





برنده جنگ با داعش
یکی از دلایلی که انگلیسی ها سربازان بیشتری به جنگ با داعش اعزام میکنند آنست که آنان به شکست حتمی داعش اطمینان دارنددرواقع انگلیسی هاکسی نیستند که در جنگی شرکت نمایند که بازنده شوند ؛ حال که قرار برپیروزی بر داعش است چرااز رقیب خود یعنی ایران عقب بمانند؛ امریکایی ها نیز به نوبه خود ؛ اخبار پی در پی از جنگ با داعش را در بوق وکرنامی کنند وحتی در سایت voaعنوان برجسته و مصوری را اختصاص داده اند به پیکار با داعش - امروز کسی که داعش را شکست دهد سوپرمن خواهد بود و بر سکوی قهرمانی قرار خواهد ایستاد. غرب به رهبری آمریکا در یک مورد کاملاتشریک مساعی دارند و آن اینکه ایران بعنوان برنده جنگ با داعش معرفی نشود.
گرچه در ابتدا آنان سعی وافر داشتند که جنگی میان شیعیان و داعش بوجود آورندو آنرا جنگ شیعه و سنی قلمداد نمایند ولی خداوند قادر توانان چنین نخواست و داعش را بسمت کشتار تسنن سوق دادکشتاری که همه چیز راخراب کردوغرب راناراحت کرد.
زمان ورود ایران به جنگ باداعش نیز زمانی خاص و ویژه بود درست هنگامی که استمدادهای مکرر عراقی ها و سپس کردهای بارزانی به سوی غرب سرازیر شدوپاسخی دریافت نگردیدایرانی ها با ارسال تسلیحات به اقلیم کردستان عراق خطر سقوط دولت بارزانی را مرتفع و سپس از دامه پیشروی داعش که تا آن زمان 60درصد عراق را تسخیر کرده بود جلوگیری بعمل آوردند.
غربی ها که درحال جان دادن به داعش بودند شرایط را بگونه دیگر یافته و وارد صحنه شدند؛ طرحی که اطاق فتنه غرب برای داعش درنظر داشت توازن قوا بین داعش و جبهه مقابل بود چرا که این طرح میتوانست جنگ را طولانی تر و کشتاربین مسلمانان را افزایش داده و برکسب در آمد ناشی از فروش تسلیحات غربی بیافزاید.ولی چنین نشدوراهی جزء شکست داعش باقی نماند.چراکه داعش نتوانست اندک مقبولیتی نزد افکارجهان بدست آوردوطبعا همه مردم به چیزی جزء نابودی داعش نمی اندیشند.
قدیمی ترین خبر پیروزی برداعش را مولا علی علیه السلام بیان فرمودند ؛ حضرت درپیش بینی دوره آخرزمان فرموده اند :
روزی خواهد آمد؛ که شما در دست بعضی ها یک پرچم ها یی می بینید به رنگ سیاه ؛ مبادا با قلم یا قدمای تان ازآنها حمایت کنید، دل های آنها مانند آهن سخت ؛
خودرا یاران یک دولت میداندو به هیج عهد و پیمانی و اصولی پایبندنیستند؛مردم را بحق دعوت میکنند ( نوشته روی پرچم هایشان لااله الله محمد الرسول الله)
اسم هاشون با کنیه است ( ابو بکر ابومعصب ابو عمر )
نسبت شان به شهر است (الیبی السومالی و البغدای )
موهایشان مانند زنان بلنداست در پایان این روایت به فرجام این گروه اشاره میشود و بنقل از حضرت امیر المومنین میفرماید؛
ناراحت نباشید خیلی زمان نمی برد؛ اینها زیاد دوام نمی آورندخودشان یکدیگر را از بین میبرند.
سند: بخاری از بزرگان اهل سنت که کتابی دارد به نام کتاب صحیح بخاری حاوی مجموعه روایات است در اهمیت آن گفته میشود؛ این کتاب نزد اهل سنت همسنگ قرآن است تا آنجایی که اگر کسی از اهل سنت نسبت به یک حدیث از این کتاب نظر مخالفی داشته باشد می گویند کافراست.بخاری استادی دارد بنام نهیم ابن حماد که بیش از هزار سال قبل زندگی میکرده کتابی داردبنام الفتن حاوی مجموعه روایات یکی از این روایات منتسب است به پیش بینی حضرت علی علیه السلام در رابطه با ظهور وسقوط گروهک داعش (
صفحه 136 حدیث 508)

انگلیسی ها خواب دویست ساله دیده اند؛
تاسیس پایگاه دائمی برای نیروی دریایی بریتانیا در بحرین حکایت از خوابی طولانی است که انگلیسی ها برای خلیج فارس دیده اند ؛تاریخ مشترک بلاد اسلام و انگلیس نشان میدهد که انگلیسی همواره طرح های استعماری طولانی برای کشورهای اسلامی داشته و دارند اندک زمانی قبل مستر همفرها و لورنس عربستانها وهابیت امروز را شکل داده وتا به امروز از دستاور خود بهره بردند؛ بحرین وضعیت دیگری برای انگلیس دارد این شیخ نشین خلیج فارس حیات خود را مدعون انگلیسی ها میداندچرا دخالت انگلیسی ها بحرین را از ایران جدا کرد , دانش نامه ویکی پدیا (حافظ منافع غرب ) در باره بحرین چنین آورده است :
در گذشته به منطقه ساحلی جنوب خلیج فارس حد فاصل بصره تا بحرین امروزی بحرین گفته میشد (که شامل منطقهٔ احسا، در عربستان، هم بود).
بحرین قبل از زمان ساسانیان در قلمرو ایران بود. از سال ۱۵۲۲ تا ۱۶۰۲ بحرین مدتی در اشغال پرتغالیها قرارگرفت.
در سال ۱۶۰۲ میلادی، پس از اخراج پرتغالیها توسط شاه عباس از خلیج فارس، دوباره حاکمیت ایران بر آن (به جز دورههای کوتاهی از حملهٔ عمانیها) تا سال ۱۷۸۳ میلادی ادامه پیدا کرد..
از سال ۱۷۸۳، جزیرهٔ بحرین به دست آل خلیفه (که از اعراب شبهجزیرهٔ عربستان بودند) افتاد که از قرن نوزدهم تا سال ۱۹۷۱ تحتالحمایهٔ انگلیس بودند.[۳] با این حال، در دوران قاجار و پهلوی، ایران هنوز مدعی مالکیت بر بحرین بود. در سال ۱۹۲۷ ایران در شکوائیهای رسمی به بریتانیا نسبت به قرارداد این کشور با سلطان نجد و حجاز (که پس از مدتی به عربستان سعودی تبدیل شد) اعتراض کرد. چون در بخشی از از این پیمان، از «... تعهد به حفظ روابط دوستانه و صلحآمیز با سرزمینهای کویت و بحرین...» یاد شده بود. اما انگلیسیها امیر بحرین را حاکمی مستقل و جزیره و اهالی آن را تحتالحمایه دولت بریتانیا دانستند و مدعی شدند که ادعای حاکمیت ایران بر بحرین بر هیچ مبنای معتبری استوار نیست. ادعاهای ایران بر بحرین در سالهای بعد نیز ادامه یافت، از جمله در سال ۱۳۳۶ قانون تقسیمات کشوری جدیدی به تصویب رسید که در آن بحرین استان چهاردهم ایران تعیین شده بود.
در حالی که موضع انگلستان در حمایت از استقلال بحرین با استقبال کشورهای عربی مواجه شده بود، دولت شوروی اعلان حاکمیت ایران بر بحرین را مورد تأیید رسمی قرار داد. در سال ۱۹۶۸ با تصمیم انگلیسیها به خروج نیروهای خود از منطقه شرق سوئز و خلیج فارس بحث بر سر وضعیت بحرین دوباره به اوج رسید. پیشنهاد انگلیسیها تشکیل فدراسیونی از قطر و بحرین و هفت امیرنشین حاشیه خلیج فارس بود که با مخالفت شدید ایران روبرو شد. در ۴ ژانویه ۱۹۶۹ شاه ایران در نشستی خبری در دهلی نو موضع معتدلتری اتخاذ کرده و از حق اهالی بومی برای تعیین سرنوشت خود از طریق یک همهپرسی سخن گفت؛ «... چنانچه مردم بحرین علاقهمند به الحاق به کشور من نباشند، ایران ادعای ارضی خود را نسبت به این جزیره پس خواهد گرفت...»، اما شیخ عیسی حاکم بحرین که میترسید چنین رفراندومی باعث ایجاد دشمنی و تنش بین ایرانیها و اعراب منطقه شود پیشنهاد شاه را رد کرده و پاسخ تهدیدآمیزی را از شاه دریافت کرد که در آن آمده بود ایران نه تنها استقلال بحرین را به رسمیت نمیشناسد بلکه در صورت عضویت آن در سازمان ملل از این سازمان خارج خواهد شد.
پس از چندین ماه مذاکرات محرمانه ایران در ۹ مارس ۱۹۷۰ (اسفند ۱۳۴۹) با درخواست از دبیرکل سازمان ملل برای اعمال مساعی جمیله به منظور تشخیص خواست واقعی مردم بحرین پیشقدم شد. ایران اعلام کرده بود نظر نمایندگان سازمان ملل را در صورتی که با تایید شورای امنیت سازمان ملل همراه باشد خواهد پذیرفت. بریتانیا نیز از پیشنهاد استقبال کرده و اوتانت دبیرکل سازمان ملل هیئتی را به ریاست ویتوریا گیچاردی را مأمور انجام این کار کرد. هیئت سازمان ملل پس از گفتگو با طیف گستردهای از مقامات مذهبی و مدنی و مردم عادی اعلام کرد که تقریباً تمام مردم بحرین خواهان یک حکومت کاملاً مستقل هستند و اکثریت بزرگی از آنها آن را یک کشور عربی میدانند. این تصمیم در شورای امنیت تایید شده و بحرین استقلال خود را در ۱۴ اوت ۱۹۷۱ اعلام کرد.
همانطور که این نوشته نشان میدهد ؛ حاکم وقت بحرین حاضر نشدبه رفراندوم نگردیدزیرا بر این یقین بود که مردم بحرین علاقمند به ضمیمه کشور ایران میباشند.ودسیسه های بین المللی این منطقه را از ایران جدا کرد. نیازی به توضیح در رابطه با سازمان ملل نیست که اگر یک شهرونداسرائیلی زخمی شود چه میکند ولی در مقابل اگر غزه به خاک و خون کشیده شود سکوت اختیار میکند.
اندک زمانی قبل یعنی قبل از وقوع انقلاب اسلامی در ایران نیازی به حضور ناوبرهابرها نبود ولی امروز وضعیت دگرگون گردیده از یکسو جنگ قدرت در خاندان آل سعود بالا گرفته و شیخ نشین هایی مانند بحرین دچار اعتراضات مردمی شده است درطرف دیگر خلیج فارس ایران قرار دارد که روزبروز برقدرت خود می افزاید ومهمتراز همه منطقه خلیج فارس درتولید جهانی نفت نزدیک به 45 درصد ازکل در پاسخگوست لذا حضور انگلیسی ها درخلیج قابل پیش بینی بود .
وچه بسا این اهمیت ها موجب آن گردیده که همواره جنگ خانگی درخاورمیانه شعله ور باشد جنگی که دستاروهای بسیاری برای غرب دارد اولین دستاورد آن توجیه حضور پررنگ تر دربلاد اسلام گردد.
از دیگر فواید این جنگ ترغیب وایجاد مسابقه مابین سیاسیون و حاکمان خودباخته .
آنچه در مصر اتفاق افتاد حکایت از آن داشت که مابین السیسی و مرسی مسابقه نزدیک شدن به آمریکا ایجاد گردیدکه درنهایت برنده این مسابقه کسی نبود جزء السیسی . او هم اکنون میتواند هر آنکس را که اراده کند دستگیر ؛ اعدام ویا تبعید کند چرا که تکیه به قدرت آمریکا دارد حکومت بحرین با حضور انگلیسی هاآرامش یافتندومنبعد نگران توبیخ های نمایشی سازمان ملل و امثالهم نیستندچرا که عقد این قرار داد آنان را بیمه کرد.
چرا انقلاب کردیم
بی شک یکی از سیاه ترین اوراق تاریخ ایران را میتوان کنفرانس تهران نامید چرا که در این کنفرانس بود که پیروزی متفقین کلیدخوردولی نامی از ایران بمیان نیامد.
کنفرانس درساعت 1600روز 28نوامبر 1943برگزار شدو از نکات دردآوربرای ملت ما آن بود که حضورسران کمونیست و امپریالیسم غرب بدون اطلاع به کشور ما آمدندو حتی رهبران آمریکاو انگلیس حاضر نشدند به دیدار شاه بروندو این محمدرضا بود که به دیدار آنها رفت در کشور من گفتند و خندیدند و نوشیدند و عکس یادگاری گرفتند واز حضور شاه کشوردر در این عکس های یادگاری جلوگیری کردند .
آنان در کشوری این بی حرمتی را مرتکب شدند که تمدن بشریت درآنجا شکل گرفت و هزاران سال قبل ؛ قدرت اول جهان بود . و افتخارش آنست که درآن زمان فریاد رس مظلومین بود؛یهودیان را از ظلم وجورنجات داد و حق و حقوق کارگران را به رسمیت شناخت وپایه و اساس حکومت را عدالت دانست .
و امروز باید ملت بزرگ ما از تاریخ درس آموزد وباتلاش و کوشش و وحدت دوران عقب افتاده را جبران کنددورانی که ملکه انگلیس فریاد برمی آورد :خورشید درقلمرو انگلیس غروب ندارددرنقطه مقابل ناصرالدین شاه در اندیشه تعدد زوجات ودریافت مدال بندجوراب از دربار بریتانیا بود . اگرمردم آنزمان سکوت را شکسته بودند-شاهد این چنین اوراق سیاه نبودیم .
انگلیسی ها حتی به نوکر خود یعنی رضا شاه رحم نکردند و با پس گردنی او را به جزیزه موریس تبعیدو اورا وادار به التماس محمدرضا بعنوان شاه ایران نمودند.
و آنچه بیان شدچیزی نیست جزء آنکه بگوییم از ماست که برماست زیرا قرآن کریم می فرماید:
خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد تا آنها وضع خود را تغییر دهند.) (الرعد : 11)