به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا .به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
1. .لبخند جذابتان می کند..
همه ما به سمت افرادیکه لبخند می زنند کشیده می شویم. لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد می کند. دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم..
2. لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد..
دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند..
3. لبخند مسری است..
لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید..
4. لبخند زدن استرس را از بین می برد.
وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید..
5. لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند..
به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا .به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
6. لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد..
وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
7. لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد..
عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
9. لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید..
به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند..
10. لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید..
لبخند بزنید.. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که "زندگی خوب پیش می رود". پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.
پس....همیشه لبخند بزنید.
منبع : بازیاب
آنفلوآنزای خوکی و اتفاقاتی که درمورد آن دارد میافتد، یکی از آن مسائلی است که حالا چند وقتی میشود که حرف و حدیث در مورد آن زیاد است. بعد از بحث توقیف موقت حج، در حال حاضر به دلیل زیاد شدن تعداد مبتلایان به این بیماری، بحث تعطیلی مدارس پیش آمده است. اگر بخواهیم به این موضوع با نگاه کارشناسی نگاه کنیم باید بگوییم که در حال حاضر برای این کار خیلی زود است و نمیشود با این عجله برای این موضوع که مسقیماً به آموزش افراد جامعه مربوط است، تصمیم گرفت و تعطیلی دروس دانشگاهی و مدارس سراسر کشور به دلیل شیوع آنفلوآنزای خوکی تنها شایعهای بیش نیست.
بهتر است به جای اینکه مسئولان به این فکر بیفتند، طوری برنامهریزی کنند که این روند ناقص آگاهسازی افراد بهبود یابد چرا که که در این چند ماه هیچ نوع آگاهسازی مثبتی در این مورد و از طرف وزرات بهداشت ندیدهایم؛ چرا که به نظر میرسد به این خاطر که هنوز تعداد قربانیان این بیماری در ایران زیاد نشده است پس دیگرلازم هم نیست که آگاهسازی مناسبی هم در این مورد صورت بگیرد. اما به هرحال لازم است رسانههای جمعی به خصوص صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانهملی با تهیه برنامههایی اقدامات لازم را برای آگاهسازی جامعه به انجام برساند.
اما به هرحال بحث تعطیلی مدارس باید توسط متخصصان و مسئولان وزارت بهداشت بررسی کامل شود، چرا که آموزش و پرورش از ارکان اساسی کشور است. تعطیلی مدارس تنها باید در شرایط بسیار بحرانی و خاص مطرح و پیگیری شود، چرا که نمیتوان یکسال تحصیلی یا مدتی از یکسال تحصیلی را تعطیل کنیم و آموزش و پرورش کودکانمان به دلیل آنفلوآنزای خوکی به تأخیر افتد. ما باید به سمتی حرکت کنیم که ضمن انجام پیشگیریهای لازم، آموزشهای مورد نیاز را به دانش آموزان ارادئه دهیم. ارائه آموزشهای پیشگیرانه نظیر شستشوی مرتب دستها و استفاده از ماسک و زیر نظر قرار دادن سلامت مداوم دانشآموزان در مدرسه باید مورد توجه قرار گیرد بدین صورت که به محض اطلاع از ابتلای دانشآموزی به آنفلوآنزای خوکی، او را از بقیه جدا کنند و تحت مراقبت قرار دهند و پس از بهبود تا زمانی که امکان انتقال ویروس وجود دارد از ورود به مدرسه منع شود؛ باید راهکارهایی تدوین شود تا تعطیلی مدارس مشکوک به آنفلوآنزا به تحصیل دانشآموزان ضربه نزند.
احتمال تعطیلی برخی از مدارس که همهگیری آنفلوآنزای خوکی اتفاق افتد وجود دارد، این موضوع تنها مربوط به کشور ما نیست بلکه در همه کشورهای دنیا ممکن است این اتفاق رخ دهد. علاوه بر مدارس امکان دارد درباره دیگر مکانهایی که به صورت جمعی زندگی میکنند مانند خوابگاهها یا پادگانها نیز تصمیماتی اتخاذ شود.
البته این به این معنا نیست که آموزش و پرورش به طور کلی تعطیل شود اما باید راهکارهایی تدوین شود تا دانشآموزان مدارسی که به علت همهگیری تعطیل میشوند از آموزش و پرورش عقب نماند.
از طرف دیگر مردم آموزشهایی که وزارت بهداشت از طریق رسانهها برای پیشگیری از آنفلوآنزای خوکی ارائه میکند را باید جدی بگیرند. این موضوع تاکنون در کمیسیون آموزش و تحقیقات مطرح نشده است، البته سلامت دانش آموزان و جامعه مهم است، اما بعید میدانم که فراگیری این بیماری به اندازهای باشد که بتوان مدارس را تعطیل کرد.
عضو کمیسیون بهداشت مجلس
دولت دهم نمیخواهد مانند دولت نهم باشد گرچه رئیس هر دو دولت یکی است اما وزرای پیشنهادی در دولت جدید نشاندهنده تغییرات باور نکردنی در دیدگاههای رئیسجمهور است. پیشنهاد حضور سه زن برای در اختیار گرفتن کرسی وزارت چندان عادی به نظر نمیرسد گرچه احمدینژاد دلایلی چون دلسوزی و مهربانی و عطوفت زنان را دستمایه گزینش خود قرار داده است. دولت در چهار سال گذشته یعنی در دوره دولت نهم دچار اقداماتی برای زنان یا بهتر بگویم علیه زنان شد که خبر از نگاه سنتی مردسالارانه و قیممأبانهشان میداد. اینکه زنان را جنس دومی تصور میکرد که باید در سطح خانه محدود گردد و مشارکت اجتماعی از وی سلب شود. این مسئله غمانگیز برای زنان را با چند مثال اثبات میکنم.
1- حذف نام مشارکت از مرکز مشارکت زنان به مرکز زنان و امور خانواده، مسئله کاهش اجباری ساعت کار زنان که نتیجهاش خانهنشین کردن تدریجی زنان آگاه بود.
2- سهمیهبندی جنسیتی در دانشگاهها برای کاهش تعداد زنان در سطح تحصیلات عالی و اجبار برای انتخاب رشته و مسئله بومیگزینی دانشجویان که شانس تحصیل در بهترین دانشگاهها را از زنان گرفت.
مسئله بعدی که مسئلهای هویتی است موضوع به تزلزل انداختن کانون خانوادهها و ترویج ازدواج موقت از زبان بعضی از وزرای کابینه دولت نهم بود. قانون حمایت از خانواده و منشور حقوق و وظایف زنان که دولت ابلاغ کرد نیز تأکید شد بر چند همسری مردان. در این قانون حق مردان متمول که بدون اجازه همسر اول، همسران بعدی را اختیار کنند.
ماده 23 قانون حمایت از خانواده با مخالفت قوهقضائیه و اصرار دولت به این قانون اضافه شد. علیرغم مخالفت و اعتراض زنان اصولگرا و اصلاحطلب و برگزاری دهها نشست علمی، تخصصی حقوقی ارائه و به دیدگاه دولت این قانون را به مجلس ابلاغ کرد که با تلاشهای زنان در مجلس جلوی آن را بگیریم، این خلاصه کارنامه دولت نهم است درخصوص زنان. متأسفانه زنان دولت تنها مخالفتی نکردند بلکه مدافع چنین اندیشههایی هم بودند. آنچه که دیدگاه پیامبر اکرم (ص) و دیدگاه امام خمینی (ره) در عصر حاضر است مغایر با رفتارها و دیدگاههای دولت است. این دیدگاهها مغایر با دیدگاههای این بزرگواران است. زنان باید در مقدرات اساسی کشور دخالت کنند، این جمله معروف امام خمینی (ره) است. نگاه برنامهریزی شده برای خانهنشین کردن زنان کاملاً مغایر با دیدگاه امام (ره) است.
اما مسئله دیگری که اهانت بزرگی برای زنان به شمار میآمد، این مسئله بود که زنان باید در آمادهباش جنسی باشند، آیا اهانت از این بیشتر میشد. مسئلهای که علناً در روزنامههای رسمی دولت درج شد. برایم جالب است که حال در دولت پیشنهاد سه وزیر مطرح میشود مورد حمایت شدید رئیس دولت قرار میگیرد.
به یاد داریم که سیدمحمد خاتمی زنان را در سطح معاون رئیسجمهور بالا برد و چگونه به مخالفت با همین اقدام ایشان هم پرداختند. حال چگونه است که این دولت سه وزیر زن میگذارد، با استدلالها و بیانهایی که مشخص میکند اعتقادی بر آن نیست.
مثلاً رئیسجمهور میگوید: ایشان با اینکه یک خانم بود فلان کار را انجام داد. یا وزیر رفاه را چون که دلسوزترند برای محرومان زن انتخاب کردهاند.
زنان به طور کلی دلسوزند و دگرخواهی بر آنها چیره است و خیرخواه هستند و مسئولیتپذیر هستند، پس بیاییم هزاران وزیر زن پیشنهاد بدهیم.
حتی در اصولگرایان هم زنان موفق و برجستهای داشتیم که آنطور که باید رشد نکردند و آقای احمدینژاد آن را انتخاب نکردند.در بسیاری از این وزیران پیشنهادی شاهد هستیم زنانی پیشنهاد نشدهاند که در امور اجرایی سرآمد باشند.اگر دلسوزی ویژگی است برای وزیر رفاه بودن همه زنان ایرانی دلسوز هستند پس گزینههای بیشماری هست.
مردم فراموش نمیکنند رفتارهایی که با زنان شد به لحاظ احترام و کرامت و درک واقعیتهای اجتماعی و خانوادگی که سالهاست تضییع میشود.
نهایتاً کسانی را که انتخاب کردند گمان نمیرود کسانی باشند که تبعیضزدایی کنند و مدیریت قوی داشته باشند و حق زنان را احقاق کنند.
بعید میدانم از تفکرات این زنان ساختار زیربنایی فکری و حتی روساختی به نفع زنان بیرون بیاید. مسئله ما زن و مرد بودن نبود. به انسانها باید شایستهسالارانه نگاه شود.
به هر حال دیدگاههایشان از صحبتهای ایشان لو رفت و ملاکشان منطقی نیست، استنباطهای ایشان اصولی نبود. در نهایت باوری برای جامعه زنان وجود ندارد که چند وزیر زن مشکل را برای زنان حل کنند. این قضیه یک پز سیاسی است و انگاشتهاند که زنان تشنه قدرت هستند. مناظره انتخاباتی که هیچ وقت فراموش نمیشود و دیدگاه ایشان به زهرا رهنورد که زنی الگو است را هنوز فراموش نکردیم. شاید این بار زنان برای دولت دهم یک پز سیاسی هستند یا ترفند سیاسی که در صداقتش تردید هست.
نماینده مجلس ششم و عضو جبهه مشارکت
دلایل غنی باید و معنوی. . . ما در عرصه سیاست، شعر نمیگوییم و با تکیه بر اشراقات باطنی موضع نمیگیریم. توی سیاست و اقتصاد و مملکتداری، حساب، حساب دودو تا چهارتاست و کسی که حجت میآورد ناچار است که واضح و روشن به عقل و استنادات عقلی رجوع کند. در مدیریت خردوکلان کشور ما، با احساسات سر و کار نداریم و قرار نیست کسی بیاید و مخاطبین خود را تهییج کند و آنها را برانگیزاند، بلکه باید از روی منطق و برهان، صغرا و کبرایی بچیند و دلایلی بیاورد که با نتیجهگیریاش همخوانی داشته باشد.
ضربالمثل شده است و لابد شنیدهاید که «آنچه در جوی میرود آب است، آنچه در چشم میرود خواب است. . . پس نتیجه میگیریم که فلانی بر حق است.» از این نوع، این استدلالهای خندهآور در این روزگار هم کم نمیشنویم، اما معمولاً آنها را با ظاهری عالمانه و در قالبی پیچیده عرضه میکنند و طوری موجه جلوه میدهند که گویی حساب و کتابی دقیق در پس آن نهفته است. آنها احساسات دم دستی ما را تحت تأثیر قرار میدهند و به جای عقل، نفس ما را مخاطب قرار میدهند و در بسیاری موارد هم، متأسفانه، ما را مجاب میکنند، اما همین که احساسات به کنار رفتند و عقل سر جایش آمد، تازه آن موقع میفهمیم که چطور خام شدهایم و چطور سرمان را شیره مالیدهاند. بیجهت نبوده که منطقیون قدیم، حتی استفاده از شعر و کلام آهنگین را در مباحثات عقلی جایز نمیدانستند و از راه و روش عقلی و استدلالی در برابر هرچیزی که از جنس شعار و احساس باشد، حراست میکردند.
پس از این مقدمه اجازه میخواهم درباره موضوع مهمی صحبت کنم که تاریخ و آینده و اوضاع و احوال مملکت ما، تا حد زیادی، مرتبط با آن است. رئیسجمهور تیم اجرایی و وزیران خود را انتخاب کرده و قرار است مجلس اول، بحث کند و بعد هم رأی اعتماد بدهد و در مواردی هم ندهد. این بحثی قدیمی بوده و در قانون هم تصریح شده و ایضاً قریب صد سال است که کشور ما این روند را تجربه کرده است. گاهی به خطا رفته و گاهی به صواب. اینجا اتفاقاً از همان مصادیقی است که موافق و مخالف، دو دوتا چهارتای عقلی میکنند و حساب و کتاب دقیق انجام میدهند و در حالی که روی زمین قرار دارند و مضار و مزایای نسبی را برمیشمرند و موافقت و مخالفت خود را بیان میکنند. به هیچوجه موضوع پیچیدهای نیست. نه بحث عرفانی است، نه بحث خیالبافی است و نه شعر و شعار و احساسات. با این همه به کرات و طی همین صد سال دیده شده که موافق و مخالف از همان استدلالهایی آوردهاند که: «زیر ابروی مردمان چشم است، روی چانهشان پشم است، پس نتیجه میگیریم که فلانی بر حق است».
بیوجه نگران این نوع استدلالها نیستم. پنجشنبه که دلایل انتخاب وزرا را شنیدم، این نگرانی به جانم افتاد. برای شما هم نقل میکنم تا ببینید که جای این دو دوتا چهارتا کجاست: «رئیسجمهور درباره دلیل اینکه چرا یک زن را به عنوان وزیر بهداشت انتخاب کرده است، گفت: خانمها در ارزیابی بیماریها به خاطر حجب و حیایشان بیماریشان را از همسرشان هم پنهان میکنند. گفتیم یک مدتی خانم متخصص درجه یک بیاید جایی که خانمها چک شوند. خانمها اگر سالم باشند جامعه سالم خواهد شد. وزیر بهداشت باید خدمات را آنقدر گسترش دهد که هر سه ماه یکبار چک شوند و این خانم فوق تخصص زنان دارد. . .» از آن طرف هم البته هست. از طرف نمایندگان را میگویم. آنها هم دلایلی میآورند و پیشبینیهایی میکنند که آدم نگران میشود. البته یادمان نرود که این بحثها جنبه رسانهای پیدا کرده و کمی از مدار اصلیاش احتمالاً خارج شده. امروز باید مذاکرات مجلس را بشنویم تا ببینیم که آیا دلایل غنی و معنوی هستند یا اینکه به جایش رگ گردن به حجت قوی میکنند. . .
منبع : خبر آن لاین
۰۱ شهریور ۱۳۸۸ | |
«اما بعد از فحشها!»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفتاب یزد است که در آن میخوانید؛پس از نامهنگاریها و مصاحبههای مهدی کروبی و ابراز نگرانیهای او نسبت به احتمال بعضی برخوردهای ناشایست با بازداشتیهای حوادث اخیر، سیل حملات متوجه او شد. اکثر حملهکنندگان معتقد بودند که حتی به فرض صحت برخی ادعاها، طرح تریبونی آنها میتواند موجب سوءاستفاده دشمنان شود. البته در صداقت بعضی از این مدعیان، تردید اساسی وجود دارد چون ابراز نگرانیهای اخیر کروبی متوجه اقدامات تعدادی مامور خودسر و گروهی از مسئولان غافل یا بیکفایت در ردههای پایین مدیریتی کشور بود که به فرض اثبات ادعاها، برخورد مقامات بالاتر با آنها میتوانست از بدنامی نظام جلوگیری و تنها وجود ضعف نظارتی در نهادهای بالادستی را آشکار سازد. این در حالی است که حدود یک ماه قبل از ادعاها و نگرانیهای اخیر کروبی، رسانهای که نام ملی بر آن نهادهاند اظهارات دومین مقام کشور را به صورت مکرر پخش نمود که از وجود فساد در عالیترین سطوح کشور خبر میداد و بر زدن داغ ننگ بر پیشانی این «عالیرتبگان فاسد» تاکید میکرد. کسانی که آن روز، سکوت پیشه ساختند و امروز فریاد «حیثیت نظام» را سر میدهند به سختی خواهند توانست صداقت خود در مرثیهسراییهای اخیر را ثابت کنند. اما به فرض که حق با آنان باشد و آنچه که از هتاکی و فحاشی یا حملات انفرادی و سازمان یافته، نصیب کروبی شده حق مسلم او! آیا همه ماجرا به همین جا ختم میشود؟ کافی است صفحات روزنامهها در روزهای قبل و بعد از افشاگریهای مکتوب و شفاهی کروبی، ورق زده شود. در میان صفحات روزنامهها، نام بسیاری از شخصیتهای سرشناس اصولگرا به چشم میخورد که تلویحا یا به صراحت، از وجود ناهنجاری، رفتار ناشایست، افراط در خشونت و مواردی از این قبیل در برخورد با بازداشتیها یا تجمعکنندگان خیابانی خبر دادهاند. این در حالی است که به نظر میرسد فضای حمله به کروبی و موسوی، شرایطی برای متخلفان احتمالی فراهم کرده تا از هر نوع رسیدگی به تخلفات آنها و جبران حقوق تضییع شده بازداشتیها، مصون بمانند. البته از کروبی خواسته شده تا مدارک و مستندات خود را ارائه نماید. او هم برای ارائه این اسناد اعلام آمادگی کرده است. اما به نظر میرسد حتی بدون ارائه مدارک از طرف کروبی هم میتوان وجود برخی اقدامات تاسف برانگیز را قطعی دانست. کافی است به دو نامه اخیر که یکی توسط حسین شاهمرادی و دیگری به وسیله احمد توکلی خطاب به کروبی نوشته شده است توجه کرد. نامه حسین شاهمرادی که روزنامه اصولگرای جام جم آن را منتشر نمود شامل جملات متعددی در گلایه از کروبی است که چرا عهد خود را شکسته است. همین گلایه نشان میدهد که چیزی بوده است که به کروبی گفته شده و گوینده تصور میکرده است کروبی آن را بازگو نخواهد کرد! شاهمرادی، کروبی را به تحریف هم متهم کرده اما هیچگاه مدعی نشده است که کروبی داستان سرایی کرده و هر آنچه او در خصوص ترانه موسوی گفته، عاری از حقیقت است. احمد توکلی هم به گلایه از کروبی پرداخته که چرا خوراک برای دشمنان نظام درست کرده است. در عین حال در نامه او نیز به حقایقی اشاره شده که ظاهرا حداقلِ مورد توافق افراد و جناحهای گوناگون در خصوص رفتارهای ناهنجار و غیراخلاقی با تجمعکنندگان و مخالفان روند انتخابات است. احمد توکلی برخی اقدامات صورت گرفته را «جنایات غیرقابل تحمل» نامیده است. برخی افراد دیگر هم کروبی را مورد اعتراض قرار دادهاند که چرا این مسائل را علنی کرده، این موضوعات باید به صورت مخفی رسیدگی شود. البته برای نگارنده مشخص نیست که این ادعا، ریشه در کدام حکم عقلی و شرعی دارد که «جنایت غیرقابل تحمل» را مخفی کنیم مبادا دشمنان سوءاستفاده کنند! آیا کسانی که جنایتها را مرتکب شدهاند «دوست» هستند که اگر آبروی آنها برود «دشمن» سوءاستفاده کند؟ اما حتی اگر حق با کسانی باشد که به کروبی حمله میکنند یا از تریبونها به او فحاشی مینمایند، آیا آنها بعد از فحاشیها و حملات ، هیچ وظیفهای برای خود قائل نیستند؟ چهار سال و اندی قبل، عدهای به خاطر افشای ریشه قتلهای زنجیرهای، خاتمی را مورد حمله قرار دادند که «چرا این مسائل را علنی کرده است؟» اندکی بعد از این توبیخ، خاتمی و یارانش از حکومت حذف شدند. کسانی که ظاهرا تنها ادعانامه آنها علیه خاتمی، علنی کردن مسئله قتلهای زنجیرهای بود به مردم بگویند برای مجازات عاملان آن جنایت چه کردند؟ آیا در صورت سکوت کروبی، موسوی، احمد توکلی، حسین شاهمرادی، عماد افروغ، حسین اعلایی و... تضمینی وجود دارد که ریشه این «جنایات غیرقابل تحمل» -به تعبیر احمد توکلی- خشکانده شود؟ کسانی که به دنبال دولت پاک بودند و برای تشکیل این دولت پاک، افشاگری در بالاترین سطوح کشور را وظیفه خود میدانستند اکنون به کدامین دلیل، افشاگری علیه تعدادی مامور جنایتکار را، «ریختن آب به آسیاب دشمن» تعبیر میکنند؟ آیا آنها میدانند که با این حجم از هجمه به افشاگران، شائبهای در اذهان به وجود میآورند که دفاع آنها تنها از چند مامور خودسر نیست و آنها احتمالاً در مقام دفاع از مسئولانی هستند که ممکن است خدای نخواسته با این افراطگریها همراهی کرده باشند؟ |
در اینجا میخواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاستهای زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایههای یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم.
بنابراین این مطلب را صرفاً زنانی بخوانند که میخواهند بدانند «چگونه میتوان شوهر خود را بهمهری مستمر و عمیق آلوده گرداند؟!»
- زن و شوهر میتوانند توافق کنند که همواره جایگاهی برای تغییر در طول زندگی، قایل شوند.
- پیوسته به دنبال یک رابطه در حال رشد باشید، در پیشرفت مثبت ارتباطات، توقف جایز نیست.
- سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه همسرتان دسترسی پیدا کنید.
- گاهی اوقات اگر بهطور واضح تقاضا نکنید، چیزی بدست نخواهید آورد.
- گفتنیها را بگویید، امّا بهموقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.
- بهیاد داشته باشید معمولاً مردها آنگونه که شما به آنها مینگرید، بهخود نمینگرد.
- در برنامهریزیها بهصورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
- احترام شما، در گروی رفتار شماست.
- برنامههای خود را طوری تنظیم کنید تا زمانی که همسرتان در منزل است، در کنارش حضور داشته باشید، نه احتمالاً در آشپزخانه.
- به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید.
- در طی روز از کلمات محبّتآمیز استفاده کنید.
- بسیاری از زنان بر این باورند که باید بیش از حد عاطفی باشند . اینگونه نباشید!
- هراز گاهی از او به خاطر حسناتش تمجید کنید.
- گاهی گفتگوی متعادل میتواند قفلهایی که بر زندگی عاطفی همسرتان زده شده، باز کند.
- هرگز به قصد آنکه همسرتان را برای انجام کاری سوق دهید، از او تعریف و تمجید نکنید.
- برای او این حق را قایل باشید که بتواند احساسات مختلفی داشته باشد.
منبع : بازیاب