گروه هماوريهاي خبري- بن لادن سعودي نمادي را براي آمريكا فراهم ساخت كه پشتوانه نظري يك دهه سياست هاي جنگ افروزانه آمريكا در منطقه بود.
پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، سياست خارجي آمريكا دچار چرخشي اساسي از 'راهبرد باز دارندگي' و 'ابهام راهبردي' به راهبرد 'حمله پيش دستانه و جنگ پيش گيرانه' شد.
وزارت خارجه آمريكا جهت گيري خارجي اين كشور را طي سالهاي 90-1945 تحت عنوان 'راهبرد باز دارندگي' و در سالهاي 2001-1990 'ابهام راهبردي' اعلام كرده بود.
به اعتقاد كارشناسان سياسي حادثه 11 سپتامبر راهبرد جديدي را در عرصه سياست خارجي آمريكا رقم زد. در اين دوره سردمداران و رهبران آمريكا فرصت مناسبي را به دست آوردند تا از رهگذر آن بتوانند يكجانبهگرايي و دوري از چندجانبه گرايي و شكل دهي هژموني آمريكا بر جهان، راهبرد حمله پيش دستانه و جنگ پيش گيرانه را در پيش گيرند.
آن چه در شرايط پس از حادثه 11 سپتامبر در عرصه سياست خارجي آمريكا از اهميت برخوردار است اين است كه راهبرد سياست خارجي آمريكا در برابر خطرهاي جديد پس از جنگ سرد، جنگ پيش گيرانه بود؛ يعني برخورد با آن پيش از آن كه عملي شود. برخورد آمريكا با عراق بر پايه همين راهبرد صورت پذرفت. آمريكا براي حمله به عراق بر مساله جنگ افزارهاي ويژه كشتار جمعي انگشت گذاشت و بر اين نكته تاكيد كرد كه عراق نه تنها اسرائيل و ديگر همپيمانان آمريكا را در منطقه تهديد ميكند، بلكه منافع حياتي آمريكا در خاورميانه را به خطر مياندازد.
اين راهبرد جديد در 20 سپتامبر 2002 در سندي موسوم به 'راهبرد امنيت ملي آمريكا' توسط دولت بوش انتشار يافت كه جهت گيري كلي اين كشور را درنيم قرن اخيرمتحول ساخت.
درسند موسوم به راهبرد امنيت ملي آمريكا، عدم كفايت و نارسايي رويههايي مانند مهار و بازدارندگي كه در دوره بعد از جنگ دوم مبناي راهبرد امنيتي آمريكا بودند، شناسايي شده و از اقدام با هدف پيش دستي به عنوان روشي موثر براي مقابله با آميزه اي از 'تروريسم و سلاحهاي كشتار جمعي' سخن رفته است. جهت گيري اين سند بر ابزار نگراني از امكان توسعه سلاحهاي كشتار جمعي توسط برخي از دولتها، احتمال دستيابي تروريستها به تسليحات و ناتواني از مهار و بازدارندگي موثر اين تهديدات تنها از روش پيشدستي استوار است .
تمركز تمامي تحليل هاي اين سند بر عبارت 'نمي توان اجازه داد تا دشمن ضربه اول را وارد كند'، قرار دارد.
** مشعل جنگ افروزي در دست بوش
------------------------------------------------------------
بسياري از كارشناسان و تحليلگران مسائل بينالملل، حادثه يازدهم سپتامبر را با حادثه 'پرلهاربر' مقايسه كرده و به تحليل اين حادثه در سياست خارجي آمريكا پرداختند. به اعتقاد آنان حادثه 11 سپتامبر آسيبپذيريهاي ايالات متحده را در برابر جهان خارج آشكار ساخت و موجب جهتگيري اساسي جديدي در سياست خارجي اين كشور شد. به طوري كه برخي از ناظران، سخنراني بيستم سپتامبر جورج بوش در كنگره آمريكا را مشابه سخنراني 'هري ترومن' درباره تركيه و يونان در دوازدهم مي سال 1947 دانستهاند.
'جرج بوش' رييس جمهوري پيشين ايالات متحده در 22 سپتامبر 2001 يعني 10 روز پس از واقعه 11 سپتامبر در سخناني در برابر اعضاي كنگره آمريكا و 'توني بلر' نخست وزير سابق انگلستان تاكيد كرد كه لحظه اقدام نظامي نزديك مي شود.
بوش كه به دعوت رهبران جمهوري خواه و دمكرات به كنگره رفته بود به مردم آمريكا هشدار داد، مبارزه سختي در پيش دارند ولي در عين حال قول داد كه عدالت درباره عاملان حملات 11 سپتامبر به مراكز نظامي-تجاري نيويورك و واشنگتن اجرا خواهد شد.
وي تصريح كرد اردوگاه هاي آموزش تروريست در افغانستان بايد تعطيل شوند و طراحان حمله به آمريكا بايد تحويل آمريكا شوند. بوش تاكيد كرد كه اين درخواست ها تغييرناپذيرند و در اين باره نرمشي نشان داده نخواهد شد.
رييس جمهور آمريكا در بخش ديگري از سخنان خود افزود: از امروز به بعد هر ملتي كه به تروريست ها ياري دهد و آنان را پناه دهد آمريكا آن را يك متخاصم در نظر خواهد گرفت.
بوش همچنين در سخنراني سالانه اش در كنگره در 29 ژانويه 2002 از 'محور شرارت' سخن گفت و اضافه كرد كه 'من منتظر وقوع وقايع نخواهم ماند. من در شرايطي كه خطر لحظه به لحظه نزديك ميشود، به نظاره نخواهم ايستاد. آمريكا اجازه نخواهد داد تا خطرناكترين رژيمها با مخربترين سلاحها، جهان ما را تهديد كنند.' اين عبارات حتي ميتوانست به آن معني باشد كه آمريكا قبل از اين كه يك دولت متخاصم قادر به دستيابي به سلاح ممنوعه باشد، عليه آن دولت دست به اقدام خواهد زد.
پس از حدود 10 سال از آن تاريخ باراك اوباما در نطق خود به مناسبت كشته شدن اسامه بن لادن اعلام مي كند: امشب ميتوانيم به خانوادههايي كه عزيزي را توسط القاعده از دست دادهاند، بگوييم كه «عدالت به ثمر نشست.»
شبكه خبري الجزيره انجام اين سخنراني را براي يك رئيس جمهور ايالات متحده غيرمعمول دانست و آن را مشابه سخنان بوش بعد از واقعه 11 سپتامبر ارزيابي كرد.
اعلام خبر كشته شدن اسامه بن لادن در اين برهه از رياست جمهوري باراك اوباما گامي تبليغي براي كاهش فشارهاي حاصل از مشكلات پيش روي وي محسوب مي شود كه احتمالا منجر به افزايش محبوبيت روبه كاهش او نيزخواهد شد.
سخنان اوباما درباره كشته شدن بن لادن قابل تامل است. وي در حالي مرگ بنلادن را اعلام كرد كه تلويحا به نقش خودش در حوادث يك سال گذشته و به ويژه در تصميمگيرياش براي كشتن بنلادن تاكيد كرد. با آنكه اوباما تا حدي به سياست رييسجمهور سابق آمريكا اشاره كرد، اما در واقع تلاش داشت خود را تصميمگيرنده قطعي تمامي اقدامات و سياستها در اين زمينه نشان دهد.
با اين وجود انتظار ميرود جمهوريخواهان كشته شدن بنلادن در شرايط حاضر را به دليل سياستهاي اعمال شده گذشته توسط جورج بوش پسر جلوه دهند و به ويژه نوسازي در سازمانهاي اطلاعاتي و امنيت ملي آمريكا را مورد ارزيابي قرار دهند.
روزنامه فرانسوي 'لوپاريزين' در تحليل اين وضعيت نوشت: 'جورج بوش' در واكنش به انتشار خبر مرگ 'اسامه بنلادن' از سوي 'باراك اوباما' طي بيانيهاي كتبي خطاب به رسانههاي آمريكايي اعلام كرد: 'مرگ بن لادن پيروزي بزرگ براي آمريكا و مردم آن و مژده براي كساني است كه در جريان حمله 11 سپتامبر نزديكان خود را از دست دادند.'من از تمامي مردان و زنان مسلح و افراد اطلاعاتي كه در اين مأموريت از جان خود مايه گذاشتند، تشكر ميكنم.'
'اگر چه سياست هاي شكست خورده جرج بوش پسر در عرصه ديپلماسي، اعتبار و شهرت جمهوري خواهان را در اين زمينه زير سوال برده بود و بيشتر آمريكاييها سياست خارجي جورج بوش پسر را نسبت به عراق، افغانستان و به طور كلي خاورميانه و همچنين نسبت به روسيه را قبول نداشتند، اما بايد به ياد داشت كه ملت آمريكا معمولا حزب جمهوريخواه را مهمترين حافظ امنيت ملي آمريكا مي دانند. از اين منظر حزب دموكرات اغلب نسبت به كشورهاي خارجي نرمش زيادي نشان مي دهد و بيش از حد در برابر خواستههاي كشورهاي ديگر عقبنشيني ميكند. به نظر مي رسد با كشته شدن بنلادن، اوباما در صدد اثبات اين باور بود كه يك رييسجمهوري دموكرات هم ميتواند از منافع و امنيت ملي آمريكا دفاع كند. ضمن اينكه با كشورهاي ديگري مثل روسيه هم ميتواند روابط خارجي خوبي برقرار كند.
بنابرابن از اين پس در مبارزات حزبي، هر فردي از جمهوريخواهان كه بخواهد كانديداي رياستجمهوري شود، سختتر ميتواند به عملكردهاي گذشته اوباما در خصوص مسايل سياست خارجي و امنيت ملي انتقاد كند. ميتوان حدس زد كه در زمان مبارزات انتخاباتي سال 2012 آمريكا براي رياست جمهوري، اوباما به طور غيرمستقيم بتواند از موضوع كشته شدن بنلادن و تبليغات حول آن به خوبي بهرهبرداري كند. در آمريكا همواره از مدت ها قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري اقداماتي صورت مي گيرد تا كسب آرا به نفع حزبي خاص تسهيل شود. در شرايط كنوني كه مسائل امنيتي از مهمترين موضوعات مورد توجه مردم آمريكاست، مطرح كردن يك موفقيت امنيتي از سوي دولت اوباما، تاثير تبليغاتي مهمي در انتخابات رياست جمهوري سال آينده اين كشور خواهد داشت.
اگرچه اعلام كشته شدن بن لادن تاثيري بر تداوم شكست هاي ناتو به رهبري آمريكا در افغانستان نخواهد داشت و برخلاف تصور 'ديويد كامرون' نخست وزير انگلستان كه مرگ بن لادن را 'آرامشي بزرگ براي تمام جهان' مي داند، احتمالا محبوبيت كاهش يافته رييس جمهوري اين كشور را بهبود مي بخشد. علاوه براين بر اساس نظرسنجي هايي كه اخيرا انجام شده، بسياري از آمريكاييها از سياستهاي اقتصادي اوباما ناراضي هستند. به عنوان مثال نتيجه نظرسنجي نيويورك تايمز و شبكه خبري سي بي اس كه در فاصله زماني پانزدهم تا بيستم آوريل سال جاري انجام شده، نشان مي دهد كه 80 درصد شركت كنندگان از وضعيت بد اقتصادي در آمريكا ناخشنودند. بر اساس اين نظرسنجي 57 درصد از شركت كنندگان از نحوه اداره اقتصاد آمريكا توسط رييس جمهور ناراضي هستند و 39 درصد گزينه وضعيت اقتصادي در آينده بدتر خواهد شد را انتخاب كرده اند. '
** برخي اهداف اعلامي اوباما
-------------------------------------
اعلام خبر كشته شدن بن لادن توسط رييس جمهور آمريكا و ادبيات بكار رفته در آن داراي نكات تامل برانگيز است:
1- تقويت نمادسازي آمريكايي درمورد خطر جهاني القاعده
-------------------------------------------------------------------------
اوباما گفت:'بنلادن، رهبر القاعده و تروريستي كه كشتن صدها نفر از زنان، مردان و كودكان بيگناه در جايجاي دنيا بر عهده اوست. پس ما به گروه القاعده حمله كرديم تا از جان شهروندان آمريكايي و دوستان و همپيمانانمان محافظت كنيم. بايد از 10 سال تلاش بيوقفه و شجاعانه نيروهاي نظامي و كارشناسان مبارزه با تروريسم سپاسگزار باشيم. ما گامهايي بلند در جهت تحقق اهدافمان برداشتيم. ما در طرحهاي تروريستي آنها اختلال ايجاد كرديم و امنيت مرزهاي داخل كشور را افزايش داديم. در افغانستان حكومت طالباني را از سر راه برداشتيم كه تروريستها و بنلادن در آن در امنيت كامل زندگي ميكردند. ما به اتفاق دوستان و همپيمانانمان، در گوشهگوشه دنيا افراد القاعده را از پاي در آورديم كه چند نفر از عاملان 11 سپتامبر هم در بين آنها يافت ميشود. با اين حال، اسامه بنلادن از ديدهها پنهان بوده و در جايي در مرز پاكستان و افغانستان پناه گرفته بود. افزون بر اين، القاعده همچنان در داخل افغانستان و فراتر از مرزهاي افغانستان به فعاليتهاي تروريستي مشغول بوده است.'
2- طرح مجدد ايده آمريكايي؛ 'آمريكا ناجي جهان'
----------------------------------------------------------------
اوباما درسخنراني خود گفت: نزديك 10 سال قبل در 11 سپتامبر، بدترين حمله تروريستي عليه مردم ايالات متحده در تاريخ اين كشور صورت گرفت. تصاويري كه از 11 سپتامبر سال 2001 پخش شد در حافظه تاريخي ايالات متحده باقي خواهد ماند؛ آسماني آبي كه در آن دو هواپيماي ربوده شده با برخورد به برجهاي دوقلو آنها را به زمين ميزند و دود سياه از ساختمان پنتاگون بلند ميشود. اگر شجاعت مردم پرواز 93 پنسيلوانيا نبود ما هماينك با قلبهاي شكسته بيشتري مواجه بوديم. اما بدترين تصاوير، صحنههايي است كه ديده نشد؛ صندليهاي خالي دور ميز شام، كودكاني كه بدون پدر يا مادر، بزرگ ميشوند در حالي كه از آغوش گرم آنها محرومند و سه هزار نفر از شهرونداني كه هماينك جاي خاليشان را در قلبمان احساس ميكنيم. در 11 سپتامبر سال 2001، در روزي غمانگيز، مردم آمريكا دور هم گرد آمدند. .. ما به سرعت دانستيم كه اين حملات از سوي گروه القاعده سازماندهي شده و اين گروه به فرماندهي اسامه بنلادن هدايت ميشد است. او كسي بود كه آشكارا به ايالات متحده آمريكا اعلان جنگ كرد و مسووليت كشتار مردم بيگناه آمريكا در گوشه گوشه دنيا را بر عهده گرفت.
3- نمايش قدرت اوباما در راستاي اهداف حزبي
-----------------------------------------------------------
اوباما در اظهارات خود سعي كرد با استفاده از ادبيات فرد گرايانه، نمايشي از قدرت ويژه خود در اين عمليات ارائه كند تا اهداف حزبي و سياسي مورد نظرش را نيز در داخل آمريكا به تحقق نزديك كند:
' پس از مدتي كوتاه، با جابهجايي صورت گرفته در تيم امنيتي ايالات متحده و انتصاب «پانهتا» به عنوان رييس سيا، به او گوشزد كردم كه كشتن يا دستگيري بنلادن مهمترين هدف ما در جنگ عليه القاعده است و بايد تلاشهايمان را بيشتركنيم تا بتوانيم در كار اين شبكه اختلال ايجاد كرده و آنها را به شكست كامل برسانيم. سپس در ماه آگوست بعد از چند سال فعاليت طاقتفرسا، در جلسه با تيم امنيتي ايالات متحده متوجه شديم كه دسترسي به اسامه بنلادن امكانپذير است. اما در ابتدا بسيار دور از هدف بوديم. من به طور مداوم با تيم امنيتي ملي ملاقاتهايي داشتم و با اطلاعات بيشتري كه به دست آورده بودم دسترسي به بنلادن امكانپذير شد و با كشف مكان او مشخص شد بنلادن در منطقهاي از پاكستان مخفي شده است. در نهايت در هفته گذشته متوجه شدم كه امكان عمليات عليه بنلادن فراهم شده است، پس اجازه عمليات صادر شد تا او را دستگير و به عدالت بسپارند. امروز، با مسووليت من، ايالات متحده آمريكا با آغاز عمليات در نقطهاي از پاكستان به نام «ابيت آباد»، با همراهي تيم كوچكي وارد عمل شد. تيمي كوچك، اما شجاع و پرتوان. هيچ يك از آمريكاييها در اين عمليات آسيبي نديدند. آنها حتي شهروندان ساكن در منطقه را از آسيب احتمالي به دور نگه داشتند. پس از تيراندازي متقابل، آنها بنلادن را به هلاكت رسانده و توانستند جنازه او را به دست بياورند. براي بيش از دو دهه، بنلادن به عنوان رهبر القاعده، نماد مبارزه عليه ايالات متحده محسوب ميشد. بنلادن توانسته بود به حملات تروريستي عليه ما و همپيمانانمان ادامه بدهد. به هلاكت رسيدن بنلادن برجستهترين اقدامي است كه در تاريخ جنگ ملت ما عليه القاعده اتفاق افتاده است. اما با كشته شدن او كار ما تمام نشده است. در اينكه القاعده همچنان حملاتي را عليه ملت ما برنامهريزي خواهد كرد، شكي نيست. ما همچنان بايد هوشيار باشيم.'
4- آشكار سازي ابرهاي تيره در روابط واشنگتن- اسلام آباد
--------------------------------------------------------------------
انتشار اين خبر كه بن لادن در پاكستان كشته شده حاكي از علني سازي وجود ابرهاي تيره در روابط واشنگتن- اسلام آباد بود .موضوعي كه در اظهارات اوباما كاملا مشهود است:
' من از چند سال پيش به طور مكرر اعلام كرده بودم كه اگر بدانيم بنلادن در كجا مخفي شده است، حتي امكان دارد كه عمليات را در داخل پاكستان انجام بدهيم. كاري كه در نهايت موفق به انجام آن شديم. اما نكته مهم اين است كه اين عمليات با همراهي ستاد مبارزه با تروريسم پاكستان صورت گرفته است كه در پيدا كردن مخفيگاه بنلادن كمك شاياني انجام داده بود. در واقع بنلادن به كشور پاكستان هم اعلام جنگ كرده و حملاتي را عليه مردم پاكستان ترتيب داده بود. امشب من با رييسجمهور پاكستان تلفني صحبت كردم. آنها اعتقاد داشتند كه امروز، روزي تاريخي براي هر دو ملت محسوب ميشود. بايد اذعان كنيم كه بعد از اين پيشرفت، اين مهم است كه پاكستان در جنگ عليه القاعده ما را ياري كند.'
پس از اين اظهارات درگيري هاي لفظي تندي نيز بين مقامات و نهادهاي اطلاعاتي دو كشور پاكستان و آمريكا بر سر چگونگي انجام عمليات كشته شدن اسامه بن لادن درگرفت.
** نكته آخر
--------------------------------
دولت مردان كاخ سفيد، اعم از جمهوريخواه يا دموكرات، در طول دهه گذشته از زنده و مرده سركرده القاعده براي اهداف اقتصادي- سياسي و جنگ افروزي در بخشي از جهان استفاده ابزاري لازم را كردند. زنده بودن «بن لادن» مستمسكي براي لشكركشي به كشورهاي اسلامي، از جمله افغانستان و استمرار حضور آمريكا در منطقه و ...قرارگرفت و از مرده وي نيز به عنوان ابزاري براي ترميم وجهه واشنگتن در داخل و خارج اين كشور بهره برداري شد.
پژوهش**م.ج** 1599
انتهاي خبر / خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) / كد خبر 30378987
سوره 3 آيه 169
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند مرده مپندار بلكه زندهاند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند
اين خطاب شامل هر شخص عاقلى ميشود. مقصود از آن افرادى كه در راه خدا شهيد شدند هر قتيلى است كه براى خدا كشته شود. خواه در جلوى روى پيامبر خدا كشته شود، يا قبلا يا بعدا. ظاهر اين آيه شريفه اين است كه شهيدان راه خدا هم اكنون زندهاند. زنده بودن آنان حقيقى است، نه مجازى كه نام آنان بخوبى برده شود. اين مطالب از ظاهر آيه استفاده ميشوند و لازم است بظاهر آيه اعتماد نمود. زيرا هيچگونه دليل نقلى و عقلى نداريم كه از معناى ظاهر آيه عدول و صرف نظر نمائيم. زيرا حيات بدست قدرت پروردگار است كه هر وقت بخواهد و به هر كس كه بخواهد آنرا عطا مينمايد.
اين آيه شريفه قول آن منافقينى را تكذيب ميكند كه گفتند: اصحاب محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلم خويشتن را بكشتن ميدهند و خيرى نصيب آنان نخواهد شد- كاشف.
منظور از جمله: (بَلْ أَحْياءٌ) يعنى بلكه زندهاند اين است: حيات و زندگى كه اين آيه ميفرمايد: همان حيات و زندگى برزخى است كه ارواح پس از عالم مرگ دارند. نه زندگى جسمانى و مادى- نمونه- معناى كلمه:
(عِنْدَ رَبِّهِمْ) كه ترجمه شد اين است كه شهيدان نزد خدا مقرب و محترم و گرامى هستند. منظور از كلمه: (يُرْزَقُونَ) كه ترجمه شد اين است كه شهيدان نيز نظير افراد زنده ميخورند و مىآشامند. اين خود يك نوع تأكيدى است بر اينكه آنان زندهاند و وصف حال ايشان ميباشد كه برزق و روزى خدا متنعم تفسير آسان، ج3، ص: 70
مردي به پدر همسرش گفت :عده زيادي شما را به خاطر زندگي زناشوئي موفقي كه داريد تحسين ميكنند. ممكن است راز اين موفقيت را به من بگوئيد؟
پدر با لبخندي پاسخ داد: هرگز همسرت را به خاطر كوتاهيهايش يا اشتباهي كه كرده مورد انتقاد قرار نده. همواره اين فكر را در ياد داشته باش كه او به خاطركوتاهيها و نقاط ضعفي كه دارد نتوانسته شوهري بهتر از تو پيدا كند !
آينده بدون بنلادن
گروه تحقيق و تفسير خبر- اعلام خبر كشته شدن سركرده گروه تروريستي القاعده با يك هفته تاخير، همانقدر كه تكان دهنده است، نشان از برنامههاي احتمالي غرب بويژه آمريكا دارد.
هنگامي كه 'باراك اوباما' رييس جمهوري آمريكا، دوازدهم ارديبهشت ماه بر صفحه تلويزيون ظاهر شد و خبر كشته شدن 'اسامه بن لادن' سركرده گروه تروريستي القاعده، را تاييد كرد، پرسشهاي بسياري درباره آينده حضور نيروهاي غربي در افغانستان و پاكستان و حتي پيامدهاي احتمالي آن و اقدامهاي اعضاي باقيمانده از اين گروه مطرح شد.
البته تكذيب برخي شاخههاي طالبان از جمله گروه 'تحريك الطالبان' در كنار تاييد برخي مقام هاي ارشد سازمانهاي اطلاعاتي پاكستان و همچنين مسوولان دولت آمريكا ابهامهايي را درباره صحت اين رويداد ايجاد ميكند.
بن لادن كه پس از حمله به برجهاي دوقلوي سازمان تجارت جهاني در يازدهم سپتامبر 1380، به چهرهاي مشهور بدل شده بود، بهانهاي براي آغاز اشغالگري به شيوه قرن بيست و يكم شد.
** بن لادن كيست؟
----------------------------
درباره زندگي بن لادن گفتههاي بسيار وجود دارد به طوري كه حتي در برخي از بديهيات نيز اختلاف نظرهايي به چشم ميخورد.
'ميشاييل پلي' و 'خالد دوران' در كتاب 'اسامه بن لادن و تروريسم جهاني' مينويسند: اسامه، هفدهمين فرزند از 57 فرزند محمد بن لادن است. نظرات در مورد سال تولد وي متفاوت است. برخي منابع او را متولد سال 1334 (1955) و برخي ديگر متولد سال 1336 مي دانند.
پدر او كه يمني است، از بزرگترين مقاطعهكاران عربستان سعودي محسوب ميشود. يكي از پروژه هايي كه وي را صاحب ميليون ها پول كرد، پروژه گسترش مجموع مساجد مكه بود.
اسامه در يكي از ثروتمندترين خانواده هاي عربستان سعودي بزرگ شد اما مدارج ترقي خاصي را پيش نگرفت. وي نيز چون ساير برادرانش، از سنين كم مشغول به كار در شركت پدر شد. تعداد زيادي از برادران او براي ادامه تحصيلات دانشگاهي يا تجارت، راهي امريكا شدند، اما اسامه تمايل و انگيزهاي براي تحصيلات دانشگاهي نداشت.
'عبدالقيوم فدوي' نيز در كتاب 'اسامه بن لادن و ماجراها' آورده است: اسامه بن لادن سومين فرزند از 54 ـ و بنابر روايتي 57 ـ فرزند پدرش (محمد بن لادن) است كه در شهر مكه، متولد شد و دوره تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در همان شهر، به پايان برد. سپس دوره تحصيلات عالي را در شهر تجارتي و بندري 'جده' در دانشگاه 'عبدالعزيز' در رشته 'مديريت اقتصاد' در سال 1351 طي كرد.
وي كه از پدرش يتيم مانده بود با تمام اعضاي خانواده پر نفوس تحت تربيت و سرپرستي 'ملك فيصل' پادشاه آل سعود، قرار گرفت زيرا محمد بن لادن (پدر اسامه) يكي از وزراي فيصل بود.
بن لادن در دوران تحصيل در جده، تحت تاثير افكار و انديشههاي 'شيخ عبدالمجيد' موسس مسلك 'علوم كونيه و الاعجاز العلمي' قرار گرفت كه سازمان 'رابطه العالميه الاسلاميه' را اداره ميكرد و مدعي بود كه 'مذهب وسطيه' [مذهب معتدل] را بر اساس قرآن كريم و سنت نبوي در اسلام بنيانگذاري كرده است.
در كتاب 'اسامه بن لادن و تروريسم جهاني' آمده است: طبق عرف و سنت معمول اعراب، اسامه خيلي زود ازدواج كرد. بزرگترين فرزندش محمد نام دارد و به اين سبب در حلقه دوستانش 'ابومحمد' ناميده ميشود. طبق آيين اعراب نام او 'ابومحمد اسامه بن محمد بن لادن' است.
اسامه در جواني كششي نسبت به انجمنها و اتحاديههايي چون اخوانالمسلمين از خود نشان نميداد، اما در پايان دهه هفتاد ميلادي خواندن و تفحص در نوشته هاي اسلام گرايان را آغاز كرد و بزودي مجذوب آن شد.
همزمان با دگرگوني او در سال 1358، جنبش مقاومت عليه شوروي اشغالگر در افغانستان شكل يافت. در اين دوره، خط مشي سياسي پاكستان، آزاد گذاشتن جنبش هاي اسلامي براي اجراي اقدامات خود عليه شوروي از اين منطقه بود. اما جنبش هايي چون افغانهاي مليگرا نميتوانستند براي اقدام از خاك پاكستان استفاده كنند.
بسياري معتقد بودند اگر بتوان خاك افغانستان را از تسلط شوروي آزاد كرد، ميتوان نخستين دولت عقيدتي اسلامگرا را در آنجا پايهگذاري كرد. در نتيجه بسياري از مجاهدان عرب رهسپار پاكستان شدند تا به مجاهدان افغان بپيوندند.
اسامه بن لادن در سال 1359، حدودا از همان ابتداي اين جريان، به شهر 'لاهور' در شمال پاكستان كوچ كرد و با 'عبدالله اعظم' پيوند آشنايي بست. اعظم از اسلامگرايان فلسطيني بود كه در اين برهه در دانشگاه بينالمللي اسلامآباد تدريس ميكرد. اسامه به واسطه اعظم به مجاهدان افغان راه يافت و راهاندازي تشكيلات 'مجاهدان افغان- عرب' مرهون تلاشهاي اسامه و اعظم بود.
'جين ساسون' در كتاب 'ظهور بن لادن' به نقل خاطراتي از همسر اول و پسر چهارم اسامه ميپردازد و بر اين اساس مينويسد: فعاليتهاي اسامه بن لادن باعث شده بود كه خانواده وي به عربستان، پاكستان، سودان، افغانستان و در مقطعي به آمريكا سفر كنند.
'نجوي' همسر بن لادن، گفته است: ما فقط دو هفته در آمريكا (اينديانا پليس و لس آنجلس) بوديم و در يكي از اين دو هفته اسامه براي ديدار برخي از افراد در شهر لس آنجلس به اين شهر سفر كرد. پس از آن، بن لادن به پاكستان و افغانستان براي مبارزه با حضور نظامي شوروي سابق در افغانستان سفر كرد.
به گفته همسر بن لادن، 'هيچ چيزي به اسامه بن لادن به اندازه رانندگي سريع در كل روز در صحرا لذت نميداد'. همچنين 'يكي از علايق اسامه بن لادن كار در زمين كشاورزي، پرورش دانه و گل آفتابگردان بوده است'.
پس از اين كه اسامه بن لادن به خاطر مخالفت با حضور نيروهاي آمريكايي در عربستان به سودان تبعيد شد، به كشاورزي و پرورش گلهاي آفتابگردان روي آورد. اين در حالي است كه همزمان، وي شروع به طراحي حمله و تاسيس شبكه القاعده كرد.
فرزندان اسامه بن لادن تصريح كردهاند وي خانوادهاش را مجبور ميكرد شبها را در صحرا بگذرانند. وي همچنين فرزندان خود را مجبور ميكرد از كوههاي مناطق كوهستاني بدون آب بالا بروند تا خود را با شرايط سخت سازگار كنند.
پسر چهارم بن لادن نيز گفته است: پدر من به مادرم اجازه نميداد كه كولر را روشن كند. هم چنين اجازه نميداد كه مادرم از يخچالي كه در آشپزخانهمان بود استفاده كند.
به گفته فرزندان بن لادن، پدرشان يك سواركار ماهر بوده است كه انگليسي را با تسلط صحبت ميكرد و در رياضيات نيز تبحر داشت.
البته يكي از محافظان بن لادن به نام 'ابوجندل' دهم فروردينماه 1385 در گفت و گو با شبكه آمريكايي 'سي. بي. اس نيوز' درباره خانواده سركرده القاعده گفت: او سه دختر و يك پسر دارد. پسر او كه بزرگترين بچه و به بنلادن تقديم شده است هماكنون به مدرسه ميرود و در زمان تولدش، بنلادن، تكهاي از خرماي خود را گاز زده و باقي آن را پيش از اينكه كودك از شير مادرش بخورد، در دهان 'حبيب' گذاشته است.
ابوجندل تاكيد كرد: بهترين شانس آمريكا براي كشتن بنلادن، پيش از يازدهم سپتامبر بود. در مردادماه 1377، درست پس از دو بمبگذاري در سفارت آمريكا در شرق آفريقا توسط بنلادن، القاعده ميدانست آمريكا انتقام خواهد گرفت؛ بنابراين، محل استقرار خود را به طرف شمال ترك كرد.
محافظ بن لادن كه حدود دو سال در يك سلول انفرادي زندان صنعا در يمن محبوس بود، در مورد آخرين نوار منتشر شده از سركرده القاعده گفت: او به آمريكا هشدار داد؛ بنابراين، اگر آمريكا به هشدارها، توجه نكند و آنها را جدي نگيرد، پيامدهاي بدي براي اين كشور در پي خواهد داشت.
او ادامه داد: شيخ پيشنهاد مشابهي را به اروپاييها داد و شش ماه پيش نيز به آنان هشدار داد، اما واكنشي در كار نبود. او با بمبگذاريهاي مادريد آغاز كرد و سپس لندن؛ بنابراين، من گمان ميكنم كه اسامه بنلادن در حال طرحريزي حملات جديدي به آمريكاست.
بنا بر اعلام تارنماي پليس فدرال آمريكا (اف. بي. آي)، اسامه بن لادن در ارتباط با حملات تروريستي بسياري در سراسر جهان از جمله بمبگذاريهاي شانزدهم مردادماه 1377 در سفارتخانههاي آمريكا در دارالسلام (تانزانيا) و نايروبي (كنيا)، حمله به كشتي جنگي 'يو. اس. اس كول'، حمله بيستم شهريورماه 1385 به مركز تجارت جهاني و پنتاگون تحت تعقيب پليس فدرال آمريكا قرار داشت.
** القاعده؛ تشكيلاتي به نام اسلام با رويكردي متناقض
-------------------------------------------------------------
زمان شكلگيري گروه شبه نظامي القاعده را به سالهاي 1367 و 1368 نسبت ميدهند.
در سال 1379 'ايمن الظواهري' يكي از رهبران سازمان جهاد اسلامي مصر، اين سازمان را با سازمان القاعده ادغام كرد.
وجه نامگذاري سازمان القاعده برگرفته از توصيف اين سازمان در يكي از متنهاي آن است كه تشكيلات القاعده را 'قاعده الجهاد' (اساس و بنيان نبرد اسلامي) توصيف ميكند. اين در حالي است كه خود اعضاي اين سازمان آن را 'جبهه بينالمللي جهاد عليه يهوديان و صليبيان' مينامند.
'ليا فارال' فروردينماه 1390 در مجله آمريكايي 'امور خارجه'، از متنوع شدن و افزايش حملات اين گروه طي دو سال اخير مينويسد.
'لورنس رايت' در كتاب 'برج بلند؛ القاعده و مسير منتهي به يازدهم سپتامبر' درباره شيوه و تكنيكهاي عملياتي اين گروه به 'حملات انتحاري و بمبگذاريهاي همزمان براي اهداف متفاوت' اشاره ميكند.
تارنماي انگليسي 'تلگراف' بيست و چهارم فروردينماه 1382 تاكيد كرد 'القاعده را مسوول تحريك خشونتهاي فرقهاي ميان مسلمانان ميدانند'.
'اليو آ. كوهن' نيز هجدهم آبانماه 1388 در 'وال استريت جورنال' نوشت: القاعده تحمل شاخهاي از اسلام را بجز سنيها ندارد و آنها را تكفير ميكند. رهبران القاعده، شيعيان، صوفيان و فرقههاي ديگر را مرتد ميدانند كه اين امر در حملات آنان به مساجد و تجمعهاي اين فرقهها نمايان است.
همزمان 'مارك سيجمن' روانپزشك و افسر سابق سازمان اطلاعات آمريكا (سيا)، در تارنماي كاخ سفيد نوشت القاعده اكنون فقط مي تواند يك 'برچسب شل براي جنبشي باشد كه به نظر مي رسد غرب را هدف قرار داده است... (القاعده) يك سازمان پوششي نيست. ما دوست داريم يك نهاد افسانهاي را [به نام القاعده] در ذهن ايجاد كنيم، اما اين واقعيت نيست كه با آن مواجه هستيم'.
'بروس هافمن' متخصص تروريسم در دانشگاه جورج تاون، نيز گفت: آنچه من را شگفت زده مي كند اين است كه مردم فكر نمي كنند دشمن مشخصي در جهان واقعيت وجود داشته و دشمن ما داراي يك رويكرد استراتژيك باشد.
بيست و يكم اسفندماه 1383، روزنامه فرامنطقهاي 'القدس العربي' مطلبي را درباره استراتژي القاعده تا سال 2020 منتشر كرد كه شامل پنج مرحله ميشد: تحريك ايالات متحده براي حمله به يك كشور مسلمان، ترغيب مقاومت محلي مقابل نيروهاي اشغالگر، گسترش جنگ به كشورهاي همسايه و تعامل با آمريكا در يك جنگ طولاني فرسايشي، تبديل القاعده به يك ايدئولوژي و مجموعهاي از اصول اجرايي به طوري كه بتواند در كشورهاي ديگر بدون نياز به دستور مستقيم و مركز فرماندهي عمل كند و همچنين انجام حملاتي عليه كشورهاي متحد با آمريكا براي خروج از درگيري (همانند بمبگذاري سال 1383 در قطارهاي مادريد و بمبگذاريهاي سال 1384 در لندن).
القاعده در مجموع 6 حمله بزرگ تروريستي انجام داده است. هشتم ديماه 1371 طي نخستين حمله تروريستي القاعده، دو بمب در هتل 'ماونپيك' و پاركينگ هتل 'گلدموور' در عدن يمن منفجر شد.
در سال 1372، يكي از اعضاي القاعده با استفاده از كاميون بمبگذاري شده به مركز تجارت جهاني نيويورك حمله كرد.
عملياتي نيز براي ترور 'بيل كلينتون' رييس جمهوري پيشين آمريكا، در حاشيه حضور وي در مانيل براي شركت در نشست همكاريهاي اقتصادي آسيا و اقيانوسيه برنامهريزي شده بود.
بمبگذاري سال 1377 در سفارت آمريكا در شرق آفريقا و بمباران ناوشكن آمريكايي يو. اس. اس كول در مهرماه 1379 نيز از ديگر اقدام هاي اين گروه پيش از حمله به برجهاي مركز تجارت جهاني و ساختمان پنتاگون بود.
پس از اين حوادث بود كه بوش پسر طي يك سخنراني در كمپ ديويد در بيست و پنجم شهريورماه 1380 و همچنين چهار روز بعد در كنگره آمريكا كليد 'جنگ عليه ترور' را زد. گرچه دولت 'دونالد ريگان' نيز در سال 1363 از جنگ مقابل تروريسم سخن گفته بود.
به گزارش شبكه آمريكايي 'سي. ان. ان'، بوش آن زمان تاكيد كرد: اين جنگ صليبي – اين جنگ با تروريسم- همين روزها رخ ميدهد.
وي در كنگره نيز گفت: جنگ عليه ترور با القاعده آغاز ميشود اما به همين جا خاتمه نمييابد. اين جنگ تا زماني كه گروههاي تروريستي جهاني يافت ميشوند، پايان نمي يابد و متوقف نميشود.
البته وي بعدها -به گزارش سيام شهريورماه 1380 خبرگزاري 'رويترز'- از به كار بردن واژه تروريسم در كنار جنگهاي صليبي كه به يادآورنده درگيريهاي مسيحيان با مسلمانان بود، عذرخواهي كرد.
به گزارش سيام ديماه 1387 تارنماي شبكه خبري آمريكايي 'آ. بي. سي نيوز'، 'باراك اوباما' رييس جمهوري جديد آمريكا، نيز در مراسم تحليف خود گفت: ملت ما با شبكه گستردهاي از خشونت و نفرت در حال جنگ است.
به نوشته پنجم فروردينماه 1388، روزنامه آمريكايي 'واشنگتن پست'، وزارت دفاع آمريكا به طور رسمي نام عمليات 'جنگ جهاني عليه ترور' را به 'عمليات احتياطي خارج از مرزها' تغيير داد. اوباما همان زمان از اعضاي پنتاگون خواست از استفاده از اين واژه خودداري كنند.
** القاعده؛ بهانهاي براي دستاندازيهاي غرب به كشورهاي اسلامي
-----------------------------------------------------------------------------
مرد نامرئي دنياي ترور پس از حادثه انفجار سازمان تجارت جهاني در سال 1380، ناگهان بر سر زبانها افتاد. گرچه تا پيش از آن نيز شبكه القاعده عمليات و اقدامهاي تروريستي مختلفي انجام داده بود اما تاكيد بوش پسر بر لزوم دستگيري بن لادن و مبارزه با تروريسم، هراسي را از اسلامگرايي افراطي و در كل اسلام به دل مردم غرب انداخت.
پس از تعيين محدوده زماني براي طالبان از سوي بوش براي تحويل دادن بن لادن، طالبان خواستار ارايه شواهد و مدارك آمريكا درباره ارتباط اين حوادث با سركرده القاعده شد اما آمريكا از اين امر سر باز زد.
پانزدهم مهرماه 1380 آمريكا با همكاري نيروهاي انگليسي و همپيمانان خود، به افغانستان حمله كرد و نبردي را با نيروهاي القاعده آغاز كرد كه هنوز ادامه دارد.
از سوي ديگر، به دنبال انتشار اخباري درباره حضور القاعده در مناطق شمالي پاكستان، حملات جنگندههاي بيسرنشين آمريكايي به منطقه وزيرستان تاكنون هزاران بيگناه را به كام مرگ فرستاد.
پس از ديدار 'كالين پاول' به عنوان نماينده آمريكا با 'پرويز مشرف' رييس جمهور پيشين پاكستان، مشرف با انجام عمليات نظامي عليه طالبان مخالفت كرد اما پس از تهديد پاكستان توسط همسايگان خود همچون هند، نياز به حضور نيروهاي قدرتمندتري چون آمريكا در منطقه را ضروري ديد.
به گزارش بيست و دوم ديماه 1380 خبرگزاري پاكستان، مشرف طي سخناني افراطگرايي اسلامي و همه اقدامهاي تروريستي و بيقانوني را محكوم كرد. وي تاكيد كرد دولت خود را براي ريشهكني افراطگرايي و ممنوعيت فعاليت سازمان هاي شبه نظامي موظف كرده است.
مشرف افزود: تصميم اخير مبني بر ممنوعيت فعاليت گروههاي افراطگرا با هدف ترويج خشونت، در راستاي حفظ منافع ملي و پس از مشورت كامل اتخاذ شده است و متاثر از نفوذ هيچ نيروي بيگانهاي نيست.
به هر حال، القاعده دليلي شد تا پاي آمريكا به افغانستان، پاكستان، يمن و همچنين عراق باز شد.
** پشت پرده انتشار خبر كشته شدن بن لادن
--------------------------------------------------
خبر كشته شدن سركرده گروه القاعده به دست نيروهاي آمريكايي در شرايطي اعلام شده است كه پيش از اين نيز بارها چنين ادعايي مطرح شده بود.
براي نمونه، 'بينظير بوتو' نخست وزير پيشين پاكستان، در بهمنماه 1385 طي گفتوگويي با شبكه الجزيره گفت 'بن لادن كشته شده است'.
بنابراين بايد اين احتمال را نيز در ذهن داشت كه اين خبر در پردهاي از ابهام فرو رود.
از طرف ديگر، چنانچه اين خبر درست باشد بايد جسد بن لادن براي اطمينان بيشتر مورد آزمايشهاي مختلفي قرار گيرد. بويژه اينكه شايعههايي درباره قصد نيروهاي آمريكايي براي از بين بردن و غرق كردن جسد وي در رسانههايي همچون الجزيره منتشر شده است.
گرچه اين احتمال وجود دارد كه اين شايعهها در راستاي سنجش افكار عمومي و پايش واكنشهاي بعدي باشد با اين حال، ترديدي نيست كه آمريكا همانگونه كه براي ورود به افغانستان، بهانهاي بافته بود به همان ترتيب، براي خروج خود دستاويزي بهتر از كشته شدن رهبر اين گروه نداشته است.
بر اساس اطلاعات مركز اطلاعات دفاعي آمريكا تا بيست و چهارم اسفندماه 1389، از زمان آغاز جنگ عليه ترور تاكنون پنج هزار و 921 نظامي آمريكايي كشته و 42 هزار و 673 تن ديگر زخمي شدند.
اين احتمال وجود دارد كه پس از انتشار اين خبر برخي اعتراضها و حتي ناآراميها در افغانستان، پاكستان، يمن و حتي برخي كشورهاي شاخ آفريقا شكل بگيرد. حتي ممكن است باقيماندههاي اين گروه در پي انتقامجويي برآمده و رشته عملياتهاي انتحاري و بمبگذاري را در نقاط مختلف جهان در دستور كار خود قرار دهند.
كشورهاي غربي بويژه آمريكا پس از اين رويداد به تماشا نشستهاند تا ثمره اقدام خود را ببينند. پس از فرو نشستن گرد و غبارهاي ناشي از اين اقدام در منطقه، تصميم لازم درباره ماندن يا انتقال نيروهاي نظامي به نقطه ديگري از جهان اتخاذ خواهد شد.
چنانچه اين كشورها منافع خود را در ادامه حضور در افغانستان ببينند، مسلما وجود بقاياي القاعده يا ظهور رهبر(اني) جديد در اين گروه براي ادامه اهداف تعيين شده را بهانه خود قرار خواهند داد.
اما در صورتي كه هزينه حضور نظامي در كشورهاي افغانستان و پاكستان بيشتر از سود آن شود، اهداف ديگري براي كشتي هميشه سرگردان نظامي آمريكا تراشيده ميشود. كما اينكه در حال حاضر، تحولات شمال آفريقا و جنوب خاورميانه بويژه پس از دخالت در وضع ليبي شرايط را براي تمركز نيروهاي بيشتر آمريكايي و انگليسي فراهم كرده است.
به علاوه، آمريكا در حالي كه روزگار چندان باثباتي در عراق ندارد و موقعيت خود را در كشورهاي حاشيه خليج فارس بويژه بحرين در خطر ميبيند، تمايل دارد هر چه زودتر جنگ در چندين جبهه را پايان دهد و احتمال آسيبها را كمتر كند. اعمال تغييرات اخير در تيم امنيتي آمريكا نيز نشان از همين امر دارد.
خاتمه دادن به اعتراضهاي مردمي در افغانستان و پاكستان نسبت به حضور نيروهاي بيگانه و همچنين واكنشهاي جهاني درباره كشتار غيرنظاميان طي حملات هوايي صورت گرفته، نيز يكي ديگر از اهداف آمريكا براي خروج احتمالي از اين باتلاق خواهد بود.
از سوي ديگر، انتشار اين اخبار از سوي رسانهها گامي براي تثبيت ادعاي آمريكا درباره ماهيت 'منادي حقوق بشر بودن و برپادارنده عدالت' خواهد بود. آن هم در شرايطي كه مدتها عملكرد اين كشور در صحنههاي بينالمللي با انتقاد افكار عمومي همراه بوده است.
همچنين همانطور كه بوش پسر، آغاز حمله به افغانستان براي مبارزه با ترور را به اسلحهاي براي پيروزي در دور دوم انتخابات رياست جمهوري آمريكا تبديل كرد، اوباما هم اين دستاورد را به نفع دموكراتها ثبت كرد. بويژه در شرايطي كه بحران اقتصادي از سال 1387 تاكنون محبوبيت نخستين رييس جمهوري رنگين پوست آمريكا را تحتالشعاع قرار داده و انتقادهاي فزايندهاي عليه او شكل گرفته است.
اينك به يقين جريان پول با افزايش قيمت جهاني دلار به سمت آمريكا سرازير ميشود و اقتصاد بيرمق اين كشور نفسي تازه مي كشد. از سوي ديگر، شادي مردمي كه در اين كشور پس از انتشار خبر مرگ بنلادن به خيابانها ريختند، اميد به پيروزي دوباره در انتخابات سال 1391 را در دل اوباما و گروه كاري وي بيش از گذشته كرد.
بجز تعيين تكليف حضور نظامي آمريكا در افغانستان و پاكستان، نحوه برخورد غرب با اسلام نيز از اين خبر متاثر خواهد شد.
پس از حادثه يازدهم سپتامبر اسلام هراسي به طور گسترده توسط غولهاي رسانهاي غرب در قالب پوشش اخبار مرتبط و نسبت دادن خرابكاريها با مسلمانان دنبال ميشد.
گرچه اين احتمال وجود دارد كه مقداري از بار و فشار رواني موجود با مرگ بنلادن از ميان برود، اما ممكن است در راستاي مبارزه با اسلام كه منجر به اقدامهاي افراطگرايانهاي همچون سوزاندن قرآن كريم به دست كشيش آمريكايي شد، آتشهاي جديدي برافروخته شود.
اوباما نيز در سخنراني دوازدهم ارديبهشتماه خود پس از تاييد خبر كشته شدن سركرده القاعده گفت: شكي وجود ندارد، القاعده به حملات تروريستي خود ادامه خواهد داد.
رييسجمهوري آمريكا افزود: همان طور كه جورج بوش گفت 'ما با اسلام جنگي نداريم' ما نيز ميگوييم با اسلام جنگ نداريم.
بنابراين روشن است كه اوباما گرچه به زبان از جنگ نكردن با اسلام سخن ميگويد اما در عمل با همراه كردن نام گروه تروريستي القاعده با اسلام، اقدام به همنشيني معنايي غيرمستقيم آنها با هم كرده است.
به اين ترتيب پس از گذشت 10 سال از حادثه يازدهم سپتامبر 1380 كه هنوز با ابهامهاي روزافزوني درباره ريشههاي شكلگيري اين اتفاق همراه است، بهانه آمريكا براي پيشگيري از بروز مسائل مشابه و قدم نهادن در مسيري به فاصله صدها كيلومتر دورتر از وطن خود با كشته شدن بنلادن به لحظهاي تصميمساز رسيده است.
حال، بايد ديد مبارزه با تروريسم فقط در شخص بنلادن كه حتي برخي او را مهره سوخته غرب معرفي ميكنند، خلاصه شده است يا دنبالههاي القاعده قرار است در سرزمين ديگري همچون مصر، تونس يا يمن سر برآورند و سرزمين جديدي را براي تاخت و تازهاي غرب فراهم كنند.
تحقيق**1961**1358
انتهاي خبر / خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) / كد خبر 30367489
ملاحظات و نظريه
از اين به بعد اخبارمتناقض و گوناگوني درخصوص بن لادن فراوان خواهدشدكه كسي قادر به كسب اطلاعات حقيقي نباشد اين شگردي است كه سرويس اطلاعات شيطان بزرگ همواره از آن استفاده مي نمايدمعمولا پس از هر عمليات بزرگ و مهمي كه از سوي سرويس هاي اطلاعاتي مانند سياو اينتليجنت سرويس انگليسي و امثالهم به اجراء درمي آيد اطلاعات پس از آن متناقض و گوناگون خواهد بود كه توسط همان سرويس هاي اطلاعاتي منتشر و هدايت مي گردداين بدين علت است كه مردم نتوانند واقعيت امر را دريابند.
روزنامه استراليائي ساندي مورنينگ هرالد زير عنوان "آمريكا فعالان را براي گريز از نيروهاي امنيتي آموزش مي دهد" مي نويسد آمريكا هزاران فعال طرفدار دمكراسي متكي به تلفن هاي همراه و اينترنت را در سطحي جهاني براي گريز از نيروهاي امنيتي در چارچوب برنامه اي آموزش مي دهد، كه آن را "بازي موش و گربه" با دولت هاي خودكامه توصيف مي كند.
دولت آمريكا با فراهم ساختن امكانات چنين برنامه اي به فعالان در جهان عرب و كشورهاي ديگر براي دسترسي به تكنولوژي هائي كمك مي كند كه قادرند فيلترهاي دولتي را دور بزنند، ايمني پيام هاي متني و صوتي را براي تلفن هاي همراه فراهم كنند، وجلوي حملات به وب سايت ها را بگيرند.
مايكل پوزنر (Michael Posner) دستيار وزير امور خارجه آمريكا در امور مربوط به حقوق بشر و نيروي انساني مي گويد "اين نوعي از يك بازي موش و گربه است. دولت ها مداوما دنبال تكنولوژي هائي هستند كه بتوانند منتقدين را زير نظر بگيرند و ناراضيان را تعقيب و دستگير كنند. ما سعي مي كنيم پيشدستي كنيم و با فراهم ساختن و عرضه حمايت هاي فني، آموزشي و ديپلماتيك به مردم امكان بدهيم آزادانه عقايد و نظرات خود را ابراز كنند".
هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا كه نقش اينترنت و رسانه هاي اينترنتي را درپيشبرد آزادي هاي مرتبط با ابرازعقايد و تشكيل اجتماعات بسيار موثرمي داند، و براي گسترش آن فعاليت مي كند، اين رسانه ها را ميدان هاي اجتماعات و تالارهاي عمومي در دنياي قرن بيست و يكم توصيف كرده است.
خانم كلينتون با تاكيد بر اهميت نقش فيس بوك، توئيتر و يوتيوب در تظاهرات معترضين در مصر و ايران، اين نقش را گوياي قدرت ارتباطي تكنولوژي هائي مي داند كه مي توانند به تغييرات سياسي، اجتماعي و اقتصادي سرعت بدهند.
آقاي پوزنر مي گويد دولت آمريكا در دو سال گذشته ۵۰ ميليون دلار براي توسعه و تكميل تكنولوژي هائي خرج كرده است كه به فعالان در محافظت و حراست از خود در مقابل توقيف و تعقيب دولت هاي مستبد كمك مي كند. دولت آمريكا همچنين براي قريب ۵ هزار نفر از فعالان در نقاط مختلف جهان دوره هاي آموزشي ترتيب داده است.
فعالاني ازتونس، مصر، سوريه و لبنان، كه حدود شش هفته پيش در خاورميانه يك دوره آموزشي را طي كردند اكنون با هدف تعليم به همكارانشان به كشورهاي خود بازگشته اند.
مقامات وزارت امورخارجه آمريكا مي گويند يكي از تكنولوژي هاي در دست تكميل، موسوم به (Panic Button) يا دكمه وحشت، به فعالان امكان مي دهد در صورت مواجه شدن با نوقيف وبازداشت، ليست رابط هايشان را از تلفن هاي همراه خود محو كنند.
وزارت امورخارجه آمريكا مي گويد تلاش شركت هائي خصوصي، كه بيشترشان آمريكائي هستند، براي توسعه و تكميل دهها تكنولوژي قادر به دور زدن فيلترهاي دولتهاي سانسورگراز حمايت مالي اين وزارتخانه برخوردار شده است.
به گفته يك مقام وزارت امورخارجه آمريكا كه خواسته است معرفي نشود "يكي از اين تكنولوژي ها در ايران كاملا موفق و ثمربخش بوده است".
او كه از معرفي تكنولوژي - براي جلوگيري از به خطر افتادن آن امتناع ورزيد - گفت "اين تكنولوژي اكنون رو به تكثيراست و به سراسر خاورميانه تعميم داده مي شود".
ملاحظه ونظريه
آنچه فوقا در رسانه هاي شيطان بزرگ آمده روش و ترفندي است كه بدان وسيله مخالفين دولتها در اختيار سيا (سازمان جاسوسي آمريكا)قرارمي گيرند.-مخالفين دولتها مي پندارند كه درحال خدمت به مردم خويشند و به همين علت شروع به ارسال اخبار وتصاوير از تحركات مردمي به امريكامي نمايندلكن آنچه مسلم است گزينش اين مرسولات برعهده سياخواهد بود بعنوان مثال تا آنجا كه امكان داشته باشد شعارهاي الله اكبر مخالفين دولت هايي مانند علي عبدالله صالح -نظاميان مصري - بحرين حذف و صرفا مطالبي منعكس مي گردد كه موردعلاقه شيطان بزرگ باشد.واين يعني در اختيار گرفتن انقلابات جهاني .
رژيم هاي سركوب گر در سراسر دنيا براي كنترل جريان اطلاعات در اينترنت و جلوگيري از دسترسي آزاد شهروندانشان به اينترنت، از نرم افزارهاي ساخت آمريكا و كانادا استفاده مي كنند.
حداقل ۹ كشور در خاورميانه و شمال آفريقا از جمله بحرين، امارات متحده عربي، قطر، عمان، عربستان سعودي، كويت، يمن، سودان و تونس براي جلوگيري از جريان آزادانه اطلاعات اينترنتي در بين شهروندان خود از فن آوري هاي توليد شده در آمريكاي شمالي استفاده مي كنند.
براي جلوگيري از دسترسي دانش آموزان به اطلاعات خطرناك و يا سايت هاي پورنوگرافي و بالا بردن استانداردها در محيط هاي كاري، در مدارس آمريكاي شمالي از اين نرم افزارها استفاده مي شود.
با اين وجود، گزارشي كه زير عنوان «سانسور شرق توسط غرب» منتشر شده است نشان مي دهد كه شركت هاي توليد نرم افزار در آمريكاي شمالي از سانسور اطلاعات در شرق، سود سرشاري كسب مي كنند.
اين گزارش اخيراً توسط سازمان «Opennet Initiative»، مستقر در تورنتو در كانادا منتشر شده است.
«Opennet Initiative» نهادي است كه از همكاري مشترك «Citizen Lab» در مراكز تحقيقاتي دانشگاه تورنتو، دانشگاه هاروارد و «See DevGroup» به وجود آمده است.
در اين گزارش تاكيد شده است كه در بسياري از اين موارد، گناه سانسور وبسايت هاي اطلاع رساني- كه مي توانند شامل هر گونه اطلاعاتي باشند- فقط به گردن دولت هاي اين كشورها نيست و در برخي موارد شركت هاي سازنده اين نرم افزارها در فيلتر كردن اطلاعات با دولت ها همكاري مي كنند و فهرست تارنماهاي سانسور شده را به روزرساني مي كنند.
شركت كانادايي «Newspaper Inc.» نسخه تجاري نرم افزار فيلترينگ خود را در اختيار سه شركت بزرگ ارائه كننده خدمات اينترنتي در خاورميانه قرار داده است: «كيوتل» در قطر، «يمن نت» در يمن و «دي بو» در امارات متحده عربي.
در اين گزارش خاطرنشان شده است كه دولت هاي اين سه كشور از نرم افزار شركت «Newspaper Inc.» براي سانسور اطلاعات سياسي و مذهبي استفاده مي كنند و اين شركت نيز به همكاري با اين سه كشور اذعان كرده است.
«Websense» ديگر شركت نرم افزاري است كه ادعا مي كند محصولات خود را براي فيلترينگ انبوه اطلاعات در اختيار دولت ها قرار نمي دهد، مگر در مواردي كه محدود كردن اطلاعات قانوني باشد.
با اين حال، سازمان «Opennet Initiative» دريافته است كه «يمن نت» از نرم افزار اين شركت براي سانسور اطلاعات سياسي و مذهبي استفاده مي كند.
«Smart Filter» كه شركت عظيم Intel آن را طراحي كرده است، توسط دولت هاي عربستان سعودي، امارات متحده عربي، كويت، بحرين، عمان و تونس استفاده مي شود تا اطلاعات سياسي و اجتماعي را سانسور كنند.
ملاحظه و نظريه
عربستان سعودي، امارات متحده عربي، كويت، بحرين، عمان و تونس تمامي اين كشورهاتحت حاكميت شيطان بزرگ قرارداشته و بدون اجازه او حتي آب نمي خورندلكن عامل شيطان بزرگ بودن دليل نمي شود كه اهرم فشاري ازسوي كاخ سفيد برعليه آنان وجودنداشته باشد دراين گزارش كه رسانه هاي امريكامنعكس آن ميباشندِ ازجمله اهداف مهم اينگونه گزارشات را ميتوان مهدآزادي نشان دادن آمريكا تحقيرملت ها و همچنين ايجاد ارتباط ضمني با مخالفين دولت ها محسوب نمود.
به بندگانم بگو آنچه را كه بهتر است بگويند كه شيطان ميانشان را به هم مىزند زيرا شيطان همواره براى انسان دشمنى آشكار است (53) الاسراء
ارزشهاي انسان
دختر كوچكى با معلمش درباره نهنگها بحث مىكرد.
معلم گفت: از نظر فيزيكى غيرممكن است كه نهنگ بتواند يك آدم را ببلعد زيرا با وجود اينكه پستاندار عظيمالجثهاى است امّا حلق بسيار كوچكى دارد.
دختر كوچك پرسيد: پس چطور حضرت يونس به وسيله يك نهنگ بلعيده شد؟
معلم كه عصبانى شده بود تكرار كرد كه نهنگ نمىتواند آدم را ببلعد. اين از نظر فيزيكى غيرممكن است.
دختر كوچك گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت يونس مىپرسم.
معلم گفت: اگر حضرت يونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر كوچك گفت: اونوقت شما ازش بپرسيد.
************ ********* ********* ********* **
يك روز يك دختر كوچك در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش كه داشت آشپزى مىكرد نگاه مىكرد.
ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.
از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
مادرش گفت: هر وقت تو يك كار بد مىكنى و باعث ناراحتى من مىشوي، يكى از موهايم سفيد مىشود.
دختر كوچولو كمى فكر كرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!
************ ********* ********* ******
عكاس سر كلاس درس آمده بود تا از بچههاى كلاس عكس يادگارى بگيرد. معلم هم داشت همه
بچهها را تشويق ميكرد كه دور هم جمع شوند.
معلم گفت: ببينيد چقدر قشنگه كه سالها بعد وقتى همهتون بزرگ شديد به اين عكس نگاه كنيد و بگوئيد : اين احمده، الان دكتره. يا اون مهرداده، الان وكيله.
يكى از بچهها از ته كلاس گفت: اين هم آقا معلمه، الان مرده.
************ ********* ********* ********* ********
بچهها در ناهارخورى مدرسه به صف ايستاده بودند. سر ميز يك سبد سيب بود كه روى آن نوشته
بود: فقط يكى برداريد. خدا ناظر شماست.
در انتهاى ميز يك سبد شيرينى و شكلات بود. يكى از بچهها رويش نوشت: هر چند تا مىخواهيد
برداريد! خدا مواظب سيبهاست
خاطره يكي از كساني كه از طريق آگهي هاي روزنامه اي براي خريد مسكن اقدام نموده است:و
در روزنامه ******* آگهي فروش منزل مسكوني بود كه با ان تماس گرفتم. اين طور تظاهر مي شد كه با يك بنگاه معاملات ملكي تماس گرفته ايد.
خانم بسيار خوش برخوردي خيلي خونسرد جوابگوي سوالات بود و در فايلهاي مربوط به آگهي هاي منزل جستجو مي كرد.
وقتي به او گفتم آپارتماني با حدود 70 ميليون تومان مي خواهم با خونسردي تمام سراغ فايلهاي مربوط به زعفرانيه و نياوران هم رفت! آخر سر هم چند تا شماره تلفن داد كه معلوم شد اشتباه بوده است!
وقتي كه به او گفتم كه چرا به راحتي شماره تماس فروشنده را مي دهي و مگر بنگاه شما حق كميسيون نمي گيرد! گفت ما حق مشاوره مان دقيقه اي 500 تومان است كه بر روي قبض تلفنتان مي آيد....!
با اين كلك براي چند تا شماره تلفن دادن، حدود 50 دقيقه تلفن را مشغول نگه داشته بود...
اين يك حقه ي چديد دفاتر خصوصي همراه براي سرقت پول خردهاي جيب شماست كه البته اگر آن را ضربدر يك ميليون مخاطب كنيد براي خودش عددي مي شود.
تماس شما با شماره ها 909، دقيقه اي 5 تومان محاسبه مي شود كه به جيب كسي مي رود كه خط را از مخابرات اجاره كرده. اين يك شيوه ي جديد سرقت از مردم است.
هر تماس شما حدود حداقل 200 تا 300 تومان پول به جيب اجاره كننده خط مي ريزد و يك ميليون تماس مي شود دويست تا سيصد ميليون تومان، به همين سادگي.
با دشمنت مدارا کن و دوستیت را براى دوستانت خالص گردان