دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1827263
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

ازناصرالدین شاه عبرت بگیرید!

دکترغلامعلی رجائی

هرچه زمان بیشتر می گذرد به این واقعیت بیشتر معتقد می شوم که زمانه، زمانه انفجار اطلاعات است این واقعیت در ایران پس از روی کار آمدن دولت نهم که بعضی از رییس آن به عنوان پدیده احمدی نژاد! یاد می کنند ظهور و بروزی دیگر پیدا کرده است و اقوال و رفتار و اخبار مربوط به این پدیده! به مدد رسانه ملی بدون کم و کاست به سمع و نظر مردم رسیده و می رسد.

هم بر این مبناست که تا سه سال و اندی دیگر -البته اگر رییس دولت نهم با شیرین کاری هایی مانند انتصاب مشایی به معاون اولی خود که با تذکر و اخطار رهبری ناچار به عقب نشینی از آن شد- بتواند کار دولتش را بدون حوادثی که خود آفریننده آنهاست به پایان برساند و زمام امور را به دست دیگری بسپارد - لحظه به لحظه باید منتظر شنیدن اخبار رفتار و اظهارنظرهایی عجیب، باورنکردنی، تکان دهنده و گاه تاسف بار و تلخ از رییس دولت یا دولتمردان وابسته به ایشان بود که یک نمونه آن این است که وقتی رهبری در اظهار نظری روشن وابستگی سران حوادث اخیر به عوامل بیگانه را منتفی می دانند، وی با فاصله دو روز در سخنانی خواستار دستگیری آنان می شود.

نمونه روشن و جدید دیگر، اظهارات آقای سقای بی ریا مشاور احمدی نژاد در امور روحانیون در این روزهاست که  به دلیل بار محتوایی آن در نادیده گرفتن شئون مراجع با تعجب در سطح جامعه دهان به دهان  می شود و تیتر بعضی از روزنامه ها هم شده است!

آقای بی ریا که در اظهاراتش بی ریایی موج می زند! درباره عدم اعتنای احمدی نژاد به اعتراض مراجع بزرگوار قم و غیر قم مبنی بر عدم معرفی زنان به مجلس برای تصدی مقام وزارت –که در ادامه این بی اعتنایی پس از رای نیاوردن دو وزیر زن پیشنهادی، مجددا برخواسته خود اصرار ورزید و خانم دیگری را به جای فردی که مجلس به او رای اعتماد نداد، اظهارداشته است:احمدی نژاد دراین زمینه به نظر مرجع خود
عمل کرده است! یعنی که مراجع به  کار دولت چه کار دارند. آنها بهتر است در کار دولت دخالتی نکنند. درسشان را بدهند و دعایشان را بکنند!

 اینک چند  پرسش

1- با اینکه احمدی نژاد تا بحال دو سه بار در گفتگو با رسانه ها اعلام کرده که مرجع تقلید او آیت الله خامنه ای است و رسما به تقلید خود از رهبری اذعان نموده است چرا و به چه دلیل آقای بی ریا از بردن نام مرجع تقلید اعلام شده توسط احمدی نژاد خودداری می کند؟

 2- پرسش مهم دیگری که در این میانه مطرح است این است که اگر رهبری مرجع تقلید احمدی نژاد بوده و یا می باشد چرا وی در ماجرای انتصاب مشایی به معاون اولی خود به توصیه خیرخواهانه ایشان در برکناری مشایی از این مسوولیت اعتنایی نکرد تا دفتر رهبری به ناچار دستور ایشان مبنی بر عزل مشایی را برای صداوسیما بفرستد تا این مخالفت و آن مقاومت! به اطلاع عموم مردم رسانده شود؟ آیا احمدی نژاد تقلید از مرجعی مانند رهبری را تنها در اموری مانند شکیات و سهویات نماز و خمس و.. جائز می داند و در امور مهمه ای که به کل کشور مربوط است به رای و تصمیم خود عمل می کند؟

 3- چگونه است که احمدی نژاد درمسائلی مانند امکان برقراری رابطه ذلت بار با امریکا برخلاف نظر رهبری و راه امام و یا دوستی با مردم اسراییل  - که از سوی مشایی ابراز شد و متاسفانه بعدها احمدی نژاد به صراحت گفت که حرفها و اظهارات مشایی درباره دوستی با مردم اسراییل حرفها و مواضع خود اوست- و.. برخلاف دیدگاه رهبری و مصلحت مردمی که  گفته می شود دولت دهم را به او سپرده اند، رسما و صریحا اعلام نظر می کند و در عین حال خود را تابع رهبری می داند؟

 4- آیا احمدی نژاد در اظهار نظری که در ابتدای دولت نهم درباره مجاز بودن ورود خانم ها به ورزشگاه ها نمود - که چون با مخالفت تمام مراجع  روبرو گردید ناچار شد با به میدان فرستادن الهام سخنگوی دولت خود از نظر خود عقب نشینی کند- و یا درباره مخالفت آشکار با گشت های ارشاد نیز  به رای و نظر مرجع خود عمل نموده یا در این موارد به رای و نظرخود عمل نموده است؟

 5 – در ماجرای معرفی سه زن به مجلس برای کسب رای اعتماد برخی از مراجع عظام قم در رویکردی متفاوت با نظر رهبری نظر مخالف خود را به رییس دولت اعلام نمودند و هم بر این مبنا بود که دکتر علی لاریجانی رییس مجلس که نماینده قم است در اظهار نظری شفاف و صریح در نطق قبل از آغاز مباحث نمایندگان درباره وزرای پیشنهادی با اینکه از نظر رهبری در این باره اطلاع داشت اعلام نمود که به هیچ یک از وزرای  زن پیشنهادی رای نخواهد داد. سوال این است انگیزه طرح این مساله در سطح جامعه که نتیجه آن آگاهی مردم از اختلاف بین فتاوای رهبری  و مراجع است و القای این دوگانگی بین رای مراجع و رهبری چیست؟ بویژه آنکه رهبری هم در توصیه خود برای رای دادن به وزرای دولت وزرای  زن را استثنا کرده و آن را موکول به تعامل دکتر احمدی نژاد با مراجع کرده بود.

6-چرا و با چه انگیزه ای، مشاور احمدی نژاد به شئون مراجع عظام، همانهایی که گاه و بیگاه  در سفرهابی که  رییس دولت به شهر قم دارد - برخلاف بعضی مراجع که از دیدار با او خودداری می نمایند و او را به حضور نمی پذیرند- از او با چهره گشاده و آغوش باز استقبال می کنند با طرح این سخنان عملا بی اعتنایی می کند و اعلام نظرات آنان را درانجام امور کشورکه بطور قطع و یقین از سرنصیحت و مصلحت و خیرخواهی برای کشور و مردم است از جمله در مساله اخیر مخالفت شان با وزارت زنان به چیزی نمی انگارد؟

7-چرا و با چه انگیزه ای آقای بی ریا که در عنوان حجت اسلام و المسلمین است و قبل از اینکه به لباس عاریتی واگذرای دولتمردان در آید و برآید! سالها بر سر سفره علم مراجع نشسته و وامدار آنهاست با این اظهارات ، سعی در تنزل موقعیت برخی از مراجع که از پایه های استوار بنای این انقلاب و کشور می باشند دارد و با نادیده گرفتن واقعیتهای جامعه و پیرامون خویش اینگونه به بیراهه می رود؟

8- اگر سوال شود در میان دولتهای پس از انقلاب کدام دولت بیشتر از همه به تذکرات مراجع عظام بی اعتنایی کرده و خیرخواهی های آنان را  نادیده گرفته و به همین سبب رابطه ای بس شکننده با مراجع پیدا نموده است انگشتها به سمت کدام دولت اشاره خواهند رفت؟

بایداشاره کرد که مخالفت بعضی از مراجع با وزارت زنان نه براساس سلیقه ورای شخصی آنها، بلکه برمبنای استناد به بعضی آیات و یا روایات و احادیث معصومین است که به موجب این روایات، زنان چون در نتیجه وزیرشدن خود بر مردان شاغل در وزارتخانه تحت امر خود ولایت و امارت می یابند لذا ولایت آنان بر مردان مخالف  آیه شریفه الرجال قوامون علی النسا تلقی شده و در نتیجه این وزارت آنان مغایر با احکام شرع انور می باشد. باید دانست که بعضی دیگر از مراجع وزارت زنان را نه از باب امارت آنان بر مردان، بلکه از باب کارگزاری و ارائه خدماتشان به جامعه دانسته و آن را مغایر با احکام شریعت نمی دانند.

سخن به درازا کشید.خوب است آقای احمدی نژاد برای جلوگیری از آسیبهایی که در نتیجه چالشهای مستمر با نهاد مرجعیت به او وارد شده و می شود که به مصلحت هیچکس و از جمله خود او نیست و همین آسیبهاست که متاسفانه رابطه او را با بسیاری از مراجع حوزه عامیه قم بسیار ضعیف و شکننده نموده است، و خدا کند موضوع معرفی دوباره زنان به مجلس برای تصدی کرسی وزارت، آخرین چالش او با مرجعیت باشد تاریخ نهاد مرجعیت شیعه لااقل از دوره صفویه به بعد را بخواند و بخشی از اوقاتی را که در مشورت با نوجوانان خردسال و یا پاسخ به نامه بچه های مهدکودکی - که خود اخیرا اظهار داشتند! - سپری می کند به خواندن تاریخ معاصر اختصاص داده و یا این اوقات را دراختیار اساتید این رشته قرار
دهدتا بردامنه آگاهی های او نسبت به کارکردهای این نهاد مهم در تاریخ ایران افزوده شود. تا بداند در گذشته حتی سلطان قدرتمندی همانند شاه عباس و در دوره های پس از آن فتحعلی شاه قاجار و ولیعهد او مرحوم عباس میرزا درجنگهای ایران و روس چگونه با این نهاد قدرتمند درتعامل بوده اند و در حوادثی که اساس و بنیان حکومت و حاکمیت آنها را به چالش می کشیده به چه میزان از برکات رای و نظر و دخالت آنها در رفع مشکلات و پیشبرد امور این نهاد موثر که همیشه مورد اعتنای مردم بوده و خواهد بود بهره مند
شده اند.

 و نیز بداند اگر بعضی از آنان همانندناصرالدین شاه در ماجرای واگذاری امتیاز توتون وتنباکو به کمپانی رژی در موضع بی اعتنایی به مراجع قرار گرفته اند چه آسیب هایی را متوجه سلطنت و حکمرانی  و حیثیت خویش نموده و در اثر این بی اعتنایی به جایگاه رفیع مراجع در جامعه و در انجام امور کشور، به چه اندازه از چشم مردم افتاده اند.

من سخنگوی مراجع عظام کشور که خداوند سایه همه آنهارابرسرملت مستدام بداردنیستم اما برخودلازم می دانم به رییس دولت هشداردهم عدم اعتنابه شوون مراجع که به منزله ستونهایی محکم برای خیمه انقلاب واسلام  درتندباد های سخت حوادث زمانه محسوب می شوند عواقب بسیاربدی برای مملکت داردبه نفع ایشان نیست و تعظیم آنان تنها به دیدارهای گاه وبیگاه وی با آنان به قصداعلام گزارش کار و در جهت تنویر ذهن آنان نسبت به  عملکرد دولت و در نهایت، شنیدن نقطه نظرات مراجع خلاصه نمیشود. تعظیم مراجع رعیت شوون، عمل به توصیه های خیر خواهانه و جدی گرفتن نگرانی ها و دغدغه های آنان است.

منبع : آینده

دسته ها : مقالات - سیاسی
شنبه بیست و هشتم 6 1388
روایتی تازه از ماجرای زندان کهریزک و گفتاری از سه ولی دم
من نسبت به شخص خاصی شکایت ندارم، بلکه همه کسانی که در این ماجرا مسئول هستند، باید مجازات شوند و لذا خود نظام باید پیگیر پرونده شود و افراد مجرم این پرونده، در هر رده و مقامی که باشند و هر مسئولیتی که در کشور داشته باشند را به‎سزای عملشان برساند. ... فکر می کنم انتظار جامعه هم از قاضی پرونده همین باشد که ضمن حمایت از خانواده های قربانیان این حوادث، با کسانی که سبب شدند خونی به ناحق ریخته شود، برخورد قضایی صورت گیرد.
هفته نامه پنجره در شماره این هفته خود به بررسی و واکاوی ماجرای تأسف برانگیز کهریزک و تبعات سوء آن و نیز اقدامات انجام شده برای پیگیری موضوع پرداخته است.

به گزارش "تابناک" در این پرونده ضمن گفت و گو با دکتر عبدالحسین روح الامینی نجف آبادی، آقایان علی جوادی فر و علی کامرانی، دو تن دیگر از اولیاءدم جان باختگان نظرات خود را در قالب یادداشتهایی بیان کرده اند.

علی جوادی‎فر پدر مرحوم امیر جوادی‎فر از جان‎باختگان جنایات کهریزک در یادداشت کوتاهی نوشته است:

پاسخ به انتظار جامعه

چندی پیش با رییس بازداشتگاه کهریزک ملاقات داشتم که این دیدار به درگیری لفظی و فیزیکی انجامید. عکس فرزندم را نشانش دادم و گفتم: «این عکس را میشناسی؟ او همان کسی بود که چون در سایه نشسته بود، او را مورد ضرب و شتم قرار دادی.»

چند روز پیش هم با رییس دادسرای انتظامی نیروهای مسلح که مسئول رسیدگی به موضوع است دیداری داشتم و قاضی پرونده مرا در جریان جمع آوری مستندات و مدارک پرونده قرار داد و قول داد که مسئله را با جدیت و قاطعیت پیگیری می کند و دادگاه کهریزک به‎زودی برگزار می شود.

به‎نظر من چون مقام معظم رهبری دستور صریح بر پیگیری موضوع داده، فکر می‎کنم که حتما موضوع پیگیری می شود. چون موضع گیری ایشان تأثیر زیادی برای تسریع در رسیدگی به موضوع و برخورد با آمرین و عاملین این اتفاقات داشته است.

من در لایحه ای که تنظیم و به دادگاه ارایه شد، اعلام کرده‎ام که خواهان برخورد و محاکمه تمامی آمرین، عاملین و مجریان حوادث کهریزک و کسانی که سبب مرگ فرزندم شده اند، هستم. چون از گروهبان جزء تا آخرین رده نظامی در این مسئله سهیم هستند و لذا فرد خاصی مد نظرم نیست.

فکر می کنم انتظار جامعه هم از قاضی پرونده همین باشد که ضمن حمایت از خانواده های قربانیان این حوادث، با کسانی که سبب شدند خونی به ناحق ریخته شود، برخورد قضایی صورت گیرد.

خوشبختانه درباره وقایع کهریزک و آن‎چه در آن‎جا روی داده، افراد زیادی هستند که به ما مراجعه و ماجراها را شرح داده‎اند و اعلام کرده‎اند که در صورت اعلام مراجع قضایی و با این شرط که مشکلی برای آنان پیش نیاید، حاضرند در دادگاه شهادت دهند.

علی کامرانی پدر مرحوم محمد کامرانی از قربانیان جنایات کهریزک نیز در یادداشتی نوشته است:

درخواست من قصاص است

عملا بعد از زمانی‎که در مجتمع قضایی حاضر و اظهارات خود و همسرم را به‎عنوان شاکی اعلام و مکتوب کردیم، نسبت به روند کاری که انجام شده، چیزی به اطلاع ما نرسیده است. اگر هم اقداماتی درخصوص این پرونده شده باشد، من هنوز در جریان امر قرار نگرفته‎ام. این آگاهی مستلزم این است که متهمان اقرار کرده و من هم از روند آن مطلع شوم.

ما به مقاماتی که با آنان در خصوص کهریزک دیدار و گفت‎وگو کردیم، اعلام داشتیم که باید این پرونده به سرانجام برسد و ما جز به‎قصاص عامران و مجرمان راضی نمی‎شویم. واقعیت این است که فرزندم کشته شده و من فقط با قصاص عاملان آن راضی خواهم شد؛ این درخواست بی‎کم و کاست من و دیگر شاکیان پرونده است.

من نسبت به شخص خاصی شکایت ندارم، بلکه همه کسانی که در این ماجرا مسئول هستند، باید مجازات شوند و لذا خود نظام باید پیگیر پرونده شود و افراد مجرم این پرونده، در هر رده و مقامی که باشند و هر مسئولیتی که در کشور داشته باشند را به‎سزای عملشان برساند.

در حال حاضر، پرونده خانواده هایی که فرزندانشان در کهریزک جان باخته و نیز کسانی که در این بازداشتگاه نگهداری شده‎اند، همگی در یک مجتمع قضایی در دست بررسی است و آقای روح‎الامینی پس از ملاقاتی که با قاضی پرونده داشت، به‎صورت تلفنی به من اعلام کرد که پرونده از پیشرفت خوبی برخوردار است.

 به نظر من باید این دادگاه علنی برگزار شود تا چهره خاطیان برای مردم آشکار و حقایق برای همه بیان شود وگرنه ممکن است متهمان در دفاع از خود به دروغ متوسل شوند.

گفت و گو با دکتر روح الامینی

رئیس سابق انستیتو پاستور ایران نام غریبی برای بسیاری از افراد به ویژه نخبگان و چهره‎های سیاسی و علمی نبود، اما حادثه‎ای تلخ پس از انتخابات باعث شد تا وی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

عبدالحسین روح‎الامینی اگرچه شصت روز از فوت ناگهانی و تلخ فرزندش گذشته است، اما رخت سیاه از تن نکنده و هنوز عزادار فرزندی است که مرگ او در کنار سایر درگذشتگان مظلوم، حقایق کهریزک را آشکار کرد. وی قاطعانه پیگیر ماجرا و جمع‎آوری مستندات حقوقی است تا در دادگاهی که قرار است برای آمرین و متخلفین بازداشتگاه کهریزک برگزار شود با دلایل محکم خونخواهی کند. این مصاحبه در آخرین فرصتی که برایمان باقی بود تا مطالب به این شماره نشریه برسد، در دفتر دکتر روح‎الامینی در دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران و پس از اصرارهای فراوان انجام شد.

هرچند ممکن است برای شما سخت باشد، اما لطفا ابتدا کمی از محسن (فرزندتان) بگویید.

شهید محسن روح‎الامینی، تنها بیست‎وپنج سال داشت؛ با این‎که دانشجوی کامپیوتر در دانشکده فنی دانشگاه تهران بود، چون تحصیل صرف او را ارضا نمی‎کرد، تحصیل رسمی را رها کرد و به‎‎طور آزاد به برنامه‎نویسی کامپیوتر روی آورد و به‎قول همکلاسی‎هایش «مفید ساکت» بود. او همیشه با روحیه آزادگی و کنجکاوانه در جست‎وجوی حقیقت بود. اقناع او مثل سایر جوانان و نسل جدید همیشه کار سختی بود، چون جوابهای کلیشهای نسل ما برای او کفایت نمیکرد. پسرم اساسا با بی‎صداقتی و دورویی مشکل داشت. فرد خالص و شفافی بود، حوادث اخیر موجب شد تا بیش از گذشته عاطفی شود و نگران سرنوشت کشور و مردم بود. محسن نیز مانند بسیاری از جوانان این کشور دغدغه اعتلای ایران و حل مشکلات مردم را داشت و آزارش به کسی نمیرسید.

شما به‎عنوان چهره سیاسی مورد قبول نظام شناخته شده‎اید. نظرتان راجع به اتفاقاتی که بعد از انتخابات در خصوص افرادی نظیر فرزندتان رخ داد، چیست؟

ابتدا باید به این نکته تأکید کنم که خون فرزند من از دیگر قربانیان و آسیب‎دیدگان این حوادث رنگین‎تر نیست و شاید مظلومیت آنان به‎دلیل محروم بودن از ارتباط با مسئولان نظام و رسانه‎ها بیشتر از خانواده‎های ما باشد که در این‎جا باید به شهید جوادی‎فر اشاره کنیم که در مظلومیت مطلق مراسم دفن و ترحیمش توسط پدر داغ‎دیده‎اش برگزار شد و پیگیری‎های من تنها از طرف خودم نیست بلکه از طرف خانواده های داغداری است که دستشان کوتاه است. بالاخره نمیشود که صورت مسئله این حوادث را پاک کرد، اگرچه ساده‎ترین راه حذف صورت مسئله است. باید گفت زمانی که فتنه بروز می‎کند و فضا غبار آلود میشود اظهار‎نظر کردن و قضاوت را سخت و پیچیده میکنند، اما می‎توان در همین زمان هم با روندهایی که در اداره جامعه وجود دارد، مسایل و مشکلات را بررسی کرد اما همان‎گونه که رهبری انقلاب تصریح کردند، حوادث رخ داده نمی‎تواند مجوزی برای رخ دادن جنایت و تضییع مال و جان مردم باشد، باید بپذیریم که بسیاری از معترضان از جنس مردم بودند اما برخی خودسری‎ها و افراط و تفریط‎ها موجب شد، حوادث به بدترین شکل مدیریت شود و ذائقه جامعه را تلخ کرد.

شما به‎عنوان یک شاکی پرونده کهریزک آیا حاضرید که از حق خود بگذرید؟

من قطعا از خون به ناحق ریخته شده پسرم نخواهم گذشت و از پایمال شدن خونش جلوگیری خواهم کرد. تا به نتیجه رسیدن و قصاص عاملین جنایت پیگیر موضوع هستم چون معتقدم حال که محسن از پیش ما رفته باید محسنهای مردم را دریابیم. البته من مسیر متفاوتی نسبت به سایر معترضین در پیش گرفتم و ان شاء‎ا... به نتیجه هم خواهم رسید. مسیر من قانونی است و ما باید در چهار چوب اعتماد به ارکان مستحکم قضایی که به آن معتقد هستیم و قوانینی که وجود دارد، پیگیر موضوع شویم. اما از پیگیری حقوق محسن و حق محسنهای مردم، صرف نظر نمی‎کنم و بدون این‎که مسئله احساساتی باشد و خدایی ناکرده موجب سوء‎استفاده شود، پیگیر خواهم بود.خانواده ما پیگیر جدی پاسخ این سؤال هستند؛ که چرا امثال این وقایع باید پیش بیاید و چگونه تدبیر می‎شود که در آینده شاهد چنین حوادثی نباشیم.

آیا این ادعا که حوادث اخیر و به‎ویژه ماجرای کهریزک، موجب سلب اعتماد از گروهی از نیروهای معتقد به نظام شده است را قبول دارید؟

از بین رفتن اعتماد ما به اصل نظام و رهبری صحیح نیست، ما به این نظام اعتماد داریم؛ برخلاف بسیاری که با کمترین مصیبتی به‎جای این‎که خودشان را کنترل کنند، سراغ اصل نظام می‎روند. من به نظامی که با خون صدها هزار شهید و جانباز و آزاده به‎دست آمده است معتقدم. اما این‎که اعتماد به کفایت، سلامت و صداقت بسیاری از مسئولان انتظامی، قضایی و امنیتی با آسیب جدی مواجه شده است سخن درستی است و باید برای حفظ اعتماد مردم به نظام، عوامل بی‎اعتمادکننده را کنار بگذاریم نه این‎که برای حفظ بعضی نورچشمی‎ها، نظام را قربانی کنیم. البته باید این نظام را در مسیری اداره کرد که وضعمان بهتر از وضعیت فعلی باشد. خدای نکرده نباید عقب‎گردی در حرکت نظام صورت گیرد. بعضی از این فتنهها و بعضی از این بیتدبیریها و سوءتدبیرها که لطمات جدی به ما می‎زند، نباید ما را از مسیر اصلی منحرف کند.

برخی تلاش می‎کنند پرونده کهریزک را به کل نظام گره بزنند و زیر سؤال رفتن عملکرد مسئولان یعنی آمران و کسانی که حکم بازداشت، انتقال و نگهداری و ضرب و شتم دستگیرشدگان در کهریزک را صادر کردند را تضعیف نظام تلقی کنند. آیا این دیدگاه از نظر شما پذیرفتنی است؟

این‎که با چنین جنایت‎ها، کژرفتاری‎ها و سوء‎تدبیر‎ها و برخی مسایلی که لطمه جدی می‎زند به نظام باید برخورد شود؛ شکی نیست که نمی‎توان بیعرضگیهای برخی، ناتوانیهای برخی دیگر و سوء‎تدبیریهای عدهای را به حساب نظام بگذاریم.
ما اعتقاد داریم که خون محسن مظلوم شهید ما راهی را باز می‎کند برای این که بعضی از این گرفتاری‎ها و گره‎های اجتماعی سیاسی و سوء مدیریت‎ها چه فردی و چه سیستمی اصلاح و پالایش شوند و این‎ها جلوی مسیر پیشرفت، ترقی و سعادت مردم و کشور ما قرار نگیرند. همه مردم این کشور یک خانوده بزرگ هستند و دل در گرو اعتلای کشور دارند و محسن ما هم یکی از آنان بود. بی‎تدبیری یک عده را که نباید به حساب نظام، انقلاب و رهبری بگذاریم. حتما ظرفیت بالاتر و بهتری برای اداره کشور وجود دارد. ما بی‎عرضگی‎ و بی‎تدبیری‎هایمان را نباید به‎حساب نظام و رهبری بگذاریم. این‎ها باید تفکیک شوند. وقتی عرضه نداریم یک معادله چندمتغیری را حل کنیم، در خودمان تجدید نظر کنیم؛ در افراد تجدید‎نظر کنیم. چرا معادله را ساده و بعد صورتش را پاک می‎کنیم. البته نحوه عمل و رسیدگی به پرونده کهریزک نشان خواهد داد که نظام در مسیرش اهل معامله نیست؛ اگرچه برخی از مقصران و عاملان جنایت‎ها قصد دارند با عنوان کردن این‎که مخالفان نظام از برخورد با آن‎ها سوءاستفاده می‎کنند خود را به حاشیه امنیت ببرند و باز هم آبروی نظام را برای خودشان هزینه کنند اما با تصریح رهبر انقلاب بر این‎که حتی خدمات درخشان این افراد و نهادها هم مانع رسیدگی به تخلفات نمی‎شود، از مسئولان قضایی انتظار می‎رود عاملان جنایت کهریزک و امثالهم در هر پست و مقامی و با هر سابقه و هرگونه حمایتی را به مجازات شرعی و قانونی خود برسانند.

فکر می‎کنید مظلوم اصلی درحوادث بعد از انتخابات چه کس یا کسانی بودند؟

بزرگترین مظلوم این ایام، نظام جمهوری اسلامی است که باید در رفع مظلومیت آن کوشید. متاسفانه در بسیاری از مسایل، افرادی در سطوح پایین مساوی با نظام دیده می‎شوند و یا عدهای آن‎چنان به پست‎های خود چسبیده‎اند که گویا جدا شدن آنان از این جایگاهها و پست‎ها ثلمهای به کشور وارد میکند. مشکل این است که کلمه «عذرخواهی» واژه کم استفاده‎ای برای ماست و البته به نظر می رسد کاربرد آن در بین شرقیها به‎خصوص ژاپنی‎ها بیش از ما باشد. اگر در ژاپن اتفاقی در تحت مسئولیت یک فرد بیافتد، اولین و حداقل کاری که فرد مسئول انجام می‎دهد، استعفا از مقام خود است. یا مثلا در کشورهای غربی اتفاق افتاده که قطاری از ریل خارج شده و چند نفر در این حادثه جان باخته‎اند، اما فردی که نفر دوم یا سوم حادثه بود مسئله را به‎عهده گرفته و استعفا داده است. این‎ها نگفته‎اند که اگر من در این سمت نباشم ثلمه‎ای به کشور وارد می‎شود، اما متأسفانه برخی از مسئولان کشور چنین رفتاری را دارند.

فکر می‎کنید گام نخست برای رفع این مظلومیت از نظام چیست؟

ما شاهد هستیم که برخی از مقصران تلاش می‎کنند تا با برهم‎زدن شرایط و مبهم کردن آن و همچنین از بین بردن آثار جرم و مدارک از مجازات بگریزند در حالی‎که تنها راه برای رفع مظلومیت نظام مجازات مقصران است. ابتدا باید باز تعریفی صورت گیرد که روشن شود نظام جمهوری اسلامی مساوی با چه هست و مساوی با چه نیست و کمی هم باید توجه خود را روی سرمایه‎های اجتماعی معطوف کنیم و این‎که چطور میتوانیم با حرکات و رفتارهای خود نظام را تقویت و یا موجب سلب اعتماد از نظام شویم. واقعیت این است که ولایت فقیه، اسلام، قرآن و جمهوریت، عناصر و مؤلفه‎های نظام هستند که باید به‎خوبی تعریف شوند. بعضا دیده می‎شود که برخی کیلومترها با رهبری نظام فاصله گرفته‎اند؛ گروهی گرفتار تحجر شده‎اند و گروهی هم به تعبیر مناجات شعبانیه زاهق شده و به ملازمت با عمود خیمه نظام یعنی رهبری و ولایت فقیه توجه نمی‎کنند. باید توجه داشت که نظام و مردم دو مقوله جدا از هم نیستند و جمهوریت و اسلامیت و رهبری نظام مقوله‎های به هم چسبیده‎ای نیستند، بلکه یک نوع در هم تنیدگی بین آن‎ها وجود دارد، اما در فتنه اخیر که پیچیدگی‎های خاص خود را هم داشت، نظام مظلومیت‎های مضاعفی را پیدا کرد.

برخی بر این باورند که بین گرفتن حق شان از حکومت و تبعیت از نظام منافاتی وجود دارد. نظر شما چیست؟

برخی فکر می‎کنند که وقتی از نظام دفاع می‎کنیم، از حق خود می‎گذریم چنین نیست و بلکه باید گفت که خونخواهی در خصوص عزیزان از دست رفته ما، به‎عهده نظام است و نظام در خونخواهی ایشان بر ما مقدم است، زیرا به تعبیر قرآن در قصاص و خونخواهی حیات نهفته است، یعنی خونخواهی همان حیات جامعه است. من امیدوارم که روحیه پاسخگویی، احساس مسئولیت، عذرخواهی در رده‎های مختلف تعریف شود تا به جایی برسیم تا دشمنان از ما ناامید شوند و بدانند که آب در هاون می‎کوبند. خدمت حضرت آیت‎ا... جوادی آملی که رسیدیم، ایشان برای تسلی خاطر ما اظهار داشتند که «اگر بگویند به من‎چه و به توچه، کسی (با اشاره به بالا) هست که بگوید هم به من‎چه و هم به توچه.» و لذا پیگیری موضوع از سوی حکومت نافی تکلیف و وظیفه ما نیست. پیگیریهای ما معطوف به نتیجه است، ما تکلیف خود را به‎گونه‎ای دنبال کردیم که به نتیجه برسیم، نه مثل عده‎ای که سنگ ادای تکلیف را به سینه می‎زنند، اما به نتیجه مطلوب نمی‎رسند.

شما به همراه سایر اساتید دیداری با رهبر معظم انقلاب داشتید، نگاه ایشان به دیدگاه شما چه بود؟

من در آن جلسه اعلام کردم که باید رویه‎ها اصلاح شود تا کمتر از این حوادث رخ رهد و در آینده مظلومیت مضاعف پیش روی نظام نداشته باشیم که حضرت آقا نیز آن را تصدیق کرده و فرمودند که در این سالها گاهی اتفاقی افتاده و تخلفی از کسی سر زده که عده‎ای معتقد بودند باید به‎خاطر خدماتش، از او گذشت، اما من معتقدم که باید تخلف را در وزن و اندازه خود محاسبه کنیم. آثار تخلف را بر آن بیافزاییم و در جای خود از خدماتش هم تقدیر کنیم. ما هم معتقد به ایستادن در موضع قانون و حق هستیم و چنانچه در مجموعه منتسب به نظام جنایتی صورت گیرد، باز باید بر موضع قانون ایستادگی کرد.

با خانواده قربانیان دیگر کهریزک هم ملاقاتی داشتهاید؟ نظر آن‎ها راجع به موضوع چیست؟

بله. با هم ملاقات داشتیم. همه ما به نظام اعتماد کرده و پیگیر موضوع هستیم .

با توجه به این‎که در آستانه برگزاری نخستین جلسه دادگاه عوامل حوادث کهریزک هستیم، ارزیابی شما از نتیجه و عاقبت این دادگاه‎ها چیست؟

ان‎شاء‎ا... امیدوارم که این دادگاه به نتیجه برسد و اکنون روال خوبی برای پیگیری پرونده حاکم است. ما امیدواریم که با عوامل اصلی و پشت صحنه پرونده برخورد می‎شود و فقط به مجازات این چند نفر عناصر سطح پایین و محلی جنایت بسنده نشود، عدالت واقعی زمانی اجرا می‎شود که آمران و مجوز دهندگان انجام این جنایت که در پست‎های بالای کشوری، قضایی و دانشگاهی قرار دارند، مجازات شوند. این نه از سر ساده لوحی است و نه خوش‎بینی افراطی، بلکه به این خاطر است که در مسیری حرکت کرده‎ایم که منتج به نتیجه بوده است و به دور از هیاهوی سیاسی و رسانه‎ای که برخی به راه انداختند، ما آرام حرکت کردیم و به نتایج خوبی هم رسیدیم و ‎ای‎کاش بقیه کسانی که وارد این ماجرا شدند نیز مسیرهای قانونی را می‎رفتند.

آیا قبول دارید که افراد متخلف در این پرونده بدون اجازه یا دستور مقامات مافوق خود به چنین جنایاتی دست نمی‎زدند؟ در این صورت چرا با مقامات ما فوق آن‎ها که نقش تعیین‎کننده‎ای داشته‎اند، برخورد نمی‎شود؟

تصور ندانستن مسایل کهریزک برای مقامات ما فوق قضایی و انتظامی غیر‎ممکن است. در این‎گونه مسایل باید مجازات شرعی و قانونی برای دست‎اندرکاران این حادثه در نظر گفته شود. در غیر این صورت هم ضعیف‎کشی می‎شود و هم روندهای معیوب اصلاح نمی‎شود که در نهایت باعث نومیدی افکار عمومی می‎شود. در حالی‎که برخورد با عوامل اصلی نشاط و امیدواری را به جامعه برمی‎گرداند اما این نگرانی وجود دارد که با جابه‎جایی این افراد و حتی ارتقای آنان به مسئولیت‎های بالاتر این‎گونه القا شود که با آن‎ها برخورد شده؛ در حالی‎که درهجدهم تیر شاهد بودیم با وجود آن‎که تنها یک نفر کشته شده بود فرمانده نیروی انتظامی و فرمانده تهران بزرگ دادگاهی شدند، در حالی‎که در کهریزک چندین نفر کشته شده‎اند و ده‎ها نفر ضرب و شتم شده و آسیب‎دیده‎اند بنابراین برکناری و محاکمه علنی مقامات قضایی کشوری و انتظامی عاملین این جنایت‎ها حداقل انتظار خانواده‎های آسیب‎دیده است.

به جز دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی با دیگر مقامات و شخصیتها هم برای پیگیری مسئله دیداری داشته
اید؟

بله با رئیس قوه قضاییه و رئیس مجلس دیدارهایی انجام شد، ضمن این‎که به دیدار آیت‎الله جوادی آملی نیز رفتیم که ایشان خونخواهی را وظیفه نظام اسلامی دانستند و گفتند که نظام برای خونخواهی اولی‎تر به ولی دم است.

شنیده شده که هفت نفر از افراد مرتبط و چند مقام قضایی درخصوص کهریزک بازداشت شده‎اند.

تعداد آن‎ها هفت نفر اعلام شده، اما ظاهرا بیشتر هستند. باز هم تأکید می‎کنم، نباید عوامل این پرونده را به تعدادی خاص در سطوح مباشرت یا معاونت محدود کرد. مطلعین و مسئولان مافوق رده‎های قضایی، انتظامی و کشوری هم باید پاسخگو باشند.
منبع : تابناک
دسته ها : گفتگو - سیاسی
شنبه بیست و هشتم 6 1388

حرمت «السابقون» انقلاب حفظ می‌شود؟

خلیل رضوی در سرمقاله آرمان نوشت:

یکی از پدیده‌های زشت و صدالبته مذموم، حوادث قبل و بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری، تلاش بعضی‌ها برای موشکافی در تاریخ 1400 ساله اسلام، به‌خصوص تاریخ دو سه قرن صدر اسلام و آغاز تشیع در جهت یافتن متشابهات تاریخی از وجود انسان‌ها و تعمیق آن با بعضی از افراد در حوادث اخیر بود. تشبیهاتی بسیار نسنجیده

و مصادره شده برای امیال جناحی و باندی که چون عاری از صداقت گفتاری و نوشتاری بود، مطمئنا باعث تحریفات و به تبع آن باعث تحریکاتی هم شده بود که اخبار اعتراضات برخی از برادران اهل تسنن را در برخی از کشورها شنیدیم و خواندیم. هدف از نگارش این مقال، واکاوی چگونگی و چرایی این پدیده مذموم و یا نکوهش و ستایش تشبیه‌کنندگان و تشبیه‌شدگان نیست که افرادی از هر دو جناح، افرادی از هر دو جناح را با شلاق آن تشبیه نوازش داده‌اند.

هدف تطهیر برخی از انسان‌های وارسته و برخی از ارکان نظام اسلامی است که ایهام و بمباران غیرمسئولانه توپچی‌های هر دو جناح، فضایی مبهم برای مردم درخصوص این ارکان ایجاد کرد که مهمترین این افراد و شخصیت‌ها، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، با آن سابقه درخشان مبارزاتی قبل از انقلاب و مسئولیت‌های خطیر بعد از انقلاب بود.این فضا با آن کلمات مبهم آن قدر مسموم شده بود که رهبر فرزانه برای راحتی استنشاق مردم با بیان این جمله «معمولا در خطبه‌ها از کسی نام نمی‌بریم» برای رفع «توهم» از کسانی که آن تهمت‌ها را زدند و در جامعه اشاعه دادند، ضمن شرح سابقه ایشان، جمله ماندگار و تاریخی «هاشمی بارها تا مرز شهادت پیش رفتند» را برای ثبت در اوراق پس از تشبیهات درست و نادرست تاریخ بر زبان آوردند.

آیت‌الله خامنه‌ای در آن خطبه تاریخی پس از تقبیح تلاش‌های مرموز بعضی‌ها برای القای وجود اختلافات بنیادین بین معظم له و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، از سابقه حضور تاثیرگذار هاشمی برای عبور دادن کشور از گردنه‌های بسیار پیچیده مانند شورش‌های تجزیه طلبانه، تحرکات منافقات، اقدامات لیبرالیست‌ها، افراط و تفریط‌های گروهک‌ها، جنگ تحمیلی 8 ساله، خرابی‌های پس از جنگ و عقب‌ماندگی‌های چند قرنه و مهمتر از همه از قرابت فکری 50 ساله خویش با ایشان گفت که اگر قرار باشد آن سابقه و آن قرابت را با ادبیات قرآنی شرح و بسط دهیم، باید بگوییم که آن جملات در آن شرایط، ترجمانی دیگر از آیه «السابقون السابقون اولئک المقربون» است.


دو کلمه «السابقون» و «مقربون» از کلمات کلیدی قرآن برای اثبات حقانیت مبارزان صدر اسلام بود که گروهی در برهه‌های خاص تاریخی، مخصوصا در زمان حیات پربرکت پیامبر (ص) به بهانه‌های مختلف سعی در جدا کردن آنها از پیامبر (ص) داشتند تا پس از بریدن شاخه‌ها، ساقه درخت نوپای اسلام را نیز از پای درآورند.نگاهی از سر تامل به این دو کلمه در قرآن نشان از «علیم به ذات‌الصدور» بودن خداوندی و دوراندیشی رسول مکرم اسلام برای پاک و منزه داشتن سوابق و قرابت مبارزان اسلامی در طول تاریخ با رهبران اصیل اسلامی است.بی‌جهت نیست قرآنی که در طول 23 سال از لوح محفوظ – به تدریج یا یکباره – بر قلب نازنین پیامبر (ص) نازل شده است، در کنار همه مسایل ضروری برای اداره یک جامعه محدود آن روزی و جامعه نامحدود امروزی، با تاکیداتی آنچنانی که حتی در ادبیات عرب نیز کم سابقه است، از قرابت السابقون می‌گوید.


اگرچه آوردن مصادیق زمینی برای کلمات و آیات آسمانی قرآن امری درخور است، اما با علم به این حقیقت مطلق که قرآن برای راهنمایی انسان‌ها در همه اعصار و ازمنه آمده است و با توجه به فضای مبهمی که این روزها به خاطر تشبیهات نارسا و ناساز برخی از شخصیت‌های موجه و غیرموجه صدر اسلام با بعضی از شخصیت‌های انقلاب اسلامی به وجود آمده و همچنین برای تزکیه بیشتر نفس با استفاده از آیات قرآن در ماه مبارک در ذیل به آیاتی از حبل‌المتین و عروه الوثقی اشاره می‌شود که دو کلمه «السابقون» و «مقربین» در آنها تکرار شده‌اند:
- آیه 100 سوره توبه: والسابقون الاولون من المهاجرین و الانصار
- آیه 61 سوره مومنون: اولئک یسارعون فی الخیرات و هم لها سابقون
- آیه 45 سوره آل عمران: وجیها فی‌الدنیا و الاخره و من المقربین


اگرچه باید در بیان مصداق زمینی برای آیات آسمانی از عبارت معترضه – بلاتشبیه – استفاده کرد.
با این توضیحات، واقعا هدف کسانی که پس از ترور فیزیکی نافرجام سال 1358 و ترور شخصیتی نافرجام سه دهه، این بار با لطایف الحیل در جهت حذف ایشان از دایره نظام هستند، چه هدفی را دنبال می‌کنند؟! اصلاح‌طلبان و اصولگرایان امروز اگر ذره‌ای دلسوزی برای این ملت و مملکت در هر دو بعد اسلامیت و ملیت داشتند و داشته باشند،

باید از تفسیر به رای خود درباره مصداق «السابقون السابقون، اولئک المقربون» کتاب قطور انقلاب اسلامی، یعنی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بپرهیزند و اگر قرار باشد دایره تشبیه را از زمان پیامبر (ص) به زمان کربلا بکشانیم، نباید فراموش کنیم که دین گم کردگان لشگر یزید، خیلی خوب می‌دانستند که تنها راه استیلای نامشروعشان بر امام حسین (ع)، حذف فیزیکی علمدار با وفایش ابوالفضل العباس است که در آن صورت تشنگی بر خیام و لشگریان مستولی می‌شود و دیدیم و در تاریخ هم خواندیم که پس از ناامیدی در القائات شیطانی شبانه برای جدا کردن حضرت عباس از اردوگاه امام، با دسیسه‌ها و کمین‌های آنچنانی، آن وجود مبارک را از لشگریان اسلام گرفتند و ناله جانسوز امام حسین (ع) برای همیشه در تاریخ بلند شد که «والله ان کسر ظهری»

منبع : آینده

دسته ها : مقالات - سیاسی
جمعه بیست و هفتم 6 1388
مقاومت 44 روزه شیعیان یمن
کریم جعفری
شش هفته از زمان حمله همه جانبه ارتش یمن برای سرکوب شیعیان معترض به سیاست‌های دولت یمن در مناطق کوهستانی شمال این کشور می‌گذرد، اما بر خلاف آنچه که دولت مرکزی این کشور و افسران ارتش این کشور ادعا کرده‌اند، نه تنها ارتش موفق به شکستن اراده مبارزان مقاومت الحوثی نشده، بلکه آنها ناکامی‌های بسیاری نیز داشته‌اند.

مبارزان جنبش زیدی الحوثی که از سال 2004 و پس از بارها هشدار به دولت مرکزی و در پی حمله سازمان‌های اطلاعاتی یمنی به مراکز خود آواره کوه و بیابان شدند، امروز به جریانی مستحکم تبدیل شده که در ششمین جنگ صورت گرفته میان طرفین، علی رغم استفاده همه جانبه ارتش از تمام امکانات هوایی، زرهی، توپخانه و موشکی و همچنین دریافت کمک‌های نظامی، مالی و سیاسی از برخی از کشورهای عرب منطقه موفق به پیروزی نشده است.

این جنگ از ابعاد گوناگونی قابل بررسی است که به برخی از نکات آن در ذیل اشاره می‌شود:

1- دلیل اصلی دولت یمن از برافروختن آتش جنگ، اعاده حاکمیت خود بر خاک خود است، این مساله در ابتدا مساله قابل قبولی است؛ اما اگر در نظر بگیریم که شیعیان یمنی به چه دلیل دست به قیام علیه دولت مرکزی زده‌اند، آن وقت بهانه دولتی‌ها برای حمله و سرکوب آنها جایی نخواهد داشت.

در طول حدود نیم قرنی که دولت امامان زیدی مضمحل شدند، شیعیان در بدترین وضعیت انسانی زندگی می‌کنند تا جایی که استان صعده به عنوان مرکز اصلی حضور آنها کمترین توسعه را شاهد بوده‌ است و به گونه‌ای که اگر خودرو و برق چند ساعته در این منطقه نباشد، هیچ تفاوتی با یکصد سال پیش ندارد.

2- دولت علی عبدالله صالح در حال حاضر با مشکلات عدیده‌ای مواجه شده است؛ شورش در مناطق یمن جنوبی سابق و حضور پررنگ القاعده در این کشور که آن را به عنوان مرکز فعالیت خود در شبه جزیره عربستان تبدیل کرده‌اند، به همراه مشکلات اقتصادی ناشی از ارزان شدن قیمت نفت؛ این دولت را با چالش‌های جدی مواجه کرده است، تا جایی که سرمایه‌ گذاری‌های صورت گرفته به صفر رسیده و دولت برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات خود به فرافکنی روی آورده است. دولت یمن انتظار دارد که با موفقیت در سرکوب شیعیان بتواند دیگر گروه‌های مخالف را هم به اطاعت وادار کند.

3- آقای صالح به عنوان رئیس جمهور یمن، بیش از دو دهه است که قدرت را رها نکرده و برای سومین بار متوالی با تغییر قانون اساسی به عنوان رئیس جمهور یمن انتخاب شد. این انتخاب که با تقلبات گسترده همراه بود، بسیاری از مردم این کشور را ناراضی کرده و احزاب مخالف مانند حزب اصلاح را به شدت نگران کرده است که مبادا صالح نیز مانند حسنی مبارک در صدد موروثی کردن قدرت افتاده باشد. به همین دلیل آقای صالح به دنبال راه فراری بود تا سر مردم را به موضوعی دیگر گرم کند.

4- بدون هیچ تردیدی می‌توان به نقش پررنگ و اساسی کشورهای عربستان سعودی و مصر در ماجرای حمله ارتش یمن به شیعیان این کشور اشاره کرد. عربستان که نمی‌تواند حضور شیعیان را در مرزهای خود برتابد – چرا که اقلیتی از شیعیان هفت امامی در منطقه نجران هم‌مرز با یمن زندگی می‌کنند – دیگر آنکه وهابیت حاکم بر عربستان می‌تواند اصولا تفکر شیعیی را تحمل کند، بنابراین لابی قدرتمند وهابی‌ها در ساختار حکومتی عربستان دست به کار شد تا دولت صنعا را متقاعد به حمله به شیعیان کند. بر اساس گزارش‌های موثق علاوه بر آنکه عربستان حاضر به پرداخت هزینه‌های این جنگ شده، در عملیات نظامی نیز مشارکت داشته و تجهیزات متعلق به ارتش سعودی توسط مبارزان یمنی کشف شده است.

دیگر دلیلی که می‌توان در مورد دخالت عربستان آورد به دیدار مقرن بن عبدالعزیز وزیر اطلاعات این کشور با مقامات لیبی اشاره کرد که از آنها خواسته بود تا به شیعیان زیدی یمن کمک نکرده و تلاش‌های آنها را برای سرکوب این جریان بر باد ندهند. دیگر کشوری که در این درگیری‌ها دخالت مستقیم دارد، مصر است که یه صورت کمک‌های فنی، تسلیحاتی و هم‌چنین سیاسی به پشتیبانی دولت صالح آمده است. برای مصری‌ها سرکوب شیعیان بسیار مهم ارزیابی شده و آنها از هر تلاشی در این زمینه فروگذار نمی‌کنند.

5- موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد، مقاومت عجیب مبارزان جنبش الحوثی در برابر ارتش دولتی باز می‌گردد. بر اساس آنچه که شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌کنند و آنچه که در بیانیه ارتش یمن آمده است؛ نظامیان یمنی از تمام امکانات خود در این تهاجم استفاده می‌کنند. بمب‌افکن‌ها و بالگردهای نظامی، توپخانه سنگین، نیروی زرهی، موشک‌انداز و هر آنچه که در ارتش یمن موجود است را می‌توان در این نبرد نابرابر دید، اما در برابر این تجهیزات پیشرفته، افراد جریان الحوثی با کمترین امکانات در برابر ماشین جنگی دولتی ایستادگی می‌کنند و بر خلاف آنچه که رسانه‌های دولتی و برخی از شبکه‌های خبری عرب‌زبان می‌گویند، نه تنها هنوز ساختار نظامی و سیاسی جریان دست نخورده باقی مانده است، بلکه بر اساس اخبار موجود آنها همچنان مقاومت سرسختانه‌ای دارند.

6- ما در جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه شاهد تلاش کشورهای عربستان، مصر و اردن برای سرکوبی جریان‌های نزدیک به ایران بودیم، در این دو جنگ سیاست‌ این کشورها در پی مقاومت مردمی در لبنان و فلسطین شکست خورد، امروز آنها با این توهم که ایران در پشت جریان الحوثی قرار دارد، تلاش دارند تا مقاومت این جریان را در هم شکسته و راه را برای تحقیر ایران فراهم کنند، اما مقاومت 44 روزه شیعیان زیدی در یمن نشان از آن دارد که این سیاست نیز راه به جایی نخواهد برد. اگر استان صعده و دیگر مناطقی شیعیان در آن به فعالیت می‌پردازند، در محاصره نبود، آنگاه می‌شد میزان مقاومت را سنجید.

7- تا زمانی که دولت یمن به سیاست‌های سرکوب و ارعاب خود در قبال اقلیت بزرگ - شیعیان 25 درصد جمعیت یمن را دارند – تغییر ندهد و تقسیم سرمایه‌گذاری در کشور نکند، شورش‌ها در شمال و جنوب ادامه خواهد داشت. اتهام زدن به کشورهای دیگر مبنی بر رساندن کمک‌های نظامی و تسلیحاتی چیزی جز فرافکنی نیست و همه می‌دانند که در بازارهای یمن قیمت یک عدد نارنجک از یک قرص نان کمتر است و بنابراین دستیابی مبارزان الحوثی به سلاح چندان سخت نیست. لازم به یادآوری است که در پی دستیابی مبارزان جریان الحوثی به مراکز نظامی ارتش یمن؛ آنها به سلاح و امکانات نظامی بسیاری دست یافته‌اند که مقاومت چند ماهه آنها را باعث می‌شود.

8- در پایان باید گفت حتی اگر ارتش یمن به نسل کشی شیعیان در استان‌های شمالی خود روی آورد از این سفره چیزی عایدش نخواهد شد. تجربه نشان داده است که جریان‌های مقاومت مبتنی بر پشتیبانی مردمی می‌تواند برای سال‌ها دوام داشته باشد و در صورت سرکوب موقت، در صورت عدم اصلاح روش حکومت بار دیگر و با شدت بیشتر ظهور خواهد یافت. از این رو است که به دولت یمن توصیه می‌شود به جای گلوله و خون به سراغ گفت‌وگو و مذاکره‌ای برود که پیش از این به میزبانی قطر برگزار شده بود و طرفین هم به توافق‌هایی رسیده بودند..
منبع : تابناک
دسته ها : مقالات - سیاسی
جمعه بیست و هفتم 6 1388
سایت "پارلمان نیوز" فیلتر شد
این سایت قبلا با دامنه دات کام فعالیت می کرد که مشمول فیلترینگ قرار گرفت.
پارسینه: سایت پارلمان نیوز، ارگان اینترنتی فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی(خط امام) امروز مسدود شد.

گفتنی است این سایت قبلا با دامنه دات کام فعالیت می کرد که مشمول فیلترینگ قرار گرفت و چندی بود با دامنه IR. مشغول فعالیت بود.
دسته ها : خبر - سیاسی
جمعه بیست و هفتم 6 1388

ابوالقاسم رئوفیان در گفتگو با «فرارو»:

عدم حضور هاشمی علامت سوال بزرگی در اذهان ایجاد می کند/امام و سخنران به توصیه رهبری عمل کنند

 
     


فرارو-
دبیرکل حزب اسلامی ایرانی زمین با انتقاد از انتخاب آیت الله خاتمی و احمدی نژاد به عنوان سخنرانان روز قدس گفت: «از بعد از اعلامیه تاریخی حضرت امام(ره) درباره روز قدس این روز با خطبه های آیت الله هاشمی جا افتاده بود و طبیعی است که بعد از این اتفاقات این بار عدم حضور ایشان در روز قدس علامت سوال بزرگی در اذهان ایجاد کند و این سوال شاید سوالات دیگری را در پی داشته باشد.»

روز قدس امسال تحت شعاع حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری بر خلاف سال های پیش، بیش از آنکه نگاه به مسئله فلسطین داشته باشد معطوف به داخل است و بدین سبب نیز سخنران همیشگی روز قدس یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی جای خود را به سید احمد خاتمی و محمود احمدی نژاد داد. 

ستاد نماز جمعه تهران با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد: نماز جمعه روز جهانی قدس توسط سید احمد خاتمی اقامه می شود. همچنین محمود احمدی‌نژاد به عنوان سخنران پیش از خطبه‌ها معرفی شده است. این در حالی است که در تمام روز های قدس گذشته هاشمی رفسنجانی سخنران این روز آیینی بوده است.

ابوالقاسم رئوفیان فعال سیاسی اصولگرا و دبیرکل حزب اسلامی ایران زمین با اعتراض به عدم حضور هاشمی رفسنجانی در روز قدس به «خبرنگار فرارو»  گفت: «وقتی که دیروز این خبر را دریافت کردم، احساس کردم که در این موقعیت و به این مناسبت  این کار خیلی به صلاح نباشد ولی بعد از این که دیشب شنیدم که تکذیب شده است، گفتم خوب الحمدالله بناست با تدبیر در مورد خطیبان روز قدس تصمیم گیری شود. ولی گویا آن خبر امروز تایید شده است.»

وی افزود: «در جامعه کنونی با وضعیت کنونی و فضای حاکم بر کشور نیاز به یک امنیت روانی و آرامش خاطر داریم؛ که قاعدتا جریان های سیاسی و چهره های اثر گذار که کلامشان نافذ است باید در حاکمیت چنین فضایی تلاش کنند و هر جا احساس کردند حضورشان و اظهاراتشان ممکن است در ایجاد آرامش روانی موثر نیافتد برای حفظ مصالح کشور در حضور و سخنرانی در این شرایط پرهیز کنند.»

دبیرکل حزب اسلامی ایرانی زمین با انتقاد از انتخاب آیت الله خاتمی و احمدی نژاد به عنوان سخنرانان روز قدس گفت: «از بعد از اعلامیه تاریخی حضرت امام(ره) درباره روز قدس این روز با خطبه های آیت الله هاشمی جا افتاده بود و طبیعی است که بعد از این اتفاقات این بار عدم حضور ایشان در روز قدس علامت سوال بزرگی در اذهان ایجاد کند و این سوال شاید سوالات دیگری را در پی داشته باشد.»
 
وی ادامه داد: «این عدم حضور می تواند زمینه طرح مسائل دیگری را ایجاد کند و مسئولان و تصمیم گیرندگان نیز باید به این مسائل پاسخ دهند. قاعدتا طبق آنچه که عرف شده بود باید نماز جمعه آخر ماه مبارک رمضان را هاشمی رفسنجانی اقامه می کردند. خطبه های ایشان همواره در جهت ترغیب و تشویق افکار عمومی در دفاع از ملت مظلوم فلسطین و محکومیت رژیم غاصب صهیونیستی بوده است.»
 
این فعال اصولگرا با اشاره به پیام هاشمی رفسنجانی درباره روز قدس گفت: «آقای هاشمی در پیامی که به این مناسبت داده بودند ضمن محکوم کردن رژیم صهیونیستی به این نکته تاکید کرده اند که ضرورت این روز پشتیبانی از ملت فلسطین است لذا این راهپیمایی باید به دور از تنش و برخورد انجام بگیرد، آیت الله هاشمی قطعا راضی نخواهند بود به این که، کمترین تنش و برخوردی به وجود بیاید و لو اینکه غیر از ایشان کس دیگری نماز جمعه را اقامه کند و حتی آقای احمدی نژاد هم سخنران قبل از خطبه ها باشد.»

رئوفیان در پایان اظهار داشت: «تصور می کنم این تصمیم نمی تواند در جهت اقناع افکار عمومی باشد، اما حتما مردم ما با حضور پر شور خودشان همه حملات و شعارها را در راستای تحقق اهداف امام (ره) و رهبری نظام خواهند داشت، آنچه که مسلم است این است که آقایان خاتمی و احمدی نژاد موظفند به سخنان رهبری عمل نمایند، یعنی آنچه را که نباید بگویند، نگویند و آنچه را که باید بگویند بر زبان بیاورند، یعنی کمترین انحراف در طرح مسائل می تواند بیشترین آسیبها را در پی داشته باشد، امیدواریم با توجه به حساسیت های موجود هم آقای احمدی نژاد و هم آیت الله خاتمی به این مسئله توجه لازم را داشته باشند.» 

منبع : فرارو
دسته ها : گفتگو - سیاسی
پنج شنبه بیست و ششم 6 1388
به بهانه سناریوی تازه رسانه میلی
مروری بر دستاوردهای هسته‌ای دولت اصلاحات
پارلمان‌نیوز: شب گذشته «رسانه میلی» مستندی جهت‌دار و با هدف تخریب تلاش‌های هسته‌ای دولت اصلاحات، وارونه نشان دادن حقایق و نیز خلاصه کردن تمامی دستاوردهای هسته‌ای کشورمان در بیست سال گذشته به دوران ریاست احمدی‌نژاد بر دولت، دستاوردهای هسته‌ای دولت اصلاحات و موضع سیدمحمد خاتمی در این خصوص را در حالی مرور می‌کنیم که مردم کشورمان در سال‌های اخیر با گوشت، پوست و حتی جان خود در کنار تولیدگران و فعالان عرصه اقتصادی دستاوردهای هسته‌ای دولت احمدی‌نژاد را حس کرده‌اند و حسرت روشن شدن یک لامپ با انرژی هسته‌ای نیروگاه بوشهر علی‌رغم تمامی تبلیغات بر دل همه مانده است.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، نهم مرداد ماه 1384 خبرگزاری جمهوری اسلامی نوشت:

" سیدمحمد خاتمی" رییس جمهوری در پاسخ به گزارش "حسن روحانی " دبیر شورایعالی امنیت ملی درباره " پرونده هسته‌ای کشور" از تلاش‌های تیم مذاکره کننده ایرانی قدردانی کرد. خاتمی در حاشیه گزارش روحانی که روز یکشنبه منتشر شد، نوشت: باتشکر از گزاش خوبی که ارسال کرده‌اید لازم می‌دانم از جنابعالی که همواره با تدبیر شجاعت و تلاش چشم گیر در همه عرصه‌های سخت انقلاب و مدیریت کشور بخصوص در عرصه ساماندهی به امنیت ملی منشا خیر و خدمت بوده‌اید سپاسگزاری کنم.

رییس جمهوری در پاسخ خود اضافه کرد: مطمئن هستم که تدبیر و اندیشه شما و جمع بندیهای ارزنده‌ای که در دبیرخانه شورایعالی ارائه شده، سبب جلوگیری از بروز بحران و حل بحرانها به طریق مناسب شده و موجب حفظ و تقویت امنیت کشور گردید.

خاتمی خطاب به روحانی افزود: بطور ویژه باید از جنابعالی بخاطر خدمت ارزنده‌ای که برای کشور درجریان مسائل هسته‌ای به عنوان امین شایسته رهبری ، ملت و دولت به انجام رساندید تقدیر کنم.

 خاتمی تصریح کرد: آنچه دراین فرایند حاصل شد نشان داد که اولا مذاکره و طی طریق دیپلماسی نیز بسیار مهم است و ثانیا به یاری خداوند توان ما برای جذب وکسب منافع ملی از این طریق نیز توان بالایی است.

رییس جمهوری افزود: قطعا اگر طی این طریق که دست آوردهای ارزنده‌ای داشت نبود، امروز با مشکلات فراوانی روبرو بودیم. خاتمی ادامه داد: همه عزیزانی که فداکارانه دراین عرصه گام نهادند موجب رفع بسیاری از تهدیدها و حتی تبدیل تهدیدها به فرصت شدند، گرچه هنوز تهدید و خطر وجود دارد ولی امیدوارم که دولت آینده نیز قادر باشد که با موفقیت راه کسب منافع و افتخار ملی را طی کند.

 رییس جمهوری همچنین نوشت: من بطور ویژه باید از گروه مذاکره کنند که بخوبی از سوی وزارت امورخارجه ، سازمان انرژی اتمی وسایر دستگاهها و بخصوص دبیرخانه و شخص جنابعالی پشتیبانی شد تشکر کنم و کار ارزنده آنان را افتخاری دیگر در ادامه افتخارات ملی بدانم.

خاتمی افزود: خود من و نیز شما شاهد بوده‌اید که این عزیزان که به اصرار ما و تایید نظام قدم دراین وادی نهادند چه خوب از عهده مسوولیت دفاع از منافع ملی و رفع تهدیدات و عرضه منطقی مطالب برآمدند.

رییس جمهوری در پاسخ خود اضافه کرد: از آنچه دراین مدت نسبت به بعضی عزیزان در بعضی محافل و رسانه‌ها بناحق رواداشته شد متاسفیم ولی اطمینان دارم که جامعه ما و نظام‌قدردان عزیزان است و نیز حرمت والای جنابعالی را که واقعا از سرمایه‌های ارزنده کشور و انقلاب هستید نگاه خواهد داشت .

خاتمی برای روحانی آرزوی موفقیت موفقیت کرد و نوشت: دوران همکاری با شما را به عنوان خاطره‌ای سرشار از موفقیت برای‌خود حفظ خواهم کرد. گفتنی است حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در نامه‌ای به آقای خاتمی رییس جمهوری گزارشی درباره پرونده هسته‌ای کشور ارایه کرده بود. در این گزارش "مهار بحران و دور کردن تهدید از کشور"،" مصون نگه داشتن تاسیسات و امکانات موجود"، " توسعه و تقویت ظرفیت ها"،" ترمیم و تقویت موضع حقوقی" و " تبدیل بحران به فرصت" از جمله اهداف و دستاورهای مذاکرات هسته‌ای عنوان شده است.

سپس حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در آخرین روزهای فعالیت دولت ، در نامه‌ای خطاب به سید محمد خاتمی، رییس جمهوری و رییس شورای عالی امنیت ملی، از پرونده هسته‌ای ایران گزارشی را به وی ارایه کرده بود.

در این گزارش "مهار بحران و دور کردن تهدید از کشور"،" مصون نگه داشتن تاسیسات و امکانات موجود"، " توسعه و تقویت ظرفیت ها"،" ترمیم و تقویت موضع حقوقی" و " تبدیل بحران به فرصت" از جمله اهداف و دستاورهای مذاکرات هسته‌ای عنوان شده است.

متن کامل نامه حسن روحانی به شرح زیر است:


حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای سید محمد خاتمی

 ریاست محترم جمهور و رییس شورای عالی امنیت ملی

احتراما، لازم دیدم در روزهای پایانی دولت شما در رابطه با مسئولیت اینجانب نسبت به پرونده هسته‌ای کشور گزارشی را خدمت شما ارایه نمایم. از اولین سال پیروزی انقلاب اسلامی یکی از تصمیمات اروپا و غرب به رهبری آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران این بود که ایران را برای همیشه از انرژی هسته‌ای محروم نمایند. برهم زدن توافقات انجام شده در زمینه هسته‌ای با رژیم گذشته توسط آمریکا، لغو قرارداد مربوط به نیروگاه دارخوین و عدم تحویل گاز هگزا فلوراید خریداری شده و ایجاد محدودیت‌های فراوانی در شرکت اوردیف توسط فرانسه، ممانعت از اجرای قرارداد مربوط به فرآوری کیک زرد از طرف انگستان و متعاقبا تحریم جامع و وسیع فن‌آوری و تجهیزات و حتی دانش هسته‌ای اقداماتی بود که مجموعه کشورهای غربی و به ویژه آمریکا به صورت یکپارچه و فراگیر علیه ایران اعمال نمودند تا مطمئن شوند که ایران هیچ‌گاه و تحت هیچ شرایطی به این فن‌آوری دست نخواهد یافت. این موضع غیرقانونی در واقع بخشی از مواضع خصومت آمیز غرب علیه ایران است که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی به طرق مختلف ابراز و اعمال شده‌است. حاکمیت نظام اسلامی، امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور هیچ زمان در طول بیست و هفت سال گذشته مورد حمایت و حتی مورد پذیرش آنها به صورت واقعی قرار نگرفت. تفکر حاکم بر ایران و اراده این ملت بزرگ مبتنی بر استقرار و ترویج مردم سالاری دینی و استقلال طلبی و عدالت‌خواهی هیچ‌گاه خوشایند غرب نبوده و نخواهد بود. بنابراین در هیچ مقطعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی روابط ایران و غرب شکل عادی و تمام عیار به خود نگرفت. بالاترین حد مذاکرات ایران با اروپا مذاکرات انتقادی بود که پس از سال‌ها به مذاکرات سازنده تبدیل شد که از حیث محتوا همان وضعیت انتقادی حفظ شد و هیچ‌گاه تعهد واقعی سیاسی، امنیتی و اقتصادی را از جانب اروپا شامل نگشت.

جهت‌گیری اروپایی‌ها در این فرآیند منطبق با هدف اعلام شده آمریکا مبتنی بر تغییر رفتار و تغییر ماهیت جمهوری اسلامی بود. آمریکا این هدف را با زبان تهدید و اروپا آن را با بیان انتقادی دنبال می‌کردند. ماموریت اصلی شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از بدو تاسیس آن، ضمن پیش‌بینی حوادث مهم، پیشگیری و مقابله با بحران‌های امنیتی داخلی و تهدیدات خارجی و ارتقاء امنیت ملی از طریق تقویت اقتدار ملی و کشف توطئه‌های دشمنان و دفع آنها بوده ‌است.

طی  ۱۶ سال گذشته گستره وسیعی از موضوعات و مسایل ملی و بین‌المللی در زمینه‌های دفاعی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در این شورا مطرح و مورد بررسی قرار گرفت و برنامه‌های لازم مورد تصویب و به اجرا درآمد. مهم‌ترین این موضوعات شامل تحولاتی بود که می‌توانست امنیت کشور را به طور جدی مورد تهدید قرار دهد: بخش عمده‌ای از مذاکرات با عراق که منجر به آزادی اسرای سرافراز کشورمان و پایان اشغال میهن عزیزمان و متجاوز شناختن عراق در سازمان ملل متحد شد، پیش بینی به‌ موقع تجزیه شوروی سابق و اقدامات مناسب نسبت به همسایگان شمالی، حمله عراق به کویت و ورود نیروهای ائتلاف به منطقه و نحوه موضع‌گیری کشورمان در این تحولات مهم، بحران ایران و افغانستان پس از حاکمیت طالبان و به‌ویژه پس از ترور دیپلمات‌های کشورمان توسط طالبان که تا سرحد جنگ پیش رفت، اشغال افغانستان و سپس عراق و تغییر حکومت‌ها دراین دو کشور، تحولات اخیر لبنان پس از خروج نیروهای سوریه، نحوه مقابله با تروریسم بین‌المللی و مدیریت ساماندهی این مساله، عبور از معضلات و بحران‌های داخلی، اقدامات به موقع اقتصادی منجمله تغییر سبد ذخائر ارزی کشور و تبدیل بخش قابل توجهی از ذخائر دلاری کشور به سایر ارزهای معتبر که سود چند میلیارد دلاری برای کشور به همراه داشت، جزو موضوعات مهمی بود که با تدبیر و برنامه‌ریزی نه تنها تهدیدات بزرگ را دفع کرد بلکه در مجموع جایگاه و اقتدار کشور ارتقاء یافته و دامنه تاثیر و نفوذ کشور در منطقه بسیار وسیع‌تر و عمیق‌تر از گذشته شده‌است. مجموعه این اقدامات بر مبنای تحلیل‌های دقیق، شناخت کامل از وضعیت کلان کشور و برنامه‌ریزی‌های واقع‌گرا و عملی تدوین و تدبیر شده‌اند. این نکته از ابتدا مطرح بوده و هست که تعارض جهان غرب با جمهوری اسلامی ایران پایان نخواهد یافت مگر آنکه توانایی کشور در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و علوم و فن‌آوری به سطحی برسد که روابط متوازن و عادلانه با ایران اجتناب ناپذیر شود.

با عنایات خداوند متعال، ایثار مردم غیور و تلاش مسئولان بخش مهمی از این هدف برآورده شده و اقتدار ملی و به‌تبع آن امنیت ملی به‌نقطه پایدار و مستحکمی رسیده‌است. جنابعالی در طول  ۸ سال گذشته در جریان جزییات مباحث و تصمیمات این شورا بوده‌اید، مهم‌ترین این مباحث در دوسال اخیر که نقش تعیین‌کننده ای در امنیت ملی کشور داشته و به همین علت مورد توجه عمیق افکار عمومی بوده، موضوع هسته‌ای است .

محرومیت تحمیل شده از جانب غرب در زمینه فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای هیچ گاه برای جمهوری اسلامی ایران قابل پذیرش نبوده است. برای ما روشن بود که با کاهش تدریجی منابع هیدروکربن،انرژی هسته‌ای ظرف دهه‌های آتی به عنوان منبع سوم انرژی پس از نفت و گاز نقش وسیعی در تامین سوخت ایفا خواهد کرد. لذا ایجاد، حفظ و توسعه توان ملی در این صحنه به عنوان یک ضرورت تلقی شده و برغم محدودیت‌های گسترده بین‌المللی به طور جدی و مستمر پیگیری شد.

در سالهای اخیر مذاکرات متعددی با کشورهایی که قابلیت همکاری با ایران را داشتند صورت گرفت ولی اغلب این تلاش‌ها بی‌نتیجه ماند یا نیمه کاره رها شد . تنها در مورد نیروگاه بوشهر این همکاری توام با مشکلات فراوان استمرار یافت، گرچه مخالفت آمریکاو غرب تاخیر پروژه را به همراه داشت . در سه دوره متوالی ریاست جمهوری در آمریکا ممانعت از ساخت و تکمیل نیروگاه بوشهر و مهم‌تر از آن، جلوگیری از تحویل سوخت نیروگاه به ایران در دستور کار مذاکرات سران روسیه و آمریکا بوده و اروپا نیز با آمریکا در این باب هم نوایی کرده است.

بنابراین برای ایران گریزی نبود جز آن که این فن آوری را تا سرحد امکان در داخل کشور ایجاد کند. در  ۶ سال اخیر جلسات منظم در سطوح مختلف با مشارکت مسوولان عالی رتبه کشور تشکیل شد تا امکانات و قابلیت‌های کشور را به گونه‌ای هماهنگ برای دستیابی به فن آوری هسته‌ای بسیج کند.

این تلاش‌ها با عنایت ویژه مقام معظم رهبری و حمایت تمام عیار جنابعالی و اقدامات ارزشمند سازمان انرژی اتمی و نبوغ وتلاش دانشمندان کشور بتدریج به نقطه‌ای رسید که دنیا ناگزیر شد توان هسته‌ای ایران را باور کند. امروز ایران صاحب یک فن‌آوری هسته‌ای بومی است که برخاسته از مردم و متعلق به مردم است و چون بومی است قابل انتزاع از کشور نخواهد بود. تصمیم بر این بود که پس از حصول نتیجه‌نهایی ،برنامه ریزی و اقداماتی که در این دوران برای کسب فن آوری صلح آمیز و تجربه اندوزی صورت گرفته به طور کامل به مردم و نهادهای بین‌المللی گزارش شود. ولی گزارش جاسوسان بین‌المللی و مزدوری منافقین که می‌خواستند با دروغ پردازی واتهام فعالیت غیر صلح آمیز این دستاورد مهم ملی را به دشمنان ایران واگذار کند،این برنامه را با مشکل مواجه نمود. در ابتدای امر کارشناسان سازمان انرژی اتمی و وزارت امورخارجه تلاش کردند با تبیین و توضیح اقدامات صلح آمیز انجام شده و گفت و گو با بازرسان آژانس موضوع را حل وفصل کنند،ولی این اقدامات نتیجه بخش نبود و وضعیت بتدریج بحرانی شد تا آنکه به صدور یک قطعنامه سنگین و تهدید آمیز علیه جمهوری اسلامی ایران در شهریورماه سال ۱۳۸۲ انجامید.

این بحران باعث اختلال جدی در وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور شد و می رفت تا امنیت ملی را در مخاطره قرار دهد. در این مقطع آمریکا احساس می‌کرد در عراق به پیروزی بزرگ و سهل‌الوصول دست یافته‌است و بر این اراده بود که به بهانه واهی تسلیحات هسته‌ای ایران را در نوبت بعدی اقدامات خصومت آمیز خود قرار دهد .

 در این شرایط بود که به ناچار شورای امنیت وارد صحنه شد و در جلسه سران نظام تصمیم براین شد که فرماندهی و مدیریت عبور از بحران به یک نفر واگذار شود. لذا جنابعالی با کسب نظر مقام معظم رهبری وتاکید سران قوا و با هدف ایجاد هماهنگی کامل بین کلیه نهادهای ذیربط داخلی،در نیمه مهرماه سال ۱۳۸۲ مسوولیت امر را به اینجانب واگذار نمودید ومن برغم عدم تمایل و پیش بینی مشکلات فراروی امر،به دلیل شرایط کشور وتاکید جنابعالی و توصیه موکد مقام معظم رهبری،مسوولیت امر را پذیرفتم. با بحث‌های انجام شده در سطوح کارشناسی و وزرا،پنج مرحله برای مواجهه با این موضوع پیش بینی وبرنامه لازم تدوین شد.

  ۱ مهار بحران و دور کردن تهدید از کشور  ۲ مصون نگه داشتن تاسیسات و امکانات موجود  ۳ توسعه و تقویت ظرفیت ها  ۴ ترمیم و تقویت موضع حقوقی  ۵ تبدیل بحران به فرصت .

مرحله اول با فوریت و حساسیت ویژه همراه بود، چون هم اظهار موارد قصور و هم عدم اظهار آنها می‌توانست بهانه برای ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل شود. هدف آمریکا تکرار مصوبات عراق در مورد ایران بود تا بازرسان دسترسی های نامحدود به امکانات، تجهیزات و افراد پیدا کنند و با عدم پذیرش مصوبات شورای امنیت به وسیله ایران ،مراحل بعدی تهدید تا عملیات نظامی در دستور کار قرار گیرد تا نهایتا آمریکا بتواند نیت اصلی خود را که مقابله با نظام است پی گیرد. در آن مقطع دو دیدگاه افراطی و تفریطی در داخل کشور مطرح بود ،گرچه هردو گروه پشتوانه و حمایت محدودی داشتند ولی در عین حال تصمیم‌گیری منطقی و مدیریت مدبرانه را در این موضوع با مشکل مواجه کرده بودند.

نظریه افراطی مبتنی بر مقابله مستقیم ،بی اعتنایی به قطعنامه آژانس و نهایتا خروج از معاهده ان.پی.تی بود و براین اعتقاد استوار بود که طرف مقابل در برابر این اقدامات فورا عقب نشینی خواهد کرد و از موضع ضعف امتیازات بزرگی به ایران اعطا خواهد کرد. شیوه‌ای که کره شمالی اتخاذ نموده بود، سرمشق این تفکر بود ، متقابلا نظریه تفریطی مبتنی بر پذیرش کامل خواسته‌های آمریکا و صرف نظر کردن از توانایی هسته‌ای در قبال برخی از امتیازات از جانب غرب بود.

تصمیم لیبی به نابود کردن تجهیزات هسته‌ای نیز سرلوحه این دیدگاه تلقی می‌شد. هیچ یک از این دو نظر مورد تایید نظام نبود ،نه کشور در آن مقطع هنوز برای مواجهه باتهدیدات بزرگ خود را آماده کرده بود و نه از دست دادن همه دستاوردها در اولین فشار دشمن با نظر ملت وجایگاه بلند کشور و منافع ملی سازگاری داشت. لذا مقررشد با تدبیر و برنامه ریزی حساب شده و همه جانبه هم آمادگی برای مقابله باتهدیدات احتمالی ایجاد شود و هم فناوری هسته‌ای حفظ و تقویت شود وهم چالش به وجود آمده به عادی‌سازی و ارتقاء جایگاه سیاسی ایران منجرشد. دو موضوع در دستور کار قرار گرفت ، حل مسایل فنی - حقوقی بر مبنای اظهار برنامه هسته‌ای و همکاری کامل با آژانس از طریق اجرای کامل پروتکل الحاقی و راهکار سیاسی از طریق مذاکره باکشورهای موثر و ذی نفوذ در صحنه بین‌المللی. برای مقابله با تهدید فوری گزینه‌های مختلف بررسی شد. بدیهی است مدعی اصلی علیه ایران در موضوع هسته‌ای آمریکاست و قابلیت این کشور برای مقابله یامصالحه در این مورد به مراتب بش از دیگران است . ولی آمریکا در آن مقطع تنها به تسلیم شدن ایران در برابر تهدیداتش می‌اندیشید و بنای تفاهم نداشت. ایران نیز به دلیل تجربیات گذشته، مذاکره با آمریکا را مطلوب و به مصلحت نمی‌دید. روسیه نیز به دلیل تداوم همکاری با ایران و شرایط و جایگاه ضعیف بین‌المللی یارای ورود به این کارزار سیاسی را نداشت.

 ضمن آنکه استقلال ایران در تولید سوخت را نمی‌پسندید. چین و کشورهای غیر متعهد دوستان خوبی بوده‌اند ولی اندوخته کافی سیاسی برای مواجهه با موضوعی با این درجه از اهمیت و پیچیدگی را نداشتند. اروپا نیز از آن جهت که مخالف دستیابی ایران به توانایی هسته ای بود گزینه خیلی مناسبی نبود ولی شکافی که در مساله عراق بین اروپا و آمریکا بروز کرده بود و عدم تمایل فرانسه و آلمان و حتی انگلستان به تکرار ماجرای عراق در منطقه ، روزنه‌ای ولو محدود برای رویکرد سیاسی را فراهم نمود. اتفاقا سه کشور هم همین اندیشه را دنبال می‌کردند و باارسال نامه‌ای از طرف سه وزیر در این امر پیشقدم شدند.

 هدف اولیه سه وزیر در سفر به تهران، تضمین امنیت به تهران در برابر اخذ تعهد نسبت به توقف دائمی چرخه سوخت بود. مذاکرات در شرایط بسیار دشواری انجام شد ولی نهایتا بجای توقف به تعلیق آنهم داوطلبانه و با هدف اعتمادسازی تن دادند. خوشبختانه در آن مقطع با تدبیر مناسب از بحران عبور کردیم و مرحله اول برنامه به بار نشست . آمریکایی‌ها در آن شرایط از اینکه برنامه ریزی همه جانبه‌اشان دچار شکست شد خشمگین بودند و اروپایی هارا ساده لوح و فریب خورده می‌دانستند و همچنان تنها راه را مقابله و حتی برخورد نظامی اعلام می‌کردند. در مرحله دوم آنچه کانون توجه قرار گرفت صیانت از تاسیسات در قبال تهدیدات احتمالی و ایجاد قابلیت جایگزینی و حفظ توان موجود و در مرحله سوم تقویت و تکمیل ظرفیت‌های چرخه سوخت و رفع نواقص و کاستی‌ها بود.

از آنجا که برنامه غنی‌سازی پیش از رسیدن به مرحله نهایی در معرض جنجال سیاسی و تبلیغی قرار گرفته بود ضروری بود با تنظیم وضعیت سیاسی و بدون بازگشت به بحران، مراحل باقی مانده را طی نماییم . دو رکن اساسی بطور متمرکز پی‌گیری شد، تکمیل کارخانه  U.C.F( یو سی اف) اصفهان و تولید اولیه گاز هگزافلوراید و همزمان تولید حداقل ضروری دستگاههای سانتریفیوژ برای مرحله اول غنی‌سازی ،علیرغم همه دشواریها هر دو مهم به موقع به انجام رسید به نحوی که هر زمان تصمیم به غنی‌سازی گرفته شود ظرف مدت بسیار کوتاهی نتیجه مطلوب حاصل خواهد شد و نیز در صورتیکه امکانات و تاسیسات هسته‌ای مورد هجوم نظامی قرار گیرد، می‌توان تولید گاز غنی شده و سوخت را بدون آسیب پذیری ادامه داد. در زمینه دفاعی و نحوه مطلوب مقابله با بحران و شرایط خاص اقتصادی نیز پیش بینی و برنامه ریزی‌های لازم انجام شده است که گزارشات این موارد جداگانه خدمت شما گزارش شده است. البته هدف از این ظرفیت‌سازی به هیچ عنوان مقابله با اروپا و غرب نیست، بلکه مقصود این است که طرف مقابل مطمئن شود که هیچ راهی برای توقف این فن آوری ندارد تا در نهایت به یک تفاهم میانه و قابل پذیرش طرفین تن دهد. مرحله چهارم، تقویت موضع حقوقی بود. از ابتدای بحران موضوعات فنی و حقوقی مورد توجه ویژه و دقیق بوده است. آمریکا بنا داشت در آژانس و سپس در شورای امنیت ایران را متهم به نقض معاهده عدم اشاعه نموده و براساس آن محرومیت ایران از حقوق مصرح در بند چهارم  N.P.T( ان پی تی ) راجع به استفاده از انرژی صلح آمیز هسته‌ای را دنبال کند.

درمذاکرات سیاسی و در اظهارات رسمی و رسانه‌ای بطور مستمر قصورهای ایران را مطرح و بزرگ می‌نمود و اصرار داشت که ایران همکاری لازم را با آژانس برای اصلاح و جبران تخلفات انجام نداده است . همزمان با تاکید بر نظامی بودن اهداف ایران و طرح موضوعات جدید تلاش داشت پای بخش نظامی را به میان بکشد . کار در بخش حقوقی - فنی با مذاکراه با مدیرکل آژانس درتهران آغاز شد و توسط گروههای کارشناسی بادقت وحوصله به طور منظم و پیوسته دنبال شد تا موضوعاتی را که بعنوان تخلف یا قصور ایران قلمداد می‌شدند به تدریج حل و فصل گردند. طبق مقررات پادمان هر گاه گشوری در اجرای تعهداتش قصور کند باید مبادرات به اقدامات اصلاحی نماید و این اقدامات مورد تایید آژانس قرار گیرد. متاسفانه نتایج نمونه‌برداری درجات بالایی از غنی‌سازی را نشان می‌داد که می‌توانست ایران را برای مقاصد تسلیحاتی متهم نماید. یکی از دشوارترین مباحث فنی با آژانس تایید این موضع ایران بود که منشا این سطوح از غنی‌سازی ، آلودگی خارجی می‌باشد. موضوعات دیگر نیز هریک پیچیدگی های ویژه خود را داشته و مستلزم مباحث دقیق ، تخصصی و غالبا طولانی برای روشن شدن مساله بوده‌اند . بدیهی است این زوایه کار کمتر مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است ولی جنابعالی مستحضرید که صدها ساعت وقت وکار مداوم مصروف رفع این ابهامات شده وپیشرفت تدریجی ولی قابل ملاحظه‌ای دراین مسیر حاصل شده است .

مسایل حساس ، پیچیده وعمده‌ای تا قبل از اجلاس پاریس حل و فصل شدند. ولی این مرحله از کار هنوز نهایی نشده است . برای تحمیل و پایان بخشیدن به موضوعات باقی مانده اقدامات و بحث‌ها و بازدیدهای لازم بازرسین در دست اجرا است و پیش‌بینی می‌شود قبل از پایان سال جاری میلادی این مرحله پایان یابد که در نتیجه هرگونه دلیل یا بهانه حقوقی از مخالقین سلب خواهد شد. نقطه آغاز مرحله پنجم توافق پاریس است.برخلاف تصور عمومی توافق پاریس نه پایان این فرایند بلکه در واقع ابتدای مذاکرات واقعی برای نیل به تفاهم است . از آنجا که ایران در آن مقطع امکانات ساختاری خود را در بخش چرخه سوخت کامل کرده بود اماکن تعلیق غنی‌سازی برای یک دوره چند ماهه بدون آنکه خدشه اساسی به برنامه تولید سوخت وارد شود فراهم شده بود . متقابلا اروپا نیز پذیرفت که وضعیت را طی این دوره در آژانس عادی کند تا امکان انجام مذاکرات فراگیر در شرایط آرام ومتعادل فراهم شود. توافق پاریس حاوی پنچ رکن اساسی است:

1- هدف توافقنامه مذاکراه به منظور نیل به یک راه حل مورد قبول طرفین است . مفهوم این عبارت برای اروپا با وضوح روشن است زیرا آگاه است که ایران تنها راه حلی را خواهد پذیرفت که شامل غنی‌سازی باشد.

2- حق ایران برای مقاصد صلح‌آمیز انرژی هسته‌ای و اجرای بدون تبعیض این حق شناسایی شده است . گرچه این حقوق براساس معاهده عدم اشاعه غیر قابل انتزاع‌اند ولی تاکید برآن در توافقنامه دوجانبه نشانه دیگری از آمادگی برای تفاهم مرضی الطرفین شامل غنی‌سازی است .

3- توافق شد که ایران برای ایجاد اطمینان نسبت به حفظ ماهیت صلح آمیز برنامه هسته‌ای‌اش تضمین عینی بدهد. واضح است که ارائه تضمین عینی برای حفظ برنامه هسته‌ای است و نه حذف آن .

4-  ‬متقابلا اروپا نیز متعهد است درزمنیه‌های سیاسی ، اقتصادی ، امنیتی و فن‌آوری تضمین قطعی بدهد. این به مفهوم تضمین عادی‌سازی و ارتقاء روابط است که تعهدی کاملا منطقی است ، زیرا درنهایت امر تنها تضمین واقعی و درازمدت برای طرفین واعتماد و اطمینان واقعی نسبت به نیات و اقدامات یکدیگر ، ارتقاء و تعمیق روابط است . مذاکرات  T.C.A با اروپا و عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی  W.T.O بعنوان ناظر با تلاش حمایت اروپا اولین قدم دراین راه است.

5-همکاری منطقه‌ای درقبال بحران‌های موجود و نیز همکاری درمقابله با تروریسم منجمله القاعده و منافقین و نیز مکمل تضمینات فوق و مقوم تفاهمات است . گرچه هنوز اروپا نسبت به منافقین عملکرد درستی ندارد ولی صرف این تفاهم و شناسایی این گروه درکنار القاعده به عنوان مظاهر تروریسم کور قدمی مثبت و رو به جلو می‌باشد.

 پس از سه ماه مذاکره در سطح گروههای کاری مجموعه نظرات و پیشنهادات توسط هیات ایرانی بعنوان مبنای راه حل به سه کشور ارایه گردید . مذاکراتی که متعاقبا درکار گروه هسته‌ای و سپس درکمیته راهبری انجام شد نیز پیشرفتهایی را دراین چارچوب به همراه داشت لیکن احساس شد اروپا به دلیل یا به بهانه انتخابات ریاست جمهوری قصد دارد حصول به تفاهم را به تاخیر اندازد و لذا تاکیدشد در صورت عدم توافق ، ایران ناگزیر است راسا اقدام به راه اندازی مجدد تاسیسات اصفهان نماید. این وضعیت به ملاقات مجدد با وزرای سه کشور در ژنو انجامید که طی آن سه وزیر متعهد شدند تا اواسط مردادماه طرح جامع وکامل خودرا با مذاکره وتفاهم ارائه نمایند .بنابراین تبدیل بحران به فرصت عملا محقق شده است و باید با تدبیر از این فرصت بهره برداری شود البته نتیجه‌گیری و بهره برداری نهایی از فرایند مذاکرات، در ابتدای کار دولت جدید و تصدی امور اجرایی کشور توسط رییس جمهور منتخب محقق خواهد شد. گرچه طرح اروپا درحال تدوین نهایی است ولی براساس اظهارات و شواهد چندین موضع و موضوع در طرح اروپا پذیرفته‌شده و قابل ارائه است. مواضعی که تا قبل از دستیابی ایران به فناوری هسته‌ای همواره از طرف آنها نفی شده بود و آمادگی برای پذیرش آنها وجود نداشت، مذاکرات انتقادی و یا سازنده، پانزده سال گذشته با اروپا گواه این مدعی است:

 - ۱ حمایت کامل از برنامه تولید انرژی هسته‌ای در ایران شامل تامین نیروگاه از منابع غربی
 - ۲ تضمین ارائه سوخت نیروگاهها به مدت طولانی و با پشتوانه آژانس و سازمان ملل
 - ۳ تضمین‌های مربوط به تمامیت ارضی ، استقلال ، حاکمیت ملی و عدم تجاوز به ایران
 - ۴ تقویت روابط سیاسی و امنیتی شامل همکاری‌های سیاسی - امنیتی در منطقه
 - ۵ شناساسی ایران بعنوان منبع اصلی تامین انرژی برای اروپا شامل نفت و گاز
- ۶ رفع تدریجی موانع ارسال تجهیزات ، فناوری پیشرفته و همکاری‌های تکنولوژیک
 - ۷ تقویت همکاری‌های بین‌المللی منجمله در منطقه در مقابله با تروریسم و مواد مخدر
 - ۸ پیشرفت سریع در نهایی شدن موافقتنامه تجاری ایران و اروپا و عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی W.T.O 

در مورد چرخه سوخت نیز راه حل میانه و قابل تفاهم کاملا برای اروپا روشن است و چنانچه اراده سیاسی برای حل و فصل موضوع بصورت جدی باشد امکان تفاهم فراهم خواهد بود. برخی قرائن حاکی از آن است که اروپا قصد دارد پیشنهاد خود را بر مبنای حداقلی ارائه نماید و تا سپتامبر با ایران مذاکره نماید تا نهایتا پس از روشن شدن سیاست دولت جدید پیشنهاد خود راتکمیل نماید. به اروپائیها گوشزد شده است که چنین شیوه‌ای خطای غیر قابل بازگشت خواهد بود و در صورتی که طرح اروپا برای ایران قابل قبول نباشد با اقدامات عملی دست خواهد زد و البته همچنان آماده ادامه مذاکرات خواهد بود.

در پایان لازم می‌دانم از همه کارشناسان متعهد و خستگی ناپذیر از سازمان انرژی اتمی ،وزارت امور خارجه ، وزارت دفاع و سایر نهادهای ذیربط که در این دوره نسبتا طولانی بطور مداوم و مستمر پیگیر امور مربوط به آژانس وسایر مسایل بوده‌اند که ذکر نام آنها مقدور نیست ولی همگی شایسته تقدیرند، و از همه دانشمندان و متخصصین هسته‌ای که کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌اند و علیرغم محدودیت‌ها با روحیه و ایمان ، توانایی هسته‌ای کشور را بطور مداوم ارتقاء داده‌اند و در واقع قهرمانان اصلی این صحنه‌اند و از اعضای هیات مذاکره‌کننده که متشکل از زبده‌ترین افراد سیاسی و حقوقی کشور بوده و دارای سوابق طولانی در زمینه مذاکرات دشوار و حساس سیاسی، حقوقی و بین‌المللی می‌باشند و به‌گواهی همه کسانی که از جزییات امر مطلع‌اند در طراحی، برنامه‌ریزی مذاکره با تبحر کامل عمل کرده و در برابر مجموعه وسیع تیم اروپایی به خوبی در خط مقدم از منافع و امنیت ملی دفاع نمودند و علیرغم همه نامهربانی‌ها و اظهارات مغرضانه و تخریب‌کننده در همه مقاطع با دلسوزی و دقت به کار خود ادامه‌دادند و از وزرا و مسئولین عالی کشور از جمله آقایان دکتر خرازی، مهندس آقازاده،امیر شمخانی، حجت‌الاسلام و المسلمین یونسی، مهندس جهانگیری، دکتر حسین‌تاش، دکتر ولایتی، دکتر لاریجانی و جناب آقای بروجردی که در همه مقاطع با مباحث و نظرات دقیق و مسئولانه حامی و پشتوانه کار بوده‌اند، سپاسگذاری و تشکر نمایم. توجه ویژه، راهنمایی‌های ارزنده و حمایت‌های قاطع جنابعالی و نیز حمایت سران محترم قوا و ریاست محترم مجمع‌تشخیص مصلحت نظام تعیین‌کننده و بنیادین بوده‌است. مهم‌تر از همه آنکه، موضوع هسته‌ای یک بار دیگر اهمیت جایگاه رهبری نظام را در تنظیم و هدایت سیاست‌های کلان کشور و ایجاد وحدت نظر بین همه مسئولین و جامعه به‌وضوح آشکار ساخت چنانکه در تمام مدت نظرات و تصمیمات راسخ ایشان عامل اصلی پیشرفت کار به‌طور منظم بود. اینجانب در هفته‌های اخیر رئیس جمهور منتخب را در جریان اقدامات انجام شده و وضعیت پیش رو گذاشتم و مواردی را برای ادامه مسیر کار به ایشان پیشنهاد نمودم. تردیدی ندارم که مرحله نهایی کار با هدایت رهبر معظم انقلاب اسلامی به نحوی که متضمن منافع درازمدت جمهوری اسلامی ایران باشد به سرانجام مطلوب خواهد رسید.

انشاالله و اخر دعوانا ان‌الحمد لله رب العالمین

 حسن روحانی

نماینده مقام معظم رهبری

منبع : پارلمان نیوز

دسته ها : مقالات - سیاسی
پنج شنبه بیست و ششم 6 1388
گاف‌های مستند گل و بلبلی صدا و سیما

پارلمان‌نیوز: یکی از کاربران سایت خبری تابناک در مطلبی که در این سایت منتشر شده است به نقد و بررسی مستند پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران در خصوص پرونده هسته‌ای ایران پرداخت.

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، سید عباس اصطهباناتی از کاربران این سایت ذر مطلب ارسالی خود نوشت:

دقایقی پیش، مستندی را از شبکه سوم تلویزین مشاهده کردم تحت عنوان «پرونده هسته‌ای ایران» که بلافاصله چند نکته به ذهنم خطور کرد و لازم دیدم بررسی دقیق و دیدگاه حاکم بر این مستند را گوشزد کنم.

رهبری نظام دو سه روز قبل از انتخابات، اعلام کردند که از سیاه‌نمایی دولت‌های گذشته پرهیز شود و البته می‌دانیم که لفظ «سیاه‌نمایی» به این معنا است که چیزی که سیاه نیست، سیاه جلوه داده شود. با تأیید بر وجود ضعف و انفعال در دیپلماسی دولت پیشین، مواردی مشاهده شد که به تلقین اکاذیب دلالت دارد و لازم است ریزبینانه‌تر بررسی شود.

اگر امروز دولت نهم افتخار می‌کند که تعلیق و ... را شکسته و دنیا در برابر ایران به انفعال رسیده، باید این را هم باور کند که نمی‌شود ابتدا به ساکن، با چنین مسأله‌ای با بعد رسانه‌ای جهانی، اینچنین برخورد کرد. علی‌الخصوص زمانی که زمام امور شیطان بزرگ بدست حزب و شخص بی‌خرد مانند بوش است. اگر این روش را سال 81، آقای خاتمی اتخاذ می‌کرد، امروز به احتمال زیاد ما جنگ لبنان برای ما اتفاق افتاده بود و تمام دنیا هم برای این تجاوز، توجیه شده بود.

آنچه آنان را تا حد زیادی خلع‌سلاح کرد، همین بحث اعتمادسازی بود که در حد یک نمایش می‌توانست مفید باشد و بود و باید در قسمتی از فرایند کار قرار می‌گرفت. اما می‌دانیم که این نمایش که در مقابل نمایش غرب طراحی شد، کم‌کم داشت تبدیل به روش می‌شد که در زمان آقای خاتمی متوقف شد.

در عدم تمایل آقای خاتمی به اتخاذ دیپلماسی فعال، مصاحبه نماینده مجلس ششم در دانشگاهی در امریکا پخش شد که نمی‌تواند سندیت داشته باشد. چرا که هرکس به این گونه مصاحبه‌ها تن می‌دهد، می‌خواهد خود و گروه خود را از نظر مصاحبه کننده، تهذیب کند و در نتیجه گفتن اینکه آقای خاتمی موافق راه‌اندازی مجدد پروژه اصفهان نبود، چیزی را ثابت نمی‌کند.

مطلب دیگر، زیرنویس‌هایی بود که برای سخنان انگلیسی در این مستند ترجمه شده بود. به کرّات مشاهده کردم که گوینده چیز دیگری می‌گوید و ترجمه چیز دیگری می‌گوید. در بسیاری از جملات، ضمایر حذف شده‌اند و امر بر شنونده مشتبه می‌شود که این جمله را چه کسی گفته. سخنانی که درباره رایس گفته شده، برای موضوعات دیگری ترجمه کرده‌اند بدون اینکه اشاره‌ای به رایس شده باشد.

یادم هست که یک بار شبکه فاکس در ترجمه سخنان محمود احمدی‌نژاد، شیطنت کرد و Nuclear weapon (به معنای سلاح هسته‌ای) را به‌جای «انرژی هسته‌ای» ترجمه کرد که ایران بسیار معترض شد. این شبکه در صدد فریب افکار جهان بود. در این برنامه نیز همین کار با سخنان بوش شد، برای فریب چه کسی؟ افکار ایرانیان؟

بوش گفت: «Iran was dangerous, is dangerous, and will be dangerous if it has the knowledge to build a nuclear bomb» به این معنا که:«ایران خطرناک بود، هست و خواهد بود اگر به دانش ساخت سلاح (بمب) هسته‌ای دست یابد» اما با کمال تعجب دیدیم که زیرنویس این مستند ساخت صدا و سیما، «بمب هسته‌ای» را «انرژی هسته‌ای» ترجمه کرد که جای بسی شرمساری است. یعنی بوش صراحتاً با انرژی هسته‌ای مخالفت کرده!

اگر مستند را بازبینی کنید، موارد مشابه جالب دیگری هم خواهید دید.

اما اگر ملاک، گفتن حقایق است که از یک مستند ساز، همین انتظار هم می‌رود، اینکه در این مستند همه‌چیز در زمان دولت نهم، ناگهان تبدیل به گل و بلبل می‌شود بسیار مضحک است.

تحریک‌های دولت نهم که 4 قطع‌نامه پشت سرهم را در کارنامه آنان ثبت کرد و بحران بنزین که نتیجه همین رویکرد بود و ... چیزهایی بود که چه مثبت و چه منفی باید در مستند پرونده هسته‌ای گفته می‌شد و سانسور مسائلی از این دست، یک بی‌انصافی بزرگ بود در حق دولت هشتم، حتی اگر ما آن دولت را قبول نداشته باشیم.

امیدوارم با بازبینی دقیق‌تر این مستند، بتوانید تحلیل محکم‌تری از نگرش سازندگان آن با شواهد و اسناد دقیق، ارائه دهید.

و من الله التوفیق

منبع : پارلمان نیوز

دسته ها : خبر - سیاسی
پنج شنبه بیست و ششم 6 1388
اخبار کذب علیه سیدحسن با چه هدفی؟
علاوه بر این، بسیاری از انقلابیون و فعالان سیاسی که دل در گرو امام، رهبری و نظام دارند، از سیدحسن به عنوان نوه امام خمینی(ره) انتظار دارند که به عنوان یکی از پشتیبان‌های انقلاب و رهبری در این میان به دلجویی از آسیب دیدگان و رنجیده خاطرانی که خود نیز فرزندان و یا یادگاران سران انقلابند، اقدام کند.

در خبرها آمده بود که حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی، پس از رهایی علیرضا بهشتی، فرزند آیت‌الله بهشتی و مشاور میرحسین موسوی به دیدار وی رفته است، در پی آن، برخی رسانه‌ها با دستاویز قرار دادن این موضوع با ادبیاتی نامناسب به این موضوع پرداختند که معنایی جز جفا به بیت امام ندارد.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، خبر این دیدار که همسر محترم مرحوم حاج احمد آقا نیز در آن حضور داشتند، در رسانه‌ها بازتاب فراوانی داشت و برخی رسانه‌ها به دنبال این خبر، به انتشار خبر کذبی مبنی بر اعلام کاندیداتوری وی برای ریاست جمهوری دوره آینده خبر دادند و با تغافل، از انگیزه این عمل خداپسندانه گذشتند.

بنا بر این گزارش، به نظر می‌رسد اقدام سیدحسن خمینی برای دیدار با دکتر بهشتی و بازتاب شایعه کاندیداتوری وی برای ریاست جمهوری در برخی سایت‌های خاص، دارای ابعادی است که باید به آن پرداخت. نخست اینکه سیدحسن خمینی با آگاهی از این که افرادی همچون فرزندان شهید بهشتی و مطهری ـ که پدرانشان السابقون السابقون انقلاب اسلامی هستند ـ سرمایه انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و باید آنان را برای روزهای سخت نگه داشت، در صدد بوده است تا به شیوه  پدر بزرگوارش ـ مرحوم حاج سید احمد ـ در این ایام ابهام و اتهام، سکینه‌ای باشد برای دل نگران آنانی که دل در گرو امام، رهبری و سفرکرده ایشان دارند.

از سوی دیگر، در حالی که از تریبون‌های گوناگون، تلاش می‌شود مخالفت با دولت را مخالفت با نظام جلوه دهند، اقدام سید حسن خمینی برای دیدار با علیرضا بهشتی، نشانه این است که بیت شریف امام به عنوان بیتی که منتسب به سلسله جنبان حرکت انقلابی مردم ایران است، تکثر در سلایق سیاسی در درون نظام مقدس جمهوری اسلامی را طبیعی می‌داند که در دوران حضرت امام (ره) نیز بسیار مسبوق به سابقه بوده است. در واقع، وی خود به واسطه اشرافی که بر اندیشه و سلوک سیاسی امام خمینی(ره) دارد، «حبل المتین» انقلاب اسلامی را اصل دانسته، اما هر باور مخالف با سیاست‌های جاری را مخالفت با کلیت نظام تلقی نمی‌کند.

علاوه بر این، بسیاری از انقلابیون و فعالان سیاسی که دل در گرو امام، رهبری و نظام دارند، از سیدحسن خمینی به عنوان نوه امام خمینی انتظار دارند که به عنوان یکی از پشتیبان‌های انقلاب و رهبری در این میان به دلجویی از آسیب دیدگان و رنجیده خاطرانی که خود نیز فرزندان و یا یادگاران سران انقلابند، اقدام کند؛ بنابراین، به نظر می‌رسد به جای هر گونه برداشت سیاسی و جناحی از رفتار سیدحسن، باید وسعت نظر وی در تلاشش برای گستراندن چتر انقلاب اسلامی برای زیر پوشش گرفتن همه دوستداران انقلاب اسلامی را تحسین و تمجید کنیم.

دوم آنکه انتشار خبر نادرستی همچون کاندیداتوری زود هنگام سیدحسن خمینی، مقدمه‌ای است برای تخریب بیت امام در سال‌های پیش رو. چنانچه به نظر می‌رسد، طراحان این برنامه با آگاهی از محبوبیت بیت امام در بین مردم، زمان را غنیمت شمرده و از هم اکنون برنامه خویش را برای قربانی کردن یکی از ستون‌های انقلاب اسلامی آماده کرده‌اند.

منبع : تابناک

دسته ها : مقالات - سیاسی
پنج شنبه بیست و ششم 6 1388
پیام تاریخی حضرت امام(ره) بمناسبت روز قدس
حضرت امام خمینی " ره " ، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، در پیام تاریخی خود که شانزدهم مرداد 1358 در سیزدهمین روز از ماه مبارک رمضان سال 1399 هجری قمری خطاب به مسلمانان جهان صادر کردند ، چنین فرمودند :


بسم‌الله الرحمن الرحیم

من طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم که اکنون، این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است و به ویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی پیاپی خانه و کاشانه ایشان را بمباران می‌کند.

من از عموم مسلمانان جهان و دولت‌های اسلامی می‌خواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن،‌به هم بپیوندند، و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می‌کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و می‌‌تواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان «روز قدس» انتخاب و طی مراسمی همبستگی بین‌المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان فلسطین اعلام نمایند. از خداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم.

والسلام علیکم و رحمة‌الله برکاته

روح‌الله الموسوی الخمینی (صحیفه امام، ج9، ص267)
منبع : تابناک
پنج شنبه بیست و ششم 6 1388

یک نفر دیگر به قربانیان کهریزک اضافه شد

سایت آینده گزارش داد: با پیگیری دستگاه قضایی، تعداد افراد کشته شده در بازداشتگاه کهریزک به 4 نفر رسید.

سایت آینده نوشت:

پیش از این صداوسیما با نمایش تصاویر محسن روح الامینی، امیر جوادی‌فر و محمد کامرانی، از کشته شدن 3 نفر در بازداشتگاه کهریزک خبر داده بود، اما با پیگیری پرونده کهریزک در دستگاه قضایی و مراجعه خانواده یکی از قربانیان جهت شکایت، یک نفر دیگر به قربانیان بازداشتگاه کهریزک اضافه شده است.

فرد مذکور که رامین آقازاده قهرمانی نام دارد، پس از دستگیری توسط مامورین به بازداشتگاه کهریزک برده شده است.

گفته می‌شود ابتدا ماموران برای دستگیری وی به منزل وی در خیابان شهرآرا مراجعه می‌کنند، اما وی در منزل حضور نداشته و مادر این فرد پس از بازگشت او، همراه پسرش به کلانتری مراجعه کرده که این فرد توسط ماموران دستگیر شده و به بازداشتگاه کهریزک منتقل می‌شود و سپس به دلیل حوادث رخ داده در این بازداشتگاه مخوف، چند روز پس از بستری شدن در بیمارستان فوت می‌کند.

گفته می‌شود تاریخ دستگیری فرد مذکور پیش از 18 تیرماه بوده و در صورت صحت این موضوع، بازداشت این فرد، اظهارات مسئولان نیروی انتظامی را که مدعی شده بودند کلیه بازداشت‌های انتخاباتی کهریزک مربوط به روز 18 تیر بوده است، زیر سوال می‌برد

دسته ها : خبر - سیاسی
پنج شنبه بیست و ششم 6 1388
X