تعداد بازدید : 367824
  تعداد نوشته ها : 574
  تعداد نظرات : 38
 
reza
                        می روم خسته و افسرده و زار
 
 سوی منزلگه ویرانه خویش
 
 بخدا می برم از شهر شما
 
 دل شوریده و دیوانه خویش
 
 می برم، تا که در آن نقطه دور
 
 شستشویش دهم از رنگ گناه
 
 شستشویش دهم از لکه عشق
 
 زینهمه خواهش بیجا و تباه
 
 همه چیز تموم میشه و سه تا چیر باقی میمونه
 
 تجربه و خاطره و گذر عمر