دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1826802
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
حسین پناهی تجسم یک مهربانی معصوم بود و این امر را بسیاری از افرادی که به نوعی با وی یا هنرش در ارتباط بوده اند باور دارند.
به گزارش خبرنگار مهر در کرج، حسین پناهی دژکوه در ۱۳۳۵ در روستای دژکوه از توابع شهرستان سوق در استان کهگیلویه و بویراحمد متولد شد، تحصیلات ابتدایی را در همان روستا گذراند و دوران دبیرستان را در شهر بهبهان طی کرد.

سپس به تحصیل در مدرسه آیت الله گلپایگانی در قم پرداخت و دوره چهارساله هنرجویی در مدرسه آناهیتا را نیز پشت سر گذاشت، سپس به فعالیت در عرصه سینما پرداخت و بازیگری در تلویزیون را نیز تجربه کرد.

پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. با پخش نمایش دو مرغابی درمه از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی می کرد، خوش درخشید و با پخش نمایشهای تلویزیونی دیگر خود طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.

نمایشهای دو مرغابی درمه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، به درخواست مردم چندین بار از تلویزیون پخش شد.

پناهی؛ ترکیبی از سادگی، خلوص و طنزی تلخ

پناهی در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد از پرکارترین و خلاقترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود و به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن و سادگی و خلوصی که از رفتارش می بارید و نیز طنز تلخش، بازیگر نقشهای خاصی بود.

پناهی در سال ۶۷ برای بازی در فیلم "در مسیرتندباد" کاندید جایزه بهترین بازیگر نقش دوم شد، ضمن اینکه در سال ۶۹ برای بازی در فیلم "سایه خیال" که بر مبنای شخصیت او نوشته شده بود، نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد و در سال ۷۱ برای بازی در فیلم مهاجران نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش دوم شد و دیپلم افتخار جشنواره نهم فجر را برای بازی در فیلم سایه خیال دریافت کرد.

با وجود کارنامه سینمایی و تلویزیونی حسین پناهی، به نظر می رسد وی بیشتر شاعربود و این شاعرانگی در ذره ذره جانش نفوذ داشت، ضمن اینکه آثار مختلف ادبی وی نیز از این امر حکایت می کند.


پناهی در"آژانس دوستی"؛ ساده و صمیمی

یکی از آثاری که پناهی در آن ایفای نقش کرده، سریال "آژانس دوستی" است. پناهی در این سریال نقش راننده ای ساده، تنها و شوریده حالی را بازی می کرد که البته بر اساس نظر بسیاری از کسانی که پناهی را می شناختند، وی در زندگی واقعیش هم همین گونه ساده بوده است.

شاید آنچه بیش از هر چیز دیگری باعث می شد پناهی به دل بنشیند، لحن صحبت کردن ساده اش، نگاه معصومش به زندگی و چهره دوست داشتنیش بود.

صفا، صمیمیت و صداقتی که در شعرها و نوشته های زنده یاد پناهی بود قابل وصف نیست و شاید دلیل این امر این است که این نوشته ها از دل پناهی می آمد و آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.

پناهی؛ یک روستایی ساده و مهربان، تجسم صمیمیت روستا

پناهی متولد یکی از روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد بود و به راستی تا آخر عمر هم نتوانست صفا و سادگی دل یک روستایی را با هیچ چیز دیگری عوض کند که روستاییان به سبب انس با طبیعت مهربانترند و چه داشته ای باارزشتر از مهربانی.

شعرها و حرفهای حسین پناهی صادقانه بود و همین باعث می شد که به دل بنشینند. جنس حرفهایش از جنس همان حرفهایی بود که شازده کوچولوی "آنتوان دوسنت اگزو پری" می زد.

همان شازده کوچولویی که با دیدن یک جعبه ای که سه سوراخ داشت به فکرش می رسید که "ممکنه خونه یک بره باشه"و همیشه از خودش می پرسید "این آدم بزرگا چقدر عجیبن؟!"و در نهایت همه فکر و ذکرش گلی بود که تازه در سیاره اش سبز شده بود.

کارنامه درخشان هنر پناهی

گذرگاه، گال، تیرباران، هی جو، نار و نی، در مسیر تندباد، ارثیه، راز کوکب، مهاجران، چاووش، سایه خیال، اوینار، هنرپیشه، مرد ناتمام، روز واقعه، آرزوی بزرگ، قصه‌های کیش (اپیزود اول، کشتی یونانی)، بلوغ، مریم مقدس و بابا عزیز از آثار سینمایی هستند که پناهی در ان ایفای نقش کرده است.

گرگها، آواز مه، محله بهداشت، بی بی یون، روزی روزگاری، مثل یک لبخند، ایوان مدائن، خوابگردها، هشت بهشت، قهرمان کیه، امام علی(ع)، همسایه‌ها، آژانس دوستی، دزدان مادر بزرگ، آینه خیال، کوچک جنگلی، آشپزباشی، روزگار قریب، آقا فرمان، یحیی و گلابتون، شلیک نهایی، رعنا نیز مجموعه های تلویزیونی است که پناهی در آنها بازی کرده است.

همچنین این هنرمند در چند تله تئاتر نیز به ایفای مقش پرداخته و چندین تالیف نیز دارد که "من و نازی"، "ستاره"، "چیزی شبیه زندگی"، "دو مرغابی در مه"، "گلدان و آفتاب"، "پیامبر بی کتاب" و "دل شیر" از این جمله است، ضمن اینکه دو نوار با شعر و صدای حسین پناهی نیز منتشر شده است که "سلام خداحافظ" و "ستارها" نام دارند.


تداوم سادگیها و صمیمیت پناهی در جهانی دیگر

حسین پناهی سرانجام در 14 مردادماه 83 به دیدار معشوق حقیقی شتافت و رفت تا سادگیها و صمیمیتش را را در جهانی دیگر تداوم بخشد و چه زیبا از بهشت و مادر گفت که "به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد."

پناهی رفت اما نگاه ساده و معصومش همواره در خاطرات ما قاب گرفته شد. او رفت و هنردوستان را با افسوسی بزرگ تنها گذاشت که چرا زمانی متوجه ارزشهای چنین انسانهای ساده دل و عاشقی می شویم که دیگر در میان ما نیستند، شاید این رسم زمانه است که آنها که بیشتر می ارزند غریب ترند و تا وقتی هستند، متوجه شان نمی شویم.

... و چه زیبا و ساده بر سر مزار پناهی نوشته اند:
"حسین پناهی
شاعری...
نویسنده ای...
بازیگری...
کارگردانی...
و انسانی...
که آمد شهریور 1335
و رفت مرداد 1383

منبع : بازیاب

دسته ها : ادبی - مقالات
پنج شنبه پانزدهم 5 1388

انحلال هرچه زودتر وزارت رفاه به نفع کشور است

جامعه > دیدگاه ها  - دکتر علیرضا مرندی

مدتی است که در مصاحبه‌هایم با رسانه‌ها تأکید می‌کنم اساس تشکیل وزارت رفاه اشتباه بوده. عده‌ای می‌پرسند چرا و عده‌ای دیگر نظرشان این است که این کار بازگشت به عقب و هدررفتن هزینه‌ها و فرصت‌هاست.

حقیقت این است که ایرانی‌ها اهل کار گروهی نیستند اما تک‌تک خوب کار می‌کنند. ما در کوتاه مدت و برای اینکه پروژه‌ای سریع‌تر به سرانجام برسد، باید کاری کنیم که نیاز به همکاریمان به حداقل برسد. هرچه به هم وابسته‌تر شویم کار مشکل‌تر می‌شود. مثلاً آن زمان جهاد کشاورزی نبود و جهاد سازندگی بود و یک ایده این بود که خدمات جهاد سازندگی بیاید در شبکه‌های درمانی هر روستا، بعد پست را به اینها اضافه کنیم و اینها با هم همکاری کنند. یعنی یک مرکز باشد برای انجام چند کار نه اینکه هر کدامشان یک مرکز جداگانه داشته باشند. اما این ایده هرگز محقق نشد.

مثال دیگرش این است که توی دانشگاه‌ها می‌بینید که هر استادی برای خودش یک مرکز تحقیقات درست کرده. یک ساختمان عظیم چند میلیاردی با امکانات و تجهیزات مدرن و آزمایشگاه‌های پیشرفته برای انجام یک کار تحقیقاتی که یا اتفاق نمی‌افتد یا اگر هم این کار انجام بگیرد کشورشمول نیست. به نظر می‌رسد بخش عمده اینها هزینه کردن اضافی است و اگر هر دانشگاه یک مرکز تحقیقات پیشرفته داشته باشد همه اساتید و محققان بیایند در این مرکز دور هم جمع شوند جلوی میلیاردها هزینه گرفته می‌شود.

پس حرف ما این است که هرچه وزارتخانه درست شود کاری از پیش نمی‌رود. اینکه یکجا سیاستگذاری می‌کند، هزینه‌اش با دیگری است، یا این وزارتخانه طرحی را پیشنهاد می‌دهد که در تضاد کامل با سلیقه آن وزار‌تخانه است، مشکل درست می‌کند و نتیجه همین می‌شود که حالا می‌بینید.

واقعیت تلخی است، اما ما ایرانی‌ها، تضاد فردی‌مان مانع پیشرفت و حتی انجام کار می‌شود. کمااینکه این اتفاق الان دارد بین وزارت رفاه و وزارت بهداشت می‌افتد. بازهم می‌گویم هر روزی که وزارت رفاه منحل شود به نفع کشور است.

عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس

منع : خبر آ لاین
چهارشنبه جهاردهم 5 1388
مشکل اثبات اول ماه قمری حل شد
در مقاله‌ای که توسط دکتر سید محمد نوربخش و مهندس مهرداد رجبی برای «تابناک» ارسال شده آمده است:

از آنجایی که وحدت در دین اسلام بسیار مهم بوده و از جمله مواردی که سبب تقویت این امر می‌شود هماهنگی بین تقویم اسلامی، اعیاد و ایام شرعی (عید فطر، عید قربان و شب‌های قدر) بین مسلمانان جهان است که نیازمند تشخیص صحیح اول ماه قمری می‌باشد.
عمدتا بر اساس نظر علمای دینی شیعه و سنی، تشخیص اول ماه قمری بر پایه رویت هلال ماه نو می‌باشد که منجر به برخی مشکلات و سبب عدم هماهنگی در مورد روزهای شرعی بین مسلمانان جهان شده است.

از جمله این مشکلات:
1- رویت هلال اول ماه به علت کوچک بودن آن و ضرورت مشاهده‌اش قبل از غروب آفتاب تقریبا غیرممکن می‌باشد.
2- بالاتر از عرض جغرافیایی 65 درجه شمالی و جنوبی که خورشید ماه‌ها غروب نمی‌کند (مانند سوئد، دانمارک) رویت هلال ماه نو قبل از غروب آفتاب غیرممکن است.

در راستای ارائه راهکارهایی مناسب جهت رفع مشکلات مذکور، پژوهشی پیرامون حرکات ظاهری ماه و خورشید و برخی پدیده‌های نجومی مربوط به آن مانند ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی، انجام شده است که در ادامه بیان می‌گردد.

برای انجام این پژوهش تیم تخصصی تشکیل شد و پس از مطالعه روی مسائل نجومی و فقهی و قرآنی با لطف خدا راهی بر ما آشکار شد که برای اثبات اول ماه قمری نیازی به رویت هلال ماه در اول ماه قمری نداریم و میتوانیم از روشهای دیگری که بسیار دقیقتر هم هستند استفاده برد. پس از حصول نتیجه برای اطمینان از درستی کار، نتایج کار با تعداد بسیار زیادی از مراجع شیعه داخل و خارج از کشور در میان گذاشته شد تا نظراتشان شنیده شود. خلاصه این پژوهش در زیر آورده شده است.

یافته‌های علمی:
همانطور که می‌دانیم، ماه بطور متوسط در هر 52/29 روز یک بار به دور زمین می‌گردد. که در طول این مسیر به واسطه گردش ماه به دور زمین، زاویه بازتاب نور خورشید از سطح ماه به زمین تغییر نموده و در نتیجه ماه به شکلهای مختلفی از جمله قرص کامل، قرص نیمه و هلال دیده می‌شود.

امروزه با استفاده از مشاهدات نجومی دقیق و با تکنیک‌های پیشرفته‌ای مانند Lunar Laser Ranging ـ LLR ـ که با ارسال امواج لیزری به سطح ماه و دریافت امواج انعکاس یافته توسط منشورهای مستقر در سطح ماه، مدار دقیق ماه و موقعیت مرکز جرم ماه در هر لحظه با خطایی کمتر از، حدود 5 سانتیمتر برای ما مشخص و معلوم می‌شود. براین اساس، بدون در نظر گرفتن شکل ماه از سطح زمین، می‌توان حرکت منظم ماه به دور زمین را مبنای یک تقویم قرار داد. چنین تقویمی که تقویم قمری نام دارد، تقریبا همانند تقویم‌های شمسی دقیق بوده و در بسیاری از کشورهای غیر مسلمان جهان که اعیاد مذهبی آن‌ها بر اساس تقویم قمری می‌باشد، بدون هیچ گونه مشکلی به کار می‌رود.

تقویم قمری اسلامی براساس حرکت ماه درمدار خود به دور خورشید طراحی شده است؛ که با درنظر گرفتن تعاریف دقیق موجود در تقویم قمری واستفاده از تکنولوژی روز و ابزار مدرن در کنار فقه اسلامی، می‌توان نسبت به رفع مشکلات ذکر شده اقدام نمود.

تعریف لحظه ماه نو وماه کامل:
چنانچه تصویر زمین و ماه وخورشید را بصورت سه نقطه مادی بر روی یک صفحه شامل مدار حرکت زمین بدور خورشید ( صفحه اکلپتیک ) در نظر بگیریم ؛ در هر گردش کامل ماه به دور زمین یا هر ماه قمری، دو بار تصویر این سه نقطه روی صفحه مذکور در امتداد یک خط راست قرار می‌گیرند. در این دو حالت، چنانچه تصویر ماه نقطه میانی باشد، به این لحظه ماه نو گفته می‌شود. در این لحظه چون هیچ نوری از سطح ماه به سمت زمین بازتابیده نمی‌شود، ماه از سطح زمین قابل رویت نخواهد بود. در حالت دوم، چنانچه تصویر زمین نقطه میانی را تشکیل دهد، به این لحظه ماه کامل گفته می‌شود. در این لحظه، چون ماه تمامی نور تابیده شده از خورشید به آن را به زمین بازمی تاباند، از سطح زمین به شکل قرص کامل دیده می‌شود.

بنابراین زمان ماه نو یا ماه کامل را می‌توان با در اختیار داشتن موقعیت دقیق زمین، ماه و خورشید در فضا، دقیقا تعیین نمود (با خطایی کمتر از چند ثانیه).

1- ماه گرفتگی‌ها (خسوف) همیشه بدون استثناء وسط ماه قمری رخ می‌دهد:
کاملا واضح است که ماه گرفتگی نیز در صورت واقع شدن سه جرم ماه، زمین و خورشید بر روی یک خط راست در فضا رخ می‌دهد، در این حالت نیز با در نظر گرفتن شرط لازم برای وقوع ماه گرفتگی می‌توان دریافت که این پدیده تنها در زمان ماه کامل رخ می‌دهد. در نتیجه، وقوع ماه گرفتگی معیاری کاملا آشکار برای به نیمه رسیدن طول ماه قمری می‌باشد. بطوری که مدت ماه قمری را به دو قسمت کاملا مساوی مانند دو کفه مساوی ترازو تقسیم می‌کند که اضافه شدن در یک طرف، باعث کم شدن در طرف دیگر می‌شود و کم شدن یک طرف، اضافه شدن طرف دیگر را به همراه دارد. ماه در کاملترین حالت گرفتگی آن در محلی از کره زمین که ساعت 24:00 نیمه شب است قرار می‌گیرد که در این لحظه خاص ماه دقیقا نیمی از مسیر خود را پیموده و در وسط طول ماه قمری قرار گرفته است.

سوره انشقاق آیه 17 الی22 قرآن کریم
وَ الَّیْلِ وَ مَا وَسَقَ(17) و به شب و آنچه فراگیرد
وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ(18) و به ماه گاهى که تمام شود
لَترَْکَبنُ‏َّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ (19) که هر آینه سوار گردید پشتى بر پشتى (طبقه‏اى پس از طبقه‏اى)
امروز میتوانیم بگوییم از مصادیق آیه این است: که در زمان ماه گرفتگی ما در حالیکه سوار بر زمین هستیم زمین، ماه را همانند طبقی بر طبقی می‌پوشاند که هیج نوری از خورشید به ماه نمی‌رسد وماه کاملا تاریک دیده میشود)

سوره مدثر آیه 32 الی 35 قرآن کریم.
کلاََّ وَ الْقَمَرِ(32) سوگند به ماه.
وَ الَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ(33) سوگند به شب هنگامی که روبگرداند. (امروز میتوانیم بگوییم از مصادیق آیه این است که از وقتی که ماه گرفتگی به حد کامل رسید و دقیقا 24 نیمه شب است و آن لحظه، زمانی است که شب نصف می‌شود و یا به همان عبارت قرآن شب رو برگرداند)
وَ الصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ(34) سوگند بامدادان هنگامی که بدرخشد.( امروز میتوانیم بگوییم از مصادیق آیه این است که ماه گرفتگی حدودا 2 ساعت بعد از نیمه شب تمام می‌شود یعنی ساعت 2 صبح که ماه گرفتگی تمام شده و ماه درخشش خود را شروع می‌کند)
إِنهََّا لَاحْدَى الْکُبرَِ(35) این یکی از بزرگترین نشانه هاست

2 – خورشید گرفتگی: تمام خورشید گرفتگی‌ها آخرین روز ماه قمری است.
چنانچه زمین، ماه و خورشید در فضای سه بعدی (در امتداد یک خط راست قرار گیرند، ماه مانع رسیدن نور کامل خورشید به قسمت‌هایی از کره زمین می‌شود و به عبارت دیگر سایه ماه بر روی زمین خواهد افتاد که به آن خورشید گرفتگی گفته می‌شود. به دلیل وجود زاویه‌ای در حدود 5 درجه، بین صفحه مداری حرکت زمین به دور خورشید و صفحه مداری حرکت ماه به دور زمین، هم راستا شدن سه جرم مذکور در فضا، در ابتدا و وسط هر ماه قمری اتفاق نمی‌افتد، به عبارت دیگر هم راستا شدن تصویر این سه جرم در صفحه اکلپتیک، شرط کافی برای وقوع خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی نمی‌باشد، بلکه شرط مذکور، شرط لازم برای وقوع این پدیده‌های نجومی است. در صورت وقوع خورشید گرفتگی در هر قسمت از کره زمین، می‌توان روز اول ماه قمری جدید را تعیین کرد.

آخرین لحظه خورشید گرفتگی، اولین لحظه ماه جدید است. و این لحظه زمانی است که، ماه از خورشید جدا شده و خورشید تاریک تبدیل به خورشید تابان می‌شود. که بلافاصله خورشید و ماه با هم در حال غروب کردن می‌باشند. این لحظه، اولین لحظه ماه قمری جدید است و این محل مرز ماه جدید و ماه قدیم است.

بنابراین اگر در مکانی خورشیدگرفتگی رخ دهد بسادگی می‌توان استنباط کرد غروب آن روز برای تمام نقاط غرب نقطه مذکور، شب اول ماه قمری می‌باشد و یا اگر در مکانی ماه گرفتگی رخ دهد آن شب برای تمامی نقاط از نقطه شروع ماه گرفتگی، وسط ماه قمری خواهد بود.

در نتیجه برای یافتن اول ماه قمری کافی است پیدا کنیم در لحظه هم امتداد شدن این سه جرم آسمانی، خورشید در کجای کره زمین در حال غروب کردن می‌باشد. با این شیوه برای تمامی نقاط غرب نقطه مذکور، آن شب، شب اول و فردای آن روز، روز اول ماه قمری خواهد بود. به عبارتی هرگز فاصله زمانی عید فطر در هر دو نقطه مرزی روی زمین بیش از 24 ساعت نخواهد بود.

مطالعات انجام شده ما بر روی حرکت ماه، خورشید، کسوف و خسوف که در صد سال گذشته اتفاق افتاده و پیش بینی‌های 50 سال آینده، نشان میدهند که کسوف و خسوف هم چنانکه محققین دیگر ابرازکرده‌اند دقیقا در اول و وسط ماه قمری اتفاق می‌افتد. اگرچه این موضوع کشف جدیدی نیست ولی برای اطمینان بیشتر جداگانه توسط این گروه مورد بررسی قرار گرفت و همچنین متوجه شدیم در این 150 سال، 10 ماه متفاوت وجود دارد که أخر ماه قمری قبل، خورشید گرفتگی، و وسط ماه قمری ماه گرفتگی و آخر ماه هم خورشید گرفتگی بوقوع پیوسته است.

اگر رویت هلال ماه برای تشخیص اول ماه قمری ملاک قرار گیرد، ممکن است روز دوم ماه قمری به حساب اول ماه قمری گذاشته شود در این حالت اگر با رویت ماه کامل در وسط ماه قمری، یا اتفاق افتادن ماه گرفتگی بر ما یقین حاصل شود که در تشخیص روزهای ماه قمری اشتباه کرده و وسط ماه قمری را یک روز زودتر و یا دیرتر برآورد کرده ایم، آیا باید بر اساس اشتباه انجام شده این ماه قمری را به پایان بریم یا اشتباه را تصحیح کنیم؟ تصور کنید شب‌های قدر و عید فطر و عید قربان کدام خواهد بود؟
بنابراین رویت هلال ماه بعنوان راه قطعی در تشخیص اول ماه قمری کافی نمی‌باشد.

نمونه عینی:
چهارشنبه 31 تیر ماه 1388 در ایران خورشید گرفتگی داشتیم؛ بنابراین پنجشنبه 1 مرداد ماه 1388 اول شعبان بوده است.
پنجشنبه 15 مرداد ماه 1388 ساعت 4:34 بامداد در ایران ماه گرفتگی اتفاق خواهد افتاد؛ بنا بر این روز پنجشنبه نیمه شعبان خواهد بود.

خورشید گرفتگی

 

ماه گرفتگی


 
خداوند امروز به ما فهم استفاده از آیات ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی را برای اثبات اول ماه قمری عطا کرده است.

سوره بقره آیه 106
مَا نَنسَخْ مِنْ ءَایَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بخَِیرٍْ مِّنهَْا أَوْ مِثْلِهَا أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِیرٌ(106)
هر آیه‌ای را که منسوخ یا متروک کنیم بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم مگر نمی‌دانی که خداوند برهمه چیز قادر است.
اگر ما برهانی محکمتر و روشی بهتر و دقیقتر برای یافتن اول ماه قمری داریم دلیلی ندارد آنچه گذشتگان می‌کرده‌اند ما هم تکرار کنیم ما مسئول اعمال خود هستیم و آنها هم مسئول اعمال خویش بوده‌اند.

سوره بقره آیه 134 و 141 قرآن کریم می‌فرماید:
تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ لَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَ لَا تُسَْلُونَ عَمَّا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ(134)
آنها امتی بودند که در گذشتند و اعمالشان از آن خودشان است و اعمال شما از آن خودتان است. از شما نمی‌پرسند آنها چه کردند – تِلْکَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ لَکُم مَّا کَسَبْتُمْ وَ لَا تُسَْلُونَ عَمَّا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ (141) آنهای امتی بودند که در گذشتند و آنچه کرده‌اند برای خودشان است و آنچه شما کرده اید برای خودتان است و شما مسئول اعمال آنها نخواهید بود.

و سوره شمس آیه 1 الی 4 قرآن کریم
وَ الشَّمْسِ وَ ضحَُئهَا(1) سوگند به خورشید و نمایان شدن آن
( امروز میتوانیم بگوییم از مصادیق آیه است که: اولین ساعت خورشید گرفتگی در محلی است که در آن محل صبح است که بلافاصله بعد از طلوع خورشید، گرفتگی شروع می‌شود که معمولا بعد از چند دقیقه گرفتگی طول می‌کشد و بعد آن خورشید نمایان می‌شود و نور خودش را شروع به تابیدن می‌کند)
وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلَئهَا(2) سوگند به ماه که پس از آن سربرآورد ( امروز میتوانیم بگوییم از مصادیق آیه است که: بعد از اتمام خورشید گرفتگی، ماه بدون اینکه ذره‌ای از نورخورشید را کم کند در کنار خورشید سربرمی آورد)

وَ النهََّارِ إِذَا جَلَّئهَا(3) سوگند به روز آنگاه که آن را روشن کند ( امروز میتوانیم بگوییم از مصادیق آیه است که: آخرین لحظه خورشید گرفتگی درنقطه‌ای از زمین هنگام غروب آفتاب و درست چند لحظه مانده به غروب آفتاب، خورشید گرفتگی تمام می‌شود بطوری که خورشید از ماه جدا شده و خورشید تابان می‌درخشد و در همین لحظه است که خورشید و ماه در کنار هم و متصل به هم بدون اینکه ذره‌ای از نور خورشید را کم کند نمایان می‌شود)
وَ الَّیْلِ إِذَا یَغْشَئهَا(4) سوگند به شب آنگاه که آنرا بپوشاند. ( امروز میتوانیم بگوییم از مصادیق آیه است که: بعد از این مرحله است که غروب خورشید فرا می‌رسد و ماه هم پشت سر آن غروب می‌کند و بعد آن شب است که روی خورشید ماه را می‌پوشاند)

سوره فصّلت آیه 37 قرآن کریم ( سجده واجب )
وَ مِنْ ءَایَتِهِ الَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ لَا تَسْجُدُواْ لِلشَّمْسِ وَ لَا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُواْ لِلَّهِ الَّذِى خَلَقَهُنَّ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ(37) از نشانه‌های قدرت او شب و روز و خورشید و ماه است به خورشید و ماه سجده نکنید به خدایی که آنها را آفریده است سجده کنید. اگر او را می‌پرستید.
آنچه از تاریخ به ما رسیده این است که در زمان قدیم لحظه خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی مردم به خورشید و ماه سجده می‌کردند ولی خدا در این آیه به مردم امر فرموده: به خورشید و ماه سجده نکنید بر من که خورشید و ماه را با نظم بسیار دقیقی آفریده ام سجده کنید)

نتیجه گیری: خدای بزرگ دو نشانه بسیار قوی قرار داده که ما هر ساله بر آن نماز آیات می‌خوانیم و دلیل آیه بودن و نشانه بودن آن اینکه «من روز روشن را تاریک می‌کنم و ماه درخشان شب را تاریک می‌کنم که می‌خواهم نشانی بدهم که ماه قمری به پایان رسیده و یا ماه قمری به نیمه راه رسیده اگر محاسبه کردید بیایید محاسبه خود را با نشانه من مقایسه کنید و خودتان را میزان کنید.»
براساس مطالعات این گروه پژوهشی دستگاهی در حال ساخت داریم که دارای توانایی‌های زیر می‌باشد.

ـ نمایش موقعیت لحظه به لحظه ماه و خورشید در آسمان بصورت زنده برای تمامی نقاط کره زمین
ـ محاسبه ساعت منطقه‌ای تمام نقاط جهان بر اساس طول و عرض جغرافیایی
ـ محاسبه اوقات نماز برای تمامی نقاط جهان بر اساس سیستم شیعی و سنی و اعلان آن به صورت اذان در زمان مربوطه

ـ محاسبه و نمایش جهت قبله برای تمامی نقاط جهان و محاسبه فاصله آن نقاط با مکه
ـ تقویم خورشیدی و میلادی و قمری و تبدیل آنها به یکدیگر برای تمامی نقاط و کشورهای جهان و نشان دادن مناسبت‌های هر روز با توجه به قومیت، فرهنگ و زبان مردم آن منطقه
ـ محاسبه و نمایش خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی برای تمامی نقاط جهان
ـ این دستگاه دارای موقعیت یاب ماهواره‌ای جهت یافتن طول عرض جغرافیایی و ارتفاع محل و زمان می‌باشد که بطور اتوماتیک بدون دخالت مصرف کننده می‌باشد.

این دستگاه در اندازه‌های کوچک که خود یک گوشی تلفن همراه است و بزرگتر در حد تابلوی قابل نصب در منازل و مساجد و تابلوهای بسیار بزرگ برای میادین شهرها که بطور زنده موقعیت ماه و خورشید را در آسمان نشان می‌دهد که در واقع یک ساعت نجومی می‌باشد.
بدیهی است طراحی و ساخت این دستگاهها به ویژه گوشی تلفن همراه آن کار ساده‌ای نیست. برای انجام این مهم تیم تخصصی از متخصصان ایرانی داخل و خارج از کشور تشکیل داده ایم که پس از ماهها مطالعه و انجام طراحی‌های اولیه تصمیم به اجرای این پروژه در کشور ایران گرفته شده است. از همه خیرین و کسانی که مایل به سرمایه گذاری مالی و علمی در انجام این پروژه می‌باشند دعوت به همکاری میشود.

مجریان پروژه:
دکتر سید محمد نوربخش
مهندس مهرداد رجبی


مشاوران و دیگر محققان پروژه:
1- دانشگاه نیویورک آمریکا - پروفسور شایسته اسماعیلی عضو انجمن اطلاعات ماهواره‌ای و جوی نواء-کرست بعنوان مشاور و برنامه نویس ساعت نجومی
2- دانشگاه ارواین آمریکا - پروفسور سروش سروشیان عضو انجمن هوا و فضای ناسا و نواء و رئیس مرکز مطالعات جوی دانشگاه بعنوان مشاور و هدایت پروژه

3- دانشگاه خواجه نصیر تهران - مهندس مهدی نیک خو استاد ژئودزی بعنوان برنامه نویس و طراح پروژه
4- دانشگاه شهید رجائی تهران - مهندس احمد میرقاسم پور استاد نجوم ژئودزی بعنوان برنامه نویس و طراح پروژه

5- دانشگاه تهران - دکتر امیرمسعود عباسی سرپرست مرکز تقویم ژئوفیزیک دانشگاه تهران همکاری در فرمول اوقات شرعی شیعه
6- دانشگاه ملک عبدالعزیز ریاض عربستان سعودی- دکتر فیاض الهرگان سرپرست مرکز تقویم عربستان سعودی همکاری در فرمول اوقات شرعی اهل تسنن.

7- دانشگاه نیوجرسی آمریکا - دکتر احمد شهدائی استاد دانشگاه بعنوان مشاور طراحی و ساخت و تولید دستگاه
8- دانشگاه اشتودگارت آلمان و تهران - دکتر محمد علی شریفی معاونت گروه مهندسی ژئودزی متخصص گیرنده ماهواره‌ای GPS بعنوان مشاور پروژه

9- دانشگاه دلف هلند و اصفهان- دکتر علیرضا امیری متخصص گیرنده ماهواره‌ای GPS بعنوان مشاور پروژه
10- دانشگاه خواجه نصیر تهران- دکتر مسعود مشهدی حسینعلی مدیر گروه ژئودزی و متخصص پردازش اطلاعات ماهواره‌ای بعنوان مشاور پروژه
دسته ها : علمی - مقالات
چهارشنبه جهاردهم 5 1388

چرا زندانیان باید با لباس خواب و دمپایی به دادگاه بیایند

جامعه > دیدگاه ها  - سیدعلی‌میرفتاح

یک چیزی توجهم را به خودش جلب کرده و ذهنم را مشغول کرده، که نمی‌دانم مجاز به گفتنش هستم یا نه. لابد اگر گفتنش به صلاح نباشد، خود زعمای خبر قلم حذف رویش می‌کشند. به هر حال من می‌نویسم و امیدوارم که بد تعبیر نشود. از مدت‌ها قبل، هر وقت که توی تلویزیون دادگاهی، یا محاکمه‌ای یا اعترافی نشان می‌دهند، جدای از محتوای دادگاه و حرف‌هایی که رد و بدل می‌شود، فرم و شکل ماجرا هم توی چشم می‌آید و آدم را به فکر فرومی‌برد که این چه لباسی است که تن زندانی‌ها می‌کنند؟ آیا این لباس صرفاً یک یونیفرم ساده است که در نهایت بدسلیقگی انتخاب شده، یا نه، تعمدی هست که مجرم یا متهم را خفیف کنند و او را از چیزی که هست سرافکنده‌تر نشان دهند.

در اینکه هر زندانی لباس مخصوص خودش را دارد و موظف است که خود را بدان ملبس کند، ظاهراً شکی نیست، اما شما را به خدا از شغل و منصبتان فاصله بگیرید و منصفانه این رخت و لباس را برانداز کنید. آیا این لباس -که از اتفاق شبیه به البسه بیمارستان و تیمارستان است- با جرمی که مجرمین مرتکب می‌شوند تناسب دارد؟ توی متن، آدم می‌خواند که محاکمه سران اغتشاش و انقلاب رنگی و خیانت و توطئه بر پا می‌شود، اما توی تصویر می‌بینیم که جماعتی (عذر می‌خواهم که این تعبیر را بکار می‌برم، قصد تحقیر و توهین ندارم، بلکه می‌خواهم تصویر ذهنی‌ام را بازسازی کنم.) توی تصویر می‌بینیم که جماعتی شاخ شکسته پریشان حال با لباس خواب و دمپایی پلاستیکی -که حالا حتی توی حمام‌های عمومی‌هم کاربرد ندارد- لاغر و زرد و نحیف وریش و مو به امان خدا رها کرده، کنار پاسبانی نشسته‌اند و سر به زیر افکنده‌اند. آیا این جماعت مجرم را با کت و شلوار و در نهایت مرتب بودن نمی‌توان محاکمه کرد؟ عرضم را متوجه می‌شوید؟ من کاری به مسائل حقوقی ندارم. نمی‌گویم که روند دادگاه چگونه باید باشد یا نباشد، حتی عرضم منحصر به این مجرمین اخیر و این دادگاه آخر نیست.

کاری ندارم که قرار است قاتل محاکمه شود، یا زندانی سیاسی (که این دو قاعدتاً با هم فرق دارند) بلکه می‌گویم که خداوکیلی پوشاندن این لباس بر تن متهم یا مجرم، کمتر از وارونه سوار الاغ کردن و آفتابه به گردن انداختن و دور شهر گرداندن نیست. فراتر از این بگویم، این لباس جز در بستر خواب و بیماری به هیچ کار دیگری نمی‌آید و در هیچ موقعیت دیگری مناسبت ندارد. این آدم‌های مجرم و معترف آیا با کت و شلوار اتو کشیده و کفش واکس زده و سر و موی اصلاح شده، نمی‌توانستند اعتراف کنند و به کرده خود اقرار نمایند؟ یک پله از این هم آن طرف‌تر برویم. آیا توی زندان نمی‌شود لباس بهتری به تن زندانی کرد؟ آیا همه جای دنیا از همین کت و پیژامه‌ها و دمپایی‌های توالت به زندانی‌ها می‌دهند؟ توی مملکت ما سابقه‌ای بس طولانی وجود دارد که محض عبرت دیگران هم که شده، با گناهکاران به شکل توهین و تحقیر رفتار کنند.

 توی داستان‌ها خوانده‌ایم که بعضی در افراط این توهین و تحقیر چنان پیش می‌رفتند که حتی به جنازه گناهکاران نیز رحم نمی‌کردند. چهار شقه می‌کردند و هر شقه را به دروازه‌ای آویزان می‌کردند و بر جنازه اسب می‌راندند یا به آتش می‌کشیدند و. . . خدا را شکر توی قوانین مجازات اسلامی و بر مبنای فقه شیعه، حقوق متهمین و حتی مجرمین تصریح شده و جز مجازاتی که قاضی معلوم می‌کند، احدی حق تعرض و توهین ندارد. علاوه بر اینها در اخبار و احادیث و روایات به کرات آمده که پیامبر (ص) و معصومین (ع) یادآور حقوق انسانی متهمین و مجرمین شده‌اند. برای همین چندان بی‌وجه نیست اگر حقیر متذکر این نکته بشوم که این مجرمین حق دارند که ملبس به لباس عرف (لباس مناسب) شوند و در نهایت آراستگی در برابر قاضی و پیشگاه ملت بایستند.

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - مقالات
چهارشنبه جهاردهم 5 1388
سرمقاله آفتاب یزد/پیام یک غیبت!

مجتبی واحدی: غـیـبـت تـعـدادی از چهره‌های سـرشـناس به ویژه علی اکبر هاشمی رفـسـنـجـانی در جلسه تنفیذ ریاست جـمـهـوری مـحـمـود احـمـدی نـژاد، مــوضــوعــی نیسـت کـه بتـوان آن را کم اهمیت دانست. حتی تعدادی از نمایندگان مجلس که تلاش کرده‌اند خود را نسبت به این «غیبت» بی‌تفاوت نشان دهند، در اظهارنظر‌های خود از کلماتی استفاده کرده‌اند که عصبانیت آنها را به نمایش می‌گذارد و مشخص می‌کند این غیبت، بسیار مهم است. خودداری کسانی مانند رفسنجانی از حضور در مراسم رسمی، ضمن بازتاب‌های کوتاه مدت در داخل و خارج، پیام‌های مهمی برای آینده دارد. عدم برخورداری دولت آینده از برخی همراهی‌ها در فرصت‌ها و تهدیدها، یکی از این پیام‌هاست، این در حالی است که در هفته‌های اخیر، بسیاری از اصولگرایان به حساسیت شرایط کشور اشاره کرده‌اند و با همین ادعا خواستار برخی چشم‌پوشی‌ها نسبت به حقوق واقعی یا احتمالی افراد شده‌اند. این توصیه‌ها، هم بر زبان امام جمعه موقت قم -که خود از منتقدان برخی مسائل می‌باشد- جاری شد و هم توسط تعدادی از نمایندگان مجلس. بسیاری از این توصیه‌ها، به نحوی اکبر هاشمی رفسنجانی را مورد خطاب قرار می‌داد اما یک اطلاعیه منتسب به نمایندگان مجلس خبرگان- که هنوز تعداد دقیق امضا‌کنندگان آن مشخص نیست- به صورت صریح، خواستار مساعدت رفسنجانی برای عبور از شرایط فعلی شد.

البته این اطلاعیه و سایر اظهارنظرهایی که در این مورد بیان شد بر ریشه برخی دلخوری‌ها، قهرها و کناره‌گیری‌ها اشاره نداشت. بسیاری از اظهارنظرهای اخیر، رفسنجانی و سایر منتقدان را به خویشتنداری نسبت به تضییع حقوق احتمالی دعوت می‌کرد و در بعضی از بیانیه‌ها و اظهارات تریبونی با یادآوری دشمنی‌های بیرونی و حساسیت‌های داخلی، از او خواسته می‌شد که برای کاهش هزینه‌ها، با جریان حاکم همراهی نماید. اما هیچ‌یک از کسانی که با ادعای حفظ نظام، گذشت رفسنجانی و سایر منتقدان از حقوق خود را خواستار شدند، به احمدی نژاد- که اظهارات و اقدامات او، ریشه بسیاری از دلخوری‌هاست- تـوصـیه‌ای نداشتند. البته برای بسیاری از سیاستمداران، مشخص بود که احمدی نژاد حاضر به عقب نشینی از مواضع خود نیست. او در ایام پس از 22 خرداد، حداقل دو بار این ویژگی خود را به نمایش گذاشت که هر دو مورد، مرتبط با دیدگاه‌های رهبری بود. یک هفته پس از آنکه وزارت کشور و رسانه موسوم به ملی، با دستپاچگی و قبل از قطعیت نتایج انتخابات احمدی نژاد را به عنوان کاندیدای پیروز معرفی کردند او در محل دانشگاه تهران به صورت مستقیم اظهارات رهبری را شنید که بخشی از آن در خصوص «ادعای احمدی نژاد علیه رفسنجانی» و نیز زیر سوال بردن گذشته سی ساله نظام بود. کسانی که احمدی نژاد را به خوبی نمی‌شناختند تصور می‌کردند او با واکنش به موقع در برابر این اظهارات، بخشی از خطای تبلیغاتی خود را جبران خواهد کرد تا هم ادعاهای تبعیت بی‌چون و چرا از رهبری در عمل ثابت شود و هم زمینه رفع بعضی اختلافات، فراهم گردد. اما این اتفاق نیفتاد. در فاصله کوتاهی از این ماجرا دستور رهبری در خصوص لغو حکم معاون اول رئیس جمهور، یک هفته به صورت بلا اقدام باقی‌ ماند تا بار دیگر بر همگان آشکار شود«احمدی‌نژاد علاقه زیادی دارد که حتی‌الامکان از مواضع خود عقب‌نشینی نکند؛ حتی اگر بر اشتباه بودن این مواضع، اجماع نسبی در خارج از حلقه مشاوران احمدی نژاد وجود داشته باشد.»

در این میان، هاشمی رفسنجانی مانند بسیاری از مقاطع دیگر، هوشمندی خود را به نمایش گذاشت تا این خصلت رئیس دولت دهم را برای همگان آشکار سازد. سه روز قبل از مراسم تنفیذ، یکی از نزدیک‌ترین یاران رفسنجانی در گفتگو با یکی از روزنامه‌ها ‌ ‌احتمال حضور رفسنجانی در مراسم تنفیذ را اعلام کرد اما این حضور را به اصلاح مواضع احمدی‌نژاد نسبت به رفسنجانی مشروط نمود. قاعدتاً رفسنجانی و یار نزدیک او به خوبی می‌دانستند که علی‌رغم دیدگاه صریح ابراز شده توسط رهبری، احمدی‌نژاد حاضر نخواهد شد از موضع خود عقب‌نشینی کند ولذا به نظر می‌رسد خبررسانی از حضور مشروط رفسنجانی و مـراسم تـنـفیذ، تنها با این هدف صورت گرفته است که مشخص شود مطابق استانداردهای جدید اصولگرایی، توصیه به همراهی و همکاری، تنها بایستی توسط رقبا و منتقدان احمدی‌نژاد مورد توجه قرار گیرد و رئیس دولت در این زمینه، وظیفه‌ای برای خود قائل نیست!

مراسم تنفیذ، دیروز برگزار شد و احمدی‌نژاد تا روزی که رئیس دولت باشد نیازی به تکرار چنین مراسمی ندارد ضمن آنکه مراسم روز گذشته، آخرین مراسمی بود که رئیس دولت دهم در آن به عنوان «تنفیذ شونده» حضور دارد. اما او تا پایان دوره دولت دهم، مسئولیت اجرایی کشور را به عهده دارد و این نگرانی، بسیاری از افراد را آزار خواهد داد که ا گر او بر این خصلت نه چندان پسندیده، پافشاری کند سرنوشت تعامل او با شرکای حکومتی خویش چگونه خواهد بود؟ بی‌اعتنایی یاران ویژه احمدی‌نژادبه غیبت‌ هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی، محمد خاتمی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی، حسن روحانی، ناطق نوری و... در مراسم تنفیذ ، چیزی از اهمیت این غیبت نمی‌کاهد اما این مسئله می‌تواند بعد از مدتی فراموش شود. در حالی که اصرار رئیس دولت بر تداوم روش‌هایی که موجب این دلخوری‌ها شد و در چهار سال گذشته، گاه فریاد و گاه طعنه‌زنی شرکای حکومتی او در مجلس و سایر نهادها را برانگیخت، موضوعی نیست که بتوان تاثیر آن بر سرنوشت آتی کشور را نادیده گرفت. پس کسانی که با ادعای دلسوزی برای نظام، رفسنجانی، موسوی، خاتمی و... را به گذشت از برخی حقوق خود تشویق می‌کردند اکنون وظیفه دارند توصیه‌های خود را با قدرت و قوت متوجه دست اندرکاران دولت دهم نمایند و اصلاح برخی خصلت‌ها و رفتارهای آنان را خواستار شوند.

منبع : پارلمان نیوز

دسته ها : خبر سیاسی - مقالات
سه شنبه سیزدهم 5 1388
آیا بازوان امام مفسد فی الارضند؟
روزنامه جمهوری اسلامی در باره دادگاه اخیر می نویسد:

یکی با اشاره به آنچه در دادگاه مطرح شده می نویسد : اسناد خیانت فلانکس و فلانکس فاش شد.


آن دیگری می گوید : حالا که این اعترافات را داریم افراد اصلی را محاکمه کنید.


سومی می گوید : دیگر جای درنگ نیست به سراغ سران بروید و آنها را به دادگاه بکشانید زیرا آنها مفسد فی الارض هستند.


روی دیگر این سکه که در « کارگاه حذف و دفع » ضرب شده اینست که آن دیگری می گوید : « بگذارید مراسم تحلیف برگزار شود دولت کارش را شروع کند یقه شان را می گیریم و سرشان را می چسبانیم به سقف » .
این اظهارات و نگاشته ها همگی بر یک تحلیل متکی هستند که در همان « کارگاه حذف و دفع » طراحی می شوند و سپس به عرصه رسانه ها راه می یابند. تحلیل اینست که همه کسانی که در برابر یک کاندیدای خاص قرار داشتند و به او رای نداده اند باید طرد شوند و سران آنها باید حذف شوند.


این تحلیل یکبار در قالب « باید محاکمه شوند » ظاهر می شود یکجا در شمایل « مفسد فی الارض » نمود پیدا می کند و یکبار نیز وعده داده می شود « یقه شان را می گیریم و سرشان را می چسبانیم به سقف » !
در مقابل این تحلیل نگاه دیگری قرار دارد که می گوید : دوست را در جای دشمن و دشمن را در جای دوست ننشانید. اینطور نباشد که هر کس را به خاطر یک خطا دشمن تلقی کنیم . همه باید با برادری و وحدت در کنار همدیگر باشیم و به کشور خدمت کنیم .
تحلیل دوم بر طرز فکر و گرایش « جاذبه » متکی است و تلاش می کند افرادی را که اعتراض دارند مجاب کند و جذب نماید.


هیچ انسان عاقل و منصفی در ترجیح دادن تحلیل دوم حتی لحظه ای تردید نمی کند و درنگ را در عمل به آن بهیچوجه جایز نمی داند. با اینحال آن دسته از افرادی که تحلیل دوم را بر نمی تابند و بر تحلیل اول یعنی « حذف و دفع » تکیه می کنند چه توجیهی می توانند داشته باشند
آیا به سابقون در انقلاب و بازوان امام خمینی به جرم اعتراض به بعضی وقایع باید برچسب مفسد فی الارض زده شود آیا قرار است افرادی که دارای سوابق درخشان خدمت به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و کشور و مردم هستند به جرم اعلام نارضایتی محاکمه شوند بسیار خوب کارگاه « حذف و دفع » کار خود را بکند و یقه این بزرگان را بگیرد و سرشان را به سقف بکوبد و کسانی را که نه سابقه ای در انقلاب دارند و نه نقشی در شکل گیری نظام جمهوری اسلامی دارند و نه امام را می شناسند و نه امام آنها را می شناخت همه کاره کشور کنند تا معلوم شود در آنصورت کشور به کجا می رود!


تحلیل اول روح اسلام و اصل تفرق قدرت در قانون اساسی را نفی می کند و نسخه ای برای رسیدن به تندترین انحصارطلبی می پیچد. آیا با چنین نسخه ای می توان کشور را اداره کرد آیا روح نظام جمهوری اسلامی که قرار است نظام مردمی باشد و با عمل خود انحطاط رژیم ستم شاهی را به رخ بکشد همین است ! کسانی که به راحتی انگ مفسد فی الارض به مخالفان خود می زنند آیا اصولا با مفهوم فقهی مفسد فی الارض آشنائی دارند اینان آیا برای این سئوال پاسخی دارند که کسانی که با افکار و عملکرد انقلابی و خدمات خود ایران را از فساد طاغوت پاک کرده اند و از بانیان استقرار نظام جمهوری اسلامی محسوب می شوند چگونه می توانند به صرف اعتراض به بعضی رویدادها مفسد فی الارض باشند دارند! کدام سند بر این ادعا دلالت دارد کدام سند خیانت این افراد را به اثبات می رساند آیا نام ادعاهای متکی بر تخیل این و آن را می توان سند نامید !


این تحلیل در تضاد آشکار با تحلیل دوم قرار دارد. تحلیل دوم بر همان اسلامی متکی است که شهید مظلوم آیت الله بهشتی معرف آن بود اسلام خط امام و اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله اسلامی که می گوید : « جاذبه درحد اعلا و دافعه در حد ضرورت از ویژگی های خط امام است » .


راستی ما با محصولاتی که هر روز از « کارگاه حذف و دفع » بیرون می آید رهسپار کجا هستیم تا چه وقت قرار است نیروهای سابقه دار و شناخته شده و خدوم را یکی پس از دیگری کنار بگذاریم این ریزش ها تا چه وقت باید ادامه داشته باشد تا چه وقت باید به جوانانی که حرف دارند انگ ضد انقلابی بزنیم چرا برای رشد رویش ها که اساس کار نظام جمهوری اسلامی است تلاش نمی کنیم و زبان های تهمت پراکن و پردافعه را مهار نمی کنیم چرا به راه جذب که راه صحیح است و تحلیل دوم بر آن متکی است نمی رویم آیا به این واقعیت تلخ اندیشیده ایم که بدون همراهی نخبگان نمی توان کشور را به درستی اداره کرد تحلیل اول تحلیل نخبه کشی است آیا وقت آن نرسیده است که کارگاه حذف و دفع را نیز مثل بازداشتگاه شرم آور کهریزک تعطیل کنیم !
منبع : آینده
دسته ها : خبر - مقالات
دوشنبه دوازدهم 5 1388
ماجرای ادبیات نامتناسب و تعابیر کوچه بازاری احمدی‌نژاد

اعتمادملی، احمد پورنجاتی: این روزها حرف‌های بسیاری برای «گفتن و نوشتن» و بیش از آنها، برای «نگفتن و در صفحه دل نهفتن» وجود دارد. گفت‌وگوی پررمز و راز «نگاه‌ها» غوغایی به پا کرده است. پیش از این هیچ‌گاه شاهد چنین «غوغای نگاه» در جامعه ایران نبوده‌ایم. چه می‌شود کرد؟ انگار هر روز که می‌گذرد، فهرست «حسرت‌های به دل مانده» و «آرزوهای برباد رفته» ما قد می‌کشد، قامت امیدمان پشت یک دیوار بلند، هر روز بلندتر از دیروز، گم می‌شود! آیا کم‌کم داریم به این وضع عادت می‌کنیم؟ شاید! اما نه از سر بی‌مسوولیتی و بی‌خیالی، بلکه از فرط تکرار!

هرچه باداباد! اما بگذارید یک مورد دیگر بر «سیاهه حسرت‌های ناکام» بیفزایم. کاش برای تصدی برخی «مسوولیت‌های بزرگ»، پست و مقام‌های مهم حکومتی همچون ریاست‌جمهوری، برخورداری از «ادبیات شایسته» به عنوان یکی ازمعیارهای قانونی «صلاحیت» مورد توجه و تاکید قرار می‌گرفت. مگر ادبیات گفتاری هرکس در واقع جلوه‌گاه شخصیت و منش او نیست؟! مگر نگفته‌اند: «المُرء مخبوء تحت لسانه: انسان در پس پرده زبانش پنهان است.» و تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد!
مگر نگفته‌اند: «ادب المرء خیر من ذهبه: ادب مرد به ز دولت اوست»؟

در حالی که حتی یک شخص عادی در گفتار خود با دیگران نباید به ورطه «ادبیات ناشایست» در غلتد، آیا یک مقام مسوول در نظام، در هر رده‌ای و به ویژه در موقعیت ریاست‌‌جمهوری یک کشور، اجازه دارد به هر نحو و با هر ادبیات و واژگان که میلش کشید یا برحسب نوع تربیت و عادت، سخن بگوید؟! لازم نیست کسی به ضرب و زور و تکلف و تصنع، فاضلانه و ادیبانه سخن بگوید اما «عامیانه» سخن گفتن، هرگز به مفهوم «عوامانه و بی‌مبالات» سخن گفتن نیست. یک «رئیس‌جمهور» باید مراقب ادبیات گفتاری خود باشد. خواه ناخواه، چه موردپسند باشد یا نباشد، نوع گفتار و ادبیات مقامات ارشد یک نظام، به حساب ادبیات و شخصیت یک ملت گذارده می‌شود، بخشی از تاریخ و هویت یک ملت را شکل می‌دهد. اینک اما چه می‌شود گفت! غمگنانه و بی‌اغراق باید اعتراف کنیم که هیچ‌گاه در سه دهه استقرار نظام جمهوری‌اسلامی، تا به این حد که در چهارساله دولت نهم شاهد بوده‌ایم، ادبیات نامناسب و «خلاف شأن» از سوی یک مقام حکومتی در رده رئیس‌جمهور، به کار گرفته نشده است. امام(ره) که جای خود را داشت، که حتی برای خطاب به رئیس‌جمهور آمریکا نیز از تعبیر «آقای کارتر» استفاده می‌کرد، هیچ یک از سه رئیس‌جمهور پیشین نیز از دایره «ادبیات شایسته» فراتر نرفتند. البته شاید به این دلیل ادبیات گفتاری آقای احمدی‌نژاد، به ویژه آنگاه که قصد القای صمیمیت و صراحت و قاطعیت دارد، بیشتر گزنده و نامناسب و «خلاف شأن» جلوه می‌کند که از نابختیاری، بلافاصله پس از آقای خاتمی به ریاست‌جمهوری رسیده است که گفتار و کردارش برازنده و شایسته شأن ملت ایران بود و فروتنی و ادب مثال‌زدنی در برابر کرامت انسان، فارغ ‌از دوری و نزدیکی سیاسی و عقیدتی، حسرت انگیز! اما، صرفنظر از این کنتراست تاریخی و شخصیتی نیز اصل مساله همچنان به قوت خود باقیست.

به آخرین نمونه از ادبیات گفتاری رئیس دولت نهم توجه کنید: «بگذارید مراسم تحلیف برگزار شود، دولت کارش را شروع کند، یقه‌شان را می‌گیریم و سرشان را می‌چسبانیم به سقف»

این بخشی از سخنان آقای محمود احمدی‌نژاد در مراسم «هم‌اندیشی اساتید بسیجی» در شهر مشهد است. در ادبیات دربار قاجار، به‌ویژه در دوران سلطان صاحبقران ناصرالدین‌شاه، از تعبیرهایی همچون: «راحت شود» ـ یعنی با شیوه‌های خاص همچون نوشاندن «قهوه قجری» و «رگ زدن» سر به نیست یا «پدرسوخته» برای توهین و تحقیر و یا «خیالات می‌فرمایید» برای بی‌ربط و غیرمنطقی خواندن اظهارنظر دیگران فراوان استفاده می‌شد.

اما در قرن بیست و یکم در فضای جامعه ایران پس از انقلاب، با داعیه فرهنگی و دینی بودن و با آن همه آموزه‌های اخلاقی، چگونه می‌توان افول تدریجی و تکرارشونده «شأن گفتاری» یک مقام مهم سیاسی را نادیده گرفت؟! هنوز ماجرای «خس و خاشاک» خواندن بخشی از مردم ایران که به هر دلیل نسبت به سرنوشت انتخابات اعتراض داشته‌اند، فراموش نشده است. حتی توضیح توجیه‌گونه دستگاه رئیس‌جمهوری نیز آبی بر آتش خشم وگلایه مردم نریخت.

ماجرای ادبیات نامناسب آقای محمود احمدی‌نژاد به عنوان رئیس‌جمهور دولت نهم، بارها در گذشته تکرار شده است. چه ضرورتی داشت که برای نمایش قاطعیت در برخورد با مسوولان ضعیف یا متخلف در دستگاه دولت، ‌از تعبیرهای کوچه بازاری «پیچاندن گوش» استفاده شود؟! یا در قضیه پردامنه «پروژه نصب و عزل» رحیم مشایی، منتقدان را با صفت‌‌هایی از قبیل «حسود» بنوازند؟! اینک که نمی‌توان به آن «حسرت پیش‌گفته» یعنی منظورکردن «ادبیات گفتاری» به عنوان یکی از معیارهای صلاحیت ‌رئیس‌جمهور دل‌خوش کرد، گمان می‌کنم باید چاره‌ای برای این کاستی‌فرهنگی که با حیثیت ملی و شأن سیاسی نظام نیز پیوند خورده اندیشیده شود. پیشنهاد می‌کنم از این پس سخنرانی‌ها و اظهار نظرهای آقای احمدی‌نژاد به‌ویژه در اجتماعات مردمی و مجامع رسمی، صرفا از روی نوشته و پس از ویرایش مناسب از سوی مشاوران ذی‌صلاح ارائه شود تا خدای ناخواسته از روی «سبق لسان» یا به عادت مالوف، چیزی که اندک مغایرتی با «شأن مقام» داشته باشد گفته نشود. این پیشنهاد خیرخواهانه را تنها به این دلیل تقدیم می‌کنم که فرزندان من و شما در آینده‌ای نه چندان دور، تاریخ ادبیات این دوره را نیز خواهند خواند.

منبع : پارلمان نیوز

دسته ها : خبر - مقالات
دوشنبه دوازدهم 5 1388
سایت توکلی:شش اشتباه اخیر احمدی نژاد
سایت الف اشتباهات اخیر ریس جمهور را برشمرد.

این سایت نوشت:

اشتباه اول آقای احمدی نژاد این بود که بر فرض درستی اعتقاد ایشان به شایستگی و توانایی های آقای مشایی، می بایست فضای فکری مناسبی را در سطح جامعه و نخبگان بویژه روحانیت برای این تصمیم آماده می نمود ودر صورت موفقیت در ایجاد چنین شرایطی، نامبرده را به این سمت منصوب می کرد. ظاهراً تصور ایشان چنین بوده که منتقدان در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و اعتراضات پس از مدتی خاموش خواهد شد. این می تواند حاکی از عدم شناخت کافی و کامل از افکار و انتظارات جامعه از سوی ایشان باشد.

دومین اشتباه آقای رئیس جمهور این بود که پس از اعلام خبر انتصاب معاون اولی آقای مشایی در ٢٦ تیرماه در مشهد و دریافت نامه دستور ملغی نمودن این انتصاب در٢٧ تیرماه از سوی رهبرانقلاب که طبق ماده قانونی مورد اشاره خود آقای احمدی نژاد لازم الاجرا می بود تاخیر نمود واین حکم در تاریخ دوم مرداد اجرا گردید. این تاخیر یک هفته ای با توجه به اطلاع همگان از وجود چنین نامه و مضمون آن، نه تنها در بهبود موقعیت آقای مشایی در افکار عموم و خواص جامعه تاثیر نداشت بلکه موجب ضعیف جلوه نمودن رابطه مستحکم رهبری و رئیس جمهور و بروز گمان های منفی نسبت به ایشان نیز گردید.

سومین اشتباه آقای احمدی نژاد این بود که به مفاد این دستور عیناً عمل ننمود. در دستور آمده که حکم ملغی شود در حالیکه آقای مشایی پس از علنی شدن نامه رهبری استعفا نمود و آقای احمدی نزاد با این استعفا موافقت کرد. در اینصورت حکم ملغی نشده است بلکه به استعفا پاسخ داده شده و اگر چه نتیجه در هر حال یکی است ولی شیوه اجرا کاملاً منظور متفاوتی را بیان می کند.

چهارمین اشتباه آقای احمدی نژاد لحن و ادبیات سرد و رسمی بکار گرفته درپاسخ به نامه رهبری است به خصوص پس از نامه پذیرش استعفای آقای مشایی که همراه با تکریم ها و تجلیل ها و اظهار تاسف هاست. چنین لحنی نیزبه نوعی تعمد در اظهار نارضایتی و ناراحتی ایشان از لغو حکم انتصاب است.

پنجمین اشتباه اقای رئیس جمهورانتصاب فوری آقای مشایی به ریاست دفتر نهاد ریاست جمهوری بود. این انتصاب با مضمون مصلحت اندیشی مورد سفارش در نامه رهبری هم خوانی نداشت و ایشان را بی توجه به آن مطلب نشان می دهد هر چند مقام پایین تری را به ایشان واگذار می کند اما همچنان او را در یک موقعیت کلیدی حفظ می کند.

اما ششمین اشتباه آقای احمدی نژاد برکناری وزیر یا وزرایی از کابینه پس از این تحول ودرست چند روز مانده به پایان دوره دولت نهم بود. این اشتباه بزرگ چند پیامد بسیار مهم در پیش رو داشت :

١) نشان می داد عصبانیت آقای احمدی نژاد از این واقعه جدی است طوریکه ایشان بدنبال اولین موقعیتی است تاعصبانیت خود را علنی و اعلام کند و این با عزل وزرایی که ظاهراً با موضوع آن انتصاب اظهار مخالفت داشتند بهتر عملی می گشت. در حالیکه ایشان باید عصبانیت خود را فرو می خورد واز انجام حکمی که به مصلحت ایشان و کشور بود اینچنین ناراحت نمی شد.

٢) وزیر یا وزرایی را مورد قهر و غضب قرار می دهد که در انتصاب آنها در تمام ادوار گذشته و دولت ها بدلیل اهمیت جایگاه آنان هماهنگی کاملی با نهاد رهبری وجود داشته است و این نیزپیامی خوشایند به استحکام روابط و تعاملات بین این دو نهاد نمی توانست باشد.

٣) در شرائط حساس کنونی و نقش تعیین کننده وزارت اطلاعات، عزل غافلگیرانۀ وزیر می تواند وضعیت نامطلوبی برمدیریت این نهاد و امور جاری آن به جای گذارد و این اقدام به هیچ وجه با درایت ومصلحت کشورداری سازگار نبود.

٤) این اقدام آنقدر شتابزده و فوری انجام گرفت که به پیامد آن یعنی عبور کابینه از حد نصاب و غیرقانونی شدن جلسات هیئت دولت تا پس از رای اعتماد و مشکلات عدیده حاصل شده پس از آن توجهی نشده بود. طبق اعلام خبرگزاری ها عزل دو وزیر اطلاعات و ارشاد به آنها ابلاغ و این خبر باضافه معرفی جانشینان آن دو از طریق پخش پیامک نهاد ریاست جمهوری اعلام گردیده بود. اما با واکنش سریعی که از طریق نمایندگان مجلس در خصوص حد نصاب کابینه طرح شد عزل وزیر ارشاد منتفی اعلام شد. عصبانیت و شتابزدگی بخصوص در اشتباه اخیر بوضوح چهره ای بسیار شکننده و غیر قابل پیش بینی از ریئس جمهور ترسیم نمود. چهرهای که در برخی تصمیمات و رفتارهای گذشته ایشان نیز تا حدی احساس می شد.
سلسله اشتباهات یاد شده که با عزل وزیر اطلاعات تائید و تکمیل شد متاسفانه اثرات ناخوشایندی را در حرکت اجرایی کشور با سکانداری آقای احمدی‌نژاد در آستانه آغاز دوره چهارساله دوم بوجود آورده است. نقش محوری ریاست جمهوری در برقراری تعامل بین نهادهای رهبری و تقنینی از یکسو و بدنه نظام اجرایی کشور از سوی دیگر ضرورت همکاری نزدیک و اعتماد و احترام متقابل را ایجاب می کند. بویژه در تعامل منحصربفرد نهاد رهبری و ریاست جمهوری، استحکام این اعتماد و همکاری بسیار خطیر است. حمایت های آشکار و پنهان رهبری از دولت‌ها چه در دوره امام خمینی و چه در دوران آیت‌الله خامنه‌ای به‌خصوص در چهار سال گذشته در پیشبرد امور دولت و هموار نمودن مشکلات آن تعیین کننده بوده است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ولی فقیه یک مقام تشریفاتی نیست که تنها از حمایت‌های معنوی و سیاسی او بهرمند شده و با تکریم و احترام یاد شود بلکه مقامی است مسئول، که نقش رهبری و راهبردی نظام و مصلحت‌اندیشی را به‌ویژه در مواقع خطیر به عهده دارد و در هنگامه تعارض با نظرات دیگران نظر او فصل‌الخطاب و نافذ خواهد بود.

از سوی دیگر وقتی رئیس‌جمهور با وزرایی که چهارسال همراه و همکار او بوده‌اند در واپسن روزهای کاری با چنین شیوه‌ای برخورد می‌نماید فارغ از جنبه‌های منفی و غیر اخلاقی این نحوه از برخورد، مسلماً دایره افراد توانمندی که در دولت آینده حاضر به پذیرش مسئولیت‌ها شوند کوچکتر و کوچکتر خواهد شد و این مطلب احتمال تصدی موقعیت‌های مهم به دست افراد نالایق و بله قربان‌گو را بیشتر کرده نتیجه‌ای جز کاهش کارآمدی دولت و زیان ملت و کشور نخواهد داشت. افزون بر این، شتابزدگی درتصمیمات، امنیت و آرامش روانی حاکم بر کل مجموعه نظام اداری را مورد تهدید و خطر جدی قرار می‌دهد و آثار نامطلوبی بر وضعیت کشور و مردم خواهد داشت.

این اشتباهات همچنین طمع دشمنان انقلاب و کشور را در کشف نقاط ضربه‌پذیری نظام آسان نموده به آنها در طرح‌ریزی برنامه‌هایی که در بستر این نقاط ضعف بتوانند به کشور و انقلاب لطمه وارد سازد یاری میکند.
منبع : تابناک
دسته ها : خبر سیاسی - مقالات
دوشنبه دوازدهم 5 1388

روایتی تاریخی از فلسفه تنفیذ

سیاست > چهره ها  -  آیت‌الله حائری شیرازی

مجلس خبرگان رهبری دور اول بود. مسئله‌ کمیسیون تحقیق و شرایط آن مطرح بود. شرط اول این‌که عضو کمیسیون تحقیق از بین خبرگانی انتخاب شود که به‌وسیله رهبر منصوب نشده باشند و شرایط چند دیگر.

بعد از آن نوبت به پیشنهاد کاندیداهای عضویت در کمیسیون رسید. افرادی پیشنهاد شدند از جمله آقای رئیس‌جمهور (آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای) که در آن موقع از اعضای خبرگان بودند. وقتی نام ایشان برده شد برخاستند و گفتند با شرطی که شما کرده‌اید عضویت من ممکن نیست. امام (ره) در حکم و تنفیذ ریاست جمهوری اینجانب مرقوم فرموده‌اند براساس اعتمادی که مردم به شما کرده‌اند شما را به ریاست جمهوری کشور ایران منصوب می‌کنم.

اما چرا امام (ره) از مسئله تنفیذ در قانون اساسی و مراد و منظور خبرگان قانون اساسی را به نصب تعبیر فرمود؟ برای احتراز از نارسایی لفظ تنفیذ؛ زیرا مسلّماً منظور خبرگان مغایرت مسلّمات آیات قرآن و سیره انبیا نیست. تمام انبیا در یک کلمه هرجا گفتند «اتقواالله» بلافاصله گفتند «واطیعون»، اطاعت مطیع خداوند، اطاعت خداوند است. فرستادگان الهی چه به صورت انبیا، چه به صورت اولیا و چه به صورت اوصیا. اوصیا همه منادی «اتقواالله» و «اطیعون» هستند. بدون وجود آنها حجّت تمام نمی‌شود چون می‌گویند «لَولا ارسلت اِلینا رَسولاً مُنذراً و اقمت لَنا علماً هادیاً فنتبع آیاتک مِن قَبل ان نذل و نخزی»
اگر دعوت با طاعت مجتهد عادل نباشد، دعوت با طاعت جاهل ظالم و خالی ماندن عرصه برای قیام او قطعی است و این همان ولایت طاغوت است که همه انبیا به کفر به آن دعوت نموده‌اند.

اگر رئیس‌جمهور منصوبِ ولی‌فقیه نباشد، منصوبِ مردم هم نخواهد بود زیرا مردم به خبرگان رأی دادند و خبرگان مجتهد عادلی را برگزیدند. او ولی و منتخب مردم است و حکمش نافذ است. مردم با واگذاری حکم به مجتهد عادل، امر را به او تفویض کرده‌اند. وقتی مجتهد عادل، رئیس‌جمهور را منصوب کند، باز به رأی مردم تکیه شده است. مردم رئیس‌جمهور را برای اداره امورشان می‌خواهند. ولی‌فقیه قبلاً برای اداره امور از ناحیه مردم به خبرگان و از خبرگان به وی واگذار شده است. مردم کار خودشان را کرده‌اند و جای خالی باقی نگذاشته‌اند که نصب جدیدی صورت بگیرد. برای احتراز از خیال تشریفاتی بودن امر تنفیذ، امام (ره) واژه نصب را به کار بردند.

پس رئیس‌جمهور منصوب از رهبر است. رهبر منتخب خبرگان و خبرگان منتخب مردم. پس رئیس‌جمهور با این سلسله‌مراتب منتخب مردم می‌شود، رسماً و قبلاً به‌وسیله آرای مردم به مقام شأنیت و اهلیت رسیده بود. رأی مردم رأی تمایل بود. رسمیت و مشروعیت و نفاذ، نتیجه نصب ولی‌فقیه است. «مَجاری الاُمور بید العُلماء»

ممکن است کسی اطلاق ولایت را عجیب بداند و این‌که مقام کلمه مثل فصل‌الخطاب باشد. پاسخ این تعجّب این است که بدون اطلاق ولایت و وجود مقام کلمة‌الفصل و فصل‌الخطاب، هیچ نظام، چه اسلامی و چه غیراسلامی تحقق پیدا نمی‌کند. نه تنها حکومت و مملکت‌داری، که یک بازی ساده بدون ولایت مطلقه بازی نمی‌شود. بازی بدون داور نمی‌شود. اگر مافوق داور، داوری گذاشتیم باید مافوق آنها داور دیگری باشد و اگر لازم نیست پس همان داور باید قولش و عملش حرف آخر را بزند. به همین دلیل می‌گویید داور خطا را نگرفت. وقتی می‌پرسند چرا نگرفت، می‌گویید نگرفت که نگرفت. اگر بخواهد پاسخگو باشد امنیت ندارد و قبول داوری نمی‌کند. اما درباره ولی‌فقیه می‌گوییم که اگر یک لحظه استبداد کند ولایت او قطع می‌شود.

امام جمعه سابق شیراز
منبع: khamenei. ir

دسته ها : مذهبی - خبر - مقالات
يکشنبه یازدهم 5 1388
سرمقاله روزنامه جام جم:

رابطه رهبری با رئیس جمهور، رابطه پدر و فرزندی نیست

سیاست > دولت  - روزنامه جام جم در سرمقاله یکشنبه به بررسی بحث تنفیذ پرداخت.

در این سرمقاله آمده است:

«امضای حکم ریاست جمهوری پس از انتخاب مردم» که در بند نهم اصل یکصد و ده قانون اساسی به عنوان وظایف رهبری ذکر شده است، یک امر اصیل و واقعی و به لحاظ حقوقی کاملاً معنی‌دار است و نه یک اقدام تشریفاتی. به عبارت دیگر امضای حکم ریاست جمهوری که با عنوان «تنفیذ» شهرت یافته است، «نصب» از جانب جانشین امام زمان (عج) است که «مشروعیت» رئیس جمهور در گرو آن است.

لذا رابطه «رئیس جمهور» با «ولی امر» نه رابطه پدر و فرزندی است! نه رابطه رئیس و مرئوسی و نه... بلکه رابطه «ولی» است با «مولی علیه.» و صد البته نظام اسلامی «چهره» پرور است نه «مهره» پرور!

منبع : خبر آن لاین

يکشنبه یازدهم 5 1388

ماجرای رحیم مشایی و پست معاونت اولی آن در این مدت نقل روز شده بود و تقریبا از اصولگرا و اصلاح طلب و خاص و عام در مورد آن می گفتند. توجه به این موضوع تا آن حد زیاد شده بود که تا اندازه زیادی بر اخبار وقایع بعد از انتخابات سایه انداخت و به قول روزنامه نگاران تیتر یک اخبار ایران شده بود. با وجود قال و قیلهای این ماجرا، باز به نظر می رسد که توجه به آن بی وجه نباشد به خصوص آن که برخی مطالب در باره آن هنوز ناگفته مانده که هر از چند گاه لازم به گفتن آنها است. شاید بهتر باشد که این ماجرا از سه جهت و با سه پرسش مورد بازبینی قرار گیرد. 

اول: چرا آقای احمدی نژاد بسیار پیشتر از رسمیت یافتن مقام جدیدش معاونان و مشاوران خود را تعیین کرد؟ 

دوم: آیا مخالفتها با انتصاب مشایی به معاونت اولی فقط محدود به همین موضوع بود یا اهداف دیگری هم در کار بود؟ 

سوم: نتیجه این ماجرا و اعتراضات و پیغام و پسغامها چه شد؟ 

با پرسش اول می توان به خوبی نقطه شروع ماجرا را به زیر ذره بین آورد چرا که انتصاب مشایی به معاونت اولی در شامگاه پنج شنبه 25 تیر ماه آنهم در جوار بارگاه امام رضا (ع) پیام به خصوصی را با خود داشت. قبل از هر چیز، معلوم است که تعیین معاونین و مشاورین در این موقع نمی تواند برای دوره فعلی احمدی نژاد محلی از اعراب داشته باشد، چرا که بی معنی است وی برای دوره کوتاه باقیمانده معاونان و مشاوران خود را تغییر بدهد. آیا احمدی نژاد متوجه نبوده که وی هنوز حکم تنفیذ دوره جدید خود را از مقام معظم رهبری نگرفته و در مجلس سوگند یاد نکرده و به همین دلیل، این اقدامش وجه قانونی ندارد؟ 

برخی با اعتراض به وی گمان کرده اند که گویا او متوجه این امر نبوده اما اصرار بعدی وی نشان داد که وی کاملا متوجه موضوع است و اتفاقا اصل مسئله هم در همین نکته است. در واقع، احمدی نژاد در انتصابهای خود عمل غیر متعارفی را انجام داد چرا که قبل از مراسم متعارف در قامت رییس جمهور رسمی احکام خود را صادر کرد. او به این وسیله نشان داد که رییس جمهور رسمی است و چندان نیازی به آن مراسم ندارد. در این صورت، اقدام وی آن مراسم را به حد مراسمی تشریفاتی و بدون تاثیر عملی رساند، چیزی که تا قبل از این سابقه نداشت. 

این اقدام تاثیر عملی دیگری نیز داشت به این معنا که دیگر جناحهای اصولگرای حامی وی در جریان انتخابات نباید توقع چندانی در ترکیب کابینه داشته و به دنبال سهمی از آن باشند. به بیان دیگر، او با یک پیش دستی غیر منتظره به جناح اصولگرا پیام روشنی داد و تا اندازه حد و حدودهای خود را با آنان روشن کرد. با توجه به پیام تلویزیونی احمدی نژاد در چند شب قبل از آن احکام، گمانه ها مبنی بر تغییرات عمده در کابینه آینده تقویت شد اما صدور این احکام سمت و سوی تغییرات را نشان داد و به دیگران گفت که وی راسا در تعیین کابینه و بدون دخالت اصولگرایان عمل می کند. 

شاید توجه به این مطلب تا اندازه زیادی پاسخ پرسش دوم را معلوم کند. به یک معنا می توان گفت که جناحهای اصولگرا به خوبی پیام اقدام احمدی نژاد را دریافت کردند و برای آنان معلوم شد که باید منتظر ترکیب غیر باب طبعی از کابینه دهم باشند. هر چند که آن نشست دولت در جوار بارگاه امام رضا (ع) بود تا صبغه معنوی به مصوبات دولت داده شود اما اصولگرایان چندان محتوای معنوی در آن ندیده و علیه آن صف آرایی کردند. 

انتصاب رحیم مشایی به معاونت اولی بهترین نقطه ای بر اعتراض و مخالفت با تصمیمات احمدی نژاد بود و می توان گفت که معترضین نقطه فشار را در جایی خاص قرار دادند. از یک سو، مشایی با سابقه چهار ساله خود در دولت آن قدر جای اعتراض را برای معترضین بازگذاشته بود که به وسیله آن بتوانند با گسترش اعتراضات خود بر احمدی نژاد فشار وارد کنند و از سوی دیگر، فشار بر احمدی نژاد بر سر مشایی هم به معنای لزوم توجه به جناحهای اصولگرا در ترکیب کابینه و هم به معنای تداوم این توجه در آینده کابینه دهم بود. در واقع، حکم معاونت اولی رحیم مشایی محل چالشی بین معترضین به احمدی نژاد شد که بیشتر از آن که خود این حکم را هدف بگیرند، اهداف دیگری را دنبال کنند. در این میان، معترضین با گسترش اعتراض خود به حوزه علمیه و جامعه روحانیت از نفوذ خود استفاده کرده و به این وسیله احمدی نژاد را در عمل برابر روحانیت قرار دادند. 

اما در نهایت می توان گفت که احمدی نژاد در این کش و قوس کوتاه آمد و به خواست معترضین تن داد؟ پاسخ به این پرسش تا اندازه ای تکلیف پاسخ به پرسش سوم را تعیین می کند چرا که در پاسخ به آن هم می توان گفت آری و هم نه. آری از آن جهت که بالاخره پس از چندین روز مشاجره و بعد از نامه مقام معظم رهبری به احمدی نژاد، بالاخره مشایی از پست معاونت اولی برکنار شد. شاید این امر به معنای تاثیر اصولگرایان بر تصمیمات احمدی نژاد باشد که از اهرمهای لازم برخوردارند و حتی می توانند در ترکیب کابینه و تصمیمات آتیه دولت نیز تاثیر بگذارند، اما این تمام قضیه نیست و پاسخ دیگری به مسئله هم وجود دارد. 

نه پاسخ دیگر به مسئله است از آن جهت که اولا تمام مخالفتها و اعتراضات تاثیری بر تجدید نظر احمدی نژاد در حکمش نگذاشت تا آن که نامه مقام معظم رهبری به میان آمد. ثانیا، احمدی نژاد حتی در پاسخ به نامه ایشان هم مقاومتی از خود نشان داد به گونه ای که پس از گذشت هفت روز از نامه مقام معظم رهبری اطاعت امر کرده و به نامه ایشان پاسخ گفت. جالب توجه است که وی در پاسخ به درخواست مقام معظم رهبری عبارتی دال بر تجدیدنظر در حکم خود ننوشته و تنها به ارسال رونوشت استعفای مشایی و اجرای مرقومه ایشان در راستای اصل 57 قانون اساسی بسنده کرده است. در حقیقت، مقام معظم رهبری در نامه خود قید کرد؛ «لازم است انتصاب مذبور ملغی و کان لم یکن اعلام گردد» اما احمدی نژاد در نامه خود عبارتی دال بر این امر ننوشته است. 

ثانیا، احمدی نژاد بلافاصله روز بعد از پاسخ به نامه مقام معظم رهبری مشایی را به سمت مشاور و رییس دفتر ریاست جمهوری منسوب کرد. اگر نخواهیم چندان به وضع صوری مقامها توجه کنیم و واقعیت عملی آنها را بیشتر در نظر داشته باشیم، باید بگوییم که مقام جدید مشایی چندان دست کمی از مقام قبلی نداشته و می تواند همان کارکرد را نیز داشته باشد. رابعا، احمدی نژاد با عزل محسنی اژه ای در حالی که حدود دو هفته به اتمام خدمت وی باقیمانده، توانست به معترضین اصولگرای خود نشان دهد که استعفای مشایی به هیچ وجه به معنای عدول وی از تصمیمات خود نیست و او می تواند در برابر آن امر واکنشی در این حد از خود نشان دهد. 

با توجه به این نکات روشن می شود که در چالش سنگین ماجرای مشایی این احمدی نژاد است که همچنان بر موضع خود ایستاده و معترضین به وی نتوانستند چندان طرفی از این ماجرا ببرند. به کلامی مختصر می توان گفت که در پایان ماجرا همچنان مشایی در کابینه آینده نه تنها حضور خواهد داشت، بلکه از نفوذش در آن نیز کاسته نشده و این معترضین وی هستند که در اعتراض خود نتیجه مشخصی را به دست نیاوردند

منبع : فرارو

دسته ها : خبر سیاسی - مقالات
يکشنبه یازدهم 5 1388
X