دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1826831
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
در محضر امام صداقت
آیت الله جوادی آملی
امام صداقت صادق سلام الله علیه گذشته از مزایای عامّه امامت و ولایت، ویژگی خاصی دارد که همانند هر یک از ائمه علیهم السّلام مظهر نامی مخصوص از اسماء حسنای حق‌اند. حضرتش که به صادق ملقّب شد، انسانها را به فراگیری صدق دعوت می‌کند و چنین می‌گوید : تعلّموا الصّدق قبل الحدیث (1)؛ قبل از سخن گفتن، ادب صداقت را بیاموزید.

 خواه سخن مربوط به امور نظری باشد، حقّ بگوئید؛ خواه مربوط به امور عملی باشد، صادق باشید. تا انسان میزان صدق نشد، آگاه نیست. وقتی به صداقت آگاه نشد، معیار سخن در اختیار او نیست. نه می‌تواند سخن بگوید، نه می‌تواند سخن سخنوران را بسنجد. زیرا معیار سخن، صدق است و این صدق با جان انسان صادق عجین است و تا روح صادق نبود، هرگز انسان میزان سخن نخواهد داشت.

 تعلّموا الصّدق قبل الحدیث. و این صدق چون همان حق است و تنها محور تشخیص حق، عقل است، حضرتش ما را به تعیین محور صدق که عقل است فراخواند؛ فرمود: دعامه الانسان العقل (2). یعنی زیر بنای حیات انسان، اندیشه است. اگر در مسائل نظر گفته‌اند ای برادر! تو همان اندیشه‌ای، در مسائل عمل نیز گفته‌اند که ای برادر! تو همان اراده و نیتی.

 یک انسان باید خوب بفهمد و فهمیده‌ها را خوب عمل کند. لذا امام ششم؛ هم ستون اندیشه را عقل می‌داند و هم ستون عمل را عقل می‌داند که عقل چیزی است؛ به یعبد الرّحمن و یکتسب الجنان (3). و این امامان، عقل منفصل امت اسلامی‌اند که در زیارت جامعه به پیشگاه شان عرض می‌کنیم: بکم یعبد الرّحمن(4). اگر عقل هر انسانی معیار عبادت اوست، امامان معصوم (علیهم السّلام) عقل امّت اسلامی‌اند، و اگر امّت اسلامی توفیق عبادت دارند، در پرتو ارتباط با امامان است که بهم یعبد الرّحمن.

 آنگاه برای اینکه انسان؛ هم در بعد نظر عاقلی نیرومند و هم در بعد عمل صاحب اراده‌ای قوی باشد، به همه ما آموخت: اصل المرء لبّه (5). یعنی انسان مرکب از دو حقیقت همسان به نام جسم و روح نیست. انسان یک حقیقت دارد که اصلش را روح و فرعش را بدن می‌سازد.

قدرت اراده یا قوت جسم؟

اگر در بلندای سخن امیر سخن علیّ بن أبیطالب علیه أفضل صلوات المصلّین می‌خوانید که ما قلعت باب خیبر بقوّه جسدانیّه و لا قوّه غذائیه و لکن بقوّه ملکوتیه و نفس بنور ربّها مضیئه(6)؛ روی قدرت اراده است. اگر حضرت فرمود: من در خیبر را با نیروی بدن نکندم، با قدرت اراده این در را از جای کندم؛ یعنی اگر اراده نیرومند شد، بدن توانمند می‌شود. قدرت روح است که بدن را نیرومند می‌کند، چه اینکه ضعف روح است که در بدن پیدا می‌شود.

این بیان امام صادق (سلام الله علیه) به هر انسانی دستور تقویّت اراده می‌دهد که به چیزی جز خدا نیندیشد. قدرت اراده در مسائل کمّی او نیست. آنکه در مسائل مادّی نیرومند است، این گرفتار ضعف اراده و قدرت بدن است. اینکه در گناه نیرومند است، چون اسیر است و انسان اسیر، ذلیل. آنکه ستم می‌کند، خواه ستم به خود، خواه ستم به غیر، او فرومایه است و انسان فرومایه از قدرت اراده محروم! فرمود: الظالم ذلیل؛ ستمکار فرومایه است. ذلّت در ظلم ظهور می‌کند و عزت در اطاعت جلوه می‌کند.

 فرمود: ظلم را جز انسان فرومایه، احدی نمی‌پذیرد. اگر ستم می‌کند، ذلیل است و اگر ستم می‌پذیرد، ذلیل. و قدرت اراده انسان را به عدل می‌خواند که نه سلطه‌گر باشد و نه سلطه‌پذیر؛ و اگر انسان توانست هر ستمی را در پرتو اتکای به قدرت حق حل کند، چرا از میدان وسیع اراده مدد نگیرد و بالا نیاید و دست ستم را از آستین ستمکار قطع نکند؟! که امام ششم فرمود: دعوه المظلوم تصعد الی السّماء (7). آه مظلوم و دعای ستم دیده به آسمان صعود می‌کند.

این کلمه طیّبه است؛ اگر خدا فرمود: الیه یصعد الکلم الطیّب (8)، امام ششم مبین قرآن است، می‌گوید: دعای انسان ستم دیده به آسمان می‌رود. این آسمان نه یعنی فضای بالا ! آن آسمانی که رزق ما آنجاست. و فی السّماء رزقکم (9). آن آسمانی که این آسمان‌ها در آنجاست. آن آسمانی که درهایش به روی مؤمنین باز است و هرگز به چهره کفار گشوده نمی‌شود. لا تفتّح لهم ابواب السّماء(10). آن آسمانی که فرشتگان خاصّ صاحبان آنهایند، گیرندگان وحی آسمانی‌اند، و اوحی فی کلّ سماء امرها (11). آن آسمان جای صعود دعای ستم دیدگان است. یعنی اگر یک کسی بداند دعای او به درون آسمان‌ها راه پیدا می‌کند، او هرگز ستم نمی‌پذیرد، چه اینکه حاضر نیست ستم بکند.

اینها را امام ششم به ما آموخت و راه تقویت اراده را که همان اصالت عقل است در میدان عبادت خلاصه کرد. به ما فرمود: تنها راه قدرت اراده، عبادت است. راهی برای نیرومند کردن نیت جز عبادت نیست. فرمود: آنچنان از خدا بترس که گویا خدا را می بینی.

منبع: کتاب نیوز
دسته ها : مذهبی - سخنرانی
پنج شنبه بیست و سوم 7 1388
بدترین مردم
امام علی (علیه ‌السلام):
شرُّ النّاسِ مَنْ یَرَی أنَّهُ خَیْرُهُمْ.
بدترین مردم کسی است که خود را بهترین آنها بداند.
The worst one of the people is the one who considers himself superior to others.
غررالحکم و دررالکلم، ص 195
دسته ها : مذهبی - احادیث
پنج شنبه بیست و سوم 7 1388
شعری زیبا، منسوب به امام صادق(ع)
تَعصِى الإله و أنت تُظهِرُ حُبَّه هَذا لَعَمرى فِى الفِعالِ بَدیعٌ

لَو کَانَ حُبُّکَ صَادِقاً لَأطَعتَهُ إنَّ المُحِبَّ لِمَن یُحِبُّ مُطِیعٌ

یعنی:

در حالى که به خدا اظهار محبت می‌کنی، گناه مى‌کنى؟ به جان خودم قسم که این، کار عجیبى است.

اگر محبت تو واقعى بود، باید خدا را اطاعت مى‏کردى، زیرا که عاشق، مطیع کسى است که به او علاقه دارد.

(بحار الانوار: ج47،ص24).
منبع : تابناک
دسته ها : مذهبی - شعر
چهارشنبه بیست و دوم 7 1388
آبروی آدم
همان امام غریبی که شانه اش خم بود
به روی شانه ی پیرش غم دو عالم بود
میان صحن حسینیه ی دو چشمانش
همیشه خاطره ی ظهر یک محرم بود
دل شکسته ی او را شکسته تر کردند
 شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بود
اگر تمام ملائک زگریه می مردند
به پای خانه ی آتش گرفته اش کم بود
حدیث حرمت او را به زیر پا بردند
اگر چه آبروی خاندان آدم بود
شتاب مرکب و بند و تعلل پایش
زمینه های  زمین خوردنش فراهم بود
مدینه بود و شرر بود و خانه ای ساده
چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود
امان نداشت که عمامه ای به سر گیرد
همان امام غریبی که شانه اش خم بود

سروده علی اکبر لطیفیان
دسته ها : ادبی - مذهبی - شعر
چهارشنبه بیست و دوم 7 1388
بوی خدا
امام کاظم علیه‏السلام:
کانَ یُعرَفُ مَوضِعُ سُجُودِ أبی عَبدِاللّه‏ِ بِطیبِ رِیحِهِ
سجده‌گاه امام صادق علیه‏السلام از بوى خوش آن شناخته مى‏شد . ‏
The place of prostration of Imam Sādiq was being known through its fresh smell.
الکافى ، ج 6 ، ص 511 .
دسته ها : مذهبی - احادیث
چهارشنبه بیست و دوم 7 1388
سیری در سیره امام صادق علیه السلام

جلوه‏های صدق اهل‏بیت‏علیهم السلام در صادق‏این خاندان به صورت ویژه بروز یافته است.این جلوه‏ها را در رفتار آن حضرت بهترمی‏توان درک کرد. آنچه بیش‏تر رواج یافته،ذکر «قال الصادق‏»هاست که به حق زیر ساخت‏فکری، فقهی و کلامی شیعه را تشکیل داده‏است اما در کنار توجه به گفته‏های آن‏حضرت، فصل دیگری را هم باید گشود; فصلی‏برای تامل وتوجه در رفتارهای آن امام‏علیه السلام وبهره‏گیری عملی از این رفتارها.

آنچه دراین نوشتار می‏آید، بخشی ازکردارهای امام صادق‏علیه السلام را منعکس می‏سازد.

1 - انفاق

هشام بن سالم می‏گوید: امام صادق‏علیه السلام‏هنگامی که تاریکی شب فرا می‏رسید، انبانی‏از نان و گوشت و پول را بر می‏داشت و بردوش‏می‏نهاد و به سوی نیازمندان شهر مدینه‏می‏شتافت و آن‏ها را میانشان تقسیم می‏کرد.آن‏ها او را نمی‏شناختند. زمانی که امامصادق‏علیه السلام رحلت کرد و آن انفاق‏های شبانه‏ادامه پیدا نکرد، نیازمندان فهمیدند که چه‏کسی هرشب به آن‏ها غذا و پول می‏داد. (1)

معلی بن خنیس می‏گوید: امام صادق‏علیه السلام باانبانی از نان بیرون آمد و من همراه او بودم. به‏اقامتگاه بنی ساعده رسیدیم. در آن جاگروهی خوابیده بودند. آن حضرت یک یا دونان بربالین هرکدام نهاد. به آخرین فرد که‏رسید، برگشتیم. پرسیدم: من به فدایت! آیااین‏ها حق را می‏شناسند (یعنی شیعه‏هستند)؟ امام‏علیه السلام فرمود: اگر حق رامی‏شناختند، نمک را نیز با آن‏ها به صورت‏مساوی تقسیم می‏کردم. (2)

در روایتی آمده است:

«کان الصادق‏علیه السلام یطعم حتی لایبقی‏لعیاله شی‏ء» (3)

امام صادق‏علیه السلام به فقیران اطعام می‏کرد تاآن جا که برای خانواده‏اش چیزی باقی‏نمی‏ماند.

2 - میانه روی

امام صادق‏علیه السلام - در ایام قحطی - دستورمی‏داد برای تهیه آرد گندم را با جو مخلوطکنند و می‏فرمود: من می‏توانم برای خانواده‏ام‏آرد گندم خالص تهیه کنم ولی دوست دارم درزندگی اندازه و حساب و کتاب را خوب رعایت‏کنم. (4)

3 - دوری از بخل

فضل بن ابی قره می‏گوید:

رایت اباعبدالله‏علیه السلام یطوف من اول اللیل‏الی الصباح و هو یقول: اللهم قنی شح‏نفسی فقلت: جعلت فداک ما سمعتک‏تدعو بغیر هذاالدعاء؟ قال: وای شی‏ء اشدمن شح النفس، ان الله یقول: «و من یوق‏شح نفسه فاولئک هم المفلحون‏» (5)

امام صادق‏علیه السلام را دیدم که از اول شب تاصبح، خانه خدا را طواف کرد و این دعا راخواند: خدایا! مرا از شر بخل نفسم برهان!گفتم: به فدایت‏شوم! از شما غیر از این دعا رانشنیدم؟ فرمود: چه چیزی بدتر از بخل‏نفس! بعد آیه «و من یوق شح نفسه...» راخواند.

4 - ادب بیماری

امام صادق‏علیه السلام هنگام بیمار شدن عرض‏می‏کرد:

«الله اجعله علة ادب لاعلة غضب.» (6)

بارخدایا! آن را بیماری ادب (و تنبه) قراربده، نه بیماری غضب (و خشمت).

5 - دعا هنگام پیش آمد ناگوار

«کان الصادق‏علیه السلام: اذاحز به امر جمع النساءو الصبیان ثم دعا و امنوا» (7)

امام صادق‏علیه السلام هرگاه به پیش آمد ناگواری‏برمی خورد، زنان و اطفال را جمع می‏کرد ودعا می‏کرد و آن‏ها آمین می‏گفتند.

6 - سجده بر تربت‏حسینی

«کان الصادق‏علیه السلام لایسجد الا علی تربة‏الحسین‏علیه السلام تذللا لله و استکانة الیه.» (8)

امام صادق‏علیه السلام جز برتربت‏حسینی سجده‏نمی‏کرد، تا در درگاه خداوند.

7 - دعا

«کان الصادق‏علیه السلام یدعو بهذاالدعاء: الهی‏کیف ادعوک و قد عصیتک و کیف‏لاادعوک و قد عرفت‏حبک فی‏قلبی...» (9)

امام صادق‏علیه السلام این دعا را می‏خواند: خدایا!چگونه تو را بخوانم، در حالی که تو را معصیت‏کرده‏ام و چگونه تو را نخوانم، درحالی که‏محبت تو را در قلبم احساس می‏کنم...

8 - روزه

«کان الصادق‏علیه السلام اذا صام لایشم الریحان‏فسئل عن ذلک فقال: انی اکره ان اخلطصومی بلذة.» (10)

امام صادق‏علیه السلام هنگامی که روزه می‏گرفت،ریحان را بو نمی‏کرد. از او علت این امر راپرسیدند. فرمود: من دوست ندارم که روزه‏ام‏را با لذت درهم آمیزم.

9 - زیارت امیرالمؤمنین‏علیه السلام

از صفوان جمال روایت‏شده است: با امامصادق‏علیه السلام وارد کوفه شدیم. امام فرمود: ای‏صفوان! شتر را بخوابان، که این جا نزدیک‏قبرجدم، امیرالمؤمنین‏علیه السلام است. امام فرودآمد، غسل کرد، جامه را تغییر داد، پا را برهنه‏نمود و فرمود: تو نیز چنین کن. به جانب نجف‏رفتیم. فرمود: گام‏ها را کوتاه بردار و سر را به‏زیر انداز. خداوند متعال برای هر گام که‏برداری، صد هزار حسنه می‏نویسد، صدهزارگناه را محو می‏کند، صدهزار درجه می‏بخشد،صد هزار حاجت را بر می‏آورد و ثواب هرصدیق و شهید را برای تو می‏نویسد. آن‏حضرت با دل آرام، تن آرام، تسبیح، تهلیل وتنزیه به جلو می‏رفت، تا رسیدیم به تل‏ها... برسر قبر رسید و اشک بر گونه هایش جاری شدوگفت: «انالله و انا الیه راجعون‏»; آن گاه‏برامیرالمؤمنین‏علیه السلام سلام کرد و... (11)

10 - زیارت حسینی

امام صادق‏علیه السلام در مسجد حنانه - که ازمساجد شریفه، نجف اشرف است.- امام‏حسین‏علیه السلام را به گونه‏ای خاص - که در مفاتیح‏الجنان ذکر شده است.- زیارت کرد و سپس‏چهار رکعت نماز خواند.

11 - دعا هنگام سفر

امام صادق‏علیه السلام هنگام سفراین دعا رامی‏خواند:

«اللهم خل سبیلنا و احسن تسییرنا واعظم عافیتنا» (12) ; خدایا! راه را برما بگشای وگزارش ما را نیکوگردان و عافیت ما را بزرگ‏ساز.

امام صادق‏علیه السلام هرگاه پای در رکاب می‏نهاد،می‏گفت: «سبحان الذی سخرلنا هذا و ما لناله مقرنین‏». نیز هنگام سفر هفت‏بار تسبیح‏می‏کرد، هفت‏بار حمد خدا می‏نمود و هفت‏بارلااله الا الله می‏گفت. (13)

12 - صبح

در روایت آمده که امام صادق‏علیه السلام صبح که‏می‏شد، می‏گفت:

«بسم الله و بالله و من الله و الی‏الله وفی‏سبیل الله و علی ملة رسول الله‏صلی الله علیه وآله‏اللهم الیک اسلمت نفسی و الیک فوضت‏امری و الیک توجهت وجهی و علیک‏توکلت‏یارب العالمین...» (14)

13 - صدقه

در روایت آمده است:

«انه کان یتصدق بالسکر فقیل له:اتتصدق بالسکر؟ قال نعم انه لیس شی‏ءاحب الی منه و انا احب ان یتصدق با حب‏الاشیاء الی.» (15)

امام صادق‏علیه السلام شکر را صدقه می‏داد. ازآن‏حضرت سؤال شد: آیا شما شکر را صدقه‏می‏دهید؟ فرمود: بلی. هیچ چیز نزد من‏دوست داشتنی‏تر از شکر نیست. من دوست‏دارم که محبوب‏ترین چیز را صدقه دهم.

14 - عزاداری برای امام حسین‏علیه السلام

طفلی شیرخوار را در مجلس عزاداری‏امام‏حسین‏علیه السلام نزد امام صادق‏علیه السلام آوردند.امام صادق‏علیه السلام طفل را بغل کرد و گریه‏اش‏شدت یافت. (16)

امام صادق‏علیه السلام به ابوهارون شاعر فرمود:شعری درباره حسین‏علیه السلام بخوان. او شعری‏درباره آن حضرت خواند. امام فرمود: آن گونه‏که در جمع خود می‏خوانی، بخوان. ابوهارون‏قصیده‏ای را با سوز خاصی خواند. امام باصدای بلند گریست. صدای زنان نیز از پس‏پرده برخاست. (17)

15 - حضور قلب در نماز

ابوایوب می‏گوید: «کان ابوجعفرعلیه السلام وابوعبدالله‏علیه السلام اذا قاما الی الصلاة تغیرت‏الو انهما حمرة و مرة صفرة کانما یناجیان‏شیئا یریانه.» (18)

امام باقر و امام صادق‏علیهما السلام آن گاه که به نمازمی‏ایستادند، رنگ چهره آنان تغییر می‏کرد;گاه سرخ می‏شد و گاه زرد. گویا با کسی که او رامی‏بینند، سخن می‏گویند.

امام صادق‏علیه السلام در نماز، قرآن تلاوت کرد وبیهوش شد. بعد از به هوش آمدن، از امام‏سؤال شد: چرا بی‏هوش شدی؟ امام فرمود:معنای آیات مرا بی‏هوش کرد. من آیات راتکرار کردم و در حالتی قرار گرفتم که گویاآیات را از کسی که آن را نازل کرده است،می‏شنیدم. (19)

امام صادق‏علیه السلام هنگامی که برای نماز خارج‏می‏شد، می‏گفت:

«اللهم انی اسالک بحق السائلین لک وبحق مخرجی هذا فانی لم اخرج اشرا و لابطرا و لا رئاء و لا سمعة و لکن خرجت‏ابتغاء رضوانک و اجتناب سخطک فعافنی‏بعافیتک من النار.» (20)

پی‏نوشتها:

1 - میزان الحکمة، ج 5، ص 332.

2 - وسایل الشیعه، ج 9، ص 408.

3 - کشف الغمه، ج 2، ص 430.

4 - فهرست روایات فقهیه، ج 1، ص 841.

5 - میزان الحکمة، ج 5، ص 33.

6 - مستدرک، ج 2، ص 162.

7 - بحارالانوار، ج 90، ص 394.

8 - وسایل الشیعه، ج 5، ص 366.

9 - امالی، شیخ صدوق، ص 438.

10 - وسایل الشیعه، ج 7، ص 67.

11 - ر.ک: مفاتیح الجنان.

12 و 13 - من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 271.

14 - مکارم الاخلاق، ص 279.

15 - وسایل الشیعه، ج 9، ص 471.

16 - مجله کوثر، شماره 26، ص 26.

17 - همان، به نقل از وسایل الشیعه، ج 14، ص‏593.

18 و 19 - میزان الحکمة، ج 5، ص 385.

20 - بحارالانوار، ج 81، ص 19.

دسته ها : مذهبی - مقالات
سه شنبه بیست و یکم 7 1388
آبروی آدمهمان امام غریبی که شانه اش خم بودبه روی شانه ی پیرش غم دو عالم بودمیان صحن حسینیه ی دو چشمانشهمیشه خاطره ی ظهر یک محرم بوددل شکسته ی او را شکسته تر کردند شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بوداگر تمام ملائک زگریه می مردندبه پای خانه ی آتش گرفته اش کم بودحدیث حرمت او را به زیر پا بردنداگر چه آبروی خاندان آدم بودشتاب مرکب و بند و تعلل پایشزمینه های  زمین خوردنش فراهم بودمدینه بود و شرر بود و خانه ای سادهچه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بودامان نداشت که عمامه ای به سر گیردهمان امام غریبی که شانه اش خم بود

سروده علی اکبر لطیفیان
دسته ها : ادبی - مذهبی - شعر
سه شنبه بیست و یکم 7 1388

دوران ‏امام صادق (ع) دوران‌گذار جامعه اسلامی

 سیدعلیرضا واسعی

برای تشریح دوران امام‌صادق و فضای خاص ایجاد ‏شده در زمان امامت حضرت صادق‌(ع) باید تاریخچه کوتاهی از خلافت و حکومت پس ‏از دوران پیامبر اعظم (ص) را در نظر گرفت؛ رقابت‌های قومی و مذهبی در جامعه ‏نوپیدای اسلامی پس از پیامبر‌(ص) که در‌ آغاز تنها جنبه دینی و مذهبی آن مردم را تحت‌تأثیر ‏قرار می‌داد به دلیل عدم‌ضدیت ظاهری با دین مشکل خاصی را ایجاد نمی‌کرد ولی با ‏گذشت زمان این ذهنیت تفاوت یافت و جریانات قومی و قبیله‌ای سبب نشستن بر کرسی ‏خلافت ‌شد البته این رقابت قومی در میان اعراب، تاریخی بود. این جریان قومی بسیار آرام توانست آنچه را که مسلمانان حتی به ‏مخیله خود نیز راه نمی‌دادند یعنی خلافت بزرگترین دشمنان اسلام بر مسلمانان را در ‏جامعه غالب کند و با اصرار بر آن سلسله حکومتی را به نام بنی‌امیه که از نام پدربزرگ ‏معاویه اقتباس شده بود، در جامعه حاکم کند. ‏

سلسله بنی‌امیه با این تئوری که هدف یعنی ‏خلافت بر مسلمین و جامعه اسلامی هر نوع وسیله‌ای را توجیه می‌کند در طول یک قرن ‏حکومت یعنی از سال 40 هجری شمسی و شهادت امیرالمؤمنین (ع) فجایع و کشتارهای ‏زیادی را به بار آوردند. فضای اختناق و کشتار تنها در ‏یک حکومت ظاهری خلاصه و در خفا سبب ایجاد و سازماندهی جریاناتی علیه حکومت ‏می‌شد که علویان به عنوان تنها گروهی که از پشتوانه تئوریک علمی و معنوی مطلوبی از ‏ناحیه ائمه (ع) برخوردار بودند بیشترین نقش را داشتند. ‏

به تدریج، رقابت‌های پنهانی و بروز خارجی آنها علت اصلی باز شدن فضای اجتماعی و ‏فرهنگی جامعه شد؛ اعمال محبت‌‌آمیز و اصلاح‌گرایانه عمربن عبدالعزیز ‏در اوایل قرن اول نظیر ممنوعیت لعن به حضرت امیر‌(ع) بر روی منبرها، ‌زاده بستر‌هایی ‏بود که در جامعه آن روز پدید آمد و تحت رهبری ائمه‌(ع) حکومت جامعه را در طول یک قرن بعد ‏به عده‌ای دیگر می‌سپارد. ‏

آغاز خلافت عباسیان و همزمانی آن با دوران امامت امام‌صادق‌(ع) ‏نوعی دوره‌گذار است که طرح شعارهایی که مطلوب شیعیان و جزو اهداف ایشان بود علت اصلی ایجاد بستر ‏مناسبی برای فعالیت‌‌های روشنگرانه‌‌ای بود که جزو اصلی‌ترین وظایف امامان است. این تحلیل غلط است که برخی معاصرین عدم فعالیت سیاسی را نقصی برای امام معصوم‌(ع) می‌دانند و لازمه پیامبری و امامت را ورود به عرصه‌های سیاسی می‌دانند، در حالی ‏که امام به معنای پیشوا و فردی است که وظیفه دارد انسانها را به راه درست هدایت کند ‏و در این مسیر گاهی نیاز به سکوت، گاهی فعالیت فرهنگی، گاهی فعالیت سیاسی و اجتماعی ‏و گاهی همچون رئیس مذهب جعفری به فعالیتی صرفاً علمی است.

فضای باز اجتماعی همواره زمینه‌های بروز اندیشه‌ها را فراهم می‌کند ‏به طوری که در دوران باز انتقال حکومت اموی به عباسی و سالهای آغازین حکومت ‏عباسیان افراد مختلف توانستند با طرح دیدگاه‌های خود که در برخی موارد همچون ‏معتزلیان که معتقد به حاکمیت مطلق فرد و تحلیل و سنجش همه امور با عقل بشری ‏هستند و کاملاً مخالف با اندیشه اسلامی بود، دانشمندان اسلامی را به چالش بکشند و ‏در همین بستر پدید آمده، ششمین امام شیعه به عنوان دانشمندی بی‌بدیل در این مسیر ‏گام نهاد و تشیع توانست از آن دوران آبشخور صاف و زلالی را پیدا کند تا همواره ‏تشنگان حقیقت را از آن سیراب کند. ‏

یکی از منحصر به فرد‌ترین روش‌های امام صادق (ع) در تبیین مسائل حکومتی و وظایف امام‌گونه‌اش مباحث و مناظرات ایشان بود؛ هنگامی ‏که امام به شبهات مطروح پاسخ می‌دادند درهای جدیدی از دین به سوی مردم گشوده ‏می‌شد در این حالت یعنی ایجاد بسترها و فضاهای باز علمی و تضارب آرا، تحقیق ‏و پاسخگویی ظاهر می‌شود و علم تولید می‌گردد.

علاوه بر این شیوه بنیادی امام، یکی دیگر از عوامل تحقق تولید علم، خارج کردن فکر محققین از ‏دغدغه‌های معیشتی و سیاسی است و فضای باز سیاسی دوران ‏امام صادق (ع) و طرح شعارهایی که عباسیان در ابتدای خلافت خود مطرح می‌کردند به ‏همراه برخی نقل‌های تاریخی نشان از رفاه و آسایش نسبی در جامعه آن روز دارد که این مسئله به جنبش نرم‌افزاری متولد شده در دوران امام باقر (ع) و تداوم‌یافته در دوران امام صادق (ع) بسیار کمک کرده است.

از سویی طرح اندیشه‌ها، اصول و ارزش‌هایی که انسان را به مقام شایسته او ‏می‌رساند، تکلیف امام معصوم است و اهداف بلند امام در حرکت ‏فرهنگی یعنی پرورش انسان‌ها؛ ولی باید توجه داشت که علی‌رغم گونا‌گونی و تنوع ‏آموزش‌های امام و وجود شاگردانی ممتاز در علوم مختلف همچون فیزیک، شیمی، نجوم، طب، ‏علم کلام و... یک وجه مشترک میان تمام این آموزه‌ها وجود داشت که آن هدفمندی ‏امام برای رساندن انسانها به کمال است. ‏

در واقع می‌توان گفت امروز گمشده تعلیم و تربیت در سطوح مختلف در کشور، ‏به علت نبود هدفمندی است؛ دانش‌آموزان از همان شروع به تحصیل تنها دغدغه ‏قبولی در کنکور، راهیابی به دانشگاه و تأمین شغل را دارند، طلاب هم به نسبت ‏کمتری از دانش‌آموزان با دغدغه معیشت از هدف اصلی انسان یعنی رسیدن به کمال که ‏از راه اسلام‌شناسی و فراگیری علوم حاصل می‌شود دور شده‌اند و با این تفکر به سمت ‏نویسندگی و تبلیغ روی می‌آورند که متولیان آموزش و پژوهش کشور باید با احاطه بر این نکته و رفع این معضل راه آموزش و تحقیق مفید را برای طالبانش باز کنند؛ همان‌طور که قرن‌ها قبل ششمین امام شیعیان و رئیس مذهب تشیع چنین رفتاری را پایه‌گذاری کرد؛ رفتاری که نتیجه آن نهضت عظیم تولید علم و عالم و صدور اسلام ناب بود.

مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره پژوهشگاه فرهنگ و علوم ‏اسلامی

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : مذهبی - مقالات
سه شنبه بیست و یکم 7 1388
دعا
امام صادق (علیه السلام):
عَلَیْکُمْ بِالدُّعاءِ فَاِنّکُمْ لا تُقَرَّبُونَ بِمِثْلِهِ.
دعا کنید؛ زیرا با هیچ چیز به مانند دعا، به خدا نزدیک نمى‌شوید.
I recommend you to invocation, because you can not get nigh to Allah by any means like it.
کافی، ج 2، ص 467
دسته ها : مذهبی - احادیث
سه شنبه بیست و یکم 7 1388

انتقاد از خطبه نمازجمعه سید احمد خاتمی

 علیرضا بهشتی شیرازی در پارلمان نیوز نوشت:

 

حجت الاسلام  والمسلمین  سید احمد خاتمی در نماز جمعه این هفته تهران به سخنان مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت اگر عملی انجام دادید که بیگانگان از شما خشنود شدند بدانید کار شما خطا بوده است؛ این یک معیار است، یک معیار ساده.

با این وجود او به فاصله ده دقیقه بعد از این کلمات تاییدات کارکنان عالیرتبه وزارت خارجه آمریکا را سندی بر پیروزمندانه بودن عملکرد فرستادگان ایران در مذاکرات ژنو معرفی کرد. از نظر امام جمعه موقت تهران شهادت آقای بولتون و یا اظهار نظر شبکه خبری سی‌ان‌ان کمترین لطمه‌ای به معیار ساده‌ای که وضع کرده است نمی‌زند.

ایرادات خطبه های این جمعه همین یک مورد نبود. خطیب در سخنان خود حداقل دوبار خودش را به تقوای الهی سفارش کرد، منتهی این توصیه‌ها تاثیری نداشت. او به روایتی از صادق آل محمد (ص) استناد کرد که آن امام همام هیچ‌گاه یارانش را وداع نمی‌فرمود الا این که آنان را به راستی در گفتار و ادای امانت فرامی‌خواند.

آقای خاتمی با وجود اطلاع از این روایت تنها پنج دقیقه بعد از خواندن آن مدعی شد تعداد هواداران جنبش سبز در راهپیمایی روز قدس سه الی چهار هزار نفر بیشتر نبود؛ نمونه‌ای مثال‌زدنی از راستی در گفتار. نمی‌شود این خلاف واضح را حمل بر بی‌اطلاعی ایشان کرد.   آیا همان گوشه کوچک از جمعیت که صدایشان از خیابان 16 آذر تا میکروفون سخنران قبل از خطبه‌ها می‌رسید سه چهار هزار نفر بودند؟

آقای سید احمد خاتمی! اگر مخالفان شما به راستی سه چهار هزار نفرند چرا این قدر به خود زحمت می‌دهید؟ یک مجوز گردهم‌آیی در محلی خارج از شهر که امکانات لازم برای شمارش غیرقابل تردید داشته باشد - مثلا ورزشگاه آزادی - برایشان صادر کنید و بعد با شانزده دوربین، کمی جمعیتشان را به رخ تمامی جهان بکشید تا ماجرا تمام شود. می‌ترسم خودتان هم بدانید این حرف‌ها حقیقت ندارد و بگویید الحرب خدعه(جنگ تمامش فریب‌دادن است).

منبع : خبر آن لاین

دوشنبه بیستم 7 1388
استغفار
امام علی (علیه السلام):
عَجِبتُ لِمَنْ یَقنَطُ ومَعهُ الاستِغفارُ!
در شگفتم از کسى که آمرزش‌خواهى را دارد و با این حال نومید می‌شود.
I am surprised at the one who despairs whilst he has [the ability to seek] forgiveness!
نهج البلاغه: حکمت 87
دسته ها : مذهبی - احادیث
دوشنبه بیستم 7 1388
X