کتاب فرهنگ نام
تالیف حسین نوربخش
دستور نام گذاری:
امیر المومنین(ع) فرمود: اولاد خود را پیش از اینکه متولد شود نام گذاری کنید، اگر نمی دانید پسر است یا دختر آنها را بنام هایی که برای مرد و زن است بنامید، زیرا که (مردم روز رستاخیز بنام های خود خوانده میشود) و بچه سقط شده که نامی برای او نگدارده باشند در روز قیامت از پدر مواخذه کند.
رسول خدا(ص) جنین حضرت زهرا را پیش از تولد، محسن نام گذارد.
نام گذاری در روز هفتم:
در فقه الرضا، آمده است که، اگر پیش از ولادت نام بچه را تعیین نکرده اید، روز هفتم انتخاب کنید.
نام پسران:
در کتابهای مذهبی، تاکید شده است که نام پسران از میان نامهای زیر انتخاب شود:
رسول اکرم فرمود: فرزندان خود راا به اسامی پیغمبران نام گذاری کنید و بهترین نامها (عبدالله) و (عبدالرحمن) است.
سایر اسامی به این شرح میباشد:
( احمد- ایوب- محمود- محمد- حامی- امین- حبیب- علی- حسن- حسین- محسن- باقر- جعفر- صادق- موسی- کاظم- صابر- صدیق- رضا- راضی- رضی- تقی- صفی- هادی- مهدی- عسگری- هاشم- قاسم- مصطفی- موسی- مرتضی- عیسی- مجتبی- یحیی- یوسف- ابراهیم- اسماعیل- اسحق- داود- مسلم- عباس- ناصر- منصور- مرزوق- مجید- یونس- جلال- جمال- جمیل- طاهر- طیب- طالب- سعد- سعید- مسعود- رحمت الله- فضل الله- صالح- سلیمان- یعقوب- کریم- رحیم ).
نام دختران:
همچنین نوشته اند که اسامی دختران را از بین نام های زیر تعیین نمایید:
( فاطمه- آمنه- طیبه- طاهره- خدیجه- آسیه- راضیه- رضیه- مرضیه- صدیقه- ریحانه- معصومه- مبارکه- جمیله- حلیمه- حکیمه- حمیده- کلثمه- نرجس- نجمه- نوریه- حبیبه- حوراء- صفیه- انسیه- منصوره- مریم- سوسن- زهره- زکیه- زهرا- عذراء- بتول- محدثه- ساره- شهربانو- عالیه- عاتکه- زینت- عصمت- عفت- عزت- کبری- هاجر- ملیحه- فریده- ناعمه- وجیهه- رحیمه ).
سلیمان پیامبر از مورچه ای پرسید: سالانه چقدر می خوری؟ مورچه پاسخ داد: چهار دانه گندم. سلیمان مورچه را گرفت و در داخل یک قوطی انداخت و چهار دانه درون قوطی قرار داد. بعد از یک سال به آن نگاه کرد و دید که مورچه فقط دو دانه خورده است. به مورچه گفت: یک سال گذشته چرا فقط دو دانه خورده ای؟
مورچه جواب داد: آنگاه که مرا زندانی کردی ترسیدم مرا فراموش کنی و از گرسنگی بمیرم. چون تو آدمیزاد هستی و آدمیان فراموشکارند.
معلم: رضا با کالسکه یک جمله بساز.
رضا: این سیب کال اس که.
معلم: احمد با تلاش یک جمله بساز.
احمد: مادرم انگشتر طلاش را امروز پیدا کرد.
دریغ آن میزها و آن نیمکت ها - همان تعلیم ها و تربیت ها
دریغ آن جزوه های گونه گونه - زهر درسی، زهر علمی نمونه
دریغ آن بانگ موزون جرس ها - که چون مرغان پریدیم از قفس ها
دریغ از اوستادان دوختن چشم - گهی با مهربانی گاه با خشم
دریغ آن امتحان در ماه خرداد - یکی وامانده محزون دیگری شاد
دریغ آن هنرور اوستادان - بزرگان، عالمان، نیکو نهادان
دریغ آن نازنین تن ها و جان ها - که فرسودند از دور زمانها
دریغ آن از حکیمان یادگاران - کجا خفتند در خاک فراوان
همه بار سفر بستند و رفتند - زرنج روح و تن رستند و رفتند
شکایت میکنم از کامپیوتر - ز نرم افزار و دیسک و پرینتر
اگر ویروس افتد در ملاجش - شود ابله تر از صدام و کارتر
از کرامات شیخ ما ای عجب - دستش را باز کرد و گفت وجب
از کرامات دیگرش این است - قند را خورد و گفت شیرین است
معلم: بچه ها معنی زنده باد، مرده باد، جاوید باد، پاینده باد را فهمیدید.
دانش آموزان: بلی.
معلم: خوب هادی تو یک مثال دیگر بزن.
هادی: پمپ باد.
ز دانا بپرسید پس دادگر - که فرهنگ بهتر بود یا گهر
چنین داد پاسخ بدو رهنمون - که فرهنگ باشد ز گوهر فزون
که فرهنگ آرایش جان بود - ز گوهر سخن گفتن آسان بود
گهر بی هنر، زار و خوار است وسست - به فرهنگ باشد روان تندرست
جز از نیکنامی و فرهنگ و داد - ز رفتار گیتی مگیرید یاد
تو را باهنر، گوهر است و خرد - روانت همی از تو رامش برد
همیشه خردمند امیدوار - نبیند به جز شادی از روزگار
1: تا توانی دفع غم از چهره غمناک کن - در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن
2: بیاموز و بشنو هر دانشی - بیابی ز هر دانشی رامشی
3: ز حق توفیق خواستم دل گفت پنهانی - چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی
4: چو دریای رحمت تلاطم کند - گنه، صاحب خویش را گم کند
5: شب تاریک باشد و گر روز - قبول فرما رنج دانش ای دانش آموز