اهميت انتخابات و نقش مردم از ديدگاه حضرت امام خميني (ره)
61/8/27
چنانچه همه با هم نباشند و در صحنه حاضر نباشند و رأى به وكلا ندهند و رأى به مجلس خبرگان ندهند و وكلايى كه بايد تعيين بشود و كسرى دارند رأى كم بياورند، اين[ها] برخلاف تكليف عمل كردهاند. بايد همه در صحنه باشند و همه وارد باشند. و من به قشر روحانيت هم عرض مىكنم كه كنارهگيرى موجب اين مىشود كه همانطورى كه در زمان سابق از [اين ]كنارهگيرى علماى مذاهب، اسباب اين شد كه ملت ما و بزرگانشان جدا شدندو هر كارى خواستند دولتها كردند و دولتها را به حال خود گذاشتندو هرطور سركشى خواستند كردند، چنانچه شما از صحنه بيرون برويد و علما، دانشمندان از صحنه بيرون بروند، اين اسباب اين مىشود كه باز آن مسائل سابق پيش بيايد. امروز تكليف است؛ مجلس خبرگان تكليف است براى همه كه هم در آن كه مىخواهد خبره بشود بايد برود اسمنويسى كند، آن كه لايق است برود و اسمنويسى كند و ملت به آنها رأى بدهند. در هر صورت، چنانچه ما همهمان در صحنه نباشيم و همه به فكر اين نباشيم كه اين كشوررا از شرّ مفسدان نجات بدهيم، اگر به فكر نباشيم ـخداى نخواسته اگر در وضع حاضر هم خيلى تأثير نكند، در وضع آينده ملت باز تأثير مىكند و ـخداى نخواسته دوباره ملت ما را گرفتار آنطور اشخاص مىكند كه بر صغير و كبير ما رحم نكنند.
از جمله امورى كه اجانب به آن دامن مىزنند، همين مسأله انتخابات است. هر انتخاباتى كه در ايران مىشود اينها مىگويند:
مردم اين دفعه نمىآيند، مردم سست و خسته شدهاند. و شما ديديد كه در انتخابات گذشته، از انتخابات اصل نظام جمهورى اسلامى گرفته تا مجلس خبرگان براى قانون اساسى، مجلس و رؤساى جمهور، مردم هر دفعه بهتر از دفعه قبل شركت كردهاند.
الآن هم عدهاى در خارج نشستهاند و تبليغ مىكنند كه اين دفعه ديگر مردم خسته شدهاند و شور سابق را ندارند و از اين قبيل حرفها. اينها اكثراً عقدههايى در دل دارند و روى همين عقدههاست كه اين صحبتها را مىكنند. اگر عقدههاى درونى آنها حل مىشد، چنين صحبتهايى را نمىكردند. همين منافقين و ديگران كه مردم آنها را از ايران بيرونشان كردهاند، در خارج نشستهاند و مىگويند: مردم با ما هستند.
شما ائمه جمعه موظفيد براى جلوگيرى از شيطنتهايى كه اينها مىكنند و مىگويند مردم اعراض كردهاند و در انتخابات شركت نمىكنند، مردم را به شركت در انتخابات دعوت كنيد و مردم نيز ثابت كنند كه اعراض نكردهاند و با شركتشان در انتخابات ثابت كنند كه از اسلام رويگردان نيستند.
از جمله چيزهايى كه باز تكليف همه ماست و تكليف آقايان استكه مردم را به آن دعوت كنند و دنباله حضور در صحنه است اين است كه مجلس خبرگانى كه ما امروز در پيش داريم، اينطور نباشدكه آقايان، ديگران كنارهگيرى كنند، سستى كنند؛ ملت را دعوت كنند، خودشان تشريف ببرند به پاى صندوق رأى، رأى بدهند ، ملت را دعوت كنند به رأى. منتها ملت و شما و هركس آزاد است هميشه و به هركس كه مىخواهد رأى مىدهد، ولو آنكه آقايان و ـفرض كنيد كه علماى حوزه علميه تهران يا قم آنها را معرفى نكرده باشند. شما الزامى نداريد به اينكه هر چه آنها معرفى كردند شما هم همان را معرفى كنيد. البته آنها بررسى كردهاند، تخصص در اين امر دارند، بررسى از امور كردهاند و با بررسى، اين كار را انجام دادهاند، لكن اين اسباب اين نمىشود كه كسى الزام كند كسى را كه تو بايد به فلان رأى بدهى. آزاد هستيد و رضاى خدا را در نظر بگيريد، و توجه به خدا داشته باشيد و پاى صندوقها بعد از اينكه اعلام كردند، تشريف ببريد و رأى خودتان را بدهيد. اين رأى به اسلام است. همانطور كه جمهورى اسلامى را شما رفتيد و رأى داديد و تقريباً از صد كمى كمتر رأى داديد، اينجا هم اميد است كه به همينطورها باشد، انشاءاللّه.
همانطور كه قبلاً تذكر دادم مردم در دادن رأى به اشخاص واجد شرايط آزاد هستند، و هيچ كس را حق الزام كسى نيست. و من اميدوارم كه ملت شريف ايران در اين امر مهم الهى كه منحرفان از هر چيزى بيشتر با آن مخالفت كرده و مىكنند و اين نيز از اهميت آن است، يكدل و يكجهت در روز انتخابات به سوى صندوقها هجوم برند و آراى خود را به صندوقها بريزند. و اميد است علماى اعلام ـكثّراللّه امثالهم هم خود شركت نمايند و هم ملت را ارشاد فرمايند.
مردم در انتخابات موظفند، موظف شرعى هستند كه اختلافات كوبنده را از آن دست بردارند، و اين يك امرى است كه بين همه هست، يعنى يك تكليفى متوجه به همه هست، به من طلبه كه اينجا نشستهام و به شما علما و همه علماى بلاد و همه قشرهاى ملت، همه روشنفكران، همه نويسندگان، گويندگان، به همه تكليف شرعى است كه نگذاريد مسأله مثل مسأله مشروطيت بشود. عبرت بگيريد از آنجا، اگر مثل او بشود، آنهايى كه مخالف با اسلام و جمهورى اسلامى هستند و بازيگر هستند، آنها مىآيند قبضه مىكنند. يكى از امورى كه خيلى لازم است، همين مسأله است كه بايد تذكر بدهند آقايان، تنبه بدهند آقايان.
و آن مطلب اول هم كه عرض كردم تذكر بدهند به مردم به اينكه امروز ايران، اينهايى كه در كار هستند، اينهايى كه متكفل امور هستند، چه مجلس و چه دولت و چه قوّه قضائيه و همه اينها يك راه دارند مىروند. البته نادر تويشان هست كه شيطان است ، لكن به حسب نوع امور، اينها دارند يك راه مىروند، خطوط مختلفه در كار نيست.
اين توطئه را كه مىخواهند با اسم خطوط مختلفه، يك دستهرا طرفدار يك جبهه بكنند و يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند،و در صورتى كه خود آنها با هم اختلاف ندارند، مريدها به اختلاف بيفتند و كم كم در همه جا همان حرفهايى كه در مشروطه بود، كه در يك شهر يك دسته اهل منبر مشروطه بودند، يك دسته اهل منبر مستبد بودند، و در خانهها همين مسائل بود و در بازار همين مسائل بود، يك وقت اينطور نشود كه مردم را به جان هم بيندازند، اين براى طرفدارى از فلان شخصيت و آن براى طرفدارى از فلان شخصيت، در صورتى كه همهاش توهّم بيشتر نيست.
و همين طور در انتخابات توجه كنند، مردم را توجه بدهيد به اينكه شما مىخواهيد اسلام را حفظ كنيد، بايد منتخبين شما اشخاصى باشند كه توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازيگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. بايد تكليف كرد به مردم كه وقتى انتخابات پيش آمد به طور شايسته ، روحانيين عمل كنند، وعاظ عمل كنند و مردم هم به تبع آنها عمل كنند تا يك مجلسى داشته باشيم كه ديگر در آن هيچ اشخاصى كه مخالف با وجهه جمهوريت هستند نداشته باشيم.
دوره اول مجلس در مشروطه بد نبود و شايد هم خوب بود، ولى بعدها كم كم رسيد به جايى كه خودشان افرادى را انتخاب مىكردند. پس ما بايد سعى كنيم مرتبه دوم بهتر از اول باشد، مردم بهتر شركت كنند، مردم در صحنه حاضر باشند و تحت تأثير كسىو اقع نشوند. مردم با علما و اشخاص مورد اعتمادشان مشورت كنند، بعد به هر كس كه خواستند رأى دهند. مردم نبايد كنار بروند، اگر مردم كنار بروند همه شكست مىخوريم. خود مردم نگذارند قلدرها دخالت كنند، افراد نالايق دخالت كنند. اگر عدهاى جمع شدند و افراد نالايق را انتخاب كردند، مردم به آنها رأى ندهند، اگر مردم هم متوجه نشدند، مجلس آنها را قبول نكند. تمام مردم موظفند كه در انتخابات حاضر باشند و تحت تأثير هيچ كس قرار نگيرند. بعد از اينكه مشورت كردند كه براى اسلام مفيد است رأى دهند. اگر كسى مورد شك بود و يا اگر كسانى منحرف ، خودشان را معرفى كردند، به آنها رأى ندهند. ما بايد مجلسمان را نگه داريم و كارى كنيم كه براى دولتى خوب اساس باشد. مردم اگر از من گِله دارند، از اسلام سرد نشوند. من خلاف كردهام، به اسلام چه. مردم اگر اسلام را، استقلال و آزادى را، نبودن تحتاسارت شرق و غرب را مىخواهند، همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند. اگر يك ظالم خلاف كرد، اسلام كه نكرده است. پس بايد كارى كنيم كه ظلم نباشد و ظالم از بين برود.
اگر ديديم در اين دوره خلاف شده و به افرادى ظلم شده بايد تلاشمان را بيشتر كنيم تا خلاف و ظلم را از بين ببريم نه اينكه كنار رويم و از صحنه خارج شويم. زيرا اگر از صحنه خارج شويم ظلم بيشتر مىشود. پس بايد اجتماعمان را بيشتر كنيم و بيشتر در صحنه حاضر باشيم. خداوند به شما قدرت و سعادت عنايت فرمايد.
از مسائل بسيار مهمى كه در آينده نزديك با آن مواجه هستيم مسأله انتخابات دوره دوم مجلس شوراى اسلامى است. اين مسأله از جهات مختلف آن قدر حساس و حياتى است كه هر چه درباره آن گفته شود بجاست. گويندگان محترم در هر موقع مناسبى و در هر اجتماعى، در سراسر كشور، خصوصاً در نماز جمعهها، چه ائمه جمعه محترم و چه سخنرانان قبل از خطبهها، جهات مختلف اهميت آن را به ملت گوشزد نموده؛ و خطرات ناشى از سوءجريان آن را كه به سرنوشت ملت و اسلام بستگى دارد با آنان در ميان گذارند. مجلس محلى است كه اكثريت قاطع مسائل مهم كشور بيواسطه يا باواسطه به آن وابسته است. هر چه به سر اين ملت مظلوم در طول زمان، پس از مشروطيت تا دوره آخر انتصابات ستمشاهى آمد، به طور قاطع از مجلسهاى فاسد بود كه ملت در انتخاب نمايندگانش يا هيچ دخالت نداشت، يا دخالت بسيار ناچيزى داشت. روحانيون را يكسره از دخالت بر كنار كردند؛ و با توطئههاى موذيانه و تبليغات مسمومِ مُلهم از غرب، كه توسط روشنفكران و غرب و شرقزدگان خائن يا نفهم صورت مىگرفت ، مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونهاى ساخته بودند كه دخالت در انتخابات از معاصى بزرگ و اعانت به ظلم و كفر بود! و روحانيت بكلى از صحنه خارج شد و به انزوا كشيده شد؛ و دست قلدران و شرق و غربزدگان باز شد؛ و كشور را به آنجا كشاندند كه ديديد و ديديم. معالأسف امروز هم آن افكار پوسيده در نادرى از معممين بيخبر از دنيا ديده مىشود.
در حالى كه اگر در هر شهرىو استانى چند نفر مؤثر افكار، مثل مرحوم مدرس شهيد، را داشتند، مشروطه به طور مشروع و صحيح پيش مىرفت، و قانون اساسى با متمم آن، كه مرحوم حاج شيخ فضلاللّه در راه آن شهيد شد، دستخوش افكار غربى و دستخوش تصرفاتى كه در آن شد نمىگرديد، و اسلام عزيز و مسلمانان مظلوم ايران آن رنجهاى طاقتفرسا را نمىكشيدند. به دنبال خروج روحانيون، يا به عبارت ديگر، اخراج آنان از صحنه، عموم متدينين، از هر قشرى از اقشار ، چه فرهنگى، چه كارگرى، چه ادارى و بازارى و چه غير اينها، نيز از دخالت كناره گرفتند يا بر كنارشان كردند؛ و آن شد كه شد.
اكنون ما بايد از آن توطئهها و مفاسدى كه از انزواى متدينين پيش آمد و سيلىاى كه اسلام و مسلمين خوردند عبرت بگيريم؛ و بدانيم و بفهميم كه نظام اسلام و اجراى احكام آسمانى آن و مصالح ملت و كشور اسلامى و حفظ آن از دستبرد اجانب بستگى به دخالت اقشار ملت و بويژه روحانيون محترم و مراجع معظّم دارد. و اگر خداى نخواسته بر اسلام يا كشور اسلامى، از ناحيه عدم دخالت در سرنوشت جامعه، لطمه و صدمهاى وارد شود ، يك يك تمام ملت در پيشگاه خداى قهّارِ توانا مسئول خواهيم بود؛ و نسلهاى آينده، كه ممكن است از كنارهگيريهاى كنونى مورد هزار گونه تجاوز واقع شوند، ما را نبخشند....
و بالجمله، حكومت حكومت اسلام و مردم است؛ و مجلس از مردم است، و رأى نيز از آن مردم است؛ و احدى تحت فرمان مقام يا مقاماتى نيست. لازم به تذكر است كه اهالى محترم هر حوزه انتخابيه فرد يا افرادى را كانديدا نموده، و براى آنان فعاليت صحيح قانونى و شرعى انتخاباتى نمايند. و براى هرچه بهتر و پرشورتر شدن انتخابات هيچ حوزهاى براى حوزه ديگر كانديدا تعيين ننمايد. و همچنين صلاحيت و عدم صلاحيت شخص و يا اشخاص كانديدا را تأييد و تصديق ننمايد. دخالت در انتخابات هر حوزه به عهده خود آن حوزه مىباشد. و بهتر است كه نمايندگان تمامى اقشار حوزهها براى تعيين فرد يا افراد مورد نظرشان تبادل نظر نمايند. با تمام اين اوصاف، تمامى افراد در صورت دارا بودن شرايط لازم، در تعيين كانديدا و يا كانديدا شدن آزاد و مختارند.
از امورى كه لازم است امروز تذكر بدهم شايد بعد دير بشود ، قضيه انتخابات است. همان طورى كه مكرر من عرض كردهام و سايرين هم گفتهاند، انتخابات در انحصار هيچكس نيست، نه در انحصار روحانيين است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروههاست. انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است. و انتخابات براى تأثير سرنوشت شما ملت است. از قرارى كه من شنيدهام در دانشگاه بعض از اشخاص رفتهاند گفتهاند كه دخالت در انتخابات، دخالت در سياست است و اين حق مجتهدين است. تا حالا مىگفتند كه مجتهدين در سياست نبايد دخالت بكنند، اين منافى با حق مجتهدين است، آنجا شكست خوردهاند حالا عكسش را دارند مىگويند. اين هم روى همين زمينه است، اينكه مىگويند انتخابات از امور سياسى است و امور سياسى هم حق مجتهدين است هردويش غلط است. انتخابات سرنوشت يك ملت را دارد تعيين مىكند. انتخابات بر فرض اينكه سياسى باشد و هست هم ، اين دارد سرنوشت همه ملت را تعيين مىكند، يعنى آحاد ملت سرنوشت زندگيشان در دنيا و آخرت منوط به اين انتخابات است.
اين اين طور نيست كه انتخابات را بايد چند تا مجتهد عمل كنند.
اين معنى دارد كه مثلاً يك دويست تا مجتهد در قم داشتيم و يك صد تا مجتهد در جاهاى ديگر داشتيم، اينها همه بيايند انتخاب كنند، ديگر مردم بروند كنار؟! اين يك توطئهاى است كه مىخواهند همان طورى كه در صدها سال توطئهشان اين بود كه بايد روحانيون و مذهب از سياست جدا باشد و استفادههاى زياد كردند و ما ضررهاى زياد از اين برديم، الآن هم گرفتار ضررهاى ا و هستيم. حالا ديدند آن شكست خورد، يك نقشه ديگر كشيدند، و آن اين است كه انتخابات حق مجتهدين است، انتخابات يا دخالت در سياست حق مجتهدين است. دانشگاهيها بدانند اين را كه همان طورى كه يك مجتهد در سرنوشت خودش بايد دخالت كند، يك دانشجوى جوان هم بايد در سرنوشت خودش دخالت كند. فرق مابين دانشگاهى و دانشجو و مثلا مدرسهاى و اينها نيست ، همهشان با هم هستند. اينكه در دانشگاه رفتند و يك همچ و مطلبى را گفتند، اين يك توطئهاى است براى اينكه شما جوانها را مأيوس كنند.
بيدار باشيد! توجه كنيد! اينها با توطئههايشان مىخواهند كار را انجام بدهند، نمىتوانند با دخالت نظامىكار بكنند، اينها مىخواهند با شيطنتهايشان كار خودشان را انجام بدهند. آن وقت شيطنت اين بود كه سياست از مذهب خارج است و بسيار ضرر به ما زدند و ما بسيار ضرر خورديم و آنها هم بسيار نفع بردند. اين مطلب شكست خورده. حالا مىگويند كه سياست حق مجتهدين است يعنى، در امور سياسى در ايران پانصد نفر دخالت كنند ، باقيشان بروند سراغ كارشان. يعنى مردم بروند سراغ كارشان، هيچ كار به مسائل اجتماعى نداشته باشند، و چند نفر پيرمرد ملاّ بيايند دخالت بكنند. اين از آن توطئه سابق بدتر است براى ايران. براى اينكه، آن يك عده از علما را كنار مىگذاشت، منتها به واسطه آنها هم يك قشر زيادى كنار گذاشته مىشوند، اين تمام ملت را مىخواهد كنار بگذارد. يعنى نه اينكه اين مىخواهد مجتهد را داخل كند، اين مىخواهد مجتهد را با دست همين ملت از بين ببرد. بايد دانشگاهيها متوجه باشند كه اگر چنانچه افرادى در دانشگاه هستند كه شيطنت دارند مىكنند، اينها را بايد توجه كنندكه گول اينها را نخورند. خودشان دخالت در امور انتخابات بكنند.
انتخابات سرنوشت حتى شمايى كه در آنجا هستيد را تعيين مىكند. يك امرى كه سرنوشت آحاد ملت در دست اوست،و ظيفه آحاد ملت است كه در آن دخالت كند، مربوط به يك قشرى، دون قشرى نيست، همه بايد در اين دخالت بكنند. و اين شيطنتهايى كه الآن دارند مىكنند، به طورى كه به من گفتهاند براى مأيوس كردن بعضى از جوانهاى ماست. اين شيطنت را خنثى كنيدو فعال وارد بشويد در انتخابات. مىخواهيد خودتان كسانى را تعيين كنيد و انتخاب بكنيد، مىخواهيد ببينيد هر قشرى كه مىپسنديد حرفهاى آنها را و كانديداى آنها را. شما هم با آنها باشيد. در هر صورت ما بايد از كيد اين خائنين هيچ وقت غافل نشويم. اينها دائماً مشغول نقشه كشى هستند و دائماً مشغول توطئه هستند براى اينكه، آن سيلىاى كه از اسلام خوردهاند اينها، به اين زودى جبرانپذير نيست. اينها مىخواهند و مىدانند كه با زور نمىشود اين كار را انجام داد. اگر هم يك وقتى مىگويند كه ما با زور و نظامى مىكنيم، اين بيخود مىگويند. خودشان هم مىفهمندكه بيخود مىگويند. آنها اگر بخواهند كارى بكنند همين از ناحيه خود مردم، از ناحيه دانشگاه، از ناحيه بازار، از ناحيه كارگرها، از ناحيه كارخانهها، از اين جاها مىخواهند صدمه بزنند. و شما اگر بخواهيد براى خدا باشد يا براى ملتتان باشد يا براى زندگى خودتان باشد، بخواهيد كه اسير نباشيد بايد همه توجه كنيد و گول اين حرفها را نخوريد و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بكنيد. و من اميدوارم كه انشاءاللّه همه موفق بشويد. و اميدوارم كه با سلامت و سعادت به كار خودتان ادامه بدهيد كه كار بسيار عظيمى است و كار بسيار پراهميتى است.
كتابخانه تبيان
نويسنده :
خميني، روح الله