دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1826787
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
آخرین نماز
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله):
إذا صَلَّیْتَ صَلاةً فَصَلِّ صَلاةَ مُوَدِّعٍ.
چون نماز می‌گزاری آن‌گونه باش که گویی آخرین نماز توست.
Perform your prayer as if it were your last prayer.
بحار الأنوار، ج 69، ص 408
دسته ها : مذهبی - احادیث
دوشنبه جهاردهم 10 1388

زیاده‌خواهی
امام صادق (علیه ‌السلام):
لَو أنَّ لِإبنِ آدَمَ وادِیَیْنِ یَسِیلانِ ذَهَباً وَفِضَّةً لَابْتَغَی إلَیْهِما ثالِثاً.
اگر فرزند آدم دو دشت سرشار از طلا و نقره داشته باشد، بدون شک به دنبال سومی خواهد گشت.
If the children of Adam possessed two vast lands full of gold and silver, they would still wish to search for a third one.
من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 418
دسته ها : مذهبی - احادیث
يکشنبه سیزدهم 10 1388
خشم
رسول الله (صلّی ‌الله‌ علیه‌ وآله):
الغَضَبُ یُفْسِدُ الإیمانَ کَما یُفْسِدُ الخَلُّ العَسَلَ.
خشم ایمان را از بین می‌برد همچنان که سرکه عسل را فاسد می‌کند.
Anger spoils Faith as much as vinegar spoils honey.
کافی، ج2
دسته ها : مذهبی - احادیث
شنبه دوازدهم 10 1388
سخنان نورانی
امام هادی (علیه ‌السلام):
کَلامُکُم (أهْلُ البَیْتِ) نُورٌ وَأمْرُکُمْ رُشْدٌ وَوَصِیَّتُکُمُ التَّقوَی.
سخن شما (اهل بیت) موجب روشنایی، امر شما باعث رشد و وصیّت شما (به همه) تقوی می‌باشد.
Your words are the source of light, your administration is guidance (for people), and your recommendation is for all people to be pious.
من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 616
دسته ها : مذهبی - احادیث
جمعه یازدهم 10 1388

قالَ الاِْمامُ السَّجّادُ(علیه السلام) :


1- مقام رضا
«الرِّضا بِمَکْرُوهِ الْقَضاءِ أَرْفَعُ دَرَجاتِ الْیَقینِ.»:

خشنودى از پیشامدهاى ناخوشایند، بلندترین درجه یقین است.

2- کرامت نفس
«مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیا.»:

هر که کرامت و بزرگوارى نفس داشته باشد، دنیا را پَست انگارد.

3- دنیا مایه ارزش نیست
«أَعْظَمُ النّاسِ خَطَرًا مَنْ لَمْ یَرَ الدُّنْیا خَطَرًا لِنَفْسِهِ.»:

پرارزش ترین مردم کسى است که دنیا را مایه ارزش خود نداند.

4- پرهیز از دروغ
«إِتَّقُوا الْکِذْبَ الصَّغیرَ مِنْهُ وَ الْکَبیرَ فى کُلِّ جِدٍّ وَ هَزْل فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا کَذَبَ فى الصَّغیرِ إِجْتَرَءَ عَلَى الْکَبیرِ.»:

از دروغ کوچک و بزرگ در هر جدّى و شوخیى بپرهیزید، زیرا چون کسى دروغ کوچک گفت بر دروغ بزرگ نیز جرأت پیدا مى کند.

5- خود نگهدارى
«أَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَةُ الاِْنْسانِ نَفْسَهُ.»:

تمام خیر آن است که انسان خود را نگهدارد.

6- همنشینان ناشایسته
«إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْکَذّابِ، فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرابِ یُقَرِّبُ لَکَ البَعیدَ وَ یُبَعِّدُ لَکَ الْقَریبَ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْفاسِقِ فَإِنَّهُ بایَعَکَ بِأُکْلَة أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذلِکَ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْبَخیلِ فَإِنَّهُ یَخْذُلُکَ فى مالِهِ أَحْوَجَ ما تَکُونُ إِلَیْهِ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الاَْحْمَقِ، فَإِنَّهُ یُریدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ. وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ، فَإِنّى وَجَدْتُهُ مَلْعُونًا فى کِتابِاللّهِ.»:

1ـ مبادا با دروغگو همنشین شوى که او چون سراب است، دور را به تو نزدیک کند و نزدیک را به تو دور نماید.

2ـ مبادا با فاسق و بدکار همنشین شوى که تو را به یک لقمه و یا کمتر بفروشد.

3ـ مبادا همنشین بخیل شوى که او در نهایتِ نیازت بدو، تو را واگذارد.

4ـ مبادا با احمق رفیق شوى که چون خواهد سودت رساند، زیانت مىزند.

5 ـ مبادا با آن که از خویشان خود مى برد، مصاحبت کنى که من او را در قرآن ملعون یافتم.

7- ترک سخن بى فایده و دورى از جدل
«إِنَّ الْمَعْرِفَةَ وَ کَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْکُهُ الْکَلامَ فیما لا یَعْنیهِ وَ قِلَّةُ مِرائِهِ وَ حِلْمُهُ وَ صَبْرُهُ وَ حُسْنُ خُلْقِهِ.»:

معرفت و کمال دیانت مسلمان، ترکِ کلام بى فایده و کم جدل کردن، و حلم و صبر و خوشخویى اوست.

8- محاسبه نفس و توجّه به معاد
«إِبْنَ آدَمَ! إِنّکَ لا تَزالُ بِخَیْر ما کانَ لَکَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِکَ، وَ ما کانَتِ الُْمحاسَبَةُ مِنْ هَمِّکَ، وَ ما کانَ الْخَوْفُ لَکَ شِعارًا وَ الْحَذَرُ لَکَ دِثارًا.

إِبْنَ آدَمَ! إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ مَبْعُوثُ وَ مَوْقُوفٌ بَیْنَ یَدَىِ اللّهِ جَلَّ وَ عَزَّ، فَأَعِدَّ لَهُ جَوابًا.»:

اى فرزند آدم! به راستى که تو پیوسته رو به خیرى، تا خودت را پند دهى و حساب خودت را برسى و ترس از خدا را روپوش و پرهیز را زیرپوش خود سازى.

اى فرزند آدم! تو خواهى مرد و برانگیخته خواهى شد و در حضور خداوند عزّ و جَلّ قرار خواهى گرفت، پس براى او جوابى را آماده کن.

9- نتایج دعا
«أَلْمُؤْمِنُ مِنْ دُعائِهِ عَلى ثَلاث: إِمّا أَنْ یُدَّخَرَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُعَجَّلَ لَهُ وَ إِمّا أَنْ یُدْفِعَ عَنْهُ بَلاءً یُریدُ أَنْ یُصیبَهُ.»:

مؤمن از دعایش سه نتیجه مى گیرد:1ـ یا برایش ذخیره گردد،2ـ یا در دنیا برآورده شود،3ـ یا بلایى را که خواست به او برسد، از او بگرداند.

10- مبغوضیت گداى بخیل
«إِنَّ اللّهَ لَیُبْغِضُ الْبَخیلَ السّائِلَ الُْمحْلِفَ.»:

به راستى که خداوند، گداى بخیلى را که سوگند مى خورد دشمن دارد.

11- اسباب نجات
«ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُؤْمِنِ: کَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَ اغْتِیابِهِمْ. وَ اشْتِغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاِخِرَتِهِ وَ دُنْیاهُ وَ طُولُ الْبُکاءِ عَلى خَطیئَتِهِ.»:

سه چیز سبب نجات مؤمن است:1ـ بازداشتن زبان از غیبت مردم،2ـ مشغول کردن خودش به آنچه که براى آخرت و دنیایش سود دهد،3ـ و گریستن طولانى بر گناهش.

12- به سوى بهشت
«مَنِ اشْتاقَ إِلى الْجَنَّةِ سارَعَ إِلَى الْخَیْراتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النّارِ بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إِلَى اللّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الَْمحارِمِ.»

هر که مشتاق بهشت است به حسنات شتابد و از شهوات دورى گزیند، هر که از دوزخ ترسد براى توبه از گناهانش به درگاه خدا پیشى گیرد و از حرامها برگردد.

13- ثواب نگاه
«نَظَرُ المُؤْمِنِ فى وَجْهِ أَخیهِ المُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَ الَْمحَبَّةِ لَهُ عِبادَةٌ.»:

نگاه مهرآمیز مؤمن به چهره برادر مؤمنش و محبّت به او عبادت است.

14- پارسایى و دعا
«ما مِنْ شَىْء أَحَبُّ إِلَى اللّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْن وَ فَرْج وَ ما مِنْ شَىْء أَحَبُّ إِلَى اللّهِ مِنْ أَنْ یُسْأَلَ.»:

چیزى نزد خدا، پس از معرفت او، محبوبتر از پارسایى شکم و شهوت نیست، و چیزى نزد خدا محبوبتر از درخواست کردن از او نیست.

15- پذیرش عذر دیگران
«إِنْ شَتَمَکَ رَجُلٌ عَنْ یَمینِکَ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلى یَسارِکَ وَ اعْتَذَرَ إِلَیْکَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ.»

اگر مردى از طرف راستت به تو دشنام داد و سپس به سوى چپت گردید و از تو عذرخواهى نمود، عذرش را بپذیر.

16- حقّ خدا بر بنده
«فَأَمّا حَقُّ اللّهِ الاَْکْبَرِ فَإِنَّکَ تَعْبُدُهُ لا یُشْرِکُ بِهِ شَیْئًا فَإِذا فَعَلْتَ ذلِکَ بِإِخْلاص جَعَلَ لَکَ عَلى نَفْسِهِ أَنْ یَکْفِیَکَ أَمْرَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ وَ یَحْفَظَ لَکَ ما تُحِبُّ مِنْها.»

حقّ خداوند بزرگ این است که او را بپرستى و چیزى را شریکش ندانى و چون از روى اخلاص این کار را کردى، خدا بر عهده گرفته که کار دنیا و آخرت تو را کفایت کند و آنچه از او بخواهى برایت نگهدارد.

17- حقّ پدر بر فرزند
«وَ أَمّا حَقُّ أَبیکَ فَتَعْلَمَ أَنَّهُ أَصْلُکَ وَ أَنَّکَ فَرْعُهُ وَ أَنَّکَ لَوْلاهُ لَمْ تَکُنْ، فَمَهْما رَأَیْتَ فى نَفْسِکَ مِمّا تُعْجِبُکَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَباکَ أَصْلُ النِّعْمَةِ عَلَیْکَ فیهِ وَ احْمَدِ اللّهَ وَ اشْکُرْهُ عَلى قَدْرِ ذلِکَ.»:

و امّا حقّ پدرت را باید بدانى که او اصل و ریشه توست و تو شاخه او هستى، و بدانى که اگر او نبود تو نبودى، پس هر زمانى در خود چیزى دیدى که خوشت آمد بدان که [از پدرت دارى] زیرا اساس نعمت و خوشى تو، پدرت مى باشد، و خدا را سپاس بگزار و به همان اندازه شکر کن.

18- تقدّم طاعت خدا بر هر چیز
«قَدِّمُوا أَمْرَ اللّهِ وَ طاعَتَهُ وَ طاعَةَ مَنْ أَوْجَبَ اللّهُ طاعَتَهُ بَیْنَ یَدَىِ الاُْمُورِ کُلِّها.»

طاعت خدا و طاعت هر که را خدا واجب کرده بر همه چیز مقدّم بدارید.

19- حقّ مادر بر فرزند
«فَحَقُّ أُمِّکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّها حَمَلَتْکَ حَیْثُ لایَحْمِلُ أَحَدٌ وَ أَطْعَمَتْکَ مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِها ما لا یُطْعِمُ أَحَدٌ أَحَدًا. وَ أَنَّها وَقَتْکَ بِسَمْعِها وَ بَصَرِها وَ یَدِها وَ رِجْلِها وَ شَعْرِها وَ بَشَرِها وَ جَمیعِ جَوارِحِها مُسْتَبْشِرَةً بِذلِکَ، فَرِحَةً، مُوبِلَةً مُحْتَمِلَةً لِما فیهِ مَکْرُوهُها وَ أَلَمُها وَ ثِقْلُها وَ غَمُّها حَتّى دَفَعَتْها عَنْکَ یَدُالْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْکَ إِلَى الاَْرْضِ فَرَضِیَتْ أنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِىَ وَ تَکْسُوَکَ وَ تَعْرى وَ تَرْوِیَکَ وَ تَظْمَأَ وَ تُظِلَّکَ وَ تَضْحى وَ تُنَعِّمَکَ بِبُؤْسِها وَ تُلَذِّذَکَ بِالنَّوْمِ بِأَرَقِها وَ کانَ بَطْنُها لَکَ وِعاءً وَ حِجْرُها لَکَ حِواءً وَ ثَدْیُها لَکَ سِقاءً، وَ نَفْسُها لَکَ وِقاءً، تُباشِرُ حَرَّ الدُّنْیا وَ بَرْدَها لَکَ وَ دُونَکَ، فَتَشْکُرْها عَلى قَدْرِ ذلِکَ وَ لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ إِلاّ بِعَوْنِ اللّهِ وَ تَوْفیقِهِ.»:

و امّا حقّ مادرت این است که بدانى او تو را در شکم خود حمل کرده که احدى کسى را آن گونه حمل نکند، و از میوه دلش به تو خورانیده که کسى از آن به دیگرى نخوراند، و اوست که تو را با گوش و چشم و دست و پا ومو و همه اعضایش نگهدارى کرده و بدین فداکارى شاداب و شادمان و مواظب بوده و هر ناگوارى و درد و سنگینى و غمى را تحمّل کرده تا [توانسته] دست قدرت [مکروهات] را از تو دفع نموده و تو را از آنها رهانده و به روى زمین کشانده و باز هم خوش بوده که تو سیر باشى و او گرسنه، و تو جامه پوشى و او برهنه باشد، تو را سیراب کند و خود تشنه بماند، تو را در سایه بدارد و خود زیر آفتاب باشد و با سختى کشیدن تو را به نعمت رساند، و با بیخوابى خود، تو را به خواب کند، شکمش ظرف وجود تو بوده و دامنش آسایشگاه تو و پستانش مشک آب تو و جانش فداى تو و به خاطر تو، و به حساب تو، گرم و سرد روزگار را چشیده است.

به این اندازه قدرش را بدانى و این را نتوانى مگر به یارى و توفیق خدا.

20- ترغیب به علم
«لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فى طَلَبِ الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ.»:

اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فایده اى است، آن را مىطلبند اگر چه با ریختن خون دل و فرو رفتن در گرداب ها باشد.

21- ارزش مجالس صالحان
«مَجالِسُ الصّالِحینَ داعِیَةٌ إِلَى الصَّلاحِ وَ آدابُ الْعُلَماءِ زِیادَةٌ فِى الْعَقلِ.»:

مجلس هاى شایستگان، دعوت کننده به سوى شایستگى است و آداب دانشمندان، فزونى در خرد است.

22- گناهانى که مانع اجابت دعایند
«أَلذُّنُوبُ الَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ: سُوءُ النِّیَّةِ، وَ خُبْثُ السَّریرَةِ، وَ النِّفاقُ مَعَ الإِخْوانِ، وَ تَرْکُ التَّصْدیقِ بِالاِْجابَةِ، وَ تَأخیرُ الصَّلَواتِ المَفْرُوضَةِ حَتّى تَذْهَبَ أَوْقاتُها، وَ تَرْکُ التَّقَرُّبِ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بِالْبِّرِ وَ الصَّدَقَةِ، وَ اسْتِعْمالُ الْبَذاءِ وَ الْفُحْشِ فِى الْقَوْلِ.»:

گناهانى که دعا را ردّ مى کنند، عبارتند از:1ـ نیّت بد،2ـ ناپاکى باطن،3ـ نفاق با برادران،4ـ عدم اعتقاد به اجابت دعا،5ـ تأخیر نمازهاى واجب از وقت خودش،6ـ ترک تقرّب به خداوند عزّوجلّ به وسیله ترک احسان و صدقه، 7ـ ناسزاگویى و بدزبانى.

23- تارکان جاودانگى
«عَجَبًا کُلَّ الْعَحَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناءِ وَ تَرَکَ دارَ الْبَقاءِ.»:

شگفتا! از کسى که کار مى کند براى دنیاى فانى و ترک مى کند سراى جاودانى را!

24- نتیجه اتّهام
«مَنْ رَمَى النّاسَ بِما فیهِمْ رَمَوْهُ بِما لَیْسَ فیهِ.»:

هر که مردم را به چیزى که در آنهاست متّهم کند، او را به آنچه که در او نیست متَّهم کنند.

25- دنیا وسیله است، نه هدف
«ما تَعِبَ أَوْلِیاءُ اللّهِ فِى الدُّنْیا لِلدُّنْیا، بَلْ تَعِبُوا فِى الدُّنْیا لِلاْخِرَةِ.»:

اولیاى خدا در دنیا براى دنیا رنج نمى کشند، بلکه در دنیا براى آخرت رنج مى کشند.

26- به خدا پناه میبرم!
«أَلّلهُمَّ إِنّى أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجانِ الْحِرْصِ وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ... وَ سُوءِ الْوِلایَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدینا.»:

خدایا! به تو پناه مى برم از طغیان حرص و تندى خشم و غلبه حسد... و سرپرستى بد براى زیر دستانمان.

27- پرهیز از گناهکاران، ظالمان و فاسقان
إِیّاکُمْ وَ صُحْبَةَ الْعاصینَ، وَ مَعُونَةَ الظّالِمینَ وَ مُجاوَرَةَ الْفاسِقینَ، إِحْذَرُوا فِتْنَتَهُمْ، وَ تَباعَدُوا مِنْ ساحَتِهِمْ.

از همنشینى با گنهکاران و یارى ستمگران و نزدیکى با فاسقان بپرهیزید.

از فتنه هایشان برحذر باشید و از درگاهشان دورى گزینید.

28- نتیجه مخالفت با اولیاء الله
«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ خالَفَ أَوْلِیاءَ اللّهِ وَ دانَ بِغَیْرِ دینِ اللّهِ، وَ اسْتَبَدَّ بِأَمْرِهِ دُونَ أَمْرِ وَلِىِّ اللّهِ، فى نار تَلْتَهِبُ.»:

بدانید هر که با اولیاى خدا مخالفت کند، و به غیر از دین خدا، دین دیگرى را پیروى نماید و به رأى خویش استبداد ورزد، نه به فرمان ولِىّ خدا، در آتشى فروزان درافتد.

29- توجّه به قدرت و قرب خدا
«خَفِ اللّهَ تَعالى لِقُدْرَتِهِ عَلَیْکَ وَ اسْتَحْىِ مِنْهُ لِقُرْبِهِ مِنْکَ.»:

از خداى متعال به خاطر قدرتش بر تو بترس، و به خاطر نزدیکى اش به تو، از او شرم و حیا داشته باش.

30- پرهیز از دشمنى و توجّه به دوستى
«لا تُعادِیَنَّ أَحَدًا وَ إِنْ ظَنَنْتَ أَنَّهُ لا یَضُرُّکَ، وَ لا تَزْهَدَنَّ فى صِداقَةِ أَحَد وَ إِنْ ظَنَنْتَ أَنَّهُ لا یَنْفَعُکَ... .»:

حتماً با هیچ کس دشمنى نکن، هر چند گمان کنى که او به تو زیان نرساند، و حتماً دوستى هیچ کس را ترک نکن هر چند گمان کنى که او سودى به تو نرساند... .

31- بهترین میوه شنوایى
«لِکُلِّ شَىْء فاکِهَةٌ وَ فاکِهَةُ السَّمْعِ الْکَلامُ الْحَسَنُ.»:

براى هر چیزى میوه اى است و میوه شنوایى، کلام نیکوست.

32- فایده سکوت
«کَفُّ الاَْذى رَفْضُ الْبَذاءِ، وَ اسْتَعِنْ عَلَى الْکَلامِ بِالسُّکُوتِ، فَإِنَّ لِلْقَوْلِ حالاتٌ تَضُرُّ، فَاْحذَرِ الاَْحمَقَ.»:

جلوگیرى از آزار، ترک کلام قبیح است، و در سخن گفتن از سکوت کمک بخواه، زیرا براى سخن، حالاتى است که زیان مى زند، بنابراین از سخن احمق برحذر باش.

33- راستگویى و وفا
«خَیْرُ مَفاتیحِ الاُْمُورِ الصِّدْقُ، وَ خَیْرُ خَواتیمِها الْوَفاءُ.»:

بهترین کلید گشایش کارها، راستگویى، و بهترین مُهرِ پایانى آن وفادارى است.

34- غیبت
«إِیّاکَ وَ الْغیبَةَ فَإِنَّها إِدامُ کِلابِ النّارِ.»:

از غیبت کردن بپرهیز، زیرا که خورش سگهاى جهنّم است.

35- کریم و لئیم
«ألْکَریمُ یَبْتَهِجُ بِفَضْلِهِ، وَ اللَّئیمُ یَفْتَخِرُ بِمِلْکِهِ.»:

کریم و بخشنده به بخشش خویش خوشحال است و لئیم و پست به دارایى اش مفتخر است.

36- پاداش احسان
«مَنْ کَسا مُؤْمِنًا کَساهُ اللّهُ مِنَ الثِّیابِ الْخُضْرِ.»:

هر که مؤمنى را بپوشاند، خداوند به او از جامه هاى سبز بهشتى بپوشاند.

37- اخلاق مؤمن
«مِنْ أَخلاقِ الْمُؤْمِنِ أَلاِْنْفاقُ عَلى قَدْرِ الاِْقْتارِ، وَ التَّوَسُّعُ عَلَى قَدْرِ التَّوَسُّعِ، وَ إِنْصافُ النّاسِ، وَ إِبْتِداؤُهُ إِیّاهُمْ بِالسَّلامِ عَلَیْهِمْ.»:

از اخلاق مؤمن، انفاق به قدر تنگدستى، و توسعه در بخشش به قدر توسعه،و انصاف دادن به مردم، و پیشى گرفتن سلام بر مردم است.

38- درباره عافیت
«إِنّى لاََکْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ یُعافى فِى الدُّنْیا فَلا یُصیبُهُ شَىءٌ مِنَ الْمَصائِبِ.»:

من براى کسى نمى پسندم که در دنیا عافیت داشته باشد و هیچ مصیبتى به او نرسد.

39- ثواب و عقاب زودرس
«إنَّ أَسْرَعَ الْخَیْرِ ثَوابًا الْبِرُّ، وَ أَسْرَعُ الشَّرِّ عُقُوبَةً الْبَغْىُ.»:

به راستى که ثواب نیکوکارى، زودتر از هر کار خیرى خواهد رسید، و عقوبت ستمگرى، زودتر از هر بدى دامنگیر آدمى شود.

40- دعا، سپر بلا
«إِنَّ الدُّعاءَ لَیَرُدُّ الْبَلاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرامًا. أَلدُّعاءُ یَدْفَعُ الْبَلاءَ النّازِلَ وَ ما لَمْ یَنْزِلْ.»

به راستى که دعا، بلا را برگرداند، آن هم بلاى حتمى را. دعا بلایى را که نازل شده و آنچه را نازل نشده دفع کند.

منبع : بازیاب

دسته ها : مذهبی - احادیث
پنج شنبه دهم 10 1388
پاره‌های آهن
امام کاظم (علیه ‌السلام):
رَجُلٌ مِنْ أهْلِ قُمَ یَدْعوُ النّاسَ إلَی الحَقِّ، یَجتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الحَدیدِ.
مردی از قم، مردم را به حق فرا می‌خواند و گروهی چون پاره‌های آهن [استوار]، پیرامون او گرد می‌آیند.
There will arise a man from Ķum calling people towards truth. Some will respond to his call and will rally round him like pieces of iron.
بحارالأنوار، ج 57، ص 216
دسته ها : مذهبی - احادیث
پنج شنبه دهم 10 1388
حرارت عشق
پیامبر (صلّی‌ الله‌ علیه‌ وآله):
إنَّ لِقَتْلِ الحُسَیْنِ حَرارَةً فی قُلوُبِ المُؤمِنینَ لا تَبْرُدُ أبَداً.
به سبب شهادت امام حسین حرارتی در قلوب مؤمنان است که هرگز سرد نمی‌شود.
The martyrdom of Hossain (p.b.u.h.) put a fire into the believer’s heart that it won't get cold at all.
مستدرک الوسائل، ج 10، ص 318
دسته ها : مذهبی - احادیث
چهارشنبه نهم 10 1388
هاشمی:هیچ قدرتی نمی‌تواند عشق و ارادت به اهل بیت(ع) را از ما بگیرد
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام مصائب وارده به اهل بیت عصمت و طهارت را تنها گوشه‌ای از جهادشان در دفاع از حقایق قرآن و اسلام خواند و گفت: عشق و علاقه شیعیان و آزادگان جهان به امام حسین(ع)، یک واقعیت و سنت الهی است.

به گزارش ایسنا آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در جمع کارکنان نهاد تشخیص مصلحت نظام و جمعی از عزاداران سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، پایداری حق و زوال باطل را تقدیر الهی و بزرگ‌ترین درس قیام عاشورا و حماسه حسینی خواند و تصریح کرد: این وعده خداوند در آیات قرآن کریم به صورت‌های گوناگون بیان شده است.

وی مثل حق و باطل را مانند آب زلال و خالص و کف روی آن دانست و گفت: آب، این مایه حیات، ممکن است در چرخه طبیعت از شکلی به شکل دیگر تغییر شکل دهد اما حذف آن ناممکن است، در مقابل، کف روی آب حبابی است که دیر یا زود زوال می‌یابد.

وی راه قرآن، اسلام و ائمه (ع) را حق و حقیقت خواند و تصریح کرد: اگر به درستی در این راه حرکت کنیم و به وظایف خود عمل کنیم، حق گم نمی‌شود و همیشه پایدار می‌ماند. مردم ایران این افتخار را دارند که به محض آشنایی با اسلام مجذوب مکتب اهل بیت علیهم السلام شدند و از زمان حکومت حضرت علی(ع) تا امروز این عشق و ارادت در حال رشد است و در سایه مجاهدات در این راه موفق شدند برای اولین بار در تاریخ، مکتب اهل بیت را مذهب رسمی ایران کنند و ساختار نظام را بر محور ولایت شکل دهند و هیچ قدرتی نمی‌تواند این عشق و ارادت را از ما بگیرد و در شرایط گوناگون این حقیقت را ثابت کرده‌اند.

رییس مجلس خبرگان رهبری با بیان این‌که " امروز در جامعه بشری امام حسین(ع) به خاطر ظلم‌ستیزی و دفاع از حق و حقیقت مورد تکریم و یزیدی‌ها و اموی‌ها به خاطر جنایات‌شان مورد نفرین و لعنت قرار دارند" تصریح کرد: امیدواریم شیعیان و آزادگان جهان علاقه و عشق خود به امام حسین(ع) و سایر ائمه علیهم السلام را با عمل درست به فرامین قرآن و سخنان معصومین و ائمه اطهار علیهم السلام نشان دهند.

در ابتدای این مراسم، آیین سوگواری و عزاداری حضرت امام حسین(ع) و یاران باوفایش و سالگرد شهادت امام سجاد(ع) برگزار شد.
دسته ها : مذهبی - سخنرانی - سیاسی
سه شنبه هشتم 10 1388
دونکته آیت الله جوادی آملی برای حوادث عاشورا
آیت الله جوادی آملی تاکید کرد که اهانت کنندگان به مقدسات باید به سزای اعمالشان برسند.
ایسنا: آیت الله جوادی آملی تاکید کرد که اهانت کنندگان به مقدسات باید به سزای اعمالشان برسند.

‌این استاد حوزه در رابطه با اغتشاشات صورت گرفته در روز عاشورا گفت: دو نکته هست که خیلی مهم است: نکته اول اینکه اهانت به مقدسات برای همیشه محکوم است مخصوصا در روز عاشورا و اهانت کنندگان به مقدسات برابر قانون باید مورد مواخذه قرار بگیرند.

دوم این که: در این جریان‌ها اگر به یک بی گناهی آسیبی رسید، آن هم خسارتش ترمیم بشود. تا برابر آیه «وامتازوا الیوم ایها المجرمون» مجرم از غیر مجرم جدا بشود هر کدام در برابر حکم الهی، به قانون سپرده بشود.
دسته ها : مذهبی - سخنرانی - سیاسی
سه شنبه هشتم 10 1388

ترس از خدا
امام سجاد (علیه ‌السلام):
خَفِ اللهَ لِقُدْرَتِهِ عَلَیکَ وَاستَحیِ مِنْهُ لِقُربِهِ مِنْکَ.
از قدرت خداوند بر خویش بترس و از نزدیکی‌اش به تو حیاء داشته باش.
Fear the Divine Power upon yourself and be ashamed [of committing sins], for He is near to you.
بحار الأنوار، ج 78، ص 160
دسته ها : مذهبی - احادیث
سه شنبه هشتم 10 1388
نیمی حق و نیمی باطل
مهدی کیایی
زینب مادر انسان است و از این روست که در کربلا حماسه حسینش را می‌سراید؛ نه مرثیه دو پسرش را. حسین وارث انسان است و زینب اگرچه خواهر اوست، برای او مادر هم هست.

دلش نامه‌ای است سراسر گواهی حقیقتی به نام حسین و کربلا درسی که سرشت یکنواخت انسان را به تماشا نهاد. سرشتی برابر و برادر و زینب آموزگار این درس خونین بود.

هم از این روست که این خون، که او با دست خود بر آبی آسمان می‌افشاند، آبروی انسان است...
خونی که می‌جوشد و به راه می‌پیوندند و از آن درختی سر بر می‌کند که هر شاخه‌اش لاله‌زاری است شکفته در گوشه‌ای از تاریخ.

زینب خسته زنجیر اسارت نیست که زنجیری گرانبارتر بر دست‌های اوست و چون قدم بر می‌دارد، تاریخ سلسله در سلسله در قدم‌هایش می‌آویزد.

و اینچنین است که او حقیقت را تا ابدیت پرواز می‌دهد.

که ما رایت الا جمیلا، جز زیبایی ندیدم.

قامتی دیدم بلندتر از بلندای عالم، قامتی که از هفت گلشن فلک در می‌گذشت، قامت قیام را که درخت بر پای ایستاده راستی‌ها بود و تصویر حرکت انسان را، رویاروی جریان هستی خویش، آشوب خلقی را که بر جان خویش شورید، اخلاص دیدم،  یکرنگی گام‌ها را و تیغ عاشورا در نیام کربلا و دخیلی از خون بر شاخه نینوا.

خصم هزار نیزه را و تیغ شهادت را چنان برنده که تاریخ را از نیمه می‌گسست.

نیمی حق و نیمی باطل

و این همه زیبا بود: ما رایت الا جمیلا
منبع : تابناک
دسته ها : ادبی - مذهبی - مقالات
دوشنبه هفتم 10 1388
X