این نامه پاسخ دهد و یا اینکه بنابر شرایط فعلی و وضعیتی که خود ایشان در ان قرار دارد نمی خواسته که وارد این معرکه شود و من هم بنابر نگرانی نسبت به اخباری که مدام به من می رسید این نامه را منتشر کردم . البته بعدها متوجه شدم که ایشان نامه را به آقای هاشمی شاهرودی ارجاع داده است و ایشان نیز دستور رسیدگی به این نامه را صادر کرده و از آقای دری نجف آبادی دادستان کل کشور خواسته که با من تماس بگیرد و اعلام کند که نفراتی را به نزد من خواهند فرستاد تا نقطه نظرات مرا دریافت کنند و به انها منعکس شود.»
وی با انتقاد از اینکه رییس مجلس و رییس کمیسیون امنیت ملی که رییس کمیته پیگیری وضعیت آسیب دیدگان حوادث اخیر است بدون هیچ پشتوانه تحقیقاتی به تکذیب اصل ماجرا پرداختند گفت:«من پیشنهاد کردم که مسولیت پیگیری این حوادث را می پذیرم هرچند که این مسولیت برایم افتخار آور نیست بلکه برایم زجر آور است ولی قصد دارم تا حقایق کشف شود و هیاتی مستقل و بی طرف تشکیل شود تا فضایی ایجاد شود که اگر کسانی هستند که مورد آزار قرار گرفته اند خودشان بیایند و این مسائل را بازگو کنند تا ریشه این فسادهای اخلاقی و شکنجه های قرون وسطی خشکانده شود . نه انکه مسئولان پیگیری این حوادث در مجلس شورای اسلامی در مدت 24 ساعت و قبل از آنکه کمیته پیگیری جلسه ای را تشکیل دهد به تکذیب محتوای این نامه بپردازند.»
کروبی ادامه داد:«من ضمن احترام به ریاست مجلس هشتم جناب آقای دکتر لاریجانی و آقای علاءالدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس هشتم می گویم که قبل از آنکه در اظهار نظری شتاب زده اصل ماجرا را تکذیب کنید حداقل با بنده تماسی می گرفتید یا از من می خواستید که نفراتی را نزد شما بفرستم شاید من اطلاعاتی در این رابطه داشتم . آخر چطور می شود که بدون آنکه تحقیقی صورت گیرد و جلسه ای تشکیل شود می گویید این ماجرا کذب محض بوده است . شما حداقل تحقیق می کردید تا ببینید این کسی که این حرف ها را زده از روی هوی و هوس چنین گفته و یا چون اینکه رای او را در انتخابات نادیده گرفته و تقلب کرده اند می خواهد برای عقده گشایی چنین حرف هایی را بزند و یا اینکه مطلبی دارد و بر اساس مستنداتی این حرف ها را زده و بعدا موضعگیری می کردید.»
دبیرکل حزب اعتماد در تکذیب سخنانی که گفته شده استنادات این نامه تلفن های خوانندگان روزنامه اعتمادملی بوده است گفت:«مستندات من کسانی بوده اند که نزد من آمده اند که یا خود مورد آزار قرار گرفته بودند و یا اینکه شاهد بوده و یا کسانی نزد آنها اقرار کرده بودند پس من آدمی نیستم که بدون آنکه مستنداتی داشته باشم و بنابر یک تلفن و یا اینکه کسی حرفی را بدون پشتوانه به من زده باشد چنین نامه ای را بنویسم.»
آقای احمدی نژاد! امام گفتند رسالت به جبهه نرود هادی خامنه ای | ||||
| ||||
امروز بعضی از روزنامه های دولتی هستند که هر چه خواستند می توانند علیه منتقدین دولت بنویسند . زمان اصلاحات هم هر چه دلشان خواست علیه دولت اصلاحات نوشتند و امروز هم می نویسند. و اتهامات ،فحشها، نسبت های زشت و ناروا در مطالبشان بسیار است اما هیچ گاه دستگاهای ممیزی دولتی آن دوره مانع آنها نشدند
در دوره بسیار کوتاهی یکی از روزنامهها در زمینه بعضی امور ، مطالبی علیه دولت می نوشت و بسیار تند برخورد می کرد. دولت مقداری به امام شکایت برده بود و امام در آن زمینه فقط فرمودند که این روزنامه را به جبهه ها نفرستید . چون از طرف سپاه و نیرو های رزمنده گزارش رسید که این روزنامه با این حرف ها وقتی به جبهه می آبد روحیه بچه ها را تضعیف می کند . امام فرمودند این روزنامه جبهه نرود و غیر از این چیز دیگری در جهت محدود کردن روزنامه ها نبودند. بعضا گفته شد که در آن مقطع حتی یک روزنامه هم منتشر نمی شد شما در این مورد چیزی به خاطر دارید؟ همه روزنامه ها بودند. حداقل شش روزنامه سراسری کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی ، صبح آزادگان، ابرار و رسالت را به خاطر می آورم و البته روزنامه های محلی هم فعالیت می کردند. تا پایان جنگ این روزنامه ها فعالیت های خود را داشتند. و البته بعد از جنگ و بعد از سال 68 روزنامه جهان اسلام را منتشر کردم که سال 70 شروع به کار کرد. روزنامه هایی مثل سلام و .... هم بودند . روزنامه جهان اسلام البته سال 73 و دوره آقای هاشمی توقیف شد . سال 77 مجددا روزنامه حیات نو را منتشر کردیم که البته این روزنامه هم دوره هایی را گذرانده است. به هر حال همانطور که اشاره کردید این انقلاب ، انقلابی فرهنگی و ارزشی بود. منطقی که اجازه می داد رسانه ها در آن بحران ها بتوانند ادامه فعالیت دهند چه بود؟ اشاره کردید نقدهای صریحی انجام می گرفت که به هر حال از دیدگاه حضرت امام (ره)و افرادی که در حاکمیت بودند نشات می گرفت منطق این کار چه بود؟ این تفکر زیربناهایی دارد. حضرت امام(ره) به مردم و نقش آنها عمیقا اعتقاد داشتند و این اعتقاد شعار هم نبود و واقعیت داشت. وقتی در جامعه ای مردم حضور دارند یک رکن اساسی جامعه مردم هستند و به هرحال مردم افکار ، اندیشه ها و سلایق متفاوتی دارند. چه اشکالی دارد که رسانه ها اینها را منعکس کنند . هم برای اینکه دیگر مردم از افکار اینها مطلع شوند و مسئولین بفهمند در ذهن مردم چه می گذرد . صورت سازی نشود و دیدگاه چند نفر محدود دیدگاه چند میلیون نفر وانمود نشود. به شکلی که کاملا روشن است و می شود حدس هایی زد. مطبوعات و مردم بفهمند. حرف هایی باشد که در خود مردم رایج است . بر این اساس امام(ره) روی حق انتقاد بسیار تاکید داشتند و می فرمودند انتقاد هدیه الهی است. این جمله به این زیبایی و کمال را کسی نگفته است . یعنی نه تنها کسی نباید در مقابل انتقاد اخم کند بلکه باید تشکر هم بکند. چطور وقتی برای کسی هدیه ای می برید او تشکر می کند دست شما را هم می بوسد و نباید هم ناراحت شود. خود حضرت امام (ره) اینگونه بودند. یعنی اگر کسی انتقادی از امام داشت امنیت داشت و هیچ ذره ای احساس ترس و دلهره نداشت . فراوان دیده بودم کسانی را که مطالبی را می نوشتند و چاپ هم می شد. حتی لابد شنیده اید که زمانی فردی از حضرت امام (ره) به دستگاه قضایی هم شکایتی کرد. جناب آقای موسوی اردبیلی در جریان این موضوع هستند. امام(ره) می بینند که احظاریه ای برای ایشان آمده است. داستان بامزه ای دارد. مربوط به فردی بود که از سخت گیری یکی از نگهبانان ناراحت شده بود و از امام(ره) شکایت کرده بود در نهایت حضرت امام(ره) می فرمایند به هر حال شکایت دارد و باید به سراغ او رفت و او را راضی کرد. امام (ره) بر نقش انتقاد و اطلاع رسانی بسیار تاکید داشتند و معتقد بودند که باید رسانه ها و اهالی مطبوعات آزاد باشند که بتوانند این کار را انجام دهند. به ویژه ایشان بر اطلاع رسانی تاکید خاصی داشتند. کمااینکه در مورد روزنامه اطلاعات موردی پیش آمد. حضرت امام از طریقی مطلع می شوند مطلبی که در روزنامه اطلاعاتی که به دست ایشان رسیده است احتمالا مقداری با روزنامه ای که در کشور توزیع شده است تفاوت دارد. حدس می زنند قسمتی از این روزنامه نیست. ایشان می فرستند که برایشان روزنامه ای از سطح شهر تهیه شود. و بعد می ببینند که لایی در این روزنامه هست که در روزنامه ای که به امام(ره) رسیده است وجود ندارد. و مشتمل بر اطلاعاتی بود که امام در مورد آن حساس شده بودند. البته جزئیات آن در خاطرم نیست اما به هر حال امام تا سرحد برکناری برای مدیر مربوطه پیش رفتند و تا زمانی که ایشان نیامدند و توضیح ندادند که این کار تعمدی بوده است اما قانع نشد. و این مطلب را گفته بودند که احساس کردم گویا همان رفتاری با من می شود که زمان استالین با او می شد.که اطرافیانش وقتی می خواستند بعضی خبرهابه گوش او نرسد یک روزنامه مخصوص او چاپ می کردند و روزنامه ای متفاوت نیز برای انتشار در میان مردم .که اطلاعاتی که به مردم می رسد به او نرسد. امام در مورد این موضوع بسیار برآشفته شدند. همین موضوع می رساند که امام بر نفس اطلاع رسانی بسیار حساس بودند. اصلا جنبه شعار نداشت و ایشان در این مورد هیچ تعارفی نداشتند. امام با اصحاب رسانه ها نیز دیدارهای مکرری داشته اند و بارها گفته شده است که امام در دیداری که از جمله با نمایندگان صداوسیما داشتند انتقادی را مطرح کردند . ایشان فرموده بودند که سعی کنید به مطالب مهم بپردازید . و اخبار مربوط به مهم ترین مطالبی باشد که در جامعه رخ داده است . اینگونه نباشد که همه عادت کرده اند تا به اخبار گوش می کنند ابتدای خبرها همه مربوط به من است. این کار را نکنید و تاکید
در اینکه ما با معیارهای انقلابی دهه اول فاصله گرفتیم هیچ تردیدی وجود ندارد. اگر بخواهیم امروز به موضوعی از جامعه مان بپردازیم و انتقادی بکنیم و مثلا دنیای خارج هم بخواهد به همان موضوع بپردازد اگر یک عبارت از این دو مطلب شبیه هم باشد سریعا اتصال برقرار می کنند و گفته می شود دستور گرفته شده و یا پول گرفته شده است
این تاکید امام بسیار مهم بود و به گوش همه رسید . این کار بسیار مهم است و هیچ رهبری هم این کار را انجام نداده است. خود این نشان می دهد که امام نمی خواستند رسانه ها به صورت تریبون دولت در آیند و صرفا سخنگوی حاکمیت باشند. امام جملاتی دارند که در آن برای رسانه ها نقش ارشادی، مربی گری ، بنگاه هدایت، مدرسه سیار، آگاه کننده مردم نسبت به مسائل روز ، راستگویی قائل شدند. تاکید داشتند به گونه ای باشند که مردم را به گوش دادن بیشتر تشویق کنند و دروغ نگویند چون اگر مردم بدانند که رسانه ها دروغ می گویند دیگر حاضر به گوش دادن نمی شوند. امام(ره) می فرمایند روزنامه ها برای همه مردم است و همه مردم در آن حق دارند و می شود گفت که گاهی جای دیگران غصب می شود. این جمله بدان معنی است که اگر رسانهای را مثل صداوسیما در یک جهت سوق می دهید و در جهت منافع مردم آن را سوق نمی دهید در واقع حق مردم غصب شده است. این عبارات صریح حضرت امام است. امام(ره) تاکید داشتند که رسانه نباید موضع خصمانه داشته باشد و باید با جنبه ارشادی در خدمت همه کشور باشد و به تربیت جوانان و انسان متفکر و مفید بپردازد. اینها مواردی است از سوی امام به کرات مورد تاکید قرار گرفته است. و در دسترس است و این جزء تاریخچه ثبت شده ماست که نهایت برخوردی که با بعضی روزنامه هایی که تند می نوشتند حداکثر در مورد روزنامه رسالت بود که آنهم توقیف نشد بلکه گفتند فعلا به جبهه نرود چون ممکن است اثر بد روی رزمنده ها بگذارد. امام در طول آن سالها دیدارهایی با اصحاب رسانه داشتند و توصیه و صحبت ها به شکلی بود که امام(ره) مثل فردی عادی دیدگاه هایشان را می گفتند و سایرین نیز صحبت می کردند جلسات حالت گفت وگو داشت و توصیه و تاکید امام(ره) این بود که همه مسائل به مردم گفته شودو پنهان کاری انجام نگیرد همه مسائل به مردم گفته شود و انتقادها بیان شود حتی نسبت به خود رهبر که همه اجازه داشتند در مورد این موضوع صحبت کنند. مسئله دیگر این بود امام حتی اصرار داشتند که گفت وگو هایشان با دیگران که می توانست در جلسات خصوصی هم صورت بگیرد در رسانه ها منعکس شود . که مردم، همزمان آن را بدانند. گاه بعضی از مردم ممکن بود به ذهنشان بیاید که این مطلب که امام در جواب فلان مطلب یا فلان موضوع یا خطاب به فلان فرد گفته اند را می توانستند اعلام رسانه ای نکنند و نامه شخصی به منزل او بفرستند اما امام این کار را مخصوصا انجام می دادند و سیاست کلی شان را اینگونه اجرا می کردند . این سیاست عبارت از این بود که باید تحولات فرهنگی ، سیاسی ، گفت وگو ها ، تعامل ها همه در معرض دید مردم باشد به چندین دلیل . یکی اینکه از مردم پنهان کاری صورت نگیرد دیگر اینکه در این گفت وگو به هر حال یکسری آموزش هایی وجود دارد مردم استفاده کنند و هیچ اشکالی وجود ندارد. اگر گفت وگوی خوبی است مردم استفاده ببرند. اگر مردم نظر داشته باشند امکان اعلام نظر وجود داشته باشد بالاخره مردم در جریان باشند. در مورد مباحثه که بین ما صورت می گیرد را چه اشکالی دارد که علنی شود و همه از آن استفاده ببرند چون فرض این است که این گفت وگو ها مفید است و اگر مفید نیست که اصلا نباید انجامش داد. امام (ره) منطقی داشتند که آن را جدی می گرفتند. نامه های زیادی راجع به موارد مختلف نوشته شد و علنی پاسخ آن در صداوسیما نیز منتشر شد. در زمینه موسیقی و شطرنج یکی از علمای قم ایرادی داشتند نامه ای به امام(ره) نوشتند و امام در پاسخ به وی نامه ای علنی نوشتند . این نامه در تمام مطبوعات دنیا منتشر شد و سند شد. بعضی موارد و مسائلی بود که مثلا آقای منتظری گفتند و جواب او را امام علنی دادند که همه بدانند . به آقای هاشمی، خامنه ای و مواردی در مورد شورای نگهبان که امام (ره) نامه رسمی می نوشتند و منتشر می شد که همه بفهمند امام با مسئولینش و امتش چه گفته و چه شنیده است. به خودی خود هم مطالب آنها آموزنده است و هم نفس انتشار این نامه ها آموزنده است. امام نکته محرمانه ای با مردم نداشتند و آموزشی دو طرفه در این کار بوده است . مردم نظرات را بشنوند و از سوی دیگر آنها نیز نظرات خود را بگویند. جامعه باید با خود در تعامل باشد و رسانه راه مرتبط کردن همگان با یکدیگر بود .بعضی از مسائل که جنبه امنیتی داشت البته عنوان نمی شد که محدود بود. مواردی هست که حضرت امام(ره) تعابیری دارند از جمله این که بشکنید این قلم ها را . آیا به خاطر دارید که علت این خطاب چه بوده است؟ البته اتفاق خاص این مورد را به یاد ندارم. باید به تاریخچه آن نگاه کرد هر کدام از این عبارات برای خود شان نزولی دارند . پس از جنگ زمانی بود که گروه ها و گاهی بعضی اشخاص مطالبی در روزنامه ها می نوشتند که در روزنامه ها هم می آمد. البته باید توجه کرد که این نکته خود بسیار مهم است که اقدام به تعطیلی جراید نشده است . روزنامه ها نصیحت شده اند. گفته اند خودتان قلم ها را بشکنید و خودشان به عنوان حاکمیت اقدام به این کار نکرده اند این خیلی مهم است. امام (ره) شخصیتی با آن اقتدار که همه هم قبول داشتند و هیچ کس هم از تصمیم امام تخلف نمی کرد، اینگونه برخورد می کردند . مثل پدری که گاهی فرزندش را مورد عتاب و خطاب قرار می دهد و نصیحت می کند. یک روزنامه آن سالها به شکل تخریبی خیلی علیه دولت می نوشت . اینها هم رفتند شکایت کردند. دولت می توانست روزنامه را تعطیل کند اما این کار را نکرد . رفتند نزد امام . همین. امام هم گفتند روزنامه به جبهه نرود. که این هم به واسطه صرف شکایت دولت نبود. سپاه یعنی متصدیان جنگ رفتند پیش امام و گفتند که ما شهادت می دهیم این بحث ها به نفع جنگ نیست و به روحیه رزمنده ها آسیب می زند. امام هم جلوی روزنامه را نگرفتند و همه
جالب است که آقای احمدی نژاد در مناظره با آقای موسوی به همین نکته اعتراض داشت خطاب او به آقای موسوی بود اما در واقع اعتراض او به امام(ره) بود . چون دستور به جبهه نرفتن روزنامه را حضرت امام دادند و نه آقای موسوی . احمدی نژاد وقتی گفت شما آن روزنامه را تحمل نکردید منظورش روزنامه رسالت بود که نه تنها دولت بلکه همه متصدیان جبهه و جنگ از او شکایت برده بودند. چون آن زمان که اینها مسئولیتی نداشتند.
جالب است که آقای احمدی نژاد در مناظره با آقای موسوی به همین نکته اعتراض داشت خطاب او به آقای موسوی بود اما در واقع اعتراض او به امام(ره) بود . چون دستور به جبهه نرفتن روزنامه را حضرت امام دادند و نه آقای موسوی . احمدی نژاد وقتی گفت شما آن روزنامه را تحمل نکردید منظورش روزنامه رسالت بود که نه تنها دولت بلکه همه متصدیان جبهه و جنگ از او شکایت برده بودند. چون آن زمان که اینها مسئولیتی نداشتند. خیلی مراعات این روزنامه شده است و بسیار با نجابت رفتار شده است. کمااینکه امروز دیدیم در همین روزهای بعد از انتخابات وقتی کمی گفت وگوها داغ شد و از سوی شخصیت های کشور بیانیه هایی آمد چندین بار ما را از طرف وزارت ارشاد زیر فشار گذاشتند که شما نباید این بیانیه ها را منتشر کنید حتی اسم آنها را هم نباید بیاورید حتی وقتی عنوان شد که این بیانیه ها استفاده شده گفتند همه چیز باید محو شود . ما هم گفتیم وسیله ای برای محو کردن نداریم چون همه چیز در چاپخانه است . به چاپخانه رفتند و جلوی چاپ روزنامه را گرفتند و روزنامه ما سه شب اصلا چاپ نشد. و در واقع برای سه شب توقیف شد. این مسئله برای تعدادی از روزنامه های هم اتفاق افتاد در حالی که این مسئله ، مسئله نظام نبود . مسئله اختلاف با یک گروه دیگر بود اما در عین حال تحمل نشد . اما آن زمان مسئله مسئله مخالفت بود با اصل نظام و مسائل نظام که جنگ بود. مقابله با امام بود و دولتی که از هر جهت رسمیت داشت و مورد تائید رهبر و مجلس بود. و اتفاقا رئیس جمهور هم آقای خامنه ای رهبر فعلی انقلاب بود و همان زمان آن گروهی که کارشکنی می کردند که الان خودشان را از پیروان ایشان می دانند. نهایت تصمیم در مورد آنها این بود که روزنامه به جبهه نرود. آیا در مقایسه با سالهای اول پس از پیروزی انقلاب و شرایط آن مطبوعات توانستند در مسیری آزاد تر به رشدی مطلوب دست یابند؟ شرایط دهه اول انقلاب با شرایط امروز اصلا قابل مقایسه نیست. جنگ در حال وقوع بود . مرزها درخطر بود و شهرها بمباران می شد و ناامنی همه جا بود. کمتر روزی بود که خبر از ترور نشنویم. در کنار این مسئله گروهک ها نیز فعال بودند و ترور و تخریب می کردند با همه اینها روزنامه ها همچنان کار می کردند . با اینکه شرایط بسیار حساس بود. از آن دهه به بعد دوران تثبیت بود . آنها سعی داشتند نگذارند عمر انقلاب از ده سال بیشتر شود و امروز انقلاب ما سی ساله است . طبیعتا در این دوره ها نباید فشار و محدودیت مانند آن زمان باشد. اما به نظر من محدودیت به نسبت از آن زمان بسیار بیشتر است. آن زمان مطالبی در روزنامه ها منتشر می شد که امروز به هیچ وجه امکان پرداختن به آنها وجود ندارد. خود ما در روزنامه جهان اسلام در اوائل دهه 70مطالبی در انتقاد می نوشتیم که الان اصلا نمی نویسیم . و خود به خود آن مطالب وقتی به دست سردبیر می رسد شروع به سانسور کردن می کند. یعنی همه می دانند که راه و رسم کار چگونه است چون وزارت ارشاد و دستگاه های ممیزی به گونه ای رفتار کرده اند که همه مجبور به خود سانسوری می شوند. گاهی به آرشیو روزنامه جهان اسلام که نگاه می کنم می بینم انتقادهای ما آن زمان نسبت به امروز خیلی تندتر بوده است و اصلا نمی شود امروز اینگونه مطلب نوشت. کارشکنی تلقی می کنند. این اواخر وقتی به چند جمله از احمدی نژاد به صورت انتقادی پرداختیم از وزارت ارشاد تذکر کتبی آمد که این موارد تشویش اذهان است. در این دو دهه میدانی که به رسانه ها داده می شد به اندازه دهه اول انقلاب نیست. و در دوره اصلاحات نیز رسانه ها از سوی قوه قضاییه محدود می شدند. در اینکه ما با معیارهای انقلابی دهه اول فاصله گرفتیم هیچ تردیدی وجود ندارد. اگر بخواهیم امروز به موضوعی از جامعه مان بپردازیم و انتقادی بکنیم و مثلا دنیای خارج هم بخواهد به همان موضوع بپردازد اگر یک عبارت از این دو مطلب شبیه هم باشد سریعا اتصال برقرار می کنند و گفته می شود دستور گرفته شده و یا پول گرفته شده است . در حالی که اینها هیچ کدام دلیل بر این مسئله نیست و صرفا راههایی است برای محدود کردن رسانه ها و منتقدین را از صحنه خارج کنند و یا چون کلمه تشویش اذهان در متن قانون آمده است از این کلمه مرتب برای محدود کردن رسانه ها استفاده می شود و مشخص نیست که این تشویش اذهان دقیقا چیست و بسته به تفسیر کسانی است که در دستگاه های ممیزی نشسته اند و تفسیرها نیز متفاوت است. امروز بعضی از روزنامه های دولتی هستند که هر چه خواستند می توانند علیه منتقدین دولت بنویسند . زمان اصلاحات هم هر چه دلشان خواست علیه دولت اصلاحات نوشتند و امروز هم می نویسند. و اتهامات ،فحشها، نسبت های زشت و ناروا در مطالبشان بسیار است اما هیچ گاه دستگاهای ممیزی دولتی آن دوره مانع آنها نشدند و نگفتند که شما تشویش اذهان کردید. راه برای توجیه این اقدامات هست. شما سابقه طولانی در رسانه دارید. در آستانه روز خبرنگار هستیم . آیا در حال حاضر فضایی که در حوزه کار رسانه با آن روبرو هستیم را مطابق دیدگاه حضرت امام می دانید؟ جواب من یک کلمه است و آن هم خیر. وقتی با خود حساب می کنم می بینم به عنوان فردی که وقتی انقلاب شد سی ساله بودم این انقلاب وقتی پیروز شد از حدود 15 سال قبلش شروع شد و من از ابتدای آن در صحنه بودم. 4 سال و نیمش را در زندان بودم و بقیه را یا در فرار و یا اشکال دیگر . تا اینکه انقلاب شد و من در این انقلاب هیچ پستی را اشغال نکردم و صرفا با رای مردم نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی شدم و تخصص من هم به جز فقه و اصول کار فرهنگی است. با این سابقه تنها و تنها یک روزنامه متوسط الحال در اختیار من است و می خواهیم اطلاع رسانی کنیم. جایی که مرا مرتب در محدودیت قرار می دهند و مرتب راجع به نوشتنها و ننوشتنها دستورالعمل می فرستند، ببینید با یک خبرنگار ساده چگونه رفتار می کنند . باید بگویم نه . من وضعیت موجود رسانه ها را متناسب با آنچه حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامی می خواست نمی دانم
|
پارلماننیوز: برگزاری دادگاه و پخش اعترافات محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر در روزهای گذشته واکنش بسیاری از فعالان سیاسی را سبب شده است.
روزنامه فرهیختگان نوشت، عطاءالله مهاجرانی وزیر دولت اصلاحات و عضو هیاترئیسه مجلس اول با اشاره به این موضوع، حادثهای تاریخی را بازخوانی کرده است. به گفته مهاجرانی در هنگامه اخذ رای اعتماد برای علیاکبر پرورش عضو برجسته حزب موتلفه اسلامی برای وزارت آموزش و پرورش مطالبی درباره نامه او به تیمسار ناجی و تقاضای عفو مطرح شد اما بسیاری از نمایندگان مجلس با توجه به شرایط روز این نامه را بلااشکال دانستند.
در گفتوگویی با اسدالله بادامچیان عضو موتلفه اسلامی ماجرای آن نامه شرح داده شده است. بادامچیان در توضیح این نامه اعلام میکند که خود نیز در سال ١٣٤٤ در دادرسی گفته است که من به نظام سلطنتی مشروطه وفادارم.
در مورد جناب آقای پرورش برای آقای ناجی گفتهاند آقای پرورش بنا به نظر شهید بهشتی این نامه را داده بودند برای اینکه آزاد شوند و آقای پرورش یک سری اسرار داشت که ممکن بود آن اسرار لو برود و یک سری روابط در اصفهان بود که ایشان باید برقرار میکرد، لذا از تهران و از مرکزیت مبارزه، شهید بهشتی نظر دادند که نامه دهند و بگویند که من بیگناه هستم و من را آزاد کنید. بنابراین ایشان در آنجا یک وظیفه مبارزاتی را انجام دادهاند. من میگویم که در تاریخ ثبت شود آنها هم آمدند گفتند ایشان تقاضای عفو کرده است چه تقاضای عفوی! ایشان وظیفهاش را انجام داده است یا اینکه مثلا بنده در سال ٤٤ در دادرسی گفتم که به نظام سلطنتی مشروطه وفادارم. چه چیزی را وفادارم؟ من آنجا دستگیر شدم و جرمی هم نداشتم و نوشتم. من خودم این را میگویم من مبارز ضدشاه که در سال ٤٣ که در زندان قزلقلعه این همه من را شکنجه کردند و چیزی هم از من لو نرفته است و عضو بنیانگذار موتلفه هم هستم حال میخواهند من را آزاد کنند حال من بیایم و بگویم مرگ بر شاه آنجا که نباید میگفتم باید بیرون میآمدم و مبارزه را ادامه میدادم.
به گزارش «تابناک»، امیدوار رضایی، در پاسخ به این که آیا محسن رضایی در مراسم تنفیذ شرکت میکند یا خیر، گفت: وی علاقهمند است در مراسمی که میزبانی آن با رهبر معظم انقلاب است، شرکت کند؛ ضمن آنکه مراجع معظم تقلید هم وی را به تقویت رابطه خود با رهبری در شرایط موجود توصیه کردهاند.
وی ادامه داد: اما این مسأله به این معنا نیست که رضایی نسبت به انتخابات اعتراضی نداشته و به رخدادهای پس از انتخابات نقدی نداشته باشد. چنانچه وی بر این باور است، در شرایط کنونی کشور، پیگیری مطالبات مردم و حفظ وحدت و آرامش جامعه، برای آینده ملت ایران بسیار مهم است.
امیدوار رضایی تأکید کرد: دکتر محسن رضایی بر این باور است که پیگیری وحدت و امنیت کشور، نباید با چشمپوشی از حقوق ملت صورت گیرد؛ در حالی که میشود حقوق مردم را همچنان با حفظ وحدت، پیگیری کرد.
وی در پایان گفت: به همین دلیل، بر پایه نظر ایشان، سران حکومت و فعالان سیاسی باید کنار هم نشسته و مهمترین هدف خود را پیگیری حقوق مردم بدانند.
منبع : خبر آن لاین
پارلماننیوز: سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در خصوص حضور یا عدم حضور آیتالله هاشمی رفسنجانی در مراسم تنفیذ گفت:«اگر احمدی نژاد در فرصت باقی مانده اظهاراتش را در خصوص آقای هاشمی اصلاح کند ،ایشان در مراسم تنفیذ حضور خواهند یافت.»
حسین مرعشی در گفتگو با ایلنا در پاسخ به سوالی در خصوص حضور یا عدم حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی در مراسنم تنفیذ، اظهار داشت:«من سخنگوی آقای هاشمی نیستم ولی تا آنجا که مطلع هستم ایشان از باب علاقه و احترامی که به رهبر انقلاب دارند این تمایل وجود دارد که در این مراسم شرکت کنند.»
وی افزود:«از آنجا که مراسم فردا مربوط به آقای احمدینژاد است و ایشان در مناظره با آقای موسوی سخنان بی اساسی نسبت به آقای هاشمی مطرح کردند و حتی بعد از تذکر خصوصی رهبری به احمدینژاد و موضع گیری صریح در نماز جمعه 29 خرداد حاظر به اصلاح مواضع خود نشدند به نظر میرسد اگر در فرصت باقی مانده اظهارتش را در خصوص آقای هاشمی اصلاح نکند ،ایشان در مراسم تنفیذ شرکت نخواهند کرد.»
منبع: پارلمان نیوز