صفحه ها
دسته
دوستان من
دسترسی سریع
دانش و فناوری
تغذیه و سلامتی
عشق یا نفرت
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 130365
تعداد نوشته ها : 233
تعداد نظرات : 16
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسانتر است.تحمل اندوه از گدایی همه ی شادی ها آسانتر است.
دسته ها : پیامک
يکشنبه بیست و هفتم 11 1387

زندگی چون گل سرخیست . پر از خار . پر از برگ. پر از عطر لطیف.. یادمان باشد اگر گل چیدیم , عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند

دسته ها : پیامک
يکشنبه بیست و هفتم 11 1387
کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد زنی در حال عبور او را دید . او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از بنده های خدا هستم کودک گفت:می دانستم با او نسبت دارید
دسته ها : پیامک
جمعه بیست و پنجم 11 1387
هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد *                                      او گدایی است که حاجت ز گدا می طلبد
دسته ها : پیامک
جمعه بیست و پنجم 11 1387
سریع ترین راه دریافت عشق بخشیدن آن به دیگران است.
دسته ها : پیامک
جمعه بیست و پنجم 11 1387
مراقب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد زندگی با دلت نکند
دسته ها : پیامک
جمعه بیست و پنجم 11 1387
اشکاتو پاک کن همسفر گاهی باید بازی رو باخت اما اینو یادت باشه باز می شه زندگی رو ساخت
دسته ها : پیامک
جمعه بیست و پنجم 11 1387
چند تا دوسم داری ؟ همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : یکی !!! میدونی چرا ؟چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟ ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ... مادر یکیه ... پدر یکیه ... تو هم یکی هستی ... وسعت عشق من به تو هم یکیه ... پس اینو بدون از الان و تا همیشه : یکی دوست دارم
دسته ها : پیامک
يکشنبه بیستم 11 1387
خسته ام خسته ام از این زنده بودن های بیهوده خسته از اغوش سرد ?از بی وفایی من از این زندگی ها سخت بیزارم خسته ام خسته از دل بستن و عاشق نبودن من مرگ را در اغوش میگیرم من به خدا سلام میکنم
دسته ها : پیامک
يکشنبه بیستم 11 1387
روی تخته سنگی نوشته شده بود: اگر جوانی عاشق شد چه کند؟ من هم زیر آن نوشتم: باید صبر کند. برای بار دوم که از آنجا گذر کردم زیر نوشته ی من کسی نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بی حوصلگی نوشتم: بمیرد بهتر است. برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم. انتظار داشتم زیر نوشته من نوشته ای باشد. اما زیر تخته سنگ جوانی را مرده یافتم
دسته ها : پیامک
يکشنبه بیستم 11 1387
پیرمرد لاغر و رنجور با دسته گلی بر زانو روی صندلی اتوبوس نشسته بود . دختری جوان، روبه روی او، چشم از گل ها بر نمی داشت. وقتی به ایستگاه رسیدند، پیرمرد بلند شد، دسته گل را به دختر داد و گفت: می دانم از این گل ها خوشت آمده است. به زنم می گویم که دادم شان به تو. گمانم او هم خوشحال می شود. دختر جوان دسته گل را پذیرفت و پیرمرد را نگاه کرد که از پله‏ های اتوبوس پایین می رفت و وارد قبرستان کوچک شهر می شد
دسته ها : پیامک
يکشنبه بیستم 11 1387
X