پاداش وساطت در ازدواج
1-و هر کس در ازدواج زن و مردى تلاش کند، خداوند به تعداد هر مویى از بدنش شهرى در بهشت به او کرامت مىفرماید و پاداشش مانند کسى است که پیغمبرى را خریده و در راه خدا آزاد کرده و اگر موقع رفتن به خانه خود از دنیا برود، در قیامت جزء شهیدان خواهد بود.
(2) و فرمود: فرشتهها به خانهاى که در آن شراب و دف و طنبور و نرد باشد، نمىروند و دعایشان مستجاب نمىگردد و هر فرزندى که زن آن خانه به دنیا
آورد، پلید است و چیزى او را از عذاب خدا حفظ نمىکند ، تا شوهرش بمیرد و یا با بذل مهریه از او جدا شود.
(3) و فرمود: یک زن شایسته از هزار مرد غیر صالح بهتر است، و هر زنى که به شوهرش یک هفته خدمت کند، خداوند هفت در دوزخ را بر روى او مىبندد و هشت در بهشت را بر رویش باز مىگرداند، تا از هر کدام خواست وارد شود.
(4) و فرمود: هر مردى که بدون علّت زن خود را مضروب سازد، در قیامت من دشمن او هستم و از فرمان خدا و رسول سرپیچى کرده، و هر کس براى زیبایى با زنى ازدواج کند، آن زیبایى وبال او خواهد شد.
(5) و فرمود: هر زنى که به شوهرش آب دهد، ثواب عبادت یک سال را برده است و خداوند براى هر جرعهاى که به شوهرش داده، شهرى در بهشت به او مىدهد، و شصت گناه او را مىبخشد.
منبع: ارشاد القلوب-ترجمه سلگى، ج1، ص: 458
دعا براى برکت ازدواج
1. پیامبر خدا صلى اللّه علیه و آله: [در شب زفاف،] هرگاه همسرِ کسى را نزد او فرستادند، دو رکعت نماز بخوانَد و دست بر پیشانى زن بکشد و بگوید:" بار خدایا! براى من در خانوادهام و همسرم نسبت به من، برکت قرار بده و تا آن گاه که میان ما را جمع مىکنى، با خیر و خُجستگى و برکت باشد و اگر میان ما جدایى انداختى، جدایى را به سوى هر نیکى قرار بده".
سپس بگوید:" ستایش، خدایى را که از گمراهى، هدایتم نمود، فقرم را برطرف ساخت، بىحالىِ مرا نشاط بخشید، ذلّتم را عزّت داد، عیالمندىِ مرا پناه داد، مرا از بىهمسرى درآورد، حرفهاى را به خدمت من گماشت، تنهایىام را همدم بخشید و تنگدستىام را برطرف ساخت؛ ستایشى فراوان و پاک و خجسته براى آنچه عطا کردى، اى پروردگار! و براى آنچه قسمت (روزى) نمودى و براى آنچه کرامت بخشیدى".
2. الکافى به نقل از ابو عبد اللّه برقى، در حدیثى که سند آن را به اهل بیت علیهم السلام رسانده است: چون پیامبر خدا، فاطمه علیهاالسلام را به همسرى داد، گفتند: با [دعا براى] سازش و فرزندان؟
فرمود:" نه؛ بلکه با خیر و برکت".
3. عمل الیوم و اللیلة، نسایى به نقل از ابو بُرَیده، از پدرش: گروهى از انصار به على علیه السلام [پیشنهاد خواستگارى از فاطمه علیهاالسلام را دادند و] گفتند: فاطمه، نزد توست.
على علیه السلام نزد پیامبر صلى اللّه علیه و آله آمد و سلام داد. پیامبر صلى اللّه علیه و آله پرسید:" پسر ابو طالب، چه کار دارد؟".
گفت: [براى ازدواج،] به یاد فاطمه، دختر پیامبر خدا، افتادم.
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود:" خوش آمدى" و بیش از آن نفرمود.
على علیه السلام پیش آن گروه از انصار که منتظرش بودند، برگشت. گفتند: چه خبر؟
گفت: نمىدانم، جز این که به من فرمود:" خوش آمدى".
گفتند: از پیامبر خدا، یکى از این دو براى تو بس است. او به تو، هم همسر داده و هم گشایش [در کار].
پس از آن، هنگامى که پیامبر صلى اللّه علیه و آله على علیه السلام را همسر مىداد، فرمود:" اى على! براى عروسى، میهمانى لازم است".
سعد گفت: من قوچى دارم. نیز گروهى از انصار، چند صاع «1» ذرّت فراهم آوردند.
چون شب عروسى شد، پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود:" کارى نکن، تا مرا دیدار کنى". آن گاه، آبى طلبید و از آن، وضو گرفت. سپس، آن را به روى على علیه السلام ریخت و چنین دعا کرد:" بار خدایا! بر این دو، مبارک گردان؛ بر این دو، مبارک گردان، و براى این دو و فرزندانشان، مبارک گردان".
__________________________________________________
(1). صاع، پیمانهاى است که در آن، یک مُدّ جا بگیرد. هر مد، یک چارک (حدود ده سیر) است.
منبع: حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم(فارسى) ،ج6،ص:263