سلامت نیوز: مسلما خوردن انواع چیپس و نوشیدنی های پر کالری و عدم تحرک نتیجه ای جز این درگیری عذاب آور ندارد.
در اغلب موارد نیز به دلیل عدم توجه به غذاهای نفخ آور باعث تورم ناخواسته این عضو حساس می شوید. اما خبر خوب این که نفخ شکم از جمله مسائلی است که حل آن آسان می باشد.
البته باید بدانید که در این مقاله ما از چاقی مفرط شکم صحبت نمی کنیم اما تورم و نفخ متغیر شکم از جمله دردسرهایی است که اغلب ما گاه و بی گاه تجربه می کنیم. اگر این نفاخی شکم مربوط به بیماری خاصی نظیر مشکلات کبد و قلب نباشد در اغلب موارد به دلیل گازهای روده می باشد و به هیچ عنوان ربطی به مایعات ندارد. زیرا بر خلاف تصور عامه که گمان می کنند نفخ این قسمت به دلیل تجمع مایعات است باید گفت که اولا در حالت نرمال این بخش مکانی برای تجمع مایعات نیست و در ثانی اگر تجمع مایعاتی مطرح باشد اغلب در بخش های پایانی بدن مثل پاها صورت می گیرد.
اما باید بدانیم که چه چیز سبب تجمع گازها در امعا و احشا می شود و ظاهر و احساس فرد را دچار خدشه می کند.
متخصصان علت های ممکن این مسئله را ناشی از حساسیت به بعضی از غذاها و یبوست می دانند.
لذا در ادامه به بعضی از موارد پیشیگری از نفخ و برآمدگی شکم اشاره می کنیم.
1- پیشگیری از یبوست : کاهش فیبر و مایعات در رژیم غذایی و عدم تحرک کافی منجر به بروز یبوست می شود که به نوبه خود باعث نفخ شکم می شود. برای جلوگیری از این مشکل لازم است که از غذاهای پر فیبر که به مقدار فراوان در انواع سبزیجات ، میوه ها ، آجیل و مغزها، بقولات است استفاده کنید. همچنین نوشیدن مایعات کافی و داشتن تحرک بدنی کافی (حداقل 30 دقیقه در روز)لازم است.
2- نفی آلرژی نسبت به گندم و یا لاکتوز: آلرژی و عدم تحمل نسبت به بعضی از غذاها باعث نفخ شکم می شود. اما تشخیص این نوع غذاهای نفاخ به عهده پزشک است. بسیاری از افراد به دلیل تشخیص سرخود ، بعضی از غذاهای مفیدو سالم نظیر لبنیات و غلات را از برنامه غذایی خود حذف می کنند. در حالیکه این اقدام اصلا درست نیست. اگر گمان می کنید به غذایی حساسیت دارید با پزشک خود مشورت کنید. ممکن است تنها کاهش مصرف این نوع غذاها و یا مصرف همزمان آن با سایر خوراکی ها تاثیر ناخواسته آن را تخفیف دهد.
3- از خوردن سریع و بی وقفه اجتناب کنید: خوردن سریع و عدم جویدن کافی باعث می شود که غذاها درست هضم نشده و بعلاوه به دلیل بلعیدن هوا ، شکم نفخ کند. با توجه به این حقیقت توصیه می شود که تا آنجا که امکان دارد به آرامی غذای خود را میل کنید تا از طعم آن نیز لذت ببرید. زمان لازم برای صرف هر وعده غذایی حداقل باید 30 دقیقه باشد. فراموش نکنید که هضم غذا از دهان شروع می شود ، پس جویدن کافی آن کمک موثری به ادامه هضم می کند و از نفخ شکم نیز جلوگیری می کند.
4- از مصرف بیش از اندازه نوشیدنی های گازدار اجتناب کنید: این نوع نوشیدنی ها باعث افزایش گاز شکم می شود. جایگزین مناسب برای این نوشیدنی ها ، اب خنک و لیمو می باشد. حتی لازم است که برای رفع نفاخی شکم از چای نعناع استفاده کنید.
5- از مصرف بیش از اندازه آدامس اجتناب کنید: جویدن آدامس باعث بلع مقدرا قابل توجهی هوا می شود که باعث نفخ شکم است.
6- مراقب غذاهای بدون قند باشید: مصرف قندهای مصنوعی به مقدار فراوان نیز باعث بروز این مشکل می شود. لذا باید مراقب میزان مصرف این نوع قندها نیز باشید.
7- مصرف نمک را محدود کنید: غذاهای بیش از اندازه پردازش شده و طبخ شده حاوی مقدار قابل توجهی نمک است و برعکس از فیبر تهی می باشد و این دو عامل مناسبی برای نفخ شکم می باشد.
8- مراقب مصرف لوبیا و سبزیجات گازدار باشید: اگر عادت به مصرف لوبیا نداشته باشید، باعث تجمع گاز در شکم می شود. همین مسئله در مورد سبزیجات نفاخ نظیر بروکلی و گل کلم نیز صادق است. برای رفع این مشکل لازم است که به تدریج این نوع مواد را وارد رژیم غذایی خود کنید تا بدن به آن عادت کند. زیرا این غذاها بسیار مقوی است و حذف ان زیان آور می باشد.
9- کاهش حجم غذا و افزایش وعده های غذایی: متخصصان توصیه می کنند که به جای صرف سه وعده غذایی سنگین ، سعی کنید تعداد وعده های غذایی را بیشتر و حجم هر وعده را کاهش دهید. یعنی کم اما متوالی بخورید.این عمل مانع از احساس نفخ می شود و همچنین به کنترل قند خون و گرسنگی کمک می کند. 5 تا 6 وعده غذایی توالی مناسبی است . اما مراقب حجم هر وعده باشید.
10- غذاها و نوشیدنی های ضد نفخ را امتحان کنید: مطالعات نشان می دهد که دم کرده نعناع، زنجبیل،آناناس، جعفری و ماست حاوی باکتری های مناسب(پروبیوتیکس) برای رفع نفخ می باشند.
متخصصان معتقدند که استفاده از غذاهای ملین یا قرص های مدر، سریع غذا خوردن و یا حذف وعده های غذایی اصلا روش مناسبی برای کاهش وزن و یا رفع نفخ شکم نمی باشند.
در مورد اغلب افراد باید گفت که زمانی که در صددکاهش چربی های اضافی بدن هستند بخش عمده از آن در ناحیه شکم حذف می شود.اما کاهش وزن بدن هر فرد متفاوت از دیگری است. متخصصان همچنین می گویند که انجام مداوم و طولانی مدت ورزش های ویژه شکم به امید رها شدن از چربی های اضافی آن تصور درستی نیست. زیرا نمی توان در هنگام ورزش روی نقطه خاصی از بدن متمرکز شد. با این کار التبه ماهیچه های شکم قوی تر شده و شکل بهتری پیدا می کند.
منبع : رجا نیوز
در بخشی از این متن آمده است:
وظیفه خبرگان است که از بند بند قانون اساسی دفاع کند و مردم را همراه داشته باشد. فلسفه وجودی خبرگان حفظ قانون اساسی است. مردم به خبرگان به عنوان وکلای خود رأی دادند که نگهبان قانون اساسی باشند. چه کسانی جز خبرگان، حافظ و نگهبان قانون اساسی هستند. مجلس خبرگان قانون اساسی مجلسی بود نظیر همین خبرگان فعلی و بعضی از اعضای این مجلس از اعضای آن بودند و در تدوین قانون اساسی شرکت داشتند. مردم از ایشان میخواهند که به خواستههای آنها بر طبق قانون اساسی رسیدگی شود.
معلوم اینجانب است که اگر مردم متوجّه شوند که خبرگان در جهت احقاق حق مردم سعی دارند و برای حفظ قانون اساسی و رأی آنها احترام قائلند، ساکتمی شوند و راضی به تحقّق قانون اساسی هستند، چون خودشان شعار دادند و نسل امروز هم شعارش این است که: ـ استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی ـ امّا باید خود خبرگان متوجّه کیفیّت و نظر جامعه باشند.
دستغیب افزوده است:
در انتخابات چند دوره قبل بیش از بیست میلیون از مردم به سیّد بزرگوار حجّت الاسلام و المسلمین سیّد محمّد خاتمی رأی دادند و در دو دوره رئیس جمهورشان بود. ما با آن بزرگوار چه کردیم، روحانی که از صنف خودمان بود، پدرشان از فقها و خودشان مورد تأیید امام امّت(ره) و مقبول جامعه، آیا یک بار از ایشان دعوت شد که در جلسه ای از شانزده اجلاسیه خبرگان بیایند و به سؤالات پاسخ دهند یا او را از خود دور کردیم و حتّی گفته شد او اجنبی است و اتّهامات دیگر.
امّا رئیس دولت نهم که در کسوت روحانیت نبود چند بار از او دعوت شد و به سؤالات هم پاسخ نداد و دیگری را برای این جهت معیّن کرد و بعضی از اعضای خبرگان اعتراض به نامربوط بودن مطالب نمودند. آیا این محلّ سؤال برای مردم نیست که چرا خبرگان این همه تبعض قائل میشوند؟
اینجانب صادقانه و خیرخواهانه عرضمی کنم تا دیر نشده خبرگان برای اعادۀ حیثیت از مرجعیت، تشکیل جلسه دهد آن هم علنی و مطالب بررسی گردد و به خواست مردم که همان قانون اساسی است جواب داده شود و به شکایات آنها به وسیلۀ نمایندگان آنها یعنی آقای موسوی و آقای کروبی رسیدگی شود، ببینید چه قدر محبوب خواهید شد و حفظ نظام این است، که باید بماند، و اشخاص میروند امّا اعمال و رفتار آنها باقی است. مخفی نباشد که خبرگان مجتهد هستند و تقلید بر مجتهد حرام است. یعنی تشخیص صدق و کذب هر موضوعی باید با تحقیق و تفحّص بر طبق شرع و قانون صورت گیرد.
منبع : خبر آنلاین
|
مرجع : اعتماد ملی |
حبیبه بدری: - انگورهای باغ پدری را در آخرین ماه تابستان 59 دستچین میکرد که تلگراف رسید: «بر اثر شدت حملات عراق به مرزهای جنوب و غرب کشور پایگاه دزفول در حالت آمادهباش قرار دارد، به موجب این حکم فرماندهی عملیات دزفول به جنابعالی واگذار میشود». دشت ضیاآباد تنها یک خلبان جنگنده F5 داشت: حسین لشکری. تلفنی به همسرش گفت که علیاکبر چهار ماهه طاقت گرمای دزفول را ندارد: کنار خانوادهات در تهران بمان. همسرش گفته بود که دلتنگ میشویم، ما را ببر پیش خودت. ناخودآگاه گفته بود: دوست دارم اگر هر زمان اتفاقی برای من افتاد، شجاعانه تحمل کنی. از زندگی مشترکشان تنها یک سال و چهارماه میگذشت.
- 27 شهریور 59، دوازدهمین مأموریت بود. تانکها و نفربرهای استتار شده را در خاک عراق زده بود، موشک عراقی هم هواپیما را. دست چپ را گذاشت روی دسته گاز موتور و با دست چپ دکمه ایجکت را فشار داد. دماغ هواپیما شیرجه رفت و زمین جلوی چشمانش بزرگ و بزرگتر شد. چشمها را بست و زمزمه کرد: اشهد ان لاالهالاالله...
- همیشه شنیده بود که قصر شیرین در بهار دیدن دارد، راست میگفتند، اما دیدن حسین به همه آن زیباییها میارزید. پدر را به علیاکبر 18 ساله نشان داد. از دور همدیگر را دیدند. همه اسرا باید قرنطینه میشدند.
- هیچ وقت خانه حسین لشکری اینقدر شلوغ نشده بود. چه پیش از اسارت، چه وقتی 18 سال در اسارت بود و چه بعد از آن. مقامات لشکری و کشوری ستاد نیروی هوایی ارتش جمع شدهاند. یک روز قبل اعلام شده بود: «ساعت 9 صبح 21 مرداد پیکر پاک خلبان آزاده امیر سرلشکر شهید حسین لشکری از مقابل درب منزلش در شهرک غرب تشییع میشود. او شب دوشنبه بر اثر عارضههای ناشی از دوران اسارت به درجه رفیع شهادت نائل شد».
علیاکبر را فرستاد دنبال مهمانها. جایی در قطعه 55 بهشت زهرا کنار یک قبر آرام گرفت. روی سنگ قبر نوشته: «سیدالاسرا امیر سرلشکر شهید حسین لشکری».
دردم از یار است و درمان نیز هم. . . بارها پیش خودم میگویم که چطور من یک لاقبای دست از همه جا کوتاه، همین طور حسی هم که شده میفهمم چه خبر است و چه باید کرد، اما. . . اما زود یادم میافتد که از اتفاق همین دست از همه جا کوتاهی و همین یک لاقبایی است که موجب میشود تا حجابهای ضخیم قدرت در برابر چشم نباشند و به راحتی بتوانم اشیا را همانطور که هستند ببینم؛ «الهم ارنی الاشیاء کماهی.»
من به ساحت بزرگان و زعمایی که بارها و بارها امتحان خود را پس دادهاند و نفس زکیهشان را از آلودگی به قدرت دور نگه داشتهاند و اراده خود را نگذاشتهاند که معطوف به قدرت شود، جسارت نمیکنم و مقام شامخ ایشان را مخاطب این سخنان نمیدانم، اما درباره مدیران میانی و صاحبان قدرتهای نیمبند و زودگذر باید عرض کنم که هیچ بعید نیست که نفسشان متمایل قدرت وقدرت بیشتر و باز هم قدرت بیشتر شود. دشواری ماجرا همینجاست که وقتی نفس آدم به شیرینی -تلختر از زهر- قدرت متمایل میشود، آن وقت چشم بر حقایق میبندد و بدیهیترین امور را درنمییابد.
این روزها که تشت بازداشتگاه کهریزک از بام افتاده و معلوم شده که در آن حریم از رأفت اسلامی و برخورد انسانی خبری نبوده و بزرگان همه رأی به برخورد قضایی و انتظامی با متخلفین دادهاند، نباید چنین بپنداریم که این زندانبانان بیرحم از آمریکا آمدهاند و قصد بدنامی حاکمیت داشتهاند و دلهایشان از سنگ بوده و. . . نه. آنها هم مثل ما بودهاند و از جنس ما بودهاند و آدمهای کاملاً معمولی -با سوابق خوب و بد- بودهاند که برای حفظ قدرت و برای طعم شیرین قدرت، قلبی سختتر از سنگ پیدا کردهاند. کسی که خود را محق میداند که دیگری را به قصد کشت بزند، حتماً دلیلی -دلیل نفسپسندی- برای این کار دارد و حتماً این حق را با حساب و کتابی که با نفس خود کرده به دست آورده است. . . در دام وعظ نیفتم؛ موعظه اخلاقی نمیکنم بلکه عرضم این است که این همه سفارش مدام اخلاقمداران برای محاسبه نفس و حسابکشی از خود، یکی هم برای این بوده که مبادا کم کم ضخامت گناه نگذارد که امور را همانطور که هستند ببینیم. شاید اگر من هم به جای انزوا، صاحب منصب میشدم و طعم قدرت زیر دندانم مزه میکرد، از همین کارها میکردم که زندانبانان کهریزک کردند. لابد شما هم پند شاعرانه را شنیدهاید که «حاکمان در زمان معزولی/ همه شبلی و بایزید شوند / لیک چون بر سر عمل آیند/ همه یا شمر و یا یزید شوند».
چیزی که در این حکمت نهفته است همین است که همیشه مردم در ذات خود شمر و یزید نیستند، بلکه ارادههای معطوف به قدرت موجب میشود که تصمیماتی بگیرند، یا اقداماتی کنند که منجر به واقعه کربلا شود. اگر آنها هم مثل من و شما از اسب قدرت پایین بیایند، بیتردید عین شبلی و بایزید، دم از مهربانی و مدارا میزنند. شبلی و بایزید هم اگر بر سر عمل میرفتند و مثلاً رئیس بازداشتگاهی در جنوب تهران میشدند، آنگاه هنر میکردند اگر دست از پا خطا نمیکردند و با زندانیان خود به جور رفتار نمیکردند. . . چه میخواهم بگویم؟ قدرت هم مثل خیلی چیزهای دیگر حجاب ضخیم -بلکه ضخیمترین حجابها- است که نمیگذارد صاحب قدرت چشم بر حقایق باز کند و در آیینه چیزی را ببیند که خیلی از بیقدرتان حتی در خشت خام میبینند. برای همین هم هست که در ادبیات ما، در دین ما و در تاریخ ما این همه تأکید موکد شده که صاحب قدرت باید که خود را مدام محاسبه کند و نگذارد که نفس اماره و قدرت -در هر مقدار و اندازهای- دست به دست هم دهند و متحد هم شوند و کاری کنند که به قول شاعر «آخر آن نور تجلی دود شد/ آن یتیم بیگنه نمرود شد». عرض من بیشتر متوجه مدیران میانی است. هر کسی در حوزه اقتدار خود -هر چقدر هم که کوچک باشد- میتواند به نمرودی بدل شود که بزند و بکشد و ابا نکند و شرمنده نباشد.
منبع: خبر آن لاین
گویا این روزها بیش از هر زمان دیگری، امام زمان در عرصه سیاست ایران حضور دارد. حضوری که نه از باب ولایت تکوینی اوست، نه حتی نماینده عقیده ما شیعیان به ولایت تشریعی. امام عصر، در رمزآلودترین روزهای تاریخ ایران پس از انقلاب 57، انگار از آن مراتب لاهوتی پایین آمده و به مناقشات عرصه مطلقاً ناسوتی سیاست پیوسته است. روزگاری نه چندان دور، در این سرزمین، امام عصر را با سیاست، کاری نبود. از قضا، سینهچاکترین سینهزنان زیر علم مهدویت، بیشترین پرهیز را از دخالت دین در سیاست داشتند. امام خمینی(ره) اما نظریهای را پردازش کرد که با همان پیش فرضها، به نتیجهای درست مخالف نظر حجتیه میرسید.
تئوری ولایت فقیه نه فقط ولایت سیاسی را به فقهای شیعه هدیه کرد که حتی نیابت امام عصر را. سالها گذشت و پس از رحلت فقیهی که نظریه نوین ولایت فقیه را ابداع کرده بود، بسط و ایساع این تئوری هم منجر به آن نشد که ادعای ارتباط با موعود، مبنای مدیریت وضع موجود قرار گیرد. با این حال، چرخ و فلک قدرت، کمکم، گروهی را بالا برد که افکار دیگری در سر داشتند. مدتی باید میگذشت تا معلوم شود ماجرا جدیتر از لانه کردن موریانه خرافه بر پایههای تخت مذهب است.
«نومهدویتگرایی»، امام موعود را نه فقط در جامه یک مرشد الهی، و نه فقط یک واسطه فیض، که همچون هزاردستانی در پس پرده میدید. مردی که میتوان تصمیمات خود را به او نسبت داد، میتوان از برنامههایش پس از ظهور سخن گفت و نقشه مسیر حرکتش را منتشر کردو... حوادث خرداد88 پرده را بیشتر کنار زد. عملاً ثابت کرد که از نگاه نومهدویت گرایان، رأی مردم -حتی اگر خیلی زیاد باشد- در برابر رأی «آنان» که سیمشان وصل است، ارزشی ندارد.
همچنانکه معلوم شد برای مدیریت جامعه نه نیازی به مشاور هست و نه به مرشد؛ مگر «آنان» که وصلند، ممکن است خطا کنند که نیازمند ارشاد کسی باشند؟ آنگاه که خود را منسوب به امام عصر بدانیم و چنان بیندیشیم و چنان بگوییم و چنان رفتار کنیم که گویا دست حق از آستین ما بیرون آمده، منطقاً به این عوارض خواهیم رسید:
اول: معلوم است که بری از خطا نیستیم، حتی اگر حقیقتاً سیممان وصل باشد. (چه کسی شجاعت دارد چنین ادعایی را علناً مطرح کند؟! ) پس لاجرم خطاهایمان نیز به نام کسی نوشته میشود که خود را سرسپرده او میدانیم. در این صورت، اگرچه ما هستیم که از چشم متدینان میافتیم و بر دامن کبریای «او» گردی نمینشیند؛ اما در ذهن ناآشنایان به معارف دین، چشمههای تردید را جوشاندهایم.
دوم: صاحبان حق مطلق، طبیعی است که دیگران را منحرف بدانند و تحقیر و تکفیر کنند. پس وقتی خود را سرچشمه ناب حقیقت میبینیم، در مهرورزانهترین حالت، برای آنچه دیگران میگویند -هر که میخواهند باشند- ارزشی قائل نیستیم و به تشخیص خود عمل میکنیم. خشونتورزی هم که فرزند نابگرایی است.
سوم: وقتی به حکومتی جهانی میاندیشیم که خود سردمدار آن هستیم و آن را اینقدر در دسترس میبینیم، از بالا به همهچیز و همه کس نگاه میکنیم، خود را ناگزیر به همزیستی با دیگران -حداقل در درازمدت- نمیبینیم و معلوم است که با چنین نگاهی کسی گوشش به حرف ما بدهکار نخواهد بود. مغرور میشویم و سپس مطرود. دنیا را نسبت به خود بدبین میکنیم و چهرهای بیمنطق از دین را به نمایش میگذاریم که هرگز نمیتواند با دنیا تعاملی درست برقرار کند.
چهارم: وقتی یقین داریم حلال همه مشکلات به زودی از راه میرسد، چرا باید خودمان را به آب و آتش بزنیم؟ طبیعی است که مشکلات و نقاط ضعفمان برایمان بیاهمیت جلوه میکند، به آیندههای دور فکر نمیکنیم و حداکثر تلاشمان این است که امروز را بگذرانیم، که فردا فرجی خواهد شد.
و پنجم؛ همان تناقض، همان سوء تفاهمی که حتی میتواند ما را به مرز بیاعتقادی به مهدویت برساند: وقتی راه را به خوبی میشناسیم و به درستی آن یقین داریم، چه نیازی به امام عصر (عج)؟ آیا جز این است که جایگاه امام عصر (عج) را -پناه بر خدا- به حد یک سردار لشکر تنزل دادهایم؟ فرماندهی که رسالتش این است که به یاری ما بیاید و با قدرت ماورایی خود دشمنان ما را به خاک سیاه بنشاند و درماندگی ما را در عبور از موانعی که خود برای خود ایجاد کردهایم چاره کند. از این منظر، مهدی موعود، گویا منجی ماست و نه منجی دین؛ و راه تازهای به ما نشان نخواهد داد، که ما هم اکنون نیز راه حق را شناختهایم و بیذرهای تردید و بدون احساس نیاز به راهنمایی در آن گام بر میداریم.
اما آیا به راستی امام عصر (عج) چنین خواهد بود؟ آیا او همان میکند که ما کردهایم؟ از همان راه میرود که ما رفتهایم؟ معیارهای او برای قضاوت، همان معیارهای ماست؟ ذرهای احتمال نمیدهیم که او بر آنچه ما میکنیم صحه نگذارد؟ لحظهای تردید به خود راه نمیدهیم که ممکن است از آنچه میکنیم راضی نباشد؟ آیا او برای برپایی حکومت عدل جهانیاش، همچون ما سخن میگوید و دیگران را بر خود میآشوبد؟ آیا برای رسیدن به مقصود از هر ابزاری استفاده میکند؟ یا شاید گمان میکنیم ابزارهایی سحرآمیز برای تسخیر جسم و جان مردمان در اختیارمان میگذارد؟ . . .
این روزها بیش از هر زمان دیگری، امام عصر (عج) در عرصه سیاست ایران حضور دارد، و بیش از هر زمان دیگری مظلوم است. با جسارت او را شریک خطاهایمان میکنیم. مطمئنیم که اگر بیاید و راه دیگری نشان دهد، راه او را دنبال خواهیم کرد؟
منب : خبر آن لاین
سپس به تحصیل در مدرسه آیت الله گلپایگانی در قم پرداخت و دوره چهارساله هنرجویی در مدرسه آناهیتا را نیز پشت سر گذاشت، سپس به فعالیت در عرصه سینما پرداخت و بازیگری در تلویزیون را نیز تجربه کرد.
پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. با پخش نمایش دو مرغابی درمه از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی می کرد، خوش درخشید و با پخش نمایشهای تلویزیونی دیگر خود طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.
نمایشهای دو مرغابی درمه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، به درخواست مردم چندین بار از تلویزیون پخش شد.
پناهی؛ ترکیبی از سادگی، خلوص و طنزی تلخ
پناهی در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد از پرکارترین و خلاقترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود و به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن و سادگی و خلوصی که از رفتارش می بارید و نیز طنز تلخش، بازیگر نقشهای خاصی بود.
پناهی در سال ۶۷ برای بازی در فیلم "در مسیرتندباد" کاندید جایزه بهترین بازیگر نقش دوم شد، ضمن اینکه در سال ۶۹ برای بازی در فیلم "سایه خیال" که بر مبنای شخصیت او نوشته شده بود، نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد و در سال ۷۱ برای بازی در فیلم مهاجران نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش دوم شد و دیپلم افتخار جشنواره نهم فجر را برای بازی در فیلم سایه خیال دریافت کرد.
با وجود کارنامه سینمایی و تلویزیونی حسین پناهی، به نظر می رسد وی بیشتر شاعربود و این شاعرانگی در ذره ذره جانش نفوذ داشت، ضمن اینکه آثار مختلف ادبی وی نیز از این امر حکایت می کند.
پناهی در"آژانس دوستی"؛ ساده و صمیمی
یکی از آثاری که پناهی در آن ایفای نقش کرده، سریال "آژانس دوستی" است. پناهی در این سریال نقش راننده ای ساده، تنها و شوریده حالی را بازی می کرد که البته بر اساس نظر بسیاری از کسانی که پناهی را می شناختند، وی در زندگی واقعیش هم همین گونه ساده بوده است.
شاید آنچه بیش از هر چیز دیگری باعث می شد پناهی به دل بنشیند، لحن صحبت کردن ساده اش، نگاه معصومش به زندگی و چهره دوست داشتنیش بود.
صفا، صمیمیت و صداقتی که در شعرها و نوشته های زنده یاد پناهی بود قابل وصف نیست و شاید دلیل این امر این است که این نوشته ها از دل پناهی می آمد و آنچه از دل برآید، لاجرم بر دل نشیند.
پناهی؛ یک روستایی ساده و مهربان، تجسم صمیمیت روستا
پناهی متولد یکی از روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد بود و به راستی تا آخر عمر هم نتوانست صفا و سادگی دل یک روستایی را با هیچ چیز دیگری عوض کند که روستاییان به سبب انس با طبیعت مهربانترند و چه داشته ای باارزشتر از مهربانی.
شعرها و حرفهای حسین پناهی صادقانه بود و همین باعث می شد که به دل بنشینند. جنس حرفهایش از جنس همان حرفهایی بود که شازده کوچولوی "آنتوان دوسنت اگزو پری" می زد.
همان شازده کوچولویی که با دیدن یک جعبه ای که سه سوراخ داشت به فکرش می رسید که "ممکنه خونه یک بره باشه"و همیشه از خودش می پرسید "این آدم بزرگا چقدر عجیبن؟!"و در نهایت همه فکر و ذکرش گلی بود که تازه در سیاره اش سبز شده بود.
کارنامه درخشان هنر پناهی
گذرگاه، گال، تیرباران، هی جو، نار و نی، در مسیر تندباد، ارثیه، راز کوکب، مهاجران، چاووش، سایه خیال، اوینار، هنرپیشه، مرد ناتمام، روز واقعه، آرزوی بزرگ، قصههای کیش (اپیزود اول، کشتی یونانی)، بلوغ، مریم مقدس و بابا عزیز از آثار سینمایی هستند که پناهی در ان ایفای نقش کرده است.
گرگها، آواز مه، محله بهداشت، بی بی یون، روزی روزگاری، مثل یک لبخند، ایوان مدائن، خوابگردها، هشت بهشت، قهرمان کیه، امام علی(ع)، همسایهها، آژانس دوستی، دزدان مادر بزرگ، آینه خیال، کوچک جنگلی، آشپزباشی، روزگار قریب، آقا فرمان، یحیی و گلابتون، شلیک نهایی، رعنا نیز مجموعه های تلویزیونی است که پناهی در آنها بازی کرده است.
همچنین این هنرمند در چند تله تئاتر نیز به ایفای مقش پرداخته و چندین تالیف نیز دارد که "من و نازی"، "ستاره"، "چیزی شبیه زندگی"، "دو مرغابی در مه"، "گلدان و آفتاب"، "پیامبر بی کتاب" و "دل شیر" از این جمله است، ضمن اینکه دو نوار با شعر و صدای حسین پناهی نیز منتشر شده است که "سلام خداحافظ" و "ستارها" نام دارند.
تداوم سادگیها و صمیمیت پناهی در جهانی دیگر
حسین پناهی سرانجام در 14 مردادماه 83 به دیدار معشوق حقیقی شتافت و رفت تا سادگیها و صمیمیتش را را در جهانی دیگر تداوم بخشد و چه زیبا از بهشت و مادر گفت که "به بهشت نمی روم اگر مادرم آنجا نباشد."
پناهی رفت اما نگاه ساده و معصومش همواره در خاطرات ما قاب گرفته شد. او رفت و هنردوستان را با افسوسی بزرگ تنها گذاشت که چرا زمانی متوجه ارزشهای چنین انسانهای ساده دل و عاشقی می شویم که دیگر در میان ما نیستند، شاید این رسم زمانه است که آنها که بیشتر می ارزند غریب ترند و تا وقتی هستند، متوجه شان نمی شویم.
... و چه زیبا و ساده بر سر مزار پناهی نوشته اند:
"حسین پناهی
شاعری...
نویسنده ای...
بازیگری...
کارگردانی...
و انسانی...
که آمد شهریور 1335
و رفت مرداد 1383
منبع : بازیاب