شهریاری گفت: اما قدرت آن به حدی بود که تمام مردم آن حواشی را بر روی زمین کوبید و حدود پنج دقیقه در حالی که بیهوش بر روی زمین بودم، احساس کردم نیمی از بدنم بیحس شده است.
وی خاطرنشان کرد: با همه اوضاع دنبال سردار شوشتری بودم که متوجه شدم رو به قبله نشسته و در حال گفتن شهادتین است.
ابراهیم شهریاری معاون قرارگاه قدس و همرزم شهید شوشتری در گفتگو با فارس اظهار داشت: با توجه به حضور من در سالهای متمادی در استان سیستان و بلوچستان در طول تاریخ انقلاب جایی ندیده بودیم که بزرگان طایفهها به نظام خیانت کنند و این افراد از اقدامات سردار شوشتری در مدت حضورش در این استان استقبال بسیار خوبی کردند.
وی افزود: بحث همایشهای سران طوایف و عشایر که پیش آمد، هدف ایجاد وحدت در منطقه بین سران مد نظر بود تا همه دور هم جمع و توانایی هر طایفه سنجیده شود و همه اینها هزینهبر بود.
شهریاری خاطرنشان کرد: سردار شوشتری در این زمینه تاکید داشت که به همان رسم و رسوم خودتان چادرهایی را برپا کنید و دور هم جمع شوید.
وی تصریح کرد: تمام افرادی که از اوایل انقلاب با یکدیگر بودند و مشکلات داشتند، حتی قصد انتقامگیری از یکدیگر را در سر میپروراندند را دور هم جمع و نصحیت کرد و از آنها نسبت به یکدیگر رضایت گرفت و پس از 20 سال در برخی روستاهای اطراف سراوان اختلافات خود را کنار گذاشتند و دوستیهای جدید شکل گرفت.
شهریاری اظهار داشت: یک هفته قبل از حادثه تروریستی سرباز یکی از سران طوایف بلوچ که در پاکستان مستقر بود، اظهار داشت حدود 3 هزار نفر قصد مراجعت به ایران و استفاده از رفاهی را دارند که شما برای آنها مهیا کردهاید و این افراد با فعالیتهای فرهنگی شهید شوشتری به انقلاب، امام راحل و رهبری وصل شدند.
وی گفت: در همایشی در شهر سراوان گروه موزیکی برای اجرای سرود به بالای سن رفت و زمانی که قصد کنترل آن را داشتیم، مشاهده کردیم که همه اشعار آن از امام حسین(ع)، کربلا و حضرت علی(ع) است و زمانی که به سردار شوشتری موضوع را بیان کردم، ایشان بسیار خوشحال شدند.
معاون قرارگاه قدس افزود: شب قبل از حادثه تروریستی پیشین برخی از بلوچها تابلوهایی با شعارهای «ای رهبر آزاده آمادهایم، آماده»، «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»، در سالن همایش نصب کردند و معتقد بودند که این شعارهای ملی و مذهبی ماست و ما به حمایت رهبری زنده هستیم.
وی تصریح کرد: یک روز فبل از حادثه تروریستی شهید حسین مرادی و برخی دیگر از شهیدان نزد من آمدند و گفتند که یک ایست و بازرسی درست کنیم و نیروهای آن را هم داشتیم، اما شهید شوشتری همه برنامهها را به خود مردم واگذار کرده بود و هیچ دخالتی در امور آنها نداشت.
شهریاری خاطرنشان کرد: با اینکه میدانستم ایشان با بازرسی از ناحیه نیروهای سپاه موافقت نمیکند، به ایشان پیشنهاد دادیم اما شهید شوشتری گفت که به هیچوجه این کار را نکنید، زیرا همت بلوچها بالاتر از این است و ناراحت میشوند.
این مجروح حادثه تروریستی شهرستان سرباز گفت: سردار شوشتری هنگام ورود به همایش جلوی درب وقتی زحمتهای مردم بومی را در برگزاری همایش مشاهده کرد، از توانمندیهای این قوم و مردم منطقه تعریف و تمجید کرد.
وی اظهار داشت: در حالی که دو نفر از افراد صدا و سیما و شهید سردار حسین اسدی در حال فیلمبرداری بودند و من در حال خلوت کردن ورودی سردار شوشتری به سالن همایش بودم، انفجار رخ داد، اما آتش نداشت و دارای صدای خفیفی بود.
شهریاری گفت: اما قدرت آن به حدی بود که تمام مردم آن حواشی را بر روی زمین کوبید و حدود پنج دقیقه در حالی که بیهوش بر روی زمین بودم، احساس کردم نیمی از بدنم بیحس شده است.
وی خاطرنشان کرد: با همه اوضاع دنبال سردار شوشتری بودم که متوجه شدم رو به قبله نشسته و در حال گفتن شهادتین است.
شهریاری تصریح کرد: شخصی که این جنایت را مرتکب شد، فرد مزدوری بود که قبلا به جرم حمل کراک و دزدی دستگیر شده و با ضمانت آزاد و عوامل ریگی او را به خارج از مرز ایران برده بودند و صبح زود از پاکستان برای اقدام تروریستی به همایش آمده بود.
منبع : آینده
دیروز در همین صفحه یک روزنامه خودمان یک خبر ناب چاپ شده بود. گویا دو نفر دزد جوان آمریکایی در شهری کوچک برای تغییر چهره از ماژیک مشکی استفاده کرده بودند اما ماژیکی که رنگش پاک نمیشود. لذا به سرعت با سر و صورت سیاه تابلو شدهاند و به دام پلیس افتادهاند.
کاربلد نیستند دیگر. آدم وقتی میخواهد خلاف کند، باید حواسش را جمع کند و طوری کارها را انجام بدهد که ردپایی باقی نماند. سیاهکاری و سیاهبازی لازمه خلاف است. اما به پاک کردن به موقع آن حتماً باید دقت شود. آدمیزاد باید به قدری بعد از سیاهکاری سفید جلوه کند که بتواند مدعی هم بشود و تقاضای اعاده حیثیت هم بکند. کی گفته آمریکایی جماعت از ما باهوشتر است؟ یک دوره فشرده بیایند اینجا، کار یادشان بدهیم که انگشت به دهان بمانند.
مسابقات داخلی بینالمللی
دیروز به شدت با همکاران سرویس ورزش روزنامه درگیر شدم. از بابت گزارششان برای هجدهمین دوره مسابقات بینالمللی آبادان. دوستان گفته بودند چرا مسابقات بینالمللی، بدون خارجیها برگزار میشود. انگار اصلاً حواسشان نیست که «الاعمال بالنیات». اعمال به نیتهاست که سنجیده میشود. خب، جماعت نیت کردهاند تا مسابقات بینالمللی باشد. ولی دو سال است پول ندارند مهمان خارجی دعوت کنند. حالا باید طعنه بشنوند؟ این کار دوستان ورزشینویس بیانصافی است.
در همین مملکت خودمان چقدر وعدهوعید و طرح و اینها داریم که حین مسافرتها یا جلسات یا بازدیدهای گوناگون گفته میشود، ولی به اجرا نمیرسد؟ باید از بابتش طعنه بزنیم. خب امکاناتش نیست، وگرنه انجام میشد. مهم نیت است، الباقیاش حواشی امور به حساب میآید.
میرزاکوچکخان، زنان شد
در خبرها خواندم که بیمارستان «میرزاکوچکخان» به بیمارستان تخصصی بیماریهای زنان و زایمان تغییر نام داده است. خیلی خوب است. وقتی بابت اینکه زنان هم بیمار میشوند، رئیسجمهور میگوید باید وزیر بهداشتمان زن باشد، خب لابد بیمارستان ویژه هم لازم داریم. فقط کاش یک بیمارستانی انتخاب میکردند که هیبت صاحب اسم قبلیاش این همه مردانه نباشد. برای تبدیل به بیمارستان زنان به نظرم بیمارستان آغامحمدخان قاجار مناسبتر بود تا میرزاکوچکخان.
کتابهای دخترانه
محیالدین بهرام محمدیان، معاون پژوهشی وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی کشور گفته: «در نظر داریم برای دختران که نیازها و علایق خاصی دارند، علاوه بر کتابهایی که برای عموم دانشآموزان تألیف کردیم، کتابهای ویژهای تألیف کنیم.»
1- بسیار خوب است. خودمان یک چیزهایی بلدیم، ولی اگر ممکن است کمی درباره «نیازها» و «علایق خاص» توضیح بدهید که روشنتر شویم.
2- پسرها، «نیازها»و «علایق خاص» ندارند؟ چرا برای دل آنها هم یک کتابهایی تألیف نمیکنید؟
3- اگر بر فرض محال پسری کتابهای دختران را خواند و با «نیازها» و «علایق خاص» آشنا شد، حکمش چیست؟
4- این «نیازها» و «علایق خاص» معلم ویژه و جداگانهای دارد یا همان معلمهای قبلی آنها را درس میدهند؟
منبع : خبر آن لاین
| |
|
مرجع : ایلنا |
24 ساعت است که در خواب و بیداری دارم غصه میخورم. غصه خالی هم نه. غصه و حرص با هم. مدتها بود که یا حرص میخوردم و یا غصه. هر دویشان با هم قسمت نمیشد. اما حالا این دستاورد هم حاصل شده. درست در لحظاتی که شرح دیدار محمود احمدینژاد را با نخبگان خراسان رضوی خواندم، حاصل شد این دستاورد عظیم.
کاملاً مغایرت دارد با بحث عدالت. چرا نباید امکانات به صورت یکسان در اختیار همه قرار بگیرد؟ چرا فقط باید به نخبگان خراسانی خوش بگذرد و ما اینجا در پایتخت محروم بمانیم؟ مگر ما برای دلخوشی «دل» و برای خندیدن «لب» نداریم؟
شما هم اگر شرح و حواشی این دیدار را بخوانید با بنده هم رأی خواهید شد. چند نمونه را نقل میکنم و توضیح میدهم.
محمود احمدینژاد: «نخبه کسی است که افق بالاتر را نگاه کند و بتواند یک دریافت روشن از راه پیش رویش داشته باشد. کسی که سمت شلیکهای خود را درست انتخاب نمیکند، چطور میتواند نخبه باشد».
1- لطفاً یک سورئالیست حرفهای بیاورید که برای من شرح بدهد «افق بالاتر» یعنی چی؟ کاری به معنای کلمه افق ندارم. اما آنچه از کلام فوق مستفاد میشود، این است که مراد رئیسجمهور از «افق» آسمان بوده است. حالا لطفاً سورئالیست حرفهای شرح بدهد که چطور میشود به آسمان بالاتر نگاه کرد؟
2- چطور میشود به افق بالاتر نگاه کرد و همزمان یک «دریافت روشن از راه پیشرو» داشت؟ بالاخره باید کجا را نگاه کنیم. «سربلند» باشیم یا «سر به زیر»؟ یک سر که بیشتر نداریم!
3- باتوجه به «سمت شلیکها» و «افق بالاتر» و سایر قضایا، رئیسجمهور در جمع نخبگان خراسانی حرف میزده یا در بین شکارچیان مرغابی؟
4- اساساً مگر نخبه هم باید اهل شلیک کردن باشد؟
5- به طور کلی باتوجه به تعریف خاص رئیسجمهور از «نخبه»، نخبه بودن خیلی سخت است. لذا خدا را شاکرم که نخبه نیستم وگرنه همزمان مجبور بودم به افق بالاتر بنگرم، از راه پیشرو دریافت روشن داشته باشم و در عین حال سمت شلیکهایم را هم درست انتخاب کنم.
رئیسجمهور با اشاره به اینکه «در تبلیغات و رسانهها تعریف نخبه اشتباه صورت گرفته است»، گفت: «برخی فکر میکنند نخبه کسی است که دائم متوقع از جامعه باشد و خود را بالاتر از دیگران بداند و به دید تمسخر نگاه کند».
1- اگر ممکن است نام دو نفر از آن «برخی» را بگویید؟
2- شما تا به حال چند نفر را دیدهاید که تحت تأثیر تبلیغات و رسانهها، به این تعریف در باب «نخبگان» رسیده باشند.
3- ما توی محلهمان به آدمهای این جوری چیز دیگری میگوییم، کجای دنیا به آدمهای اینطوری، میگویند «نخبه»؟!
احمدینژاد در پاسخ به اظهارات دانشجویی که گفته بود: «ما در این چهار سال نتوانستیم یک احمدینژاد دیگر تربیت کنیم»، گفت: «شما جوانان امروزی صدها کیلومتر از احمدینژاد جلوتر حرکت میکنید. شما بسیار بسیار جلوتر از ما هستید».
1- چرا کسی این جماعت «دانشجو» را کنترل نمیکند؟ آخه این چه سؤالی است؟
2- واقعاً آدم باید صدها کیلومتر از رئیسجمهور مملکتش جلو باشد تا یک همچین سؤالی را بپرسد؟
3- اساساً مگر رئیسجمهور را دانشجویان تربیت کردهاند؟
4- اگر رئیسجمهور در حین تربیت شدن توسط دانشجویانی که صدها کیلومتر از او جلوتر هستند، به حرف و دستورات تربیتی بیتوجهی کرد، تکلیف چیست؟
رئیسجمهور: «جوانان امروز بسیار جلو حرکت میکنند و آنچه که شما به دنبال آن هستید، خود شما هستید. امروز جوانان ما جهانی فکر میکنند».
1- عجب اوضاع و احوالیاست؟ جوانان که بسیار جلو حرکت میکنند، دارند دنبال خودشان میگردند و ضمناً جهانی هم فکر میکنند.
2- یعنی جوانان ما خودشان را گم کردهاند که دنبال خودشان میگردند؟
3- خب جوانان را بگیرید بدهید دست خودشان که از سرگردانی در بیایند.
4- با این حساب کسانی که به شدت خودشان را گم کردهاند، «به شدت» جهانی فکر میکنند.
***
تا این جای مطلب به سخنان خود رئیسجمهور مربوط بود، اما جلسه ظاهراً یک بخش شادیآور و نشاط انگیز دیگر هم داشته که همانا مجری نکتهسنج و باسواد و بانمک و با مطالعه آن بوده است. چنان که خبرگزاری فارس در حواشی جلسه نوشته: «در این جلسه سخنان شیرین مجری برنامه، خشکی سخنان پی در پی و تخصصی برخی نخبگان و فرهیختگان استان را از تن مستمعان خارج میکرد و به جلسه طراوات میبخشید».
1- چقدر مجری خوب و کاربلد مفید است. فقط کاش یک کارشناس میگفت که سخنان شیرین مجری چطور خشکی سخنان را از تن مستمعان خارج میکند.
2- واقعاً رشک میبرم بر این همه قوت قلم خبرنگاران «فارس» با این لطافت قلم و تعابیر ویژهشان در خبرنویسی.
مجری در بخش دیگری از برنامه گفته: حافظ هزاران سال پیش گفته که «محمود بود عاقبت کار در این راه» و البته این را برای محمود احمدینژاد خوانده است، مجری گرانمایه برنامه.
1- اصل بیت حافظ این است:
محمود بود عاقبت کار در این راه / گر دست بود در سر زلفین ایازم
2- آیا مجری میداند «سلطان محمود غزنوی» که بوده و «ایاز» چه کسی؟
3- اگر آن «محمود» که حافظ گفته «محمود احمدینژاد» خودمان باشد، «ایاز» کیست؟ هاشمی ثمره، غلامحسین الهام یا اسنفدیار رحیممشایی؟ لطفاً تکلیف «زلفین» جماعت مذکور را روشن کنید که تاریخ ادبیات معطل نماند.
4- نکته جالب اینجاست که «فارس» نوشته این سخنان مجری تشویق حضار را هم در پی داشته. لذا نتیجه میگیریم که اساساًنخبگان مشهدی هیچ کدام تاریخ نمیدانستهاند! !
5- باتوجه به احاطه عجیب مجری به تاریخ ادبیات و اینکه حافظ هزاران سال پیش این شعر را گفته معلوم میشود که حافظ دستکم هزار سال قبل از رودکی و حدوداً هزار و 700 - 800 سال قبل از تولد خودش این شعر را برای احمدینژاد سروده است.
باید پذیرفت که در جامعه بحران به وجود آمده است/عدهای جز به خشونت نمیاندیشند و عمل نمیکنند/ما همچنان در مقام نقد قدرت موجود باقی میمانیم/برخی افراد، انحرافات بوجود آمده را عین نظام قلمداد میکنند/امام همواره بر حضور و فعالیت گرایشها و سلایق مختلف اصرار داشتند/طبق فرمان امام، هیچ کس حتی دستگاههای امنیتی ، حق تجسس در امور شخصی افراد را ندارد
رئیسجمهور سابق کشورمان با مروری بر اعتقادات و منش امام راحل، اعتقاد راسخ معمار کبیر انقلاب اسلامی بر عدم تجسس در امور شخصی مردم و ایمن بودن افرادی که حتی به نظام و خدا اعتقاد ندارند تا زمانی که دست به سلاح نبردند را یادآور شد و نسبت به خطای تحلیل شرایط موجود کشور هشدار داد.
به گزارش روابط عمومی دفتر خاتمی، اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با رییس بنیاد باران دیدار و گفتوگو کردند.
در این دیدار پس از بیان دغدغه های اعضای شورای مرکزی این تشکل پیرامون فضای سیاسی کشور، راهکار های برون رفت از شرایط فعلی ، آینده اصلاحات ، وضعیت سیاست خارجی و امنیت ملی ، فضای امنیتی حاکم بر دانشگاهها و بازداشت فعالان سیاسی ،حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی به بیان دیدگاههایش پیرامون فضای سیاسی کشور و آینده اصلاحات پرداخت.
رییس جمهور سابق کشورمان در این دیدار انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران را تشکلی دانست که در کوران حوادث سال های اخیر ، همواره توانسته با تکیه بر اصل دین داری و با حرکت در چارچوب نظام و قانون اساسی خودرا حفظ کند.
وی گفت : وقتی برای انجمن اسلامی دانشجویان که برآمده از متن دانشگاه است، سوالات جدی پیرامون مسائل اخیر پیش می آید، پیداست که جامعه ما با بحران مواجه شده است.
خاتمی تصریح کرد: نکته مهم این است که باید پذیرفت که در جامعه بحران به وجود آمده است و از آن پس است که میتوان راه چارهای اندیشید.
رئیس بنیاد باران تاکید کرد: اگر در امروز و درشرایط فعلی دچار خطای در تحلیل شویم ، در آینده دچار مشکلات جدی خواهیم شد.
رئیس دولت اصلاحات با بیان اینکه اگر ما که به اصل نظام اعتقاد داریم ، نتوانیم حرف نزنیم ، دیگران که اعتقادی ندارند، دست به عمل خواهند زد و نتیجه عمل آنها چیزی نیست که مطلوب ما باشد.یادآور شد: نباید بگذاریم کار به جایی برسد که تقاضاها از درون کشور به بیرون نظام برود.
خاتمی همچنین با اشاره به فرمان 8 مادهای امام راحل ، تصریح کرد: هیچ کس حتی دستگاههای امنیتی ، حق تجسس در امور شخصی افراد را ندارد و حتی با بهانه های امنیتی نیز نمی توان به امور خصوصی شهروندان وارد شد و در آن تجسس کرد.
رئیس جمهور سابق کشورمان با اشاره به مسیر اصلاحات و حرکت آن در چارچوب نظام جمهوری اسلامی گفت معیار های یک نظام مطلوب مردمی در الگوی جمهوری اسلامی جمع شده است و بزرگترین رسالت ما این است که نظامی را به وجود بیاوریم که بشر در آن آزادی و پیشرفت و عدالت ببیند و ما اعتقاد داریم که با همین قانون اساسی می توان در همین مسیر ادامه داد.
وی با اشاره به سه برش از زندگی امام خمینی (ره) که دقت در آن می تواند برای شرایط فعلی رهگشا باشد گفت: در ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی و پیش از انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) با توجه به وجود گروه های غیر دینی و بعضا مارکسیست که در میان مردم وجود داشتند همواره بر این نکته تاکید داشتند که در نظام جمهوری اسلامی حتی افرادی که ضد خدا و ضد دین هم باشند، تا زمانی که دست به سلاح نبرده باشند و توطئه نکنند، ایمن هستند.
خاتمی افزود: بعد از انقلاب نیز به علت شرایط جنگ و ترور، بعضا رویدادهایی را داریم که امام در واپسین سالهای پر برکت عمرشان با اشاره به آنها فرمودند که آنها استثنائاتی بودند که به خاطر جنگ و شرائط ویژه پیش آمدند و بنا داریم که همه به قانون برگردیم .
رئیس دولت اصلاحات یادآور شد:امام همواره بر حضور و فعالیت گرایش ها و سلایق مختلف اصرار داشتند؛به طور مثال خود امام (ره)تاکید داشتند که مجمع روحانیون مبارز در کنار جامعه روحانیت مبارز فعالیت داشته باشد.
رییس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها تاکید کرد که ما به هیچ عنوان طرفدار خشونت نیستیم، در مقابل عدهای جز به خشونت نمیاندیشند و عمل نمیکنند.
وی در پایان این دیدار در تبیین مجدد اصول اصلاحات گفت ما همچنان اصلاحات را بر مبنای دین می دانیم، مبدا هویتی خود را انقلاب اسلامی، و چارچوب حرکت خود را جمهوری اسلامی میدانیم، اما اعتقاد داریم که در عمل، انحراف هایی وجود دارد که با همان معیار های دینی و انقلابی باید اصلاح شوند.
خاتمی خاطر نشان کرد: متاسفانه گاهی برخی این انحرافات را عین نظام قلمداد می کنند. ما همچنان در مقام نقد قدرت موجود باقی می مانیم، البته در چارچوب جنبشی که اسلام و نطام و انقلاب را قبول دارد.
منبع : آینده
از قرار معلوم پرواز 589 تهران- مشهد روز پنجشنبه حرکت کرده و بعد از 45 دقیقه در حالی که مسافران محترم از شدت تکانهای هواپیما در آمیزهای از شوک، گریه و تهوع بودهاند خلبان از بلندگو اعلام میکند: «خانمها و آقایان نقص فنی داریم، فقط دعا کنید.» از قضای روزگار دعاها مستجاب میشود و هواپیما برخلاف روال معمول همیشگی صنعت هوایی کشور عوض افتادن، در میان بهت و ناباوری سالم بر زمین مینشیند. البته در فرودگاه مبدأ که همان مهرآباد خودمان باشد.
1- با توجه به اینکه هواپیمای مزبور بوئینگ بوده، نتیجه میگیریم که گویا دعا در بوئینگ «قطعاً» مستجاب میشود، در هواپیماهای دیگر «نسبتاً»، در توپولف «ابداً».
2- دقت کنید که منظورم دعا برای نمردن خودتان است نه مردن کسانی که با آنها مشکل دارید. لذا از فردا جماعت بابت دعا برای مردن باجناق و مادرشوهر و بعضیهای دیگر و دشمنان داخلی و خارجی بیخود هجوم نبرند بلیت بوئینگ بخرند.
زمین مفت میشود
علی نیکزاد وزیر جدیدالتأسیس مسکن و شهرسازی گفته: «تلاش میکنیم قیمت زمین از هزینه ساخت مسکن خارج شده و به صفر برسد.»
1- پیشنهاد میکنم در اسرع وقت بهشتزهرا را هم بدهند به وزارت مسکن که وزیرش بلد است زمین را مفت کند. فعلاً که زمین هی برای زندگی ارزان و هی برای مردن گرانتر میشود. هفته پیش همین روزنامه خودمان نوشت قبر 22میلیونی هم در بهشتزهرا داریم.
2- در این مملکت گل و بلبل خیلیها برای خیلی چیزها تلاش میکنند ولی به نتیجه نمیرسند. امیدوارم این تلاش اخیر اقلاً به نتیجه برسد.
3- اینکه زمین مفت شود خیلی خوب است. فقط خدا کند آن وقت آجر نشود دانهای 2هزار تومان.
4- نگرانم. با این حساب اسباب خانه قیمتش 7 برابر میشود. ماجرای ظرف و مظروف است. همیشه یکیشان ارزان میشود، یکیشان گران. مثلاً یکهو میبینی قیمت لباس 6 برابر شده قیمت جان آدمیزاد مفت.
در غرب به ما پیشنهادهایی شد
محمود احمدینژاد در مشهد گفته است: «روزی به ما میگفتند بیایید فقط در مورد موضوع هستهای مذاکره کنیم، ما امتناع میکردیم. امروز میگویند بیایید برای حل مسائل جهانی راهحل پیدا کنیم.»
1- آنها که میگفتند فقط در مورد هستهای مذاکره کنیم را میشناسیم بس که در اخبار اسمشان را شنیدهایم. اگر ممکن است نام آنهایی که راهحل مسائل جهانی را از ما میخواهند هم بگویید بدانیم.
2- از مذاکره هستهای امتناع کردیم حل مسائل جهان را به ما سپردند. به نظر شما اگر از این مورد اخیر هم امتناع کنیم کلاً مسائل مربوط به آخرت جهانیان را به دست ما نمیسپارند؟
3- مشکلات خودمان را از بس خوب حل میکنیم همه انگشت به دهان ماندهاند لذا هیچ عجیب نیست که برای حل مشکلاتشان به ما مراجعه کنند. به زودی مراجعتمان بیشتر هم میشود، یادمان باشد یک منشی برای کشورمان بگیریم بگذاریم وردست اسفندیار.
4- اخیراً به طرز نگرانکنندهای داریم پیشرفت میکنیم. خدا به داد برسد. هم به داد خودمان، هم به داد جهانیان. اگر از آمریکا بیایند با پیشرفتهایمان یکجا ما و کشورمان را بدزدند، چه کنیم؟
مهمترین فایده وبگردی و پیدا کردن سایتهای خبری تازه، این است که آدم با امتیازات الهی افراد آشنا میشود. من معمولاً وقتی پای اینترنت مینشینم اسامی دوستانم را جستوجو میکنم. دیروز در حین جستوجوی نام دکتر علی کردان با یک سایت و دو امتیاز الهی ایشان آشنا شدم. اسم سایت مذکور «البرز» بود... و اما امتیازات الهی آقای علی کردان در خبری از این سایت چند جمله از آقای کردان نقل شده بود از این قرار.
علی کردان: «خداوند دو امتیاز الهی، توانایی در مدیریت و سپس تحلیل وقایعی از آینده را به من عطا کرده است. سال گذشته در مورخ 27 مهر در همایش ائمه جمعه سخنرانی و تمام وقایع یکسال اخیر تا یک سال و نیم آینده را پیشبینی کردم.»
1- از گفتار فوق نتیجه میگیریم که آقای کردان معمولاً تا دو سال و نیم بعد را پیشبینی میکند.
2- پس رئیسجمهور با چنین دوستانی خیالش راحت است، چون همه چیز را پیشپیش میداند.
3- با توجه به اینکه آقای کردان آینده را میدانسته، پس لابد از نتیجه انتخابات دهم ریاست جمهوری هم باخبر بوده. خب چرا یک کلمه نتیجه را نگفته که دیگر این همه ستادهای کاملاً مردمی آقای احمدینژاد مجبور به تبلیغات و هزینههای ریز و درشت نباشند؟
4- ایشان که همه چیز را پیشبینی میکند ایکاش 6 ماه پیش آخر سریال «جومونگ» را برای مردم میگفت تا این همه مردم علاف نشوند بابت دیدن آخر سریال. حالا جومونگ که گذشت، اقلاً تا وقت باقی است آخر سریال «دلنوازان» را بگویند.
5- ایشان که همه چیز را میداند، بیخودی چرا رفت توی مجلس از خودش دفاع کرد وقتی نتیجه را میدانست.
6- با این امتیاز الهی ایشان خیلی میشود کاسب شد. کاش یک همچین امتیازی نصیب من هم میشد. میدانی الآن یک فال قهوه ساده و یک فال تاروت چقدر آب میخورد توی همین تهران؟
7- لطفاً ایشان یک سال و نیم دیگر پیشبینی کنند که بالاخره آقای اسفندیار رحیممشایی رئیس جمهور یازدهم میشود یا نه که از نگرانی خواب و خوراک نداریم. ایشان درباره انتقاد طیف وسیعی از اصولگرایان نسبت به خودش گفت: «اگر دوستان رئیسجمهور را قبول دارند، باید به نظر ایشان احترام بگذارند. اگر صد نفر مدیر توانا و کارآمد قرار باشد از سوی یک هیأت داوران منصف انتخاب شوند، من یکی از آنها هستم.»
1- ماشاالله به این همه فروتنی!
2- البته با توجه به امتیاز الهی ایشان در پیشبینی، داوری قبول نیست، چون ایشان از قبل میدانسته.
3- جماعت یک بار به نظر رئیسجمهور درباره وزارت کشور احترام گذاشتند و نتیجهاش را هم دیدند. باز هم باید بگذارند؟ چقدر احترام لازم دارد این دولت؟
منبع :خبر آن لاین
فصلی خواهم نبشت در ابتدای این ستون در باب تعلیم و تربیت و تمشیت وزیران که منقول است از سایت «جهان نیوز» آنکه دروغ است یا نه، نمیدانم. العهده علی الراوی...
... و اما بعد.
گفتهاند یاران که گویا محمود احمدینژاد در سفری به سمنان که مسقطالرأس وی نیز هست، در شهرکی صنعتی فرود آمده و لحظاتی چند رحل اقامت افکنده است. لکن روی آسایش ندیده از جهت کثرت گله و شکایت رعیت در باب صنعت کشور. از قضای روزگار وزیر صنایع نیز همراه کاروانیان بوده است.
رعایا که جملگی از ارباب و عمله صنعت بودند، چنان سعایت کردند از وزیر که هنگام بازگشت «محمود» از سوار شدن علیاکبر به بالگرد ممانعت میکند و سایر قضایا...
از اینکه علیاکبر محرابیان بعد از این ماجرا سوار چه شده و چگونه به تهران آمده بیخبریم، اما به هر حال سوار هر چیز شده باشد، به راحتی و باحالی هلیکوپتر نبوده.
به نظر شما احمدینژاد به محرابیان که میخواسته سوار شود، چه گفته است؟
«ببین علیاکبر، به جون آقا اسفندیار اگه پاتو بذاری روی رکاب هلیکوپتر، پاتو قلم میکنم!»
حالا فرض کنید جریمههای گوناگون زیر شامل حال کدامیک از وزرا، در صورت کمکاری خواهد شد؟ البته از لیست زیر «توی لوله کردن وزیر» را حذف کنید، چون پیشتر رئیسجمهور این جریمه را برای وزیرنیروی وقت پیشنهاد کرده بود.
1- مداد لای انگشت گذاشتن و فشار دادن دست؟
2- توی لوله کردن؟
3- زیر فرش گذاشتن. (ویژه وزرای «هلو» که آنقدر آنجا بمانند که از شدت فشار زیاد به هلوی انجیری تبدیل شوند).
4- حضور در هیأت وزیران با کلاه بوقی.
5- «پا مرغی» یا «کلاغ پر» رفتن در تمام طول مسیر سفرهای استانی.
6- یه لنگ پا ایستادن و بالا گرفتن دو دست برای پاسخ به نمایندگان در مجلس.
7- چهار راه باز کردن با ماشین 4 روی سر.
8- نوشتن یک دفتر 200 برگ کامل از روی آخرین سخنرانی بهبهانی.
9- گوش کردن به نصیحتهای اسنفدیار رحیممشایی، روزانه چهار ساعت.
10- لی لی رفتن دور تا دور نهاد ریاست جمهوری.
11- نوشیدن روزانه 4 لیتر از آب منبع پونک.
12-. . . و غیره.
منبع : خبر آن لاین
طاها طاهری، قائممقام ستاد مبارزه با موادمخدر کشور به خبرگزاری «مهر» گفته است: «قیمت ماده مخدر شیشه در یک سال اخیر از 120 میلیون تومان برای هر کیلو به 25 میلیون تومان برای هر کیلو کاهش یافته است.»
1-خدا را شکر. اول قیمت مسکن (خانه خالی) ارزان شد، بعد قیمت شیشه. من میخواهم ببینم باز هم معاندان و سیاهنماها میخواهند حرف مفت بزنند یا نه؟ این همه ارزانی، ارزانی ملت ایران. بروند شیشهشان را ارزان بخرند، ببرند توی خانههای ارزانشان بکشند عشق دنیا را بکنند.
2-چقدر خوب که شیشه ارزان شده. چون شیشه آدم را از خورد و خوراک میاندازد. غلام سوسکی، زرنگ علف در محله ما و از کارشناسان اهل فن (یا همان اهل عمل خودمان) معتقد است که اگر خدای نکرده، عوض شیشه، حشیش ارزان میشد، اوضاع مملکت بههم میریخت. چون حشیش آدم را به پرخوری (در اصلاح اهل عمل، کرهخوری) میاندازد. با توجه به بالا رفتن قیمت نان، ممکن بود مشکلی پیش بیاید.
3- من نمیدانم چه کسی شیشه را ارزان کرده. اما مطمئنم که دست بیگانگان در کار بوده، چون آشوبهای اخیر هم زیر سر آنها بود. از طرفی در جریان محاکمات معلوم شد که آشوبگران همه از دم شیشه مصرف کرده بودند. لذا بیگانگان شیشه را ارزان کردند که آشوبهای اخیر ادامه پیدا کند.
گلاب به رویتان
رسانههای دولتی، کشور دوست و برادر چین کمونیست اعلام کردند که یک مجسمهساز چینی با استفاده از بیش از 000/10 توالتفرنگی یک مجسمه عظیم ساخته است.
1-چه کسی میگوید با توالتفرنگی نمیشود کار فرهنگی کرد؟
2-خوشبختانه ما نیز از حیث مستراح چیزی از کشور دوست و برادر چین کمونیست کم نداریم. لذا ای کاش زودتر طرحش را به ما هم بفروشند، تا به دست توانمند متخصصان داخلی، بدهیم با سنگ مستراحهای مدل وطنی نوع ایرانیزهاش را بسازیم.
3-راستی این مجسمه شکل چی هست؟
4-اگر امکان دارد پولش را بدهیم کلاً مجسمه سنگ توالتفرنگی چینیها را بخریم. این میدان «آزادی» بیمصرف و قدیمی را از بیخ بکنیم، عوضش هدیه برادران چینیمان را جایش علم کنیم.
کرمی وارد میشود
خوشبختانه روز به روز برتعداد سوژههایمان اضافه میشود. هرچه چهرههای جدیدتر به عرصه فرهنگ و سیاست وارد شوند، اوضاع ما هم در این ستون بهتر میشود. خوشبختانه یکی از دوستان قدیم بنده هم به این عرصه وارد شده. گفتم دوستان قدیم، چون نمیدانم الآن خودش را دوست بنده میداند یا نه. کلاً اهل فرهنگ و سیاست در ایران، مثل خود فرهنگ و سیاست قابل پیشبینی نیستند.
پرویز کرمی، مشاور اجرایی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با «فارس» گفته است: «رویکرد گروهی مطبوعات موجب کاهش تیراژ نشریات شده است.»
1-یعنی مثلاً رویکرد «کیهان» باعث کاهش تیراژ «وطن امروز» شده؟
2-یا رویکرد «آفتاب یزد» تیراژ «اعتماد» را پایین آورده؟
ایشان در ادامه توضیح داده است که: «مطبوعات ما بیشتر از آن که صنفی و عمومی باشند، سیاسی و گروهی شدهاند، به همین دلیل خوانندگان سایر گروهها را از دست دادهاند.»
این توضیح روشنمان کرد. چون تیراژ «اعتماد» و «آفتاب یزد» 13 میلیون است و تیراژ «کیهان» و «وطن امروز»، 24 میلیون. «اعتمادملی» هم که 200-300 هزارتا تیراژ بیشتر نداشت. در حالی که اگر سیاسی و گروهی نبودند یکی 30 - 40 میلیون تیراژشان بود وگرنه جو بیاعتمادی و عدم توجه به مطالعه و قبول نداشتن اخبار داخلی و سانسور و اینها که نداریم بحمدالله.
منبع : خبر آن لاین
نه بلوتوثش آمده، نه عکسش ایمیل شده. گشتم نبود، نگرد، نیست. فقط خبرش آمده. آن هم در «جهاننیوز». قضیه از این قرار است که مشهدیهوگو چاوز، رئیس جمهور کشور دوست و برادر و سوسیالیست، ونزوئلا چهارشنبه پیش، از مردم کشورش خواسته که برای صرفهجویی در مصرف آب و برق از خواندن آواز در حمام خودداری کنند.
مشهدیهوگو چاوز که اتفاقاً در ایران نبوده و در یکی از جلسات هیأتدولت کشورش صحبت میکرده است، گفته: «بعضیها توی حمام میزنند زیر آواز. آن هم نیمساعت تمام. نه بابا! سه دقیقه هم زیاد است. خود من همیشه سه دقیقه دوش میگیرم. بو هم نمیدهم.»
1- چطور شده که مشهدی، تهران تشریف نداشته؟
2- خوشبهحال هیأت وزیران ونزوئلا. ظاهراً به آنها، از وزرای ما هم بیشتر خوش میگذرد، در جلسات هیأتدولت. چه حالی میکنند آنها؟ حسودیم شد.
3- خدا من را ببخشد، ولی گمان کنم مشهدی خیلی اهل نجس و پاکی نباشد. ایشان مردی تنومند است و هیکلمند. لذا سطح وی طبیعتاً زیاد است. اگر بنا باشد با دقت کافی اول سر و گردن بشوید، بعد سمت راست و... الی آخر، خیلی بیشتر از اینها وقت میبرد.
4- از استدلال مشهدی نتیجه میگیریم که بعضی از وزرای ونزوئلا در حمام آواز میخوانند و بو هم میدهند.
5- آیا هرکس بود بدهد، در حمام آواز خوانده؟
6- آیا هرکس در حمام آواز بخواند، بو میدهد؟
(کاش یک نفر بود این دو سؤال اخیر را به زبان ونزوئلایی از خود مشهدی میپرسید.)
7- ردیفهای آوازی ونزوئلا را نمیدانم، ولی انصافاً «همایون» خودمان در حمام خیلی میچسبد.
8- ما که همهچیزمان مثل ونزوئلاست باید یاد بگیریم. فقط یک ایراد کوچک وجود دارد. کارمند جماعت، خیلی وقت و دل و دماغ حمام رفتن ندارد. لذا معمولاً پنجشنبهها حمام میروند این قشر غیور. برای همین پنجشنبهها مصرف آب و برق و آواز در کشور بالا میرود. سزاست که از مشهدیهوگو یک راهکار بگیرند، بلکه این روز را حذف کنند و عوضش دو تا دوشنبه در هفته بگذارند.
9- ] صدای مرد در حمام[ ... آ آ آی، ... امان ... دوست... داد... بیداد... وای...
زن: خجالت بکش مرد، صد دفعه گفتم توی حموم آواز نخون. همسایهها میرن خبر میدن، آب و برقمون قطع میشه!
مرد: آواز نمیخونم که! پام رفته روی صابون، لیز خوردم، افتادم روی سنگ پا دارم ناله میکنم!
10- با عنایت به دیالوگ بالا درمییابیم که با توجه به تحریرهای آواز ایرانی که خیلی هم وقت میگیرد و همهش داد و بیداد الکی است، کشور ما ایران، بیش از ونزوئلا نیازمند طرح هدفمند کردن آواز در حمام است.
منبع : خبر آن لاین
وی در سومین جشنواره فارابی در سالن اجلاس سران با بیان اینکه حقیقت علوم انسانی وامدار جایگاه رفیع انسانی است، گفت: اهمیت علوم انسانی از آن جهت است که به مهمترین موضوع آفرینش ارتباط دارد. وی علوم انسانی را افضلتر از سایر علوم دانست و اظهار داشت: افضلترین علوم انسانی نیز آن علومی است که کلیت و حقیقت وجود انسانی را بیشتر تبیین کنند.
به گزارش مهر، مسئول دفتر ریاست جمهوری با بیان اینکه جهان برای اینکه باشد باید انسان وجود داشته باشد، گفت: همه گرفتاریهای گذشته و حال ما به دلیل تعریفی است که از انسان میشود. خلأ بزرگ جهان به دلیل محدود کردن انسان و تعریف غلط از آن است.
وی با اشاره به مکتب اومانیسم و نقایص آن اظهار داشت: چالش ما با اومانیسم در این است که در بیان اینکه انسان کیست ناتوان است و انسان اومانیستی انسانی متحیر و سرگشته است. انسان غربی یعنی مکتب غربی. ما با این مخالف هستیم اما اینکه انسان مقوله اول عالم است عین حقیقت است و ما با آن مشکلی نداریم.
مشایی با انتقاد از اینکه سهم ما از ادبیات علوم انسانی در جهان کم است گفت: این ظلم به دولت، ظلم به نظام، ظلم به جامعه، دانشگاه و حوزههای علمیه است از این رو دولت مسئول است تا ظرفیتهای علوم انسانی را در کشور ارتقا دهد و جامعه نیز باید اجازه دهد که اندیشههای علوم انسانی فرصت ظهور پیدا کنند. به گفته وی مهمترین دانشمندان علوم انسانی در عرصه جهانی باید ایرانی باشند. این حق ایرانی و تکلیف ایرانیهاست.
منع : خبر آن لاین