معرفی وبلاگ
دسته
لینک دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 365153
تعداد نوشته ها : 574
تعداد نظرات : 38
reza
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
آسمان
دسته ها : عکس
1387/10/25 12:3
آتش عشق چنان در دلم افروخته بود

دیده گر آب نمی ریخت جگر سوخته بود...
دسته ها : عشق
1387/10/25 12:1


وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داره.


.وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی.


وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه.


وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته.


وقتی چشمات تهی از تصویرم شد به یاد بیار کسی رو که حتی توی عکسش بهت لبخند میزنه.

 

 وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش لای انگشتات گم میشد.

  وقتی شونه هات خسته شد به یاد بیار کسی رو که هق هق گریش اونها رو می لرزوند
دسته ها : عشق
1387/10/25 11:59
 

خنجری بر قلب بیمارم زدند
بی گناهی بودم و دارم زدند

 

دشنه ای نامرد بر پشتم نشست
از غم نامردمی پشتم شکست

 

سنگ را بستند و سگ آزاد شد
یک شبه بیداد آمد داد شد

 

عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام
تیشه زد بر ریشه ی اندیشه ام

 

عشق اگر اینست مرتد می شوم
خوب اگر اینست من بد می شوم

 

بس کن ای دل نابسامانی بس است
کافرم! دیگر مسلمانی بس است

 

در میان خلق سر در گم شدم
عاقبت آلوده ی مردم شدم

 

بعد ازاین بابی کسی خو می کنم
هر چه در دل داشتم رو می کنم

 

نیستم از مردم خنجر بدست
بت پرستم، بت پرستم، بت پرست

 

بت پرستم،بت پرستی کار ماست
چشم مستی تحفه ی بازار ماست

 

درد می بارد چو لب تر می کنم
طالعم شوم است باور می کنم

 

من که با دریا تلاطم کرده ام
راه دریا را چرا گم کرده ام؟؟؟

 

قفل غم بر درب سلولم مزن!
من خودم خوشباورم گولم مزن!

 

من نمی گویم که خاموشم مکن
من نمی گویم فراموشم مکن

 

من نمی گویم که با من یار باش
من نمی گویم مرا غم خوار باش

 

من نمی گویم،دگر گفتن بس است
گفتن اما هیچ نشنفتن بس است

 

روزگارت باد شیرین! شاد باش
دست کم یک شب تو هم فرهاد باش

 

آه! در شهر شما یاری نبود
قصه هایم را خریداری نبود!!!

 

وای! رسم شهرتان بیداد بود
شهرتان از خون ما آباد بود

 

از درو دیوارتان خون می چکد
خون من،فرهاد،مجنون می چکد

 

خسته ام از قصه های شوم تان
خسته از همدردی مسموم تان

 

اینهمه خنجر دل کس خون نشد
این همه لیلی،کسی مجنون نشد

 

آسمان خالی شد از فریادتان
بیستون در حسرت فرهادتان

 

کوه کندن گر نباشد پیشه ام
بویی از فرهاد دارد تیشه ام

 

عشق از من دورو پایم لنگ بود
قیمتش بسیار و دستم تنگ بود

 

گر نرفتم هر دو پایم خسته بود
تیشه گر افتاد دستم بسته بود

 

چند روزی هست حالم دیدنیست
حال من از این و آن پرسیدنیست

 گاه بر روی زمین زل می زنم
گاه بر حافظ تفاءل می زنم
حافظ دیوانه فالم را گرفت
یک غزل آمد که حالم را گرفت:
"ما زیاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم"
دسته ها : عاطفی
1387/10/25 11:57
من سبزترین واژه ملموس غروبم!

 کاش در این وسعت سبز یک نفر درد مرا می فهمید!

دسته ها : عشق
1387/10/25 11:57
 دلگیرم


بسی غم در دلم آکنده و تنها و غمگینم
نمی آید کسی دیگر بگیرد دست سردم را میان دست گرم خود
فشارد تا که شاید غم نخواهد تا مرا آزار دارد
نمی آید کسی دیگر
بگوید حرفی از جنس گل اطلس به این تنها به این بی کس
به این زندانی پر بسته مانده در قفس
نمی آید بگوید حرفی از جنس گل مهتاب به تنها به این بی تاب
دلم تنگ است و دلگیرم خداوندا خداوند
بسی غم در دلم آکنده و تنها و غمگینم
نمی آید کسی دیگر بگیرد دست سردم را میان دست گرم خود
فشارد تا که شاید غم نخواهد تا مرا آزار دارد
نمی آید کسی دیگر
بگوید حرفی از جنس گل اطلس به این تنها به این بی کس
به این زندانی پر بسته مانده در قفس
نمی آید بگوید حرفی از جنس گل مهتاب به تنها به این بی تاب
دلم تنگ است و دلگیرم خداوندا .........
دسته ها : عاطفی
1387/10/25 11:56

من در این شهر غریبم و در این خاک فقیر

 به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر

دسته ها : عاطفی
1387/10/25 11:55
دلیل بودن تو"


متنی زیبا و فوق العاده از دکتر شریعتی به نام "دلیل بودن تو"

هر کسی دوتاست .
و خدا یکی بود .
و یکی چگونه می توانست باشد ؟
هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند ، هست .
و خدا کسی که احساسش کند ، نداشت .
عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند .
خوبی ها همواره نگران که آنرا بفهمد .
و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد .
و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد .
و غرور در جستجوی غروری است که آنرا بشکند .
و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور .
اما کسی نداشت ...
و خدا آفریدگار بود .
و چگونه می توانست نیافریند .
زمین را گسترد و آسمانها را برکشید ...
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود .
و با نبودن چگونه توانستن بود ؟
و خدا بود و با او عدم بود .
و عدم گوش نداشت .
حرف هایی است برای گفتن که اگر گوشی نبود ، نمی گوییم .
و حرفهایی است برای نگفتن ...
حرف های خوب و بزرگ و ماورائی همین هایند .
و سرمایه ی هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد ...

و خدا برای نگفتن حرف های بسیار داشت .
درونش از آنها سرشار بود .
و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد ؟
و خدا بود و عدم .
جز خدا هیچ نبود .
در نبودن ، نتوانستن بود .
با نبودن نتوان بودن .
و خدا تنها بود .
هر کسی گمشده ای دارد .
و خدا گمشده ای داشت
دسته ها : عاطفی
1387/10/25 11:54
 

خدایا ......این دل خسته تا همیشه در آسمان عشق تو پرواز میکند

و تو آنقدر بزرگی که کوچکی و حقارتم را می گسترانی و زنده میگردانی

......من غریب و نا آشنا در کوچه پس کوچه های مبهم زندگی گمگشته ام

و تو آشنایی و راهنما ...

خدایا راهم را نشانم بده

خدا یا امید را به زندگیم برگردان

من زندگی ام به یک مو بند است ...

پاییز

جسم خسته ام را دریاب که به دستهای نوازشگر تو محتاج است ،

روح سرکش و طغیانگرم را آرام کن که در پی ات شبها بی قرار و بی تابست ،

قلب پر تپش ام را حس کن که برای رسیدن به اوج تو چه نامنظم در سینه ام در تقلاست ،

چشمهای غمگینم را ببین که پیوسته برای دیدنت عاشقانه در انتظار است ،

بغض گلویم را بگیر که این همان درد دوری و دلتنگی است ،

آتش این وجود نگرانم را خاموش کن که آفت بزرگی از نگرانی در تن ضعیف و بیمارم است ،

و به من اطمینان ببخش که به حال خود رهایم نمیکنی ...

اینک سوار بر مرکب امید به سوی تو می آیم ،

به سوی تکیه گاهی که ویران نمی شود ،

به سوی امیدی که ناامیدی در ان معنایی ندارد

دورها آوایی است که مرا می خواند ...

ای امید دیروز وامروز وفردای من کمکم کن

خدا یا مرا دریاب

دسته ها : عاطفی
1387/10/25 11:53
از دیده سنگ خون چکاند غم تو
بیگانه و آشنا چه داند غم تو؟
دردت کشم و همه غمت نوش کنم
تا از پس من به کس نماند غم تو
دسته ها : عشق
1387/10/25 11:53

خدا نگهدار , خدا نگهدار

رفتی و مرا با دلتنگی هایم تنها گذاشتی !

رفتی در فصلی که تنها امیدم خدا بود و ترانه و تو
که دستهایت سایه بانی بود بر بی کسی های من ...

تو که گمان می کردم از تبار آسمانی و دلتنگی هایم را در می یابی ...

تو که گمان می کردم ساده ای و سادگی ام را باور داری ...

و افسوس که حتی نمی خواستی هم قسم باشی ...

افسوس رفتی ... ساده ، ساده مثل دلتنگی های من ... و حتی ساده مثل سادگی هایم !

من ماندم و یک عمر خاطره ... و حتی باور نکردم این بریدن را ...

کاش کمی از آنچه که در باورم بودی ، در باورت خانه داشتم !

کاش می فهمیدی صداقتی را که در حرفم بود و در نگاهت نبود ...

کاش می فهمیدی بی تو صدا تاب نمی آورد ...

رفتی و گریه هایم را ندیدی ... و حتی نفهمیدی من تنها کسی بودم که ...........

قصه به پایان رسید و من هنوز در این خیالم که چرا به تو دل بستم و چرا تو به این سادگی از من دل بریدی ؟!!

که چرا تو از راه رسیدی و سرور تک تک این ترانه ها شدی ؟!!

ترانه ها یی که گرچه در نبود تو نوشته شد اما فقط و فقط مال تو بود که سادگی ام را باور نکردی !

گناهت را می بخشم ! می بخشمت که از من دل بریدی و حتی ندیدی که بی تو چه بر سر این ترانه ها می آید !

ندیدی اشک هایی را که قطره قطره اش قصه ی من بود و بغضی که از هرچه بود از شادی نبود !

بغضی که به دست تو شکست و چشمانی که از رفتن تو غرق اشک شد و تو حتی به این اشکها اعتنا نکردی !

اعتنا نکردی به حرمت ترانه ها یی که تنها سهم من از چشمانت بود !

به حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد !

به حرمت قدمهایی که با هم در آن کوچه ی همیشگی زدیم !

تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی !

قصه به پایان رسید و من همچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !

قصه به پایان رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !

خدانگهدار ... خدانگهدار ...
دسته ها : عشق
1387/10/25 11:51

کلمات دلنشین فریاد کشیده نمی شوند،نجوا می شوند.

 

 دشمنانت را ببخش، این کارت نابودشان می کند.

 

 انسان های بزرگ بخل نمی ورزند، لجاجت نمی کنند و کینه به دل نمی گیرند.

 

 بهترین اندرزها آنهایی هستند که زندگی شده اند، نه سخنرانی.

 

 به یاد داشته باش که گاهی سکوت بهترین پاسخ است.

 

 ساده زندگی کن، سخاوتمندانه عشق بورز، عمیق توجه کن ومهربانانه سخن بگو .. 
دسته ها : عاطفی
1387/10/25 11:50
 زندگی مثل یه شب بارونیه...

بعضی ها از پشت پنجره می بیننش...

بعضی ها از ترس خیس شدن از کنار بخاری تکون نمی خورن...

بعضی ها زیر اشکای آسمون میرن تا خیس بشن...چرا؟

بعضی ها هم خودشونو به خواب میزنن و فقط صداشو میشنون...

تو چی؟ تو بارون زندگیتو چطور دیدی؟

بنظرت کدومشون بیشتر لذت بردن؟
 
دسته ها : عاطفی
1387/10/25 11:49

همیشه بهم می گفتن چرا تو عشق نداری؟


چراعاشق کسی نیستی؟


بهم می گفتن عشق یعنی زندگی!


می گفتن اگه عاشق نشی یعنی زندگی نکردی!!!


ولی بهم نگفتن اگه اسیر یکی بشی دلت می سوزه


نگفتن اگه نگات کنه انگار تموم جونتو به آتیش می کشن...


بهم نگفتن اگه تموم روز ببینیش بازم دلتنگش می شی
بهم نگفتن اگه یه روزی بذاره بره...


اگه عاشق کس دیگه بشه...


اگه دوست نداشته باشه...


بهم نگفتن...


نگفتن که تو پشت سرش اشک می ریزی ولی اون بی اعتنا می ره


نگفتن تو دیوونش میشی ولی اون بی خیالت می شه...
دسته ها : عشق
1387/10/25 11:47

در تنگنای غم ویران کننده ی همیشگی ام

در نوشته های برجا مانده بی کسی ام

در نیستی های همیشه یکنواخت زندگی ام

فقط دنبال کسی میگشتم که برای من یک معنا داشت


آری کسی که من او را نه برای خودم بلکه برای دلم
به زبان می آورم

من خود از تنگنای بی کسی گذشته بودم ومیدانستم چیست این همه بی کسی
اما نتوانستم بر زبان بیاورم .
کسی نپرسید چرا؟برای چه ؟اما همه من را می شناختند

آری برای من چیزی جز غم نمی توانست معنای یک بی کسی را بیان کند.

این بی کسی نبود که مرا غمگین کرد بلکه غم بود که من رو بی کس کرد .

اما آنقدر بیکس شدم که نتوانستم حتی به غم بگویم :چرا ؟چرا؟چرا؟

با این همه از غم چیزی فهمیدم .چیزی که حتی عشق با آن عظمت نتوانست به من بفهماند و آن چیزی نبود جز فهمیدن ودرک کردن بی کسی .

آیا کسی داند چیست این بی کسی من؟
دسته ها : عشق
1387/10/25 11:46
"الماس" در اسید حل نمی‌شود

خبرگزاری فارس:"الماس" در اسید حل نمی‌شود، خرس‌های چپ دست و... بخشی از اخبار بخش دانستنی‌های سرویس فضای مجازی است.

به گزارش خبرنگار "سرویس فضای مجازی" خبرگزاری فارس، آیا می‌دانستی که تنها چیزی که در اسید حل نمی‌شود الماس است؟
آیا می‌دانستی که هنگام صحبت برای بیان هر کلمه 72 ماهیچه به کار گرفته می‌شود؟
آیا می‌دانستی که خرس‌ها موجوداتی چپ دست هستند؟
آیا می‌دانستی که هر ساله حدود 500 شهاب‌ سنگ نسبتاً بزرگ به زمین برخورد می‌کند؟
 

دسته ها : متفرقه
1387/10/25 11:44

اصلا قصد توهین به قشر یا شغل خاصی رو ندارم. اما این مطلب با کمی اغراق نشون‌دهنده وضعیت بسیاری از شغل‌های ایران هستش. شما به دیده طنز ببینید...

  مهندس افغانی
درآمد روزانه برو آخر برج 20 تا 25 هزار تومان
کارکرد روزانه 8 تا 10 ساعت 6 تا 8 ساعت
ساعت خواب 4 تا 6 ساعت 10 ساعت شب + 2 ساعت ظهر
فاصله منزل تا محل کار 10 تا 50 کیلومتر 5 تا 20 متر
درآمد ماهانه 250 تا 400 هزار تومان 500 تا 750 هزار تومان
مالیات هرچی زور دولت برسه هاااا؟!!
بیمه 40 تا 80 هزار تومان ای بابا!!
میزان تحصیلات 16 تا 20 سال تحصیلات چیه؟!!
وسیله کار مغز + خودکار بیک + زبان کلنگ + فرغون
امید به زندگی 40 تا 50 سال 120 سال
دسته ها : متفرقه
1387/10/25 11:43

زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست

هرکسی نغمه ای خواند و از صحنه رود

صحنه پیوسته بجاست

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

دسته ها : عاطفی
1387/10/25 11:43
ورابس...

تورابس زلالی دوست دارم توراچون بی مثالی دوست دارم اگرچه شاخه ای گل هم ندارم تورا با دست خالی دوست دارم.

دسته ها : عاطفی
1387/10/25 11:41

man doste ba vafa mikhaham. man kheili tanham.

دسته ها : دوست یابی
1387/10/25 2:59

کاش یکی بود تا من همه ی این نوشته ها را تقدیم او میکردم .

ولی افسوس که تنهام. اخه هیچ اراکی با من تنها کاری نداره

 و...

دسته ها : عشق
1387/10/24 16:39
X