قورباغه ها به لکلکها شکایت کردند.لک لک ها مارها را خوردن و قورباغه ها شادمان شدند.لک لک ها گرسنه ماندن و شروع کردن به خوردن قورباغه ها ، قورباغه ها دچار اختلاف دیدگاه شدند.عده ای از آنها با لک لک ها کنار آمدند ولی عده ای دیگر خواهان بازگشت مارها شدند .مارها بازگشتن و همپای مارها شروع به خوردن قورباغه ها کردند.حالا دیگر قورباغه ها متقاعد شده بودند که برای خورده شدن به دنیا می آیند .تنها یک مشکل برای آنها باقی مانده است ، اینکه نمی دانند توسط دوستانشان خورده می شوند یا دشمنانشان !
یه روز یه مرده میره پیش خدا میگه خدایا چرا خانوما رو خشگل آفریدی خدا میگه : برای اینکه شما دوسشون داشته باشید دوباره میگه خدایا پس چرا ساده آفریدیشون خدامیگه : برای اینکه اونها هم شما رو دوست داشته باشند