تازه از کودکی پای به نوجوانی گذاشته بودم و مانند بسیاری از همسالانم، با داستانهای صمد بهرنگی آشنا شده بودم. داستانهایی که دعوتی بود برای مبارزه. اما نه مبارزه با فقر که مبارزه با ثروتمندان. «24 ساعت در خواب و بیداری» را خوانده بودم و با دیدن هر ماشین مدلبالا و هر موی بریانتین زده بچهپولدارها، مثل «لطیف» آرزو میکردم که «ای کاش مسلسل پشت شیشه مال من بود» چرا که خودم را لطیف میدیدم و همه آنها را کسانی که شتر مهربان مرا که مرکب سفر به سرزمین آرزوها بود، با ماشین بزرگشان میبردند.
هنوز هم صمد را دوست دارم. همنسلان من وامدار اویند چون با آثارش به کتاب خواندن علاقهمند شدند، اما گلهمندم از او. گلهمندم که چرا در عوض تعریف درست از عدالت با آثارش عقدهها را بزرگ کرد و عوض نگاه تحلیلگرایانه، تنها از اعتراض گفت و کوشید تا تلقی عوامانهای از عدالت را در خانه ذهنمان جاگیر و پاگیر کند. البته برای جذب تودههای بیتحلیل فرودست (و به قول خودشان) پرولتاریا بد نبود آن دیدگاهها. اما برای جذب تودهها تا تبدیل شوند به ابزار در خدمت اهداف. توده بیتحلیل، ابزار میشود، اما در اندیشه عدالتخواهانه اصیل اینگونه نیست. آنها تنها ابزارها (مردم فرودست) را ماشین اعتراض و سلاح میبینند برای گرفتن ثروت از دست ثروتمندان. مردم فرودست میشوند گروهی خشن که باید حق خود را بگیرند، هرطور که میشود و البته غالباً با زورو هودهای جز ارعاب و هرج و مرج در پس آن نگاه نیست و سرانجام جابهجایی قدرت و ثروت و بعد هم باز، بازی از نو. همین.
... بعدها فهمیدم مفهوم عدالت بسیار برتر از آن نگاه است. عدالتی که مبارزه جهت استقرارش علی (ع) را در محراب به خون میکشد، چیز دیگری است با معنایی فراتر. آن «قرار دادن هرچیز در جایگاه اصلی آن است». از ساختار حکومتی گرفته تا والیان و حاکمان و مدیران. تجلی این دیدگاه اصیل الهی در رفتار حضرت متجلی است. چه آن زمان که شلاق برکف در بازار میگردد، چه آنگاه که خرماهای میثم را که مرغوب و نامرغوبش جدا شده، در هم میریزد، چه آن هنگام که برای همام از اوصاف متقین میگوید، چه آن هنگام که صورت بر آتش تنور خانه بیوهزن میگیرد و چه آن هنگام که ذوالفقار برکف صفهای منافقان و دشمنان را از هم میشکافد.
... و چه غریب بود این تلقی از عدالت و چه غریب بود این عدالت ناب و چه غریب بود این دینداری کنشمند و به دور از جهالت و حواله دادن همه چیز به آخرت.
او میدانست که خداوند منتقم است، اما انسان در آن دیدگاه تجلی اسماء حضرت حق است و او تجلیگاه اسماء جمالی و جلالی حضرتش بود در هیأت انسانی. پس رفتارش و گفتارش هیچ نبود جز آن که مرضی حضرت خداوندگار است و صورتی از آنچه خدا میخواهد.
صبر علی (ع) بر بزرگترین مصایب، به امید پایداری دین و تلاش برای برقراری عدالت محض، چون همه رفتار و کردار حضرتش درس است. اشک نمیریزم برای علی (ع) چرا که دنیا زندان مؤمن است و مؤمنتر از او به خداوند نمیشناسم. پس حق داشت که مرگ را رستگاری و رهایی بداند. اشک میریزم بر عدالتی که پس از او از جهان رخت بربست و نخواهد آمد جز با آمدن فرزند علی (ع) که ذوالفقار او را برکف دارد. اشک میریزم بر غربت خویش که چشم در راه آن عدالت محض، چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم.
یاعلی
منبع : خبر آن لاین
این شبها که اکنون سپری میکنیم، لیالی قدر نامیده میشود و آنگونه که در روایات ما بر آن تأکید شده، تقدیر و سرنوشت انسانها در این شب مهم رقم میخورد. امسال البته لیالی قدر حال و هوای دیگری دارد و با توجه به تحولات کمسابقهای که در ماههای اخیر در کشورمان رخ داده، سال آینده میتواند سال سرنوشتسازی برای سرنوشت کشورمان و دین و دنیای بسیاری از هموطنانمان باشد.
با این وصف، از آنجا که طبق روایات، استغفار، دعا و تضرع به درگاه خداوند متعال و یاری خواستن از ولی خدا، بقیها... الاعظم(عج) در این شبها میتواند در بهبود تقدیر سال آینده ما مؤثر باشد، اهتمام به شبهای قدر امسال، از اهمیت فزونتری نسبت به گذشته برخوردار است. البته به نظر میرسد مردم متدین کشورمان نیز به این موضوع توجه دارند و البته بزرگان نیز در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان در بحبوحه دعا و قرآن سرگرفتن، تنها یک جمله حضرت آیتا.. تهرانی، شاگرد برجسته امام راحل که «خدایا، امسال گرفتاری ما بیش از گذشته است» کافی بود تا بغض جمعیت انبوه حاضر بترکد و هر یک با توجه بیشتر به دعا و التجا بپردازند. در مراسمهای دیگر نیز چه گویندگان و چه شنوندگان برای اصلاح امور و التیام زخمهای موجود جامعه دعا کردهاند و میکنند.
حضور پرشکوه مردم در مراسم شبهای قدر، از یکسو نشان میدهد این مردم به راحتی از سفره پربرکت امیرمؤمنان(ع) و لیالی قدر دست نمیشکند و از سوی دیگر نشانگر آن است که مردم نیاز جدی خود را به چنین مجالسی عمیقاً احساس میکنند؛ مجالسی که میتوان در آنها فارغ از نگرش سیاسی، با صفا و نشاط ناشی از معنویت کنار هم نشست و فقط او را صدا زد.
در این باره چند نکته به ذهن رسید که شاید بازگو کردن آنها برای نگارنده و خواننده مفید فایده باشد:
1. متأسفانه با وجود آن که اهمیت لیالی قدر امسال ذکر شد، امسال با پدیده تعطیلی برخی مراسم اصلی احیای شبهای قدر مواجه بودیم، با وجود آن که برخی علما و شخصیتها به دلیل نامهربانیها از حضور در این مراسم عذر خواستهاند، به نظر میرسد از آنجا که ایجاد اجتماعات معنوی، خود زمینهساز فضای روحی برای بسیار از مردم است، چه بهتر که آنان با حضور خود زمینه این اتصال روحی را فراهم آورند. این نه تنها لطفی است که آنها به مردم میکنند، بلکه چه بسا وظیفهای است که بر دوش بزرگان سنگینی میکند.
2. در روزهای پس از انتخابات، حضرت آیتا... جوادی آملی در چند سخنرانی خود، با برشمردن انواع اختلافات، لازمه رفع برخی از آنها را دعا و التجا به سوی حق تعالی دانستند.
اکنون با گذشت سه ماه و انواع و اقسام اقدامات بعضاً کمسابقه انجام شده از سوی طرفین اختلاف، متأسفانه دیده میشود که اختلافات نه تنها کاسته نشده، بلکه به دلیل پارهای اقدامات بر عمق شکافها و کینهها افزوده شده و نتایج درستی در جهت وحدت و همدلی به دست نیامده است و برخی بدون آن که به خود آیند و راه انحرافی را اصلاح کنند، باز هم بر اشتباهات خود اصرار میورزند. اما آیا زمان رسیدن به این توصیه محوری آن عالم برجسته که بازگشت به دعا و تضرع به سوی حق تعالی را راهحل مشکلات دانسته بود، نرسیده است؟
3. این روزها و شبها از سوی دیگر فرصتی است تا هر یک از ما مروری بر اعمال و رفتار خود کنیم. چرا که اگر چه خواست باری تعالی و دعا، زمینهساز تحولات در جامعه است، اما عمده مشکلات و گرفتاریهای ما از اعمالی است که خود مرتکب آنها شدهایم.
در این راستا، یک بازبینی مجدد اعمال و رفتار و تطبیق آنها با حلال و حرام الهی و حقالله و حقالناس در کنار بصیرت میتواند نجاتبخش باشد.
ما پیرو دینی هستیم که در آن، «لایغادر صغیره و لا کبیره الا احصیها» و حتی فشردن دست یک برادر دینی به ظلم، عقوبت خود را دارد. با این وصف برخی اقدامات انجام شده در طول این مدت از ضرب و شتم گرفته تا ورود به حریم خصوصی افراد و آسیب زدن به اموال مردم تا حبسهایی که احتمالاً خلاف عدالت است و بالاخره حرمتشکنی، تهمتزدن و شایعه ساختن با چه توجیهی انجام میشود و ادامه مییابد؟
پیشوایان دین ما دستکم در دو مورد یعنی حج و رمضان توصیه کردهاند که انسان خود را از زیر سنگینی دین دیگران و حقالناس رها کند و اگر ظلمی بر کسی روا داشته یا حقی را از کسی ضایع کرده، جبران کند. خداوند نیز تأکید کرده که اگرچه در حقوق خود بسیار بخشنده و غفار است، اما در حقوق مردم مسالحه نمیکند. اما آیا ما چنین کاری کردهایم؟
آیا اگر حقوق مردم را ضایع کرده باشیم و در عوض در کل رمضان شبزندهداری کنیم و العفو گویان ناله و شیون سر دهیم، آیا برای ما حاصلی خواهد داشت؟
متأسفانه گاه راه را اشتباه میرویم و برای رفع اشتباه خود نیز اشتباهی دیگر مرتکب میشویم. این درحالی است که جبران حقوق مردم و همچنین جبران حقالله، از جمله شرایط توبه است که بدون آنها اساساً توبه محقق نخواهد شد.
4. یکی دیگر از شرایط قبولی توبه، پشیمانی کامل از اعمال نادرست و عزم قاطع بر تغییر مسیر است و در غیر این صورت، توبه محقق نمیشود. از همینرو باید از این پس واقعاً تغییر کنیم و هر چه منطبق بر دستورات شرع نیست را به کناری وانهیم.
آن گونه که امامان معصوم (ع) به ما آموختهاند، چه برای تأسیس حکومت حق و چه برای برانداختن حکومت باطل، مجوزی برای زیرپاگذاشتن اصول وجود ندارد. از همینروست که امیر مومنان (ع) (که بر مبنای کتاب خدا و سنت رسول عمل میکند) حتی پیشنهاد گفتن دروغ را در شورای پس از مرگ عمر برای در دست گرفتن حکومت نمیپذیرد و مسلمبن عقیل هم حاضر نمیشود عبیدالله بن زیاد را – زمانی که به عیادت هانی آمده بود - ترور کند.
بزرگان دین ما به هیچروی به تخطی از اصول تن ندادهاند، حتی اگر پیامد آن فاجعه عظیم عاشورا باشد که در آن آل رسولا... شهید و اسیر شوند. از همینرو اگر هر یک از ما سلاح ویرانگر «توجیه» را کناری گذارد و اعمال خود و دیگران را تنها بر ملاک شرع – که بخشی از آن در جامعه ما لباس قانون پوشیده – عمل کند، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
اگر ما خود را اصولگرا میخوانیم، معنای آن پایبندی به اصول است. یعنی عمل درست، با شیوه درست و با نیت درست و اگر عملی حتی با نیت درست و هدفی مقدس چون استحکام حکومت اسلامی انجام شود، اما با شیوه مشروع انجام نگردد، نه تنها مرضی حق تعالی نیست، بلکه اثر لازم را نیز خواهد داشت.
5. یکی از توصیههای وارده در باب شبقدر دعاست و برترین اعمال در این شب، کسب علم دانسته شده است؛ این علم البته علمی است که انسان را در رسیدن به مسیر هدایت کمک میکند و به نوعی سرنوشت او را رقم میزند. از همینرو شاید یکی از بهترین دعاها در این شبها درخواست «بصیرت» از حقتعالی است؛ بصیرتی که باعث شود آدمی در مقاطع کنونی و حوادث و فتنهها و آزمایشها سربلند بیرون آید.
البته قطعاً دراین مسیر استفاده از نظرات علما و بزرگان دین تعیین کننده است، اما در قانون الهی کسی بار گناه دیگری را نمیکشد و نمیتوان چشم عقل و تحقیق را بست و با توجیه نظر و سخن فلان شخص و بهمان مسئول، کاری خلاف قوانین دین انجام داد. چرا که «لا طاعه المخلوق فی معصیه الخالق» البته بصیرت چیزی است که به راحتی به دست نمیآید.
6. مخاطب آنچه در این سیاهه قلمی شد، بیش و پیش از همه، صاحب آلوده این قلم است، امید که نگارش آنها اندک اثری در نویسنده داشته باشد. در این ساعات و لحظات به خدا پناه میبریم و سعادت و صلاح دین و دنیای همه را خواهانیم.
منبع : آینده
و اکنون لحظات آخر عمر علی است و این بار نوبت زینب است که در کنار بستر مرگ بابش ماتم زده بنشیند و سر غربت او را به دامن بگیرد اشکهای علی و زینب با هم میآمیزد. زینب سر شوی زهرا را در بر میگیرد گویا علی سخنان ناگفته با جگرگوشهاش دارد
...سال چهلم هجری، نیمه شب است. تاریکی گستره آفاق را به تصرف درآورده و ظلمات آسمان و زمین را پهنه جولان خودش نموده است و خورشید، این یگانه حامی نور سعی در قامت بستن علیه دژخیم سیاهی دارد. صفیر سوزناک پرندگان فرارسیدن خلق را نوید میدهد که به ناگاه صدای رسا و دردناک میان زمین و آسمان ندا میکند و از پژواک فریاد درد جهان و جهانیان به لرزه درمیآید. زمین میلرزد و آسمان عنقریب است بر سر خاکیان سیاهبخت فرو ریزد. بغضی سراسر وجود عالم را فرامیگیرد و ارض در پی بلعیدن پلیدترین انسانهایی است که تا به حال به خود دیده، منادی اینگونه فریاد زند: تهدمت و الله ارکان الهدی قتل علی المرتضی.
نگاهی به علل و عوامل خون گریستن |
این اشک های خونبار، بدون اخطار است دکتر علیرضا مجیدی هفته پیش بیماری یک نوجوان امریکایی مقیم ایالت تنسی، بازتاب زیادی در خبرگزاری های مختلف پیدا کرد. «کالوینو اینمان» 15ساله خون گریه می کند، نادر بودن این بیماری باعث شد خبر بیماری به سرعت در رسانه های مختلف منتشر شود. سایت های لینک دهی اجتماعی خارجی گریه های خونی این نوجوان را داغ کردند و میلیون ها نفر گریه های عجیب او را دیدند. این نوجوان هر روز سه بار بدون اخطار و پیش درآمدی گریه خونی می کند، طوری که همکلاسی هایش از او می ترسند و بعضی هایشان گمان می کنند روح او تسخیر شده است یا او یک خون آشام عینیت یافته است، عکس ها و ویدئوهای منتشر شده از او، وی را در حالی نشان می دهد که خون گریه می کند و در حالی که اشک های او از گونه ها به پایین می غلتند، رد خون از خود باقی می گذارند. اولین باری که او گریه خونی کرد، از روی ترس از مادرش پرسید که آیا این علامت نشانه قریب الوقوع بودن مرگش است؛ چیزی که مادرش را به وحشت انداخت و باعث شد با اورژانس تماس بگیرد. به گفته مادر این بیمار او تا به حال به چند متخصص هم مراجعه کرده و ام آرآی، اولتراسوند و سی تی اسکن داده، اما هیچ کس نتوانسته پرده از بیماری اسرارآمیز او بردارد. یک چشم پزشک به نام دکتر «رد همیلتون» در برنامه تلویزیون، تنها به ذکر اصطلاح پزشکی بیماری او یعنی haemolacria اکتفا کرد. مادر این نوجوان امیدوار است این حضور تلویزیونی منجر به پیدا شدن راهی برای درمان یا دست کم پیدا شدن علت بیماری پسرش شود. گریه خونی خودبه خودی در بسیاری از فرهنگ ها، تفسیرهای مختلفی دارد مثلاً در آیین مسیحیت خونریزی از چشم، دست، پا یا پیشانی به مصلوب شدن حضرت مسیح نسبت داده می شود و عینیتی از آن محسوب می شود. راستش خبر جالبی بود. اما من هر چقدر در خبرگزاری های مختلف جست وجو کردم، خبری پیدا نکردم که به صورت منطقی و با مشورت با پزشکان، علل محتمل بیماری این نوجوان را بررسی کنند. چنین چیزی باعث تعجب من شد، چون اکثریت قریب به اتفاق خبرگزاری های خارجی برای تنظیم خبرهای بهداشت و سلامت از وجود روزنامه نگاران و خبرنگاران پزشک بهره می برند. شاید عجله زیاد خبرگزاری ها برای از دست ندادن این سوژه جالب، باعث غفلت آنها شده بود. در ذهنم چند تشخیص مختلف بود، در این ساعت که در حال نوشتن این مطلب هستم، به منابع زیادی دسترسی ندارم، اما فکر می کنم تشخیص های افتراقی که در یکی از EBOOK هایم، پیدا کردم، تا اندازه زیادی جامع و مناسب باشد. گریه اشکی تشخیص های افتراقی زیادی دارد. کتاب Ocular differential diagnosis یا تشخیص های افتراقی بیماری های چشم تالیف «فردریک همپتون روی» تشخیص افتراقی اشک خونی یا اصطلاحاً haemolacria را چنین تقسیم بندی می کند؛ 1- خون در اشک به خاطر بیماری های ملتحمه الف- استفاده از داروهایی مانند سیلور نیترات ب- التهاب ملتحمه «کاشکتیک» پ- سندرم هایپوپلازی فوکال درمال (سندرم گولتز) ت- فیبروما ث- التهاب ملتحمه از نوع پاپیلری غول آسای ثانویه با استفاده از لنزهای تماسی ج- اختلال شدید سیستم عصبی خودمختار چ- همانژیوم ح- تلانژکتازی خونریزی دهنده ارثی خ- گرانولوم التهابی د- ملانوم بدخیم ذ- تومور کارسینوئید متاستازدهنده ر- التهاب شدید ملتحمه همراه پرخونی واضح ز- خونریزی زیر ملتحمه به دنبال احتقان وریدی سر ناشی از خم شدن، سرفه، ترومای والسالوا، هموفیلی یا آتروم پیشرفته س- قاعدگی ناشی از بافت نابجا 2- خون در اشک به خاطر آسیب عروقی قرنیه 3- خون در اشک به خاطر بیماری های پلک مانند ترومای پلک یا گزش شپش و کنه 4- دلایل متفرقه خون در اشک الف- تلانژکتازی فامیلی ب- هموفیلی پ- هیستری ت- یرقان ث- سندرم اسلر وبر رندو ج- بیماری های غدد اشکی چ- کم خونی شدید ح- خون دماغ شدید همراه برگشت خون از راه های اشکی بررسی های لازم با گرفتن یک تاریخچه شروع می شود، مثلاً زمان آغاز، شدت خونریزی، وجود علائم استرس، ضعف بینایی، اشک ریزش و سوزش چشم همراه سابقه خونریزی های بی دلیل قبلی در جاهای دیگر بدن. معاینات مورد نیاز شامل معاینه کامل ملتحمه چشم، غدد اشکی، معاینه حدت بینایی ENT و روانپزشکی هستند. آزمایش ها البته متناسب با شک های بالینی شامل کامل خون، بیوپسی غدد اشکی، اندازه گیری زمان BT، TT، CT، تست میزان شکنندگی مویرگی و بررسی رادیوگرافیک مجاری اشکی بینی (نازولاکریمال) هستند.
ترشحات خونابه یی در جریان پرخونی ناشی از التهاب حاد ملتحمه چشم می توانند دیده شوند، اما ترشح واضح خونی در جریان این بیماری نادر است و باید در مورد بیماری بعد از انجام همه بررسی های لازم اظهارنظر کرد. |
توی اخبار دیدم که هوگوچاوز را برای صرف افطار به حرم امام هشتم (ع) بردهاند و این کمونیست دو آتشه، اظهاراتی نیز درباره امام زمان (ع) کرده است. (اگر این اخبار از نشانههای آخرالزمان نیست، پس نشانه چیست؟ بگذریم.) دیدم که یکی از روحانیون محترم هم از جنبه فقهی این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند و نکاتی را متذکر شدهاند و اعتراض کردهاند که چرا فرد غیر مسلمان را به داخل حرم راه دادهاند. اما موضوع کمی فراتر از اینهاست؛ یعنی اتحاد ما با آمریکایجنوبی، و خاصه کشور دوست و برادر ونزوئلا، عمیقتر و گستردهتر از آن است که حالا بخواهیم از یک مراسم افطار در بارگاه ملکوتی امام رضا (ع)، ایراد بگیریم.
این ایراد سر جای خودش محفوظ است و وظیفه علماست که از شأن و منزلت حرم دفاع کنند، یا جواز فقهی آن را صادر نمایند، اما از نظر سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، جای بحث دارد که این میزان رفاقت و اتحاد به چه درد ما میخورد و چه مشکلی از ما حل میکند و اصولاً به چه کار ما میآید؟ آیا صرف اینکه ما در حیاط خلوت آمریکا نفوذ کردهایم و میتوانیم متحدانی در حوزه کاراییب داشته باشیم، کفایت میکند؟ رئیسجمهور هیچ کشوری به اندازه چاوز، توی این چهار ساله به ایران نیامده است و هیچ متحدی مثل او اینقدر عزیز و صمیمی نبوده است. این صمیمیت امروز به حدی رسیده که جواز ورود به حرم را پیدا میکند و در مراسم افطار شرکت میکند و درباره امام زمان (عج) صحبت میکند.
آیا از قبل این دوستی و صمیمیت، ما نیز منتفع میشویم؟ آیا این کشور دوست و برادر اینقدر برای ما اهمیت استراتژیک دارد که مجبور باشیم بابت دوستیاش این همه هزینه بپردازیم؟ حتماً اقتصاددانان بهتر از من میدانند و حتماً برای دانسته خود دلایل روشن و عدد و رقمهای دقیقتری دارند. یک نمونه دستبهنقدش همین ماجرای تولید سمند در آن منطقه که کمکم یکی از دلایل ورشکسته شدن ایران خودرو به حساب میآید. البته عقل حکم میکند که آدم چشمش را بیشتر باز کند و فقط جلوی پایش را نبیند و به فکر منفعت طلبیهای زودگذر نباشد. آری درست است که هر کشوری باید به فکر پیدا کردن متحدینی در اقصینقاط دنیا باشد و به لحاظ سیاسی این اتحادها چنان مهم است که پرداخت بعضی هزینههای اقتصادی، آن را توجیه میکند. اما آیا حقیقتاً ساپورت سیاسی این کشور برای ما آنقدر مهم است که همه این هزینهها را موجه کند؟ بارها و بارها از کارشناسان مسائل بینالمللی شنیدهایم که اتحاد ما با این کشورهای فقیر و بیتأثیر در مدیریت جهانی، گرهای از مشکلات سیاسی ما باز نمیکند و کار ما را در عرصههای سیاسی راه نمیاندازد.
از اینها گذشته، یادمان باید باشد که دوستی ما با کشورها، همیشه بر مبنای منافع ملی و اصول دیپلماتیک است. ما -مثلاً- با سوریه روابط حسنهای داریم، اما آیا این بدان معناست که ما همه کارها و رفتارهای دولتمردان سوریه را تأیید میکنیم؟ سوریه از یک موقعیت استراتژیک برخوردار است و توی منطقه اهمیت ویژهای دارد و ما نیزبا آنها اشتراکاتی داریم که موجب میشود آن کشور را دوست و برادر خطاب کنیم. دوستیهای بینالمللی دوستیهای شخصی نیست که باعث شود آنها را به هر حریمی راه بدهیم. این دوستیها بر مبنای منفعت طلبیهای ملی و جهانی است و همین امر باعث میشود که گاهی مجبور شویم کشوری را دوست و برادر خطاب کنیم که هیچ سنخیتی با ما ندارند.
دیپلماسی اصلاً یعنی همین دوستیها و اتحادها که برای حفظ مملکت و رونق سیاست و اقتصاد و فرهنگ و... لازم و ضروری است وگرنه کدام دولتمرد ایرانیست که مثلاً سیاستهای داخلی حتی کشور مسلمانی مثل سوریه را قبول داشته باشد؟ ونزوئلا و نیکاراگوئه و باقی این کشورهای از این دست، صرفاً -شاید- بتوانند متحد سیاسی ما باشند، وگرنه ما با این کمونیستهای بیبندوبار چه اشتراکی میتوانیم داشته باشیم؟
منبع : خبر آن لاین
نکاتی پیرامون شب قدر/آیت الله جوادی آملی |
پیرامون شب قدر و سِرّ تبرّع و برجستگی آن و راز تعدّد و کثرت، و رمز تنوع و تحوّل آن و نکته خفا و ابهام، و معنای قَدر و ارزش آن و تأثیر ادراک شب قدر، و نیز برخی دیگر از شئون آن به طور اجمال نکاتی بازگو میشود. یکم: گرچه هر موجود طبیعی در مخزن غیب الهی دارای وجود عقلی است که از آن نشئه تجرّد معقول به مرحله تجسّم محسوس تنزّل مییابد: ﴿إنْ من شیء إلاّ عندنا خزائنه وما ننزّله إلاّ بقدرٍ معلوم﴾[۱] و شب قدر نیز از این اصل کلی مستثنی نیست، لذا میتواند دارای ارزش نَفْسی باشد، لیکن اَرْج ظاهری آن به حُرْمت مُتَزمِّن آن است که در این زمان خاص نزول یافت و آن قرآن کریم است، همان طور که ارزش مکان به متمکّن آن است؛ لذا خداوند سرّ سوگند به بَلَد مکه را، تمکن و استقرار رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم که در آن متمکّن بود اعلام داشته و چنین فرموده است: ﴿لا ُقسم بهذا البلد٭ وأنت حلٌّ بهذا البلد﴾[۲] بنابراین، یکی از اسرار براعت و برجستگی لیله قدر نزول قرآنِذوالقدر در آن خواهد بود. دوم: چون راز براعت زمان همانا حُرمت مُتَزمّن است و تقدیر بر امور از طرف خداوند سبحان دارای حرمت ویژه است و تقدیر امور نیز دارای مراتب گوناگون است و هر مرحلهای از آن در زمان خاص ظهور میکند لذا تمام آن زمانهای مخصوص از برجستگی والا برخوردار میشوند و به عنوان نمونه میتوان، نیمهماه شعبان و نوزدهم و بیستویکم و بیستوسوم ماه مبارک رمضان و نیز برخی دیگر از شبهای وتْر آن را یاد نمود که امور گیتی در این مراحل، جریان تَنْسِیق خود را بازمییابند. البته آن حرمت خاصی که برای شب قدر به پاس نزول قرآن است فقط در شبهای ماه مبارک رمضان خواهد بود. سوم: برای اینکه تمام روزها و شبهای سال، فیض ظرفیّت چنین رخداد مبارک را ادراک کنند لذا تقدیر امور و نیز تنزل معانی قرآن و مفاهیم عالی آن برابر ماههای قمری توزیع شده است تا با تنوع و تحوّل همراه باشد و تمام شبهای سال از جهت گردش جام تقدیر و کأس تنزیل و مُناوَله آن بهرهمند گردند و فیض سیّال الهی راکد نگردد، و اگر برابر سال شمسی تنظیم میشد، چنین اِداره کأسی و چنان مُناوَلهای در کار نبود. چهارم: به منظور فحص بالغ و مراقبت مستمّر و اجتهاد مداوم در سنگر جهاد اکبر، لیله قدر مختفی و روز قدر مخفی شد؛ زیرا ماءالحیاة در هر کوی و برزنی ارزان عرضه نمیشود و تاریکی ظلمات از یک سو و جستجوی همرهیهمراهی چون خضر(علیهالسلام) از سوی دیگر و تحمل خطرهای گوناگون از سوی سوم مقداری از بهای چنین کالای سترگ است که تا تأدیه نشود دامن آن به کف نمیآید. پنجم: معنای قدر و منزلت شب قدر که بیش از ارج هزار ماه است هرگز به معنای ارزش اعتباری در برخی از دانشهای باید و نباید اعتباری، نخواهد بود، بلکه به معنای ارج وجودی و شدّت درجه هستی است که ارزش دانشهای بود و نبود است نه باید و نباید. البته چنان ارج وجودی که در حکمت نظری مطرح است پشتوانه تدوین قوانین ارزشی باید و نباید فقهی خواهد بود لذا امتثال دستورهای دینی وسیله مناسبی برای تکامل وجودی روح است. ششم: چون ارزش زمان به مُتَزمِّن است هر اندازه سالکِ واصل، شاهد معنای تقدیر الهی از یک سو و شاهد معارف قرآن کریم از سوی دیگر باشد به همان اندازه شرافت وجودی لیله قدر را تحصیل میکند، یعنی همان طور که درجات بهشتِ جاودان به عدد آیات قرآن کریم است، مراحل لیله قدر و درجات وجودی آن نیز در گرو ادراک صحیح حقیقت تقدیر امور الهی از یک سو و معرفت درست معالی و معانی قرآن کریم از سوی دیگر خواهد بود؛ حتی اگر شب قدر مصون از تعدّد عَرْضی و کثرت همتایی باشد؛ زیرا تعدّد مراتب طولی آن محفوظ است.
هفتم: محصول معرفت صحیح مُتَزمِّن و حاصل ادراک درست زمان سبب شدّت وجودی سالک عارف میگردد که با آن، طی زمان و زمین میسورش خواهد شد، نمونههای فراوانی در قرآن و سنّت معصومین(علیهم السلام) و در تاریخ پیروان راستین قرآن و عترت مشهود است که جریانِ صحابی حضرت سلیمان در آوردن تخت ملکه سبأ از فاصله دور در کمتر از چشم گرداندن ﴿قال الّذی عنده علم منالکتاب أنا اتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک﴾[۳] از این قبیل است. جناب شعرانی(رضواناللهتعالیعلیه)در پایان کتاب «الیواقیت والجواهر فی بیان عقائد الأکابر» که تلخیص «فتوحات مکیه» ابنعربی است میگوید: آشنایان به گستردگی آن کتاب عظیم فخیم میدانند که مطالعه آن بدون طی زمان، عادتاً میسور نیست. لازم است توجه شود آنچه به عنوان نمونه یاد شد راجع به شدّت درجه وجودی شاگردان انبیا و امامان معصوم(علیهم السلام) بوده وگرنه مقام وجودی آن ذوات نوری به مراتب بیش از اینها است.
شیخ اشراق(قدّس سرّه) در پایان کتاب «حکمة الاشراق» میگوید: کتاب حکمة الاشراق سهروردی به تعبیر خودش و نیز به تعبیر مرحوم صدرالمتألّهین، قرة العیون اصحاب معارف در مبدأ و معاد است. او میگوید خلاصه این مطالب را خدای متعالی، یک شبه به من آموخت. پس میشود که یک شبه ره چندین ساله را پیمود و البتّه هیچ کس مانند رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم ره شش هزار و اندی آیه را یک شبه طی نکرد.
آیات قرآن کریم، خلاصه جهان تکوین است و هیچ حقیقتی در عالم نیست که قرآن، حاوی آن نباشد و به آن نظر نداشته باشد، خواه بر اساس دلالت ظاهر و خواه بر مبنای دلالت باطن. نه تنها شیخ اشراق، بلکه عدّه دیگری از عرفا و حکمای الهی و اسلامی نیز به این فیض رسیدهاند. آنها که شاگردان ویژه انبیا و اولیایند، گاهی نسیم نفحات الهی به مشام جانشان میرسد، لیکن گرچه خوش میدرخشد، ولی دولت مستعجل است ودوامی ندارد. اگر این خودِ ظاهری به میخانه رفت و لعل ناب بجوش آمد و انسان، از راه دل سفر کرد و در معرفت نفس کوشید، میتواند شب قدری داشته باشد و بخشی از انوار الهیّه را اجمالاً بیابد که تفصیلش کتابی باشد. همانطور که اصل حقیقت قرآن بدون حجاب، مشهودِ پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم و نیز کسی که به منزله جان پاک آن حضرت است میباشد و برای انسانهای عادی در حجابهای لفظ و مفهوم ذهنی و وجود مثالی یا برتر از آن ظهور میکند، روزی نیز که تأویل قرآن محقّق میگردد وبهشت که درجات آن به عدد آیات قرآن است، به چهره اولیای الهی گشوده میشود، حقیقت اهل بیت(علیهم السلام) که همان حقیقت قرآن است و هرگز از یکدیگر جدا نمیگردند، بدون حجاب، برای خودشان روشن است و در پرده حجابهای گوناگون، برای سایر اهل بهشت که در معنا اهل قرآن بودهاند ظهور میکند. شاید از همین جهت است که شعرانی در «یواقیت» از محیالدین و شیخ ابنابی منصور نقل میکند که اصل شجره طوبی در منزل امام علی بن ابی طالب(علیهالسلام) است چون درخت طوبی حجاب مظهر نور فاطمه زهرا(علیهاالسلام) است و هیچ خانه و مکان و درجهای از درجات بهشتهای هشتگانه نیست مگر آنکه در آنجا، فرعی از شجره طوبی است. بخش مهمّی از فیوضات معنوی و الهی، طبق بیان قرآن کریم، در شب افاضه شده است. تنزّل قرآن در شب پربرکت و مبارک قدر است ﴿إنا أنزلناه فی لیلة القدر﴾[۶] ، ﴿إنا أنزلناه فی لیلة مبارکة﴾ ،[۷] إسراء و معراج انسان کامل نیز در شب است: ﴿سبحان الذی أسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام إلی المسْجد الأقصی الذی بارکنا حوْله﴾[۸] . موسای کلیم(علیهالسلام) نیز شبانه در محضر خداوند به ضیافت و مهمانی میرود. ﴿وواعدنا موسی ثلاثین لیلة وأتممناها بعشْرٍ فتمّ میقات ربه أربعین لیلة﴾[۹] چهل شب، مهمان خداوند بود و از فیوضات الهی بهرهمند گردید، که تورات نیز از آن جمله است. گرچه انسان در روز، هم در محضر خداست ولی فیض شب، بهره خاصّی است که نصیب انسان میشود. حضور و توجّه و تمرکز انسان در شب زیاد است و همین سبب قوّت و ازدیاد فیض میشود. نشئه زندهداری شب و مناجات و دعا و خضوع شب، نشئه خاصّی است که باخضوع و مناجات و ذکر روز فرق دارد ﴿إن ناشئه اللیل هی أشدّ وطأً وأقوم قیلاً﴾[۱۰] وبه همین جهت است که خداوند به رسول خود فرمود: ﴿ومن اللیل فتهجد بهنافلةلَکَ عسی أنْ یبْعثک ربک مقاماً محموداً﴾[۱۱] سحر خیز باش و شب راازدستمده؛ زیرا که نافله شب، خضوع و حضور شب، بعثت تازهای است برای تو و اگر میخواهی که به مقامی والا و محمود مبعوث شوی، شب را رهانکن. یکی از بیانات امام یازدهم، حسن بن علی(علیهما السلام) که استاد علاّمه طباطبایی(رضوان الله تعالی علیه) آن را بسیار پرفروغ و روشن و از غُرَر احادیث میدانستند این است که فرمودند: «إن الوصول إلی الله عزوجلّ سفر لایدرک إلا بامتطاء اللیل»[۱۲] اگرچه همه روایات اهل بیت(علیهم السلام) نور است، ولی در بین سخنان آن بزرگان، بعضی نورانیترند و از غرر روایات شمرده میشوند و این روایت شریفه نیز از همان سنخ است. آن حضرت(علیه السلام) میفرماید که سیر به سوی الله و حرکت به سمت خدا، سفری است که جز با زنده داشتن شب میسّر نیست. با مرکب روز که سبح طویل دارد: ﴿إن لک فی النهار سبحاً طویلاً﴾[۱۳] نمیشود این سفر سنگین را طی نمود. باید شب را مرکب پرتوان خود در این سفر الهی قرار داد. تلاوت قرآن و خضوع در حضور خداوند، و محاسبه اعمال گذشته و تصمیم قطعی برای آینده، در دل شب تار میسّرتر است و لذا مردان الهی حدّاکثر بهره را از شب میبرند، «عُمّار اللّیل ومَنار النّهار»[۱۴] ، «امّا اللیل فصافّون أقدامهم، تالین لأجزاء القرآن»[۱۵] ، «طوبی لنفسٍ… وهَجَرَتْ فی اللیل غُمْضَها» ،[۱۶] «إنّ داود(علیهالسلام) قام فی مثل هذه الساعة من اللیل… » .[۱۷]
استاد حکیم، الهی قمشهای(رضوان الله علیه) که اهل معنا و تهجّد و عرفان بود، چنین سروده است: پاورقی:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ ـ سوره حجر، آیه ۲۱/ |
حقیقت شب قدر |
با روشن شدن معناى قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مىشود. شب قدر شبى است که همه مقدرات تقدیر مىگردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازهگیرى مىشود. بنابر دیدگاه حکمت الهى، در نظام آفرینش، هر چیزى اندازهاى خاص دارد و هیچ چیزى بىحساب و کتاب نیست. جهان حساب و کتاب دارد و بر اساس نظم ریاضى تنظیم شده، گذشته، حال و آینده آن با هم ارتباط دارند. استاد مطهرى در تعریف قدر مىفرماید: « ... قدر به معناى اندازه و تعیین است... حوادث جهان ... از آن جهت که حدود و اندازه و موقعیت مکانى و زمانى آنها تعیین شده است، مقدور به تقدیر الهى است.»(5) پس در یک کلام، «قدر» به معناى ویژگىهاى طبیعى و جسمانى چیزهاست که شامل شکل، حدود، طول، عرض و موقعیتهاى مکانى و زمانى آنها مىگردد و تمام موجودات مادى و طبیعى را در برمىگیرد. این معنا از روایات استفاده مىشود؛ چنان که در روایتى از امام رضا علیه السلام پرسیده شد: معناى قدر چیست؟ امام فرمود: «تقدیر الشىء، طوله و عرضه»؛ «اندازهگیرى هر چیز اعم از طول و عرض آن است.» (6) و در روایت دیگر، این امام بزرگوار در معناى قدر فرمود: «اندازه هر چیز اعم از طول و عرض و بقاى آن است.»(7) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.» بنابراین، معناى تقدیر الهى این است که در جهان مادى، آفریدهها از حیث هستى و آثار و ویژگىهایشان محدودهاى خاص دارند. این محدوده با امورى خاص مرتبط است؛ امورى که علتها و شرایط آنها هستند و به دلیل اختلاف علل و شرایط، هستى، آثار و ویژگىهاى موجودات مادى نیز متفاوت است. هر موجود مادى به وسیله قالبهایى از داخل و خارج، اندازهگیرى و قالبگیرى مىشود. این قالب، حدود، یعنى طول، عرض، شکل، رنگ، موقعیت مکانى و زمانى و سایر عوارض و ویژگىهاى مادى آن به شمار مىآید. پس معناى تقدیر الهى در موجودات مادى، یعنى هدایت آنها به سوى مسیر هستىشان است که براى آنها مقدر گردیده است و در آن قالبگیرى شدهاند. (8) اما تعبیر فلسفى قدر، اصل علیت است. «اصل علیت همان پیوند ضرورى و قطعى حوادث با یکدیگر و این که هر حادثهاى تحتّم و قطعیت ضرورى و قطعى خود و نیز تقدّر و خصوصیات وجودى خود را از امرى یا امورى مقدم بر خود گرفته است. (9) اصل علیت عمومى و نظام اسباب و مسببات بر جهان و جمیع وقایع و حوادث جهان حکمفرماست و هر حادثى، ضرورت و قطعیت وجود خود و نیز شکل و خصوصیت زمانى و مکانى و سایر خصوصیات وجودىاش را از علل متقدمه خود کسب کرده است و یک پیوند ناگسستى میان گذشته و حال و استقبال میان هر موجودى و علل متقدمه او هست.»(10) اما علل موجودات مادى ترکیبى، فاعل و ماده و شرایط و عدم مانع است که هر یک تأثیر خاص بر آن دارند و مجموع این تأثیرها، قالب وجودى خاصى را شکل مىدهند. اگر تمام این علل و شرایط و عدم مانع، کنار هم گرد آیند، علت تامه ساخته مىشود و معلول خود را ضرورت و وجود مىدهد که از آن در متون دینى به «قضاى الهى» تعبیر مىشود. اما هر موجودى با توجه به علل و شرایط خود قالبى خاص دارد که عوارض و ویژگىهاى وجودىاش را مىسازد و در متون دینى از آن به «قدر الهى» تعبیر مىشود. با روشن شدن معناى قدر، امکان فهم حقیقت شب قدر نیز میسر مىشود. شب قدر شبى است که همه مقدرات تقدیر مىگردد و قالب معین و اندازه خاص هر پدیده، روشن و اندازهگیرى مىشود. به عبارت روشنتر، شب قدر یکى از شبهاى دهه آخر ماه رمضان است. طبق روایات ما، یکى از شبهاى نوزدهم یا بیست و یکم و به احتمال زیادتر، بیست و سوم ماه مبارک رمضان است.(11) در این شب - که شب نزول قرآن به شمار مىآید - امور خیر و شر مردم و ولادت، مرگ، روزى، حج، طاعت، گناه و خلاصه هر حادثهاى که در طول سال واقع مىشود، تقدیر مىگردد.(12) شب قدر همیشه و هر سال تکرار مىشود. عبادت در آن شب، فضیلت فراوان دارد و در نیکویى سرنوشت یک ساله بسیار مؤثر است.(13) در این شب تمام حوادث سال آینده به امام هر زمان ارائه مىشود و وى از سرنوشت خود و دیگران با خبر مىگردد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: «انه ینزل فى لیلة القدر الى ولى الامر تفسیر الامور سنةً سنةً، یؤمر فى امر نفسه بکذا و کذا و فى امر الناس بکذا و کذا؛ در شب قدر به ولى امر (امام هر زمان) تفسیر کارها و حوادث نازل مىشود و وى درباره خویش و دیگر مردمان مأمور به دستورهایى مىشود.»(14) پس شب قدر شبى است که:
1. قرآن در آن نازل شده است. بنابراین، مىتوان گفت شب قدر، شب تقدیر و شب اندازهگیرى و شب تعیین حوادث جهان ماده است. این مطلب مطابق آیات قرآنى نیز مىباشد؛ زیرا در آیه 185 سوره مبارکه «بقره» مىفرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»؛ ماه رمضان که در آن قرآن نازل شده است.» طبق این آیه، نزول قرآن (نزول دفعى) در ماه رمضان بوده است. و در آیات 3 - 5 سوره مبارکه دخان مىفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ* فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ* أَمْراً مِنْ عِنْدِنا إِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ.» این آیه نیز تصریح دارد که نزول [دفعى] قرآن در یک شب بوده است که از آن به شب مبارک تعبیر شده است. همچنین در سوره مبارکه قدر تصریح شده است که قرآن در شب قدر نازل شده است. «قدر» در لغت به معناى اندازه و اندازهگیرى است. «تقدیر» نیز به معناى اندازهگیرى و تعیین است. اما معناى اصطلاحى «قدر»، عبارت است از ویژگى هستى و وجود هر چیز و چگونگى آفرینش آن به عبارت دیگر، اندازه و محدوده وجودى هر چیز، «قدر» نام دارد. پس با جمع آیات سه گانه بالا روشن مىشود:
1. قرآن در ماه رمضان نازل شده است.
الف. نزول قرآن. اما سوره مبارکه قدر که به منزله شرح و تفسیر آیات سوره مبارکه «دخان» است، شش ویژگى براى شب قدر مىشمارد: الف. شب نزول قرآن است (إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ). ب. این شب، شبى ناشناخته است و این ناشناختگى به دلیل عظمت آن شب است ( وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ). ج. شب قدر از هزار ماه بهتر است. (لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ). د. در این شب مبارک، ملائکه و روح با اجازه پروردگار عالمیان نازل مىشوند (تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ) و روایات تصریح دارند که آنها بر قلب امام هر زمان نازل مىشوند. ه. این نزول براى تحقق هر امرى است که در سوره «دخان» بدان اشاره رفت (مِنْ کُلِّ أَمْرٍ) و این نزول - که مساوى با رحمت خاصه الهى بر مومنان شب زندهدار است - تا طلوع فجر ادامه دارد (سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ). و. شب قدر، شب تقدیر و اندازهگیرى است؛ زیرا در این سوره - که تنها پنج آیه دارد - سه بار «لیلة القدر» تکرار شده است و این نشانه اهتمام ویژه قرآن به مسئله اندازهگیرى در آن شب خاص است. مرحوم کلینى در کافى از امام باقر علیه السلام نقل مىکند که آن حضرت در جواب معناى آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ» فرمودند: «آرى شب قدر، شبى است که همه ساله در ماه رمضان و در دهه آخر آن، تجدید مىشود. شبى که قرآن جز در آن شب نازل نشده و آن شبى است که خداى تعالى دربارهاش فرموده است: «فیها یفرق کل امر حکیم؛ در آن شب هر، امرى با حکمت، متعین و ممتاز مىگردد.» آنگاه فرمود: «در شب قدر، هر حادثهاى که باید در طول آن سال واقع گردد، تقدیر مىشود؛ خیر و شر، طاعت و معصیت و فرزندى که قرار است متولد شود یا اجلى که قرار است فرارسد یا رزقى که قرار است برسد و ... .»(15) پىنوشتها:
1- قاموس قرآن، سید على اکبر قرشى، ج 5، ص 246 و 247 . منبع: ماهنامه پرسمان، 1382، سید سعید لواسانى . |
در کشورهای مختلف دنیا کارشناسان خبرهای هستند که پولهای هنگفتی میگیرند تا طرحهایی در حوزههای مرتبط با تخصص خود برای گردش بهتر امور، اجرا شدن ایدههای جدید، تعریف چشماندازهای نو و... بنویسند، این ماجرا اما در برخی مراکز مدیریتی کشور ما کارکردی وارونه دارد، بهطوری که وقتی کارشناسها ایده، طرح یا لایحهای میدهند اغلب با واکنشی یکسان روبهرو میشوند، سکوت.
کمی دقت کنید، همین اطراف خودمان آدمهای آشنا و غیرآشنا که اطلاعی از فعالیتشان داریم، چه تعداد از اینگونه طرحها به مراکز تصمیمگیرنده ارائه دادهاند و چه بازخوردی دریافت کردهاند؟
شاید عنوان شود، بسیاری از این طرحها غیرکارشناسی و بلااستفاده است. اما وقتی یک نهاد صنفی مثل خانه سینما، که از قضا تمام صنوف مختلف سینمایی را گردهم آوردهاست، طرح یا لایحه ارائه میدهد، اولین حرکت، بررسی جدی آن است که حداقل مشخص شود، تشکل صنوف مختلف سینمایی از چه درجهای از کارشناسی برخوردار هستند.
هفته گذشته بحثهایی درباره بخشی از لایحه «قانون تشکیل سازمان نظام سینمایی» مطرح شد، بحث درباره جزییات مطرح شده یا حتی موارد و بندهای این لایحه و کیفیت آنها موضوع این نوشتار نیست. نکته مورد نظر، موردی است که فرهاد توحیدی عضو هیأت مدیره خانه سینما هم بهآن اشاره داشت: «لایحه قانون تشکیل سازمان نظام سینمایی بهمن 87 پس از دیدار کارگردانان با رئیسجمهوری ارائه شد اما تا امروز مسکوت ماندهاست.» البته کسی توقع ندارد، شخص رئیسجمهور به این لایحه رسیدگی کند، اما بالاخره وزارتخانه معظم فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد مفصل فارابی به قاعده باید اهمیت چنین لایحهای را با توجه به تنظیمکنندگان آن دریابند، ولی تا امروز پس از هفتماه پاسخ فقط سکوت بودهاست.
جالب آنکه وقتی سخنرانیها و اظهارنظرهای مداوم پیرامون مشارکت هنرمندان، استفاده از نظرات کارشناسی، لزوم توجه به اصل 44، خصوصیسازی و... . را با اینگونه سکوتها میسنجیم، فقط به معجزات میکروفن، بیشتر ایمان میآوریم که در مقابل آن میشود کلی حرف زد و نگران عمل به آن هم نبود. اگر کسی هم سئوالی پرسید یا از جمله مرسوم «در دست بررسی است»، میتوان یاری گرفت، یا کل طرح را بیاهمیت، غیرکارشناسی و ناقص دانست. البته بدون ارائه دلیل.
بعد از سالها که تهیهکنندگان از اکران فیلمهایشان در ماه مبارک رمضان، گریزان بودند، امسال بالاخره طرح جذاب «اذان تا اذان» باعث شد، شاهد یک اکران متفاوت باشیم. اکرانی که سودش بیشتر برای مخاطب است تا در فضای آرام شهری و پس از افطار در ترافیک سبک و بهدور از گرما و بهآسودگی به تماشای فیلم بنشیند. اما نمیدانم چه اتفاق ناخوشایندی رخ داد که عدهای نگران احوالات مردم شدند و از طرف آنها اعتراض کردند و ماجرا تا تعطیلی کل طرح هم پیش رفت. اما خوشبختانه با کوشش شورای صنفی نمایش و همکاری نیروی انتظامی، اکران «اذان تا اذان» ادامه یافت.
سئوال این است، چرا همیشه این قسم نگرانیها در ارتباط با سینما، تئاتر، موسیقی و سایر هنرهاست. چرا مثلاً برگزاری مسابقه فوتبال در استادیوم آزادی که تا ساعت یک بامداد طول میکشد یا فوتسال در محلههای مختلف که تا سحر ادامه دارد یا مراکز خریدی که تا نیمهشب باز هستند، موجبات نگرانی کسی را فراهم نمیکنند؟ اصلاً مگر در بسیاری از شهرهای کشور از سالهای خیلی خیلی دور، کسب و کار در ماه رمضان پس از افطار و تا سحر رونق نداشت و ندارد؟
از همه اینها گذشته، مگر در جریان اجرای اکران اذان تا اذان، اتفاق بدی افتاده که عدهای بابت بیرون ماندن مردم تا پاسی از شب نگران میشوند؟ یادمان باشد، خانوادهها و روزهدارهایی که پس از افطار را زمان مناسبتری برای یک تفریح سالم میدانند، از این طرح خیلی خوب استقبال کردند.
البته اینگونه اعتراضها شاید یک مبنای دیگر هم داشته باشد که ما آن را تاکنون درک نکردهایم: سینما «چیز» بدی است و ما غافلیم.
منبع : خبر آن لاین
بهره های شب قدر در حیات اجتماعی |
۱۷ شهریور ۱۳۸۸ | |
«بهره های شب قدر در حیات اجتماعی»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الهی است . ورود به این ضیافتگاه آدابی دارد که در راس آنها غیر خدا را رها کردن و ندیدن و نخواستن قرار دارد. برای طی مراتب مختلف این ضیافت تا رسیدن به قرب الهی باید کوشید و مرحله به مرحله با تحمل رنج راه تا مقصد اعلی پیش رفت . این ضیافت نقطه اوجی دارد که شب قدر است . در این شب مرکب راهوار مراقبت و مجاهدت بیشتر می تازد و پیمودن راه تقرب سهل تر انجام می شود. زیرا توجه و عنایات حضرت پروردگار فزونی می یابد و انوار موهبتش گسترده تر می شود واز همین روست که این شب برتر از هزار ماه است به ویژه آن که قرآن کریم که کتاب هدایت بشر و سعادت و رستگاری برای همه جهانیان است در همین شب نازل گردیده است . همچنین در این شب است که فرشتگان الهی نازل می شوند و فیض و رحمت تا طلوع فجر جاری می باشد. شب قدر شب طهارت روح از زنگارهای غفلت و معصیت است . این غفلت ها و معاصی هم در محدوده زندگی فردی به وقوع می پیوندد و هم در گستره حیات اجتماعی فرهنگی اقتصادی و سیاسی .
این شب را علاوه بر عبادت باید با تفکر سپری کرد و این تفکر در قالب ها و با شیوه های مختلفی باید تحقق پذیرد لکن در همه آنها این محور به صورت پرسش از خویش در خلوت دل مشترک است : چه کرده ایم و چه باید بکنیم رکودها و ضعف ها و در کنار آن بالندگی ها و پیشرفت ها به چه میزان بوده است از نعمت های الهی همچون سلامت جسم و روح مال وثروت قدرت و ریاست شهرت و نام آوری علم ودانش فکر و قلم هنر و تخصص و منصب و مقام چگونه بهره برده ایم همین جاست که افراد و گروه ها شامل همه عناصری که در مدیریت های کلان مملکتی قرار دارند و نیز همه جریان های فکری و احزاب و جناح های سیاسی و اصحاب قلم و مطبوعات و سایر رسانه ها باید خود را در معرض این پرسش ها قرار دهند که تا به حال در راه تشکیل جبهه واحد و مشترک توحید ناب و زلال که یگانگی خدا و یکتاپرستی موحدان را در عرصه های حیات اجتماعی و سیاسی به تجلی در می آورد و اقتدار و اتحاد می آفریند چه کرده ایم آیا به وحدت اندیشیده ایم و در این راه گام برداشته ایم یا بر طبل اختلاف و تشتت کوبیده ایم و در بیراهه ایجاد تنازع و تفرقه حرکت کرده ایم و آب ها را برای صید کردن ماهی مراد گل آلود نموده ایم در برابر انتقادهای صالحان ناصح چگونه بوده ایم و آیا سخن حق را پذیرفته ایم و درصدد رفع کاستی های خود برآمده ایم یا گوش شنوایی برای سخن حق و انتقاد سالم و سازنده نداشته ایم و از این بدتر آن که هر انتقاد و نقد را « توطئه » علیه خویش تصور کرده ایم و به تخریب شخصیت ناقدان پرداخته ایم التزام به قوانین جاری کشور را به ویژه احساس تعهد عملی نسبت به اصول قانون اساسی و قوانین قضایی که ضامن صیانت از حرمت انسان ها و دفاع از حقوق و تامین امنیت اجتماعی آنان می باشد در شعار و حرف باقی گذاشته ایم یا به مرحله رفتار و عمل در آورده ایم برای آبروی دیگران چقدر اهمیت قائل شده ایم و آیا برای اثبات خویش به تخریب شخصیت بی گناهان نپرداخته ایم و حریم منزلت انسانی و شان دینی دیگران را پل عبور خود برای نیل به مطامع سیاسی قرار نداده ایم اکنون فرصت برای این خودکاوی ها مهیاست و شب قدر فضا و خلوت و تفکری می آفریند که می توان در پناه آن حقیقت وجود خویش را یافت و نقص ها و کاستی ها را شناسایی و در جهت رفع آنها تلاش نمود. وقتی از ائمه معصوم (ع ) می پرسند چرا شب قدر در میان شب های سه گانه ای که مشخص نیست کدامشان قدر است پوشیده و پنهان شده است پاسخ می دهند : برای این که خداوند به بندگانش نظر و عنایت بیشتری روا دارد. این کلام معصوم (ع ) حامل دو مفهوم است . مفهوم اول درباره عنایات خداوند عبارت است از ریزش باران رحمت بیشتر و در پی آن کسب انوار معرفت برای رسیدن به معدن عظمت الهی . و مفهوم دوم آن یعنی فرصت های فزون تر برای تفکر در خویشتن محاسبه نفس ارزیابی عملکردهای فردی اجتماعی سیاسی و فرهنگی شناسایی دقیق همه رکودها و سکون ها و عقب ماندگی ها و اظهار ندامت از ژرفای جان و تضرع و استغفار و عزم جدی برای جبران گذشته .هر کدام از این دو مفهوم را که در محیط ذهن منعکس کنیم و به صحنه عمل بیاوریم خویشتن را مشمول فیض و رحمت الهی کرده ایم و شب های قدر را با حسابرسی و خودسازی و تزکیه و پرورش های اخلاقی سپری نموده ایم .تردیدی وجود ندارد که اگرچه این خودسازی و تهذیب در همه ابعاد و جلوه ها حائز اهمیت است لکن با رویکرد اجتماعی و سیاسی و با توجه به وسعت تاثیرگذاری رفتار و عملکرد مسئولان و عناصر سطوح کلان مدیریت ها در سرتاسر جامعه و کشور این اهمیت فزون تر و بنیادی تر می شود. در واقع آنچه در نظام مدیریت اسلامی تحت عناوین اخلاق مدیریت و اخلاق کارگزاران حکومتی مطرح است می تواند عالی ترین جلوه ذخیره سازی زاد راه و پشتوانه مستحکم برای تحقق آن در شب های قدر رقم بخورد. این یک ضرورت است که در هیچ شرایطی نباید فراموش شود و امروز این نیاز بیشتر از هرروز و به صورت کاملا ملموس و مشهود چهره نمایانده است . |