نماز معراج مؤمن است
در میان همه امور دنیا ، تنها چیزی که می تواند انسان را مستقیمبه کمال لایق خود برساند نماز است .
این نماز نردبان ارتقاءِ آدمی است که از صحنه ی قشر مادی بهصفحات روحانی روشن مجردات و ملکوت بالا رود و در همین عالم بوسیله ی نماز عوالمدیگری را در می یابد .
نماز برای تمام افراد بشر در تمام مناطق عالم بوده و هست جزآنکه در کیفیت و کمیت آن فرق و امتیاز است و هیچ مسلمان در هیچ حالی در ادای نمازمعاف نیست
نماز رابطی انسان با خداست و مایة صفای روحو پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است ، نماز مهمترینعبادات است که طبق روایات اگر قبول در گاه خدا شود عبادت دیگر نیز قبول خواهد شد واگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد 0 و نیزبر طبق روایات کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهدازگناهان پاک می شود همانگونه که اگر شبانه روز پنجمرتبه در آبی شستشو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند، به همین دلیل درآیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم (ص) و ائمة هدی ـعلیهم السلام ـ از مهمترین کارهایی که روی آن تاکید شده همین نمازاست و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب میشود .سزاوار است انسان نماز را اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندننماز که ممکن است مایة خرابی نماز گردد جدا بپرهیزد0 حدیث آمده است روزی پیغمبراکرم (ص) مردی را مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را به طور کامل انجام نمیدهد، فرمود : اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش اینگونه باشد به دین مناز دنیا نخواهد رفت 0
روح نماز ((حضور قلب ))است و سزاوار است ازآنچه مایة پرا کندگی حواس میشود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نمازبه آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد ، بداند با چه کسیسخن میگوید و خود را مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند 0
درحالات معصومین ـ علیهم السلام ـ آمده استبه هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا میشدند که از خود بی خبر می گشتند ، تا آنجا کهپیکان تیری در پای امیر المؤمنین علی (ع)مانده بود در حال نماز بیرون آوردند و آنحضرت متوجه نشد 0
برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه برشرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند قبل از نماز خطاهای خود توبه و اسغفار نماید و از گناهانی که مانع قبولنماز است مانند : (حسدو تکبرو غیبت و خوردن مال حرام و آشامیدن مستکرات و ندادن خمس و زکات) بلکه هرمعصیتی بپر هیزد0
همچنینسزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد ،مثلادر حالخواب آلودگی و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند بهنماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد ، لباس پاکیزهبپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نمایدو انگشتر عقیق بهدست کند 0
واجباتنماز یازده چیز است :
نیت 2- قیام (ایستادن ) 3- تکبیره الاحرام 4- قرائت (حمد و سوره ) 5- رکوع
6-سجود 7- تشهد 8- ذکر رکوع و سجود 9- سلام نماز 10- ترتیب 11- موالات
بعضیاز واجبات نماز رکن است ، یعنی اگر انسان آنهارا بجای نیاورد، یا در نماز اضافهکند ،عمدا باشد یا اشتباهاٌ نماز باطل است 0
ارکاننماز عبارتنداز :
نیت2- تکبیره الاحرام 3- قیام 4 رکوع 5- دو سجده 6ـ رعایت طهارت بدن و لباس
بعضی از آلودگیها به قدری پلید و ناپسند استکه خداوند می فرماید هر وقت میخواهید به دیدار من بیایید بدن و لباسهایتان به آنهاآلوده نباشد 0 این قبیل آلودگیها را ((نجس))مینامند و هر فرد مسلمان موظف است براینماز و بعضی موارددیـگر ((طــهارت ))داشته باشد و خود را از آلوده شدن به چیزهاینجس حفظ کندو در صورت الودگی آن قسمت آلوده شده را آبکشی و پاک کند0
مکاننماز خواندن از آنجاکه نماز خواندن یک عبادت ویژه است ، جایی که نماز گزار میایستد نیز باید 0
ویژگیهاییداشته باشد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1-محل نماز ثابط وبی حرکت باشد 0 پسدر داخل کشتی یا قطار یا هواپیما یا در حال حرکتنباید نماز خواند ؛مگر در حال ناچاری 0
2-نماز خواندن در ملک دیگران ، بدون اجازه و رضایت صاحبش ، باطل است ؛ اگر چه رویفرش و تخت باشد 0
3- مکان نماز تنگ نبوده و سقف آن کوتاه نباشدتا به راحتی بتوان قیام و رکوع و سجود را به طور صحیح انجام داد0
4-جایی که در حال سجده پیشانی بر آن گذاشته میشود پاک باشد 0
بهترین مکانی را که اسلام برای نماز انتخابو پیشنهاد کرده است تا همة مسلمانان از پیر و جوان، کوچک و بزرگ، زن و مرد ، فقیرو غنی،ضعیف و قوی در آن گرد هم آید و خدای بزرگ را پرستش کنند ((مسجد )) است پسمسجد مکان مقدسی است 0
وقت نماز
نمازرا از زوال آفتاب تا تاریکی شب بپادار؛]یهنی نمازظهر و عصررا از اول ظهر و عصررا از اول ظهر ونماز مغرب و عشاء را از بدوتاریکی شب بپادار[ ونمازصبح را نیز ]بجایآر [
هرپسری که به سن تکلیفمیرسد بر او واجب است در شبانه روز پنج نوبت نماز بخواندکهبه آن نماز های پنجگانهمی گویند 0
برای هر یک از نماز ها وقتی مشخص شده است :
برای نماز صبح : از صبح تا طلوع آفتاب
برای نماز ظهروعصر : از اذان ظهر تا غروب آفتاب
برای نماز مغرب و عشاء: از اذان مغرب تا نصف شب
نمازگذاراز اقامه نماز باید به وقت نماز یقیین داشته باشد ؛ پساگر بفهمد که نماز را پیش ازوقت خوانده و هنوز وقت نماز نشده بود ، نماز او باطل است 0
مستحباز نماز گزار نماز را اول وقت بخواند ( که نشانة تعهد و دقت اوست)0
دراحکام دین نیز به مسائلی بر می خوریم که اهمیت نماز جماعت را می رساند مانند اینمسائل :
1ـشرکت در نماز جماعت برای همه مستحب است به ویژه برای همسایگان مسجد 0
3ـمستحب است صبر کنیم تا نماز را با جماعت بر گزار کنیم 0
4ـنماز جماعتی که مختصر خوانده می شود از نماز فرادایی که طول داده می شود بهتر است0
واژةفارسی (( نماز)) از لفظ پهلوی ((نماک )) گرفته شده است و آن هم به نوبة خود ازریشة باستانی (( نم )) ؛ به معنی (( خم شدن )) و (( تعظیم کردن )) ماخوذ است کهبتدریج بر معنی (( صلات )) یا عبادت ویژة مسلمین ، اطلاق گردیده است . بر اساسبعضی از تواریخ ، برخی از ایرانیان تازه مسلمان در سالهای حکومت اعراب بر ایران بهجای کلمة (( صلات )) از کلمة ((نماک )) استفاده می کرده اند و هنگام فراخواندنمردم بسوی نماز به جای (الصَِّلوه) ، کلمة ( النمّاک ) و به جای (حی علی الصلوه )،جملة (بشتابید به سوی نماک ) را بکار می بردند .
باتوجه به موارد استعمال کلمة نماز ، میتوانیم برای آن سه معنی کلّی در نظر بگیریم :
معنی اول :
خدمت و خدمتکاری ، اطاعت و فرمانبرداری ، سرفرود آوری و تعظیم ، سر به زمین نهادن ، کرنش و تکریم ، اظهار طاعت و بندگی .
واژههای (( نماز بردن )) ، (( در نماز آمدن )) ، (( به نماز آمدن )) و ((نماز آوردن ))به معنای پرستش کردن ، عاجزی نمودن ، خم شدن به علامت تعظیم و بندگی و به خاکافتادن به قصد تعظیم در برابر پادشاهی یا بزرگی دیگر بکار رفته است .
معنیدوم :
کلمة((نماز )) ؛ به معانی(( پرستش و ادای طاعت ایزد ، تعالی )) و (( عرض نیاز بسویخدای عالمیان است به طریقی که در شریعت پیغمبران وارد شده است )) که در این معنی ،معادل کلمة (( صَلوه )) می باشد .
معنیسوم :
ازآنـجا که نـماز ، طـهارت اسـت و کلمة نماز ، مفهوم طهارت و پاکیزگی را تداعی مـی کند ، کلمة (( نمازی )) که منسوببه نماز و به معنای ((دوستدار نماز)) است ؛ به معنی (( پاک و طاهر )) نیز بکاررفته است و (( نمازی شدن )9 که مصدر مرکّب است ؛ به معنی (( پاک و طاهر شدن ، شسته شدن و غسل داده و پاکیزه شدن)) بکار رفته است .
همچنین(( نمازی کردن )) به معنی (( پاک کردن ، شستن ، آب کشیدن و غسل دادن )) و (( نمازکن )) ؛ به معنی (( شستشو کننده )) ، استعمال می شده است .
جایگاهو اهمیّت نماز
خداوند بهتریندوست ماست ، او پیوسته با ما بوده و هست و هرچه راکه به آن احتیاج داریم به ماارزانی داشته است ،پس باید به پاس نعمتهایش شکر گذار باشیم و در پیشگاهش بندگیکنیم .
همةما به شکلی دچارناراحتی شده و احساس میکنیم غمی در دل ما خانه کرده است و نمی توانیم این است این غم را با کسی در میانبگذاریم یا کسی نیست که پای حرفهاو درد دلهای ما بنشیند و به دنبال آشنایی میگردیم تا مشکل و نگرانی خود را با او در میان بگذاریم و آرامش خود را باز یابیم 0آن آشنای مهربان که از همه کارهای ما و از همه حرفهای ما ، حتی از حرفهای نا گفتهما با خبر است و به خوبی به گفته های ما توجه میکند و راز ما را فاش نمی کند ،خداست و ((نماز )) بهترین فرست فرصت است که با او گفگو کنیم و ((آرامش )) بهدست آوریم و نیازهای خود را از او بخواهیم .
نمـازدر اسـلام جـایـگاه والا و اهمـیّت فراوان دارد ؛ به طـوری که همة کردارهای عـبادیدیـگر به شرط قبولی آن پذیرفته میشود . در این جا جنبه هایی از این اهمیّت را بیانمی کنیم :
الف) نخستین واجب دینی
پیامبراکرم (ص )فرمودند : اوّل چیزی که خداوند بر امّتم واجب کرد نماز های پنج گانه بود.
ابنشهر آشوب می نویسد : در مدّتی که پیامبر اکرم (ص)در مکّه بود ، هیچ عبادتی تشریعنشده مگر طهارت و نماز که بر او واجب ، و برای امّت ، سنّت (مستحب مؤکّد ) بود .پس از معراج . در سال نهم بعثت ، نماز های پنج گانه واجب شد . هنگامی که پیامبر(ص) به مدینه هجرت کرد ، در شعبان سال دومِ هجرت ، روزه واجب گشت ، قبله تغییر کردو زکات فطریه و نماز عید نیز واجب شده و فریضة نماز جمعه در سال نخست هجرت جایگزیننماز ظهر شده بود سپس زکاتِ دارایی ها واجب شد .
ب) نخستین آموزةپیامبر
کانَرَسُولُ الله : اِذل أَسلَمَ الرَّجُلُ ، أَوَّلَ ما یُعَلَّمُهُ الصَّلاهَ ؛
سیرهو روش پـیامبر اکرم: ایـن بودکه اوّلیـن چـیزی که به افـرادِ تازه مســــلمان میآموختند نماز بود.
ج) نماز ستون دین
پیامبراکرم(ص)می فرمایند : نمازستون دین است ، پس هر کس عمداً نمازش را ترک کند ستون دینش را منهدم نموده است .
ه)پرچم اسلام
پیامبراکرم (ص) می فرمایند: عَلَمُ الإسلامِ الصَّلاهُ ؛
نماز، پرچم اسلام ]وعلامت و نشانة مسلمان بودن [است.
الگویرفتاری امام علی علیه السلام
بخشنامه برای نماز اوّل وقت
امام علی علیه السلام پس از آنکه محمد بن ابی بکر را برای فرمانداریمصر انتخاب کرد، دستور العملی نسبت به نمازاوّل وقت به او نوشت:
«صَلّ الصّلاةَ لِوقْتِها المُؤَقّت لها، و لا تُعجِّل وقتهالِفَراغ، و لاتُؤخِّرها لاشْتِغالٍ وَ اعْلمْ انّ کُلّ شیئ مِنْ عملک تَبَعٌلِصلاتِکَ »
(نماز را در وقت اختصاصیخودش بخوان (( اوّل وقت))، و چون بیکار شدی در انجام نماز شتاب نکن، یا چون به کارى مشغول هستی آن را تأخیر می انداز، وبدان که تمام اعمال تو، درگرو قبولی نمازتو می باشد)(1)
و نامه 52 نهج البلاغه را برای همه استانداران و فرمانداران جهت تعیین(اوقات نماز) به صورت بخشنامه می فرستد؛
( إلی اءمراء البلاد فی معنی الصلاة )
اوقات الصلوات الیومِیّة
اَمَّا بَعْدُ، فَصَلُّوا بِالنَّاسِ الظُّهْرَ حَتَِّی تَفی ءَالشَّمْسُ مِنْ مَرْبِضِ الْعَنْزِ، وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعَصْرَ وَ الشَّمْسُ بَیْضَاءُحَِیَّةٌ فى عُضْوٍ مِنَ النَّهَارِ حِینَ یُسَارُ فِیهَا فَرْسَخَانِ.
وَ صَلُّوا بِهِمُ الْمَغْرِبَ حِینَ یُفْطِرُ الصَّائِمُ، وَ یَدْفَعُالْحَاجُّ إِلَى مِنًی.
وَ صَلُّوا بِهِمُ الْعِشَاءَ حِینَ َِیتَوَارَى الشَّفَقُ إِلَىثُلُثِ اللَّیْلِ، وَ صَلُّوا بِهِمُ الْغَدَاةَ وَ الرَّجُلُ یعْرِفُ وَجْهَ صَاحِبِهِ،وَ صَلُّوا بِهِمْ صَلاَةَ اضْعَفِهِمْ، وَ لا تَکُونُوا فَتَّانِینَ.
(نامه به فرمانداران شهرها درباره وقت نماز)
وقت های نماز پنچگانه
"پس از یاد خدا و درود! نمازظهر را با مردم وقتی بخوانید که آفتاب به طرف مغرب رفته،(= زمانی که خورشید رو بهزوال گذارده تا ِیقین به ظهر شرعی حاصل شود)، سایه آن به اندازه دیوارخوابگاه( آغل) بُز گردد، و نماز عصر را بامردم هنگامی بخوانید که خورشِید سفید و جلوه دارد، و در پاره ای از روز که تا غروب می شود دو فرسخ راه پیمود.(یعنی زمانیکه آفتاب هنوز سفید رنگ و نمودار است برخلاف زمانی که آفتاب رو به زردی گذاشته وطلاِیی رنگ است و در این زمان، چندان از روز باقی مانده که میتوان تا غروب دو فرسنگ راه را طی کرد).
و نماز مغرب را با مردم زمانیبخوانید که روزه دار افطار، و حاجی از عرفات به سوی مِنی کوچ می کند.
ونماز عشاء را با مردم وقتی بخوانید کهشَفَق پنهان می گردد تا یک سوّم از شب بگذرد، و نمازصبح را با مردم هنگامی بخوانید که شخص چهره همراه خویش را بشناسد( ِیعنی زمانی کههوا چندان روشن است که شخص می تواند چهره رفیق خود را باز شناسد)، و در نماز جماعت در حد ناتوان آنان نماز بگذارید، و فتنه گر مباشید."
تعریفنماز
نمازپرستش مشترکی میان تمام ادیان است و برای آن تعریف های زیادی شده است . در این جابه دو تعریف گزیده که از دو دانشمند غربی است توجّه کنید :
آگوستساباتینه ، استاد فلسفة دانشگاه پاریس در کتاب فلسفةدین می گوید:
دیـن ، روح انـسان را با نیـرویـی نـامرئـی کهمقـدّراتش را در اختیار دارد ، ارتباط می دهد.
ونماز که این ارتباط را برقرار میسازد ، دین حقّ ؛ یعنی همان دینی است که به مرحلةعلم در آمده است . اگر دین با عمل زنده ای که پیوند دهندة آفریده به آفریدگار وسوق دهندة روح بسوی رستگاری باشد ، توأم نگردد ، معنا و مفهومی نخواهد داشت .
اینگفتة آگوست ساباتیه ، مفهوم همان سخن رسول خدا (ص) است که فرمودند:
(( لاخَیرَ فِی دِینٍ لا صَلاهَ فِیهِ)) دینی که نماز در آن نباشد درآن خیری نیست .
ویکتورهوگو ، در تعریف نماز که عالیترین نوع پرستشاست سخنی در خور توجّه دارد . می گوید :
نماز!!!........... نماز می گزارند؟ ..........برای که؟ ...........برای خدا؟..........نماز گزاردن برای خدا ، معنای این کلمه چیست ؟
آیادرخارج از وجود ما یک لایتناها وجود دارد ؟
اینلایتناها یک امر پیدار و لایزال است و چون لایتناهاست ، ضرورت ، ذاتی اوست .
اگرشامل ماده نمی بود به همانجا محدود میشد .
چونلایتناهاست دارای شعـور است اگر فـاقد شعـور می بود به هـمانجا پـایـان می یافت ،در صورتی که ما نمی توانیم چیزی جز تصوّر موجودیّت به خود نسبت بدهیم .
آیااین لاینناها جوهر و ذات را در ما بوجود می آورد ؟ به عبارت دیگر آیا او همان وجودمطلق نیست که ما وابستة به او هستیم ؟
همدر آن حال که یک لایتناها در خارج از وجود ما هست ، آیا در خود ما نیز یک لایتناهانیست ؟
اینهمه لایتناها با هم ؟! چه جمع موحشی ؟!
آیایکی از آن دو فوق دیگری قرار نمی گیرد؟ آیا لایتناهای دوم ، به اصطلاح ، زیر دست نخستین نیست ؟
آیا لایتناهای دوم ، آیینة آن ، پرتو انعکاس آن و یک لُجّة متحّد المرکز بالجّة اوّل نیست ؟
آیا این لایتناهای ثانوی نیز دارای شعور است ؟ فکر می کند ؟ دوست می دارد ؟ می خواهد ؟
اگرهر دو لایتناها ذیشعورند پس هر یک از آن دو ، اصلی برای خود دارد.
یک((من)) در لایتناهای بالا هست ، همچنان که یک ((من )) در لایتناهای پایین وجوددارد . (( من پایینی )) جان است ، (( من بالایی )) خداست .
لایتناهایپایین را با نیروی تفکّر ، با لایتناهای بالا در تماسّ نهادن ، نماز نامیده می شود.
یادآوریِ این نکته ضرورت دارد که تعریف کامل نماز ، ممکن نیست چون معرفت ما به آنکامل نیست . نماز ، اقیانوس بیگانه ای است که خبر آوردن از اعماق آن برای غوّاصانبزرگ نیز از محالات است و برای تعریف اجمالی آن باید به همة اسما و او صاف آن وآنچه دربارة روح ، حقیقت ، اهمّیّت ، آداب و اسرار آن گفته اند و به همة آثار و نتایج گوناگونی که در ابعاد مختلف حیاتاین جهانی و آن جهانی افراد و جامعه ها دارد ، توجّه کرد .
((صـلات ، ایمان ، تسـبیح ، قرآن ، حـسنه ،رکـوع ، قنوت ، قیام وسجده ، امـانت ، اسـتغفار ،ذکر))
1ـنماز ، برقراری ارتباط با الله و بریدن از آلهه هاست .
2ـنماز ، سکّوی اعتلاو عروج انسان است .
3ـنماز ، معیار حقّ جویی ، شکوفایی جوانه های وجود و پیمان تسلیم است .
4ـنماز ، پیام مکتب ، ستون دین و قلّة بالندگی است .
5ـ نماز،درس خاک طبعی و فروتنی و بریدن از منیّت هاست .
6ـ نماز،کلاس درسو کتاب هستی است
7ـنماز، صف آرایی در کرانة هستی و دیدننادیدنهاست .
8ـ نماز،نیازهمیشة انسان به شکفتن است .
9ـ نماز،سکینةروح ، آرامش خاطر و وقار ظاهر است .
10ـنماز،کشش عاشقان ، محبوب خاشعان و مهر معبود است .
11ـنماز،منشور سفیران حقّ ، وفای عهد رشد یافتگان و پیام آمران به معروف ، ناهیان ازمنکر و مصلحان زمین است .
12ـ نماز،قربانی کردن هوسها ، زدودن زشتی ها ، نفیانحصار طلبی ها ، سدّ کژرویها، عامل خویشتن داریها و رهبرنیکیها و زیباییهاست .
13ـنماز،صیقلوجود و آیینة حقّ است .
14ـنماز،بانک برپایی تعظیم ارزشها و تکریم انسانهاست .
15ـنماز،ترسیم کنندة طریق فلاح و نقطة اوج صیرورت انسان است.
16ـنماز، چراغ هر خانه و کاشانه ، زینت هر شهر و دیار و عطر حیات است.
آدابو شرایط ظاهری نماز عبارتست از:
طهارت و پوشیدن عورت و وقت شناسی و قبله شناختنو عبارات و کلمات را صحیح ادا کردن و طمانینه و آرامش بدن در حال نماز و نخندیدن وسخن خارج از نماز نگفتن و پاک بودن بدن و فرش و محلّ سجده و حلال و پاک بودن لباسنماز و مکان نماز گذار ئو امثال آنها ولیکن ، نماز گذشته از اینها یک سلسله آدابباطنی هم دترد که آنها شرط قبول شدن نماز است یعنی اگر آداب ظاهری رعایت شود نمازصحیح است و باطل نیست و قظاء ندترد و عقوبت و یکفر درد ناک آخرت ، نخواهد داشتامّا اگر آداب باطنی آن رعایت شود علاوه بر اینکه صحیح است خداوند متعال آنرا قبولمیکند و اگر آداب باطنی رعایت نشود خدای تعالی آنرا قبول نخواهد کرد و آن آدابباطنی عبارتست از خضور قلب در نماز با ینمعنی که لازمست شخص نماز گذار توجّه قلبشاز تمام دنیا و آنچه در اوست غیر از خدا از همه منصرف باشد و در فکر زن و فرزند وبازار و کار و کسب وو مقام و افکار دنیوی بهیچ وجه نبوده صِرفاً حواسش جمع سخنگفتن با محبوب خود یعنی خدای متعال باشد .
پاداشهای 29 گانه نماز
«نماز از واجبات دین است ، موجب خوشنودی خداست ، محبّت ملائکه را جلب میکند ، هدایتو ایمان است ، نور معرفت و برکت رزق و راحت بدن است ، برای شیطان نا خوش آیند است، حَربَیه در مقابل کفّار است ، سبب مستجاب شدن دعا و قبولی اعمال است ، توشة آخرتمؤمن است ، شفیع نزد مالک ، الموت و مونس قبر و فرش زیر پهلو است ، جواب نکیرومنکَر است ، نماز بنده تاجیست در محشر بر سرش و نوری در صثورتش و لباسی بر تنش ،پرده ای بین او و آتش ، حجّتی است بینبنده و خدا ، موجب نجات از جهنّم و عبور از پُل صرات است ، کلید بهشت و مَهرحورالعین و بهای بهشت است ، نماز است که بندگان را بالاترین درجات میرساند چونمشتمل بر انواع عبادت از تسبیح و تهلیل وتجید و تقدیس خدای تعالی و گفتارو دوعاءاست .
آنتونی بارنت (1) می نویسد: عادت به استحمام که در عصر جدیددر مغرب زمین متداول شده است، شاید در پیشگِیری از بیماری ها همان اندازه ای موثربوده است که مراقبت از منابع آب اثر داشته است. در سال 1842 وقتی که از یک کارگزمعدن در “ لانکاشایر” می پرسند، کارگران زغال کش هر چند وقت یک بار بدن خود را میشوِیند؟ او جواب می دهد: آنها هیچوقت بدن خود را نمی شویند !؟! من هم هیچوقت بدنخود را نمی شویم، پیراهن من، چرک بدنم را پاک می کند …!؟
و از آن گویاتر، یاداشت های روزانه دریا سالار "ساموئل پپیز"است که با شادی درباره پیدا کردن بیست شپش در یک شب، در موهای سر خود نوشته است."روزهای روز بود که اِین اندازه نداشتم، بنابراین امشب با رضایت خاطر فراوانبه
رختخواب رفتم؟!"
گفته های این نویسنده آمریکایی نشانگر اِین موضوع است که غرب به ظاهرمتمدن، تا گذشته نه چندان دور، به اهمیت استحمام و دوری از کثافات در پیشگیری از بیماریها ناآگاه بوده است و شاهد این مدعا نِیز بروز اپیدمی های بزرگ بیماری هاِیی مانندتِیفوس است که در قرن اخیر به علت عدم رعایت نظافت شخصی به مرگ و میرهای وحشتناک ونابودی انسان های بسیاری منتهی شده است. در حالی که تاریخ مسلمانان به ندرت شاهداپیدمی های اینچنین مرگ بار، حتی در قرن های دور بودهاست. اما "حدثاکبر" در مبانی فقهی شیعه به مواردی مانند جنابت و حیض و … اطلاق می شود کهمانعی برای اقامه صحیح نماز به حساب می آیندو "غسل" به عنوان برطرف کننده حدث اکبر، از واجبات نماز در این قبیل موارد به حساب می آید.
علاوه بر غسل های واجب در مکتب شیعه، موارد متعددی از غسل های مستحبرا می توان یافت (2) که در مجموع مثلا "در طول یک هفته ، غسل هایمتوالی (اعم از واجب یا مستحب) توسط یک مسلمان معتقد نمازگزار به وقوع می پیوندد.
به این ترتیب روشن است که سر نهادن به فرمان غسل که عمدتا برای"اقامه صحیح نماز" صورت می پذیرد،در بُعد نظافت شخصی از اپِیدمی شدن برخی بیماری ها مانند گال و تیفوس و در بُعدنظافت عمومی (یعنی اطاعت همه اعضای جامعه اسلامی از آن) از اپیدمی شدن برخی بیماریهای دِیگر مانند طاعون جلوگیری می کند.
پی نوشت:
(1)- در کتاب (A Biology of man) ترجمه محمد رضا باطنی، از انتشارات نشر نو،صفحه 300
(2)- از جمله در مساله 638 رساله فقهی حضرت آیت ا.. العظمی اراکی(ره) موارد متعددی از غسل های مستحب درج شده است.
تأثیر نماز بر وسواس عملی
از جمله این نمونه ها می توان به افرادی اشاره کرد که گرایش به انجاممکرر فعالیت هایی معین مثل شستشو و نظافت دارند و حتی پس از بارها شستشو و آبکشیدن همچنان نسبت به پاک شدن شیء مورد نظافت شک دارند!
یا کسانی که هیچ وقت از موثر بودن استحمام یا صحت غسل هایشان مطمئننیستند و یا خانم هایی که به شکل مبالغه آمیز آرایش می کنند یا لباسی را بارها میپوشند و در می آورند. اما سرانجام باز هم نسبت به زیبا شدن خود شک دارند! یاافرادی که میل نامعقول و اجباری نسبت به شمارش یا جمع آوری اشیاء یا مرتب و منظمبودن افراطی و غیر منتظره دارند یا کسانی که در مورد این که آیا فلان کار را انجامداده اند(مثلاً کلید برق را خاموش کرده اند؟ یا شیر آب و گاز را بسته اند؟) دائماًدو دل هستند و ... .
با این که نقل سرگذشت های بامزه این قبیل افراد، نمونه های برجسته ایاز ادبیات طنز دنیا را به خود اختصاص می دهد و یا حتی عده ای از شخصیت های علمیجهان را مبتلا به این بیماری دانسته اند، اما روشن است که زندگی این قبیل افرادبرای خود و اطرافیـانـشان تا چه حـد غیر قابل تـحمـل و ناراحت کننده می شود. بدینترتیب لزوم توجه خاص به منظور رفع این عارضه و مقابله با آن از مباحث ویژهروانشناسی و روانپزشکی امروز به شمار می آید.
به خصوص که وسواس(فکریو عملی) در ارتباط نزدیک با بیماری های دیگر روانی نیز می باشد؛ به عنوان مثالمعلوم شده که یک پنجم از موارد حالت های وسواسی نشانه های افسردگی و یک هشتم،نشانه های اضطرابی دارند.(1)
علیرغم این که اسلام، آیین نظم و ترتیب و مسلک پاکیزگی و طهارت است،اما آنجا که کار به افراط و مبالغه می کشد و پدیده ای از "عدل" دور میگردد، اسلام (به خصوص تشیع) آن پدیده را مذموم تلقی می نماید و برای نزدیک نمودنآن به تعادل راه حل عملی پیشنهاد می کند. از جمله این افراط ها "وسواس"است(2) که گفتیم به عنوان وسوسه ای از سوی شیطان در تعالیماسلامی نام برده می شود و بخش قابل توجهی از تعالیم اسلامی و به خصوص نمود برجستهآن یعنی "نماز" به زدودن وسواساز زندگی انسان ها اختصاص دارد.
چنانچه مروری بر آداب طهارت در رساله های فقهی علمای شیعه داشتهباشیم، متوجه می شویم که بسیاری از دستورات، توجه به شک های وسواس آمیز در موردطهارت جسم یا لباس را باطل اعلام کرده اند، مثلاً اگر شخصی شک کند که وضویش باطلشده یا نشده است، باید بنا را بر باطل نشدن آن بگذارد، یا آن که اگر شک کند لباسشنجس یا پاک است، ( در صورتی که قبلا لباس پاک بوده است ) بنا را بر پاک بودنلباس می گذارد.
این دستورات در آداب نمازنیز به همین گونه است، به عنوان مثال از جمله شکیاتی که هرگز نباید بدان اعتنانمود، شک فرد کثیر الشک (کسی که زیاد شک می کند) است، یا این که در بسیاری از سایرشکیات نماز(مثلاً شک بین 3 و 4 رکعت) بایدبرای پرهیز از وسواس، بنا را به طرف اکثر گذاشت و به آن عمل نمود.
بدین ترتیب آموزش های نماز،بسی قدرتمندتر از روش های معمول در علم غرب(مثل روش حساسیت زدایی تدریجی) در زدودنوسواس عمل می کنند، چرا که انسان نمازگزاریکه در شبانه روز بارها به تعالیم ضد وسواس توأم با نمازگردن می نهد، در زندگی روزمره خود، قطعاً دور از وسواس خواهد زیست.
پی نوشت :
(1) روانپزشکی لیتفورد ـ رئیس ( ترجمه زیر نظرعظیم وهابزاده ) صفحه 297
(2) در حاشیه شاید جالب باشد به یاد آوریم بسیاری از خوارج ملعوننهروان دچار وسواس های فکری و عملی شدید در مسائل اسلامی بوده اند .
تاثیر نماز بر اعتیاد
امام صادق (ع) : "ای انسان، تو طبیب خویشتن هستی. هم دردها برایتو بیان شده است و هم به دوای آن دردها راهنمایی شده ای(1)."
اعتیادبلای سیاه و خانمان سوز بشری در عصر بیگانگی از خود است. دامنه ابتلا به اعتیاد ازوابستگی به مشروبات مرگبار الکلی در کشورهای غربی (الکلیسم) گرفته تا اعتیاد بهمواد افیونی که بدبختانه هنوز گریبان گیر جامعه مسلمانان است، گسترده است.
گویی انسان امروزی برای گم کردن خود و فرار از اضطرابها و افسردگی های خویشراهی جز وابستگی به صدها نوع ماده، روان گردان پیدا نکرده است. حال آن که اگر بهمجموع تعداد معتادان به الکلو موادمخدر در سراسر جهان، شمار کسانی که به لهو و لعب های دیگر از جمله قمارو انحرافات جنسی و ... اعتیاد دارند را اضافه کنیم، به آمار تکان دهنده و وحشتناکیخواهیم رسید که خبر از افول دردناک ستاره انسانیت می دهد.
با این که فجایع ناشی از اعتیاد از جنبه های مختلف فرهنگی، اجتماعی،سیاسی، اقتصادی و... قابل بررسی است، اما تنها در بُعد پزشکی قضیه می توان به ایننکته اشاره کرد که هر سال بخش عظیمی از توان پزشکی و روانپزشکی کشورها، صرف درمانعوارض جسمی و روانی متعدد معتادان و تاثیرات شومی که خواه ناخواه بر اعضای خانوادهشخص معتاد وارد می شود، می گردد.
هر چند علت های مختلفی در ابتلای به اعتیاد مطرح شده است، اما بیشترتخدیر روان و تجربه تغییر حالات روانی ناشی از سرخوشی و نشئه است که سبب گرایش بهاعتیاد می شود و به این ترتیب، شخص معتاد از خود می گریزد و دچار خود فراموشی میشود و این درست برعکس جریان مقتدر خودشناسی و معرفت النفس موجود در تعالیم نماز است.
نمازگزاران با تکرار دایم آیات هفتگانه سوره حمد(سبع المثانی) که"چون حلقه های به هم متصل، هر کدام راهگشای بعدی می باشد" پیوسته سرنوشتخود را مرور می کنند و در مسیر خودشناسی و خود باوری گام بر می دارند و با اعتقادبه "إیاک نعبد و إیاک نستعین" از هیچ کس و خیچ چیز، جز خدا برای التیامدردهای خویش یاری نمی جویند.
و این گونه است که نمازحقیقی تیشه بر ریشه اعتیاد می زند. به قول اندیشمند شهید و استاد بزرگ مطهری (ره):
"راز این که اکثر جانی های دنیا معتاد به یک سلسله سرگرمی هایخیلی شدید از قبیل مصرف تریاک، هروئین، مشروبات الکلی و قمار هستند، این است که میخواهند از خودشان فرار کنند. مثل این که درونشان پر از مار و عقرب است و دایم اورا می گزند و این اعتیاد ها مانند مرفینی است که به انسانی که از شدت درد می نالدتزریق می کنند تا درد را احساس نکند. این بدبختی بزرگی است که انسان نتواند خودشرا آنچنان بسازد تا بتواند با خودش خلوت کند.
برعکس بیشتر اهل صلاح و تقوی و اخلاق (نمازگزاران)و آنهایی که ندای وجدانشان را همیشه می شنوند، معتاد به اینها نیستند و از هر چهکه آنها را از خودشان منصرف می کند، فرارمی کنند. دلشان می خواهد، خودشانباشند و در خودشان فکر کنند، چون عالم درونشان از عالم بیرونشان واقعی تر و سالمتر است." (2)
پی نوشت:
(1) تحفالعقول ، صفحه 224
(2) فلسفه اخلاق ـ استاد شهید مطهری ـ صفحه 38
تاثیر نماز بر شادابی جسم و روح
پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
" مؤمن ، شوخ و لبخند بر دهان است و منافق بد خلق و گره برابرو."
امروزه ضرب المثل ایرانی "خنده بر هر درد بی درمان دواست "مصداق کاملاً علمی پیدا کرده است.
دانش پزشکی در قرن حاضر به وضوح می داند، اشخاصی که اصطلاحاً یک لب وهزار خنده گفته می شوند، نسبت به آنان که به اصطلاح با خودشان نیز قهرند و نسبت بهزندگی بد بین و عبوس هستند، بسیار کمتر دچار بیماری های جسمی و روانی می شوند.
به این ترتیب هر عاملی که شادابی را به انسان هدیه کند، در واقع بهسلامتی جسم و روان او کمک کرده است. اما نکته بسیار مهمی که دانش طب به بشر آموختهاست، این مطلب است که شادابی و افسردگی انسان پیش از آنکه تحت کنترل و اراده اوباشد، زیر فرمان تغییرات مواد شیمیایی در سلسله اعصاب مرکزی انسان است.
از جمله این مواد شیمیایی " دوپامین " را می توان نام بردکه افزایش آن در بدن سبب می شود، انسان بدون اراده دچار ناراحتی گردد و کاهش اینماده نیز سبب شادی غیر ارادی انسان خواهد شد.
به عنوان مثال، عصبانیت و ناراحتی غیر ارادی و بدون علت صبحگاهی، کهحالت شدید آن به عنوان ملانکولی یا همان مالیخولیا ( افسردگی درون زادصبحگاهی) شناخته می شود، در اثر تغییرات و کم و زیاد شدن همین مواد شیمیایی بهوقوع می پیوندد.
از دیگر مواد شیمیایی داخل بدن که به طور غیر ارادی سبب شادی انسانمی شود و به او شعف و نشئه بی نظیر می بخشد ، ماده ای به نام “ کورتیزول "است که میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهی به شدت افزایش می یابد و درصورت بیدار بودن انسان در این ساعات، لذت و شعف سرمست کننده ای به او دست می دهدکه بی شک بر زندگی او در تمام طول روز تأثیر گذار است.
افزایش کورتیزولدر ساعات اول صبح و ارتباط آن با سرخوشی صبحگاهی که امروزه از مسلمات پزشکی است،در واقع توجیه قابل توجهی است بر همه مضامینی که در فرهنگ و ادب و عرفان پیرامون"اسرار سحر" معرفی می شوند.
در اشعار خواجه شیرین سخن شیراز، حضرت حافظ، موارد بسیاری را می توانیافت که نشان می دهد به سرخوشی و شادابی سحرگاهی و تأثیر آن در زندگی انسان توجهشده است.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یمن دعای شب و ورد سحری بود
ضرب المثل ایرانی مشهور که منسوب به بزرگمهر می باشد، یعنی:"سحر خیز باش تا کامروا باشی" نیز اشاراتی نغز به تأثیر بیداری صبحگاهیبر زندگی شادکامانه و سعادت آمیز دارد.
به این ترتیب واضح است، امر واجب نماز صبح با ارزانی داشتن بیداریصبحگاهی به انسان، تقدیم کننده شادابی به جسم و روان او می باشد و یک نتیجه مهماین شادابی، سلامت جسم و روان خواهد بود .
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
اشاره:
دم دمای غروب بود؛ غروب یک روز دل انگیز بهاری، شتابزده و سراسیمهوارد مسجد شد. با عجله وضویی ساخت و به نمازایستاد. من که از نزدیک ناظر این منظره بودم نا خود آگاه به یاد حدیثی افتادم ازامام صادق علیه السلام که در واپسین لحظات زندگی به اقوام و کسان خود فرمودهبودند:
مردم بدانید هر که نماز راخوار و سبک بشمارد از شفاعت ما محروم خواهد شد.
یکی از مصادیقکوچک شمردن نماز همین است که انسان نمازش را در آخر وقت بخواند.
مرحوم سید علی قاضی استاد اخلاق و عرفان علامه طباطبایی روزی خطاب بهشاگردانشان بدین مضمون فرموده بودند:
اگر کسی بخواهد به درجات بالایی از عرفان نایل شود راهش این است که نمازش را در اول وقت بخواند. شما تجربه کنید اگرخلاف این بود مرا تا ابد لعن کنید.
در باب اهمیت اقامه نماز دراول وقت و نیز آثار و پیامدهای سبک شمردن نمازسخن بسیار گفته اند. در این رابطه بخشی از سخنان استاد مطهری را در زیر آوردهایم.این سخنان از زبان عالمی عامل و فرزانه چون استاد شهید مطهری، شنیدنی و نکتهآموز است.
***********
«یکی از گناهان، استخفاف نمازیعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است و نماز خواندن اما نمازرا خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است.
پس از وفات امام صادق علیه السلام، ابوبصیر آمد به ام حمیده تسلیتیعرض کند. ام حمیده گریست.
ابوبصیر هم که کور بود گریست. بعد ام حمیده به ابوبصیر گفت:
ابوبصیر! نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی، جریان عجیبی رخ داد.
شما اگر بخواهیدواقعا نماز خوان باشید و بچه هایتان نماز خوان باشند نمازرا محترم بشمارید، نمی گویم نماز بخوانید،بالاتر ازنماز خواندن، نماز را محترم بشمارید.
امام در یک حالی فرو رفت که تقریبا حال غشوه ای بود. بعد چشمهایش راباز کرد و فرمود:
تمام خویشان نزدیک مرا بگوئید بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امرامام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات کهلحظات آخر عمرش را طی می کرد یک مرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یکجمله را گفت: «ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلوة» هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند، نخواهد رسید. این را گفت وجان بجان آفرین تسلیم کرد.
امام نفرمود که شفاعت ما به مردمی که نمازنمی خوانند نمی رسد آن که تکلیفش خیلی روشن است، بلکه فرمود به کسانی که نماز را سبک می شمارند. یعنی چه نماز راسبک می شمارند؟ یعنی وقتی و فرصت دارد،می تواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولینمی خواند. نماز ظهور و عصر را تا نزدیکغروب نمی خواند، نزدیک غروب که شد می رود یک وضوی سریعی میگیرد و بعد با عجله یک نمازی می خواند و فورا مهرش را می گذارد آنطرف، نمازی که نه مقدمه دارد و نه مؤخره، نه آرامشدارد و نه حضور قلب. طوری عمل می کند که خوب دیگر این هم یک کاری است و باید نمازمان را هم بخوانیم. این خفیف شمردن نماز است.
این جور نماز خواندن خیلیفرق دارد با آن نمازی که انسان بهاستقبالش می رود، اول ظهر که می شود با آرامش کامل می رود وضو می گیرد، وضوی باآدابی، بعد می آید در مصلای خود اذان و اقامه می گوید و با خیال راحت و فراغ خاطر نماز می خواند. السلام علیکم را که گفت فورا درنمی رود. مدتی بعد از نماز با آرامش قلبتعقیب می خواند و ذکر خدا می گوید.
این علامت این است که نمازدر این خانه احترام دارد. نماز خوانهائیکه خودشان نماز را استخفاف می کنند، یعنیکوچک می شمارند، نماز صبحشان آن دم آفتاباست نماز ظهر و عصرشان آن دم غروب است، نماز مغرب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته است ونماز را با عجله و شتاب می خوانند، تجربهنشان داده که بچه های اینها اصلا نماز نمیخوانند.شما اگر بخواهید واقعا نماز خوان باشید وبچه هایتان نماز خوان باشند نماز را محترم بشمارید، نمی گویم نماز بخوانید، بالاتر ازنماز خواندن، نمازرا محترم بشمارید.
اولا برای خودتان در خانه یک مصلائی انتخاب کنید (مستحب هم هست) یعنیدر خانه نقطه ای را انتخاب بکنید که جای نمازتانباشد مثل یک محراب برای خودتان درست کنید. اگر می توانید همان طوری که پیغمبر اکرمیک مصلی داشت، جای نماز داشت، یک اتاق رابه عنوان مصلی انتخاب بکنید.
اگر اتاق زیادی ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را برای نماز خواندن مشخص کنید، یک جانماز پاک هم داشته باشید. در محل نماز که می ایستید، جانماز پاکیزه ای بگذارید، مسواک داشته باشید، تسبیحی برای ذکر گفتنداشته باشید، وقتی که وضو می گیرید اینقدر با عجله و شتاب نباشد.
وقتی همهجمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی می کرد یک مرتبه چشمش راباز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت: «ان شفاعتنا لا تنال مستخفابالصلوة» هرگز شفاعت ما به مردمی که نمازرا سبک بشمارند، نخواهد رسید. این را گفت و جان بجان آفرین تسلیم کرد.
پس نماز را نباید استخفافکرد، نباید سبک شمرد، نباید انسان کوشش بکند که در نمازفقط به واجباتش قناعت بکند و بگوید خوب، برویم ببینیم فتوای مرجع تقلید چیست؟ آیامی گوید سه تا سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر باید گفت یایکی هم کافی است؟ خوب مجتهد باید فتوایش را بگوید.
مجتهد می گوید یکی هم کافی است، احتیاط مستحبی این است که سه تا گفتهشود. دیگر ما نباید بگوئیم حالا که گفته اند یکی کافی است ما هم یکی بیشتر نمیخوانیم. این فرار از نماز است.
ما باید طوری باشیم که وقتی هم که مجتهد بما می گوید یکی واجب است ودو تای دیگر مستحب، بگوئیم ما مغتنم می شماریم و آن دو تای دیگر را هم می گوئیم.»
1ـمهمترین عامل ایمان است .
2ـآرامش دهندةدل ها است .
3ـغذای کامل ِ روح ِ بشر است .
4ـبهترین وسیلة ارتباط با خدا است .
5ـوسیاة شست و شوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است .
6ـسَدی در برابر گناهانِ آینده است .
7ـوسیلة تکامل معنوی است .
8ـدعوت کننده به پاک سازی زندگی است .
9ـدعوت کنندة انسان به رعایت اخلاق اسلامی است .
10ـبهره مندی از رحمت الهی است .
11ـ بهترین سکوی پرش بهسوی کمال است .
12ـجامعِ تمام ارزش ها و کمال ها است .
13ـبازدارنده از تعلّقات دنیوی است .
15ـتلقین کنندة خوبی ها است .
16ـنزدیک کنندة انسان به کمال است .
17ـدور کنندة مضرّ ترین دشمنان است .
18ـتنظیم تدریجی عمل با عقیده است .
19ـپاسخی کامل به نیاز درون انسان ها است .
20ـ(( چرخ عمر هر مسلمان را بود محور نماز ))
ازآنجاکه این مسئله از خواست یک گروه ،یک طایفه و یا حتی یک مذهب فراتر بوده و بهجهان اسلام مربوط می شود ، اقتضاء دارد پاسخی مشروح ، شفاف و مستند به اسناد ومدارک معتبر ، داده شود تا هر گونه ابهامی را از میان بردارد .
اگرتمام مسلمانان جهان مدعی هستند که یک خدا، یک پیامبر ، یک کتاب آسمانی و یک قبله دارند ؛ پس چرا بعضی از آنان (شیعیان ) دروقت نماز و سجده برای خدا ، جبین خویش را بر خاک می نهند و گروهی دیگر (سنّی ها )از این عمل دریغ می ورزند ؟!
جواباین است :
عمـدةمسـلمانان جهان را پنچ مذهب ( شیعه ، حنفی ، مالکی ، شافعی ، حنبلی ) تشگیل میدهند ، و از بین این پنج مذهب ، تنها شیعه مقیّد است هنگام نماز و پرستش خدا برمهر سجده کند و سایر مذاهب مقیّد به این امر نیستند .
محکمترین دلیل ما برای سجده بر زمین ،خاک و ...
قالالله الحکیم :
((مُحَمّدرَسُولُ الله وَالَّذینَ مَعَهُ أشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُمتَریهُم رُکَّعاً سُجّداً یَبتَغُونَ فَضلاً مِن الله وَ رِضواناً ، سیما هُم فِیوُجُوهِهِم مِن أثَرِالسُّجُودِ ....))
« سورهی فتح ، آیه 29 »
خداوندمی فرماید : محمد فرستادة خدا و پیروانش ، آنان که همراه اویند و از او تبعیّت میکنند ، در برخورد با کامران بسیار سخت گیرند ، اما در بین خودشان و برخورد های بایکدیگر بسیار رئوف و مهربانند و نیز آنان را (محمد و پیروانش را ) بسیار در حالنماز و رکوع و سجود برای خدا می بینی ، که از این طریق فظل ، رحمت و خوشنودی خدارا می طلبد ، آثار سجده در چهرة آنان نمایان است .
اینآیه به طور کامل و واضح بیانگر این حقیقت است که نماز گزارباید بر زمین سجده کند .
سجدةعُمَربر زمین ،خاک و سنگ
بهتریندلیل بر اینکه عمر بر زمین سجده می کرد و سجده بر فرش و اباس و مانند اینها راجایز نمی دانست ؛ این است که خودش دستور داد کف مسجدالنّبی را با ریگ ، فرش نمودندکه نماز گزاران بتوانند بر آنها سجده کنند. به نقل از ابن سعد
منبع: الطبقات لابن سعد ، جلد 3، صفحه ی 284
منابعو مأخذ:
نام منبع | نویستده یا آدرس سایت |
مهر نماز | عضائی اصفهانی |
در خلوت نماز | محسن ربانی |
فلسفةنماز | آقای بنوی |
دانستنی های لازم از نماز | محمد وحیدی |
نماز شناسی | حسن راشدی |
سایت تبیان | www.tebyan.net |