پس از این تحقیق که کاملاً به صورت محترمانه انجام شده است، قاضی پرونده قرار قضایی را که التزام اخلاقی به همکاری در ادامه روند تحقیق است، برای سردار رادان صادر کرده است.در قرارهای صادره قضایی، قرار التزام، قرار کفالت، قرار وثیقه و بازداشت موقت به ترتیب شدت قرار دارند
قاضی ویژه پرونده جنایات بازداشتگاه کهریزک پس از جلسه تحقیق از سردار احمدرضا رادان، برای قائممقام نیروی انتظامی قرار التزام صادر کرده است.
به گزارش خبرنگار «آینده»، با پیشرفت پرونده رسیدگی به جنایات بازداشتگاه کهریزک، از سردار رادان – قائم مقام نیروی انتظامی - تحقیق صورت گرفته است.
پس از این تحقیق که کاملاً به صورت محترمانه انجام شده است، قاضی پرونده قرار قضایی را که التزام اخلاقی به همکاری در ادامه روند تحقیق است، برای سردار رادان صادر کرده است.
در قرارهای صادره قضایی، قرار التزام، قرار کفالت، قرار وثیقه و بازداشت موقت به ترتیب شدت قرار دارند.
رسیدگی جدی به پرونده جنایات بازداشتگاه کهریزک پس از آن صورت میگیرد که رهبر انقلاب بر رسیدگی به تخلفات خاطیان پرونده کهریزک تأکید کرده بودند.
گفتنی است اخیرا هفته نامه پنجره با اشاره به این پرسش که متهمان کهریزک در روزهای حادثهانگیز تیر ماه یعنی در فاصله روزهای نوزده تا بیست و یکم تیر کجا بودند، با کنایه نوشته بود: پاسخهایی که برخی افراد مرتبط با موضوع کهریزک به آن دادهاند، قابل توجه است:
دادستان تهران در جوابیهای که انتشار داد، اعلام کرد: «در روزهای شنبه و یکشنبه، بیستم و بیست و یکم تیر ماه برای دفاع از رساله دکترا در مرخصی به سر میبردم.»گفته میشود که یک مقام انتظامی ارشد مرتبط با پرونده نیز در نوزدهم تیر ماه، یعنی روز بعد در سفری در شمال کشور بوده و ریاست بازداشتگاه کهریزک نیز در آن زمان در قم بوده است.
منبع : آینده
من اصل مطلب را نخواندم. داشتم «تابناک»را میگشتم آنجا دیدم که نوشتهاند: «خبرگزاری فارس در مطلبی با اشاره به سوابق محسن میردامادی، دبیرکل حزب مشارکت که هماکنون در زندان به سر میبرد، اتهام کشتار حاجیان ایرانی توسط دولت سعودی را به وی منتسب کرد.»
ظاهراً «فارس» نوشته میردامادی و رفقایش میخواستند بلندگوی مسجدالحرام را تصاحب کنند و شعار مرگ بر آمریکا بدهند. پلیس عربستان فهمیده و شدت عمل نشان داده است.
1- آیا موارد اتهامی فوق جزو اعترافات میردامادی است؟ یعنی او حتی به خیانتهای 22 سال پیش خود هم اعتراف کرده؟
2- اگر جزو اعترافات نیست، پس یعنی نویسنده محترم «فارس» 22 سال این رازها را در سینه داشته و دم نزده؟
3- من نمیدانم چرا همه چیز توی ایران این قدر با delay همراه است.آنقدر که همه عادت کردهاند و همه چیز را این مدلی میپسندند. باز گلی به گوشه جمال رئیسجمهور که در افشای لیست مفسدان اقتصادی فقط 4 سال delay داشت. این نویسنده فارس که 22 سال delay دارد در افشاگری.
4- آیا افشاگری بعد از 22 سال باز هم بوی افشاگری میدهد، یا بوهای دیگری دارد؟
5- خوب که به موضوع نگاه میکنم، معلوم میشود که میردامادی و رفقایش طرح تصاحب بلندگوی مسجدالحرام را داشتهاند، خودشان هم ماجرا را به پلیس سعودی لو دادهاند. منتها نگفتهاند ما میخواهیم این کار را بکنیم و انداختهاند گردن مردم وگرنه چرا خودشان صحیح و سلامت برگشتند، ولی مردم به آن وضع افتادند؟
6- نویسنده «فارس» از دادگستری تهران خواسته تا این ماجرای حج سال 66 را پیگیری کند. حالا که آقایان دستشان به کار آشنا شده، بد نیست یک تستی هم در باب «قتل گریبایدوف»، «ماجراهای اصغر قاتل بروجردی»، «قتل عطار نیشابوری در جریان حمله مغول» و «به آتش کشیده شدن تخت جمشید» بزنند. بلکه جواب داد و این نقاط مبهم تاریخ هم تکلیفش تا جماعت مشارکتی در زندان هستند، روشن شد.
سایت آموزش ازدواج
محسن زنگنه، رئیس سازمان ملی جوانان استان تهران از راهاندازی اولین سایت رسمی آموزش الکترونیک ازدواج خبر داد و گفت: «مشکلات جمعیت جوان کشور درباره ازدواج و مسئله بلوغ زودرس از عوامل عمده راهاندازی این سامانه است».
راهاندازی این سایت را به همه جوانان سلحشور و دچار بلوغ زودرس کشور تبریک و تهنیت عرض میکنم. فقط کاش آقای زنگنه میگفتند که آیا امکان دانلود فیلم و عکس هم در این سایت وجود دارد یا نه؟ ما دلمان کوچک است و نمیتوانیم برای این که خودمان ببینیم تا 29 آبان صبر کنیم. فقط خیلی مواظب باشید که زبانملال هک نشود.
منبع : خبر آن لاین
اخیراً جماعت سینماگر، خواستهاند بروند مسافرت ولی متوجه شدهاند که خروجان از کشور ممنوع است. لذا عارض شدهاند به خانه سینما. از خانه سینما کاغذ فرستادهاند برای وزیر بابت تظلم. وزیر قضیه را احاله داده به «جواد شمقدری» که اجله ارباب ارشاد اهل سینماتوگراف است.
جواد هم کاغذ نوشته به «علیرضا سجادپور» که در اسرع وقت یک آییننامه منظم کند از بابت «حفظ و پاسداری از منزلت هنر و هنرمند» تا هر کس بیجهت عریضه روانه وزارتخانه نکند که چرا ممانعت شده است از خروج و ورود و کارش. منتها من باب تذکر 9 مورد را یادآوری کرده که در تنظیم آییننامه منظور نظر باشد، از قرار ذیل:
1- تبیین حریم هویت ملی و فرهنگی
2- تحکیم منافع ملی کشور.
3- تأکید بر عزت و حیثیت و غیرت ایرانی و اسلامی.
4- تنظیم روابط اجتماعی و اخلاقی.
5- پاسداری از منزلت و اعتبار هنرمندان.
6- رعایت امنیت شغلی و حرفهای.
7- تأکید بر حفظ خلاقیتهای زیباشناسی حوزه هنر و اثر هنرمند.
8- تأکید بر باورهای دینی و ملی.
9- رعایت حقوق مردم و هنرمند.
***
حالا ببینیم قضیه از چه قرار است.
1- بندهایی که باید مدنظر قرار بگیرد به ترتیب با این شروع میشود: تبیین، تأکید، تنظیم، پاسداری، رعایت، تأکید، تأکید و رعایت. با این حساب این آییننامه برای گردان توپخانه از یک لشکر زرهی تدوین میشود یا جماعت هنرمند؟
2- واقعاً کسانی که ورود و خروجشان از کشور یا کارکردنشان در سینما ممنوع میشود فاقد موارد مورد تأکید در این آییننامهاند؟ با این حساب که دستکم باید هر کدامشان به هزاران ضربه شلاق، 120 سال حبس با اعمال شاقه و سهبار اعدام در ملاء عام محکوم شوند. این چه کشوری است که این افراد آزادانه و راست راست در آن راه میروند؟
3- بهتر نیست جماعتی اینچنینی را اجازه بدهیم، خارج شوند و بعد از ورودشان به کشور جلوگیری کنیم و پس از افشای اسناد مربوط به جرمهایشان، اساساً ملیتشان را تکذیب کنیم. با این کار هر چه خائن و فاسق و فاجر در مملکت هست، میروند و کشورمان جولانگاه گل و بلبل میشود. در عوض غرب که به بنبست اخلاقی، سیاسی، مذهبی، اجتماعی و غیره رسیده و ایضاً منزوی هم شده، اوضاعش بدتر هم میشود.
4- جماعت سینما اینقدر ناجور و درب و داغون هستند که تازه باید این چیزها را بینشان کنترل کرد؟ تو رو خدا مراقب فرجآلله سلحشور و مسعود دهنمکی و محمدرضا شریفینیا و جمال شورجه و سایر بچه مسلمانها باشید که یک وقت واگیر نداشته باشد اینها هم بگیرند و سرمایههایمان به هدر برود.
5- ... و غیره.
منبع : خبر آن لاین
دکتر علیاکبر ولایتی، پزشک متخصص اطفال، وزیر سابق امور خارجه و پژوهشگر تاریخ تمدن ایران و اسلام، مدتهاست در برنامه «دو قدم مانده به صبح» در شبکه 4 سیما درباره یک چیزهایی حرف میزند که گویا اهل فن به آنها فرهنگ و هنر و تاریخ و اینها میگویند که این روزها جزو علوم غریبه به حساب میآید.
اینکه تخصص پزشکی ایشان چه ربطی به این مباحث دارد و اینکه ایشان که سالها وزیر بوده، کی وقت کرده این همه چیز یاد بگیرد و چنین جامعالاطراف شود نیز بحثی غریب است. البته نه برای ما ایرانیان که برای خارجیها. وگرنه ما عادت داریم مسئولان سابقمان پژوهشگر روزگارمان در عرصههای گوناگون باشند. فقط نمیدانم چرا تا وقتی کسی مسئولیت دارد، جز تاریخ اسلام و البته آن هم بحث طلحه و زبیر و خوارج و قاسطین و ناکثین و مارقین، از چیزی سخن نمیگوید اما وقتی مسئول مذکور تغییر کاربری میدهد و پژوهشگر میشود، عرق ملی از اطراف و اکنافش بیرون میزند.
به هر روی دکتر ولایتی در برنامه فوقالذکر یک تجلیل حسابی کرده از دو شخصیت نهچندان مفید تاریخی که اسمشان هم قرار است به زودی از تاریخ مدارس زدوده شود. این دو شخصیت کماهمیت همانا «کورش کبیر» و «خشایارشاه» هستند که نه سهام عدالت دادهاند، نه در مناظره تلویزیونی مفسدان اقتصادی را معرفی کردهاند، نه یارانهها را هدفمند کردهاند و نه سفر استانی رفتهاند. حالا با این حساب به چه دردی میخورند؟ الله اعلم.
کاش عوض دکتر ولایتی دستکم یک اسلامشناس برجسته و یک دینپژوه کامل و یک عالم علوم ماورایی مثل اسفندیار رحیممشایی را میآوردند که هم مفرح ذات باشد، هم مردم دو قران چیز یاد بگیرند که به درد آخرتشان بخورد. حیف و صدحیف.
غُر زدن ممنوع
وحید نوروزی، مدیرعامل ستاد مرکزی معاینه فنی طی بخشنامهای از کارکنان خواسته تا از «غُر زدن» خودداری کنند. در مفاد دیگر این بخشنامه از خوشرویی، عصبانی نشدن و داشتن حوصله، تسریع در پاسخگویی، راهنمایی صحیح مراجعهکنندگان و انجام دقیق و کامل تستهای معاینه به عنوان حداقلهای رفتار با شهروندان یاد شده است.
بعد از خواندن این خبر، تصاویر درهم و جالبی در ذهنم نقش بست و ساعتهاست که دارم به این فکر میکنم که مگر پیش از این با جماعت مراجعهکننده چه میکردهاند در ستاد معاینه فنی خودرو؟!
فرض کنید اگر قبلاً اینها رعایت نمیشده، چه اتفاقاتی میافتاده است.
ارباب رجوع: ببخشید قربان من این کاغذ رو باید چکار کنم؟
کارمند: چه میدونم مرتیکه مسخره؟! لولهاش کن بزن توی سر جد و آبادت!
اربابرجوع: شما چرا اعصاب ندارین؟
کارمند: ندارم که ندارم! به درک که ندارم. حیوونِ عوضی!
اربابرجوع: من تا کی باید اینجا وایستم؟
کارمند: تا وقتی که دندونات مثل موهای سرت سیاه بشه یا بالعکس!
اربابرجوع: بعدش باید کجا برم؟
کارمند: سر قبر بابای بغلدستیات.
آیا چنین بخشنامههایی برای سایر نهادها و ادارات دولتی هم لازم است یا نه؟ قطعاً نه! چون در سایر ادارات و بالاخص بعضیهاشان که خیلی ویژه هستند، با دُمِ نرم و نازکشان فقط چشم اربابرجوع را سرمه میکشند و بس. فقط گاهی جایش خیلی درد میگیرد و دردش به جاهای دیگر هم سرایت میکند، همین.
منبع : خبر آن لاین
سردار اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده نیروی انتظامی در مراسم رونمایی از پروژه تحقیقاتی تطبیق چهره گفت: «اغتشاشگران حتی اگر ماسک هم بزنند، شناسایی میشوند.»
1- هماهنگی چیز خوبی است. باید همه مملکت هماهنگ باشند که متأسفانه نیست. اغتشاش و مهار آن باید با آنفلوآنزای خوکی و مهار آن هماهنگ باشد. «مهارش» به «مهارش» در، میماند لزوم هماهنگی آنفلوآنزای خوکی و اغتشاش. با این حال و اوضاع، دیگر نمیشود «ماسک» زد که آنفلوآنزا نگیریم. چون بعید نیست بگیرندمان. این دستگاهها جدید است و هنوز جواب پس نداده. لذا بعید نیست بیجهت گرفتارمان کنند.
2- اگر ما واقعاً یک دستگاه و شیوه تازه داریم تا اغتشاشگران را حتی اگر ماسک هم بزنند، شناسایی کنیم که نباید بگوییم و اعلام عمومی کنیم. باید به کسی نگوییم و با آن روش بگیریم اغتشاشگر جماعت را. پلیس که نباید ابزار امنیتیاش را لو بدهد.
3- مگر اینکه بخواهیم اغتشاشگران دستگیر نشوند و همینجوری راست راست راه بروند.
4- وقتی با ماسک هم آنها را میشناسیم، یعنی اینکه از چشم و ابرویشان میفهمیم. چیز به این سادگی را اغتشاشگرانی که میگوییم سرویسهای اطلاعاتی امنیتی پیشرفته خارجی آنها را مدیریت میکنند، نمیفهمند؟ خُب از این به بعد علاوه بر ماسک، عینک هم میزنند.
5- البته بعید نیست از روی یک جاهای دیگری جماعت را شناسایی کنند. مثلاً چه میدانم، شست پا! گفتم شست پا، یاد دوست شاعر طنزپردازم ناصر فیض افتادم که شعری در همین رابطه دارد. البته منظورم رابطه شست پا و شناسایی است، وگرنه آن بنده خدا این شعر را یکی، دو سال پیشتر از اغتشاشات اخیر گفته. من این شعر را دوست دارم. شما هم بخوانید و سعی کنید دوست داشته باشید:
کاری مکن نگاه به دمپاییات کنند
از روی شست پا شناساییات کنند
با داییات به پارک محله برو، ولی
کاری مکن نگاه به زنداییات کنند
هشدار، بوی دایی خود را به خود مگیر
کافیست این بهانه که بوداییات کنند
هرجا مرو برای فقط لوح یادبود
تا در هوای کنگره هرجاییات کنند
هرگز به بستری شدن خویش تن مده
بگذار تا معالجه سرپاییات کنند
در بخش گوش و حلق بعید است دکتران
کاری برای مشکل بیناییات کنند
با قهوه قَجَر که شنیدی چه کردهاند
ترسم همین معامله با چاییات کنند
هرگز به شغل عاریتی اعتنا مکن
حتی اگر ضمانت اجراییات کنند
تنها نمیشوی تو اگر دلبران شهر
فکری برای معضل تنهاییات کنند
با مجریان مسکن شهرت فقط بگو
کاری برای مشکل بیجاییات کنند
آری شروع مفسده از شست پای توست
کافیست یک نگاه به دمپاییات کنند
منبع : خبر آن لاین
نظر به اینکه اخیراً جریان پرتاب کفش به سمت مسئولان قدیم (دشمنان کنونی) و مسئولان جدیدالتأسیس روند فزایندهای گرفته و با عنایت به این مهم که نظم و انضباط باید در همه امور - حتی ایجاد اخلال و بینظمی - رعایت شود و باتوجه به لزوم قانونمندی در به طور کلی (!) آییننامه اجرایی زیر به کلیه نهادهای ذیربط و غیر ذیربط و بالاخص انواع جنبشهای متضاد و متخاصم ولی همرنگ، بدین وسیله ابلاغ میگردد.
بند الف - مسئولان
کفشها اصولاً و اساساً باید به سمت کسانی پرتاب شود که مطابق این آییننامه مسئول خوانده میشود.
الف - 1: نظر به اینکه طبق نص صریح قرآن همگی در قبال رعیت مسئول میباشیم، لذا همه آحاد جامعه از مسئولان شناخته میشوند، فلذا همه میتوانند با کفش به دک و دهن یکدیگر بکوبند.
الف-2: با عنایت به اینکه همه با هم برابرند اما برخی برابرتر میباشند، مستفاد میشود که بر این منوال برخی مسئولتر هستند.
الف - 3: منظور از مسئول در آییننامه مذکوره، همانا «مسئولتر»ها هستند، وگرنه پرتاب کفش و بوی پا جامعه را یکجا برمیدارد.
الف-4: دایره شمول مسئول علاوه بر مسئولان جدیدالتأسیس کنونی، خائنان امروز که جملگی از مسئولان گذشته بودهاند را نیز در بر میگیرد.
بند ب- کفش
تعریف کفش در این آییننامه شامل هرگونه پایافزار اعم از کفش، دمپایی، پوتین، چکمه (بدون تبرج و با تبرج)، صندل و غیره میباشد.
ب-1: گرچه جوراب و در مواردی نادر جوراب شلواری نیز پایپوش به حساب میآیند، اما مشمول تعریف کفش نبوده، فلذا پرتاب هرگونه جوراب و جوراب شلواری به سمت مسئولان، علاوه بر آلودگی شیمیایی (به خاطر بدبویی احتمالی) و ایضاً احتمال رواج بیبند و باری اخلاقی؛ تخطی از آییننامه تلقی شده و اساساً مشمول قانون مجازات میباشد.
بند ج - پرتاب
در این مورد تعریف خاصی در آییننامه ذکر نشده و اساساً به همان تعاریف مرسوم در باب «پرتاب» بسنده میگردد.
ج - 1: نکته مهم در پرتاب نشانهگیری است. پرتابکننده باید به گونهای نشانهگیری نماید که کفش به نقطه منظور نظر، از مسئول مربوطه اصابت نماید.
ج - 2: نقطه اصابت باید به گونهای انتخاب گردد، که ضررهای ثانویه و بلندمدت در پی نداشته باشد و اضرار تنها متوجه خود سوژه باشد.
بند د - مالکیت
کفش پرتابی قطعاً باید متعلق به شخص پرتابکننده باشد و لاغیر.
د-1: پرتابکننده نمیتواند بیش از یک جفت کفش همراه داشته باشد. مگر در صورتی که دارای 3 پا یا بیشتر باشد.
***
انگیزه نوشتن آییننامه فوق جلسه سخنرانی اخیر صفارهرندی در رشت بود که طبق معمول چند ماه گذشته با پرتاب کفش به سمت وی به تشنج کشیده شد و صفارهرندی نیز درباره شرایط پرتاب کفش در این جلسه نکاتی را به حضار یادآوری کرد.
جلسه روابط دختر و پسر
از قرار معلوم و به گزارش «ایرنا» جلسه روابط دختر و پسر علاوه بر اینکه مختل گردیده، به شدت هم به درازا کشیده شده است.
ایرنا: «نشست روانشناسی و روابط دختر و پسر، ساعت 30/20 یکشنبه شب در تالار فردوسی دانشگاه سیستان و بلوچستان آغاز شد و تا بعد از نیمه شب ادامه داشت».
البته «ایرنا» اخلال در این جلسه را به دلیل حضور «عده اندکی از منتسبین به جریان سبز» دانسته است.
1- کدام سبزها؟ الان همه رقم سبز داریم.
2- من که نمیدانم کدامشان بودهاند، اما هر گروهی بوده، بسیار کمذوقی کرده که یک همچین مراسمی را به هم زده است.
3- به نظر شما از هشتونیم شب تا یک بعد از نصف شب، زمان مناسبی برای جلسه بررسی روابط دختر و پسر است؟
4- البته کارشناسی که نمیخواست نامش فاش شود در این رابطه گفت: «شما خیلی نگران نباش، اتفاقی که فکر میکنی فقط 12 شب میافتد، ممکن است 4 بعد از ظهر یا 8 صبح هم بیفتد.» و البته منظورش از اتفاق، به تشنج کشیده شدن جلسه بود.
مشاوران وزیر بهداشت
خانم مرضیه وحیدیدستجردی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، مشاورانش را معرفی کرد. از قرار معلوم مشاوران ایشان همگی از آقایان هستند.
1- باتوجه به اینکه تحقیقات رئیسجمهور برای معرفی وزیر بهداشت نشان داده بود که نیمی از جمعیت کشور را زنان تشکیل میدهند و زنان در معرض بیماریهایی هستند که باید حتماً وزیر بهداشت زن باشد و با توجه به اینکه در روزهای اخیر وزیر بیشتر به خانمها توصیههای پزشکی و بهداشتی میکرد، خیلی نگران بودیم. گمان میکردیم که دیگر فقط به بیماریهای زنان پرداخته میشود و اساساً تا 4 سال دیگر سرطان پروستات حتی جزو بیماریها هم شمرده نمیشود. با خواندن خبر فوق رفع نگرانی شد.
2- به نظر شما حالا مباحث پزشکی مربوطه، در جلسات چگونه مطرح خواهد شد؟
3- اینکه وزیر زن باشد و مشاورانش مرد باشند، خیلی تفاوت دارد با اینکه وزیر مرد باشد و مشاورانش زن؟ پس این همه دعوا سر چی بود؟
راه چاره
دادستان کل کشور گفته: «در حال حاضر مواد مخدر در زندانها از طریق بلعیدن وارد میشود که باید ساز و کار مهمی در این باره اندیشیده شود».
1- آیا خوراندن مسهل وی تحت نظر گرفتن اشخاص خیلی سخت است؟ هر چیز که بلعیده شود از طریق ساز و کار طبیعی بالاخره استحصال میشود دیگر!
2- فقط از این راه نیست، گاهی هم از راههای فرعی دیگر مواد وارد میشود که آن هم ساز و کار خاص خودش را دارد. به آن هم توجه شود، بد نیست.
منبع : خبر آن لاین
واقعا من نمیدانم دین و ایمان دارند یا نه. الان فضای تهمت خیلی رواج دارد. ما افرادی داریم که اگر پروندههایشان با نگاه امام گشوده شود پروندههای بسیار آلودهای دارند. اینها آمدند یکدفعه یک حرکت عظیم مردمی را میگویند که به منافقین ارتباط دارند و ... . اینها همان کسانی هستند که آتش بیار معرکه هستند و نفع خودشان برای رو نشدن پروندههایشان در این است که دائم این اختلافات را در کشور به هم بزنند و بدبینی ایجاد کنند. .. اینکه یک عدهای این وسط بیافتند و بگویند این با بیگانه ارتباط دارد و ... این کار بزرگ کردن بیگانه است. اگر بیگانهها اینقدر بزرگ هستند که میتوانند این همه آدم را به صحنه بیاورند که ما باید دستهایمان را ببریم بالا و از کل انقلاب اسلامی استعفا بدهیم.
نخستوزیر دوران امام تاکید کرد:اجرای متوازن قانون میتواند همه را دور یک میثاق ملی جمع کند.
به گزارش ایلنا، میرحسین موسوی در گفتوگو با پایگاه خبری جماران و در پاسخ به سوالی درباره بحث وحدت در کشور گفت: وحدت بخشی از رویکردی است که حضرت امام خمینی(ره) از اول انقلاب تا آخر عمرشان به آن توجه میکردند. امام کاملا توجه داشتند که مهمترین سرمایه ما وحدت ملی است و تلاش میکردند این وحدت در گستردهترین شکل خودش وجود داشته باشد. مردم دور هم باشند. هیچ نوع متن مهمی از ایشان نمیبینیم که به این مساله تاکید نکرده باشند.
وی وحدت را همزاد قبول کثرت اندیشههای سیاسی و فکری در جامعه معرفی دانست و گفت: کثرت اندیشهها و نظرات، امام را آزرده و پریشان نمیکرد بلکه اینها را به عنوان نعمتی برای جمهوری اسلامی میدانست. به نظر من، گاهی خود ایشان با مهر تاییدی که روی این مساله مینهادند اختلاف را به عنوان یک ضرورت مطرح میکردند که درخشندهترین رفتار امام در این خصوص، رضایت کامل ایشان با تشکیل مجمع روحانیون مبارز است.
نخستوزیر دوران دفاع مقدس بحرانهای دهه اول را بهانه محدود کردن فضای سیاسی از سوی حاکمیت ندانست و گفت: در عرف ملی و جهانی، رهبری کشوری که انقلاب کرده و درگیر آشوبهای داخلی و جنگ خارجی است، باید به این سمت گرایش داشته باشد که اندیشهها و افکار مختلف را در یک کانال قرار بدهد و سعی کند یک اندیشه در کشور حاکم باشد، ولی امام با تاکیدی که روی تشکیل مجمع روحانیون داشتند، نشان دادند که وجود مستقل دو گروه مجمع روحانیون و جامعه روحانیت مبارک بوده و این کثرت ضروری است.
مبادا به دلیل طرح تنگنظرانه مباحث فقهی، مردم آزادی خود را از دست بدهند
موسوی به فرازی از "منشور برادری" درباره باز بودن باب اجتهاد در نظام اسلامی اشاره کرد و خاطرنشان کرد: امام توجه داشتند که مبادا تکیه بر نظام ارزشی اسلامی و مباحث تام فقهی، منجر به این شود که اندیشههای دیگر و حتی خود این اندیشهها خفه شوند و امکان بروز و ظهور پیدا نکنند. امام مدام تاکید میکردند که در زمینههای فقهی نظرات مختلفی گرداگرد مسائل گوناگون میتواند وجود داشته باشد.
وی ادامه داد: به نظرم میآید که این موضعگیری ایشان که خیلی صریح و روشن است، تنها جنبه فقهی ندارد و متوجه فقها نیست بلکه بیش از فقها، به نظر من دغدغه مردم مدنظر امام است که مبادا به دلیل طرح مباحث تنگنظرانه این بحثها، مردم در حصاری قرار گیرند که آزادی خود را از دست دهند. امام در باب باز بودن باب اجتهاد در جمهوری اسلامی، میفرمایند در مسائلی که ادعای اجماع هم شده است، اقوال مخالف وجود دارد. این مساله مهمی است. یعنی یک مساله فقهی وجود دارد که تا الان علما روی آن اجماع کردهاند. بنابه فرمایش امام حتی در این مساله هم امکان اختلاف است. اگر دقت کنیم ایشان معتقد به یک نوع تسامح و مدارا است. فضا را برای مجتهدها باز میکند تا بتوانند بر اساس مسائل و رویدادهای جدیدی که در فضای مدرن در حال رخ دادن است، نظر دهند.
نخستوزیر دوران دفاع مقدس خاطر نشان کرد: حتی امام به مردم عادی که فقیه نیستند و به نظرات کارشناسی فقها رجوع میکنند، پیام داده که نسبت به مساله خیلی تنگ نگاه نکنند و بدانند که اندیشههای گوناگون راجع به آن وجود دارد.
تکیه بر تحجر یا اصالت دادن به آن میتواند کشور را دچار بنبست کند
موسوی معتقد است که اسلامی که امام به آن اشاره دارد اسلامی است که دائم با مسائل گوناگون جامعه درگیر است و نظریاتش در حال تغییر و متناسب با شرایط جدید است و در حال پاسخ به آنها است.
وی یادآور شد: قرآن، اسلام و انقلاب واژههایی هستند که معانی سیالی دارند که بر اساس مسائل مختلف معانی گوناگون پیدا میکنند و حوزوی آشنا به مسائل و روشنفکرها، مسؤولان، مجریان و مدیران که با اندیشههای امام جوش خوردهاند با این نگاه میتوانند مشکلات را حل کنند و گرنه یک حالت تنگنظرانه همیشه حاکم خواهد بود.
نخستوزیر دوران امام ادامه داد: حضرت امام در رابطه با تنگنظری و تحجر، با توجه به بروز برخی مسایل بارها صحبت کردهاند که شاید هنوز برخی از آنها منتشر نشده باشد. ایشان توجه دارند که تکیه بر تحجر یا اصالت دادن به آن میتواند کشور را دچار بنبست کند.مواردی هست که امام اخطارهای شدیدی به برخی افراد دادند که ذهنیت تنگی داشتند و مواظب بودند که این مساله نظام را با بنبست مواجه نکند.
موسوی با اشاره به تفکر فقهی امام در حوزه آزادی بیان گفت: اولین ویژگی این تفکر این است که خیلی راحت نمیشود افراد را تکفیر کرد و آنها را خارج از مدار دین به حساب آورد. نمیشود به اعتبار اینکه کسانی که مختصر اختلافی با نظرات رسمی در یک گروه یا جمعی دارند، به عنوان افرادی که مخالف دین و نظام هستند، قلمداد کرد و مورد حمله قرار داد. این تنگنظریها به نوعی بر روشنفکران اعمال شده و به نوعی دیگر بر فقها. امام این نگاه را مخالف وحدت بر سر منافع ملی میدانستند.
وحدت بر اساس خویشاندی سیاسی طرح نمیشود
نخستوزیر دوران امام در ادامه تاکید کرد: از نظر امام وحدت بر اساس خویشاندی سیاسی طرح نمیشود. در وحدت مورد تاکید امام، فامیل و دوست و آشنا به هم باج نمیدهند بلکه امام وحدت را به مولفههای منافع ملی و حیات طیبه نظام اسلامی برمیگردانند و همه جا به آن تاکید میکنند. بحث بر سر خدمت و ارزشهای بسیار اساسی و بنیادی است که کشور را برومند کند. منشور برادری حضرت امام، کاملا به مسائل حیاتی جامعه معطوف است. صلاح گروههای مختلف سیاسی، فقها، روحانیان، روشنفکرها و مردم است که روی آن فکر کنند و اندیشههای مختلف آنها بر اساس این پیام به هم پیوند بخورد.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه لحن حضرت امام در نامه به جریانات سیاسی موجود چگونه بود، اظهار داشت: حقیقت این است که در آن شرایط که خود نامه هم به آن معطوف است، اختلافهایی وجود داشت و جناحبندیهایی هم بروز کرده بود. شخصیتها در نهادهای موازی حضور داشتند که این نهادها به جناح مخصوص خودشان تعلق داشت. دفتر تبلیغات اسلامی در کنار سازمان تبلیغات اسلامی، انجمن اسلامی در کنار جامعه اسلامی و غیره وجود داشت. در نهادهای مختلف چنین تقسیمبندی وجود داشت. آنچه من در رابطه با حضرت امام دقت کردهام ایشان در حوزه اقتصاد، معیشت، رفاه و ... ترجیحهایی داشت که من فکر میکنم با نظریات دولت خیلی نزدیکتر بود؛ یعنی با جناحی که آن موقع سر کار بود.
وی افزود: اما هیچکدام از این اختلافها، منجر به این نشد که در حلقه پیرامونی ایشان، افراد متعلق به جناحهای مختلف حذف شوند. همه اینها یکپارچه حضور داشتند. آقایان عسگراولادی، مهدویکنی، موسوی خوئینیها بودند، آقای موسوی اردبیلی هم بود. این افراد همه در کنار امام بودند. بودن یک جناح در کنار امام به معنی حذف جناح دیگر نبود.
موسوی تصریح کرد: این حلقهها، واسط ارتباط امام با بخشی از قاعده جامعه بودند. یقینا افردای که از طریق آقای موسوی خوئینیها که امروز مورد اتهام و فحاشی قرار گرفتهاند به امام وصل میشدند، از طریق آقای مهدوی کنی نمیتوانستند وصل شوند. همانهایی که از طریق آقای مهدویکنی به امام وصل میشدند و سخنان اینها از طریق ایشان به گوش امام میرسید یقینا نمیتوانستند از طریق آقای موسوی خوئینیها وصل شوند. این خودش یک روش خوبی بود. برای همین ایشان در مقابل حذف هر کدام از این چهرهها در گرداگرد خودش به سختی مقاومت میکرد و همه تا آخرین دم در کنار ایشان ماندند. حذف اینها، موجب اختلال میشد و این اختلافات را به بدنه اجتماعی میکشاند.
وی خاطرنشان کرد: حذف هر کدام از این چهرهها، به معنای حذف یک قاعده اجتماعی نبود، چرا که قاعده که حذف نمیشود، بلکه رابطه رهبری و بخشی از قاعده اجتماعی قطع میشد. به نظر میرسد این مساله غیر از اینکه بعد اعتقادی داشت، یک جنبه استراتژیک هم در ذهن امام داشت. ایشان هر کسی را که قصد خدمت داشت و نیت پاک داشت، در انقلاب اسلامی و نظام به نوعی مشارکت میداد.
تساهل و مدارای جامعه نسبت به اندیشههای مختلف کم شده است
موسوی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا شرایط امروز خطیرتر است یا شرایط آن دوران؟ خاطرنشان کرد: ما میتوانیم از گذشته درس بگیریم، اما دو موقعیت دشوار را به سختی میتوان روی هم انداخت و با هم مقایسه کرد. ما آن موقع تازه انقلاب کرده بودیم و تازه از سلطه رژیمی درآمده و رو به نظام جدیدی آورده بودیم. نظام سابق ریشه عمیق تاریخی داشت و اثر خود را در فرهنگ، سیاست، اجتماع و ساختارهای حکومت گذاشته بود. به علاوه حرکتی که انقلاب آغاز کرده بود برخلاف نظم موجود جهانی تلقی میشد و به خاطر همین دشمنان زیادی در سطح جهان بود که مشکلات زیادی مثل کودتای نوژه، شورشها و حمله صدام برای ما به وجود آورده بودند. در سطح بینالمللی هم حرکتهای دیگری وجود داشت. آنچه در این شرایط به ما قدرت میبخشید، وحدت و همدلی بر گرداگرد یک ایدئولوژی بسیار پیشرفته، مترقی و به روز و یک نوع صیانت از این وحدت در مقابل امواج فتنههایی که میتوانست این وحدت را مورد حمله قرار دهد، وجود داشت.
وی افزود: در حال حاضر یقینا خطرهای آن موقع را به آن شکل نداریم اما اینکه الان احساس میکنیم آسیبپذیرتر شدهایم. به نظر من عامل آن مشکلات داخلی است. زمان جنگ بهرغم همه مشکلات، احساس قدرت وصف ناپذیری میکردیم ولی الان چنین احساسی وجود ندارد.
موسوی معتقد است امروزه تساهل و مدارای جامعه نسبت به اندیشههای مختلف در سطح سیاسی بسیار کم شده است. آن موقع مشکلات اگر چه بیشتر بود، تحمل و سعه صدر هم بیشتر بود. اندیشههای مختلفی که با هم اختلافاتی داشتند میتوانستند در کنار هم کار کنند ولی الان متاسفانه چنین حالتی وجود ندارد.
ارزشها در اقتصاد و تجارت و فرهنگ فرق کرده است
نخستوزیر دوران دفاع مقدس در تبیین تفاوتهای دهه اول و فضای فعلی کشور از حاکمیت ارزشهای بنیادی در آن دوران یاد کرد که همه را برای اجرای سالم قوانین بسیج کرده بود.
وی خاطر نشان کرد: آن موقع اگر فساد اقتصادی مطرح میشد، سریع مورد توجه قرار میگرفت. کوچکترین فسادی، بزرگ دیده میشد. اگر در سطح دولتی گفته میشد که 10 هزار دلار گم شده و تکلیفش روشن نیست و مشخص نیست کجا هزینه شده، ممکن بود که منجر به سقوط دولت شود. در حالی که الان بحث میلیاردها دلار هست ولی هیچکس حساسیت نشان نمیدهد. من نمیخواهم کسی را متهم کنم اما اینها مسائلی را در کشور به وجود میآورد که ما را آسیبپذیرتر میکند. آن موقع دغدغه همه رسیدن به این مساله بود که همه مردم از نعمات و امکانات و از فرصتهایی که یک کشور و نظام میتواند داشته باشد، بهرهمند بشوند و صادقانه این خدمات در اختیار همگان گذاشته شود. بحث، بحث مردم بود. متاسفانه امروزه این ارزشها در اقتصاد و تجارت و فرهنگ فرق کرده است.
موسوی به هدفمند کردن یارانهها اشاره کرد و گفت: همین لایحه هدفمند کردن یارانهها اگر اول انقلاب بود، به این شکل طرح نمیشد. اصل این لایحه چیز بدی نیست. اما اینکه ما بیاییم از یک طرف حذف یارانهها را مطرح کنیم و بنزین را گران کنیم و از سوی دیگر بودجه مترو داده نشود. از یک طرف امور مردم به دلیل بهای سنگین بنزین مختل شود و از طرف دیگر به تامین وسایل حمل و نقل عمومی اهمیت ندهیم، برای مردم مشکل ایجاد میکند. همه زندگی و شغل و درآمد ملت به رفت و آمد بستگی دارد. اگر ما حمل و نقل را گسترش داده باشیم این گرانی بنزین بار زیادی را روی هزینههای خانوار وارد نمیکند. اما اگر به دلیل وجود پارهای از مسایل بین دولت و شهرداری، ارز مورد نیاز مترو تامین نشود و در حالی هدفمند شدن یارانهها تصویب شود که مشکلات زیادی مثل قرار داشتن مترو در بدترین شرایط تامین بودجه وجود داشته باشد، چوب این مسائل را مردم میخورند.
وی تاکید کرد: لایحه هدفمند کردن یارانهها اگر خوب اجرا شود، دولت کارآمدی داشته باشد و از همه نیروها خوب استفاده کند و مشکلات مردم را حل کند، ممکن است به کشور کمک کند. اما اگر اینگونه نشود، خداوند با هیچ کسی عهد و پیمان نبسته است. اگر داد مردم را دربیاورند، آنان را در برابر دولت قرار میدهند.
هنوز هم ذائقه دهه اول انقلاب در دل مردم مانده است
وی با بیان اینکه حتی در شرایط جنگی افکار عمومی اجازه اظهارات متناقض و سیاستهای دوگانه به دولت نمیدادند، گفت: اینکه یک نفر از یک طرف حرفهایی بزند و از طرف دیگر کارهایی کند که پاسخی برای اعمال خود نداشته باشد، اشتباه است. الان ما چنین چیزهایی را زیاد داریم. این مساله ما را آسیبپذیرتر میکند و مشکلات ما را زیاد خواهد کرد.
نخستوزیر دوران امام از دهه اول به عنوان یک نوستالوژی یاد کرد و گفت: این حسی که در سطح ملی به دهه اول انقلاب وجود دارد، ناشی از این است که در شرایط آن دوران چون مردم میدانستند که همه توان نظام و دست اندرکاران در خدمت حل کردن مشکلات آنان است اگر جایی هم کم و کسری میدیدند، تحمل بالایی داشتند. میآمدند پشت سر دولت قرار میگرفتند.
وی ادامه داد: مردم با کم و کسریهای کشور که خیلی زیاد هم بود و ناشی از فقر و جنگ و انفجار کشتیهای نفتی، خطوط انتقال گاز و محدودیتهای واردات و صادرات بود، میساختند. مشکلات را حس میکردند ولی فریادشان بلند نمیشد، چون میدانستند که هم خودشان، هم کسانی که در خدمتشان هستند برای حل این مساله تمام توان خود را به کار گرفتهاند. برای همین با یک همکاری وسیع و صبر بزرگ در سطح ملی روبرو بودیم که هم اختلافات را از بین میبرد، هم مشکلات را حل میکرد و هم پشتوانه قوی برای نیروهای رزمنده ما در جبهه بود. در چنین شرایطی که کمبودهایی وجود داشت، مردم بچههای خود را به جبهه میفرستادند و طلاهای خود را به دولت میبخشیدند تا بلکه بخشی از هزینههای جنگی را تامین بکنند. این مساله احساسی از امنیت و آرامش را در کشور ایجاد میکرد که هنوز هم ذائقه و سابقهاش در جامعه مقداری مانده است. الان متاسفانه چنین چیزهایی نیست.
اجرای متوازن قانون اساسی همه را دور یک میثاق ملی جمع میکند
موسوی در پاسخ به این پرسش که اصولی که بر آنها باید وحدت کرد چیست؟ چگونه باید وحدت را تعریف کرد؟ چرا به نظر میرسد در مفاهیم اساسی مانند منافع ملی یک تعریف واحد مورد قبول و اجماع نیست؟ گفت: به این دلیل که توجهی به قانون اساسی نداریم. در متن قانون اساسی همه مسائل به صورت متوازن در مطرح شده است و نمیشود ما بخشی را برجسته نگاه کنیم و بخش دیگر را کم رنگ ببینیم. الان جناحها و مسئولان مختلف به مذاقشان خوش میآید که تکهای را برجسته کنند و تکه دیگر را ضعیف کنند؛ این درست نیست. اینها بخشهای به هم پیوسته است. مخصوصا بخش مربوط به آزادیها (آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی عقیده ... )، شوراها، اصل عدم تجسس، مساله زبان قومیتها و آموزش آنها و ...، اینها هیچ خطری را برای کشور ایجاد نمیکنند بلکه وحدت بخش هستند. بنده نوعی نمیتوانم با سلیقه خود بگویم که اجرا یا عدم اجرای این اصل، صلاح نیست.
وی تصریح کرد که در زمان جنگ در کشورهای مختلف، انتخابات یا انجام نمیشود و یا بسیار تصنعی برگزار میشود. در زمینه اجرای قانون مشکل پیدا میشود اما در تمام دوران جنگ ما با وجود همه بحرانها و مشکلات وسیعی که بود «انتخابات»ها بهرغم هزینههایی که داشت، پشت سر هم انجام شد و نظام به قوت خود باقی ماند. کسی به ذهنش نرسید که کار دیگری کند. تنها موردی که تاخیر انداخته شد، اجرای قانون شوراها بود. دلیل آن هم نظریات مختلف مسوولان بود وآن زمان من اعتقاد داشتم برای عدم تمرکز دولت قانون شورا یکی از مهمترین راهکارهای ممکن است. برخی مخالف این بودند میگفتند زمان جنگ احتمال دارد مشکلات اساسی در برخی از مناطق خصوصا مناطق مرزی داشته باشیم. ما در دولت اقدام کردیم قانون را به مجلس بردیم و زمانی هم برای انتخابات شوراها معین کردیم. در آستانه انتخابات، عدهای از استاندارها به امام نامه نوشتند که این مساله به تاخیر انداخته شود. حضرت امام ملاحظه کردند. بعد در جلسه روسای سه قوه تصمیم بر این شد که انتخابات به بعد از جنگ وانهاده شود. بحث این بود که ما همه اصول را پیاده کنیم ولی الان این اعتقاد زیاد وجود ندارد. برخی اصول پررنگ شده و برخی اصلا کنار گذاشته شدهاند. عدم اجرای درست قانون میتواند یکی از عوامل تفرقه باشد و از سوی دیگر اجرای متوازن آن میتواند همه را دور یک میثاق ملی جمع کند.
شکستن پی در پی نهادها یا تخریب قوانین حلال مشکلات ما نیست
موسوی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا فربه شدن قرائت برخی از اصول قانون اساسی موجب نشده است که اصول دیگر به خودی خود کمرنگ شود، گفت: مشکلاتی در جامعه داریم که بخشی از آن به میراثهای ما برمیگردد. رفتار، علایق و کردار سیاسی ما بیش از شکل و ظاهر قانون اساسی در موضعگیریهای نظام ما موثر واقع شده است و گرنه ما در جهان کشورهایی داریم که از نظر شکلی و محتوایی جوامعی کاملا دموکرات و باز هستند اما وقتی به قانون اساسی آنها توجه میکنیم و به رویههایی که باید به آن رجوع کنند، نگاه میکنیم، میبینم که خشکتر از قانون اساسی ما در آن کشورها وجود دارد، ولی رویههایی که برای نهادینه کردن مردم سالاری در آن کشورها استقرار پیدا کرده، منجر به این شده که تفسیر آن چارچوبهای خشک سنتی، مشکلی برای دموکراسی و آزادی به وجود نیاورد. نمونهاش چند کشور اروپایی که اگر نگاه کنید اصول بسیار سنتی مبتنی بر نظام شاهنشاهی در آن هست.
وی اضافه میکند: شکستن پی در پی نهادها یا تخریب قوانین بهخصوص قانون اساسی حلال مشکلات ما نیست. این خودش میتواند یک نوع آشوب و آشفتگی را در کشور ایجاد کند. توجه به مسائل اجتماعی-سیاسی ریشهداری که در تاریخ کشور و فرهنگ ما وجود دارد، مهم است. مخصوصا اگر ما دقت بکنیم که خود قانون اساسی نیست که در حقیقت این مساله را ایجاد میکند بلکه نوع تلقی از قانون است که با تکیه بر نیروهای اجتماعی و فرهنگی به این مشکلات عمق میبخشد.
موسوی تاکید کرد: یک ذهنیت نقاد مردمی که نسبت به سرنوشت خود حساس هست، با استفاده از تمام فرصتها برای جمع شدن بر اصول قانون اساسی میتواند به ما مجال دهد که ما تفسیرهای متعالیتر این قانون را اجرا کنیم. البته قانون اساسی هم وحی آسمانی نیست و بر اساس مقتضیانت زمان میتواند در چارچوب پیشبینی شده مورد تجدیدنظر قرار گیرد.
وی ادامه داد: من مشکل را بیش از آنچه که فربه بودن یک اصل و سنگینی بر اصلهای دیگر ببینم، در برخی از سنتهای اجتماعی فرهنگی میبینم که با رویههای نادرست انباشت شده در طول تاریخ و ایجاد رویههای غلط جدید، به نوعی به کرختی رسیده است. کرختی تنها به حکومت مربوط نیست. به کسانی که شهروند عادی هستند هم مربوط میشود. البته من نقش تربیتی حاکمیت در فرهنگپذیری جامعه و آشنایی آنها با حقوق خود را خیلی موثر میدانم. وقتی حضرت امام برمیتابید که افکار و اندیشههای مختلفی وجود داشته باشند، این خودش در فرهنگ جامعه تاثیر زیاد میگذاشت. امام دائم به ملاکها و معیارهای جمعی در تصمیمگیریها برمیگشت.
موسوی در ادامه با بیان اینکه شیوه تفسیر حاکمیت در رابطه با قانون اساسی از یک سو اهمیت فوقالعادهای دارد و در سوی دیگر، سمتگیری مردم و روشنفکرها هم اهمیت زیادی دارد، اظهار داشت: امام حق را گرفتنی میدانند. آزادی را گرفتنی میدانند. آزادی را جزو حقوقی میدانند که باید مردم دنبال کنند و به از دست دادن ارزشهای بنیادی تن در ندهند. این برای ما یک اصل است. اگر در یک نظام، مردم برایشان عادی باشد که حقوقشان پایمال بشود و آنها چیزی نگویند، آن نظام به سوی دیکتاتوری و خشونت سیر میکند. اینجاست که نقش مطبوعات، رسانهها، روشنفکران، مردم، ادبیات سیاسی و فرهنگی اهمیت پیدا میکند.
وی تصریح کرد: البته همه نظامها با این مساله روبرو هستند. در کشورهایی که جامعه کمی به پختگی رسیده است، یک ذره محدودیت که در برابر حقوق مردم ایجاد میشود، بلافاصله موج اعتراض ایجاد میشود و این کار نهادینه شده است.
نخستوزیر دوران امام یادآور شد: ما از دوران مشروطیت قدمهای زیادی پیش گذاشتیم. وضعیت امروز ما نه با دوران مشروطیت و نه با سی سال پیش قابل مقایسه نیست. قدمهایی پیش گذاشتیم اما اینکه بگوییم این راه در نقطهای به پایان رسیده و مردم بروند در خانه خود بخوابند و هیچ خواستهای نداشته باشند و مساله خودبهخود حل شود، اشتباه است. مطالبه مردم از حاکمیت و تفسیر روشن اندیشانه حاکمیت از قانون اساسی به نحوی که به ملت کمک کند، راهحل مشکلات است.
نخستوزیر دوران دفاع مقدس تاکید کرد: حساسیت شدیدی در فرامین حضرت امام نسبت به مسائل مالی بود. یک زمانی در کشور این بحث آغاز شد که نیروهای مسلح نیاز مالی دارند و باید وارد فعالیتهای تجاری شوند. من مخالف بودم و اعتقاد داشتم که این مساله کشور را با مسائل مختلفی روبرو میکند. میگفتند نیروی نظامی میخواهد کار عمرانی کند. من گفتم نیروی نظامی که در پی آن باشد که قیمت دلار چند است، دیگر به وظایف خود عمل نمیکند. استدلال آنها این بود که در قانون اساسی اصولی داریم که در زمان صلح، ارتش و سپاه میتوانند در سازندگی کشور کار کنند. من گفتم، بله در حد خود میتوانند این کار را کنند بدون اینکه از انجام وظایف خود جدا شوند و نیازی نیست که در مسائل مالی وارد شوند. نیازهای مالی آنها باید در دولت و وزارت دفاع حل و فصل بشود.
وی ادامه داد: بنده اعتقاد قطعی دارم که واگذاری پیمانهای چند میلیارد دلاری به سپاه، نه به نفع اقتصاد کشور است و نه به نفع سپاه و نه نفع کلیت نظام. این رویکرد به تنهایی میتواند کشور را در معرض خطر قرار دهد.
موسوی افزود: در سه چهار سال اخیر اینگونه مسائل ابعاد وسیعتری پیدا کرده است. توسعه موسسات پولی عجیب و غریب هم در میان نیروهای نظامی و انتظامی مشکل ایجاد کرده و هم در میان مردم.
وی در این باره که امام در نامه خود از واسطههایی سخن می گوید که القای بدبینی میکنند و توصیه موکد دارند که از اینها پرهیز شود، اینها چه کسانی هستند و چکار میکنند؟ گفت: هستند کسانی که نان خود را از این راه میخورند. واقعا من نمیدانم دین و ایمان دارند یا نه. الان فضای تهمت خیلی رواج دارد. ما افرادی داریم که اگر پروندههایشان با نگاه امام گشوده شود پروندههای بسیار آلودهای دارند. اینها آمدند یکدفعه یک حرکت عظیم مردمی را میگویند که به منافقین ارتباط دارند و ... . اینها همان کسانی هستند که آتش بیار معرکه هستند و نفع خودشان برای رو نشدن پروندههایشان در این است که دائم این اختلافات را در کشور به هم بزنند و بدبینی ایجاد کنند. در حالی که به سود همه هست که حقوق مردم را بشناسند و خوشبینی ایجاد کنند. اینکه یک عدهای این وسط بیافتند و بگویند این با بیگانه ارتباط دارد و ... این کار بزرگ کردن بیگانه است. اگر بیگانهها اینقدر بزرگ هستند که میتوانند این همه آدم را به صحنه بیاورند که ما باید دستهایمان را ببریم بالا و از کل انقلاب اسلامی استعفا بدهیم.
موسوی در پاسخ به سوالی که این فضای بدبینی را چه کسانی میسازند؟ گفت: یقینا یک عده از ساختن فضای بدبینی سود سیاسی میبرند و عدهای دیگر سود شخصی. مشهور بود که کسی در حضور حضرت امام واقعا جرات اینکه از دیگری غیبت کند و جوسازی و بدگویی کند، نداشت. ایشان در همان جا جواب تندی میداد. بنده مواردی شاهد بودم که امام در برابر این مسائل تند میشد. این اثر جانبی در جامعه داشت. اینکه باید مراقب کسانی که آتش بیار معرکه هستند و فضا را آلوده میکنند، بود.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر تحلیلاش از اینکه امروز عدهای بر ضرورت وحدت تاکید میکنند و گروهی با مساله وحدت مخالف هستند و یا اینکه مسائلی از سوی برخی از افراد مطرح می شود، میگویند اول محاکمه بعدا وحدت، اظهار داشت: در این میان آنچه مطرح نیست، معنای وحدت است. یک عدهای نفعشان بر این است که در این کشور اختلاف باشد و دایره نظام و متن نظام روز به روز تنگتر و لاغرتر شود. امام سعی میکرد که متن واقعی انقلاب و جامعه غنی باشد. بزرگترین حجم را داشته باشد و حاشیه، کوچکترین حجم ممکن را داشته باشد. موقعی که در وصیت نامه سفارش میکنند که کسانی که از انقلاب بریدند، بازگردند؛ نشان میدهد که حتی آن حاشیه کوچک را هم بر نمیتابند. میخواهند همه در دریای وحدت قرار گیرند.
امروز حاشیه نظام از متن پررنگتر شده است
موسوی در ادامه با بیان اینکه امروزه حاشیه نظام از متن فراتر رفته است، گفت: آنچه امروزه اتفاق افتاده این است که حاشیه از متن فراتر رفته است و متن خیلی لاغر شده است. من فقط نمادین میگویم که در این حاشیه تعداد وسیعی از مدیران و روحانیون، بخشی از مراجع، چند رییس دولت و حتی رییس مجلس داریم. به این که نمیشود حاشیه گفت. این نقل مکان است. در چنین حالتی آن کسانی که در متن اصلی باقی میمانند به دلیل عدم برخورداری از این حاشیه بزرگ، مجبورند در یک حالت پادگانی و فیزیکی به افراد معدودی تکیه کنند و این همان چیزی است که به نفع کشور ما نیست.
وی افزود: مصلحت کشور این است که آن فضایی که به عنوان غیر خودی برای خود تعریف میکنند، در کوچکترین سطح و اندکترین وجه ممکن باشد. اگر غیر از این باشد، باید در رفتار خود شک کنیم. نمیشود که در کشور هزاران هزار مدیر برجستهای که خدمت کردهاند همه را کنار بگذاریم و به حاشیه ملحق کنیم.
وی ادامه داد: الان یک عدهای کشف کردهاند که موسوی خوئینیها تودهای است؛ یعنی همین شخصی که شاگرد امام است. میگویند گروه فرقان پیش ایشان درس خواندهاند. اگر اینجوری باشد فکر میکنم ما در نظام یک نفر را نمیتوانیم پیدا کنیم که با این و آن ارتباط نداشته باشد. وقتی ما مسائل را به این اندازه تقلیل میدهیم این نشان بیماری است که در جامعه ما گسترش پیدا کرده است. همه باید نگران باشیم.
موسوی گفت: یک همایش دوسالانه کاریکاتور گذاشتیم و بیش از صد نفر از بهترین کاریکاتوریستها اعلام کردند که ما در این دوسالانه شرکت نمیکنیم. این اتفاق بزرگی است. ما اگر این را علامت بگیریم، مشکلات را حل میکنیم. علامتها همیشه در کلان جامعه نیست. اگر در بخشی از جامعه آنها را ببینیم، میتوانیم به حل مشکلات برسیم. اینکه بیشتر اهالی سینما، نویسندهها، نقاشها و ... در حاشیه قرار میگیرند، علامت خطر برای کشور است.
ما دچار کرختی جذاموار شدهایم
موسوی در ادامه در توصیف اوضاع امروز به این نکته اشاره کرد که ما دچار کرختی جذاموار شدهایم و در همین خصوص خاطر نشان کرد: ما دچار کرختی جذاموار شدهایم. یک یخشهایی از بدنه انقلاب جدا میشود و متوجه نمیشویم. این وضعیتی است که ما الان متاسفانه داریم و نگرانی امام در منشور برادری توجه به این قضیه است که حساسیت ها را در اوج خودش در میان نیروهای مسوول حفظ کنند.
وی ادامه داد: در اوایل سال 58 چند نفر از هند آمدند و خواهان حضور گروهی در آن جا جهت معرفی انقلاب اسلامی شدند. بنده از طرف شهید بهشتی مامور شدم که پس انتخاب چند نفر به هند رفتیم. یک روز که روی پلههای مسجد جامع دهلی نشسته بودیم دیدم کنار من یک جذامی نشسته است که قسمتی از انگشتان و پاهایش افتاده است. از یک دوست هندی پرسیدم که چرا اینجوری شده؟ گفت، بدن این فرد کرخت است. وقتی تکه تکه میافتد شخص متوجه نمیشود. ما دچار کرختی اساسی جذاموار شدهایم. وقتی میبینیم افرادی که برای نظام دل میسوزانند و چیزی از نظام نمیخواهند و حرفشان هم بازگشت به قانون اساسی و اصول است و ما راحت آنها را مورد هتاکی قرار میدهیم و حتی مثلا به آقای کروبی حمله فیزیکی میکنیم، باید بدانیم که یک کرختی اساسی پیدا کردهایم.
به نفع کشور است که بر سر قانون اساسی اجماع کنیم
موسوی در پایان این گفتوگو تاکید کرد: آنچه من مطرح میکنم از نظر سیاسی به عنوان یک فرد کوچک که مختصر آشنایی با وضع کشور دارم این است، به نفع کشور ما است که بر سر یک امر مهم و بنیادی به نام قانون اساسی اجماع کنیم. ممکن است بنده و شما عقاید متنوع و مختلفی داشته باشیم ولی لازم است که بر همین قانون اجماع کنیم و مشکلات را حل کنیم، از این تفرق بیرون آییم و اصلاحات خوبی را در کشور انجام دهیم. من این را بهترین مساله برای اجماع میدانم. خود قانون اساسی هم وحی نیست و اگر لازم باشد میتواند اصول آن مورد تجدیدنظر قرار گیرد، همانطور که در سال 68 اینچنین شد. ما اگر این اجماع را داشته باشیم، در فضایی که حضرت امام در این منشور میفرمایند، قضیه بهگونهای خواهد بود که باز هم مردم مدافع ارزشهای اسلامی خواهند بود. اگر مشکلات حل شود مردم دنبال حاکمان میآیند، ولی اگر ببینند که آنها را بدبختتر میکنند، فشار بیشتر میکنند، مشکلات را زیاد میکنند. به نظر من اصلا نمیشود روی آن حساب کرد.
وی ادامه داد: اینکه به مردم بگوییم بهرغم همه بدیها، ضعفها و فسادها پشت حاکمیت بایستید، جوانمردانه نیست. نظام باید مشکلات همه مردم را حل کند یا اینکه در جاهایی که نمیتواند کاری بکند، مردم را قانع سازد. از تکنولوژی هستهای تا سیاستهای اقتصادی و کارآمدی. مردم از این نظام انتظار دارند.
موسوی همچنین هشدار داد: مردمی که در انقلاب به صحنه آمدند یقینا برای این تحمل این همه مشکل نیامدند. آنها آمده بودند تا به رفاه و آزادی برسند. اگر درست عمل نکنیم این فضا از دست میرود، نه اینکه ما میخواهیم از دست برود، خودش میرود. حکومت باید مشکلات مردم را حل کند. مثل دفاع مقدس که اگر مردم نبودند دشمنان میآمدند کشور را میگرفتند. آنها که دیگر چرتکه نمیانداختد که اینها مسلمان هستند و باید مراعات کنیم. مشکلات کشور همچنین شکلی دارد. اگر دولت در مسائل مختلف کارآمد نباشد مردم برنمیتابند و اعتراض میکنند. عدم کارآمدی به طور قطع به سلب مشروعیت نظام ختم میشود.
منبع : آینده
در کمال مسرت و خرسندی خدمت کلیه دین پژوهان و جامعه اسلامشناسان عرض میکنم که خوشبختانه اسلامشناس بزرگ اسفندیار رحیممشایی پس از مدتها سکوت، زبان به سخن گشود و تکلیف خدا و بشر و وحدت و قد بوعلیسینا را در کنفرانس انجمن سالانه دانشگاههای باز، یکجا مشخص کرد.
این اسلامشناس برجسته گفت: «کاوشهای باستانی نشان میدهد انسان به خدا اعتماد داشته، اما چرا خدا محور وحدت نشده است؟ من میگویم مشکل این است که به تعداد انسانها خدا هست و خدای هر انسانی با توجه به شناخت آن فرد از خدا با خدای فرد دیگر متفاوت است. ملتها در طول تاریخ همواره یک خدا را نپرستیدهاند چون انسانها خداهای متفاوت دارند.»
1- این کاوشهای باستانی چیست؟ چه چیزی از زیرخاک و کجا در آمده که نشان میدهد انسانها به خدا اعتماد داشتهاند؟
2- با این حساب انسانها اعتماد داشتهاند، پس خود خدا نخواسته که برهمگان یکسان تجلی کند تا وحدت ایجاد شود؟ کاش آقای مشایی که توی دم و دستگاه خدا آشنا زیاد دارند میگفتند چرا خدا این کار را نکرده و تکلیف همه را روشن میکردند.
3- این آقای مشایی دارد حیف میشود توی دفتر ریاست جمهوری. کجای دنیا دست و پای یک دین پژوه بزرگ را با کار اداری میبندند؟
4- اگر خدایی که یک نفر دارد به خاطر درک اشتباه آن آدم از خدا، حکم کرد که دیگران را که خدایشان با او متفاوت است باید بکشد، تکلیف چیست؟
5- اساساً در این بلبشوی چندین میلیارد خدایی، دیگر گناه و اشتباه معنایی هم دارد؟
6- به نظر آقای مشایی در جهانی با این اوضاع و احوال خدا چرا پیامبران و ادیان را به وجود آورده؟
7- چه کسی میداند خدای هیتلر بهتر است یا چنگیز، یا ناپلئون، یا شارون، یا شارون استون، یا مایک تایسون، یا من، یا آقای رحیم مشایی یا...
اسفندیار رحیممشایی: «همه ملتها دارای شخصیتهای بلند قامت و رعنا قامتی هستند که در درازنای تاریخ پیدا هستند... اگر خوب و نقادانه به این مسئله بیندیشیم این است که انسانهای دوران بوعلی چندان قدبلند نبودهاند. چرا که اگر بلندقامت بودند، قد بوعلی پشت آنها دیده نمیشد.»
1- بالاخره ما نفهمیدیم بوعلیسینا قدبلند بوده یا کوتوله!
2- اساساً بوعلیسینا مهم بوده یا نه؟
3- بوعلیسینا مهمتر است یا اسنفدیار؟
4- آدمهای آن دوران کوتوله بودند بوعلیسینا قدش بلند به نظر میرسیده. طبیعتاً قدبلند روزگار ما هم اسفندیار رحیممشایی، دین پژوه و اسلامشناس و تئوریسین همعصر ماست. با این حساب اینجا «ایران» است یا «لیلیپوت»؟
میخواستم الباقی بیانات گهربار ایشان را هم تأویل و تفسیر کنم، دیدم از عهده آدم قدکوتاهی مثل من بر نمیآید. لذا یک بند به ترجیع بند «هاتف اصفهانی» اضافه کردم که البته با توجه به نظرات اخیر آقای مشایی دیگر دو ریال ارزش ندارد. لذا بند ترجیع را هم عوض کردم. باشد که به عنوان عرض ارادت این کمترین در محضر آن بهترین قبول افتد.
دوش رفتم به محفلی که در آن
چاره سازم جنون و شیدایی
گفت با من که «کیستی پسرک»
پیرشان در کمال برنایی
مست خمخانه نهانم کرد
چشم وی در کمال گیرایی
گفت: «با ما نشین که پای زنی
برفراز جهان بالایی»
گفتم: «این پیر کیست؟ هر نگهش
شرب خمر است و باده پیمایی»
یکی از حلقه مریدان گفت:
«هو شیخآلشیوخ، مشایی»
راز دل گفتم و به یک جمله
کرد دل را علاج سرپایی
گفتم: «ای پیر از پی وحدت
سخت سرگشتهام چه فرمایی؟»
گفت: وحدت مجوی در کثرت
هر زمان در حضور میآیی
نیست میسور وحدتی هرگز
تا که در زیر سایه مایی
هر که معبود خویش را دارد
میپرستد ورا به تنهایی
طبق آمار ما، خدا خیلیست
وین ندارد چرا و امایی
بس که مردم زیادتر شدهاند
احدیت شده است شورایی
اشتباه است اگر که گفتهست او
وحده لاالهالاهو
هر جایی آدم دسته گل به آب میدهد، بدهد. یک جوری میشود. جمع و جورش کرد، فقط نور چشم و پاره جیگر و امید دل آدم دسته گل به آب ندهد. که متأسفانه اخیراً مال صدا و سیما داده. از قرار معلوم «کامران نجفزاده» بزرگترین خبرنگار خاورمیانه و حومه چند وقت پیش گزارشی ارسال فرمودهاند از پاریس و در آن در باب بازی جوانمردانه دو تیم فوتبال تصاویری پخش کرده و شرح ماجرا را به سمع و نظر بینندگان محترم خبر 30/20 و 22 رسانده است که کسی خبر داغ گزارشگر ویژه را ندیده سر بر بالین نگذارد.
فقط یک مشکل کوچک وجود داشته که موضوع گزارش 4 سال پیش رخ داده است و کامران جان تصاویر را از سایتهای دانلود ویدئوی گرفته و خبر نوشته رویش و فرستاده.
1- به این میگویند استفاده بهینه، خبرنگاری میفرستیم پاریس تا از لیگ هلند برایمان تصویر دانلود کند از اینترنت. خب با این سرعتی که اینترنت در کشور ما دارد که عمراً نمیشد تصاویر را دانلود کرد. اگر هم میشد، هزینه تلفنمان بالا میرفت که خدا را شکر، بالا نرفت.
2- تصاویر قدیمی است، باشد، از قدیم گفتهاند «الدرس حرف و التکرار الف». چه درسی بهتر از جوانمردی و پاک زیستن که همهاش از کسب حلال پدید میآید. نمونهاش همین خبرنگاران ارجمند خاورمیانه و حومه که همین صداقتشان ما را کشته!
3- اشتباه باشد هم عیبی ندارد. از صبح تا شب مردم هندیکم بر کف دنبال سر بچههای شیرخوار و نوپایشان میگردند تا بلکه بچهشان یک گاف با نمک بدهد که تصویرش را ضبط کنند و خودشان هزار بار ببینند و قربان قد و بالای بچه با نمکشان بروند. بعد هم بفرستند تلویزیون صد دفعه در برنامههای گوناگون پخش کند. حالا تلویزیون نباید پخش کند تصاویر شیرینکاریهای کامران جان را؟
زمان مناسب بارداری به روایت وزیر
دیروز روزنامهای تیتر زده بود: «هشدار خانم وزیر به زنان ایرانی»
ماجرا از این قرار است که سرکار خانم مرضیه وحیددستجردی پنجشنبه هفته گذشته در حاشیه کنگره زنان و مامایی گفته است: «زنان در صورت تصمیم به بارداری سعی کنند در دوران اپیدمی و ناندومی آنفلوآنزای نوع A اقدام به بارداری نکنند».
فقط یک نکته کوچک هم به عرض برسانم که پیشبینی میشود این دوران حدود دو تا سه سال باشد، که البته خانم وزیر به این نکته اشارهای نکردهاند. طبیعتاً این سفارش موقعیتهای گوناگونی پدید میآورد.
موقعیت اول: دادگاه خانواده
زن: آقای قاضی من خواهش میکنم من رو از دست این دیو پلید نجات بدین.
قاضی: چرا؟ مگه چی شده خانوم؟ چرا اینقدر از شوهرتون ناراحتین؟
زن: هیچی، دیشب داشت یواشکی میاومد توی اتاق خوابمون.
قاضی: خب عیبش چیه؟ توی اتاق خواب همسایه که نمیرفته.
زن: این میخواد منو بکشه!
قاضی: آخه چرا؟ همسرتونه.
زن: مرتیکه از من بچه میخواد! میخواد من آنفلوآنزای خوکی بگیرم.
قاضی: غلط کرده. اگه نظر «بد» داره و مطمئن هستین، بگم سه سال بندانزش هلفدونی.
موقعیت دوم: آرایشگاه زنانه
زری خانوم: والا خدا شانس بده. واقعاً ثریا شوهر کرد؟ اونم توی این موقعیت بحرانی که شوهر گیر فلک نمییاد؟
پری خانوم: آره پس چی، یه جوون باکلاس و برازنده و پولدار و خوشتیپ.
زری خانوم: اوه! اوه! این جوری که تو میگی با اخلاقی که من از اون ثریای جیگر در اومده میشناسم، آنفلوآنزای خوکی روی شاخشه!
پری خانوم: نه خواهر. دو قبضه شانس آورده. شوهره اجاقش کوره!
زری خانوم: والا اون شوهر رو باید بذاره روز سرش قیمه قورمه کنه.
پری خانوم: قیمه قورمه نه! حلوا حلوا!
زری خانوم: چه میدونم. اونقده حرصم گرفته که نمیدونم چی میگم.
منبع : خبر آن لاین