روزنامه «دیلی اکسپرس» گزارش داده است که: «مردان 2 برابر زنان به همسر، همکاران و رؤسای خود دروغ میگویند. مردان هر روز 6 بار دروغ میگویند».
درست است، بنده هم همین نظر را دارم که مردان هر روز 6 بار دروغ میگویند، لذا دروغهای چند نفر را بررسی میکنیم.
نفر اول:
دروغ اول: سلام عزیزم. صبحت به خیر، چقدر خوشگل شدی امروز!
دروغ دوم: وا، چه خوب. بابات اینا شب میان خونهمون؟ چه عالی، خیلی خوشحالم کردی.
دروغ سوم: حتماً برات میخرم.
دروغ چهارم: الو، عزیزم من الان توی جلسهام.
دروغ پنجم: خورده به در ماشین قرمز شده!
دروغ ششم: اگه بدونی امروز چقدر دلم برات تنگ شده بود؟!
نفر دوم:
دروغ اول: به خدا قیمت خریدش همینه.
دروغ دوم: نه حاج آقا روزهم، نوشجان.
دروغ سوم: بحمدالله، اوضاع بهتره.
دروغ چهارم: نه خیر حاجآقا، مادر بچهها هستند. تماس گرفتند گفتند التماس دعایشان را به سمع حضرتعالی برسانم.
دروغ پنجم: محتاجیم به دعا.
دروغ ششم: بذار، بچه به دنیا بیاد، براش شناسنامه میگیرم. صیغهای و عقدی نداره، بچهم، بچهمه.
نفر سوم:
آقای محترم بنده از صبح تا حالا 6 مرتبه عرض کردهام که در اغتشاشات اخیر هیچ نقشی نداشتهام. من رفته بودم نون بخرم.
نفر چهارم:
دروغ اول: دوستت دارم.
دروغ دوم: دوستت دارم.
دروغ سوم: دوستت دارم.
دروغ چهارم: دوستت دارم.
دروغ پنجم: دوستت دارم.
دروغ ششم: خیلی خیلی دوستت دارم.
نفر پنجم:
دروغ اول: به نام خدا
دروغ دوم: به گزارش خبرنگار ما همانطور که در تصاویر میبینید.
دروغ سوم: توجه شما را به گزارش مردمی جلب میکنم.
دروغ چهارم: کلیه مسئولان خدوم و زحمتکش. . .
دروغ پنجم: . . . وی افزود. . .
دروغ ششم: . . . شاد و سربلند باشید.
نفر ششم:
دروغ اول: لطفاً مساعدت شود. امضا: مدیر
دروغ دوم: اقدام مقتضی مبذول گردد. امضا: مدیر
دروغ سوم: در تسریع این امر بکوشید. امضا: مدیر
دروغ چهارم: کاملاً موافقم. امضا: مدیر
دروغ پنجم: انجام شود. امضا: مدیر
دروغ ششم: همکاری گردد. امضا: مدیر
منبع : خبر آن لاین
آب هندوانه اساساً چیز بسیار مفیدی است. آنها که با طب سنتی و ضربالمثلهای فارسی آشنایی دارند، به خوبی قوت و فایده آب هندوانه را میدانند. فوائد آب هندوانه برای اموری چون تنبلی، گرمازدگی، کمکاری، اقتصاد، روابط اجتماعی و خانوادگی، سیاست و غیره کاملاً اثبات شده است. «تابناک» نوشته بود: «اخیراً پژوهشگران آمریکایی موفق شدهاند با استفاده از هندوانههایی که طعم و شکل مناسبی ندارند، سوخت زیستی برای خودروها تولید کنند.»
1- هندوانههایی که شکل مناسب ندارند، یعنی چی؟ هندوانه همین جوری هم شکل مناسبی ندارد و زشت است. میوه یعنی توتفرنگی. چقدر خوشگل است! آدم دلش میخواهد نخ از آن رد کند و بیندازد گردن خودش، عوض گردنبند. در حالی که با هندوانه به هیچوجه نمیشود این کار را کرد، حداقلش این است که آرتوروز میآورد به خاطر وزنش.
2- من این خبر «تابناک» را یک سیاهنمایی قطعی میدانم. آن هم درست در شرایطی که با همکاری وزارت محترم بازرگانی، گام بلندی در باب واردات و صادرات صورت گرفته. ما سالهاست که به ترکیه هندوانه «صادر» میکنیم و درست حالا که در یک تحول اساسی و بنیادین امسال از ترکیه هندوانه «وارد» کردهایم، باید این خبر درج شود؟
3- بار دیگر یک چیزی از آستین آمریکا درآمد که درآورندهاش «تابناک» بود و آن چیز نیز دستی پلید بود که قاچی هندوانه را به کف گرفته بود.
همهچی میشه مثل اولش
محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی در گفتوگو با «ایسنا»، خبر داد: «در مورد حذف سه صفر از واحد پول ملی به نتیجه قطعی رسیدهایم.»
خب. الحمدلله. بالاخره مشکل گرانی هم به زودی حل میشود. آن وقت میخواهم ببینم چه کسی باز جرأت میکند از طریق خاطرهگویی و به بهانه نقل خاطرات به دولت ضربه بزند. وقتی سه تا صفر کم کنند همهچیز مثل اولش میشود. باز گوشت میشود کیلویی «16» تومان و چلوکباب سلطانی میشود پرسی «10» تومان. لذا همهچیز میشود مثل اولش، آن وقت است که باید چپق کسی که با گله از گرانی بخواهد به دولت ضربه بزند را چاق نمود. این هم از ارزانی. ملت شریف اگر سفارش دیگری دارند بگویند تا در اسرع وقت انجام شود.
قضیه معاون اول
سایت «آینده» به نقل از رئیسجمهور نوشته: «بنده قصد داشتم آقای مشایی را به عنوان رئیسجمهور دولت یازدهم مطرح کنم اما متأسفانه چهره او را در جامعه مخدوش کردهاند.»
1- آیا به نظر آقای احمدینژاد ریاست جمهوری موروثی است؟
2- چه کسی چهره آقای مشایی را مخدوش کرده؟ ایشان یکی از محبوبترین چهرههای کشور - بالاخص در میان جماعت طنزپرداز- هستند.
3- مردم آقای مشایی را واقعاً دوست دارند. مردم همه کسانی را که با گفتار خود «ادخال سرور فی قلوب مؤمنین» میکنند و موجبات انبساط خاطر دیگران را فراهم میسازند، دوست دارند. شما خیلی نگران نباشید.
4- اگر اینطوری باشد که هر رئیسجمهوری، رئیسجمهور بعدی را انتخاب کند، پس آقای احمدینژاد باید خیلی از خاتمی متشکر باشد.
چندی پیش نیز احمدینژاد در پاسخ به سؤالی درباره کاندیداتوری مشایی در انتخابات ریاست جمهوری آینده گفته بود: «هنوز تا انتخابات دور آینده وقت زیاد است. ولی اگر آقای مشایی رئیسجمهور شود، بنده افتخار میکنم معاون اول ایشان باشم.»
1- درصد تحقق این «اگر» رئیسجمهور چقدر است؟ لطفاً بگویید که نگرانیم. چون معمولاً «اگر»های ایشان یک جورهایی «شدنی» است.
2- الان وضعیت کدام است. معاون کیست و رئیس کدام؟
3- اساساً بد نیست هر چهارسال یکبار یک انتخابات رئیس و معاون برگزار شود که مردم رأی بدهند «مشایی» رئیس باشد و «احمدینژاد» معاون یا بالعکس.
منبع : خبر آن لاین
اعتماد، رضا نادم: با سلام و عرض ادب خدمت مسوولان محترم روزنامه اعتماد؛ اینجانب مجید خوزستانی در روزهای اخیر با تماشای جلسات بررسی صلاحیت وزرا در مجلس شورای اسلامی به شدت تحریک شده و علایق دوران کودکی ام در زمینه آینده شغلی مجدداً در من زنده شده است. من از کودکی همیشه دوست داشتم دکتر یا مهندس یا وزیر یا وکیل یا رئیس جمهور یا خلبان یا مدیر کارخانه یا سبزی فروش یا بساز و بفروش یا رانت خوار یا طراح مدارهای الکترونیک بشوم. از شما که هر روز روزنامه می خوانید خواهشمندم توضیح دهید که چطور می توانم به یکی از این سمت هایی که گفتم برسم. با تشکر.
---
پاسخ؛ با سلام خدمت آقای مجید عزیز. مشاغلی که شما ذکر کرده اید از مدت ها پیش و با گسترش زندگی شهری کمی از هم متفاوت شده اند و برخی نیز تخصص های علمی خود را حداقل در سطح کارشناسی ارشد نیاز دارند. اما برای مثال تصدی یکی از عناوینی که شخصاً با آنها آشنایی دارم خدمت شما ذکر می شود، امیدوارم که مقام وزارت راه در زمره آرزوهای دست نیافته دوران کودکی شما بوده و دستورالعمل ارائه شده در زیر مورد توجه و استفاده شما قرار گیرد.
1- اولین نکته برای تصدی این سمت در دوران جدید، بالا بودن سن است. یعنی باید سن شما حداقل بالای 60 سال باشد تا در عبور از جاده های ناهموار برخی از قسمت های بدن تان به درد آمده و به فکر اصلاح ساختار موجود بیفتید. سن بالای 60 سال علاوه بر اینکه پسرتان را از خدمت سربازی معاف می کند، توی دهان کسانی می زند که گمان می کنند برای جوانگرایی باید به مضامین سطحی و پیش پا افتاده یی نظیر سن شناسنامه یی رجوع کرد. اگر توانسته اید در گروهی حضور داشته باشید که خواستار استفاده از جوانان است بدانید که آنها یک چیز جوان در شما پیدا کرده اند.
2- اگر سن شما بالای 60 سال باشد می توان در گیر و دار بی پدر و مادری راهسازی به شما لقب «پدر راه کشور» را اعطا کرد. البته بدیهی است که به تناسب اگر سن تان بالاتر یا پایین تر رفت حتی می توان عنوان «پدر بزرگ» یا «داماد» راه کشور را سخاوتمندانه به شما بخشید.
3- سعی کنید از دانشگاهی به غیر از آکسفورد دکترا بگیرید و استاد دانشگاه بشوید. وقتی که استاد دانشگاه شدید یادتان باشد که نسبت به آینده سیاسی دانشجویان تان بی تفاوت نباشید. هرچند سال یک بار خبر آنها را بگیرید و از اینکه روزی دانستید بخشدار یک شهر مرزی شده ناامید نشوید. روزهای پایان نامه را به خاطر داشته باشید. این روزها می تواند آینده شغلی شما را تضمین کند.
4- سعی کنید کمی قوی و خشن باشید. مسائل بی اهمیت یا کم اهمیت شما را از ادامه راهتان منصرف نکند. مثلاً اگر دیدید یا شنیدید تعدادی از مردم که معلوم نبوده برای چه به مسافرت می روند بر اثر خارج شدن قطار از ریل یا سقوط هواپیما کشته می شوند مبادا خللی در اراده شما بر خدمت به همین مردم وارد شود. یادتان باشد وظیفه شما خدمت به مردم است، حالا مشکل خودشان است که برخی زنده نمی مانند تا شما به آنها خدمت کنید.
5- احیاناً با اتمام کارتان در یک اداره یا شرکت یا سازمان گمان نکنید که زمان دریافت حقوق تان نیز به پایان رسیده است. یادتان باشد بابت زحمات ارزنده یی که می کشید شرکت ها و ادارات موظفند تا پایان عمر با پرداخت مبالغی تلاش کنند گوشه یی از زحمات شما را جبران کنند.
6- در صورتی که برای گرفتن رای اعتماد به جایی معرفی شدید سعی کنید نویسنده سخنرانی تان را از آشنایان انتخاب کنید. به غیر از این لازم نیست متن سخنرانی تان را حداقل یک بار قبل از رفتن پشت میکروفن بخوانید.
7- اعلام کنید که حاضرید برای خدمت به مردم دست تک تک نمایندگان را ببوسید، بعداً اگر این کار را نکردید هم موردی ندارد اما برای عدم ایجاد اختلاف احتمالی در بین افراد برای تعیین نماینده بین خودشان ذکر مورد «تک تک» الزامی است.
8- در پایان مجدداً یادآوری می کنم مبادا خودتان را درگیر آمار و اعداد و ارقام کنید. هر عددی که شما گفتید خود آمار مستند است. اصلاً شما خود آمارید پدر جان.
شعر طنزی که در دیدار با رهبر انقلاب خوانده شد |
فارس: متن کامل شعر طنزی که از سوی سعید بیابانکی سروده شده و در دیدار فرهیختگان و شعرا با رهبر انقلاب خوانده شد، به شرح زیر است:
شکر ایزد فنآوری داریم
از کرامات تیم ملیمان
با نود حال میکنیم فقط
وزنهبرداری است ورزش ما
میتوانیم صادرات کنیم
گشت ارشاد اگر افاقه نکرد
خواهران از چه زود میرنجید
ما برای اثبات اصل حجاب
این طرف روزنامههای زیاد
جای شعر درست و درمان هم
حرفهامان طلاست سیسال است
ما در ایام سال هفده بار
اجنبی هیچکاک اگر دارد
تا بدانند با بهانه طنز
هم کمال تشکر از دولت |
منب : بازیاب
هوگو چاوز رئیس جمهور کشور دوست و برادر و سوسیالیست ونزوئلا همراه سایر همکارانش در هیأت وزیران و رئیس جمهور ایران در مشهد مقدس حاضر شد و گفت: «احساسات قلبی خود را نثار امامرضا (ع) میکنم و میدانم که احساس مسیح هم احساسات بسیار مثبتی در راستای احساس امام رضا (ع) است.»
تا اینجای کار بسیار هم خوب است. هرکس میتواند دریافتش را از زیارت اماکن مقدسه بیان کند. اما نکته جالب اینجاست که هوگو که بعد از این او را «مشهدیهوگو» مینامیم، گفته است: «باید در این راستا تلاش کنیم که هرچه زودتر حضرت مهدی و مسیح ظهور کنند تا دنیای پرعدالت را به وجود آورند که امیدواریم هرچه زودتر محقق شود.»
مشهدیهوگو در بخش دیگری از سخنانش گفت: «دیروز جلسه هماهنگی مجمع بانک دوملیتی ایران - ونزوئلا برگزار و مقرر شد در مدت 30 روز هر یک از دو کشور 30 میلیون دلار به آن واریز کنند. زندهباد بانک دوملیتی ایران و ونزوئلا».
1- به نظر شما کارشناس ظهور شدن چاوز ربطی به بانک دوملیتی دارد؟
2- لطفاً در اسرع وقت یک میزگرد در باب فراهم کردن اسباب ظهور به نام میزگرد «ظهور، ایران، ونزوئلا» با شرکت حاجاسفندیار رحیممشایی و مشهدیهوگو چاوز ترتیب بدهید.
3- اگر آقای چاوز قصد مسلمان شدن دارند، لطفاً دستور فرمایید یک تیم پزشکی مجرب را متشکل از پزشکان ایران و ونزوئلا خبر کنید که لازم است.
4- یک سؤال کوچک داریم در باب خردجال، از «حاجاسفندیار» بپرسیم یا «مشهدیهوگو»؟
5- راستی میدانید مشهدیهوگو چند وقت پیش پایگاه نظامی «لاکارلوتا»در کاراکاس را برای برگزاری کنسرت در اختیار سرکار خانم «شکیرا» خواننده و رقاص معروف گذاشت؟
منبع : خبر آن لاین
شاعر میگوید:
از دستبوس میل به پابوس کردهای
خاکم به سر، ترقیِ معکوس کردهای
شعر فوق و تیتر فوقتر از آن هیچ ربطی به نماینده دوره پنجم مجلس و رئیس بینالملل حزب مؤتلفه اسلامی ندارد. پرونده ماجرا به شرکای تجاری ما میخورد و جدولی که دوستان در سرویس اقتصاد از شرکای تجاری ما از سال 84 تا 88 چاپ کردهاند. پنج شریک تجاری ایران در سال 88 عبارتند از: عراق، چین، امارات متحده عربی، ایتالیا و افغانستان.
مقایسه این 5 کشور با شرکای تجاری سالهای گذشته ماجرای ترقی معکوس را روشن میکند. بالاخره اینکه از کجا میخریم و به کجا میفروشیم کیفیت واردات و صادراتمان را نشان میدهد.
1- افغانستان چه دارد و چه میخواهد که سوئیس، آلمان و فرانسه ندارند یا نمیخواهند.
2- بز لاغر و گاو بیشاخ از افغانستان میآوریم. چی جایش میفروشیم؟
3- از چین و ایتالیا چیز میخریم و اجناسمان را به افغانستان و عراق میفروشیم. از امارات چی وارد میکنیم و چی به جایش صادر میفرماییم؟
4- با ادامه این روند شکوفایی اقتصادی فکر میکنید شرکای تجاریمان در چهارسال آینده کجاها باشند؟
وزیر پرسرعت
رئیسجمهور در جلسه معارفه وزیر جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی و تودیع وزیر سابق گفت: «تمامی فعالان عرصه فرهنگ باید 150 کیلومتر در ساعت در عرصه تعالی و فرهنگ بدوند تا عرصهای برای هنرمندان باز شود و اگر آهسته باشد، انتظار قدم زدن اهالی فرهنگی در این عرصه درست نیست و تشویقها و حمایتها پس از حرکت معنا پیدا میکند.»
1- به نظر شما رئیسجمهور قبل از این جلسه کجا سخنرانی داشته؟ در جمع مدیران ایرانخودرو؟ در جمع تیمملی دوومیدانی؟ یا در همایش بررسی علل انقراض نسل یوزپلنگ ایرانی؟
2- در بررسی سرعت وزیر از دوربینهای کنترل سرعت استفاده میشود یا به خودش اعتماد میکنیم و سرعتش را میپرسیم؟
3- اگر وزیری از سرعت تعیینشده تخطی داشت، او را در پارکینگ میخوابانیم بعد از بررسی گواهی عدم خلافیاش اعمال قانون میکنیم یا بالعکس؟
4- با توجه به اینکه سیدمحمد حسینی وزیر تازه فرهنگ و ارشاد اسلامی به همین جلسه معارفهاش یک ساعت و نیم دیر رسیده حدس میزنید خانهاش کجا باشد؟ احتمالاً آن ور سه راه سلفچگان؟
5- بهتر نیست یک وزیر بیاوریم که خانهاش نزدیک بهارستان باشد؟
6 - وزیر با این سرعت چطوری در خیابان راه میرود؟
7- به هر حال احتمال تصادف منجر به جرح با چنین وزیر پرسرعتی زیاد است. لذا تقاضا میکنیم حتماً ایشان را بیمه بدنه و شخص ثالث بکنند.
8- با توجه به اینکه شکوفایی اقتصادی هم مهم است، فکر میکنید سرعت وزیر اقتصاد باید چقدر باشد؟
9- تقاضا میکنم رئیسجمهور هرچه سریعتر آییننامه سرعت کلیه وزرا را در خیابانها، بزرگراهها و آزادراهها در شب و روز منتشر کنند.
10- از همین امروز سرعت وزیر راه را به مسابقه میگذاریم. جایزه آن مسابقه هم یک بلیت یکسره به ارمنستان با پرواز توپولوف خواهد بود.
چه کسی دروغ میگوید؟
الیاس نادران نماینده مجلس گفته آقای محمدرضا رحیمی، معاون پارلمانی رئیسجمهور در حالی که «دکتر» امضا میکند، دکترا ندارد و گویا همین آقای دکتر رحیمی در یکی از استانها گفته چون آن استان رأی بیشتری به رئیسجمهور داده، پس امتیازات بیشتری برایشان قائل خواهند شد.
بچه که بودیم میگفتند دروغگو دشمن خداست. در این ماجرا هم لابد یکی از این دو نفر دروغ میگوید دیگر! انشاءالله سه روز دیگر برایتان مینویسم که دروغگو سه روز دیگر چه کاره است.
منبع : خبر آن لاین
«ایرنا» نوشته بود: «حرکت زننده دو به اصطلاح ایرانی در سواحل بانکوک صدای تایلندیها را هم درآورد.»
ظاهراً مطابق خبر «ایرنا» ماجرا از این قرار است که یک مرد 28 ساله و یک زن 25 ساله در «پاتایا» بازداشت شدهاند. چرایش را ایرنا این طوری نوشته که: «فرمانده کلانتری پاتایا گفته است: حین گشتزنی با موتورسیکلت تقریباً 20 نفر از جمله چند جهانگرد که در این ساحل جمع شده بودند را مشاهده کردم. وقتی برای بررسی موضوع نزدیک رفتم متوجه شدم که دو ایرانی در حالتی غیرمتعارف و نامناسب هستند.»
پلیس این زن و شوهر را 15 دلار جریمه کرده است.
حالا پرسشها و مسائلی مطرح میشود:
1- اساساً مگه توی پاتایا چه خبره؟ اگه اوضاع اونجا خیلی خرابه، چرا همه روزنامهها برای تورهای آنجا تبلیغ میکنند؟
2- حالت «نامناسب» را میشود حدس زد که چیست. اما «نامتعارف» بودن آنچه جریان داشته زیادی سؤال برانگیز است. بالاخره کی به سؤالات نسل جوان در اینباره پاسخ میدهد؟ رئیس پلیس پاتایا، خبرگزاری ایرنا یا رئیس سازمان ملی جوانان؟ یا شاهدان عینی؟
3- رئیس پلیس خودش دیده، آیا ایرنا آنجا هم خبرنگار داشته؟
4- اگر ماجراها و حالات «نامناسب» و «نامتعارف» جریمهاش فقط 15 دلار میشود، چرا ایرانیها با چهار پنج هزار دلار میروند تایلند؟ مگر چه کار میکنند و چقدر؟
5- «با اصطلاح ایرانی» چیست؟ یا طرفینماجرا ایرانی بودهاند یا نبودهاند، اصطلاحش دیگر چیست؟
6- این روزها خیلی حالم گرفته است. علاوه بر فرار مغزها یا به شکل دولتیاش صدور مغزها مثل رفتن شفیعیکدکنی به آمریکا و ارسال کامران نجفزاده به فرانسه، ظاهراً صدور جسمها و استعدادها هم دارد رونق میگیرد، آن هم استعدادهای زیر 30 سال.
به کدامین زبان؟
هوگوچاوز که در حاشیه دوستی با احمدینژاد، رئیسجمهور کشور دوست و برادر و سوسیالیست، ونزوئلا هم هست و در لابهلای سفرهایش به ایران، اوقاتی که به ونزوئلا سر میزند، امور آنجا را هم رتق و فتق میکند، دیروز به ایران آمد.
به گزارش ایرنا، چاوز و احمدینژاد پس از دیدن سان از یگان احترام حاضر، در مقابل دوربینها قرار گرفتند و چاوز دست احمدینژاد را بالا گرفت و به زبان ونزوئلایی گفت: «زنده باد احمدینژاد» و احمدینژاد هم مشابه این عبارت را برای چاوز تکرار کرد.
1- «زنده باد» را بلدیم، اما «احمدینژاد» به زبان ونزوئلایی چی میشود؟
2- ایکاش میگفتند الباقی مذاکرات به چه زبانی صورت گرفته و رئیسجمهورمان فارسی حرف زده یا اساساً ونزوئلایی.
3- چاوز چطور؟ او به زبان خودشان حرف زده یا به زبان خودمان؟
آماده باش
هاشمی ثمره، رئیس ستاد انتخاباتی رئیسجمهور و دستیار ارشد وی در دیدار با اعضای ستادهای انتخاباتی احمدنژاد گفته است که برای انتخابات آینده آماده باشند.
در این مورد هیچ نظر خاصی نداریم. لطفاً اگر سؤالی دارید به دفتر ریاستجمهوری مراجعه کنید و هر سؤالی دارید از رئیس این دفتر، آقای اسفندیار رحیممشایی بپرسید ولاغیر!
منبع : خبر آن لاین
نیویورک تایمز درباره انتخابات افغانستان خبر داد «حتی یک نفر هم در منطقه شوربک افغانستان رأی نداده است. حتی یک نفر. اما عوامل آقای کرزای آمدند و همه صندوقها را با برگههایی که همراه داشتند، پر کردند و صندوقها را که حاوی 23 هزار و 900 رأی بود بار الاغ کردند و به مرکز فرستادند.»
همانطور که میبینید بار دیگر دست انقلابات مخملی دارد از آستین الاغ در میآید تا با رمز «تقلب» افغانستان را به مرکزی برای شورش در منطقه تبدیل کند و آن خطه را هم مخملی نموده بفرستند لای دست اوکراین و گرجستان.
لذا باید به سرعت بچههای پایین را بفرستند بالا، بچههای بالا را بفرستند پایین. الباقی قضایا خودش درست میشود.
مشکل رئیسجمهور
در «خبرآنلاین» دیدم که «والدین آمریکایی با این که فرزندانشان به سخنرانی اوباما برای دانشآموزان مدارس دولتی گوش فرا دهند، مخالف هستند و از مدیران مدارس خواستهاند تا از گوش دادن بچهها به این سخنرانی که از لحاظ سیاسی کنترل شده نیست، جلوگیری کنند.»
1- حالا به نظر شما «اوباما» چهکار میکند؟
2- ایوای، حالا بچههای ما که مناظره دیدهاند چی از آب درمیآیند؟
3- فکر میکنید مدیران چهکار میکنند؟
4- اساساً رئیسجمهورها دو نوعند: 1- غیرقابل پیشبینی 2- پیشبینی نشدنی.
شغل اصلی
چند روز پیش در همین ستون نوشتم که آقای بهبهانی وزیر راه پیشنهادی در مجلس ادعاهایی درباره خدماتش کرده بود و آقای زاکانی، نماینده مجلس هم گفته بود ایشان دروغ میگوید.
همانروز نوشتم بالاخره یکی از این دو نفر دروغ میگویند. دروغگو هم دشمن خداست. حالا به نظر شما «دشمن خدا» که بوده و الان چهکاره است؟
منبع : خبر آن لاین
چند روزیست که مجلس شورای اسلامی شده رشک انجمنهای ادبی «دوره بازگشت». نمایندگان از موافق و مخالف و وزرای پیشنهادی هرکدام پشتتریبون میروند یک شعری میخوانند؛ با ربط و بیربط و درست و سالم یا دست و پا شکسته و غلط غلوط. از شعر کتاب درسی بچهها و شعرهای پشتوانتی، تا شعرهای محکم از شعرای بزرگ. مثلاً نماینده بوکان در مخالفت با وزیر علوم خواند:
یاد دارم در غروبی سردسرد
میگذشت از کوچه ما دوره گرد
که مطلع یک حکایت منظوم بود و تا آخر حکایت را البته خواند ایشان، حتی مصراعی که چنین بود: «خواهرم بیروسری بیرون دوید.»
کامران دانشجو وزیر علوم پیشنهادی هم خواند:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگاری وصل خویش
وزیر پیشنهادی صنایع گفت:
برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم
تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم
وزیر پیشنهادی اقتصاد خواند:
آمدهام که سر نهم عشق تو را به سربرم
ور تو بگوییام که نی، نی شکنم شکر برم
نماینده کنگاور در مخالفت با وزیر رفاه یک بیت خواند که نه خودش فهمید چه ربطی به موضوع داشت نه دیگران. او خواند:
درخت گردکان به این بزرگی
درخت خربزه اللهاکبر!
وزیر فرهنگ پیشنهادی گفت:
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اکرمی نماینده تهران نیز در مخالفت با وزیر کشور گفت:
آنکس که بداند و بداند که بداند
اسب طرب از گنبد مینا بجهاند
... و الی آخر.
دیدم حالا که جمعمان جمع است، کلاً کار را یکسره کنم و برای همه یک شعری پیشنهاد کنم که به تناسب بخوانند که تا روز آخر «رأی اعتماد» کسی شعر نخوانده از مجلس بیرون نرود.
وزیر آموزش و پرورش:
نمره بیست کلاسو نمیخوام
بهترین هوش و حواسو نمیخوام
اون که جاش تو قصههاسو نمیخوام
من تو رو میخوام، تو رو میخوام، اینا رو نمیخوام
وزیر راه و ترابری: با توجه به سرنگونی هواپیماها و اینها بهتر است بخواند:
گرمرد رهی میان خون باید رفت
از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
وزیر ارتباطات:
ارتباطاتی ست مر ابدال را که از آن نبود خبر غفال را
وزیر اطلاعات:
راه پنهانی میخانه نداند همه کس جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای دگر
وزیر دارایی:
گنج قارون نمیخوام مال فراوون نمیخوام
وزیر علوم:
علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی
وزیر امورخارجه:
پروانهصفت دور جهان گردیدم نامردم اگر مرد به دوران دیدم
وزیر فرهنگ و ارشاد:
هنز نزد ایرانیان است و بس بدین بوم و بر زنده یک تن مباد!
وزیر بازرگانی:
آن شنیدستی که در اقصای نمور بار سالاری بیفتاد از ستور
گفت: چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور؟
وزیر کار:
برو کار می کن مگو چیست کار مزد آن گرفت «جای» برادر که کار کرد!
وزیر بهداشت:
حسنی نگو بلا بود تنبل تنبلا بود
موی بلند، روی سیاه، ناخن دراز واه واه واه! ... الی آخر
وزیر مسکن:
یک حمومی من بسازم چل ستون چل پنجره
کج کلاخان توش بشینه، گل بگه گل بشنوه
وزیر کشاورزی:
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
وزیر رفاه:
ویلا تو فشم میخرم
کنسرت ساسی میبرم
از رو برج میلاد میپرم
وزیر دادگستری:
گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری
وزیر نیرو:
ز نیرو بود مرد را راستی زسستی کژی زاید و کاستی
وزیر دفاع:
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم دریغ است کشور به دشمن دهیم
وزیر نفت:
گرچه در نفت سیه چهره توان دید ولی آن نکوتر که در آیینه بیضا بینند
وزیر تعاون:
اگر خواهی شود ایران چو ژاپن تعاون کن تعاون کن تعاون
وزیر کشور:
طامعان از بهر لقمه پیش هر خس سر نهند قانعان را خنده بر شاه و وزیر کشور است
وزیر صنایع:
عمرم به طلبکاری صانع بگذشت در حیرت آثار صنایع بگذشت
رئیسجمهور:
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و «چاوز» به هم سازیم و بنیادش براندازیم
اسفندیار رحیممشایی:
خواهم آمد روزی
گل یاسی به گدا خواهم داد
دورهگردی خواهم شد
جار خواهم زد
آی شبنم، شبنم روی پل دخترکی بی پاست
منبع : خبر آن لاین
چه کسی در عرض یک سال 850 کیلومتر راهآهن احداث کرد؟ بهبهانی، همان بهبهانی که دوست ماست.
چه کسی در یک سال 40 دستگاه لکوموتیو خرید؟ بهبهانی، همان بهبهانی که دوست ماست.
چه کسی یکساله برای خرید 50 فروند هواپیما برنامهریزی کرد؟ بهبهانی، همان بهبهانی که دوست ماست.
چه کسی در یک سال به 3/78 درصد برنامههایش عمل کرده؟ بهبهانی، همان بهبهانی که دوست ماست.
چه کسی طی یک سال 767 کیلومتر آزاد راه احداث کرد؟ بهبهانی، همان بهبهانی که دوست ماست.
چه کسی «پدر راه ایران» است؟ بهبهانی، همان بهبهانی که دوست ماست.
منظور از «ما» چه کسی است؟ احمدینژاد، همان احمدینژاد که دوست بهبهانی است.
متن بالا را نوشتیم که خیلی خاطرهانگیز باشد برای نمایندگان مجلس تا همگی «یاری» کنند که با رأیشان آقای بهبهانی «وزارت راه داری» کند.
البته آقای زاکانی که از نمایندگان مخالف به وزارت رسیدن بهبهانی است در نطقش به عنوان مخالفت گفته: «بنده با تحقیقی که در این زمینه انجام دادم متوجه شدم که متأسفانه بخشهای عمدهای از این مطالب (ادعاهای بهبهانی) دروغ است.»
1 - یا بهبهانی دروغ میگوید یا زاکانی. هر دو نفر که با هم دروغ نمیگویند.
2- به نظر شما بعد از اثبات دروغگویی، کسی که دروغگوست او چه کاره میشود ؟
3- میگویند دروغگو، دشمن خداست. لطفاً یک شغل مناسب برای دشمن خدا پیشنهاد کنید.
نماینده میناب در دفاع از بهبهانی گفت:«بهبهانی مدیر لایق و کارآزمودهای است که میتواند کشتی وزارت راه را به ساحل برساند.» خیلی خوب است. ای کاش این نماینده محترم میگفت که آقای بهبهانی با «هواپیمای وزارت راه» چه خواهند کرد.
نماینده لنگرود در دفاع از بهبهانی گفت:« او یکی از باسابقهترین کارشناسان حملونقل است که «پدر راه ایران» لقب گرفته.
چه خوب. همه چیزمان پدر داشت، غیر از «راه» که به حمدالله راه هم از بیپدری درآمد.
پدر آب، پدر تاریخ، پدر راه، پدر فیزیک، پدر جدول، پدر روزنامهنگاری، پدر جغرافیا، پدر طنز، پدر... این همه پدر برای هر چیزی معرفی میکنیم. ببینم، این چیزها «مادر» ندارند؟
نماینده میناب گفته و البته خود وزیر راه هم یادآوری کرده که سقوط هواپیماهامان به خاطر تحریمها بوده. سلمنا. فقط اگر ممکن است بفرمایند که کشور دوست و برادر روسیه از کی تا حالا ما را تحریم کرده و لوازم ایلوشن و توپولوف نمیفروشد؟
بهبهانی در پایان دفاعیاتش به عنوان وزیر راه خطاب به نمایندگان مجلس گفته: «من دست تکتک شما را میبوسم».
این کار ایشان بد است و به شکلی پیشنهاد بیشرمانه به حساب میآید، همه نمایندگان مجلس که از آقایان نیستند! برای یک رأی اعتماد که آدم از این کارها نمیکند.
منبع : خبر آن لاین