ازم پرسید بخاطر کی زنده هستی؟ 

با اینکه دوست داشتم با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو"،

بهش گفتم: "بخاطر هیچکس".

پرسید: پس بخاطر چی زنده هستی؟

با اینکه دلم داد میزد "به خاطر دل تو"، با یه بغض غمگین بهش گفتم: "بخاطر هیچی".

ازش پرسیدم: تو بخاطر چی زنده هستی؟

در حالیکه اشک تو چشمش جمع شده بود، گفت: بخاطر کسی که بخاطر هیچکس زندست.


دوشنبه اول 7 1387
X