دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 718056
تعداد نوشته ها : 524
تعداد نظرات : 85

Loading...
Rss
طراح قالب
GraphistThem246
با استفاده از عکس و انتخاب انگشت شخصیت خود را بشناسید

به ترتیب دست چپ از چب به راست 1 -2-3-4-5
 

آیا تا به حال بطور دقیق به انگشتان دستان خود نگاه کرده اید؟ تا به حال فکر کرده اید که به کدامیک علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟ با دقت نگاه کنید، سپس توضیح مربوط به آن را بخوانید. 


 

 
انگشت شماره 1

این انگشت نماد مسایل مادی و ثروت است و کسانی که این انگشت را انتخاب میکنند، اقتصاد دانان خوبی هستند و معمولا از نظر مالی در وضعیت خوبی قرار دارند.
 


 

انگشت شماره 2

این انگشت نماد کار میباشد و اشخاصی که به این انگشت اهمیت بیشتری میدهند انسانهای کاری هستند و بطور کلی وجدان کاری خوبی دارند و موفقیت زیادی در کارها دارند.
 


 

انگشت شماره 3

این انگشت میزان اهمیت به خود فرد را نشان میدهد، افرادی که این انگشت را انتخاب میکنند، در مورد همه چیز اول به خود اهمیت داده و تا حدودی خودپرست و خودخواه هستند.
 


 

انگشت شماره 4

این انگشت نماد محبت و عشق است و کسانی که این انگشت را انتخاب میکنند، انسانهای احساساتی و عاطفی هستند و همواره به دنبال محبت و خوشحال کردن دیگران هستند.
 


 

انگشت شماره 5

این انگشت نماد خانواده و فرزند هست و کسانی که به این انگشت علاقمند هستند، افرادی هستند که به خانواده پایبند بوده و به زندگی مشترک و بطور کلی روابط بین افراد اهمیت می دهند

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

از مرحوم آیة اله حاج آقا بزرگ تهرانى رحمة اله علیه (صاحب کتاب الذریعة ) نقل شده است که ایشان فرمود:
 در ایامى که طفل بودم ، مادربزرگ ((مادر پدر)) من از دنیا رفت .
 بعد از مجلس ترحیم و گذشتن چند روز از فوت آن مرحومه .

یک روز مادر من ، آلبالو پلو پخته بود. هنگام ظهر فقیرى در کوچه ها سئوال مى کرد
 و از مردم چیزى مى گرفت . مادر من هم که در مطبخ مشغول کار بود صداى آن را شنید
و براى خیرات و صدقه به روح مادر شوهرش ‍ که تازه از دنیا رفته بود، مى خواست
مقدارى از غذا به سائل بدهد ولى ظرف تمیز در دسترس نبوده ، براى آن که سائل از در منزل رد نشود،
 با عجله مقدارى از آلبالو پلو را در طشت حمام که در دسترس بود ریخت و به سائل مى داد
 و از این موضوع کسى هم خبر نداشت .

نیمه شب ، پدر من از خواب بیدار شد و مادرم از خواب بیدار کرد و گفت :
 امروز چکار کرده اى ؟ مادرم گفت : نمى دانم (مگر چه شده است )؟

پدرم گفت : الان مادرم را در خواب دیدم که گفت : از عروس خودم گلایه دارم .
 امروز آبروى مرا نزد مردگان برد، غذاى مرا در طشت حمام فرستاد. مگر امروز چه عملى انجام دادى و چکار کرده اى ؟

مادرم مى گفت : هر چه فکر کردم چیزى به نظرم نیامد. ناگهان متوجه شدم که روز گذشته مقدارى آلبالو پلو به سائل دادم
 و چون به قصد هدیه و صدقه براى روح تازه گذشته داده ام در عالم برزخ ، همان غذاى او بوده است
 و آن را به همان طریق در عالم ملکوت براى مادر شوهرم برده اند و او از این کارش گلایه مند است .

او شکوه دارد، چرا غذاى مرا که آلبالو پلو است
 و صورت ملکوتیش طبق نور مى باشد که براى روح متوفى مى برند در طشت حمام ریخته است
و اهانت به سائل ، اهانت به روح متوفى است .
دسته ها : اخبار

 پیغمبر اکرم(ص) فرمودند:

نگاه و تفکر کردن در پنج چیز دید ظاهری و باطنی انسان را زیاد میکند:

1- نگاه به ساختمان کعبه(که هم دید ظاهری را زیاد میکند و هم دید باطنی را چون انسان بیاد می آورد رشادت های ابراهیم خلیل وانبیا ی بزرگ الهی و اولیای خدا را که در اینجا عبادت کرده اند و انسان را به سوی حق و حقیقت دعوت و ارشادنمودند و مجاهدت انسان هایی ارزنده که برای حق چه زحمات و شکنجه هایی را متحمل شدند،تا اسلام به دست مارسیده لذا فقها می فرمایند:حاجی اگر هیچ عبادتی هم در مسجد الحرام انجام ندهد،فقط بعد از انجام وظایف بنشیندبه خود ساختمان کعبه نگاه کند، این نگاه کردن عبادت است و ثواب دارد )

2- نگاه به قرآن(که خود نگاه ظاهری به آن دارای ثواب است و لذا گفته اند مستحب است که کسی قرآن را از بردارد از روی قر آن بخواند که نور چشم زیاد میشود و اما از نظر زیاد شدن دید واقعی تفکر کردن در آیات قرآن جایی که بحث از خلقت انسان و آسمان وزمین و این جهان پهناور است با همه شگفتی هایی که در آن ها وجود دارد دید انسان را زیاد میکند).

3-نگاه کردن به چهره والدین(که انسان را به این فکر می اندازد که آنها چقدر برای انسان زحمت کشیده تا از یک نطفه،انسانی به این زیبایی و قشنگی با همه عجایبش تربیت نموده اند لذا انسان را در مقابل زحمات آن ها وا می دارد که از آنهاتشکر لفظی و عملی بجای آورد)

4-نگاه به چهره عالم ربانی (که نگاه به او ، انسان را بیاد خالق یکتا می اندازد و به وسیله آنها انسان پی به وحدانیت و عظمت خداوند میبرد و دستورات الهی را به وسیله آن ها می آموزد لذا در روایات آمده است نگاه حتی به خانه عالم ربانی و الهی ثواب دارد.)

5--نگاه کردن به آب جاری(که نگاه او بینایی را زیاد میکند و نگاه باطنی انسان را قوی می کند که همه موجودات عالم به وسیله همین آب است که زنده اند.)

دسته ها : اخبار
یک پزشک هندی از دهکده ای در این کشور خبر داد که اکثر جمعیت آن به طور شگفت انگیزی دو قلو هستند. به گزارش خبرگزاری مهر، تصور کنید که در خیابان راه می روید و کودکی را می بینید. سپس به زاویه دیگری نگاه می کنید و باز هم همان کودک را در جهت مخالف مشاهده می کنید. حال تصور کنید که در خیابانی راه می روید که تمام افرادی که در آن تردد می کنند یک کپی نیز دارند که در جهت مخالف نفر اول حرکت می کند. این مورد که شبیه به فیلمهای علمی تخیلی است در دهکده ای به نام "کودینجی" واقع در منطقه "کرالا" در هند می تواند واقعا رخ دهد. در این دهکده عجیب تقریبا تمام زنان از حدود 40 سال قبل بچه های دوقلو به دنیا می آورند. در این دهکده که جمعیت آن دو هزار نفر است 250 دوقلوی همسان زندگی می کنند. در سال 2008 از 300 خانواده ساکن این دهکده که یک بچه داشتند 15 زوج دوقلو متولد شد که این میزان 6 برابر بیشتر از متوسط ملی است. هند یکی از کشورهایی است که کمترین رقم تولدهای دوقلو را در دنیا ثبت کرده است و تنها این دهکده کوچک در قله این طبقه بندی قرار دارد و به همین علت از سالها قبل موضوع بحت دانشمندان بوده است. تاکنون تنها یکی از این دانشمندان موفق شده است تحقیقات کاملی در این خصوص انجام دهد. این محقق که "کریشنان ازریبیجو" نام دارد پزشک یک بیمارستان محلی در این منطقه است. به گفته این پزشک محلی، تعداد دوقلوهای این دهکده به روشی تصاعدی سال به سال افزایش می یابد به طوری که در پنج سال گذشته در حدود 60 زوج دوقلو متولد شده اند و تا امروز 250 زوج دوقلو در این دهکده وجود دارند. بعضی از عواقب ناشی از وجود تعداد زیاد دوقلوها برای مثال در مدرسه می تواند مشکلاتی ایجاد کند. به طوری که معلمان مدارس این دهکده به دشواری می توانند بچه های حاضر در کلاس را از هم تشخیص دهند. یکی از نوجوانان دوقلوی این دهکده که 16 سال دارد در این خصوص گفت: "برای اینکه معلم بتواند مرا از برادرم تشخیص دهد وقتی شانه می زنم از طرف راست فرق باز می کنم و برادرم از طرف چپ. من حتی یک مهر روی گردنم زده ام که کمی با برادرم تفاوت داشته باشم." براساس گزارش روزنامه ایندیپندنت، این پزشک محلی که به مدت 9 سال است که روی این پدیده تحقیق می کند، اظهار داشت: "علت این مسئله م
دسته ها : اخبار

دعایی برای ملاقات امام زمان

دعاى فرج بخوان تا ظهور را دریابى!

 

در فرهنگ اسلامى «نیت‏» و قصد، ارزش و جایگاه خاصى دارد، تا آنجا که رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله مى‏فرماید: «نیت مؤمن از عملش برتر است‏» (1) از این رو کسى که در دلش نیت انجام عمل خیرى را داشته باشد، از ثواب آن عمل بهره‏مند مى‏شود حتى اگر توفیق انجام آن عمل خیر را نیابد (2) .

براساس همین در فرهنگ اسلامى، انتظار فرج و امید تحقق دولت آل محمد صلی الله علیه و آله چنان قدر و قیمتى دارد که شاید کمتر عملى مى‏تواند به آن برسد . کسى که صادقانه انتظار ظهور آقا و مولایش را مى‏کشد و از ته دل براى فرج آل محمد دعا مى‏کند; ثوابش برابر با کسى است که ظهور را دریابد و با مولایش همراه شود .

در این زمینه سخن بسیار است و احادیث فراوانى با مضامین مختلف وارد شده‏اند و ما در این مجال شما را تنها به شنیدن یکى از این احادیث مهمان مى‏کنیم .

امام صادق (ع) فرمود: مَن قَالَ بَعد صَلوةِ الفَجرِ وَ بَعدَ صَلوةِ الظُهر اللهم صَلَّ عَلى مُحمدٍ وَ آل مُحمدٍ وَ عَجل فَرَجَهُم‏ لَم یَمُت‏ حتى یُدرکَ القائمَ . (3)

هر کس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید: «خداوندا! بر محمد و خاندان او درود فرست و در فرج ایشان تعجیل فرما» نمیرد تا قائم علیه السلام را دریابد .

امیدواریم که این حدیث همواره به یاد ما باشد تا با عمل به آن، بعد از هر نماز یاد انتظار و امید فرج در دل ما زنده شود و ان‏شاءالله ظهور مولایمان را درک کنیم .

 

دسته ها : مذهبی
 برانگیخته شدن مردگان در زمان‏ ظهور حضرت ‏بقیةاللَّه جمعى از اموات ‏مؤمنان به اذن خداوند زنده مى‏شوند و به زندگى دنیا باز مى‏گردند و این امر چنان واضح و مسلّم است که در برخى از دعاهاى مشهور به صورت یکى از حوایج و خواسته‏هاى مهم شیعیان و منتظران یاد شده است. به نمونه‏اى از احادیث و ادعیه‏اى که در این‏باره آمده توجه فرمایید: حضرت امیرالمؤمنین ‏علیه السلام ضمن گفتارى طولانى فرمود:...اى شگفتا! و چگونه تعجب نکنم از مردگانى که خداوند آنها را زنده برانگیزد، گروه گروه با تلبیه و پاسخگویى به دعوت کننده الهى به کوچه‏هاى کوفه وارد شوند....(1) امام صادق علیه السلام فرمودند: و چون هنگام قیامش برسد در ماه جمادى الآخر و ده روز از ماه رجب بارانى خواهد بارید که خلایق مانند آن را ندیده باشند، پس خداوند متعال با آن گوشتهاى مؤمنان و بدنهایشان را در قبر خواهد رویاند، و گویا آنها را مى‏بینم که از سوى جهینه پیش مى‏آیند در حالى که موهاى خود را از خاک مى‏تکانند.(2) هنگامى که قائم ما بپاخیزد خداوند گروهى از شیعیان ما را براى او زنده مى‏کند همچنین از آن حضرت روایت شده که فرمودند: هرگاه قائم آل محمدصلى الله علیه وآله به‏پا خیزد از پشت کعبه بیست و هفت مرد را بیرون مى‏آورد. پانزده تن از قوم موسى که به سوى حق راهبرى و به آن دادگرى کنند، و هفت تن از اصحاب کهف، یوشع وصى حضرت موسى، و مؤمن آل فرعون، سلمان فارسى و ابودُجانه انصارى و مالک اشتر. از ابوبصیر آمده که گوید به حضرت امام صادق ‏علیه السلام عرض کردم: این‏که خداوند تبارک و تعالى مى‏فرماید: «وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ بَلى وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»؛(3) آنان به شدّت به خداوند سوگندها یاد کردند که خداوند هرگز کسى را که بمیرد برنمى‏انگیزد، آرى این وعده حتمى خداوند است ولى بیشتر مردمان نمى‏دانند. منظور چیست؟ فرمود: اى ابوبصیر! در این باره چه مى‏گویند؟ عرض کردم: مى‏پندارند و قسم مى‏خورند که خداوند مردگان را زنده نمى‏کند. حضرت فرمود: مرگ بر کسى که چنین سخنى مى‏گوید، از آنها بپرس که آیا مشرکین
دسته ها : مذهبی
امر حضرت به اقامه نماز جماعت صبح در اول فجر ملاحبیب الله، که از متقین و مردی مورد اعتماد ، مؤذن مسجدی بود که مرحوم حاج سید محمد صادق قمی (ره) آن را تاسیس کرد. ایشان فرمود: « عادت من این بود، که یک ساعت قبل از طلوع فجر، به مسجد می آمدم و نافله شب را در آن جا می خواندم و وقتی هوا گرم می شد بر پشت بام مسجد بجا می آوردم و بعد از خواندن نافله بر سطح ایوان مرتفع مسجد می رفتم و قبل از اذان قدری مناجات می کردم. وقتی که صبح می شد اذان می گفتم و برای نماز پایین می آمدم. این برنامه را نزدیک به بیست سال اجرا می کردم. شبی از شبها که تاریک بود و باد می وزید، بنابر عادت به مسجد آمدم. دیدم در مسجد باز است و یک روشنایی در آن جا دیده می شود. گمان کردم خادم، در مسجد را نبسته و چراغ را خاموش نکرده است. داخل شدم که ببینم جریان چیست؛ دیدم سیدی به لباس علماء ایران در محراب مشغول نماز است و آن روشنایی از چهره مبارک ایشان ساطع می شود نه از چراغ؛ درباره آن سید و صورت نورانیش تفکر می کردم. وقتی از نماز فارغ شد، رو به من نمود و مرا به اسم صدا زد و فرمود: « به آقای خود ( سیّد محمد صادق قمی ) بگو بیاید. » بدون تأمل امر او را اطاعت نمودم و رفتم که مرحوم حجت الاسلام سید محمد صادق قمی را خبر کنم. چون به خانه اش رسیدم در را به آرامی کوبیدم. دیدم، آن مرحوم در حالی که عمامه خود را به سر کرده، پشت در ایستاده و می خواهد از خانه خارج شود. سلام کردم و عرض کردم: سید عالمی در مسجد است و شما را احضار نموده است. فرمود: او را شناختی؟ گفتم: نه، نشناختم، ولی از علماء ولایت ما نیست. آقا! چقدر صورت او نورانی است؛ من چنین صورت نورانی در مدت عمرم ندیده ام. اما مرحوم سید محمد صادق به من جوابی نمی داد.  با ایشان بودم، تا داخل مسجد شد. دیدم نسبت به آن سید، ادب خاصی را رعایت می کند و خضوع کاملی در برابر ایشان دارد. سلام کرد و نزدیک ایشان نشست و با آن شخص مذاکره ای نمود. بعد از مدت زمانی، آن سید از مسجد خارج شد. من که از خضوع ایشان تعجب کرده بودم پرسیدم این سید که بود؟ و چرا تا این حد نسبت به او خضوع می کردید؟ رو به من نمود و فرمود: او را نشناختی؟ گفتم: نه؛ از من تعهد گرفت که در مدت حیاتش، این جریان را بروز ندهم. بعد هم فرمود: آن آقا، مولای من و تو، حضرت صاحب العصر و الزم
دسته ها : مذهبی
شنیدم بچه شیرازی وبلاگ تبیان را ترک کرده و در وبلاگ بلاگفا فعالیت می کند خواستم بهش بگم که هنوز هم در وبلاگم به یادش هستم
در عرض 7 دقیقه نظر دیگران را نسبت به خود تغییر دهید  آیا می دانید دیگران در مورد شما چه فکری می کنند؟ آیا می توانید روی تصور دیگران نسبت به خودتان تاثیر مثبت یا منفی بگذارید؟ البته که می توانید! اگر می خواهید تاثیر مثبتی بر روی درک فردی دیگران از خودتان بگذارید 7 دقیقه بعدی را با ما باشید تا به شما آموزش دهیم که چگونه می توانید نظر دیگران را به صورت دلخواه نسبت به خودتان تغییر دهید. یک کاغذ و قلم بردارید و لیست تمام صفاتی را که در خود پیدا می کنید بر روی آن یادداشت نمایید. در این لیست باید هم خصوصیات منفی خود را ذکر کنید و هم ویژگی های مثبت. حتی الامکان سعی کنید تمام خصوصیات اخلاقی خود را در آن بگنجانید و از زوایا مختلف شخصیت خود را تحلیل و بررسی کنید... صاحب کار و تجارت، مدیر، کارمند، والدین، خواهر و برادر، فرزند، دوستان، همکاران ... همه چیز. حالا فهرست مورد نظر را یکبار دیگر از بالا به پایین بخوانید. آیا خصیصه دیگری به ذهنتان می رسد که بخواهید به انتهای لیست خود اضافه کنید؟ به اعماق وجود خود نگاهی بیندازید و 5 مشخصه دیگر را هم اضافه کنید، مشکلی نیست، ما صبر می کنیم؛ حالا روی خصوصیات منفی خط بکشید و فقط مثبت ها را نگه دارید. در این قسمت با استفاده از تمام خصوصیات مثبت یک بیوگرافی کامل در مورد خودتان بنویسید. خجالت را کنار بگذارید! کسی متوجه نمی شود. در اینجا یک مثال را برایتان مطرح می کنیم که انجام این کار برایتان آسانتر شود....من به عنوان یک کارمند فروش فکر می کنم فرد سخت کوش و قابل اعتمادی هستم. سعی می کنم روزانه برای پیشبرد کارها تلاش کنم و تمرکز خود را بر روی اهدافم معطوف می نمایم. فکر می کنم همسر مناسبی هستم، فرزندانم علاقه بسیار زیادی به من دارند و بهترین دوست برای همه هستم. اصولاً اطرافیانم زمانیکه بخواهند کاری را انجام دهند پیش از آن، با من مشورت می کنند چراکه فردی مصمم و فکور هستم و حامی و پشتیبان خوبی قلمداد می شوم. متوجه شدید؟ خوب، شروع کنید! من به شما قول می دهم که هیچ کس متوجه نمی شود. یک صفحه پر از خصوصیات مثبت خود تهیه کنید. من به شما قول می دهم که این کار چیزی حدود 7 دقیقه بیشتر طول نکشد. تمام شد؟ خوب حالا یکبار آنرا با صدای بلند برای خود بخوانید. چطور است؟ آیا این خصوصیات فردی نیست که شما علاقه دارید با او آشنا شوید؟
1- سه لطیفه مؤدبانه یاد بگیر
2- کفش های واکس خورده به پا کن

3- از نخ دندان استفاده کن
4- بی هیچ علت خاصی بگذار بهت خوش بگذرد
5- هر وقت احساس کردی استحقاقش را داری، در خواست ارتقا کن
6- در مبارزه ضربه اول را بزن، محکم هم بزن
7- قرض هایت را زودتر پس بده
8- بعضی اوقات به دیگران یاد بده
9- بعضی اوقات از دیگران یاد بگیر
10
- هرگز خانه بدون بخاری نخر
11- آنچه را بچه ها به حراج گذاشته اند،بخر
12- یک بار در زندگی یک اتومبیل کروکی بخر
13- با مردمان همان گونه رفتار کن که دوست داری با تو رفتار کنند
14- فرق میان موسیقی شوپن، موتسارت و بتهون را یاد بگیر
15- در روز تولدت درختی بکار
16- سالی یکی دو بار خون اهدا کن
17- دوستان تازه پیدا کن، اما دوستان قدیمی را عزیز بدار
18- راز نگه دار باش
19- عکس های فوری زیاد بگیر
20- هرگز شیرینی خانگی را رد نکن

20 نکته دیگر از زندگی، هر روز که راه می روید یا در محل کار خود هستید این نکته ها را به یاد بیاورید و یک زندگی شاداب و خوب را برای خود و دیگران رقم بزنید.
زندگی زندگی خداست و شعر و مهر و عشق و بوسه و آغوش و آهنگ و شور و سوز و ناز و ساز و بهار و آبی و ساده و رقص و صبح و چشم و کام و حال و رود و جوی و گل و رنگ و مست و اشک و لرز و صفا و خوب و زنده و صاف و شراب و خواب و نوش و شاد و گنج و جاده و ماه و روز و وفا و سخا و لطیف و دل آویز و طراوت و زیبا و لبخند و در آخر زندگی زندگی است. اگر زندگی خدا نیست پس چرا فقط خدا هست؟! اگر زندگی شعر نیست پس چرا هوهوی بادش یاهوی رند خرابات است؟! اگر زندگی مهر نیست پس چرا کبوتر با کبوتر باز با باز کند پرواز؟! اگر زندگی عشق نیست پس چرا ستاره ها باز چشمک می زنند؟! اگر زندگی بوسه نیست پس چرا زاغان مرغان عشق نشدند؟! اگر زندگی آغوش نیست پس چرا نسیم در تن برگ این گونه می پیچد؟! اگر زندگی آهنگ نیست پس چرا صدای جغد و کلاغش نوای پائیز و خرابه دارد؟! اگر زندگی شور نیست پس چرا شبهایش اینقدر پر درد و حال است؟! اگر زندگی سوز نیست پس چرا شمع باید بسوز و بسازد و بگرید و بخندد؟! اگر زندگی ناز نیست پس چرا مَهْوشانی که هَوی مهتابند اینقدر کرشمه دارند؟! اگر زندگی ساز نیست پس چرا همه آهنگ ماندن را خوب می نوازند؟! اگر زندگی بهار نیست پس چرا صدای پرندگان را در برگ ریز خزان هم می شود شنید؟! اگر زندگی آبی نیست پس چرا چشم ماه رخان، رنگ دریا و آسمان دارد؟! اگر زندگی ساده نیست پس چرا همه در خواب اینقدر بی نقشند؟! اگر زندگی رقص نیست پس چرا پروانه ها تنها فصل عمر را می رقصند؟! اگر زندگی صبح نیست پس چرا هر طلوع زندگی آغاز می شود؟! اگر زندگی چشم نیست پس چرا نور اینقدر می رقصد؟! اگر زندگی کام نیست پس چرا عسل اینقدر شیرین است؟! اگر زندگی حال نیست پس چرا غروب اصلا خواستنی نیست؟! اگر زندگی رود نیست پس چرا فصلِ خشک، بهار کرکس است؟! اگر زندگی جوی نیست پس چرا زمزمه اش اینقدر شنیدنی است؟! اگر زندگی گل نیست پس چرا اشکِ گل، آئین عزا است؟! اگر زندگی رنگ نیست پس چرا خاکستری، تنها، رنگ خاکستر است؟! اگر زندگی مست نیست پس چرا اینقدر پاسبان بر هر کوی و برزن است؟! اگر زندگی اشک نیست پس چرا آسمان که می گرید زمین می خندد؟! اگر زندگی صفا نیست پس چرا بی صفا زندگی نیست؟! اگر زندگی لرز نیست پس چرا اینقدر ماه در برکه می لرزد؟! اگر زندگی خوب نیست پس چرا خفاشها تنها در غارند؟! اگر زندگی زنده نیست پس چرا ب
X