دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1826716
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
سایت توکلی:شش اشتباه اخیر احمدی نژاد
سایت الف اشتباهات اخیر ریس جمهور را برشمرد.

این سایت نوشت:

اشتباه اول آقای احمدی نژاد این بود که بر فرض درستی اعتقاد ایشان به شایستگی و توانایی های آقای مشایی، می بایست فضای فکری مناسبی را در سطح جامعه و نخبگان بویژه روحانیت برای این تصمیم آماده می نمود ودر صورت موفقیت در ایجاد چنین شرایطی، نامبرده را به این سمت منصوب می کرد. ظاهراً تصور ایشان چنین بوده که منتقدان در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و اعتراضات پس از مدتی خاموش خواهد شد. این می تواند حاکی از عدم شناخت کافی و کامل از افکار و انتظارات جامعه از سوی ایشان باشد.

دومین اشتباه آقای رئیس جمهور این بود که پس از اعلام خبر انتصاب معاون اولی آقای مشایی در ٢٦ تیرماه در مشهد و دریافت نامه دستور ملغی نمودن این انتصاب در٢٧ تیرماه از سوی رهبرانقلاب که طبق ماده قانونی مورد اشاره خود آقای احمدی نژاد لازم الاجرا می بود تاخیر نمود واین حکم در تاریخ دوم مرداد اجرا گردید. این تاخیر یک هفته ای با توجه به اطلاع همگان از وجود چنین نامه و مضمون آن، نه تنها در بهبود موقعیت آقای مشایی در افکار عموم و خواص جامعه تاثیر نداشت بلکه موجب ضعیف جلوه نمودن رابطه مستحکم رهبری و رئیس جمهور و بروز گمان های منفی نسبت به ایشان نیز گردید.

سومین اشتباه آقای احمدی نژاد این بود که به مفاد این دستور عیناً عمل ننمود. در دستور آمده که حکم ملغی شود در حالیکه آقای مشایی پس از علنی شدن نامه رهبری استعفا نمود و آقای احمدی نزاد با این استعفا موافقت کرد. در اینصورت حکم ملغی نشده است بلکه به استعفا پاسخ داده شده و اگر چه نتیجه در هر حال یکی است ولی شیوه اجرا کاملاً منظور متفاوتی را بیان می کند.

چهارمین اشتباه آقای احمدی نژاد لحن و ادبیات سرد و رسمی بکار گرفته درپاسخ به نامه رهبری است به خصوص پس از نامه پذیرش استعفای آقای مشایی که همراه با تکریم ها و تجلیل ها و اظهار تاسف هاست. چنین لحنی نیزبه نوعی تعمد در اظهار نارضایتی و ناراحتی ایشان از لغو حکم انتصاب است.

پنجمین اشتباه اقای رئیس جمهورانتصاب فوری آقای مشایی به ریاست دفتر نهاد ریاست جمهوری بود. این انتصاب با مضمون مصلحت اندیشی مورد سفارش در نامه رهبری هم خوانی نداشت و ایشان را بی توجه به آن مطلب نشان می دهد هر چند مقام پایین تری را به ایشان واگذار می کند اما همچنان او را در یک موقعیت کلیدی حفظ می کند.

اما ششمین اشتباه آقای احمدی نژاد برکناری وزیر یا وزرایی از کابینه پس از این تحول ودرست چند روز مانده به پایان دوره دولت نهم بود. این اشتباه بزرگ چند پیامد بسیار مهم در پیش رو داشت :

١) نشان می داد عصبانیت آقای احمدی نژاد از این واقعه جدی است طوریکه ایشان بدنبال اولین موقعیتی است تاعصبانیت خود را علنی و اعلام کند و این با عزل وزرایی که ظاهراً با موضوع آن انتصاب اظهار مخالفت داشتند بهتر عملی می گشت. در حالیکه ایشان باید عصبانیت خود را فرو می خورد واز انجام حکمی که به مصلحت ایشان و کشور بود اینچنین ناراحت نمی شد.

٢) وزیر یا وزرایی را مورد قهر و غضب قرار می دهد که در انتصاب آنها در تمام ادوار گذشته و دولت ها بدلیل اهمیت جایگاه آنان هماهنگی کاملی با نهاد رهبری وجود داشته است و این نیزپیامی خوشایند به استحکام روابط و تعاملات بین این دو نهاد نمی توانست باشد.

٣) در شرائط حساس کنونی و نقش تعیین کننده وزارت اطلاعات، عزل غافلگیرانۀ وزیر می تواند وضعیت نامطلوبی برمدیریت این نهاد و امور جاری آن به جای گذارد و این اقدام به هیچ وجه با درایت ومصلحت کشورداری سازگار نبود.

٤) این اقدام آنقدر شتابزده و فوری انجام گرفت که به پیامد آن یعنی عبور کابینه از حد نصاب و غیرقانونی شدن جلسات هیئت دولت تا پس از رای اعتماد و مشکلات عدیده حاصل شده پس از آن توجهی نشده بود. طبق اعلام خبرگزاری ها عزل دو وزیر اطلاعات و ارشاد به آنها ابلاغ و این خبر باضافه معرفی جانشینان آن دو از طریق پخش پیامک نهاد ریاست جمهوری اعلام گردیده بود. اما با واکنش سریعی که از طریق نمایندگان مجلس در خصوص حد نصاب کابینه طرح شد عزل وزیر ارشاد منتفی اعلام شد. عصبانیت و شتابزدگی بخصوص در اشتباه اخیر بوضوح چهره ای بسیار شکننده و غیر قابل پیش بینی از ریئس جمهور ترسیم نمود. چهرهای که در برخی تصمیمات و رفتارهای گذشته ایشان نیز تا حدی احساس می شد.
سلسله اشتباهات یاد شده که با عزل وزیر اطلاعات تائید و تکمیل شد متاسفانه اثرات ناخوشایندی را در حرکت اجرایی کشور با سکانداری آقای احمدی‌نژاد در آستانه آغاز دوره چهارساله دوم بوجود آورده است. نقش محوری ریاست جمهوری در برقراری تعامل بین نهادهای رهبری و تقنینی از یکسو و بدنه نظام اجرایی کشور از سوی دیگر ضرورت همکاری نزدیک و اعتماد و احترام متقابل را ایجاب می کند. بویژه در تعامل منحصربفرد نهاد رهبری و ریاست جمهوری، استحکام این اعتماد و همکاری بسیار خطیر است. حمایت های آشکار و پنهان رهبری از دولت‌ها چه در دوره امام خمینی و چه در دوران آیت‌الله خامنه‌ای به‌خصوص در چهار سال گذشته در پیشبرد امور دولت و هموار نمودن مشکلات آن تعیین کننده بوده است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ولی فقیه یک مقام تشریفاتی نیست که تنها از حمایت‌های معنوی و سیاسی او بهرمند شده و با تکریم و احترام یاد شود بلکه مقامی است مسئول، که نقش رهبری و راهبردی نظام و مصلحت‌اندیشی را به‌ویژه در مواقع خطیر به عهده دارد و در هنگامه تعارض با نظرات دیگران نظر او فصل‌الخطاب و نافذ خواهد بود.

از سوی دیگر وقتی رئیس‌جمهور با وزرایی که چهارسال همراه و همکار او بوده‌اند در واپسن روزهای کاری با چنین شیوه‌ای برخورد می‌نماید فارغ از جنبه‌های منفی و غیر اخلاقی این نحوه از برخورد، مسلماً دایره افراد توانمندی که در دولت آینده حاضر به پذیرش مسئولیت‌ها شوند کوچکتر و کوچکتر خواهد شد و این مطلب احتمال تصدی موقعیت‌های مهم به دست افراد نالایق و بله قربان‌گو را بیشتر کرده نتیجه‌ای جز کاهش کارآمدی دولت و زیان ملت و کشور نخواهد داشت. افزون بر این، شتابزدگی درتصمیمات، امنیت و آرامش روانی حاکم بر کل مجموعه نظام اداری را مورد تهدید و خطر جدی قرار می‌دهد و آثار نامطلوبی بر وضعیت کشور و مردم خواهد داشت.

این اشتباهات همچنین طمع دشمنان انقلاب و کشور را در کشف نقاط ضربه‌پذیری نظام آسان نموده به آنها در طرح‌ریزی برنامه‌هایی که در بستر این نقاط ضعف بتوانند به کشور و انقلاب لطمه وارد سازد یاری میکند.
منبع : تابناک
دسته ها : خبر سیاسی - مقالات
دوشنبه دوازدهم 5 1388
روح الامینی:باید عاملین قتل فرزندم قصاص شوند
اعضای هیات علمی و دانش‌آموختگان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران نسبت به دستگیری اساتید فرهیخته و همچنین هتک حرمت به حریم دانشگاه اعتراض کردند.
جمعی از اعضای هیات علمی‏، دانش‌آموختگان و دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در اعتراض به دستگیری و ادامه بازداشت جمعی از اعضای هیات علمی و دانش‌آموختگان این دانشگاه،پس از برگزاری تجمعی آرام برای عرض تسلیت به عبدالحسین روح‌الامینی نجف‌آبادی به دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران رفتند.


به گزارش ایلنا، در این تجمع که بیش از یک‌صد تن از دانشگاهیان حضور داشتند دکتر عبدالحسین روح‌الامینی در سخنانی با بیان اینکه امیدوارم خداوند روح فرزندم را شاد کند، گفت: بایستی عاملین قتل وی پیدا و قصاص شوند تا منجر به تغییر در روند به وجود آمده شود.


همچنین همسر یکی از بازداشت‌شدگان با ارائه گزارشی از روند بازداشت همسر خود و اتفاقاتی که در زندان برای آنان افتاده است نسبت به روند اخذ اعترافات، اعتراض کرد.


در انتهای این تجمع نیز بیانیه‌ای قرائت شد که در آن اعضای هیات علمی و دانش‌آموختگان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران نسبت به دستگیری اساتید فرهیخته و همچنین هتک حرمت به حریم دانشگاه اعتراض نموده و تاکید کردند: از خود سوال می‌پرسیم که به کدامین جرم و براساس کدام قانون این همه فجایع صورت می‌گیرد؟ آن چیزی که امروز ذهن فرهیختگان جامعه را به خود مشغول نموده بازداشت جمع کثیری از فرزندان این کشور است که پیش از این برای حضور حداکثری مردم در پای صندوق‌های رای و ترغیب آنان به شرکت فعالانه در رقم زدن سرنوشت اخیر در جهت بهبود اوضاع و شرایط حاکم تمام تلاش خود را به کار گرفتند و امروز بدون توجه به این دلسوزی و تعهد آنان نسبت به آرمان‌های امام، انقلاب اسلامی و قانون اساسی و بدون کمترین توجیهی در اسارت می‌باشند اینگونه عمل کردن خلاف فرمایش رهبری مبنی بر شناخت دوست و دشمن واقعی می‌باشد.


در پایان این بیانیه تاکید شده است: ما به عنوان جمعی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران ضمن ابراز نگرانی پیرامون وضعیت این عزیزان و محکوم نمودن ادامه بازداشت فعالین سیاسی و دانشگاهی پس از گذشت بیش از یک ماه به مسوولین امر هشدار می‌دهد تا هرچه سریع‌تر به ادامه چنین اعترافات غیرقانونی و غیرشرعی و خلاف نظر رهبری انقلاب پایان داده و در جهت آزادی بی‌قید و شرط کلیه افراد در بند اقدام نمایند.
منبع : تابناک
يکشنبه یازدهم 5 1388
سرمقاله روزنامه جام جم:

رابطه رهبری با رئیس جمهور، رابطه پدر و فرزندی نیست

سیاست > دولت  - روزنامه جام جم در سرمقاله یکشنبه به بررسی بحث تنفیذ پرداخت.

در این سرمقاله آمده است:

«امضای حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم» که در بند نهم اصل یکصد و ده قانون اساسی به عنوان وظایف رهبری ذکر شده است، یک امر اصیل و واقعی و به لحاظ حقوقی کاملاً معنی‌دار است و نه یک اقدام تشریفاتی. به عبارت دیگر امضای حکم ریاست جمهوری که با عنوان «تنفیذ» شهرت یافته است، «نصب» از جانب جانشین امام زمان (عج) است که «مشروعیت» رئیس جمهور در گرو آن است.

لذا رابطه «رئیس جمهور» با «ولی امر» نه رابطه پدر و فرزندی است! نه رابطه رئیس و مرئوسی و نه... بلکه رابطه «ولی» است با «مولی علیه.» و صد البته نظام اسلامی «چهره» پرور است نه «مهره» پرور!

منبع : خبر آن لاین

يکشنبه یازدهم 5 1388
نامه رضایی به آیت الله هاشمی شاهرودی؛
دادگاه متخلفین را هم برگزار کنید
ولی اگر دادگاه دوم تشکیل نشود نه تنها عدالت بطور کامل صورت نگرفته بلکه خسارت دیگری به نظام جمهوری اسلامی وارد می شود و اشتباهات زنجیره ای ادامه می یابد و مانع استقرار آرامش در جامعه خواهد شد.
دکتر محسن رضایی در نامه ای به حضرت آیت الله هاشمی شاهردی خواستار رسیدگی به پرونده متخلفین حوادث اخیر همزمان با اغتشاشگران از سوی قوه قضاییه شد.
 
به گزارش "تابناک" متن این نامه که در سایت شخصی وی آمده به شرح زیر است:

حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی
ریاست محترم قوه قضاییه
با اهداء سلام

حوادث اخیر که موجب خسارات بزرگی به مردم و نظام جمهوری اسلامی گردید توسط دو گروه به وجود آمد. یک گروه اغتشاشگران و گروه دوم متخلفین که شامل افراد خودسر و مامورینی است که مقررات را زیر پا گذاشتند.

لذا دو نوع متهم و دو نوع دادگاه باید تشکیل شود. در غیر اینصورت عدالت و احقاق حق صورت نمی گیرد و ممکن است ناامنی هم پایان نیابد و آرامش به جامعه برنگردد. دادگاهی که تشکیل شده عمدتا به متهمین نوع اول اختصاص یافته است. لذا این سوال مطرح است که دادگاه دوم چه زمانی تشکیل می شود؟ و چرا نباید همزمان با دادگاه اول تشکیل شود؟

برای توضیح بیشتر لازم می دانم به این نکته اشاره کنم که در حوادث اخیر چهار گروه فعال بودند:

1- ماموران و نهادهای حکومتی که وظیفه برقرای نظم و امنیت را بر عهده داشتند. این گروه ضمن انجام وظیفه آسیب دیده و مجروحین و شهدایی هم داشته اند.

2- متخلفین از قانون و مقررات که به کوی دانشگاه حمله کرده اند و یا در خیابانها به مردم معترض، حمله ور شده اند یا در بازداشتگاهها، مقررات را زیر پا گذاشته و با متهمین و دستگیرشدگان برخوردهای غیر انسانی و غیر اسلامی داشته اند.

3- مردم معترض که با آرامش و سکوت درصدد بیان اعتراضات و خواسته های خودشان بوده اند که از سوی متخلفین و اغتشاشگران مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند که تعدادی از جان باختگان و شهدا از مردم هستند.

4- اغتشاشگران که در خیابانها به مردم و ماموران حکومتی و اموال عمومی حمله ور شده و خساراتی را وارد کرده اند.

گروههای اول وسوم یعنی مردم و ماموران دولتی که بیشترین آسیبها را دیده اند قربانی حوادث اخیر بوده اند و گروههای دوم و چهارم که متخلفین و اغتشاشگران بوده اند بیشترین آسیبها را وارد کرده اند.

بنابراین دو نوع دادگاه برای رسیدگی به این دو گروه اخیر باید تشکیل شود. دادگاه مربوط به اغتشاشگران و دادگاه مربوط به متخلفین.

ظاهرا دادگاهی که از دیروز تشکیل شده مربوط به متهمین به اغتشاش است و جای دادگاه متخلفین خالی است. این دادگاه باید به متخلفین زیر رسیدگی کند:

1- حمله کنندگان به کوی دانشگاه تهران و کلاسهای دانشگاه اصفهان.

2- عاملین ضرب و شتم دستگیر شدگان از جمله محسن روح الامینی.

3- عوامل ضرب و شتم مردم معترض و آرام در خیابانها.

البته اینکه پشت سر متخلفین و همچنین پشت سر اغتشاشگران چه کسانی بوده اند و مباشرت آنها به چه میزان بوده است نیز باید رسیدگی شود که آن هم می تواند در همین دادگاه ها صورت گیرد.

ولی اگر دادگاه دوم تشکیل نشود نه تنها عدالت بطور کامل صورت نگرفته بلکه خسارت دیگری به نظام جمهوری اسلامی وارد می شود و اشتباهات زنجیره ای ادامه می یابد و مانع استقرار آرامش در جامعه خواهد شد.

امروز جامعه ما هم به امنیت نیاز دارد و هم آرامش. اقتصاددانان ما معتقدند هر چه دیرتر امنیت و آرامش به جامعه برگردد میلیونها تومان به اقتصاد ملی و رفاه جامعه آسیب وارد خواهد کرد.

قوه قضاییه در چنین شرایطی است که می تواند به عنوان مدعی العموم دادگاه دوم را تشکیل و متخلفین را به دادگاه بکشاند.

محسن رضایی
دسته ها : خبر سیاسی - نامه
يکشنبه یازدهم 5 1388

ماجرای رحیم مشایی و پست معاونت اولی آن در این مدت نقل روز شده بود و تقریبا از اصولگرا و اصلاح طلب و خاص و عام در مورد آن می گفتند. توجه به این موضوع تا آن حد زیاد شده بود که تا اندازه زیادی بر اخبار وقایع بعد از انتخابات سایه انداخت و به قول روزنامه نگاران تیتر یک اخبار ایران شده بود. با وجود قال و قیلهای این ماجرا، باز به نظر می رسد که توجه به آن بی وجه نباشد به خصوص آن که برخی مطالب در باره آن هنوز ناگفته مانده که هر از چند گاه لازم به گفتن آنها است. شاید بهتر باشد که این ماجرا از سه جهت و با سه پرسش مورد بازبینی قرار گیرد. 

اول: چرا آقای احمدی نژاد بسیار پیشتر از رسمیت یافتن مقام جدیدش معاونان و مشاوران خود را تعیین کرد؟ 

دوم: آیا مخالفتها با انتصاب مشایی به معاونت اولی فقط محدود به همین موضوع بود یا اهداف دیگری هم در کار بود؟ 

سوم: نتیجه این ماجرا و اعتراضات و پیغام و پسغامها چه شد؟ 

با پرسش اول می توان به خوبی نقطه شروع ماجرا را به زیر ذره بین آورد چرا که انتصاب مشایی به معاونت اولی در شامگاه پنج شنبه 25 تیر ماه آنهم در جوار بارگاه امام رضا (ع) پیام به خصوصی را با خود داشت. قبل از هر چیز، معلوم است که تعیین معاونین و مشاورین در این موقع نمی تواند برای دوره فعلی احمدی نژاد محلی از اعراب داشته باشد، چرا که بی معنی است وی برای دوره کوتاه باقیمانده معاونان و مشاوران خود را تغییر بدهد. آیا احمدی نژاد متوجه نبوده که وی هنوز حکم تنفیذ دوره جدید خود را از مقام معظم رهبری نگرفته و در مجلس سوگند یاد نکرده و به همین دلیل، این اقدامش وجه قانونی ندارد؟ 

برخی با اعتراض به وی گمان کرده اند که گویا او متوجه این امر نبوده اما اصرار بعدی وی نشان داد که وی کاملا متوجه موضوع است و اتفاقا اصل مسئله هم در همین نکته است. در واقع، احمدی نژاد در انتصابهای خود عمل غیر متعارفی را انجام داد چرا که قبل از مراسم متعارف در قامت رییس جمهور رسمی احکام خود را صادر کرد. او به این وسیله نشان داد که رییس جمهور رسمی است و چندان نیازی به آن مراسم ندارد. در این صورت، اقدام وی آن مراسم را به حد مراسمی تشریفاتی و بدون تاثیر عملی رساند، چیزی که تا قبل از این سابقه نداشت. 

این اقدام تاثیر عملی دیگری نیز داشت به این معنا که دیگر جناحهای اصولگرای حامی وی در جریان انتخابات نباید توقع چندانی در ترکیب کابینه داشته و به دنبال سهمی از آن باشند. به بیان دیگر، او با یک پیش دستی غیر منتظره به جناح اصولگرا پیام روشنی داد و تا اندازه حد و حدودهای خود را با آنان روشن کرد. با توجه به پیام تلویزیونی احمدی نژاد در چند شب قبل از آن احکام، گمانه ها مبنی بر تغییرات عمده در کابینه آینده تقویت شد اما صدور این احکام سمت و سوی تغییرات را نشان داد و به دیگران گفت که وی راسا در تعیین کابینه و بدون دخالت اصولگرایان عمل می کند. 

شاید توجه به این مطلب تا اندازه زیادی پاسخ پرسش دوم را معلوم کند. به یک معنا می توان گفت که جناحهای اصولگرا به خوبی پیام اقدام احمدی نژاد را دریافت کردند و برای آنان معلوم شد که باید منتظر ترکیب غیر باب طبعی از کابینه دهم باشند. هر چند که آن نشست دولت در جوار بارگاه امام رضا (ع) بود تا صبغه معنوی به مصوبات دولت داده شود اما اصولگرایان چندان محتوای معنوی در آن ندیده و علیه آن صف آرایی کردند. 

انتصاب رحیم مشایی به معاونت اولی بهترین نقطه ای بر اعتراض و مخالفت با تصمیمات احمدی نژاد بود و می توان گفت که معترضین نقطه فشار را در جایی خاص قرار دادند. از یک سو، مشایی با سابقه چهار ساله خود در دولت آن قدر جای اعتراض را برای معترضین بازگذاشته بود که به وسیله آن بتوانند با گسترش اعتراضات خود بر احمدی نژاد فشار وارد کنند و از سوی دیگر، فشار بر احمدی نژاد بر سر مشایی هم به معنای لزوم توجه به جناحهای اصولگرا در ترکیب کابینه و هم به معنای تداوم این توجه در آینده کابینه دهم بود. در واقع، حکم معاونت اولی رحیم مشایی محل چالشی بین معترضین به احمدی نژاد شد که بیشتر از آن که خود این حکم را هدف بگیرند، اهداف دیگری را دنبال کنند. در این میان، معترضین با گسترش اعتراض خود به حوزه علمیه و جامعه روحانیت از نفوذ خود استفاده کرده و به این وسیله احمدی نژاد را در عمل برابر روحانیت قرار دادند. 

اما در نهایت می توان گفت که احمدی نژاد در این کش و قوس کوتاه آمد و به خواست معترضین تن داد؟ پاسخ به این پرسش تا اندازه ای تکلیف پاسخ به پرسش سوم را تعیین می کند چرا که در پاسخ به آن هم می توان گفت آری و هم نه. آری از آن جهت که بالاخره پس از چندین روز مشاجره و بعد از نامه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد، بالاخره مشایی از پست معاونت اولی برکنار شد. شاید این امر به معنای تاثیر اصولگرایان بر تصمیمات احمدی نژاد باشد که از اهرمهای لازم برخوردارند و حتی می توانند در ترکیب کابینه و تصمیمات آتیه دولت نیز تاثیر بگذارند، اما این تمام قضیه نیست و پاسخ دیگری به مسئله هم وجود دارد. 

نه پاسخ دیگر به مسئله است از آن جهت که اولا تمام مخالفتها و اعتراضات تاثیری بر تجدید نظر احمدی نژاد در حکمش نگذاشت تا آن که نامه مقام معظم رهبری به میان آمد. ثانیا، احمدی نژاد حتی در پاسخ به نامه ایشان هم مقاومتی از خود نشان داد به گونه ای که پس از گذشت هفت روز از نامه مقام معظم رهبری اطاعت امر کرده و به نامه ایشان پاسخ گفت. جالب توجه است که وی در پاسخ به درخواست مقام معظم رهبری عبارتی دال بر تجدیدنظر در حکم خود ننوشته و تنها به ارسال رونوشت استعفای مشایی و اجرای مرقومه ایشان در راستای اصل 57 قانون اساسی بسنده کرده است. در حقیقت، مقام معظم رهبری در نامه خود قید کرد؛ «لازم است انتصاب مذبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد» اما احمدی نژاد در نامه خود عبارتی دال بر این امر ننوشته است. 

ثانیا، احمدی نژاد بلافاصله روز بعد از پاسخ به نامه مقام معظم رهبری مشایی را به سمت مشاور و رییس دفتر ریاست جمهوری منسوب کرد. اگر نخواهیم چندان به وضع صوری مقامها توجه کنیم و واقعیت عملی آنها را بیشتر در نظر داشته باشیم، باید بگوییم که مقام جدید مشایی چندان دست کمی از مقام قبلی نداشته و می تواند همان کارکرد را نیز داشته باشد. رابعا، احمدی نژاد با عزل محسنی اژه ای در حالی که حدود دو هفته به اتمام خدمت وی باقیمانده، توانست به معترضین اصولگرای خود نشان دهد که استعفای مشایی به هیچ وجه به معنای عدول وی از تصمیمات خود نیست و او می تواند در برابر آن امر واکنشی در این حد از خود نشان دهد. 

با توجه به این نکات روشن می شود که در چالش سنگین ماجرای مشایی این احمدی نژاد است که همچنان بر موضع خود ایستاده و معترضین به وی نتوانستند چندان طرفی از این ماجرا ببرند. به کلامی مختصر می توان گفت که در پایان ماجرا همچنان مشایی در کابینه آینده نه تنها حضور خواهد داشت، بلکه از نفوذش در آن نیز کاسته نشده و این معترضین وی هستند که در اعتراض خود نتیجه مشخصی را به دست نیاوردند

منبع : فرارو

دسته ها : خبر سیاسی - مقالات
يکشنبه یازدهم 5 1388
اعتماد نوشت: نمایندگان مجلس بر خلاف روایت احمدی نژاد از دلایل برکناری محسنی اژه یی وزیر اطلاعات و صفارهرندی، داستان جدیدی را تعریف می کنند که بر اساس آن روایت رسانه های اصولگرا مبنی بر دعوا در جلسه چهارشنبه کابینه بر سر عدم توجه به دستور مقام معظم رهبری یا کمی تغییرات تایید می شود. بر اساس روایتی که در جلسه های خصوصی مجلس مطرح شده، روایت ناصحیح غلامحسین الهام از جلسه مقام معظم رهبری و محمود احمدی نژاد و تفاهم برای برکنار نکردن مشایی سبب می شود جلسه هیات وزیران به درگیری لفظی کشیده شود و وزرایی که جلسه را ترک می کنند، در همان شب حکم اخراج از کابینه برایشان صادر می شود.

گرچه نخستین روایت از دعوای کابینه که منجر به اخراج وزرای معترض شد، در سایت جهان نیوز وابسته به علیرضا زاکانی انتشار یافت و دو روز بعد روابط عمومی دولت بدون پرداختن به اصل موضوع با ارسال تکذیبیه یی به این سایت همه آنها را دروغ پردازی عنوان کرد اما اخبار متفاوتی در مورد اصل ماجرای دعوای کابینه دولت نهم در هفته گذشته در راهروهای مجلس روایت می شود. 10 روز از درگیری لفظی در جلسه هیات وزیران می گذرد. هرچند محمود احمدی نژاد پس از یک هفته سکوت دلیل بغضش نسبت به وزیر اطلاعاتش را نافرمانی دو ساله در برکناری دو معاون ـ که مطابق میل احمدی نژاد نبودند ـ یا ندادن یک برگ گزارش از تحرکات اصلاح طلبان یا حتی زیر بار نرفتن نسبت به جاسوسی انگلیسی ها و... عنوان کرد تا با این توضیحات، هر شایعه یی مبنی بر برکناری اژه یی به خاطر مخالفت با معاون اولی مشایی را رد کند، اما جمله یی که وی در جمع تشکل های دانشجویی در مورد برکناری مشایی گفته برخی از روایت های نمایندگان مجلس در مورد حقیقت مناقشه پاستور را تایید می کند؛ «من خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و توضیحاتی دادم که قرار شد کارهایی انجام شود اما بعد از آن نامه توسط برخی نمایندگان محترم، درز پیدا کرد.»در جلسه فراکسیون اقلیت هم دقیقاً چنین روایتی مطرح شده است. به گفته داریوش قنبری سخنگوی فراکسیون خط امام و رهبری مجلس در این جلسه این طور مطرح شده است که در روز چهارشنبه عصر و ابتدای تشکیل جلسه هیات دولت، وزیر اطلاعات خواستار دادن تذکر در مورد دلایل برکنار نشدن مشایی از سمت معاونت اولی با وجود دستور مقام معظم رهبری می شود اما احمدی نژاد با این توضیح که دستور کار سنگین و طولانی است از وزیر اطلاعات می خواهد در پایان جلسه تذکراتش را بدهد. وقتی هم که زمان اذان مغرب می رسد، رئیس دولت نهم با این توضیح که وقت نماز است جلسه را تعطیل کرده و حاضر به شنیدن تذکرات وزرای معترض نمی شود. ترک جلسه توسط احمدی نژاد اعتراض وزرا را بلند می کند که غلامحسین الهام سخنگوی دولت خطاب به این افراد می گوید بهتر است به این موضوع خاتمه بدهید چون آقای رئیس جمهور به ملاقات مقام معظم رهبری رفتند و بر سر ماندن مشایی در این سمت به توافق رسیدند.

بنا بر آنچه در جلسه فراکسیون اقلیت عنوان شده صفارهرندی و محسنی اژه یی سخنان الهام را باور نمی کنند و به همین دلیل هم از مصری وزیر رفاه و تامین اجتماعی می خواهند به نماز جماعت بیت مقام معظم رهبری رفته و صحت این خبر را جویا شود و مصری این موضوع را استعلام کرده و متوجه می شود اصلاً چنین تفاهمی صورت نگرفته است.

نکته قابل توجه اینکه بر اساس آنچه رسانه ها دیروز به عنوان سخنرانی احمدی نژاد در جمع دبیران تشکل های دانشجویی روایت کردند به موضوع جلسه وی با مقام معظم رهبری دوباره اشاره شده است. احمدی نژاد به دانشجویان گفته است؛ «من خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و توضیحاتی دادم که قرار شد کارهایی انجام شود اما بعد از آن نامه توسط برخی نمایندگان محترم، درز پیدا کرد. بعد از آن، بهتر تشخیص داده شد که نامه منتشر شود و بعد از آن اقدام کنیم.» اگر روایت مجلسی ها درست باشد، با سخنان احمدی نژاد مطابق است چون روز چهارشنبه که جلسه هیات وزیران برگزار شده بود هنوز متن نامه مقام معظم رهبری به طور رسمی منتشر نشده بود.

بر همین اساس می توان استنباط کرد این بخش از روایت نمایندگان از دعوای کابینه صحت دارد و الهام هم در آن جلسه روایتی مشابه با روایت احمدی نژاد را برای کابینه یی ها روایت می کند. در نهایت هم وقتی نماز هیات وزیران در پاستور تمام می شود و وزرا برای ادامه دادن جلسه به لابی سالن تشکیل جلسات رفته بودند، مصری به آنها می پیوندد و خطاب به صفارهرندی و اژه یی می گوید چنین تفاهمی کذب بوده و همچنان دستور مقام معظم رهبری بر مبنای برکناری مشایی است. روایت مصری از واقعیت ماجرا سبب می شود وزیر اطلاعات و صفارهرندی و جهرمی با الهام درگیری لفظی پیدا کنند و این درگیری با وساطت سایر وزرا نه تنها رفع نمی شود بلکه سه وزیر فوق ترجیح می دهند به خاطر این گونه روایت های نادرست از مقام معظم رهبری و ندادن اطلاعات صحیح به وزرا، جلسه را ترک کنند.

البته علی مطهری در گفت وگو با «اعتماد» در مورد اینکه آیا این روایت از دعوای کابینه صحیح است یا خیر، می گوید؛ این احتمال وجود دارد و من هم چنین روایت هایی را شنیدم اما این موضوع را هم مطمئن هستیم که ادامه جلسه پس از اذان توسط مشایی برگزار می شود که برخی دیگر از وزرا هم در اعتراض به این اتفاق پاستور را ترک می کنند.

به هر روی از یک طرف احمدی نژاد اصرار دارد که دعوای کابینه را رد و در عین حال برکناری اژه یی را به خاطر ناکارآمدی وی عنوان کند اما در مقابل از سایت جهان نیوز گرفته تا جلسه های نمایندگان روایت متناقضی مطرح می شود که بر اساس آن وزرای معترض در جلسه چهارشنبه به سرعت حکم اخراج می گیرند؛ حکمی که برای اژه یی ثابت می ماند و برای صفارهرندی و جهرمی به خاطر به خطر افتادن کابینه ملغی می شود.
منبع : فرارو
دسته ها : خبر سیاسی
يکشنبه یازدهم 5 1388
سخنان عجیب احمدی‌نژاد درباره 30 میلیون رأی خودش!
احمدی‌‌نژاد علت این کاهش رأی را حمایت .... اعلام کرده و افزوده است که بدلیل مخالفت بخشی از جامعه با حمایت کننده، 6 میلیون رأی وی ریزش کرده است. کلهر، نیز در رادیو گفتگو اظهار کرده بود که رأی احمدی‌نژاد 30 میلیون بوده که بنا به برخی دلایل به 24 میلیون کاهش یافته است.

محمود احمدی‌نژاد در یک جلسه خصوصی اظهار داشته است، رأی واقعی من در انتخابات 30 میلیون بود که به خاطر برخی حمایت‌ها به 24 میلیون کاهش پیدا کرده است.

به گزارش خبرنگار «آینده»، احمدی‌‌نژاد علت این کاهش رأی را حمایت .... اعلام کرده و افزوده است که بدلیل مخالفت بخشی از جامعه با حمایت کننده، 6 میلیون رأی وی ریزش کرده است.

این درحالیست که مهدی کلهر، مشاور رسانه‌ای احمدی‌نژاد نیز پس از انتخابات در میزگردی در رادیو گفتگو اظهار کرده بود که رأی احمدی‌نژاد 30 میلیون بوده که بنا به برخی دلایل به 24 میلیون کاهش یافته است.

با این حال عملکرد احمدی‌نژاد در موضوع اسفندیار رحیم مشایی موجب شده است تا نگرانی‌هایی دربراه رفتارهای وی در رابطه با رهبر انقلاب بروز پیدا کند، احمدی‌نژاد با وجود اطلاع از نظر منفی رهبر انقلاب نسبت به مشایی وی را پیش از تنفیذ ریاست جمهوری به سمت معاونت اولی در دولت دهم منصوب کرد و پس از دستور کتبی رهبری برای برکناری وی و تعیین مهلت سه روزه برای این اقدام تا هفت روز وی را برکنار نکرده و سرانجام پس از انتشار دستور رهبری در صدا و سیما و کناره‌گیری مشایی احمدی‌نژاد در تجلیلی بی‌سابقه از وی، مشایی را به سمت ریاست دفتر و مشاوره عالی خود منصوب کرد که عملاً پستش تأثیرگذارتر از معاونت اولی است.

همچنین اظهارات هفته قبل احمدی‌نژاد مبنی بر این که «پس از تحلیف سر آن‌ها را به سقف می‌چسبانیم» بر نگرانی درباره رفتار وی پس از مراسم تحلیف در چهارشنبه هفته جاری افزوده است، ‌با این حال گفته می‌شود گروهی از علاقمندان به آیت‌ا.. خامنه‌ای با تحلیل محتوای مواضع احمدی‌نژاد، ‌نسبت به سرنوشت برخورد وی با رهبری ابراز نگرانی کرده‌اند، سخنان احمدی‌نژاد در مناظرات انتخاباتی که به صراحت عملکرد نظام در 24 سال قبل از دولت خود را زیر سؤال برد در حالی بیان شد که 8 سال از این 24 سال دوران ریاست‌جمهوری آیت‌ا.. خامنه‌ای و 16 سال دیگر دوران رهبری ایشان بوده است

منبع : آینده

يکشنبه یازدهم 5 1388
فیلم مصاحبه روح الامینی: از برگزاری یک ختم هم عاجزیم؟
خیلی از دوستان و بزرگان به من گفتند، چرا چیزی به ما نگفتی؟ من گفتم محسن ما که رفت و گذشت. محسن های مردم را دریابید. حتما باید یکی را بشناسید؟ به فکر آنهایی باشید که واسطه و پارتی ندارند و سرگردانند و لطمه دیده اند. از پیگیری حقوق که حق محسن ما و حق محسن های دیگر مردم است، صرف نظر نمی کنم. حتما پیگیری می کنم. ولی در چهارچوب قانونی.
سایت "آینده" برای اولین بار فیلم مصاحبه دکتر عبدالحسین روح الامینی، پدر شهید محسن روح الامینی که پس از دستگیری در 18 تیر،هنگام بازداشت کشته شئ، منتشر می کند.

دکترعبدالحسین روح الامینی، مشاور انتخاباتی محسن رضایی، دبیرکل حزب عدالت و توسعه، استاد داروسازی دانشگاه تهران و معاون وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد بود که پسرش در درگیری های پس از انتخابات ریاست جمهوری کشته شد.

متن گفتگوی شبکه پرس تی با وی را در ادامه می خوانید:

محسن 25 سال داشت و در این سال های کوتاه یک ربع قرن عمر خود پسری بود که شاید الان که در مصیبت فقدانش عزادار هستیم، تازه در حال مرور ویژگی ها و برجستگی هایش هستیم. او پسر خالصی بود و تعلقی به دنیا نداشت و خیلی مهربان بود. هیچ حق الناسی بر گردن او نبود و همیشه کنجکاوانه در جستجوی حقیقت بود. البته قانع کردن او همیشه کار بسیار سختی بود، مثل بسیاری از بچه های نسل جدید ما که از ما جلوتر هستند. آنها با توجه به آنچه که ما در زمان انقلاب و این سی ساله انجام دادیم، خیلی از ما جلوتر هستند.

وی افزود: محسن به دقت گوش می داد و پیگیر بود ولی این صداقت، خلوص، نجابت و مهربانی و عطوفتش باعث نمی شد که بی تفاوت باشد؛ برای همین هم در برابر بسیاری از پرسش هایی که مطرح می شد قانع کردن او بسیار سخت بود. او به جواب های کلیشه ای که ما بعضا برای اقناع جوان هایمان بسنده می کنیم، کفایت نمی کرد.

دکتر روح الامینی گفت: محسن خیلی با بی صداقتی مشکل داشت. با دورویی مشکل داشت. صاف و زلال بود و شاید این زلال بودن، شفافیت و خلوصش و این مظلومیتش در این حادثه اخیر، باعث شده که عواطف به سمت او بیشتر سوق پیدا بکند.

مشاور محسن رضایی تصریح کرد: به هر حال با این حادثه ای که پیش آمده، محسن که دیگر بازنمی گردد، انا لله و انا الیه راجعون. ملک از آن خداست، محسن ما را آورد و محسن ما را برد. محسن ما دیگر بر نمی گردد. ولی محسن های مردم را باید دریافت. ما نمی توانیم در این روندی که هست پاسخ گوی بسیاری از نگاه ها و سئوال ها باشیم و نمی توانیم سرافکنده هم بشویم. انقلابی داشته ایم، مردمی داشته ایم، عزت و افتخاری داشته ایم، در این 30 سال ارزش ها و دست آورد هایی داشته ایم، امیدواریم که این ها علو پیدا کرده و جلو برویم. ما نباید درجا بزنیم.

وی اظهار داشت: دغدغه محسن اعتلای این میهن و این کشور و گرفتاری های مردم بود. آزارش به کمترین کسی نمی رسید. اگر به جوانی نوجوانی یا بچه ای کمترین جسارتی می شد برخورد می کرد. بسیار حساسیت داشت.

پدر محسن روح الامینی درباره شخصیت پسرش گفت: دانشجوی کامپیوتر بود ولی با اینکه خیلی با استعداد بود این چیزها او را اقناع نکرد، آن را هم رها کرد و به کار آزاد رو آورد؛ کارهایی مثل برنامه نویسی کامپیوتر و غیره. بارها می شد که به او می گفتیم چرا به دنبال حقوق خود نمی روی می گفت هنوز پروژه من تمام نشده است.

به عنوان مثال ما در خانه جایی داریم که پول هایمان را در آنجا می گذاریم تا اگر کسی نیاز داشت بردارد، اما او همیشه کم و به اندازه نیاز خود بر می داشت. مناعت طبع این بچه، نجابتش، خلوصی که داشت.خب ما عیالواریم، چند پسر و دختر داریم. یکی بهتر از دیگری اما محسن همه را پشت سر گذاشته بود و ارتباط عاطفی عجیبی با خانواده برقرار کرده بود.

دبیرکل حزب اعتدال و توسعه گفت: ولی او در جستجوی حقیقت بود و دغدغه داشت. در این بده بستان های مرسوم سیاسی هم خیلی از بی صداقتی منزجر بود. از دورویی، از نفاق، از چیز دیگری بودن و چیز دیگری جلوه دادن. به این مسائل اخیر هم نگاه می کرد و اعتراض داشت، ولی آشوبگر نبود. آزار او به یک حیوان هم نمی رسید، مثلا یک گربه خیابانی روزی از حیاط منزل ما می گذشت و آسیبی به او رسیده بود. محسن گربه را برد بیمارستان دامپزشکی نزدیک منزل ما تا او را مداوا کند.

وی تصریح کرد: ولی این بچه سئوال داشت و قانع کردن این بچه ها هم کار سختی است. یعنی ما باید مسیرهایمان را اصلاح کنیم. ما باید با تدبیری بتوانیم امثال محسن ها را قانع کنیم و دریابیم. جواب سئوالات آنها این نیست. این روند هایی که جدا باید اصلاح شود.

روح الامینی در ادامه گفت: خیلی از دوستان ما از نخبگان و از اساتید و مسئولان - آبرویی ما نداریم و هر چه داریم فدای نظام، فدای انقلاب ، فدای مردم، فدای امام، شهدا، اصلا ما قابل مقایسه نیستیم، هیچی نیستیم، محسن ما و همه چیز ما فدای اینها - ولی بالاخره نمی شود اینجوری اداره کرد. نمی شود این گونه دنبال کرد. این گونه صورت مسائل را پاک کنیم. ساده ترین راه حل مسئله هم حذف صورت مسئله است. محسن ما رفت و بر نمی گردد ولی محسن های مردم را باید دریافت.

وی اظهار داشت: بالاخره در این روند هایی که هست در اداره اجتماع در مسائل سیاسی و اینها. البته خب در دوره فتنه و در دوره غبارآلودی شرایط و شاید بشود گفت زهرآلود در برخی مسائل، در ایام فتنه و در ایام فضای زهرآلود و توطئه خارجی، مسائل و متغیرهایی که کنار هم قرار می گیرد، شاید مقداری صحبت کردن و قضاوت کردن کار سختی باشد.

روح الامینی تاکید کرد: من به طور جدی از مظلومیت او (دفاع) و از پایمال شدن خون او جلوگیری خواهم کرد. پیگیری خواهم کرد. اما مسیر من متفاوت خواهد بود. مسیر من مسیری قانونی است، یک مسیر عقلایی است، انشالله خداوند این صبر را به ما داده، این استقامت را داده است. در چارچوب ارزش هایی که به آنها معتقدیم، در چارچوب نظامی که به آن معتقدیم و در چارچوب قانون ها.

وی افزود: ما به نظام اعتماد داریم. ما هنوز به این نظام اعتماد داریم، برخلاف بسیاری که با کمترین مصیبتی به جای اینکه خودشان را کنترل کنند، می گویند ما به این نظام اعتماد نداریم. خیر من به این نظام اعتماد دارم. نظامی که صدها هزار شهید و جانباز و آزاده داده است. نظامی که میلیون ها جوان مستعد مثل محسن دارد که می تواند از جایگاهی، این دست آورد های 30 ساله را به اوجی برساند.

روح الامینی گفت: و ما مطمئنیم انشالله این نظام را باید در مسیری اداره کرد که وضعمان بهتر از الان باشد. خدای نکرده عقب گرد نکنیم، خدای ناکرده بعضی از این فتنه ها و بعضی از این بی تدبیری ها، سوء تدبیر، سواداره که لطمات جدی به ما می زند، ما را از مسیر اصلی منحرف نکند.

 یکی از دوستان قدیمی من، آقای مجتبی شاکری که دو دست ندارد و نابینا است، با موتور برای تسلیت به ما و خانواده به خانه ما آمده بود. ما تا وقتی چنین افرادی را که بزرگان نظام هستند، داریم مایوس نیستیم. اما با این کژ رفتاری ها و سوء تدبیری ها و برخی مسائلی که لطمه جدی می زند باید برخورد شود؛ باید پیگیری شود.

خدا صبر خوبی به مادر مجتبی داده. از آن روز تا به حال یک جمله را می گوید. می گوید انشاءالله نفاق برکنار شود و آقا امام زمان ظهور کنند. محسن ما رفت. محسن های مردم را دریابید.

نمی شود که بی عرضگی های برخی، نا توانی های برخی و سوء تدبیری های برخی را به حساب نظام بگذاریم. ما اعتقاد داریم که خون محسن مظلوم شهید ما راهی را باز می کند برای این که بعضی از این گرفتاری ها و گره های اجتماعی سیاسی و سوء مدیریت ها چه فردی و چه سیستمی اصلاح و پالایش شوند و این ها جلوی مسیر پیشرفت، ترقی و سعادت مردم و کشور ما قرار نگیرند. همه مردم این کشور یک خانوده بزرگ هستند و دل در گرو اعتلای کشور دارند و محسن ما هم یکی از آنان بود.

یکی از دوستان ما خیلی بی تابی می کرد. می گفت من به خاطر ناگواری این حادثه تاصبح نخوابیدم. گفت، قرآن را باز کردم آیه 22 سوره لقمان آمد: مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى. محسن ما نیکوکاری و خلوصش، مردم دوستی اش و عاطفه اش منحصر به فرد بود.

خیلی از دوستان و بزرگان به من لطف دارند. من ناچیزهستم و هیچ قابلیتی ندارم. آن ها به من گفتند، چرا چیزی به ما نگفتی؟ ای کاش به ما می گفتی.من گفتم محسن ما که رفت و گذشت. محسن های مردم را دریابید. حتما باید یکی را بشناسید؟ به فکر آنهایی باشید که واسطه و پارتی ندارند و سرگردانند و لطمه دیده اند.

یا نه بالاتر از آن. روندها اصلاح شود که چنین مشکلی پیش نیاید. مگر نمی شود؟ در بعضی حوادث در کشورها چندهزار ماشین آتش زده می شود ولی کنترل می کنند و خون یک نفر ریخته نمی شود . چطور محسن ما سالم از خانه برود و من جسد او را تحویل بگیرم؟

من نمی توانم بعضی از مسائل را نادیده بگیرم و خودم را کنترل نکنم. به شدت خودم را کنترل می کنم نمی خواهم خدایی ناکرده از پیگیری حقوق که حق محسن ما و حق محسن های دیگر مردم است، صرف نظر نمی کنم. حتما پیگیری می کنم. ولی در چهارچوب قانونی و با کنترل و بدون این که احساساتی باشد و خدایی ناکرده موجب سوء استفاده شود.

خانواده ما، مادرش، من و برادرانش و دایی ها و عموهایش و همه خاندان ما پیگیر جدی پاسخ این سوال هستند؛ که چرا امثال این وقایع باید پیش بیاید و چه کار کنیم که پیش نیاید و آسیبی نرسد.

مردم به ما خیلی لطف دارند. نخبگان، اساتید دانشگاه و مسئولین مختلف ابراز لطف کردند. پیش بینی ختم خیلی آبرومندی را داشتیم ولی دیدیم ممکن است از کنترل خارج شود و بالاخره یک عده سوء استفاده کنند و به کسی در این میان آسیب برسد.

وقتی آن تصمیم را گرفتم، روح محسن ناظر بر من بود. می دانستم که حتما ایشان راضی نیست خون از دماغ احدی بیاید و آسیبی به کسی رسانده شود و برای جلوگیری از آسیب مراسم را لغو کردیم.

مگر ما در اداره کشور عاجز هستیم که نتوانیم یک ختم را برگزار کنیم یا اجازه بدهیم حرف ها زده شود و گفتگو و پیگیری صورت گیرد؟ بی تدبیری را که نباید به حساب نظام، انقلاب و رهبری بگذاریم. حتما ظرفیت بالاتر و بهتری برای اداره کشور وجود دارد.

من مطمئن هستم مظلومیت محسن ما و این عزتی که خدا به او داده است، این لطف خدا و عروج جانسوز و غیرمنتظره او باعث می شود مسیری باز شود که کمک کند به اعتلای کشور و حل مسایل مردم؛ محسن های مردم و جوانان ما که ذخیره ما هستند.

ما بی عرضگی هایمان را بی تدبیری هایمان را نباید به حساب نظام بگذاریم. این ها باید تفکیک شوند. وقتی عرضه نداریم یک معادله چندمتغیری را حل کنیم، در خودمان تجدید نظر کنیم؛ در افراد تجدید نظر کنیم. چرا معادله را ساده و بعد صورتش را پاک می کنیم.

این داغ در برابر مسیری که در این 30 سال زحمت طی شده است تا کشور به این جا رسیده، ناچیز است. بیگانه حتما باید مایوس شود. محسن ما روح جستجوگری داست و قانع کردنش سخت بود ولی حتما از بیگانه بیزار بود. ازبی صداقتی چه داخلی و چه خارجی بیزار بود و این بیزاری را در رفتارش نشان می داد.

رسانه های بیگانه آب در هاون می کوبند. ما بحمدالله مسائل بزرگتر از این را پشت سر می گذاریم. مصیبت سختی است ولی ما به نظام اعتماد داریم. تا امثال مجتبی شاکری ها هست؛ تا بسیاری از کسانی که همه چیز خود را داده اند؛ خانواده هایی که چند شهید داده اند؛ تا امثال این ملیون ها جوان و ذخایری که داریم، هست، بیگانه راه به جایی نمی برد. ان شاءالله درست می شود. ما یک خانواده بزرگ هستیم و مسائلمان را خودمان حل می کنیم.

ولی من از حقش نمی گذرم. نه این که حق شخصی باشد. محسن ما رفت و جایش هم خیلی خوب است. ولی در چهار چوب و قاعده خودمان این کار را می کنیم. باید برای اصلاح امور پیگیری جدی صورت گیرد.

حتما اگر بخواهیم به عنوان یک الگو کشور را اداره کنیم، نباید نا کامی ها و بی تدبیری ها و بی سیاستی هایمان را به حساب نظام و کشور بگذاریم. یا با اندک مصیبت و مصائبی چه بزرگ تر و چه کوچک تر این این کنترل خود را از دست بدهیم.


ولی نمی گذاریم خون محسن ما پایمال شود. و انشاء الله نظام را کمک می کند در ادامه مسیرش شفاف تر و استوارتر و صحیح تر به راهش ادامه دهد.

خدا به شما توفیق بدهد. از شما تشکر می کنیم چون فرصت نکردیم در آن مجلس ختم حرف بزنیم. مجلس برگزار نشد. تشکر می کنیم از ابراز لطف همه آن هایی که احساسات خود را نشان دادند.

شاید پسر ما مشهور شده است اما گمنام بود. همه ابراز لطف کردند و عاطفه ها به حرکت در آمد. امیدواریم این باعث شود مسیر صحیح در پیش گرفته شود و محسن های مردم را دریابیم و از چنین مسائلی جلوگیر کنیم.

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

منبع : آینده نیوز
دسته ها : خبر سیاسی - گفتگو
شنبه دهم 5 1388
اطلاعیه دفتر هاشمی و تکذیب اظهارات ابطحی
دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در اطلاعیه ای بخشی از سخنان محمد علی ابطحی در جلسه دادگاه مبنی هم قسم شدن هاشمی رفسنجانی با خاتمی و موسوی برای پشتیبانی از هم را کذب محض دانست.

به گزارش خبرگزاری مهر دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی در اطلاعیه ای تاکید کرد : با توجه به اظهارات یکی از بازداشت شدگان اخیر در خصوص هم قسم شدن آیت الله هاشمی رفسنجانی با آقایان خاتمی و موسوی در جهت پشتیبانی از همدیگر، به اطلاع می رساند این خبر از اساس کذب محض است و معلوم نیست در چه شرایط و ملاحظاتی بیان شده است.

جهت تنویر افکار عمومی به اطلاع می رساند در دیداری که بعدازظهر شنبه و بعد از جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام و نه روز دوشنبه با حضور آقایان خاتمی ، موسوی و حاج حسن خمینی انجام شده بود، آقای خاتمی اعلام مواضع خود را به تشکیل جلسه مجمع روحانیون مبارز موکول کرده و آقای موسوی نیز مواضع خود را با صدور بیانیه ای که قبلا منتشر شده اعلام کرده و آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز در آن جلسه بر رعایت موازین قانونی در اعلام مواضع و پیگیری خواسته ها تاکید کرده بودند .

همانگونه که آیت الله هاشمی رفسنجانی در نامه مورخ 19 / 3/ 88 خود تصریح کرده اند، در این انتخابات از هیچ یک از نامزدها حمایت نداشتند و در جریان حوادث بعداز انتخابات کوچکترین دخالتی نکرده اند و نظر ایشان برای برون رفت از وضع نامناسب جاری همان است که در خطبه های نماز جمعه مورخ 26 / 4 /88 بیان کرده اند . پس هرگونه مطلبی خارج از این چارچوب کذب محض می باشد.

در پایان این اطلاعیه آمده است: انشاءالله همه ما در بیان مطالب و همچنین اعتراف گرفتن از بازداشت شدگان اخیر برای خوشایندی یک جریان خاص، اصل و اساس نظام را زیر سئوال نبریم.
منبع : تابناک
دسته ها : خبر سیاسی
شنبه دهم 5 1388

خبر کشته شدن مرحوم محسن روح الامینی در بازداشتگاه را از رسانه ها خوانده اید.آن چه در زیر می آید روایتی است که سردار حسین علایی ، از فرماندهان جبهه و جنگ و رییس اسبق نیروی دریایی سپاه پاسداران ، در این خصوص در وبلاگ خود به رشته ی تحریر درآورده است.

فرارو برای آن مرحوم و تمامی جوانانی که به هر نحو در دوران پرفتنه ی پس از انتخابات در بازداشتگاه ها جان باخته اند طلب مغفرت می کند و برای پدران و مادران داغدارشان آرزوی صبر و بهروزی می نماید.

بخوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از ظهر روز پنجشنبه اول مردادماه سال ۱۳۸۸ که مصادف شد با بازگشایی دوباره پیامک‌ها، پیامی به من رسید مبنی بر این‌که فرزند ۲۵ ساله دوست عزیزم، آقای دکتر عبدالحسین روح‌الامینی که در اعتراضات روز ۱۸ تیرماه سال جاری دستگیر و زندانی شده بود، در زندان کشته شده و فردا تشییع جنازه وی برگزار خواهد شد.

بسیار متعجب شدم. زیرا آقای روح‌الامینی را که از سالیان دراز می‌شناسم، فردی انقلابی، مؤمن و متعهد و همیشه در خدمت نظام جمهوری اسلامی بوده است. او از کسانی است که برای سرنگونی رژیم طاغوت تلاش زیادی کرده است.

تعجب من بیشتر از آن جهت بود که چگونه ممکن است جوانی آن هم از خانواده‌ای شناخته شده، در جمهوری اسلامی دستگیر و سپس پس از دو هفته جنازه او تحویل خانواده‌اش گردد!

صبح جمعه دوم مرداد ۱۳۸۸ به منظور شرکت در مراسم تشییع جنازه وی به درب منزل ایشان واقع در خیابان نصرت، کوچه بهشت رفتم. دیدم همه افرادی که در این مراسم حضور دارند، انسان‌های مؤمن و اکثر آن‌ها از فداکاران نظام اسلامی در دوران دفاع مقدس و پس از آن بوده‌اند. افرادی که هم‌اکنون مسؤلیت‌های مهمی در کشور دارند نیز مانند آقایان احمد توکلی و حسین فدایی از نمایندگان مجلس، محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، شهاب‌الدین صدر رییس سازمان نظام پزشکی، حسین محمدی از دفتر رهبری، رجبی معمار رییس شبکه پنج سیما، علی عسگری معاون فنی صدا و سیما و نیز برخی از سرداران دوران دفاع مقدس در مراسم تشییع و خاکسپاری حضور داشتند.

به آقای روح‌الامینی تسلیت گفتم و در اتوبوس به همراه وی عازم بهشت زهرا شدم. در مسیر راه، او ماجرای اتفاق افتاده برای فرزندش را این گونه برایم تشریح کرد:

بر اساس اطلاعات دریافتی این دو روزه، محسن را در روز پنجشنبه ۱۸ تیرماه، افراد لباس‌شخصی دستگیر و او را به همراه جمعی دیگر از جوانان دستگیرشده، به ساختمان نیروی انتظامی تهران بزرگ واقع در خیابان کارگر در نزدیک میدان انقلاب برده و صبح روز جمعه ۱۹ تیرماه آن‌ها را با تعدادی اتوبوس به دو مقصد زندان اوین و اردوگاه کهریزک منتقل می‌نمایند.

سپس این آیه قرآن را قرائت کرد: و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله و کان الله غفوراً رحیما (سوره نساء - آیه ۱۰۰(

و ادامه داد: من از روز دستگیری وی، به هر کجا که مراجعه کردم، پاسخی به من ندادند. نیروی انتظامی، سپاه، وزارت اطلاعات و قوه قضاییه هر کدام از خود سلب مسؤلیت می‌کردند. دو هفته را این گونه سپری کردم. به هر کجا سر می‌زدم، با دیوار بلندی از ناامیدی روبه‌رو می‌شدم.

تا این‌که دلالی پیدا شد و گفت اگر چهار میلیون تومان به من بپردازید، ترتیب ملاقات شما را با فرزندتان می‌دهم. در روز مبعث در حسینیه امام خمینی (ره) و در دیدار مسؤولین کشور با رهبری، این موضوع را با وزیر اطلاعات که در ملاقات حضور داشت، مطرح کردم تا در مورد آن فرد دلال تحقیق کنند. شماره‌های خود را نیر به وزیر اطلاعات دادم تا اگر نیاز به اطلاعات بیشتری داشت، بتواند با من تماس بگیرد.

از وزیر اطلاعات خبری نشد تا آن‌که دو روز بعد یعنی چهارشنبه بعد از ظهر، فردی به دفتر کار من زنگ زد و به من گفت شما که از مسؤولین هستید و دارای پاسپورت سبز نیز می‌باشید، چرا سراغ پسرتان را نمی‌گیرید. گفتم من دو هفته است که به دنبال اویم و هیچ کس از وی خبری نمی‌دهد.

او به من گفت به شما تسلیت عرض می‌کنم. من فکر کردم که می‌خواهد بلوف بزند و مرا بترساند. بعد دیدم که نشانی محلی را که باید به دنبال او بروم، می‌دهد. راه افتادم و به پزشکی قانونی رفتم.

مشخص شد که فرزندم را وقتی که گرفته‌اند، مورد ضرب و شتم شدید قرار داده و او را مجروح کرده‌اند. جنازه‌اش را که دیدم، متوجه شدم که دهانش را خرد کرده‌اند.

فرزندم انسان صادقی بود. دروغ نمی‌گفت. مطمئنم هر چه از او سؤال کرده‌اند، درست پاسخ داده است. آن‌ها احتمالاً نتوانسته‌اند صداقت او را تحمل کنند و وی را به شدت کتک زده و زیر شکنجه کشته‌اند.

با عنایت مسؤولین، پرونده پزشکی او را مطالعه کردم. محل فوت او را لاک گرفته بودند. مشخص شد که بعد از مجروح شدن، به او نرسیده‌اند تا خون او عفونی شده و دچار تب شدید بالای ۴۰ درجه گردیده و از شدت تب، دچار بیماری مننژیت شده است.

او را ساعت سه و نیم بعد از ظهر چهارشنبه به عنوان فرد مجهول‌الهویه به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و صبح روز پنجشنبه جسد او را به سردخانه تحویل می‌دهند. آن‌ها پس از یک هفته ما را در جریان قتل فرزندم قرار دادند. برای تحویل جسد، از ما تعهد گرفتند که شکایتی از کسی نداریم.

ابتدا اجازه تشییع جنازه در جلوی منزل نمی‌دادند و بهانه می‌آوردند که خانه شما، نزدیک دانشگاه تهران و محل برگزاری نماز جمعه است و ممکن است مردم به آن بپیوندند و مشکلاتی ایجاد شود. من گفتم که وقت برگزاری نماز جمعه هنگام ظهر است و ما صبح او را تشییع خواهیم کرد و وقت زیادی نخواهد گرفت و با نماز جمعه تداخل ندارد.

بالاخره با تعهد من و آقای ضرغامی رییس سازمان صدا و سیما که افراد زیادی مطلع نخواهند شد و افرادی هم که خواهند آمد همه طرفداران نظام هستند، با این شرط که تشییع در جلوی منزل زیاد طول نکشد و بجز لا اله الا الله شعار دیگری داده نشود، اجازه دادند تا مراسم تشییع برگزار شود.

مادرش از لحظه اول اطلاع از مرگ فرزند، فقط می‌گفت: محسن من که رفت، به فکر محسن‌های مردم باشید.

آقای روح‌الامینی که به هنگام خاکسپاری فرزندش، چفیه بسیجی را هم‌چنان بر گردن داشت، آن را به من نشان داد و گفت: امروز این چفیه را بر گردن چه کسانی انداخته‌اند. کسانی که کار آن‌ها دستگیری و احیاناً کشتن مردم شده است. آیا ما از جمهوری اسلامی این وضع را می‌خواستیم؟

من رفیق شهید دقایقی هستم. هیچ گاه لبخند او را از یاد نمی‌برم. او با لبخند خود از اسرای بعثی عراقی و از فرماندهان جنایتکار آن‌ها و نیز از فراریان از رژیم بعثی، مجاهدانی را ساخت که لشکر بدر را به وجود آوردند و باعث آزادی عراق از دست صدام حسین شدند.

به یاد دارم که در سال‌های اولیه پیروزی انقلاب وقتی که احسان طبری تئوریسین حزب توده به زندان افتاد، پس از مدتی او اندیشه مارکسیسم را نقد کرد؛ زیرا با محبت با او رفتار شد. ولی اکنون بسیج را به جایی رسانده‌اند که جوان سالم حزب‌اللهی را دستگیر می‌کنند و جنازه او را تحویل خانواده‌اش می‌دهند. آن هم تعهد می‌گیرند که کفن و دفن به گونه‌ای باشد که اتفاقی نیفتد. آیا نظام آن قدر ضعیف شده است که از یک تشییع جنازه ساده می‌ترسد؟

دیشب آقای لنکرانی وزیر بهداشت برای تسلیت به منزل ما آمده بود، می‌گفت: به خاطر مبارزه با بیماری‌های عفونی و مننژیت در زندان‌ها، ظرف این چند روز، بیش از دو هزار آمپول پنی‌سیلین بسیار قوی و آمپول‌های ضد مننژیت به زندان‌های تهران فرستاده‌ایم. با گفتن این جمله، نگران وضعیت سلامت سایر زندانیان سیاسی شدم.

او می‌گفت: در نظر دارم یک گروه NGO تشکیل دهم تا بتواند از حقوق اولیه زندانیان، دفاع نماید. برای مثال وقتی کسی را می‌گیرند، حداقل به خانواده او اطلاع دهند که دستگیر شده ودر زندان است تا خانواده‌‌ها از نگرانی تا حدودی بیرون بیایند؛ نه این که در بلاتکلیفی به سر ببرند. بتوانند برای زندانی خود وکیل بگیرند و از حقوق قانونی او دفاع نمایند. مطمئن باشند که در زندان سلامت بازداشت‌شدگان حفظ می‌شود و آن‌ها در خطر جانی قرار ندارند.

با شنیدن این سخنان به یاد این آیه قرآن افتادم: و من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطانا (اسراء – ۳۳)

البته ایشان از لطف‌هایی که به وی شده بود نیز مطالبی را بیان کرد. او می‌گفت بعد از این‌که متوجه شدند که من در دولت نهم رییس انستیتو پاستور و مشاور وزیر بهداشت بوده و قبلاً نیز عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران بوده‌ام، هم اجازه دادند که به همراه یکی از دوستان پزشک پرونده پزشکی فرزندم را ببینم و هم پول قبر را از من نگرفتند و اجازه دادند که فرزندم را در قطعه ۲۲۲ که نزدیک به مزار شهدا واقع شده است دفن نمایم؛ تا مادرش که هر شب جمعه به زیارت شهدا به خصوص شهدای هفتم تیر می‌رفته است، بتواند با فاصله کمی بر سر قبر فرزندش حاضر شود.

آن‌ها یک قبر اضافه هم به ما مرحمت فرمودند و در یک قبر دوطبقه فرزندم را به خاک سپردیم. او به طنز برایم می‌گفت: یکی بخر دو تا ببر.
در پایان مراسم، او با قدرت روحی بسیار بر سر قبر فرزندش خطاب به حاضرین سخنانی را ایراد کرد و با تسلط بسیار بر خود، در انتها گفت: إنا لله و إنا إلیه راجعون.

حسین علایی
جمعه، دوم مردادماه سال ۱۳۸۸

منبع : فرارو

دسته ها : خبر سیاسی
شنبه دهم 5 1388

مشایی دوم از راه رسید

سیاست > چهره ها  - رئیس دفتر ترویج فعالیت‌های قرآنی وزارت ارشاد صبح دیروز نشانی محل‌های استجابت دعا در حرم رضوی را برای فعالان قرآنی کشور تشریح کرد.

به گزارش خبرآنلاین، محمدعلی خواجه‌پیری که حکم سرپرستی او برای وزارت ارشاد از سوی رئیس‌جمهور پس از عزل محمدحسین صفار هرندی صادر شد، صبح دیروز در مراسم افتتاحیه گردهمایی آموزشی خبرگزاری قرآنی ایران که در در مشهد برگزار شد خطاب به شرکت‌کنندگان در این گردهمایی گفت: یک رازی را به شما یاد می‌دهم که یکی از «اهل حال‌های خراسانی» به من گفته است و چون نگفته است که نگو می‌توانم آن را برای شما بگویم.

خواجه‌پیری که رئیس دفتر ترویج فعالیت‌های قرآنی وزارت ارشاد و مشاور قرآنی صفار هرندی بود در این گردهمایی با نشانی دادن مکانهایی در حرم امام رضا (ع) و برشمردن شرایطی برای طلب حاجت کردن و دعا با بیان اینکه «او گفت و ما عمل کردیم و نتیجه هم گرفتیم، و بقیه هم که به این مسئله عمل کردند، نتیجه گرفته‌اند» شرایطی را برشمرد و با هشدار دادن نسبت به عنوان نکردن موضوعاتی گفت: قطعاً حاجتتان برآورده می‌شود و هر مشکلی هم که داشته باشید حل می‌شود.

وی با اشاره به مکان دیگری در حرم رضوی (ع) تصریح کرد: اگر در آنجا بایستید قطعاً حاجت می‌گیرید.

این سخنان معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حالی بیان می‌شود که اظهاراتی اینگونه در سالهای اخیر به شدت مورد انتقاد علما و مراجع قرار گرفته است و در سال‌های اخیر بحث مبارزه با خرافه‌گرایی در حوزه دین دغدغه تمامی مراجع عظام تقلید است.

با این اوصاف باید دید آیا دکتر احمدی‌نژاد سکان هدایت فرهنگ کشور و مبارزه با تهاجم فرهنگی و خرافات را به دست محمد علی خواجه‌پیری خواهد سپرد؟

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : خبر سیاسی
شنبه دهم 5 1388
X