پنجره گلها
گوش کن می شنوی همهمه ی دریا را
تپش واهمه خیز نفس صحرا را
نور بی حوصله در پنجره می آشو بد
باز کن پنجره ی بسته گلدان ها را
واژه ها در شعف شور شدن می رقصند
دیدی آنک به افق،چرخش مولانا را
شیهه ی اسب کسی در نفس توفان است
گوش کن میشنوی همهمه ی دریارا
سبزپوش اسب سواری،گل وقرآن دردست
آب می پاشد یک مرقد نا پیدا را
قنبر علی تابش
سوار سبز پوش من ...
چنان پیچیده در دشت دلم امشب طنین سبز آوایت
که دیگردل نمیبندم به چیزی جزبه آهنگ غزلهایت
تورا میخواهم ازجان بیشتر،بالا بلند آسمان درمشت!
بیا از پرده، بیرون یک تبسّم تا شوم محو تماشایت
بیا، ای چشمهایت جنت المأوا، که در دنیای وانفسا
پریشانم، پریشانم، پریشانتر از آن زلف چلیپایت
شب آمد، سایه گستر شد،کبوتر در دل آیینه پرپر شد
بیا تا عالم و آدم ببیند ضرب شست حیدر آسایت
یقین دارم که میآیی;نسیمی سبزپوش این را بشارت داد
ولی آخربه کشتن میدهد ما را،همین امروز وفردایت!
بهار پر تپش درسینه ات،نبض زمان دردست تو،افسوس
ـ نمی فهمند این دجّال باورها، بهار بکر معنایت
هلا، زیبا تر و بشکوه تر از ماه و اقیانوس نا آرام
بیا تامن ببوسم،دستها،آن شاخه ی سرسبز طوبایت
هزاراللّه اکبر برتو،ای معنای ناب سورهی والشّمس!
صراط المستقیم است آن نگاه دلنشین روح افزایت
صلاحت می چکد از آیه ی خال لبت در شهر آیینه
چه عطری میوزد ای نازنین از مصحف رخسار زیبایت!
«چه خوش باشد که بعد از انتظاری »ناگهان در جمعه ای روشن»
«به امیدی رسد امیدواری» چون ببیند ماه سیمایت
جلیل دشتی مطلق
بسم رب الشهدا ...
یادی که در دلها
هرگز نمی میرد
یاد شهیدان است ...
و
چه زود گذشت ...
چهار سال ...
یازده یار زمینی ...
در آسمان
پیمانی جاودان را
با خون خویش
امضا نمودند
و
به سوی معبود پر کشیدند .
سرداران
احمد کاظمی
سعید مهتدی
سعید سلیمانی
همراه با دیگر همرزمانشان
خدا را خونین ملاقات کردند
و
شهادت روزی شان شد .
روحشان شاد
و
راهشان پر رهرو باد .
| آیه تنزیل
چه غوغا میکند آیینه و قندیل در چشمت اگر روزی بخشکدموج رود نیل درچشمت
تو را زیبا از آن کردند، تا در آسمان باشی و من هر شب بخوانم آیه ی تنزیل درچشمت
کسی تورات رابا لهجه ی سبز نگاهت خواند گل مریم، بهار آورده با ا نجیل در چشمت
لبت قرآنی و موج صدایت آسمان خیزست به آهنگی که میروید گل ترتیل در چشمت
هزاران دشنه میریزد به خاک ازبوی تو،آنگاه مُسجل می شود خونخواهی هابیل درچشمت
ازآن هنگامه میترسم،که روزی مثل من حتیّ بسوزد از حیا بال و پر جبریل در چشمت
من از طرز نگاهت، پشت این دیوار دانستم که فردا میشکوفد صور اسرافیل درچشمت
حسین دارند |
نغمه ظهور
فصل رویش گلهاست، فصل سبز باران است
از نوازش خورشید کوچه ها چراغان است
بر لب شقایق ها، شعر زندگی جاری است
در دل صنوبرها، جوش سبز توفان است
در نگاه آیینه، هر چه هست زیبایی ست
در کمال زیبایی، هر چه دیده حیران است
مژده شکوفایی می رسد دل ما را
مژده ها ترا ای دل! نوبت بهاران است
از نهایتِ آبی عطر لاله می بارد
جاری دل صحرا، عطر لاله زاران است
اشک شوق میجوشد، بویعشق می آید
کو دلی که از غم ها خسته و پریشان است؟
شام غم به سر آمد، مژده سحر آمد
درد غربت ما را، این بهانه درمان است
بهر شادمانی ها، دست عشق در کار است
در پناه عشق آری، کار ما به سامان است
عید سبز میلاد است، چشم عاشقان روشن
خانه خانه گلباران، آسمان گل افشان است
قاصدی زنور آمد، نغمه ظهور آمد
نغمه ظهور او، او که مژده جان است
از قبیله خورشید، از سلاله عشق است
از تبار آیینه، از نژاد باران است
این طلوع زیبا را، عاشقانه باور کن!
فصل باورعشق است،فصل سبزایمان است
شاعر ؟؟
چگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی
بلندمی پرم اما ، نه آن هوا که تویی
تمام طول خط از نقطه ی که پر شده است
از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی
ضمیر ها بدل اسم اعظم اند همه
از او و ما که منم تا من و شما که تویی
تویی جواب سوال قدیم بود و نبود
چنانچه پاسخ هر چون و هر چرا که تویی
به عشق معنی پیچیده داده ای و به زن
قدیم تازه و بی مرز بسته تا که تویی
به رغم خار مغیلان نه مرد نیم رهم
از این سغر همه پایان آن خوشا که تویی
جدا از این من و ما و رها ز چون و چرا
کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی
نهادم اینه ای پیش روی اینه ات
جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی
تمام شعر مرا هم ز عشق دم زده ای
نوشته ها که تویی نانوشته ها که تویی
«حسین منزوی »
الهی
به بهشت و حور چه نازم،
مرا دیده ای ده که از هر نظر بهشتی سازم
« خواجه عبدالله انصاری »
شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتم
خانه به خانه در به در جستمت و نیافتم
آه که تار و پود آن رفت به باد عاشقی
جامه تقویی که من در همه عمر بافتم
بر دل من زبس که جا تنگ شد از جدائیت
بی تو به دست خویشتن سینهی خود شکافتم
از تف آتش غمم صدره اگر چه تافتی
آینهسان به هیچ سو رو ز تو برنتافتم
« هاتف اصفهانی »
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار!
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکویی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
« فریدون مشیری »
خطیب جمعه قم گفت: آقایی که تریبون در دست داری خداوند این تریبون را در اختیار تو قرار داده است و تو باید با آن برای ایجاد وحدت کوشش کنی نه این که باعث ایجاد تفرقه شوی.
آیتالله امینی در نماز جمعه این هفته قم با قدردانی از حضور گسترده مردم در راهپیمایی 9 دی و اظهار وفاداری به مقام ولایت و اعتراض به حرمت شکنان عاشورا گفت: مردم ما در این تظاهرات مشت محکمی به دهان یاوهگویان خارجی زدند و به دشمنان خارجی گفتند که ما به نظام وفادار بوده و از آن حمایت و پشتیبانی میکنیم.
وی اظهار داشت: ولایت فقیه بزرگترین رکن نظام ما است و در قانون اساسی جایگاه رفیعی دارد و وظیفه آحاد ملت و کسانی که به این نظام ایمان دارند در این است که ولایت را حفظ کنند.
آیت الله امینی با بیان این که آنچه که ما داریم از ولایت فقیه است گفت: در پیروزی انقلاب آنچه که موجب پیروزی نظام ما شد این بود که امام راحل در راس امور بود و مردم حکم وی را حکم ولایی و واجب ولایی میدانستند و ما باید به هر طریق ممکن رکن ولایت فقیه را حفظ کنیم.
وی خواست الهی، ولایت فقیه، اطاعت از رهبری و وحدت و اتحاد را از جمله موجبات پیروزی انقلاب اسلامی برشمرد و گفت: پیروزی انقلاب اسلامی خواست خداوند بود که با وجود ولایت و رهبری امام و اطاعت مردم از وی و وحدت و یکپارچگی و خواست مشترکی که بین مردم وجود داشت موجبات پیروزی انقلاب را فراهم کرد.
آیتالله امینی افزود: متاسفانه در حال حاضر ولایت فقیه، اطاعت از رهبری و اتحاد مردم ما مورد حملات دشمن خارجی قرار گرفته است.
وی ادامه داد: دشمنان با انواع حیلهها و از طریق دامن زدن به اختلافات و تبلیغات خود و ایجاد بدبینی مردم نسبت به یکدیگر سعی دارند تا وحدت و یکپارچگی را از مردم ما بگیرند.
خطیب جمعه قم با بیان این که دشمنان حتی اختلافات را به داخل حوزههای علمیه بردهاند، گفت: آیا درست است که در حوزه علمیه که حامی نظام است، اختلاف وجود داشته باشد.
وی در ادامه خطاب به گویندگان، نویسندگان، اصحاب تریبون، نخبگان و کسانی که حرف و سخن آنان در مردم تاثیر دارد بیان داشت: عزیزان ، سروران، بزرگان اختلافات جزئی را دامن نزنید که خدا میداند این به صلاح کشور و نظام ما نیست.
وی ادامه داد: اگر دامن زدن به اختلافات موجب لطمه به نظام شود همه ما در آخرت مسئول خواهیم بود.
وی تاکید کرد: آقایی که تریبون در دست داری خداوند این تریبون را در اختیار تو قرار داده است و تو باید با آن برای ایجاد وحدت کوشش کنی نه این که باعث ایجاد تفرقه شوی.
آیتالله امینی در ادامه با بیان این که شعار من نیز مرگ بر ضد ولایت فقیه است، گفت: اما من میگویم همان طور که رهبری فرموده است افراد را به دلیل اختلاف نظر ضد ولایت فقیه معرفی نکنید.
وی ادامه داد: با کسانی که ضد ولایت فقیه هستند باید برخورد شود اما تعداد این افراد اندک هستند و نباید آنها را بزرگ کرد.
خطیب جمعهی قم افزود: نخبگان، بزرگان و دلسوزان نظام مردم را به یکدیگر نزدیک کنند و به گونهای نباشد که با یک حرکت موجب دوری مردم و ایجاد تفرقه در بین آنها شوند.
آیتالله امینی در ادامه با اشاره به حادثهی 19 دی(قیام خونین مردم خون در سال 1356) بیان داشت: این حادثه حادثهی بسیار عظیمی بود و کسانی که این حادثهی عظیم را آفریدند و در این روز به شهادت رسیدند باید بر آنها درود فرستاد.
همچنین آیت الله امینی در خطبههای اول نماز جمعه به بیان مشکلات ازدواج جوانان پرداخت و با اشاره به افزایش مهریه در ازدواج گفت: یکی از بزرگترین مشکلاتی که موجب تاخیر ازدواج جوانان شده است اصراف ، تبذیر و تجمل گرایی در مسایل ازدواج است.
وی با بیان این که مسابقه ازیاد در مهریه یکی از مصادیق تاخیر در ازدواج جوانان است افزود: آنچه در اسلام در مورد مهریه آمده است رعایت حد اعتدال است و مهریه یک سنت اسلامی است و بدین معناست که مردی که میخواهد با زنی زندگی کند مبلغی را که در حد توان دارد به عنوان صداق به وی بدهد.
آیتالله امینی با بیان این که مهریه چیزی نیست که با آن زن را بخرند تاکید کرد: صداق به معنای صداقت مرد نسبت به همسرش است.
وی در ادامه با اشاره به این که در مقدار مهر حد معینی در شرع تعیین نشده است گفت: در بعضی از روایات آمده که حداقل مهریه کمتر از ده درهم نباشد و حداکثر نیز تعیین نشده است.
وی یاد آور شد: اگر میخواهیم مشکلات ازدواج جوانان حل شود، باید از زیادهروی در مهریه خودداری کنیم زیرا ازدیاد در این امر مصادیق اصراف و گناه است.
منبع : فرارو