دعا عهد به زبان انگليسي
شنبه بیست و سوم 2 1391

DUA   AHAD

 

In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful

 

O Allah! Lord of the Great Light, Lord of the Elevated Throne, Lord of the tumultuous seas, and the revealer of the Tawrah, Injeel, and Zabor of the shadows and the warmth's, And the revealer of the Great Quran. Lord of the proximate angels and prophets and messengers. O Allah I beseech thee, for the sake of Your Nobel Visage. And for the sake of Your Enlightening Visage, and Your ever existing kingdom. O Ever Living! O Controller! I beseech Thee in Your Name which lit the heavens and the earths; and in Your Name, by which the ancient and the latter ones become upright. O Ever living who has before every living being. O Ever Living Who shall (exist) after every living being. O Ever Living Who existed when there was no life. O Giver of life to dead. O One Who causes death to the living one. O Ever Living. There is no god except Thou.

O Allah! Lord of the Great Light, Lord of the Elevated Throne, Lord of the tumultuous seas, and the revealer of the Tawrah, Injeel, and Zaboor, Lord of the shadows and the warmth's, And the revealer of the Great Quran. Lord of the proximate angels and prophets and messengers. O Allah I beseech thee, for the sake of Your Nobel Visage. And for the sake of Your Enlightening Visage, and Your ever existing kingdom. O Ever Living! O Controller! I beseech Thee in Your Name which lit the heavens and the earths; and in Your Name, by which the ancient and the latter ones become upright. O Ever living who has before every living being. O Ever Living Who shall (exist) after every living being. O Ever Living Who existed when there was no life. O Giver of life to dead. O One Who causes death to the living one. O Ever Living. There is no god except Thou.

O Allah! Lord of the Great Light, Lord of the Elevated Throne, Lord of the tumultuous seas, and the revealer of the Tawrah, Injeel, and Zaboor, Lord of the shadows and the warmth's, And the revealer of the Great Quran. Lord of the proximate angels and prophets and messengers. O Allah I beseech thee, for the sake of Your Nobel Visage. And for the sake of Your Enlightening Visage, and Your ever existing kingdom. O Ever Living! O Controller! I beseech Thee in Your Name which lit the heavens and the earths; and in Your Name, by which the ancient and the latter ones become upright. O Ever living who has before every living being. O Ever Living Who shall (exist) after every living being. O Ever Living Who existed when there was no life. O Giver of life to dead. O One Who causes death to the living one. O Ever Living. There is no god except Thou.

O Allah! If death occurs between me and him (before the reappearance) (death) which you have made obligatory and decreed for your servants, then raise me from my grave, wrapped in my shroud, my sword unsheathed, my spear bared, answering the call of the caller in cities as well as deserts.

 

 

O Allah! Show me the rightly guided face of (Imam a,s, the praiseworthy moon (referring to the face of Imam a.s.) and enlighten my vision by looking at him. And hasten his reappearance, make his arrival smooth, vatenath, make me tread on his way and implement his authority and strengthen his back. O Allah inhabit Your cities through him and give life to Your servants due to him for surely You have said and Your word is truth, "Corruption will become rampant in land and on sea because of the evil which men's hand have earned" Then O Allah manifest for us Your slave and the son of Your Prophet's daughter, whose name is the same as that of Your messenger, so that nothing from falsehood is victorious except that he tears them (falsehood) to pieces, establishes the truth and the truth confirms him. And O Allah! Appoint him as a refuge for Your oppressed servants and a helper for the one who does not find any helper for himself except You and the reentered all the laws of Your book which have been tampered with and the rebuilder the science of Your religion and the traditions of Your Prophet (peace of Allah be on him and his progeny) and O Allah! make him among those whom you have protected from the evils of the adversaries.

O Allah! and provide joy to Your Prophet Mohammed (peace be on him and his progeny) by his vision and (the vision of) the one who follows him on his call and have mercy on our poverty after his arrival O Allah remove his sorrow (of occultation) from this nation with his presence and hasten for us his reappearance. They (the disbelievers) consider it to be distant while we consider it to be near. For the sake of Your mercy, O the most Merciful of all Mercifuls

Then one should gently strike his right thigh with his palm and say.

 

Hasten! Hasten! O my Master, O Master of the era.

 

MR.JAVAD MIX

برچسب ها :
وعده واهي
شنبه ششم 9 1389

پادشاهى در يك شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پيرى را ديد كه با لباسى اندك در سرما نگهبانى مى‌داد.
از او پرسيد: آيا سردت نيست؟
نگهبان پير گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل كنم.
پادشاه گفت:....

من الان داخل قصر مى‌روم و مى‌گويم يكى از لباس‌هاى گرم مرا برايت بياورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشكر كرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعده‌اش را فراموش كرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پيرمرد را در حوالى قصر پيدا كردند، در حالى كه در كنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
اى پادشاه من هر شب با همين لباس كم سرما را تحمل مى‌كردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد!

برچسب ها :
ویژگیهای رئیس جمهور مطلوب
سه شنبه بیستم 11 1388

 

 ویژگیهای رئیس جمهور مطلوب:1.کارآمدی و کفایت و تدبیر2.ایمان به اهداف نظام، استقلال ملت و لزوم پیشرفت کشور3.آگاهی به مشکلات مردم۴.قوت و اقتدار5.اعتقاد به مبارزه با فساد6.دوست داشتن مردم7.نشاط و شادابی8.پیگیری و حوصله9.توانایی استفاده از ظرفیت‌های کشور10.دارای نگاه یکسان به مناطق مختلف کشور11.توانایی رفع تبعیض و پرکردن شکاف میان ثروتمندان و فقر12.شجاعت13.خدمتگزار مردم بودن14.اعتقاد به اهداف و آرمانهای اسلام، انقلاب اسلامی و امام (ره)1۵.دفاع از منابع ملی ایران در مقابل مستکبران جهانی

بر طبق اندیشه‏های امام و مقام معظم رهبری، رئیس جمهور باید دارای ویژگی‏های ذیل باشد:

1.
صالح و دیندار: یک رئیس جمهور باید «صد در صد مسلمان و معتقد به احکام اسلامی و معتقد به اجرای احکام اسلام و مخالف با مکتب‏های انحرافی و معتقد به جمهوری اسلامی باشد» علت چنین شرطی این است که با این مقدمه، بسیاری از مشکلات یا پیش نمی‏آید یا اگر پیش بیاید، نماینده در صدد رفع آن برمی‏آید: «اگرشایسته و متعهد به اسلام و دلسوز برای کشور و ملت باشد، بسیاری از مشکلات پیش نمی‏آید و مشکلاتی اگر باشد، رفع می‏شود».

2.
اخلاص در عمل:مراد از اخلاص آن است که کارها به انگیزه الهی و برای رضای خداوند باشد. از نظر رهبری انقلاب اسلامی، کار یک مسئول باید نه فقط رضای مردم، بلکه کسب رضای خداوند باشد. کار مسئول امور و صاحب منصب در نظام اسلامی، فقط مواجهه با مردم نیست، اگر با خدا متصل نباشد، کار برای مردم و خدمت به آنها، یعنی همان مسئولیت اصلی‏ای که دارد، معطّل خواهد ماند. ایشان معتقد است «هنر مردم شهرهای مختلف کشور این است که از میان این نامزدها، بهترین افراد را از لحاظ ایمان، اخلاص، ‌امانت، دینداری و آمادگی برای حضور در میدانهای انقلاب انتخاب کنند و به کسانی رأی دهند که نسبت به نیازهای مردم دردشناس‌ترین و دردمندترین افراد باشند

3.
جدایی از جریان نفاق: بر طبق اندیشه رهبران ما، یک رئیس جمهور واقعاً باید به اسلام معتقد باشند؛ نه فقط در ظاهر به آن اظهار نمایند. امام خمینی در این باره می‏فرماید: «همه چیز ما باید روی موازین اسلامی‌باشد. افرادی که تعیین می‏شوند، باید کسانی باشند که به درد اسلام و جمهوری اسلامی بخورند و عقیده‏شان هم این باشد که اسلام خوب است، نه فقط اظهار کنند، ولی عقیده نداشته باشند، کما اینکه در اول انقلاب، خیلی‏ها اظهار اسلام می‏کردند».
4.
دلسوز باشد:از نظر مقام معظم رهبری بیشتر مشکلات ملت‏ها در هر جا که رنجی برده‏اند، این بوده که مسئولان دلسوزی که تنها همتشان بر طرف کردن مشکلات مردم باشد در میان آنها یا نبوده‏اند یا کم بوده‏اند: «امید آن دارم که با وحدت کلمه و کوشش، در راه التیام بین قشرهای مختلف، موفق شوید که نمایندگانی متعهد، متفکر، دلسوز به ملت و به خصوص طبقه مستضعف و خدمتگزار به اسلام و مسلمین [باشید]».

5.
معتقد به اسلام، جمهوری اسلامی و قانون اساسی: این حساسیت به اندازه‏ای است که امام خمینی(ره) می‏فرماید: «من متواضعانه از شما می‏خواهم که حتی‌الامکان در انتخاب اشخاص با هم موافقت نمایید و اشخاص اسلامی، معتقد، غیر منحرف از صراط مستقیم الهی را در نظر بگیرید و سرنوشت اسلام و کشور خود را به دست کسانی دهید که به اسلام و جمهوری اسلامی و قانون اساسی معتقد و نسبت به احکام نورانی الهی متعهد باشند و منفعت خود را بر مصلحت کشور مقدم ندارند».

6.
شجاع باشد: بسیاری از ملت‏ها به این دلیل پیشرفت نکرده‏اند که رؤسا و مسئولانشان، شجاعت نداشته‏اند، پس «کسانی را که انتخاب می‏کنید، باید مسائل را تشخیص دهند، نه افرادی باشند که اگر روس یا آمریکا یا قدرت دیگری تشری زد بترسند، باید بایستند و مقابله کنند».مقام معظم رهبری معتقد است: «این ملت، چون ملت شجاع و آزاده‏ای است، ملتی است که تهدید قدرت‌های مستکبر جهانی او را به عقب نمی‏نشاند، بنابراین نماینده او هم باید شجاع باشد و نترسد، شجاعت در مقابل دشمن، شجاعت در مقابل باطل، شجاعت در پذیرش حرف حق»

ویژگی های نمایندگان مجلس

1ـ خداباوری و بی اعتنایی به بیگانگان > حضرت امام (ره) بارها مسئولان نظام و نمایندگان مجلس را به خضوع در برابر خداوند توصیه می فرمودند و در برابر هیاهوهای رسانه های جمعی غرب علیه کشور آنان را به خداترسی پند می دادند. از جمله در وصیت نامه خویش می فرمایند: «.... وصیت من به مجلس و شورای نگهبان و دولت و رئیس جمهور و شورای قضایی آن است که در مقابل احکام خداوند متعال خاضع بوده؛ و تحت تاثیر تبلیغات بی محتوای قطب ظالم چپاولگر سرمایه داری و قطب ملحد اشتراکی و کمونیستی واقع نشوید.»  آن بزرگوار در بخشی دیگر از وصیت نامه خویش به نمایندگان توصیه می کنند که برای سازگاری قوانین مصوب خود با اسلام کوشا باشند و سعادت دنیا و آخرت را منوط به همین جهد و تلاش می دانند. ایشان می فرمایند: «... از همه نمایندگان خواستارم که با کمال حسن نیت و برادری باهم مجلسان خود رفتار و همه کوشا باشند که قوانین خدای نخواسته از اسلام منحرف نباشد و همه به اسلام و احکام آسمانی آن وفادار باشید تا به سعادت دنیا و آخرت نایل آیید.»    2 ـ استقلال رای و تعهد به اسلام  از دیگر نکاتی که بنیانگذار انقلاب اسلامی بر آن تاکید می فرمودند متعهد بودن نمایندگان به اسلام بود این محور در مواردی با مولفه ای که در بالا نیز ذکر آن رفت مشترک است. آن بزرگوار تاکید می فرمودند که نماینده مجلس شورای اسلامی باید استقلال رای داشته باشد و به ویژه به جای تعهد و اتکا به اجانب به اسلام عزیز و عهدی که با ملت مسلمان ایران بسته است متعهد باشد. از نکات بارزی که در وصیت نامه ایشان در این خصوص دیده می شود آن است که با ارجاع به تاریخ جامعه را به عبرت گرفتن از فرجام غم انگیز مشروطیت فرامی خواند. حضرت امام (ره) عامل اساسی انحراف نهضت مشروطیت را وابستگی نمایندگان مجلس شورای ملی به بیگانگان عنوان می کردند و فقدان تعهد ایشان به اسلام را موجب پدید آمدن این انحراف می دانستند: «مهمات امور تعهد وکلای مجلس شورای اسلامی است. ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غم انگیزی از مجلس شورای غیر صالح و منحرف از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر و خطرناکتر در این رژیم تحمیلی فاسد خورد؛ و چه مصیبتها و خسارتهای جانفرسا از این جنایتکاران بی ارزش و نوکرمآب به کشور و ملت وارد شد. در این پنجاه سال یک اکثریت قلابی منحرف در مقابل یک اقلیت مظلوم موجب شد که هر چه انگلستان و شوروی و اخیرا امریکا خواستند با دست همین منحرفان از خدا بیخبر انجام دهند و کشور را به تباهی و نیستی کشانند. از بعد از مشروطه هیچ گاه تقریبا به مواد مهم قانون اساسی عمل نشد ـ قبل از رضاخان با تصدی غربزدگان و مشتی خان و زمینخواران و در زمان رژیم پهلوی به دست آن رژیم سفاک و وابستگان وحلقه به گوشان آن.  اکنون که با عنایت پروردگار وهمت ملت عظیم الشان سرنوشت کشور به دست مردم افتاد و وکلا از خود مردم و با انتخاب خودشان بدون دخالت دولت و خانهای ولایات به مجلس شورای اسلامی راه یافتند و امید است که با تعهد آنان به اسلام و مصالح کشور جلوگیری از هر انحراف بشود.»  حضرت امام تشکیل مجلسی متعهد به اسلام را منوط به اراده ملت می دانستند و توصیه می فرمودند که مردم نسبت به تعهد نامزدها به اسلام اطمینان حاصل کنند و بعد به انتخاب آنان مبادرت ورزند تا خدای نکرده نمایندگانی ناشایست به مجلس راه نیابند: «وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که با اراده مصمم خود و تعهد خود به احکام اسلام و مصالح کشور در هر دوره از انتخابات وکلای دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالبا بین متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیر منحرف از صراط مستقیم ـ به سوی غرب یا شرق ـ و بدون گرایش به مکتبهای انحرافی و اشخاص تحصیلکرده و مطلع برمسائل روز و سیاستهای اسلامی به مجلس بفرستند.»  حضرت امام (ره) در کنار توصیه مردم به هوشیاری به طریق اولی از مراجع دینی نخبگان مذهبی و آگاهان امور می خواهند تا نسبت به انتخابات حساس باشند و بازهم به ارجاع به تاریخ مشروطیت به انزوا راندن روحانیت را یکی از عوامل انحراف در انتخاب سالم می دانستند و می فرمودند: «و به جامعه محترم روحانیت خصوصا مراجع معظم وصیت می کنم که خود را از مسائل جامعه خصوصا مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس کنار نکشند و بی تفاوت نباشند. همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنجها بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست بازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غربزدگان سپردند؛ و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشور و اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد.»    3 ـ پاکسازی مجلس از منحرفان احتمالی  حضرت امام (ره) به نمایندگان وصیت می فرماند که حتی وجود یک عنصر منحرف را هم در مجلس شورای اسلامی برنتابند و یادآوری می کنند که اگر به هر طریقی فردی منحرف توانست از مجاری قانونی گذر کند و رای مردم را هم با فریب و تدلیس جلب کرد نمایندگان نباید اجازه دهند وی در مجلس شورای اسلامی حضور یابد: «... و از نمایندگان مجلس شورای اسلامی دراین عصر و عصرهای آینده می خواهم که اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند و نگذارند حتی یک عنصر خرابکار وابسته به مجلس راه یابد.»    4 ـ آشنائی با مستضعفان  یکی از توصیه های مداوم حضرت امام (ره) توجه مسئولان به صاحبان اصلی انقلاب یعنی محرومام و کوخ نشینان بود. آن بزرگوار برای اینکه این امر تثبیت گردد برآمدن منتخبان مردم از جمله رئیس جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی را راهکار مناسبی می دانستند و به مردم توصیه می فرمودند که ضمن مشورت به روحانیان و نخبگان از رای دادن به افراد صدر نشین بپرهیزند: «...و در تعیین رئیس جمهور و وکلای مجلس با طبقه تحصیلکرده متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور و غیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی مشورت کرده و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه ای باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان ومحرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند.»  

برچسب ها :
وظایف رئیس جمهور در قانون اساسی
بخش مهمی از مسؤولیت ها و وظایف دولت و رئیس دولت در نظام اسلامی در قانون اساسی آمده است . در این مقال نگاهی گذرا به این وظایف از دریچه قانون اساسی داریم تا از سویی حد و مرز انتظار امت اسلامی از کارگزاران دولتی و رئیس قوه مجریه روشن شود . و از دیگر سو فهرستی از وظایف مهم رئیس جمهور برگزیده، در دیدرس یاران و همکاران و وزیران و مشاوران و معاونان ایشان و همه امت قرار گیرد . این فهرست فقط شامل وظایفی است که در یک مرور سریع از قانون اساسی کنونی مصوب ششم مرداد ماه 1368 هجری شمسی استخراج شده است .

سی وظیفه قانونی

1- پاسداری از مذهب رسمی کشور «در برابر تشکیک و تحریف و تحقیر و تعطیل قوانین دینی .» 2- پاسداری از نظام جمهوری اسلامی با همان تفسیر که در اصل دوم قانون اساسی آمده است . 3- پاسداری از قانون اساسی به عنوان میثاق مورد توافق همه شهروندان کشور . 4- به کارگیری همه استعداد و صلاحیت ها در راه ایفای مسؤولیت های قانونی . 5- وقف خود برای خدمت به مردم، اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق . 6- پشتیبانی از حق و گسترش عدالت . 7- پرهیز از خودکامگی . 8- حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق قانونی آنان . 9- حراست از مرزها، استقلال سیاسی، اقتصای و فرهنگی و نظامی کشور و تمامیت ارضی . 10- استعانت از خدا در انجام وظایف . 11- پیروی از پیامبر بزرگوار اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام در نگهداری از امانت «قدرت » و سپردن آن به منتخب ملت پس از خویش . 12- پاسخگو بودن در برابر «ملت » و «رهبر» و «مجلس شورای اسلامی » . 13- جلوگیری از تصویب و اجرای هر گونه قانون و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و سایر موارد که براساس موازین اسلامی نباشد و تلاش جهت لغو و عدم اجرای آن . تشخیص موافقت و مخالفت با شورای محترم نگهبان است . 14- به کار گرفتن همه امکانات برای ایجاد محیطی مساعد برای رشد فضائل اخلاقی براساس ایمان، تقوا و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی . 15- جلوگیری از رباخواری، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه کاری ها، و معاملات دولتی، فروش زمین های موات و مباحات اصلی، دائر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع و بازگرداندن ثروت های ناشی از امور فوق به صاحبان حق و یا بیت المال در صورت ناشناخته بودن صاحبان آن . 16- دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک وظیفه متقابل ملت و دولت . 17- پاسداری از قداست خانواده و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی . 18- تلاش پیگیر برای اتحاد و ائتلاف ملل اسلامی و وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام . 19- پاسداری از حقوق زنان و حمایت از آنان طبق اصل 21 قانون اساسی . 20- فراهم کردن امکان اشتغال و کار و تامین شرائط مساوی برای احراز مشاغل . 21- تامین اجتماعی همگان در برابر بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی، درمانی و مراقبت های پزشکی از طریق بیمه و غیره . 22- تامین آموزش و پرورش رایگان برای همه تا پایان دوره متوسطه و تامین وسائل تحصیلات عالی تا سرحد خودکفایی کشور به صورت رایگان . 23- تامین مسکن هر فرد و خانواده به ویژه روستانشینان و کارگران . 24- گردآوری و بهره برداری و نظارت بر انفال و توزیع عادلانه ثروت های عمومی . 25- رفتار عادلانه و رعایت اخلاق انسانی در رفتار با اقلیت های دینی که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی توطئه و اقدام نکرده اند . 26- پاسداری از زبان و خط و پرچم رسمی کشور و تاریخ هجری شمسی و قمری در کلیه اسناد و مکاتبات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات زبان قرآن و معارف اسلامی در دوره های ابتدایی تا پایان دوره متوسطه و رعایت تعطیلی روز جمعه در سراسر کشور . 27- خودداری و جلوگیری از استخدام کارشناسان خارجی مگر در موارد ضرورت و با تصویب مجلس شورای اسلامی . 28- رعایت قانون در کلیه دریافت ها و پرداخت های دولتی . 29- خودداری و جلوگیری از دادن هر گونه امتیاز تشکیل شرکت ها و مؤسسات به خارجیان در امور تجاری، صنعتی، کشاورزی، معادن و خدمات طبق اصل هشتاد و یکم . 30- خودداری از گرفتن هر گونه وام خارجی و داخلی و کمک بلاعوض از داخل و خارج بدون تصویب مجلس شورای اسلامی . سی نکته فوق بخش مهمی از وظایف رئیس دولت و همه دولت مردان نظام اسلامی است که از دیدگاه حقوقی و با توجه به قسم شرعی بر عهده رئیس محترم جمهور اسلامی است .
برچسب ها :
انقلاب اسلامی ایران
سه شنبه بیستم 11 1388
انفجار نور
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تنها یک حادثه داخلی برای تغییر یک رژیم سیاسی نبود. بلکه همان‌گونه که بسیاری از دولتمردان آمریکائی، اسرائیلی و اروپائی در خاطرات خود از آن روزها تعبیر کرده‌‌اند، انقلاب از دیدگاه آنان زلزله‌ای ویرانگر برای جهان غرب بود.
گذشته از آنکه آمریکا مطلوبترین شرائط جغرافیائی، اقتصادی و نظامی را در یکی از حساسترین مناطق جهان که مرزهای طولانی با رقیب (دولت شوروی) داشت، از دست می‌‌داد امواج این انفجار بزرگ رژیمهای وابسته به غرب را در ممالک اسلامی و بلاد عربی متزلزل و بیمناک کرده بود. پیام اصلی انقلاب اسلامی ماهیتی فرهنگی داشت و مبتنی بر اندیشه دینی و ارزشهای معنوی بود. پیروزی انقلاب به معنای صدور پیام و ارزشهای آن و به حرکت در آمدن موجی از خیزشهای رهایی بخش در کشورهای اسلامی و جهان سوم بود. همزمان با ایران، رژیم وابسته به آمریکا در نیکاراگوئه نیز سرنگون شد. در افغانستان دولت شوروی ناگریز از کودتای خونین و سپس لشکرکشی و اشغال این کشور شد تا حرکت اسلامی را مهار کند.1 در عراق، کودتای صدام با همین هدف شکل گرفت. 2 مردم لبنان و فلسطین پیروزی انقلاب ایران را جشن گرفتند و جهاد خویش را در شکلی نوین و ملهم از انقلاب اسلامی آغاز کردند. جنبشهای اسلامی در مصر، تونس، الجزایر، سودان، عربستان و ترکیه احیا شدند.
پس از جنگ جهانی دوم نظمی ظالمانه بر جهان حکمفرما بود. مناطق مختلف جهان بین دو قدرت غالب شرق و غرب تقسیم شده بود و سازمان‌های نظامی ورشو و ناتو نگهبانان این نظم ناعادلانه بودند. هیچ حرکت و تحولی در جهان سوم خارج از این چارچوب و بدون وابستگی به یکی از دو قطب حاکم امکان موفقیت نمی‌یافت. اینک انقلابی در جهان معاصر و در منطقه امن غربیها پیروز شده بود که شعار اصلی آن «نه شرقی نه غربی» بود. نهضت امام در ایران مستقیماً با امپریالیسم آمریکا درافتاده بود و شکست را بر او تحمیل کرده بود. این واقعیت کمونیست‌ها را در ادعای مبارزات ضدامپریالیستی شان خلع سلاح می‌کرد و برای نخستین بار در عصر حاضر، دین را به عنوان عاملی حرکت‌زا در پهنه مبارزات ملتها مطرح می‌ساخت.
با وجود همه ناباوریها و تمامی تلاشهایی که در سطح بین‌‌المللی برای حفظ رژیم شاه و جلوگیری از موفقیت امام‌خمینی بعمل آمد، انقلاب اسلامی در مرحله نخست مبارزات خویش پیروز گردید و از این جهت پیروزی آن بیشتر به یک معجزه شبیه بود تا تحولی عادی. به جز امام‌خمینی و توده‌‌های بیشماری که خارج از تحلیل‌های معمول، به گفته‌‌ها و وعده‌های امام باور قلبی داشتند، عموم تحلیل‌گران سیاسی و همه کسانی که در رخدادها و حوادث ایران دخیل بودند وقوع چنین پیروزی را، حتی تا روزهای واپسین عمر رژیم شاه ناممکن می‌دانستند.
چنین بود که از صبحدم 22 بهمن 1357 خصومت با نظام نوپای اسلامی در پهنه‌ای گسترده آغاز شد. جبهه دشمنیها را آمریکا رهبری می‌کرد و دولت انگلیس و برخی دول اروپایی دیگر به همراه تمامی رژیمهای وابسته به غرب در آن مشارکت فعال داشتند. شوروی (سابق) و اقمار آن نیز ناخرسند از اتفاقی که در ایران افتاده و به حاکمیت دین منجر گردید، با آمریکائیها در بسیاری از خصومتها همسو شدند. نمونه بارز این هم‌پیمانی در همنوائی نیروهای چپ و راست ضدانقلاب داخل کشور که بعدها اسناد وابستگی آنان به سفارتخانه‌های شوروی و آمریکا افشا گردید و از آن بارزتر هماهنگی همه‌‌جانبه دو کشور در تجهیز صدام و حمایت از او در جنگ با جمهوری اسلامی را می‌‌توان مشاهده کرد. اما امام‌خمینی با همان منطقی که نهضت اسلامی را آغاز کرده بود، در اوج فتنه‌ها و فشارهای خارجی انقلاب را هدایت کرد و آن را با اراده خویش به دوره سازندگی و ثبات هدایت نمود.
نهضتی که امام‌‌خمینی پرچمدار و پایه‌گذار آن بود، توانست غبار از چهره اسلام زدوده و سیمای حقیقی آن را پس از 14 قرن به جهان تشنه عدالت بنمایاند. به همین دلیل است که انقلاب اسلامی ایران در جهان اسلام به عنوان «انقلاب امام‌‌خمینی» شناخته شده است. 3
به همین علت است که تاکنون هیچ یک از طرحهای سیاسی و اقتصادی و نظامی آمریکا علیه ایران ک غالباً با حمایت یا سکوت متحدان منطقه‌ای و جهانی آن کشور همراه بوده، به نتیجه نرسیده است. و به همین دلیل است که پس از گذشت نزدیک به سه دهه مقابله غرب با انقلاب، امروز تئوریسین‌ها و سیاستمداران اروپائی و آمریکائی بر ضرورت پذیرش و تحمل واقعیت انقلاب و جایگاه جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی تاکید می‌کنند. 4
نهضتی که در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، امروزه برای بسیاری از ملل جهان چراغ راه زندگی است. مهمترین دستاوردهای این انقلاب در صحنه‌ بین‌المللی تاکنون به قرار زیر بوده است. 5
1.
تجدید بنای تفکر انقلابی بر مبنای دین
2.
مطرح شدن اسلام بعنوان یک ایدئولوژی انقلابی.
3.
تلفیق موفقیت آمیز رهبری سیاسی و مذهبی.
4.
احیاء اخوت اسلامی در میان مسلمانان جهان.
5.
احیاء روحیه گرایش به معنویات و ارزشهای دینی در میان مسلمانان جهان.
6.
احیاء روحیه خودباوری و سلطه ستیزی در میان ملتها.
7.
منفعل شدن دولتها و قدرتها در برابر اراده ملتها.
از این رو «22 بهمن» تنها نباید به عنوان روز پایانی یک رژیم سیاسی و آغازی بر حیات رژیم دیگر تلقی گردد. بلکه باید از آن به عنوان سرفصلی برجسته در تاریخ سیاسی ایران و نقطه‌ای عطف در روند مبارزات ملت ایران یاد کرد.
  
برچسب ها :
ایت الله سید حسن مدرس
سه شنبه بیستم 11 1388
 آیت‌الله سیدحسن مدرس از علما و نمایندگان برجسته، مبارز و ضد استبدادی مجلس شورای ملی ایران در قرن چهاردهم هجری در 1287 ق در سرابه اردستان به دنیا آمد. پدرش سید اسماعیل از سادات طباطبایی بود. در شش سالگی به همراه پدرش به قمشه رفت و نزد پدر بزرگش میر عبدالباقی درس خواند و پس از درگذشت میر عبدالباقی در شانزده سالگی برای ادامه تحصیلات به اصفهان رفت. بعد از گذراندن مقدمات، به فراگیری دروس سطح پرداخت و در ضمن معقول را نزد میرزا جهانگیر‌خان قشقایی آموخت. دروس خارج فقه و اصول را نیز نزد استادانی چون شیخ مرتضی ریزی و آقا سیدمحمدباقر درچه‌ای خواند و سپس برای تکمیل تحصیلات خود در 1311 ق عازم نجف‌اشرف گردید و در مدرسه صدر ساکن شد. سیدحسن مدرس در طول دوران تحصیل در نجف روزهای پنجشنبه و جمعه کارگری می‌کرد و از آن راه امرار معاش می‌نمود. وی به مدت هفت سال از محضر درس آخوند خراسانی و سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی استفاده کرد و به درجه اجتهاد نایل شد و در 1324 ق، در سی ‌و هفت سالگی از راه اهواز و بختیاری، به اصفهان وارد شد و در آن شهر در منزلی محقر سکونت گزید. مدرس به زودی در میان مردم اصفهان مشهور گردید. بزرگترین عامل اشتهار وی، ساده‌زیستی، صراحت کلام و مبارزه آشتی‌ناپذیر وی با متنفذان و مالکان بزرگ اصفهان بود که همواره منافع خود را بر همه چیز ترجیح می‌دادند. او در جریان جنبش مشروطیت به حمایت از آن برخاست و در دوران استبداد صغیر با کمک حاج آقا نورالله اصفهانی، انجمنی مخفی بر ضد مستبدان تشکیل داد و با مشروطه‌خواهان بختیاری مخفیانه در تماس بود و همکاری داشت. با دعوت و همکاری مدرس، نیروهای مشروطه‌خواه بختیاری به رهبری صمصام‌السلطنه، قوای دولتی را در اصفهان شکست دادند و حکومت آن شهر را در دست خود گرفتند و به‌عنوان غرامت خسارات خود، در صدد گرفتن مالیات از مردم برآمدند که این امر با انتقاد و اعتراض شدید مدرس مواجه شد. صمصمام السلطنه نیز وی را دستگیر و تبعید نمود اما به خاطر اعتراض علما و مردم او را به شهر بازگرداند و در وضع مالیات تجدید‌نظر نمود، اما آنان همچنان توطئه می‌کردند و دوبار به او سوءقصد نمودند که مدرس از آنها جان سالم به در برد. همزمان با تشکیل دوره دوم مجلس شورای ملی، مدرس از سوی آخوند خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی ـ مطابق اصل دوم متمم قانون اساسی ـ به‌عنوان یکی از مجتهدان طراز اول به مجلس شورای ملی معرفی گردید و از سوی مجلس نیز پذیرفته شد و به ناچار اصفهان را به قصد تهران ترک گفت. در ذیحجه 1329 ق دولت روسیه تزاری به بهانة حضور شوستر امریکایی ـ که امور مالیه کشور را برعهده داشت ـ به دولت ایران اولتیماتوم داد و متعاقب آن، قشون روس وارد بندر انزلی شد و تا قزوین پیشروی کرد. گرچه دولت این اولتیماتوم را پذیرفت لکن مجلس تحت‌تأثیر چهره‌هایی مانند مدرس به شدت با آن مخالفت کرد. در رمضان 1332 ق که جنگ جهانی اول شروع شد، دولت ایران رسماً اعلام بی‌طرفی کرد اما قوای روسیه، انگلیس و عثمانی، بدون توجه به این بی‌طرفی وارد کشور شدند به زدوخورد با یکدیگر پرداختند. در محرم 1334 ق بیست‌وهفت نفر از نمایندگان مجلس و گروهی از رجال سیاسی و مردم عادی به منظور مقابله با تجاوزات روس و انگلیس به ایران، به طرف قم حرکت کردند و در آن شهر «کمیته دفاع ملی» را تشکیل دادند و یک هیأت چهار نفری را برای اداره امور برگزیدند که مدرس یکی از آنان بود. قوای روس، مهاجران را تعقیب کردند و آنان ناگزیر به غرب کشور رفته و از راه کرمانشاه، کرند و قصر‌شیرین خود را به اسلامبول رساندند. در همه مسیرهای داخل ایران، نیروهای روس مهاجران را تعقیب می‌کردند و زدوخوردهایی نیز میان آنان در می‌گرفت. مهاجران در تبعید، دولتی به ریاست نظام‌السلطنه تشکیل دادند که در آن مدرس، وزیر عدلیه و اوقاف بود. مدرس در اسلامبول، در مدرسه ایرانیان آن شهر به تدریس پرداخت و اعضای دولت در تبعید نیز با سلطان عثمانی ملاقات کردند. در شعبان 1336 ق و با پایان یافتن جنگ جهانی اول، مدرس به همراه دیگر مهاجران به تهران بازگشت و در مدرسه دینی سپهسالار ـ که نیابت تولیت آن را داشت ـ به تدریس پرداخت و در نظام اداری و آموزشی آن، تحولی به وجود آورد. در ذیقعده 1337 ق، وثوق‌الدوله قرارداد ننگین 1919 را با انگلستان منعقد ساخت که براساس آن اختیار امور مالی و نظامی دولت ایران در دست مستشاران انگلیسی قرار می‌گرفت. وثوق‌الدوله تصمیم داشت تا این قرارداد را در مجلس به وسیله طرفداران و دست‌نشاندگان خود به تصویب برساند اما براثر مخالفت‌های مدرس در مجلس و افکار عمومی، مجلس قرارداد مذکور را رد کرد و وثوق‌الدوله به ناچار از کار برکنار گردید. پس از کودتای سوم اسفند 1299 که توسط رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی صورت گرفت، بسیاری از آزادیخواهان دستگیر شدند. از جمله آنان مدرس بود که به قزوین تبعید و در آنجا زندانی گردید. وی بیش از سه ماه در حبس بود و پس از عزل سید ضیاء آزاد شد. مدرس در انتخابات دوره چهارم مجلس شورای ملی که در 1339 ق برگزار گردید، به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد و در رأی‌گیری میان نمایندگان به نایب‌رئیسی مجلس نیز رسید. وی در آغاز این دوره با تصویب اعتبارنامه نمایندگان موافق قرارداد 1919 و همکاران وثوق‌الدوله مخالفت کرد و مانع تصویب اعتبارنامه آنان شد. مدرس در این دوره از رضاخان، سردار سپه، عامل کودتا که پست وزارت جنگ را داشت و پایه‌های دیکتاتوری خود را مستحکم می‌کرد به شدت انتقاد نمود و گفت: «عجالتاً امنیت در دست کسی است که اغلب ماها خوشوقت نیستیم. شما مگر ضعف نفس دارید که این حرف‌ها را می‌زنید و در پرده سخن می‌گویید؟ ما [نمایندگان] بر هر کس قدرت داریم پادشاه را عزل کنیم، رئیس‌الوزراء را بیاوریم سؤال کنیم، استیضاح کنیم، عزلش کنیم و همچنین رضاخان را استیضاح کنیم، عزل کنیم. می‌روند در خانه‌شاه می‌نشینند. قدرتی که مجلس دارد هیچ چیز نمی‌تواند در مقابلش بایستد...» مدرس با دولت مستوفی‌الممالک به دلیل عدم قاطعیت کافی او، برنامه‌هایش و وجود رضاخان در پست وزارت جنگ مخالفت کرد و در خرداد 1302 دولت مستوفی را استیضاح نمود. مدرس در انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی که در اواخر 1302 برگزار شد. علیرغم اعمال نفوذ نظامیان و مأموران شهربانی، به نمایندگی مردم تهران انتخاب گردید و از طرفی رضاخان به فرمان احمدشاه به نخست‌وزیری منصوب شد. طرفداران رضاخان در داخل و خارج برای برچیدن رژیم قاجار و روی کار آمدن رضاخان، زمزمه ایجاد جمهوری در کشور را سر دادند. مدرس که به نیت اصلی رضاخان و طرفدارانش پی برده بود با تغییر رژیم به مخالفت برخاست، اما همچنان نمایندگان هوادار رضاخان برآن امر اصرار داشتند و به منظور خاموش ساختن و عقب نشاندن مدرس، یکی از نمایندگان به او سیلی زد. خبر سیلی خوردن مدرس به بیرون از مجلس نیز کشیده شد و بلافاصله بازار تهران به‌عنوان اعتراض بسته شد و گروه وسیعی از مردم و روحانیون به تظاهرات پرداختند. در 2 فروردین 1303 تظاهرات دیگری در طرفداری از مدرس و مخالفت با جمهوری در اطراف مجلس شورای ملی برپا شد. رضاخان که مخالفت شدید مدرس و نگرانی و اعتراض بسیاری از علما را از ایجاد جمهوری مشاهده کرد طی اعلامیه ای در فروردین آن سال، انصراف خود از ایجاد جمهوری اعلام کرد، و برای اطمینان دادن به علما به قم رفت و با علمای آنجا دیدار نمود. مدرس که در مجلس در اقلیت قرار داشت از هر فرصت جهت افشای شخصیت دیکتاتوری رضاخان استفاده و مخالفان مدرس نیز از ایراد نطق وی در مجلس جلوگیری می‌کردند. سرانجام در روز 7 مرداد 1304، مدرس به همراه شش تن دیگر از نمایندگان مخالف، رضاخان رئیس‌الوزراء را به دلیل سوء سیاست داخلی و خارجی، قیام و اقدام بر ضد قانون اساسی و حکومت مشروطه استیضاح نمودند. رضاخان با تهدید و تطمیع و تزویر، همه را به همکاری و یا سکوت و انفعال کشانده بود و دیگر امکان موفقیت برای مدرس نمانده بود. مدرس این نکته را به خوبی دریافته بود و در پاسخ این سؤال که آیا از این پس در مبارزة خود امید موفقیت دارد، گفت: «من در این کشمکش، چشم از حیات پوشیده و از مرگ باک ندارم. آرزو دارم اگر خونم بریزد، فایده‌ای در حصول آزادی داشته باشد. من تنها، از دستگاه سردار سپه نمی‌ترسم، اما او با تمام قدرت و جلال سلطنتش از من می‌ترسد.» در دوره ششم مجلس با وجود آنکه تحت‌نظر کامل رضاخان و دخالت صریح نظامیان در سراسر کشور برگزار شد بار دیگر مدرس و تعداد دیگری از نمایندگان مستقل و مخالف رضاخان به مجلس راه یافتند. اندکی بعد به اشاره رضاخان، مدرس در 7 آبان 1305 مورد سوءقصد قرار گرفت اما به نحو معجزه‌آسایی نجات یافت و مدرس آن اقدام را تلویحاً به تحریک رضاخان دانست. او به مدت دو ماه بستری بود و در دی ماه آن سال در مجلس شرکت نمود. در آبان 1306، حاج آقا نورالله اصفهانی، عالم مجاهد و متنفذ اصفهان همراه عده‌ای از روحانیون آن شهر در اعتراض به برخی از برنامه ها و اقدامات رضاخان به قم مهاجرت کرد و از علمای سراسر کشور خواست تا به ‌منظور اعلام همدردی و اعتراض به رضاخان به قم مهاجرت کنند. مدرس نیز طی تلگرافی که به حاج آقا نورالله مخابره نمود اقدام آنان را تأیید و اظهار همدردی و همکاری نمود. در انتخابات دوره هفتم که بار دیگر تحت نظارت شدید مأموران نظامی برگزار شد، اعلام گردید که مدرس حتی یک رأی نیز نیاورده است و او با اشاره به تقلب وسیع در انتخابات به طنز گفت که لااقل یک رأیی را که به خودم دادم می‌خواندید! مدرس که امکان ورود به مجلس را از دست داده بود، دیگر امکانی برای ابراز مخالفت نداشت و از مصونیت پارلمانی نیز برخوردار نبود. رضاخان که مترصد چنین فرصتی بود دستور دستگیری او را صادر کرد. رئیس شهربانی وقت و چند تن دیگر از افسران و درجه‌داران در نیمه شب 16 مهر ماه 1307 به منزل وی یورش برده و او را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند و سپس به اتومبیلی منتقل کرده و بدون درنگ به یکی از روستاهای اطراف مشهد و سپس به شهر کوچک و دورافتاده کویری خواف تبعید نمودند. وی به مدت نه سال در آنجا تحت‌نظر شدید مأموران امنیتی قرار داشت و ممنوع‌الملاقات بود. در آبان ماه 1316، مدرس به دستور رضاخان به کاشمر انتقال یافت و در روز 10 آذر 1316 توسط چند تن از مأموران رژیم به شهادت رسید. مدرس، مردی پرهیزگار، شجاع، عالم و وارسته بود و در بیان حقایق از هیچکس پروا نداشت. امام خمینی (ره) در بیانات خود مدرس را به دلیل صفات مذکور بیش از هر عالم دیگر می‌ستود و او نقش عمده‌ای در تکوین شخصیت سیاسی امام داشت. اوراقی که از دست‌نوشته‌های او باقی ماند گواه آنست که وی آثاری در زمینه فقه و اصول و تفسیر قرآن نیز داشته که به دلیل غارت منزلش و انتقال کتاب‌ها و دست‌نوشته‌هایش به شهربانی، اثری از آنها برجای نمانده است 
برچسب ها :

قال رسول الله (ص) : (خیر لهو المؤمن السباحة ، وخیر لهو المرأَة المغزل)
پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
بهترین سرگرمی برای مرد با ایمان، شنا، وبهترین سرگرمی برای زن با ایمان ریسندگی است.

قال الإمام الباقر (ع) :

 (ان رسول الله (ص) سابق بین الخیل، واعطی السوابق من عنده)
امام باقر (ع) فرمود :
  رسول خدا (ص)، مسابقه اسب دوانی ترتیب داد وجوایز آن را از مال خویش پرداخت.
 

 

 

برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 15764
تعداد نوشته ها : 7
تعداد نظرات : 0
Rss