سایت فردا گزارش داد:
رهبر معظم انقلاب نظر خود را در خصوص بازی با پاسور اینگونه اعلام کرده است ؛ بازى با ورقى که عرفا از آلات قمار محسوب میشود، بطور مطلق حرام است و جایز نیست انسان با اختیار در مجلس قمار یا بازى با آلات قمار شرکت کند.
ایشان همچنین تصریح کرده اند ، وبطور کلى بازى با هر چیزى که مکلّف تشخیص دهد از آلات قمار است و یا در آن شرطبندى شود، به هیچ وجه، جائز نیست ولی بازى با هر وسیلهاى که جزء آلات قمار به حساب نیاید، بدون شرطبندى، اشکال ندارد.
همچنین آیت الله العظمی سیستانی نیز در این خصوص با اشاره به شرایط عرف در جامعه خاطرنشان کرده اند: اگر بازی با آن بدون برد و باخت مالی باشد ، در این صورت بازی با آن بدون برد و باخت مالی اشکال ندارد.
در این بین نظر آیت الله مکارم شیرازی نیز اینگونه اعلام شده است ؛ بازی با پاسور چنانچه در عرف محل از حالت قمار خارج شده باشد اشکالی ندارد .
نظر آیت الله جوادی آملی نیز در خصوص شرایط جایز بودن بازی پاسور شبیه به نظرات دیگر مراجع است ، به صورتی که ایشان عنوان کرده اند اگر چیزى در زمان گذشته ابزار قمار بود، ولى فعلاً ابزار قمار نیست، بازى با آن بدون برد و باخت، جایز است.
ضمن آنکه ایشان در ادامه فرموده اند ؛اگر چیزى در یک منطقه، اصلاً ابزار قمار نیست؛ هرچند در بعضى منطقهها ابزار قمار است، بازى با آن بدون برد و باخت، در منطقه اول جایز است.
منبع : خبر آن لاین
سایت آینده گزارش داد:
با رد درخواست ملاقات نماینده حامی دولت برای ارائه گزارش سفر نیویورک از سوی مراجع تقلید، پروژه هاله نور 2 با شکست مواجه شد.
پس از بازگشت دکتر احمدی نژاد و همراهانش از سفر نیویورک و کاهش توجه افکار عمومی و رسانه ها به این سفر به نسبت سال های گذشته که با موضوع صندلی های خالی تشدید نیز شده بود، تیم تبلیغاتی حامیان دولت برای جبران این ناکامی تبلیغاتی، به یکی از نمایندگان روحانی حامی دولت که در سفر نیویورک حضور داشت، مأموریتی جهت دیدار با مراجع تقلید و ارائه گزارشی از دستاوردهای بزرگ! این سفر داده اند.
با اعلام درخواست این حامی سرسخت دولت از دو تن از مراجع تقلید جهت ملاقات و ارائه گزارش به مراجع تقلید که احتمال ارائه مطالبی نظیر داستان هاله نور در سفر اول دکتر احمدی نژاد به سازمان ملل را می دادند، مراجع تقلید با این درخواست مخالفت کرده و نماینده مذکور را به حضور نپذیرفتند.
گفتنی است دکتر احمدی نژاد پس از سفر نخست خود به نیویورک، در دیدار با آیت ا... جوادی آملی اقدام به ارائه گزارشی اغراق آمیز از مشاهدات خود و اطرافیانش در این سفر کرد که انتشار فیلم این دیدار توسط سایت "بازتاب"، با واکنش های فراوانی مواجه شد که به داستان هاله نور مشهور گردید.
منبع : خبر آن لاین
«حضرت آیتالله جوادی آملی» در درس تفسیر امروز خود، به یکی از شبهات جدید وهابیت درباره مصائب حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ پرداختند، و بر مظلومیت ایشان اشک ریختند.
به گزارش خبرگزاری اهلبیت (ع) ـ ابنا ـ درس تفسیر آیتالله جوادی آملی امروز یکشنبه 12/7/1388 حال و هوایی دیگر داشت.
ایشان که در این درس به آیه 6 سوره مبارکه مریم (یرِثُنی و یرِثُ من آل یعقوب) رسیده بودند این آیه را یکی از پاسخهای حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ به غاصبان فدک برشمردند و در ضمن آن، به شبههای قدیمی که بتازگی درباره از سوی برخی وهابیون افراطی مطرح شده است پاسخ گفتند.
اخیراً «عثمان الخمیس» روحانی بشدت افراطی وهابی، در برنامه خود در "شبکه ماهوارهای الصفا" به حدیث جعلی «نحن معاشر الانبیاء لانورّث ، ما ترکناه صدقة» استناد کرده و فدک را حق حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ ندانست. وی در این برنامهها به زعم خود تلاش کرد تا با دلایل متعدد ثابت کند که منظور آیات قرآن از ارثی که انبیاء باقی گذاشتند تنها "علم و نبوت" است.
در پاسخ به این اظهارات بیپایه، مفسّر و متأله بزرگ معاصر، آیتالله عبدالله جوادی آملی با توضیح خطبه فدکیه حضرت زهرا و نیز وداع امیرالمؤمنین علی ـ علیهما السلام ـ با ایشان، به ایراد پاسخ پرداختند که در ضمن آن بر مظلومیت آن حضرت اشک ریختند.
در بیانات ایشان آمده است:
نبوت ارثی نیست. «الله أعلم حیث یجعل رسالته»[1]. رسالت، نبوّت، امامت، اینها به عصمت برمیگردد، اینها ارثی نیست. این میراث کتاب ـ به معنای نبّوت ـ را ارث بردن نیست.
کتاب را پیامبر به امت ارث میدهد. مثل اینکه فرمود: «إنّی تارکٌ فیکم الثّقلین». از ارث به "ترکه" و "ماتَرَک" یاد میکنند. در تعبیرات دینی، به "ترکه" یاد شده است. ما هم تعبیر عرفیمان این است که: تَرَکه میّت چیست؟ حضرت (ص) هم فرمود: «میراث من قرآن و عترت است؛ "إنّی تارکٌ فیکم الثَقَلَین"، این تریکه، این إرث در بین شما هست». به این معنا ، همه چیز برای همه امّت، چه ظالم، چه صالح، چه طالح ارث است.
...در مسأله ارث [ارث گذاشتن انبیاء در آیاتی مثل "یرثنی و یرث من آل یعقوب" و "ورث سلیمان داود"] اقوال متعدّدی است. گفتهاند:
منظور از میراث، نبوّت است.
منظور از میراث، علم و حکمت است
منظور از میراث، مال است.
این اقوال سهگانه در قالب کتابهای تفسیری ـ مخصوصاً در جامع قُرطبی ـ آمده.
[بررسی اقوال سهگانه :]
اول : منظور ، نبوّت نیست؛ برای اینکه نبوّت امر ارثی نیست؛ بر اساس آیهی «الله أعلمُ حیثُ یَجعَلُ رِسالَتَه» ارثی نیست. هیچکدام از انبیاء ، نبوّت را از نبی قبلی ارث نبردند. سلسله انبیاء ابراهیمی ـ علیهم السلام ـ از وجود مبارک حضرت ابراهیم(ع) و انبیاء بعدی، اینها هر کدام بر اساس "اعطاء الهی" به نبوت رسیدند، نه این که ارث برده باشند.
دوم : درباره علم و حکمت ـ که [فرمودهاند:] «العلماء ورثة الأنبیاء» ـ این سر جایش محفوظ است؛ که اینها وارثان انبیاء هستند. برای اینکه انبیاء معلم کتاب و حکمتاند و اینها هم علم و حکمت را از انبیاء به ارث میبرند. این هم اختصاصی به هیچ پیغمبری ندارد.
سوم : میماند مسأله مال. در جریان مسأله مال که قول سوم است اختصاصی به ما شیعهها ندارد، عدهای، هم از اهل سنت و هم از قدما و از اصحاب ـ مثل «ابن عباس» و دیگران ـ این ارث را ارث مال دانستهاند. ما باید ببینیم که این ارث، ارث مال است یا غیر مال:
روایتی را «مرحوم کلینی رضوان الله علیه» در کافی نقل میکند که: انبیاء درهم و دینار را به ارث نمیگذارند، اینها علم را به ارث میگذارند. این روایت را که مرحوم کلینی نقل کرد حق است. یعنی بنای انبیاء بر این نیست که اینها مال جمع بکنند؛ مال را به دیگری منتقل بکنند؛ اینها نیست.
آنچه که محور نزاع بین دو فرقه است آن ذیلی است که جعل شده ؛ [یعنی] "ما تَرَکناه صدقة". این "ما تَرَکناه صدقة" را که آنها نقل کردند سند ندارد و جعلی است و در جوامع روایی معتبر نیامده و در کتاب شریف کافی هم نیست. آنها این را جعل کردند تا بگویند این "فدک" و امثال فدک صدقه است؛ وقتی صدقه عمومی شد به بیتالمال میرسد؛ وقتی بیتالمال شد به حاکم وقت منتقل میشود؛ و همین کار را هم کردند.
ما برای اینکه ببینیم این روایت درست هست یا نه، اولاً در سند این روایت: متن این روایت به همین جمله ختم میشود که مرحوم کافی در کلینی نقل کرده است که «الانبیاء لا یوَرِّثون درهماً و لا دینارا». این ها علم را ارث میگذارند. آن «ما تَرَکناه صدقة» در جوامع روایی معتبر نیست. این یک.
و ثانیاً در حجیت روایت: چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد، اولاً و بالذّات باید بر کتاب خدا عرضه شود. این دو طایفه روایات است که هر دو را مرحوم کلینی نقل کرد، بزرگان دیگر هم در جوامع روایی آوردهاند:
..خدا غریق رحمت کند «علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه» را ؛ ایشان میفرمود: طبق همین روایت معلوم میشود که چیزهایی را به نام پیغمبر جعل کردهاند. برای اینکه این روایت «ستکثر عَلَیّ القالَة» [2] یا صادر شده و یا صادر نشده. اگر صادر شده و پیغمبر(ص) فرمود به نام من دروغ جعل میکنند معلوم میشود احادیث موضوع داریم. و اگر این روایت صادر نشده باشد همین دلیل بر جعل است، برای اینکه همین را از پیغمبر(ص) نقل کردند. لذا ایشان فرمود: این روایت چه صادر شده باشد چه صادر نشده باشد مضمونش حق است. یعنی معلوم میشود که به نام پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ احادیثی جعل میکنند.
پس هر روایتی چه معارض داشته باشد چه معارض نداشته باشد باید بر قرآن کریم عرضه شود. لذا اول ما باید خطوط کلی قرآن را ارزیابی کنیم، بعد روایت را بر قرآن عرضه کنیم.
...مهمتر از همه استدلال صدّیقه کبری ـ سلام الله علیها ـ در حضور همه مهاجر و انصار با اطّلاع وجود مبارک امام زمانش یعنی علی بن ابیطالب ـ سلام الله علیه ـ است. حضرت باخبر بود که وجود مبارک صدیقه کبری (س) چگونه دارند احتجاج میکنند. یکی از کسانی که این خطبه را حفظ کرد و نقل کرد زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ بود که این خطبه را حفظ کرده بود و برای دیگران نقل کرد. یکی از روات این خطبه زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ است.
الان شما ملاحظه بفرمایید این خطبه نورانی حضرت (س) از چند بخش تشکیل میشود و از چند جهت حضرت استدلال میکنند... بعد از حمد و ثنا و توحید الهی و وحی و نبوت و... به مسأله ارث میرسند که خطاب به مهاجر و انصار فرمود: «اَیُّهَا الْمُسْلِمُونَ! أَ اُغْلَبُ عَلى اِرثی؟ یا بن أبیقحافه! أفی کتاب الله ان ترث اباک و لا ارث أبی»؟ تو قرآن آمده که تو ارث میبری ولی من از پدرم ارث نمیبرم؟ «لقد جئت شیئاً فریا. أفعلى عمد ترکتم کتاب الله و نبذتموه وراء ظهورکم؟ اذ یقول: "و ورث سلیمان داود"؟ و قال فیما اقتصّ من خبر یحیی بن زکریا اذ قال: «فهب لى من لدنک ولیا، یرثنی و یرث من آل یعقوب»؟ پس این آیاتی است مربوط به انبیاء که ارث میبرند.
و همچنین «و قال: "و اولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فی کتاب الله"[6] و قال: "یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین"[7] و قال: "ان ترک خیراً الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف حقاً على المتقین"[8] و زعمتم أن لا حظوة لى و لا أرثُ من أبى؟! و لا رحم بیننا؟! أفخصّکم الله بآیة اخرج أبی منها»؟ یک آیهی خاصی داریم یا دلیل مخصوصی داریم که پدرم ارث نمیگذارد؟
بعد هم آن جمله جگر سوز را فرمود که مسأله در و پیکر زدن با [مصیبت و دردناک بودنِ] این جمله اصلاً قابل قیاس نیست (تأثر و گریه استاد) ...
فرمود: شما هیچ دلیلی ندارید که مرا از ارث، محروم کنید مگر اینکه بگویید معاذ الله ... نقل نکنم. [8]
خوب، بعد در جملههای بعدی خطبه را ادامه میدهند تا آنجا که به مردم خطاب کردند: «أَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأىً مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنتَدىً وَ مَجمَع» همهتان حاضرید میبینید که ارث مرا دارند "هضم" میکنند.
شما در خطبه 202 نهجالبلاغه میبینید وجود مبارک حضرت امیر (ع) وقتی میخواستند حضرت زهرا(س) را دفن کنند رو کرد به قبر مطهر پیغمبر (ص) و عرض کرد: «السلام علیک یا رسول الله عنی و عن ابنتک النازلة فی جوارک و سریعة اللحاق بک، قلّ یا رسول الله عن صفیّتک صبری ...» تا به این جمله که: «و ستنبّئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها...» این هضم همان است که در خطبه حضرت زهرا آمده ؛ «أَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّی » همهتان میبینید در روز روشن دارند ارث مرا میبرند؟ اینجا هم حضرت فرمود: «ستنبّئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها ، فاحفها السؤال و استخبرها الحال...»
...بنابراین این تفسیر که منظور از ارث، ارث مال است میشود محکَّم. عمومات و اطلاقات هم حاکماند و دلیل خاص هم تأیید میکند و تفسیری که از حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ شده است تبیین میکند.
..............................
پینوشتها :
1. سوره انعام ـ آیه 124 .
2. یا «ستکثر بعدی القالة علیّ» یعنی: « پیامبر اکرم ـ صلى الله علیه و سلم ـ فرمود: پس از من کسانی که دروغ بر من میبندند فراوان خواهند شد».
3. سوره نساء ـ آیه 11 .
4. سوره نمل ـ آیه 16 .
5. سوره مریم ـ آیههای 5 و 6 .
6. سوره انفال ـ آیه 75.
7. سوره نساء ـ آیه 11 .
8. سوره بقره ـ آیه 180 .
9. آن جمله جگرسوز که استاد نقل نکردند این است که: «أم تقولون: إنّ اهل ملّتین لا یتوارثان؟! اولست انا و ابى من اهل ملة واحدة؟» یعنی «مگر اینکه بگویید من مسلمان و بر دین پدرم نیستم» معاذ الله.
منبع : آینده