دشمنان همواره از روی کار آمدن روحانیون در راس حکومت واهمه جدی داشتند و این باور را رواج داده بودند که روحانیون نمی توانند بر کشور حکومت داشته باشند ، امام خمینی (ره) از این طرز تفکر در روحانیون رنج می بردند و در این مورد چنین می فرمایند:« بعضی ها را می بینم که در حوزه ها نشسته به گوش یکدیگر می خوانند که این کارها از ما ساخته نیست، چه کار داریم به این کارها، ما فقط باید دعا بکنیم و مساله بگوئیم! این افکار آثار تلقینات بیگانگان است. نتیجه تبلیغات سوء چند صد ساله استعمارگران است که در اعماق قلوب نجف و قم و مشهد و دیگر حوزه ها وارد شده و باعث افسردگی و سستی و تنبلی گردیده و نمی گذارد رشدی داشته باشند و مرتبا عذرخواهی می کنند که این کارها از ما ساخته نیست. این افکار غلط است مگر انها که اکنون در کشورهای اسلامی امارات و ... حکومت دارند چکاره اند که از عهده انها بر می آیند و ما بر نمی آییم؟ کدام یک از انها بیش از فرد متعارف و معمولی لیاقت دارد؟ بسیاری از آنها اصلا تحصیل نکرده اند! حاکم حجاز کجا تحصیل کرده و چه تحصیل کرده است؟ رضا خان اصلا سواد نداشت و بی سوادی بیش نبود! در تاریخ نیز چنین بوده است. بسیاری از حاکمان خود سر و مسلط از لیاقت اداره جامعه و تدبیر ملت و علم و فضیلت بی بهره بوده اند. هارون الرشید یا دیگران که بر کشور بزرگی حکومت می کردند چه تحصیل کرده بودند؟ تحصیلات و دانستن علوم و تخصص در فنون برای برنامه و برای کارهای اجرایی و اداری لازم است که ما هم از وجود این اشخاص استفاده می کنیم.»