فارغ التحصیلی:
از جیب و جان که بر آید ...... کز عهده خرجش به در آید
سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را، که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری، هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است و چون به پایان رسد مایه ضرر، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب .....
=================================
در کل دوران تحصیل برای پرداخت پول به حساب دانشگاه اینقدر معطل نشده بودم که شنبه 31 شهریور معطل شدم. برای پرداخت 109800 ریال بابت هزینه صدور دانشنامه فارغ التحصیلی از ساعت 7:45 صبح تا 11:15 تو بانک معطل شدم.قطع بودن سیبا، شلوغی صف و... .بالاخره ساعت 13:10 موفق به اتمام مراحل فارغ التحصیلی شدم و برگه معرفی به حوزه رو دریافت کردم... رفتم پست مرکزی. گفتن دفترچه نداریم هفته دیگه بیا. حالا من عجله هم داشتم تا برای اول اسفند اعزام بگیرم. شنبه 7 مهر ساعت 9 صبح دفترچه خریدم و سریع پست کردم. جوابش هم اومد 1 اسفند تاریخ اعزام... حالا مونده بقیه کارها. سعی میکردم از جایی امریه بگیرم و این یعنی مثلا شهرداری و شرط آن متاهل بودن. بالاخره متاهل شده و تاریخ اول اسفند 86 برای آموزشی رفتیم کرمانشاه. آموزشی که چه عرض کنم. 6 اسفند اعزام شدیم تا 23 اسفند کرمانشاه بودیم که برای شرکت در انتخابات مرخصی میان دوره دادن تا 16 فروردین. و تا پایان ماه در کرمانشاه بودیم. ریز کلیه اتفاقات روزمره در پادگان شهداء کرمانشاه رو اگه وقت کنم در آینده خواهم گذاشت. فعلا که در دفترچه خاطرات دوران سربازی نوشته شده است و جایش محفوظ است. در اول اردیبهشت 87 آموزشی تموم کرده و مابقی دوران سربازی رو در شهرداری مشغول به تموم کردن هستم. قضیه و داستان ازدواج بماند برای صفحات بعدی این دفترچه خاطرات.