اگر خودت چیزی را تجربه کنی ، استخوانت می سوزد و اگر از تجربه دیگران استفاده کنی ، پوستت .............................................................
وقتی به آسمون نگاه میکنی، دوست داری کدوم ستاره مال تو باشه؟ به اونی که کم نور تره قانع باش چون اونی که پر نور تره را، همه نگاه میکنن!!
...........................................................
وقتی خدا بهت میگه (باشه) --> چیزی که میخوای بهت میده
وقتی خدا بهت میگه ( صبر کن) --> چیز بهتری بهت میده
وقتی خدا بهت میگه ( نه) --> داره بهترین رو برات آماده میکنه
...................................................................
هر که در این دنیا او را غمى نیست
یا که آدم نیست یا در این عالم نیست
......................................................................
گناهی که تو را نزد خداوند شرمنده سازد بهتر است از کار نیکی که تو را به خودپسندی گرفتار سازد .
................................................................
وقتی درباره دیگران قضاوت می کنی، آنان را تعریف نمی کنی، خودت را تعریف می کنی
....................................................................
روزی که به دنیا می آییم در گوشمان اذان می گویند و روزی که می میریم برایمان نماز می خوانند . زندگی چیست ؟؟؟ فاصله میان اذان تا نماز ؟؟؟!!!
........................................................................
بهترین دوست اون دوستی که بتونی باهاش روی یک سکو ساکت بنشینی و چیزی نگی و وقتی ازش دور میشی حس کنی بهترینگفتگوی عمرت رو داشتی.
..............................................................
نگو ای خدا مشکلات بزرگی دارم بگو ای مشکلات خدای بزرگی دارم
......................................................................
روزی دروغ به حقیقت گفت : مــــیل داری با هم به دریـــا برویم و شنـــا کنیم ، حقیقــت ساده لــوح پذیرفت و گول خورد . آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتی به ساحل رسیدند حقیقت لباسهایش را در آورد . دروغ حیلــــه گـــر لباسهای او را پوشید و رفت . از آن روز همیشه حقیقت عــــریان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقیقت با ظاهری آراسته نمایان می شود
.....................................................................
اینگونه باش:شاد اما دلسوز...ساده اما زیبا...مصمم اما بی خیال...متواضع اما سربلند...مهربان اما جدی...سبز اما بی ریا...عاشق اما عاقل...!!!!؟؟؟؟
....................................................................
وقتی با یک انگشت به طرفه کسی اشاره میکنی و اون رو مسخره می کنی،اگر خوب نگاه کنی می بینی سه تا انگشت دیگه به طرفه خودته.
....................................................................
برای دوستت تمام محبت خود را ظاهر نکن چون با اندک تغییری تو را دشمن می دارد
...................................................................
در بین دوستانت کسی که سه بار از تو خشمگین شد ولی سخنی ناپسند به تو نگفت او را برای خود نگه دار
.....................................................................
افسوس... آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد... برای آنچه از دست رفته آه میکشیم.
...........................................................................
برای شکستن دل یه لحظه وقت کافیه... اما برای اینکه از دلش در بیاری شاید هیچ وقت فرصت پیدا نکنی...
......................................................
وقتی قلب ها به همدیگر نزدیک باشند فاصله مهم نیست.عشق کیلومتر ها را از بین میبرد و سختی ها را اسان میکند
......................................
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از پرسید می گویند که فردا مرا به زمین
می فرستی اما من به این کوچکی و ناتوانی چگونه می توانم برای زندگی آنجا
بروم؟ خداوند پاسخ داد از میان فرشتگان بیشمارم یکی را برای تو در نظر گرفته ام
او در انتظار توست و حامی و مراقب تو خواهد بود.
کودک همچنان مردد بود و ادامه داد : اما من اینجا در بهشت جز خندیدن و آواز و
شادی کاری ندارم.
خداوند لبخند زد: فرشته تو برایت آواز خواهد خواند و هر روز به تو لبخند خواهد زد
تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.
کودک ادامه داد : من چطور می توانم بفهمم که مردم چه می گویند در حالی که
زبان آنها را نمی دانم؟
خداوند او را نوازش کرد و گفت: فرشته تو زیباترین وشیرین ترین واژه هایی راکه
ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد
خواهد داد که چگونه صحبت کنی.
کودک با ناراحتی گفت: اما اگر بخواهم با تو صحبت کنم چه کنم؟
و خداوند برای این سوال هم پاسخی داشت: فرشته ات دستهای تو را در کنار
هم قرار خواهد داد و به تو می آموزد که چگونه دعا کنی .
کودک سرش را برگرداند و پرسید: شنیده ام در زمین انسانهای بد هم زندگی
می کنند؛ چه کسی از من محافظت خواهد کرد.
خدا گفت فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش هم
تمام شود.
کودک ادامه داد: اما من همیشه به این دلیل که نمی توانم تو را ببینم غمگین
خواهم بود. خداوند لبخند زد و گفت: فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت
خواهد کرد، اگر چه من همشه در کنار تو هستم.
در آن هنگام، بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین به گوش می رسید. کودک
می دانست که بزودی باید سفر خود را آغاز کند. پس سوال آخر را به آرامی از
خداوند پرسید: خدایا، اگر باید هم اکنون به دنیا بروم لااقل نام فرشته ام را به من
بگو. خداوند او را نوازش کرد و پاسخ داد: نام فرشته ات اهمیئت ندارد ولی
می توانی او را مادر صدا کنی ...
............................................
وقتی که به دنیا اومدی تو تنها کسی بودی که گریه می کردی و بقیه می
خندیدن ، سعی کن یه جوری زندگی کنی وقتی رفتی تنها تو بخندی و بقیه
گریه کنن
..........................................................