دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1826850
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
جسد نوزاد قاجاری کشف شد
فرمانده یگان حفاظت میراث فرهنگی کرمان با اشاره به کشف جسد تاریخی یک نوزاد متعلق به دوران قاجار از دستگیری 2 نفر در این زمینه خبر داد.

سرهنگ محمدرضا هاشمی‌نژاد در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: ماموران یگان ویژه میراث فرهنگی کرمان با همکاری نیروی انتظامی استان موفق شدند یک جسد تاریخی نوزاد مربوط به دوران قاجار همراه 2 شیء عتیقه را کشف کنند.

وی عنوان کرد: 2 نفر قاچاقچی سعی داشتند این آثار تاریخی را از شهرستان بم به کرمان منتقل کنند که در محور کرمان ‌ بم این اشیا پس از عملیات تعقیب و گریز به دست آمد.

سرهنگ هاشمی‌نژاد عنوان کرد: ‌طبق نظر کارشناسان، این جسد مومیایی نیست و تنها به دلیل شرایط آب و هوایی، سالم مانده است.

وی افزود: این افراد سعی داشتند جسد نوزاد را به جای جسد مومیایی و اشیای تاریخی شامل عطردان و یک حلقه انگشتر را به قیمت یک میلیارد تومان به فروش برسانند. وی گفت: اشیای یافت شده نیز متعلق به دوران اسلامی بوده و قیمت این اشیا و جسد نوزاد نیز 20 میلیون تومان تخمین زده شده است.
منبع : تابناک
دسته ها : خبر - حوادث
يکشنبه هشتم 6 1388
دزد که از دزد بزنه ...!  
۰۵ شهریور ۱۳۸۸

جام جم آنلاین: 4 سارق که با سد کردن راه 2 دزد بانک ، پول‌های مسروقه را از آنها به سرقت برده بودند ، شناسایی و دستگیر شدند.

چندی قبل مدیر یکی از بانک‌های دولتی در حوالی تهران با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 تماس گرفت و از سرقت 28 میلیون تومان چک و پول از سوی 2 مرد سارق خبر داد.

پس از این تماس، ماموران انتظامی استان تهران به محل حادثه اعزام شدند و به بررسی از بانک پرداختند که مشخص شد، سارقان پول و چک‌های مسروقه را داخل 2 کیسه قرار داده و متواری شده‌اند.

به این ترتیب، تحقیق از کارمندان و مشتریان بانک آغاز شد و یکی از کارمندان بانک در اظهاراتش به پلیس گفت: هنگام حادثه در حال ارائه خدمات به مشتریان بودیم که 2 مرد به عنوان مشتری وارد بانک شدند و چند لحظه بعد یکی از آنها سلاحی را روی سر من قرار داد و گفت قصد سرقت از بانک را دارد. ابتدا تصور کردم قصد شوخی دارند، آنها همه کارکنان و مشتریان بانک را با زور و تهدید به قتل به سمت آبدارخانه بانک انتقال دادند و تهدید کردند که اگر زنگ خطر را به صدا درآوریم و داد و فریاد کنیم، با شلیک پی در پی گلوله، همه را به قتل خواهند رساند.

ردپای 2 سارق مسلح در سرقت بانک

مرد کارمند ادامه داد: 2 سارق مسلح به سمت یکی از کارکنان رفتند و او را با خود به سمت صندوق بانک بردند و پس از آن با تهدید اسلحه کلید را از وی گرفتند و موجودی بانک را بالغ بر 28 میلیون تومان پول و چک به سرقت بردند و متواری شدند.

ماموران با اطلاعاتی که از وی و دیگر کارکنان و مشتریان به دست آوردند، مشخصات سارقان و خودروی آنها را به دست آوردند، اما جستجو برای یافتن آنها بی‌نتیجه بود.

تماس تلفنی راز گشود

به دنبال سرقت از این بانک، پرونده‌ای تشکیل شد و چهره‌نگاری رایانه‌ای از 2 سارق مسلح صورت گرفت و تحقیقات برای یافتن آنها ادامه یافت تا این که چند هفته قبل مردی با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 استان تهران تماس گرفت و گفت: وضعیت مالی یکی از همسایه‌های محل سکونتم مناسب نبود تا این که از 2 هفته قبل وضعیت مالی و زندگی‌اش یکباره تغییر کرد. گمان می‌برم وی از راه مناسبی این پول‌ها را به دست نیاورده است.

به دنبال این تماس مردمی، ماموران با هماهنگی قضایی به خانه وی رفتند و او را دستگیر کردند و برای ادامه تحقیقات به اداره آگاهی انتقال دادند.

اعتراف به سرقت از دزدان بانک

با اظهارات متناقض این مرد در پلیس آگاهی تحقیقات ادامه پیدا کرد تا این که پس از 3 روز سکوت، او به سرقت پول‌های بانک اعتراف کرد.

این مرد در اظهاراتش به پلیس گفت: روزی که از بانک سرقت صورت گرفته بود، به طور اتفاقی با 3 نفر از دوستانم در حال عبور از یکی از محله‌های اسلامشهر بودیم که متوجه 2 سرنشین خودروی سواری شدیم که 2 کیسه را در صندلی عقب خودرو گذاشته و بسرعت در حال حرکت بودند.

به آنها مشکوک شدیم و تصمیم گرفتیم سر از کار آنها دربیاوریم. به این ترتیب راه آنها را سد کرده، شروع به پرس و جو از آنها کردیم که متوجه شدیم از بانک سرقت کرده‌اند و کیسه‌ها پر از پول است. بنابراین وسوسه شدیم کیسه‌های پول را به سرقت ببریم. به این ترتیب با زور و تهدید، 2 کیسه پول را از آنها دزدیدیم و پول‌ها را میان هم به طور مساوی تقسیم کردیم. به دنبال اظهارات وی، 3 همدست متهم هم دستگیر شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند، اما اظهارات متهم جوان را نپذیرفتند.

به دنبال انکار متهمان، آنها با قرار قانونی از سوی بازپرس محمد یاری رئیس شعبه ششم دادسرای جنایی کرج روانه زندان فردیس کرج شدند و تحقیقات تکمیلی برای افشای ابعاد مختلف پرونده و کشف پول‌های مسروقه بانک ادامه دارد.

منبع : بازیاب
دسته ها : خبر - حوادث
پنج شنبه پنجم 6 1388
نجات 5 نفر با اعضای بدن دختر کاراته باز
قلب، دو کلیه، کبد و قسمتی از استخوان رویا سادات حسینی، قهرمان کاراته کشور که هفته پیش بر اثر تصادف رانندگی دچار مرگ مغزی شده بود، دقایقی پیش در بیمارستان امام خمینی(ره) تهران اهدا شد تا جان 5 بیمار درمانده را نجات دهد.

فارس: مادر رویا، قهرمان 18 ساله کاراته کشور که 29 مرداد در بزرگراه تهران - قم بر اثر تصادف دچار مرگ مغزی شده بود دقایقی پیش قبل از عمل اهدای اعضای عضو در بیمارستان امام خمینی(ره) گفت: زیباترین کاری که می‌توانستم انجام دادم و با این کار احساس می‌کنم رویای من هنوز زنده است.

وی افزود: دخترم خیلی فعال و پر انرژی بود و کاراته را خیلی دوست داشت. شب قبل از حادثه که مسابقه داده بود با هم صحبت کردیم و الان می‌توانم بگویم دوست دارم آن افرادی که اعضای دخترم را می‌گیرند خوب شوند و من آنها را ببینم.

سید اسماعیل حسینی پدر رویا سادات حسینی نیز گفت: شب قبل از مسابقه با دخترم صحبت کردم. قرار بود فردای آن روز از تهران به قم برگردند. ساعت 10 صبح روز حادثه به ما اطلاع دادند که یک تصادف جزئی انجام شده است و دخترم را به همراه چند نفر از دوستانش به بیمارستان حضرت معصومه (س) قم منتقل کرده‌اند. من همان جا با خدای خودم نجوا کردم که خدا کند دخترم ضربه مغزی نشده باشد.

پس از رسیدن من به بیمارستان اطلاع دادند که 3 نفر از دوستان دخترم کشته شدند و از همان روز اول به ما گفتند که رویا مرگ مغزی شده است و ما هم برای سلامت او در منزل دعا کردیم اما انگار قرار بود رویا برود.

وی افزود: من به توصیه پزشکان حاضر شدم با بهترین کار ممکن یعنی اهدای اعضای فرزندم مواقفت کنم. اکنون احساس می‌کنم الان دخترم زنده است و چند خانواده 70 تا 80 نفری که اعضای دخترم را می‌گیرند برای او دعا می‌کنند و با این کار بهشت نصیب او می‌شود.

وی با اشاره به اینکه در این لحظات فقط از خدا صبر می‌خواهم گفت: با این کار آخرت دخترم را نجات می‌دهم و روحش را شاد می‌کنم. فقط می‌گویم« راضی‌ام به رضای خدا.»

عمه رویا هم گفت: پدر و مادر رویا زیباترین کار را انجام داد. آنها روح بزرگی دارند. قرار گرفتن در این شرایط سخت است و شاید هر کسی این کار را انجام ندهد. اگر هر کدام از افرادی که اعضای فرزند برادرم را می‌گیرند کار خیری انجام دهند ثواب آن برای رویا نیز نوشته می‌شود و از نظر ما رویا هنوز زنده است.

وی افزود: مادر رویا خودش یک بیمار کلیوی است که یک کلیه پیوند گرفته است و می‌تواند بفهمد که یک خانواده پیوندی چه زجری را متحمل می‌شوند و با پیوند کلیه یک نفر یک خانواده نجات می‌یابد.

عباس خدادادی، مسئول هماهنگ‌کننده واحد پیوند و فراهم‌آوری اعضای بیمارستان امام خمینی(ره) نیز گفت: وقتی موضوع اهدای عضو با خانواده حسینی مطرح شد آنها با روی باز پذیرفتند و این در حالی است که متأسفانه 80 درصد موارد درخواست پیوند به شکست می‌انجامد و خانواده‌ها راضی به این کار نمی‌شوند.

وی افزود: کبد رویا سادات حسینی در شیراز و قلب، دو کلیه و قطعه‌ای از استخوان وی امروز در تهران پیوند خواهد شد.

به گزارش فارس رویا سادات حسینی قهرمان کاراته سبک کیوکوشین ساکن قم چند روز پیش در بزرگراه تهران- قم به علت تصادف دچار تروما و مرگ مغزی شده و امروز پس از تأیید مرگ مغزی وی از سوی تیم تشخیص مرگ مغزی، با رضایت خانواده‌اش قلب، دو کلیه، کبد و قطعه‌ای از استخوان وی به بیماران نیازمند اهدا و پیوند می‌شود.
دسته ها : خبر - ورزشی - حوادث
چهارشنبه چهارم 6 1388

قطع عاشقانه برق در اهواز

مطالب دیگران  - جوانی عاشق پیشه با بالا رفتن از دکل فشار قوی برق در اهواز موجب اختلال شبکه برق خوزستان برای ساعاتی شد.

به گزارش  مهر پسر جوان عاشقی به دلیل نرسیدن به معشوق با هدف تهدید به خودکشی از ساعت حدود 10 صبح روز جمعه خود را به بالای دکل فشار قوی برق در منطقه ملی راه اهواز رساند.

به دنبال این حادثه کم نظیر، برای حفظ سلامتی این جوان و هدایت او برای پائین آمدن از دکل برای ساعاتی برق قسمت هایی از ملی راه، بهزاد شهر، شهرک شهید عباسپور، فاز 4 کوی ملت و کوی جواهری قطع شد.

بر پایه این گزارش، پس از اختلال حدود شش ساعته در شبکه برق با تلاش نیروهای حراست شرکت برق منطقه ای خوزستان، ماموران نیروی انتظامی و گروههای آتش نشانی در ساعت حدود 16 این جوان پایین آورده شد و تحویل نیروهای انتظامی شد.

دسته ها : خبر - حوادث
يکشنبه اول 6 1388
ازدواج قاتل با برادر مقتول در زندان
با توجه به شرایطی که راضیه داشت مددکاران زندان تلاش زیادی را برای نجات او از قصاص انجام دادند. آنها بعد از برگزاری چندین جلسه صلح و سازش بالاخره موفق شدند خانواده مقتول را راضی به گذشت کنند.
روزنامه اعتماد در شماره امروز خود نوشت:

زن شوهرکش که برای نجات از اعدام در زندان به عقد برادر شوهرش درآمده است آزاد شد تا با شوهر جدیدش زندگی کند.

این زن که راضیه نام دارد شش سال پیش به جرم قتل شوهرش زندانی شده بود. او پس از دستگیری در اعترافاتش گفت دیگر نمی توانست با شوهرش زندگی کند به همین دلیل هم مرتکب قتل شد.

راضیه که در زمان قتل 15 ساله بود داستان زندگی اش را این گونه تعریف کرد؛ زمانی که با شوهرم ازدواج کردم دختربچه بودم و چیزی از زندگی نمی دانستم. مدتی کوتاه بعد از این ازدواج بود که درگیری ها من و شوهرم شروع شد. شوهرم مرد بداخلاقی بود و مرتب من را اذیت می کرد. از آنجایی که من هیچ کس را نداشتم، بی سواد بودم و نمی توانستم جایی کار کنم، مجبور بودم این وضعیت را تحمل کنم.

وی ادامه داد؛ روز حادثه به دلیل اختلافات متعددی که با شوهرم داشتم پر از نفرت و کینه شدم و بعد از درگیری و زمانی که او خواب بود با ضربات چاقو او را کشتم. من نمی خواستم این کار را بکنم اما از شدت خشم نمی توانستم خودم را کنترل کنم و آنقدر به او ضربه زدم تا جان باخت.

پرونده راضیه بعد از اعترافاتش به جریان افتاد و در همین حین متهم متوجه شد باردار است. از آنجایی که مطابق قانون زن باردار را نمی توان قصاص کرد، هرچند او به قصاص محکوم شد اما اجرای حکم وی تا پایان دوران بارداری و بعد از آن شیردهی به فرزندش به تعویق افتاد. راضیه بعد از به دنیا آمدن دخترش در زندان به فرزندش مدت یک سال و نیم شیر داد و بعد از آن بود که دخترک را از مادرش جدا کردند تا به تقاضای اولیای دم حکم اجرا شود.

با توجه به شرایطی که راضیه داشت مددکاران زندان تلاش زیادی را برای نجات او از قصاص انجام دادند. آنها بعد از برگزاری چندین جلسه صلح و سازش بالاخره موفق شدند خانواده مقتول را راضی به گذشت کنند.

البته پدر و مادر مقتول اعلام کردند تنها در صورتی حاضر به بخشش هستند که عروس شان 20 میلیون تومان به آنها بدهد و به عقد پسر 18 ساله شان درآید و هیچ حقی هم نسبت به فرزندش نداشته باشد چرا که آنها دوست ندارند نوه کوچک شان درس بخواند و باید بعد از اینکه به سن بلوغ رسید ازدواج کند. همچنین راضیه باید در اتاقی که شوهرش را کشته است با برادر شوهرش زندگی کند تا هر روز در آنجا عذاب بکشد. راضیه که برای بودن کنار فرزندش چاره یی به جز پذیرش این شروط نداشت آنها را قبول کرد اما اینکه دخترش به مدرسه نرود را نپذیرفت.

راضیه که حالا 21 ساله است به مددکارش گفت؛ اگر من سواد داشتم و درس می خواندم،می توانستم پیشرفت کنم و این طور غرق در بدبختی نبودم و مجبور نمی شدم به خواست خانواده ام با مردی ازدواج کنم که دوستش ندارم. اگر من سواد داشتم حالا مجبور نبودم به خانه برادر شوهرم بروم و در اتاقی زندگی کنم که در آنجا همسر اولم را به قتل رساندم و هر روز با دیدن آن اتاق عذاب بکشم. من مجبور هستم در این آتش بسوزم اما نمی خواهم دخترم مثل من سیاه بخت شود. درست است که من به خانه بخت می روم اما این برایم سیاه بختی است. من می دانم بعد از این هم رفتار درستی با من نخواهد شد اما به خاطر اینکه بتوانم در کنار فرزندم باشم همه شروط را قبول می کنم ولی باید فرزندم به مدرسه برود.
بعد از کش و قوس های فراوان بالاخره قضات ناظر زندان توانستند اولیای دم را راضی کنند تا اتاقی به غیراز قتلگاه برای او در نظر بگیرند و بعد هم اجازه دهند این زن دخترش را به مدرسه بفرستد. سر انجام مراسم عقد در زندان عادل آباد شیراز برگزار شد و راضیه به دنبال شوهرش برای رفتن به خانه یی که معلوم نیست در آن چه سرنوشتی خواهد داشت از زندان بیرون رفت.
منبع : تابناک
دسته ها : خبر - حوادث
دوشنبه بیست و ششم 5 1388

پلیس ایالت ایلینویز برای شصتیمن بار پیرزن هشتاد و شش ساله ای را که بیش از نیم قرن است به دزدی از مغازه ها اشتغال دارد دستگیر کرد.

این بار اللا اورکو قصد داشت یک کرم ضد چروک، چند قوطی کنسرو ماهی ازاد، چند بسته باتری،‌ چند کرم صورت و چند بسته قهوه را به ارزش دویست و پنجاه دلار از یک فروشگاه سرقت کند.

دستگیری وی پس از ان رخ داد که یکی از خریداران متوجه شد وی این کالاها را در لباس زیر خود جاسازی کرده و با ظاهری کاملا عادی قصد خروج از مغازه را دارد.

بر اساس این گزارش خانم اورکو پس از دستگیری با داشتن حق ازادی به شرط پرداخت وثیقه ده هزار دلاری به زندان فرستاده شد. علاوه بر این قاضی دادگاه پیشنهاد کرده این پیرزن سارق در صورت ازادی با کمک ابزار الکترونیکی به طور دائمی تحت نظر گرفته شود.

به گفته پلیس اللا اورکو سرقت از فروشگاهها را از سال هزارو نهصد و پنجاه و شش اغاز کرده و نخستین بار درهمان سال به خاطر یک دزدی کوچک و سپس درسال پنجاه و هشت به خاطر یک دزدی بزرگ دستگیر شده است.

پلیس معتقد است وی به این ترتیب برای خود حرفه ای دست و پا کرده است.

منبع : بازیاب

دسته ها : خبر - حوادث
جمعه شانزدهم 5 1388

.
آفتاب: کودک 4 ساله‌ای که به‌علت تعجیل اعضای خانواده‌اش برای تماشای سریال «جومونگ»، در بیرون شهر به فراموشی سپرده شده بود، در تنهایی و تاریکی شب جان خود را از دست داد.

هفته گذشته دو خانواده که برای تفریح به اطراف شهر آباده در استان فارس، رفته بودند، عصرگاه حوالی پخش سریال «جومونگ» با عجله خود را آماده بازگشت کردند. آنها سوار خودروهایشان شده و برای رسیدن به پخش سریال با دستپاچگی صحرا را ترک و به منزل مراجعه می‌کنند.

خانواده‌ها هر کدام به خانه خود رفته و سریال را می‌بینند. چند ساعت بعد در آخرین ساعات شب، یکی از خانواده‌ها باخانواده دیگر تماس گرفته و می‌گوید که تصمیم دارند برای برگرداندن دخترکشان به منزل آنها بروند.

اما خانواده دیگر اعلام می‌دارد که کودک با خودروی آن‌ها نیامده و می‌پرسند که «مگر خودتان او را نیاورد‌ه‌اید»؟! در نهایت معلوم می‌شود که دختر بچه‌ 4 ساله‌ را از هول نرسیدن به پخش سریال جومونگ در بیابان جا گذاشته‌اند.

دو خانواده با دستپاچگی به بیرون شهر رفته و منطقه‌ای را که از آن مراجعت کرده بودند جستجو می‌نمایند و دخترک بیچاره را پشت یک تخته سنگ در حالی‌که به‌خود پیچیده شده و جان باخته بود، می‌یابند.

منبع : بازیاب

دسته ها : خبر - حوادث
شنبه دهم 5 1388
X