پارلماننیوز: عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس در واکنش به لغو مراسم شبهای احیا در مرقد امام راحل به دلیل فشارهای سیاسی گفت:«از این پس باید منتظر باشیم که آقایان بگویند اگر عزاداری در مسجد بلال و مسجد ارگ با فلان مداح و سخنران باشد، قبول است اما اگر در مرقد امام(ره) سخنران آقایان خاتمی، موسوی، کروبی و ... باشند قبول نیست.»
نصرالله ترابی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، در خصوص لغو مراسم شبهای احیا در مرقد امام خمینی(ره) اظهار داشت:«اگر مراسم سخنرانی و عزاداری شبهای احیا به دلیل فشارهای سیاسی در مرقد امام حذف شده باشد چندان پسندیده نیست.»
وی با بیان اینکه نباید همه چیز را با عینک انتخابات دید، تصریح کرد:«انتخاباتی برگزار شد مشکلاتی هم داشت اما دلیل ندارد که تبعات آن بر همه زندگی مردم سایه بندازد.»
نماینده اصلاحطلب مردم شهرکرد با اشاره به لغو مراسم شبهای قدر در حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در حالیکه پیش از آن خبرها حاکی از فشارهای سیاسی برای تغییر سخنرانان از جمله خاتمی و ناطق نوری بود، گفت:«حتما نگران بودهاند یک نفر شال سبز به گردن خود بیندازد و در مراسم حاضر شود، یا مردم آقایان خاتمی، موسوی و کروبی را در آن مراسم ببینند.»
وی تاکید کرد:« امروز مراسم شبهای احیا را لغو کردند، ایام محرم و صفر که برسد، حتما میخواهند به دستجات عزاداری بگویند "یا حسین" نگوئید و پرچم سبز با خود نبرید.»
ترابی با بیان اینکه لغو مراسم شبهای احیا در مرقد امام(ره) که همه ساله برگزار میشده، اکنون برای مردم این سئوال را ایجاد میکند که به چه دلیلی مراسم لغو شده است گفت:«به نظر میرسد این شیوهها روش صحیحی نیست و تاثیر منفی در جامه دارد.»
عضو فراکسیون خط امام(ره) مجای با اشاره به اینکه اگر در جوامع بشری انقلابها حاصل نمیشد خیلیها میخواستند یکه تاز باشند، اما افکار عمومی ظلم را تحمل نمیکند گفت:«در زمان انقلاب هم مردم نه روزنامه و نه صدا و سیما در اختیار داشتند، بلکه اخبار دهان به دهان نقل میشد و تاثیر گذار بود.»
وی تاکید کرد:«اگر فکر می کنند با حذف نام و مطالب مربوط به آقایان خاتمی، موسوی و کروبی از روزنامهها و صدا و سیما میتوانند آنها را از انقلاب حذف کنند اشتباه میکنند.»
ترابی گفت:«این اشخاص از نزدیکان و حلقه یاران امام خمینی(ره) بودهاند و از نظام و صحنه انقلاب جداییناپذیر هستند.»
وی تاکید کرد:«اگر بخواهند برخی بزرگان انقلاب و کشور همچون خاتمی، موسوی و کروبی که از یاران امام بودند را حذف کنند، این سئوال برای افکار عمومی پیش میآید که نکند انقلاب اشتباه بوده و آن وقت مسایل بیخ پیدا میکند.»
| واکنش هاشمی به لغو مراسم احیا در حرم امام | ||||
| | ||||
| | ||||
|
مرجع : ایلنا |
| سرمقاله آفتابیزد: احمدینژاد هم اینها را شنید؟ |
| بحـثهـایی که طی هفته گذشته پیرامون صلاحیت وزیران پیشنهادی در مجلس مطرح شد هر یک به نوبه خود شنیدنی بود و بسیاری از آنها غصهآور! مثلاً اینکـه یـک وزیـر پیشنهادی، ادعاهای زیادی در خصوص فعالیتهای علمی و مقـالات ارائـه شده خود به محافل علمی مطرح کند و هنگامی که مستندات مربوطه درخواست میگردد این بخش را از "رزومه" کاری خویش حذف نماید یا آنکه مشخص شود برخلاف ادعاهای فراوان در خصوص افزایش اشتغال و ایجاد فرصتهای شغلی، بیش از دویست هزار شغل در چهار سال گذشته از بین رفته، موضوعاتی است که قطعاً با رای اعتماد مجلس به وزیران، از حافظه مردم ایران پاک نخواهد شد.
اما آنچه که توسط یک نماینده اصولگرای مجلس در خصوص وزارت راه و وزیر پیشنهادی آن مطرح گردید مقولهای استثنایی بود و رای آوری وزیر مربوطه، از آن استثناییتر! علیرضا زاکانی را میتوان یکی از جدیترین حامیان احمدینژاد در چهار سال گذشته دانست. به همین جهـت، حامیان دولت نه قادر هستند که اظهارات او را <عقدهگشایی به خاطر کوتاه شدن دست او از رانتها> بنامند و نه میتوانند او را به هم زبانی با اسرائیل علیه دولت ضد صهیونیست احمدی نژاد متهم کنند.
این در حالی است که حتی یکی از اظهارات زاکانی کافی بود تا موجب سقوط یک وزیر شود. گرفتن حقوق از چند دستگاه علیرغم بند 7 میثاق نامه وزرا با رئیس خود، ارائه آمارهای متعدد کذب در خصوص عملکرد بهبهانی در 11 ماه گذشته، تغییر ساعت یک پرواز به خاطر رفتن آقای وزیر به چابهار و مشکل آفرینی برای مردم، انتساب اقدامات مدیران در 8 سال گذشته به عملکرد وزیر فعلی، افتتاح صوری و تعطیل پروژههای افتتاح شده پس از چند روز که منجر به تحمیل هزینههای اضافی به کشور شده است، مخفی نگهداشتن توافق با چینیها برای دو برابر کردن رقم قرارداد بزرگراه شمال و مانور در خصوص کاهش ناچیز در همین قرارداد – در مقایسه با افزایش دو برابری – و در یک کلام آماردهیهای غیرواقعی برای جلب نظر نمایندگان مجلس که علیرضا زاکانی آن را < غرض و درد بعضی مسئولان برای انتساب عملکرد دیگران به خود، نامید.> ادعاهایی بود که وزیر پیشنهادی راه به هیچ یک از آنها پاسخ نداد اما توانست رای موافق167 نماینده مجلس را کسب کند تا بخش دیگری از اظهارات این نماینده مجلس در خصوص <مراودات غلط وزیران با نمایندگان>، برجستگی بیشتری پیدا کند. نمایندگانی که پای صحبتهای زاکانی نشسته بودند به همراه دهها میلیون بیننده و شنونده مذاکرات مجلس، شنیدند که زاکانی گفت: <چرا باید یک نماینده مجلس سوالی را برای طرح از وزیر ارائه نماید و پس از آنکه 500 میلیون تومان برای حوزه انتخابیه خود گرفت، سوال را پس بگیرد؟> اکنون این 167 نماینده مجلس بر سر دوراهی سرنوشت ساز و بدنام کنندهای قرار گرفتهاند. آنها یا باید با رد اظهارات همکار اصولگرای خویش، دامان خود را از اتهام مراودات غلط، مبرا نمایند و یا به ثبت <نام خود> به عنوان کسانی رضایت دهند که <علیرغم افشاگریهای گسترده و بدون پاسخ مانده علیه یک وزیر، به او رای اعتماد دادهاند.> آنچه در مورد وعدهها و آمارهای وزیر فعلی راه گفته شد برای اصحاب رسانه، چندان تعجببرانگیز نیست. او در اسفند ماه 82 در حالی که کسوت معاون شهردار وقت تهران –احمدینژاد– را به تن داشت به صراحت اعلام کرد که <مردم تهران 18 ماه دیگر مونوریل صادقیه را سوار خواهند شد.> 18 ماه از آن، هنوز مدیران منصوب احمدینژاد – از جمله بهبهانی– در شهرداری تهران حضور داشتند اما مردم تهران از این وعده قاطع، جز تماشای پایههای بیقواره مونوریل و پرداخت هزینه، نصیبی نداشتند. لذا در حال حاضر هم بسیاری از افراد بعضی از آمارها را جدی نخواهند گرفت اما رسانهها حق دارند که از احمدینژاد بپرسند آیا او هم سخنان زاکانی در مورد استاد قبلی و همکار فعلی خود را شنید؟ آیا او اتهامات متعدد علیه عضو کابینه خود را شنیده بود که همه بحثها در مجلس را کارشناسی، عمیق و دلسوزانه نامید؟ اگر شنیده است آیا تکلیفی برای خود احساس نمیکند؟ کسی که در تمام چهار سال گذشته، بارها از تریبونهای عمومی علیه مدیران گذشته سخن گفته و از مراودات غلط میان مدیران انتقاد کرده است آیا نمیخواهد ثابت کند که <مراوده غلط>، اتهام ناچسب به وزیراو بوده و استاد قبلی وی، از همه این اتهامات– از جمله آماردهیهای غلط و دروغ– مبرا میباشد؟ هیئت رئیسه مجلس هم موظف است برای حفظ حیثیت همکاران خود، دست به کار شود و مشخص کند که اگر ادعاهای زاکانی دروغ بوده است با او چه برخوردی صورت خواهد گرفت؟ اما اگر ادعاهای زاکانی، همانگونه که خود گفته است مستند به اسناد محکم میباشد نمایندگان مجلس و احمدینژاد باید مشخص کنند کدام مصلحت بالاتر از راستی و شفافیت با مردم، آنها را به نادیده گرفتن ادعاهای عجیب و تاسفآور یک اصولگرای سرشناس و بسیجی علیه وزیر راه وادار کرده است؟ تا روشن شدن موضوع، قاعدتا بسیاری از مردم، همانند نگارنده به خود حق خواهند داد سایر سکوتها و اظهارنظرهای نمایندگان مجلس در دو مـاه اخـیـر در مـورد بازداشتگاهها، روند انتخابات، دیدار با اصلاحطلبان بازداشتی و... را نیز ناشی از مصلحت سنجیها و نه مستند به حقایق بدانند. |
پارلماننیوز: سخنگوی دولت اصلاحات که روز چهارشنبه 11 شهریورماه برای آخرین دفاع از خود به دلیل شکایت معاونت حقوقی و پارلمانی نهاد ریاست جمهوری در شعبه 1083 دادگاه ویژه کارکنان دولت به همراهی چند مامور امنیتی حضور پیدا کرده بود، فاش کرد در طول بازداشت برای انجام مصاحبه تحت فشار بود.
در جریان برگزاری این دادگاه یکی از روزنامهنگاران با عبدالله رمضان زاده گفتگویی انجام داد که این روزنامهنگار، متن این گفتگوی اختصاصی را در اختیار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره) مجلس«پارلماننیوز» قرار داد.
به گزارش پارلماننیوز، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت با تاکید بر اینکه «هنوز پس از گذشت 80 روز از دستگیری تفهیم اتهام نشدهام»، اظهار داشت:«در طول این مدت بارها مورد بازجویی قرار گرفتهام و در تمام بازجوییها، شخص بازجو با این که چشم بند بسته بود، در پشت سرم قرار داشت و من هیچگاه بازجو را نمیدیدم و این در حالی است که بازجوییها از ساعت 9 یا 10 شب شروع و تا ساعت 3 یا 4 صبح ادامه پیدا میکرد.»
وی ادامه داد:«در طول بازجوییها برای انجام مصاحبه همانند مصاحبههایی که آقایان عطریانفر و ابطحی انجام دادند تحت فشار بودم و مسئولان پرونده به من تاکید میکردند که در صورت مصاحبه شرایط مطلوبتری برای من فراهم میشود با این حال بنده تاکنون انجام مصاحبه را نپذیرفتهام.»
رمضانزاده، که میگفت در طول این بازجویی ها متوجه شدم اتهام بنده شرکت در تجمعات غیرقانونی و اقدام علیه امنیت ملی است، تصریح کرد:«در شرایطی سعی دارند بنده را متهم به شرکت در تجمعات غیرقانونی کنند درحالیکه تنها چند ساعت پس از اعلام نتایج اولیه انتخابات در خیابان سرباز و آن هم با ضرب و شتم دستگیر شدم.»
سخنگوی دولت اصلاحات تصریح کرد:«در جریان بازداشتم، پسر نوجوانم که در آن زمان همراهم بود را مورد ضرب و شتم قرار دادند و علاوه بر آن که سرم شکست، دندههایم نیز خرد شد و بخشهایی از بدنم نیز کبود شده که هنوز آثار آن باقی است.»
وی، با اشاره به این که هنوز آثاری از خون بر روی خودروی بنده باقی مانده است، گفت:«با این وضعیت به زندان اوین منتقل شدم و پس از دو روز با وجود زخمهایی که داشتم، تنها مقداری دستمال کاغذی برای پوشاندن زخمهای سرم در اختیارم قرار دادند.»
سخنگوی دولت اصلاحات، با اشاره به این که پس از 76 روز بازداشت در سلول انفرادی فقط یک بار با خانوادهاش ملاقات داشته از این که خود از وضعیت خانوادهاش بیخبر است و آنان نیز متقابلاً اطلاع چندانی از وضعیت وی ندارند، ابراز نگرانی کرد.
رمضانزاده، با اشاره به این که در زندان تحت فشارهای جسمی یا شکنجه نبوده است، گفت:«پس از شروع ماه مبارک رمضان سلول بنده را که فاقد دستشویی بود، با یک سلول دیگر با شرایط کمی مناسب تر تعویض کردند.»
وی بازداشت خود را آن هم پس از اعلام نتایج اولیه انتخابات را تنها یک تسویه حساب سیاسی قلمداد و خاطر نشان کرد:«واقعاً هنوز به من تفهیم اتهام نکردهاند و من نیز نمیدانم برای چه این همه مدت را در سلول انفرادی سپری کردهام.»
گفتنی است، ماموران امنیتی که رمضانزاده را از زندان تا شعبه 1083 همراهی کردند، قصد داشتند برای کنترل گفتوگوهای احتمالی وی با افراد حاضر در شعبه مذبور همچنان تحت نظر داشته باشند که با تذکر قاضی و این که حضور آنان ممکن است مانع از آن شود که وی به راحتی بتواند از خود دفاع کند، مجبور به ترک جلسه شدند.
آقای دکتر لنکرانی عزیز، سلام.
ما ایرانیها عادت داریم حرفمان را با تعارف شروع کنیم، اما باور بفرمایید که این تعارف نیست، اگر بگویم من و خیلی از همکارانم متأسفیم از جدایی شما از وزارت بهداشت...
راستش، من شما را فقط یک بار از نزدیک دیدهام. همان ماههای اول وزارتتان. آن موقع سردبیر هفته نامه سلامت بودم. آمدیم برای مصاحبه. یک بار هم خواستیم دعوتتان کنیم برای بازدید از روزنامه همشهری. سال 86، برای اولین بار در تاریخ مطبوعات ایران، روزنامه همشهری گروه مستقلی با عنوان «سلامت» ایجاد کرد با یک صفحه رویی خبری روزانه، و غریب نبود اگر وزیر بهداشت به این بهانه از پرتیراژترین روزنامه کشور بازدید میکرد. اما دکتر زارعنژاد فکر میکنم اصلاً این دعوت را به شما منتقل نکرد. حق هم داشت. به هرحال ما روزنامه شهرداری بودیم و شما وزیر دولت نهم. و کیست که نداند در این 4 سال روابط شهرداری و دولت چقدر حسنه بود. بگذارید برگردیم به کمیقبلتر. این روزها اعتراف کردن مد شده. اجازه بدهید من هم اعتراف کنم که 4 سال قبل، وقتی آقای احمدینژاد شما را به عنوان وزیر بهداشت معرفی کرد، اصلاً خوشبین نبودم. پشت سرتان بد و بیراه هم میگفتم. میدانم که حقمیدهید به من و امثال من. بعد از سالها بیبرنامگی در مدیریت نظام سلامت، انتظار داشتیم حالا که فرصتی برای تغییر ایجاد شده، کسی بیاید که فکرش، حداقل به اندازه فاصله میان بنای قدیمی زیر پل حافظ، تا ساختمان شیک و نوساز خیابان سیمای ایران، جلوتر آمده باشد. شما اما در نگاه اول ناامیدکننده بودید. جوان بودید و بیتجربه. اما نشان دادید دربارهتان زود قضاوت کردهایم. شما عملاً سعی کردید با مدیریتی منطقی، بیحاشیه و با آرامش، حداقل اوضاع وزارتخانه را از آنچه که بود، بدتر نکنید. حالا خیلی مهم نیست که دکتر مرندی، در نطق دفاعیه از خانم دکتر وحید میگوید اگر شما «شهامت دست زدن به کارهای بزرگتری داشتید» و «از روزمرگیهای بیمورد دوری میجستید»، بهتر بود. خود دکتر مرندی بهتر از هرکس میداند مشکلات نظام سلامت ما سنگینتر و پیچیدهتر از آن شده که از یک وزیر بهداشت توقع داشته باشیم فقط با «جسارت» آنها را حل کند. خود ایشان هم میداند اگر آقای احمدینژاد شما را به عنوان وزیر بهداشت معرفی میکرد، رأیتان در همین مجلس سختگیر هشتم، از رأیتان در آن مجلس «خوشحال» هفتم بیشتر میشد. با همه این اوصاف، ولی آقای احمدینژاد، شما را معرفی نکرد... راستی درست است که میگویند آیتالله مصباح گفته بود شما گل وزرای دولت نهم هستید؟
آقای دکتر لنکرانی
همیشه فکر میکردم وقتی مدیری را برکنار میکنند، از دو حال خارج نیست: یا بیکفایت است، یا خیانتکار. البته ببخشید، در مملکت ما یک دلیل دیگر هم وجود دارد: گاهی آنقدر پشت سر یک مدیر حرف درمیآورند که خودش هم به خودش شک میکند، چه برسد به مدیر بالادستش... خب، شما را به کدامیک از این دلایل کنار گذاشتند آقای دکتر؟ به من، به عنوان یک برادر کوچکتر، که بعد از ماجراهای اخیر به خیلی چیزها شک کرده، میتوانید بگویید حالا واقعاً درباره خودتان و عملکردتان و همه آنچه در این 4 سال گفتهاید، واقعاً چی فکر میکنید؟
اصلاً نمیخواهم جای شما باشم آقای دکتر. اصلاً دلم نمیخواهد 4 سال صادقانه برای مجموعهای کار کنم و بعد، وقتی کنارم میگذارند، حتی موقع تقدیر، با تحقیرآمیزترین واژهها از من یاد کنند... کاش بعضی حرفها را در این مدت نمیزدید آقای دکتر. کاش نقش وکیل مدافع را برای کسانی که معلوم شد چقدر برایتان ارزش قائلاند، بازی نمیکردید. کاش فقط درباره کاهش مرگو میر نوزادان حرف میزدید و از کاهش نرخ تورم در دولت نهم صحبت نمیکردید، کاش فقط به منتقدان وزارت بهداشت پاسخ میدادید و منتقدان دولت را تحقیر نمیکردید. کاش درباره اغتشاشات اظهار نظر نمیکردید. کاش همیشه همان وزیر بهداشت متین و معتدل میماندید و تحلیل سیاسی ارائه نمیدادید: «هجمه به دولت نهم از سال گذشته در زمینه مشروعیت شروع شد و طرحهایی از سوی برخی گروههای خارجی برنامهریزی شد و برخی از افراد بدون آگاهی از داخل کشور نیز در این مسیر قرار گرفتند...» کاش قبل از انتخابات، از شما به عنوان کاندیدای رایحه خوش خدمت در انتخابات ریاست جمهوری در سال 1392 نام نمیبردند. کاش بعد از کنار گذاشتنتان از دولت، سفارت چین را به شما پیشنهاد نمیدادند... آن وقت، میتوانستم این پاسخ را ازتان قبول کنم که در این 4 سال فقط به تکلیفتان، یعنی خدمت به مردم عمل کردهاید و مهم نیست که حالا با شما چطور برخورد میکنند.
یادتان هست یک هفته قبل از انتخابات، در یک جمع دانشجویی، وقتی درباره اینکه برخی میگویند دلیل کنار گذاشتن بعضی وزرا اختلاف نظرشان با رئیسجمهور بوده، چطور از همه چیز دفاع کردید و ماجرای انتخاب استاندار مازندران را مثال زدید: «دکتر احمدینژاد فردی را درنظر گرفته بود که من با انتخاب وی مخالف بودم، هنگام رأیگیری در جمع هیأت وزیران وقتی هر دو حرفهایمان را محکم زدیم، اکثر اعضای هیأت دولت با من موافقت کردند و نظر دکتر احمدینژاد رد شد... برخلاف دولتهای پیشین که وزرا در جلسات ساکت بودند و پس از آن نظر خود را و نه مصوبات هیأت دولت را اعمال میکردند، در دولت دکتر احمدینژاد این مسئله برعکس است...»
آقای دکتر، هنوز هم اگر این سؤال را ازتان بپرسند، همان طور جواب میدهید؟
پزشک و روزنامهنگار
نیویورک تایمز درباره انتخابات افغانستان خبر داد «حتی یک نفر هم در منطقه شوربک افغانستان رأی نداده است. حتی یک نفر. اما عوامل آقای کرزای آمدند و همه صندوقها را با برگههایی که همراه داشتند، پر کردند و صندوقها را که حاوی 23 هزار و 900 رأی بود بار الاغ کردند و به مرکز فرستادند.»
همانطور که میبینید بار دیگر دست انقلابات مخملی دارد از آستین الاغ در میآید تا با رمز «تقلب» افغانستان را به مرکزی برای شورش در منطقه تبدیل کند و آن خطه را هم مخملی نموده بفرستند لای دست اوکراین و گرجستان.
لذا باید به سرعت بچههای پایین را بفرستند بالا، بچههای بالا را بفرستند پایین. الباقی قضایا خودش درست میشود.
مشکل رئیسجمهور
در «خبرآنلاین» دیدم که «والدین آمریکایی با این که فرزندانشان به سخنرانی اوباما برای دانشآموزان مدارس دولتی گوش فرا دهند، مخالف هستند و از مدیران مدارس خواستهاند تا از گوش دادن بچهها به این سخنرانی که از لحاظ سیاسی کنترل شده نیست، جلوگیری کنند.»
1- حالا به نظر شما «اوباما» چهکار میکند؟
2- ایوای، حالا بچههای ما که مناظره دیدهاند چی از آب درمیآیند؟
3- فکر میکنید مدیران چهکار میکنند؟
4- اساساً رئیسجمهورها دو نوعند: 1- غیرقابل پیشبینی 2- پیشبینی نشدنی.
شغل اصلی
چند روز پیش در همین ستون نوشتم که آقای بهبهانی وزیر راه پیشنهادی در مجلس ادعاهایی درباره خدماتش کرده بود و آقای زاکانی، نماینده مجلس هم گفته بود ایشان دروغ میگوید.
همانروز نوشتم بالاخره یکی از این دو نفر دروغ میگویند. دروغگو هم دشمن خداست. حالا به نظر شما «دشمن خدا» که بوده و الان چهکاره است؟
منبع : خبر آن لاین
در خاطرات 12شهریور 63آمده است:
احمد آقا از گلههای دیروز شورای نگهبان خدمت امام و جوابهای امام به آنها تعریف کرد؛برعکس مقصود ایشان [اعضای شورای نگهبان] پیش آمده است. آقای امامی [کاشانی] از مشهدتلفن کرده و گفته، ممکن است با پخش اظهارات تلخ امام(۲۲۱) نسبت به شورای نگهبان، شورا از همبپاشد. انتظار نداشتهاند [اظهارات امام] از رسانهها پخش شود. امام آنها را نصیحت کردهاند کهمراعات کنند و نسبت به دولت، سختگیری نکنند.
در خاطرات 12شهریور1362نیز می خوانیم:
شب، در دفتر رئیس جمهور با حضور جمعی از جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] و[جامعه]روحانیت مبارز [تهران] جلسه داشتیم؛ مذاکره درباره اسلامی و مطاع بودن قوانین ومصوبات مجلس پس از تصویب شورای نگهبان بود؛ از آقای خامنهای و من گلهای داشتند. ازمباحث اقتصادی که من در خطبههای نمازجمعه مطرح میکنم، انتقاد داشتند. اما نتوانستند موردخاصی را ثابت کنند. قرار شد از این به بعد، انتقاداتشان را در هر مورد بگویند؛ اگر بجا بود، اصلاحشود و اگر اختلاف داشتیم، از امام بپرسیم.
منبع : خبر آن لاین
به گزارش ایلنا متن نامه مهدی کروبی به عزتالله ضرغامی بدین شرح است:
جناب آقای عزتالله ضرغامی
ریاست محترم صدا و سیما
با سلام و احترام
پیرو اظهارات آقای قاضی مقدمی رییس بازپرسی شعبه سیزدهم که از طرف دادستان محترم وقت تهران به اینجانب معرفی شده بود در بخش های مختلف خبری درباره حوادث پس از انتخابات و ادعاهای ایشان مبنی بر غیر قابل استناد بودن مستندات اینجانب درباره آزار برخی از بازداشت شدگان حوادث اخیر تقاضا می کنم هر چه سریعتر دستور فرمایید همین امشب برنامهای با حضور نمایندهای از سوی اینجانب برای توضیح پیرامون آنچه روی داده است برگزار شود یا اینکه اطلاعیه دفتر اینجانب در شرح این ماجرا از تریبون رسانه ملی خوانده شود ، تا مردم خود در جریان ماجرا قرار گیرند . البته بنده فکر می کنم اینجانب و کسانی که در راستای احقاق حقوق مردم تلاش می کنیم به اندازه برخی افراد که میخواستند جنایاتی که شده است را پنهان کنند از این حق برخورداریم تا از تریبون رسانه ملی با مردم سخن بگوییم.
مهدی کروبی