پارلماننیوز:استاد برجسته کرسی فقه و حقوق و فلسفه در نامهای کم سابقه خطاب به رئیس قوه قضائیه با ابراز تاسف از برخوردهای صورت گرفته بعد از انتخابات ریاستجمهوری گفت:«ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمینهادید.»
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، متن کامل این نامه به همراه مقدمهای که روزنامه اطلاعات در صدر این نامه نوشته، بدین شرح است:
نامهای که ملاحظه میشود، نوشته استاد کرسی فقه و حقوق و فلسفه، دکتر مصطفی محقّق داماد است. هرچند ممکن است برخی از کلمات آن به ذائقه برخی از خوانندگان ناگوار آید، امّا هنگام مطالعه کلمه کلمه نامه نباید این احساس و این امتیاز را از یاد برد که نویسنده منتقد در جایگاه دلسوزترین و آگاهترین شخصیتهای برجسته حوزه و دانشگاه است. صاحب چنین قلمی جز خیرخواهی برای اسلام و انقلاب و ملّت و نظام ناشی از آنچه انگیزهای میتواند داشته باشد؟ آمیزهای از درد و درک، پشتوانه این نامه است. بنابراین آنان که به برخورداری از نعمت شرح صدر مفتخرند نه تنها لحن و لسان گاه تند و تیز این نوشته و هر نوشته دلسوزانه و خیرخواهانهی مشابه را تاب میآورند، بلکه خود را به پیگیری و پذیرش نکتههای ظریف مندرج در متن آن موظّف خواهند دانست. «لا یحبّالله الجهر بالسوء منالقول الاّ من ظلم». وقتی خداوند دوست دارد صدای رسای دادخواهان را هرچند جهر به سوء باشد، به طریق اولی دوست خواهد داشت زبان و قلم عالمان عدالتجویی را که صدایشان نه «جهر به سوء» بلکه جهر به حسن است. آیتالله مصطفی محقق داماد چنانکه بسیاری از خوانندگان وقوف دارند، از اهل بیت علم و دین است و همانند سایر اعضای این خانواده بزرگ، «ادری بما فیالبیت» است. خوشبختانه رئیس قوه قضائیه، حضرت آیتالله هاشمی شاهرودی، خود نیز همین خاستگاه و همین جایگاه والا را داراست. بنابراین، اگر نویسنده نامه در مقام آمر به معروف و ناهی از منکر، داعیهای جز یادآوری عدالت قضایی و جزایی ندارد، هیچ خواننده و شنوندهای نمیتواند از کلام و پیامی که به دادگستری و عدلپروری دعوت میکند استقبال نکند. در غیر این صورت به قول قویم امیرالمؤمنین(ع): «من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق». متن نامه را با هم میخوانیم:
حضرت آیت الله جناب آقایهاشمی شاهرودی
ریاست محترم قوه قضائیه
با سلام وتحیات
به خاطر دارم نیمه اردیبهشت 1358 برای زیارت عتبات عالیات به نجف اشرف مشرف شدم. در بدو ورود مرحوم شهید آیت الله سید محمد باقرصدر طاب ثراه نگارنده را سرافراز فرمودند و به همراه یکی از دوستان مشترکمان به محل اقامت اینجانب تشریف فرما شدند و زیارت ایشان نصیبم شد. چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که هرگز از خاطرم نمیرود. ایشان از مباحثات با ابن عمّشان امام موسی صدر، و یادداشتهای درس مرحوم والدما، آموزگار جاودان فقاهت مکتب قم «آیت الله سید محمد محقق داماد» و نظریات جدید مطروحه در این مکتب سخن گفتند. از استاد مرتضی مطهری که شهادتشان تازه رخداده بود و نظراتشان گفتگو به میان آمد. آنگاه ایشان خطاب به اینجانب فرمودند «این روزها آقای سید محمودهاشمی که گویی فرزند من است برای حفظ جانش عراق را به قصد قم ترک کرده است و نوید دادند که ایشان میتواند صدیق همفکرگرانبهایی برای شما باشند». من که نادیده خریدار شده بودم نخستین بارکه جنابعالی را در قم زیارت کردم، درست همان یافتم که فرموده بودند. اینک به حکم ولایت دوستی، و با استفاده از حقوق شهروندی، مایلم که بی پرده سطور زیر را به عرض برسانم:
حضرت آیت الله
به عقیده اینجانب بالاترین و بزرگترین ره آورد تحولات قرن حاضر برای بشریت معاصر قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری است. این گفته حقوقدانان جهانی به هیچوجه گزاف نیست که ارزیابی نظام قضایی و حقوقی یک جامعه بر محور قواعد جزای عمومی و آئین دادرسی کیفری و اجرای آن در جامعه دور میزند و برهمین محور باید سنجیده شود.
به موجب این گونه اصول قانونی است که اشخاص میدانند چه عملی جرم است تا اگر مرتکب شوند مجازات میشوند و اگر اجتناب کنند با خیال راحت میتوانند در کنار خانواده با آرامش به زندگی ادامه دهند و کسی به آنان کاری ندارد؟ و در فرض ارتکاب به چه مجازاتی مجازات میشوند و چگونه و با چه آداب و موازینی مجازات بر آنها اجرا میگردد؟ و اگر متهم شدند از چه حقوقی برخوردارند و چگونه دردوران اتهام با آنان برخورد میشود و چگونه آنان میتوانند دفاع کنند؟
معتقدم این نظام نامهها هرچند نگارش و تنظیم آن در قرن حاضر انجام گرفته، ولی مبانی و اصول آن چنان عقلانی است که نمیتواند با تعلیمات راقیه اسلام متکی بر اجتهاد مفتوح شیعی منطبق نباشد. و لذا در دوران سابق مورد تایید فقیهان بزرگ زمان خویش نظیرآیت الله نائینی و آیت الله مدرس اعلیالله مقامهم و خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی مورد تایید مراجع رسمی قرار گرفته است.
معتقدم که محور اصلی خواسته ملت ایران در انقلاب مشروطیت تحت عنوان تشکیل عدالت خانه در واقع تقنین همین اصول و موازین بوده و در انقلاب اسلامی هم، ما شاهد بودیم که یکی از انگیزههای خیزش مردمی نقض همین اصول در بیدادگاههای اختصاصی بود.
جناب آقایهاشمی شاهرودی
تحمل بفرمائید که به صراحت به حضورتان عرض کنم که درزمان شما، نه نظرا بلکه عملاً، این رکن اساسی امنیت اجتماعی نه تنها متزلزل بلکه در ملاءعام ویران شد، و این بهای کمی نبود که ملت ایران پرداخت کرد.
توجیه شرعی نقض قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات توسط برخی از دوستان، که فقاهت آنان را اگر بپذیرم درایت و آگاهی آنان را هرگز نخواهم پذیرفت، هرچند ممکن است ارائه و برآن اصرار شود. ولی شما مرا میشناسید که فرزند فقاهتم، و دیرینه این درگاهم، فقیهان واقعی را از فقهیان رسانهای بخوبی تشخیص میدهم. با شناختی که اینجانب از جنابعالی دارم، شما از آن دسته فقیهان نیستید، و امکان ندارد که از نظر فکری بتوانید با آنانی همراه شویدکه توجیه گر شرعی اینگونه نقض قوانینند.
سخنرانی شما در سال 1373 در محل کار اینجانب فرهنگستان علوم پیرامون محدوده تمسک به مصلحت ثبت و ضبط است و بعید میدانم که در تقلب احوال تغییر نظری برایتان حاصل شده باشد.
چند روز پیش در جلسهای با حضور چند تن از مسئولان نسبتاً بالای نظام سخن از اخبار وقایع اسفبارِ روز و ستمی که بر مردم رفته است، در میان بود. اخباری که بهطور مستفیض و بلکه متواتراجمالی ثبوت آن مسلم و انکار آن غیر ممکن بود،(باز هم خدا کند دروغ باشد). ناگهان یکی از ذوات محترم سکوت را شکست و با نگاهی عاقل اندر سفیه رو بمن کرد و با پوزخندی معنیدار گفت این اعمال که توجیه شرعی دارد!!! خدا میداند چنان مغز استخوانم را سوزاند که هنوز بیقرار و ناآرامم. یاد جمله حضرت مولا(ع) افتادم که فرموده است:
ولوکان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان عندی ملوما بل کان عندی جدیرا.(نهج البلاغه)
مورخین آوردهاند که وقتی حجاج بن یوسف ثقفی بدستور عبدالملک مروان خلیفه اموی، برای ایجاد خفقان و اسکات معترضین، همراه چند جلاد وارد کوفه شد مستقیما به مسجد آمد و مردم را فراخواند سپس بالای منبر رفت و اعلام داشت «هانای مردم! نه به کودکانتان رحم میکنم ونه به پیرانتان!. بیگناهتان را به جای گناهکار مواخذه خواهم کرد و به صرف گمان تحویل جلادان خواهم داد(آخذ بالتهمة واقتل بالظنه)، همه اینهااز اختیارات من است و هرچه من مصلحت بدانم عین شرع است!!!»
تفکر فوق دقیقا همان بافته و تافته تفقه مبتنی بر کلام اشعری است که نتیجهاش در کتاب المستظهری غزالی به خوبی مشهود میگردد.
اگر خدای ناکرده قواعد عمومی جزا و اصول محاکمات رعایت نشود و یا نقض قوانین با توجیهات ضداخلاق انسانی موجه گردد، زندگی به همین شرایط تلخ (العیاذ بالله) باز میگرددکه مرگ بهتر ازآن زندگی است.
ما که به پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و اجتهاد مفتوح مبتنی برکلام عدلیه مبتهج و بر آن مفتخر و شاکر این نعمت بزرگ هستیم، هرگز مجاز نیستیم که در تشخیص حسن عدالت و قبح ستمگری که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک میکنند قیمومت شرعی نمائیم و تفکر آنان را تعطیل کنیم.
حضرت آیت الله
حضرتعالی خدمات شگرفی در دستگاه قضایی البته که انجام دادهایدکه انکار آن ناسپاسی است، ولی با کمال تأسف وقایعی در دوران ریاستتان به خصوص در روزهای اخیر رخداد که ملت ایران طعم تلخش را هیچگاه از یاد نخواهد برد. وقایعی که چه به دست کارگزاران قوه مجریه انجام یافته باشد و چه بدست ظابطین قضایی و چه بدست دارندگان پایه قضایی همه و همه مسئولش قوه قضائیهای است که شما مسئولیتش را به عهده داشتید.
حضرت آیت الله!
مطمئن باشید شما در راس قوهای قرار داشتید که علیرغم همه ویرانیها و خرابیها به دلیل طبع کار و ساختار باقیمانده از پیش هنوز هم قضات شجاع، متشخص، پاکدامن و دارای و ثاقت قضایی وجوددارند.
شما میتوانستید با حمایت از استقلال قضایی بسیاری از مشکلاتی که ساعتها وقت قوه مقننه را میگرفت و از کارهای مهمتر باز میداشت به آسانی حل کنید، که نکردید.
شما در حوادث اخیر میتوانستید آمرین قانونی در هر پست و مقامی که هستند و مامورین متخلف از موازین اخلاقی را به دست قضات شریف آگاه به قوانین محاکمه کنید که لااقل تا امروز که واپسین روزهای ریاستتان است، نکردهاید.
شگفتا! کار قوه قضائیه به جایی رسیده که از یکسو توسط ائمه جمعه موقّته توصیه به بیرحمی شوند و حدیث شریف لا دین لمن لا رحم له را فراموش کنند و یا به «گرفتن اعتراف!!» مفتخر گردند و از سوی دیگر توسط ریاست قوه مجریه به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی مورد خطاب قرار گیرند. البته بسیار خوب سفارشی بود که ایشان فرمودند-شکرالله سعیهم- ولی آیا بهتر نبود که رئیسجمهور دولت نهم به جای چنین خطاب بشر دوستانه به جنابعالی یا لا اقل در جنب آن، عتاب قانونی به وزیر کشورشان میکردند و وی را تحویل دستگاه عدالت میدادند؟ وزیری که تحت مسئولیت وی چنین وقایع شرمآوری اتفاق افتاده است مگر میتواند مسئول نباشد؟ آیا این نتیجه تاخیر حضرتعالی در اقدام قضایی نیست؟
به موجب قوانین مدون مملکتی کلیه زندانهای کشور زیر نظر قوه قضائیه اداره میشود، و مسئولیتش با این قوه میباشد. آیا بهتر نبودکه قبل از صدور فرمان مقام معظم رهبری مبنی بر تعطیل «زندان کهریزک»، شما خودتان دستور بازرسی صادر میفرمودید و چنانچه آنرا فاقد معیارهای لازم میدیدید مبادرت به تعطیل آن میکردید؟ شما آنقدر تاخیر فرمودید تا این مدخل در دائرة المعارفهای جهانی بنام حکومت دینی ایران در کنار مدخلهای زندانهای گوانتانامو و ابوغریب در زمان معاصر با کمال تأسف وارد شد.
از منبع موثقی شنیدم که یکی از مراجع تقلید معاصر که از راه دور محاکمهای که از سیمای ایران پخش میشد پیگیری میکردند، به همان منبع فرموده بودند که بهتراست لااقل این محاکمات را که ننگی است برای قضای اسلامی!! از تلویزیون پخش نشود.
عزیزانی که با زندگی صاحب این قلم آشنایند میدانند که صراحت وی تازگی ندارد و سوابق اوراقی که تحت عنوان گزارش خطاب به شورای عالی قضایی وقت و یا صاحبان مناصب اجرایی نگاشته شده و در بایگانی سازمان بازرسی کل کشور علی القاعده موجود است، گواه و اثبات کننده این مدعاست. صاحبان مناصب اجرایی آنزمان که در عمل به گزارشات این ناصح مشفق و درخواست خالصانه وی مبنی بر اجرای صحیح قوانین را اهتمام نکردند و آنروز او را در پافشاری بر نهادینه کردن زندگی مدنی و تحت لوای قانون را یاری ننمودند، امروز گرفتار کمند نقض قوانین شدهاند. و باز هم معتقدم نقض قانون به نفع هیچکس نخواهد بود هرچه در آن تاخیر شود ظلم و ستم به همه میباشد.
از اینکه سخن به درازا کشید عذر میخواهم. آنچه عرض شد دراین روزهای آخرین مسئولیت حضرتعالی هر چند نوشداروی پس از مرگ سهراب است. ولی به هرحال این سطور شاید برای آیندگان مفید و برای شما نقطه افسوسی باشد که ایکاش در حوزه علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمینهادید و به همان نقطه امید استاد شهید بزرگوارتان واصل میشدید.
عریضه را با بیتی از غزل خواجه شیراز به آخر میبرم:
به قد و چهره هرآنکوکه ماه مجلس شد
جهـان بگیـرد اگر دادگستـری دانـد
سید مصطفی محقق داماد-11مرداد88
پارلماننیوز: برگزاری دادگاه و پخش اعترافات محمدعلی ابطحی و محمد عطریانفر در روزهای گذشته واکنش بسیاری از فعالان سیاسی را سبب شده است.
روزنامه فرهیختگان نوشت، عطاءالله مهاجرانی وزیر دولت اصلاحات و عضو هیاترئیسه مجلس اول با اشاره به این موضوع، حادثهای تاریخی را بازخوانی کرده است. به گفته مهاجرانی در هنگامه اخذ رای اعتماد برای علیاکبر پرورش عضو برجسته حزب موتلفه اسلامی برای وزارت آموزش و پرورش مطالبی درباره نامه او به تیمسار ناجی و تقاضای عفو مطرح شد اما بسیاری از نمایندگان مجلس با توجه به شرایط روز این نامه را بلااشکال دانستند.
در گفتوگویی با اسدالله بادامچیان عضو موتلفه اسلامی ماجرای آن نامه شرح داده شده است. بادامچیان در توضیح این نامه اعلام میکند که خود نیز در سال ١٣٤٤ در دادرسی گفته است که من به نظام سلطنتی مشروطه وفادارم.
در مورد جناب آقای پرورش برای آقای ناجی گفتهاند آقای پرورش بنا به نظر شهید بهشتی این نامه را داده بودند برای اینکه آزاد شوند و آقای پرورش یک سری اسرار داشت که ممکن بود آن اسرار لو برود و یک سری روابط در اصفهان بود که ایشان باید برقرار میکرد، لذا از تهران و از مرکزیت مبارزه، شهید بهشتی نظر دادند که نامه دهند و بگویند که من بیگناه هستم و من را آزاد کنید. بنابراین ایشان در آنجا یک وظیفه مبارزاتی را انجام دادهاند. من میگویم که در تاریخ ثبت شود آنها هم آمدند گفتند ایشان تقاضای عفو کرده است چه تقاضای عفوی! ایشان وظیفهاش را انجام داده است یا اینکه مثلا بنده در سال ٤٤ در دادرسی گفتم که به نظام سلطنتی مشروطه وفادارم. چه چیزی را وفادارم؟ من آنجا دستگیر شدم و جرمی هم نداشتم و نوشتم. من خودم این را میگویم من مبارز ضدشاه که در سال ٤٣ که در زندان قزلقلعه این همه من را شکنجه کردند و چیزی هم از من لو نرفته است و عضو بنیانگذار موتلفه هم هستم حال میخواهند من را آزاد کنند حال من بیایم و بگویم مرگ بر شاه آنجا که نباید میگفتم باید بیرون میآمدم و مبارزه را ادامه میدادم.
پارلماننیوز: نوه امام خمینی(ره) صبح روز گذشته از سفر چند روزه خود به پاکستان به تهران بازگشت.
یک منبع آگاه به خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز» گفت:« سفر حجت الاسلام سیدحسن خمینی بر خلاف برخی اخبار که عنوان شده بود ایشان به خاطر عدم حضور در مراسم تنفیذ به خارج از کشور رفتهاند، به دلایل دیگری بوده است.»
وی ادامه داد:«یادگار حضرت امام راحل صبح روزگذشته به تهران بازگشت.»
به گزارش پارلماننیوز، بدین ترتیب سیدحسن خمینی با وجودی که روزگذشته در تهران بوده ترجیح داده همانند بسیاری از یاران امام خمینی(ره) از جمله آیت الله هاشمی رفسنجانی، حج الاسلام خاتمی، ناطقنوری و کروبی، مهندس میرحسین موسوی و دهها چهره دیگر در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری محمود احمدینژاد حاضر نشود.
مجتبی واحدی: غـیـبـت تـعـدادی از چهرههای سـرشـناس به ویژه علی اکبر هاشمی رفـسـنـجـانی در جلسه تنفیذ ریاست جـمـهـوری مـحـمـود احـمـدی نـژاد، مــوضــوعــی نیسـت کـه بتـوان آن را کم اهمیت دانست. حتی تعدادی از نمایندگان مجلس که تلاش کردهاند خود را نسبت به این «غیبت» بیتفاوت نشان دهند، در اظهارنظرهای خود از کلماتی استفاده کردهاند که عصبانیت آنها را به نمایش میگذارد و مشخص میکند این غیبت، بسیار مهم است. خودداری کسانی مانند رفسنجانی از حضور در مراسم رسمی، ضمن بازتابهای کوتاه مدت در داخل و خارج، پیامهای مهمی برای آینده دارد. عدم برخورداری دولت آینده از برخی همراهیها در فرصتها و تهدیدها، یکی از این پیامهاست، این در حالی است که در هفتههای اخیر، بسیاری از اصولگرایان به حساسیت شرایط کشور اشاره کردهاند و با همین ادعا خواستار برخی چشمپوشیها نسبت به حقوق واقعی یا احتمالی افراد شدهاند. این توصیهها، هم بر زبان امام جمعه موقت قم -که خود از منتقدان برخی مسائل میباشد- جاری شد و هم توسط تعدادی از نمایندگان مجلس. بسیاری از این توصیهها، به نحوی اکبر هاشمی رفسنجانی را مورد خطاب قرار میداد اما یک اطلاعیه منتسب به نمایندگان مجلس خبرگان- که هنوز تعداد دقیق امضاکنندگان آن مشخص نیست- به صورت صریح، خواستار مساعدت رفسنجانی برای عبور از شرایط فعلی شد.
البته این اطلاعیه و سایر اظهارنظرهایی که در این مورد بیان شد بر ریشه برخی دلخوریها، قهرها و کنارهگیریها اشاره نداشت. بسیاری از اظهارنظرهای اخیر، رفسنجانی و سایر منتقدان را به خویشتنداری نسبت به تضییع حقوق احتمالی دعوت میکرد و در بعضی از بیانیهها و اظهارات تریبونی با یادآوری دشمنیهای بیرونی و حساسیتهای داخلی، از او خواسته میشد که برای کاهش هزینهها، با جریان حاکم همراهی نماید. اما هیچیک از کسانی که با ادعای حفظ نظام، گذشت رفسنجانی و سایر منتقدان از حقوق خود را خواستار شدند، به احمدی نژاد- که اظهارات و اقدامات او، ریشه بسیاری از دلخوریهاست- تـوصـیهای نداشتند. البته برای بسیاری از سیاستمداران، مشخص بود که احمدی نژاد حاضر به عقب نشینی از مواضع خود نیست. او در ایام پس از 22 خرداد، حداقل دو بار این ویژگی خود را به نمایش گذاشت که هر دو مورد، مرتبط با دیدگاههای رهبری بود. یک هفته پس از آنکه وزارت کشور و رسانه موسوم به ملی، با دستپاچگی و قبل از قطعیت نتایج انتخابات احمدی نژاد را به عنوان کاندیدای پیروز معرفی کردند او در محل دانشگاه تهران به صورت مستقیم اظهارات رهبری را شنید که بخشی از آن در خصوص «ادعای احمدی نژاد علیه رفسنجانی» و نیز زیر سوال بردن گذشته سی ساله نظام بود. کسانی که احمدی نژاد را به خوبی نمیشناختند تصور میکردند او با واکنش به موقع در برابر این اظهارات، بخشی از خطای تبلیغاتی خود را جبران خواهد کرد تا هم ادعاهای تبعیت بیچون و چرا از رهبری در عمل ثابت شود و هم زمینه رفع بعضی اختلافات، فراهم گردد. اما این اتفاق نیفتاد. در فاصله کوتاهی از این ماجرا دستور رهبری در خصوص لغو حکم معاون اول رئیس جمهور، یک هفته به صورت بلا اقدام باقی ماند تا بار دیگر بر همگان آشکار شود«احمدینژاد علاقه زیادی دارد که حتیالامکان از مواضع خود عقبنشینی نکند؛ حتی اگر بر اشتباه بودن این مواضع، اجماع نسبی در خارج از حلقه مشاوران احمدی نژاد وجود داشته باشد.»
در این میان، هاشمی رفسنجانی مانند بسیاری از مقاطع دیگر، هوشمندی خود را به نمایش گذاشت تا این خصلت رئیس دولت دهم را برای همگان آشکار سازد. سه روز قبل از مراسم تنفیذ، یکی از نزدیکترین یاران رفسنجانی در گفتگو با یکی از روزنامهها احتمال حضور رفسنجانی در مراسم تنفیذ را اعلام کرد اما این حضور را به اصلاح مواضع احمدینژاد نسبت به رفسنجانی مشروط نمود. قاعدتاً رفسنجانی و یار نزدیک او به خوبی میدانستند که علیرغم دیدگاه صریح ابراز شده توسط رهبری، احمدینژاد حاضر نخواهد شد از موضع خود عقبنشینی کند ولذا به نظر میرسد خبررسانی از حضور مشروط رفسنجانی و مـراسم تـنـفیذ، تنها با این هدف صورت گرفته است که مشخص شود مطابق استانداردهای جدید اصولگرایی، توصیه به همراهی و همکاری، تنها بایستی توسط رقبا و منتقدان احمدینژاد مورد توجه قرار گیرد و رئیس دولت در این زمینه، وظیفهای برای خود قائل نیست!
مراسم تنفیذ، دیروز برگزار شد و احمدینژاد تا روزی که رئیس دولت باشد نیازی به تکرار چنین مراسمی ندارد ضمن آنکه مراسم روز گذشته، آخرین مراسمی بود که رئیس دولت دهم در آن به عنوان «تنفیذ شونده» حضور دارد. اما او تا پایان دوره دولت دهم، مسئولیت اجرایی کشور را به عهده دارد و این نگرانی، بسیاری از افراد را آزار خواهد داد که ا گر او بر این خصلت نه چندان پسندیده، پافشاری کند سرنوشت تعامل او با شرکای حکومتی خویش چگونه خواهد بود؟ بیاعتنایی یاران ویژه احمدینژادبه غیبت هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی، محمد خاتمی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی، حسن روحانی، ناطق نوری و... در مراسم تنفیذ ، چیزی از اهمیت این غیبت نمیکاهد اما این مسئله میتواند بعد از مدتی فراموش شود. در حالی که اصرار رئیس دولت بر تداوم روشهایی که موجب این دلخوریها شد و در چهار سال گذشته، گاه فریاد و گاه طعنهزنی شرکای حکومتی او در مجلس و سایر نهادها را برانگیخت، موضوعی نیست که بتوان تاثیر آن بر سرنوشت آتی کشور را نادیده گرفت. پس کسانی که با ادعای دلسوزی برای نظام، رفسنجانی، موسوی، خاتمی و... را به گذشت از برخی حقوق خود تشویق میکردند اکنون وظیفه دارند توصیههای خود را با قدرت و قوت متوجه دست اندرکاران دولت دهم نمایند و اصلاح برخی خصلتها و رفتارهای آنان را خواستار شوند.
منبع : پارلمان نیوز
پارلماننیوز: نخست وزیر مورد تائید و امام راحل با اشاره به دادگاه نمایشی دیروز تصریح کرد:«دندان شکنجهگران واعترافگیران دیگر به استخوان مردم رسیده است تا جایی که اینک از میان کسانی قربانی میگیرند که خدمات بزرگ به کشور و نظام در کارنامه دارند و به تهدید دیگرانی سرگرمند که در نشو و نمای این نهضت و تاسیس نظام برخاسته از آن برجستهترین نقشها را بر عهده داشتهاند.»
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، در بیانیه شماره 10میرحسین موسوی آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
میگویند فرزندان انقلاب در دادگاهی که دیروز تشکیل شده بود به ارتباط با بیگانه و برنامهریزی برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی اعتراف کردهاند. اینجانب در سخنان آنان دقیق شدم و در حقیقت آن چنین چیزی نیافتم، بلکه شنیدم که با نالهای عمیق از سرگذشت دردناک خود در این پنجاه روز می گفتند؛ انسانهایی له شده که ممکن بود به هرچیز دیگری هم که به آن الزام شود اقرار کنند به راستی چه چیز دیگری جز داستان رنجهایی که کشیدهاند ممکن است بگویند. میگفتند محسن روحالامینی حق داشت که شهید شد. می گفتند که اگر 50 روز ایستادگی نکرده بودیم این نمایش هفتهها پیش برگزار میشد. میگفتند هرچه را که به آنان میگفتند تا گفته باشند که اینها حرفهای ما نیست.
دندان شکنجهگران واعترافگیران دیگر به استخوان مردم رسیده است تا جایی که اینک از میان کسانی قربانی میگیرند که خدمات بزرگ به کشور و نظام در کارنامه دارند و به تهدید دیگرانی سرگرمند که در نشو و نمای این نهضت و تاسیس نظام برخاسته از آن برجستهترین نقشها را بر عهده داشتهاند. آیا کسانی را که آرزوی شهادت در راه نورانی انقلاب اسلامی داشتهاند به چیزی کمتر از آن تهدید میکنید؟ یا پس از به مسلخ بردن جمهوریت نظام، اسلامیت و آبروی آن را هم با این بیآبروییها هدف گرفتهاید؟ تنها داوری قطعی وجدان بشری از مشاهدة دادگاههایی اینچنین فرمایشی سقوط اخلاقی و بیاعتباری صحنهگردانان آن است.
صحنههایی که دیدیم و دیدید جز تدارکی ناشیانه برای شروع به کار دولت دهم نیست. از دادگاهی که همه چیزش تقلبی است انتظار دارند عدم وقوع تقلب در انتخابات را اثبات کند. اگر شما اهل تقلب نیستید آن را در رعایت ظواهر اولیه یک دادرسی قضایی به نمایش بگذارید. با دادخواستی سخیف با طرح مطالبی بیربط، با استناد به کتابهایی که به خروار خمیر میشوند، با تکیه بر گزارش خبرنگارانی که نامشان را هم کسی نشنیده است و با استناد به اعترافهایی که رنگ شکنجههای قرون وسطایی از آن هویداست انتظار دارند ملت را به چه چیز قانع کنند؟ آیا نخواندهاند که پیامبر اکرم (ص) فرمود برای کسی که بعد از شکنجه اقرار کند حدی نیست یا کسی که در زندان یا قید و بند باشد و او را تهدید کرده باشند اقراری برای او نیست (الغدیر جلد ششم).
مردم ما با فرزندان خود که دیشب پس از 50 روز بیخبری چهرةشان را دیدند احساس همدردی میکنند. برادران ما! غمگین نباشید. بدانید که مردم وضعیت شما را درک میکنند و میدانند که حفظ جان شما واجبتر از هر چیز دیگر است. زود خواهد بود که ملت محاکمه مرتکبین این فجایع را شاهد باشد و بازجویان و شکنجهگرانی که اینگونه با جان و آبروی او بازی میکنند بشناسد.
وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ
و اگر خداوند مردم را به [سزاى] ستمشان مؤاخذه مىکرد جنبندهاى بر روى زمین باقى نمىگذاشت لیکن [کیفر] آنان را تا وقتى معین بازپس مىاندازد و چون اجلشان فرا رسد ساعتى آن را پس و پیش نمىتوانند افکنند
میرحسین موسوی
پارلماننیوز: مخبر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، از عضویت در کمیته پیگیری بازداشت شدگان اخیر استعفا کرد.
به گزارش تابناک، دکتر کاظم جلالی که با تأکید ریاست مجلس شورای اسلامی، تاکنون یکی از فعالترین اعضای این کمیته در پیگیری توصیههای رهبر معظم انقلاب، مبنی بر رسیدگی و کمک به وضعیت آسیب دیدگان رخدادهای اخیر و بررسی برخورد با عوامل متخلف بود، از ادامه عضویت در این کمیته کنارهگیری کرد.
بنا بر این گزارش، هنوز به طور دقیق علت این مسأله مشخص نیست، ولی شنیدهها حاکی از آن است که به ظاهر این کمیته آن گونه که بنا بر توصیههای رهبری باید، به دلایلی نتوانسته است در مسیر این پیگیریها حرکت کند.
گفتنی است، تاکنون تلاش برای گرفتن اطلاعات بیشتر از دکتر جلالی و یا دستیابی به دلایل اصلی این کنارهگیری و نیز درستی و نادرستی این شنیدهها، بی نتیجه مانده است.
تکمیلی:استعفای جلالی بیپایه و اساس است
در پی انتشار برخی اخبار مبنی بر استعفای کاظم جلالی از عضویت در کمیته پیگیری بازداشتشدگان اخیر، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی انتشار اینگونه اخبار را بی پایه و اساس دانست.
علاالدین بروجردی در گفتگو با ایلنا در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه آیا کاظم جلالی از کمیته پیگیری بازداشتشدگان اخیر استعفاء داده، با اظهار بیاطلاعی از این موضوع گفت:«عصر امروز آقای جلالی با من تماس گرفت و خواستار برگزاری جلسه این کمیته، صبح فردا شد و با توجه به اینکه ایشان خود پیشنهاد این جلسه را دادند، بعید میدانم از عضویت در این کمیته استعفاء داده باشند.»
وی با بیپایه و اساس دانستن انتشار خبر استعفای جلالی، تاکید کرد:«پیشنهاد جلالی برای تشکیل جلسه فردا با خبر استعفای ایشان در تناقض است.»
پارلماننیوز: مراسم تنفیذ محمود احمدینژاد برخلاف روال دورههای گذشته با تاخیر و با غیبت برخی از مسوولان عالی رتبه فعلی و پیشین نظام برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، درحایکه خبرگزاریهای حامی احمدینژاد ایرنا و فارس خبر از برگزاری این مراسم در ساعت ده صبح داده بودند.این مراسم با حدود دو ساعت تاخیر بدون پوشش مستقیم از سوی رسانه ملی برگزار شد.
همانطور که از قبل در خبرها مطرح شده بود، بسیاری از مسوولان سیاسی کشور به نشانه اعتراض به نتیجه اعلام شده انتخابات و حوادث پس از آن که منجر به کشته شدن تعدادی از بازداشتیها در زندان کهریزک و راهپیماییهای مسالمت آمیز معترضان شد، در این مراسم شرکت نکردند.
غیبت آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییس مجلس خبرگان در مراسم تنفیذ بیش از سایرین جلب توجه میکرد.هاشمی از معترضان به روند طی شده در این انتخابات و حوادث پس از آن است که در نمازجمعه تاریخی 26 تیر ماه با تاکید بر نقش مردم به ارائه راهکارهایی برای خروج از بحران کنونی پرداخت، هرچند که این سخنان بهانه تازهای برای حمله یاران و هواداران احمدینژاد به هاشمی رفسنجانی شد.
همانطور که از قبل پیش بینی می شد در نتیجه این اعتراضات هاشمی رفسنجانی به مراسم تنفیذ نرفت و احمد جنتی دبیر شورای نگهبان که پیش از برگزاری انتخابات از احمدینژاد حمایت کرده بود بر جای او نشست.
اما او تنها غایب مراسم نبود.حسن خمینی نوه امام (ره) از دیگر افرادی بود که پیش از برگزاری مراسم تنفیذ کشور را ترک کرد و درایران نبود.هنگام مسافرت او به خارج از کشور-پاکستان-در بسیاری از رسانهها اعلام شد که این سفر برای عدم شرکت در مراسم تنفیذ و تحلیف احمدینژاد است.بدین ترتیب از بیت امام (ره) هیچ فرد و نمایندهای بر خلاف دورههای گذشته حضور نداشت.
براساس تصاویر منتشر شده از این مراسم از دیگر غایبان جلسه میتوان به محمد خاتمی رییس جمهور پیشین، ناطق نوری، مهدی کروبی و میرحسین موسوی اشاره کرد.
همچنین برخی از اعضای سرشناس مجلس خبرگان بر اساس تصاویر منتشره در این مراسم غائب بودند از جمله: ابراهیم امینی، جوادی آملی، واعظ طبسی، رضا استادی، هاشمزاده هریسی، حسن روحانی، دستغیب، علی رازینی و طاهری خرمآبادی.
اما حضور برخی چهرهها در این مراسم جلب توجه میکرد از جمله افشین قطبی ،مایلی کهن، کفاشیان، تاج،حسین رضازاده از ورزشکاران و محمدرضا شریفینیا، جهانگیر الماسی، احمد نجفی و اقبال واحدی از بازیگران و مجریان صدا و سیما و سینما.
از سوی دیگر اسفندیار رحیم مشایی از نزدیکان و اقوام احمدینژاد که اندکی پس از انتخابات و در میان اعتراضات به نتیجه اعلام شده احمدینژاد، او را بعنوان معاون اول خود برگزید و با مخالفت رهبری، مشایی ناچار به استعفا شد به همراه پدر داماد و داماد احمدینژاد از دیگر حاضران در مراسم بودند.
در این مراسم برخی از چهرههای شاخص اصولگرای مجلس همچون محمدرضا باهنر، حدادعادل، کوچکزاده، احمدتوکلی و کوهکن به همراه لاریجانی و ابوترابیفرد حضور داشتند.
حضورآیت الله مصباح یزدی و حسین شریعتمداری در این مراسم بسیار جلب توجه میکرد.
محسنی اژهای و صفار هرندی دو وزیر معزول توسط احمدینژاد نیز در این مراسم کنار یکدیگر نشسته بودند.
حکم تنفیذ توسط محمدی گلپایگانی رییس دفتر مقام معظم رهبری قرائت شد.
احمدی نژاد که در دوره گذشته هنگام دریافت حکم تنفیذ از رهبری بر دست ایشان بوسه زده بود در این دوره شانه رهبری را بوسید.
دراطراف خیابان جمهوری و تمامی خیابان های منتهی به محل مراسم تنفیذ نیروهای انتظامی و امنیتی از صبح زود حضور چشم گیر داشتند.
از حاشیه های دیگر این مراسم تاخیر در ارسال تصاویر بود که برخی آن را به دلیل نبود چهره های شاخص کشور تفسیر کردند. تاخیر در ارسال تصاویر موجب شد که ایرنا تصاویر دوره گذشته مراسم تنفیذ را استفاده کند.اما از دیگر گاف های ایرنا انتشار خبری با این عنوان بود که مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ احمدی نژاد شرکت کرد.این خبر البته بلافاصله حذف و تصحیح شد.
منبع : پارلمان نیوز