ملانصرالدین داشت سخنرانی می کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت، زن خود را دید. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش.
دسته ها : طنز
سه شنبه بیست و ششم 9 1387
روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت میکرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد میشد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت : این بازرگان چقدر قدرتمند است و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.

در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر میکرد که از همه قدرتمند تر است. تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام میگذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر میشدم.

در همان لحظه ، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم میکردند. احساس کرد که نور خورشید او را می‌آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است. او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.

پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و آرزو کرد ابر باشد و تبدیل به ابری بزرگ شد. کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف تکان داد. این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت.

با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد. همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خورد میشود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است!!!!
دسته ها : حکایت
سه شنبه بیست و ششم 9 1387
افتتاح شبکه 24 ساعته ورزش در تابستان 88


جام جم آنلاین: معاون سیما گفت شبکه تلویزیونی ورزش، تابستان آینده با 24 ساعت فعالیت شبانه روزی افتتاح خواهد شد.
وی اظهار کرد: این شبکه تمام برنامه هایش ورزشی خواهد بود و چنانچه ما برنامه های ورزشی مان بیش از ظرفیت شبکه جدید باشد، شبکه های دیگر هم به پخش آن مبادرت خواهند کرد.
دسته ها :
دوشنبه بیست و پنجم 9 1387
سوء تعبیر نشود، در داستان همه کسانی که به در خانه زن آمدند نیازمند بودند)



روزی روزگاری زنی در کلبه ای کوچک و محقر زندگی می کرد. این زن همیشه با خداوند صحبت می کرد و با او به راز و نیاز می پرداخت. روزی خداوند با زن صحبت کرد و به او قول داد که آنروز به دیدارش بیاید. زن از شادمانی فریاد کشید کلبه اش را آماده کرد و خود را آراست و در انتظار آمدن خداوند نشست! چند ساعت بعد درب کلبه او به صدا در آمد! زن با شادمانی به استقبال رفت اما به جز گدایی مفلوک که با لباس هایی مندرس و پاره اش پشت درب ایستاده بود، کسی را آنجا ندید! زن نگاهی غضب آلود به مرد گدا انداخت و با عصبانیت در را به روی او بست. دوباره به خانه رفت و به انتظار نشست!
ساعتی بعد باز هم کسی به دیدار زن آمد. زن با امیدواری بیشتری در را باز کرد. اما این بار هم فقط پسر بچه ای پشت درب بود. پسرک لباس کهنه ای به تن داشت، بدن نحیفش از سرما می لرزید و رنگش از خستگی و گرسنگی زرد شده بود. صورتش سیاه و زخمی بود و ملتمسانه به زن نگاه می کرد! زن با دیدن او بیش از پیش عصبانی شد و در را محکم به رویش کوبید و دوباره منتظر خداوند شد.
خورشید غروب کرده بود که بار دیگر درب خانه زن به صدا درآمد.
زن پیش رفت ودرب را باز کرد....
پیر زنی گوژپشت وخمیده که به کمک تکه چوبی روی پاهایش ایستاده بود، پشت درب بود. پاهای پیرزن تحمل نگه داشتن بدن نحیفش را نداشت و دستانش از فرط پیری به لرزش در آمده بود. زن که از این همه انتظار خسته شده بود، این بار نیز درب را بر روی پیرزن بست!
شب هنگام زن دوباره با خداوند صحبت کرد و از او گلایه کرد که چرا به وعده اش عمل نکرده است؟!
آنگاه خداوند پاسخ گفت:
من سه بار به درب خانه تو آمدم، اما تو مرا راه ندادی.
***

شما چطور، آری خود شما تا کنون چند بار خداوند را از خود رانده اید؟


(سوء تعبیر نشود، در داستان همه کسانی که به در خانه زن آمدند نیازمند بودند


دسته ها : حکایت
دوشنبه بیست و پنجم 9 1387

once a Girl when having a conversation with her lover, asked
یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید:

Why do you like me..? Why do you love me?
چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

I can’t tell the reason… but I really like you
دلیلشو نمیدونم …اما واقعا”‌دوست دارم .

You can’t even tell me the reason… how can you say you like me?
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟

How can you say you love me?
چطور میتونی بگی عاشقمی؟

I really don’t know the reason, but I can prove that I love U
من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم .

Proof ? No! I want you to tell me the reason
ثابت کنی؟ نه! منمیخوام دلیلتو بگی.




Ok..ok!!! Erm… because you are beautiful,
باشه.. باشه!!! میگم… چون تو خوشگلی،

because your voice is sweet,
صدات گرم و خواستنیه،

because you are caring,
همیشه بهم اهمیت میدی،

because you are loving,
دوست داشتنی هستی،

because you are thoughtful,
با ملاحظه هستی،

because of your smile,
بخاطر لبخندت،

The Girl felt very satisfied with the lover’s answer
دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد .

Unfortunately, a few days later, the Lady met with an accident and went in coma
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت .

The Guy then placed a letter by her side
پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون :



Darling, Because of your sweet voice that I love you, Now can you talk?
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟

No! Therefore I cannot love you
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم .

Because of your care and concern that I like you Now that you cannot show them, therefore I cannot love you
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم .

Because of your smile, because of your movements that I love you
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم .

Now can you smile? Now can you move? No , therefore I cannot love you
اما حالا نه میتونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم .

If love needs a reason, like now, There is no reason for me to love you anymore
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره .


Does love need a reason?
عشق دلیل میخواد؟

NO! Therefore!!
نه!معلومه که نه!!

I Still LOVE YOU…
پس من هنوز هم عاشقتم




True love never dies for it is lust that fades away
عشق واقعی هیچوقت نمی میره

Love bonds for a lifetime but lust just pushes away
این هوس است که کمتر و کمتر میشه و از بین میره

Immature love says: “I love you because I need you”
عشق خام و ناقص میگه:”من دوست دارم چون بهت نیاز دارم.

Mature love says “I need you because I love you”
ولی عشق کامل و پخته میگه:”بهت نیاز دارم چون دوست دارم.

“Fate Determines Who Comes Into Our Lives, But Heart Determines Who Stays”
“سرنوشت تعیین میکنه که چه شخصی تو زندگیت وارد بشه، اما قلب حکم می کنه که چه شخصی در قلبت بمونه


دسته ها : حکایت
يکشنبه بیست و چهارم 9 1387

کنون رزم ویروس و رستم شنو ....................دگرها شنیدستی این هم شنو 
که اسفندیارش یکی دیسک داد .....................بگفتا به رستم که ای نیکزاد 
در این دیسک باشد یکی فایل ناب ...................که بگرفتم از سایت افراسیاب 
چنین گفت رستم به اسفندیار .................... که من گشنمه نون سنگک بیار 
جوابش چنین داد خندان طرف .................. که من نون سنگک ندارم به کف 
برو حال میکن بدین دیسک ، هان ............... که هم نون . هم آب باشد در آن 
تهمتن روان شد سوی خانه اش .................. شتابان به دیدار رایانه اش
چو آمد به نزد مینی tower اش ................ بزد ضربه بر دکمه پاورش 
دگر صبر و آرام و طاقت نداشت .................مر آن دیسک را در درایوش نهاد 
نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت .................. یکی لیست از root دیسکت گرفت 
در آن دیسک دیدش یکی فایل بود ................ بزد Enter آنجا و اجرا نمود 
کز آن یک demo شد پس از آن عیان ................ ابا فیلم و موزیک و شرح و بیان 
به ناگه چنان سیستمش کرد هنگ ........... که رستم در آن مانده مبهوت و منگ 
چو رستم دگرباره ریست نمود ................. همی کرد هنگ و همان شد که بود 
تهمتن کلافه شد و داد زد ...................... ز بخت بد خویش فریاد زد 
چو تهمینه فریاد رستم شنود ......................... بیامد که لیسانس رایانه بود 
بدو گفت رستم همه مشکلش ................... وز آن دیسک و برنامه خوشگلش 
چو رستم بدو داد قیچی و ریش .............. یکی دیسک Bootable آورد پیش 
یکی toolkit اندر آن دیسک بود .................... برآورد آن را و اجرا نمود 
همی گشت hard , toolkit اندرش ................ چو کودک که گردد پی مادرش 
به ناگه یکی رمز ویروس یافت .................. پی حذف امضای ایشان شتافت 
چو ویروس را نیک بشناختش ................. مر از Boot Sector برانداختش 
یکی ضربه زد بر سرش toolkit .................. که هر بایت آن گشت ۸۰ بیت 
به خاک اندر افکند ویروس را ......................... تهمتن به رایانه زد بوس را 
چنین گفت تهمنه با شوهرش ..................... که این بار بگذشت از پل خرش 
دگر باره اما خریت نکن ........................ ز رایانه اصلا تو صحبت نکن 
قسم خورد رستم به پروردگار .................... نگیرد دگر دیسک از اسفندیار

نقل از تبیان 

دسته ها : طنز
شنبه بیست و سوم 9 1387
روزی فرشته ای از جنگلی عبور می کرد که موشی را بسیار آشفته و نگران دید. به نزد موش رفت وسلام کرد ئو از او پرسید: تورا جه شده که اینگونه مضطربی؟

موش از ته دل آهی کشید و گفت: من موجود کوچکی هستم و گربه مدام مرا دنبال می کند و من از ترس اینکه گربه مرا بخورد زندگی به کامم تلخ شده.

فرشته دلش برای او سوخت و به او گغت اگر خواسته ای داری بگو تا برایت برآورده کنم. موش گفت ای کاش گربه بودم تا دیگر از دست گربه ها راحت بودم.

فرشته این خواشته موش را براورده کرد ورفت.

پس از مدتی دوباره موش را دید که مضطرب و نگران است، به نزد او رفت وعلت را جویا شد. موش که به گربه تبدیل شده بود گفت: سگ ها مدام مرا دنبال می کنند و من از ترس آنها نمی توانم به راحتی زندگی کنم اگر می شود مرا به سگ تبدیل کن. فرشته اینبار هم دلش برای موش سوخت و خواسته اش را برآورده کرد.

ولی پس از مدتی باز هم موش را مضطرب و هراسان دید وبه همین منوال موش از او خواست که او را به گرگ تبدیل کند. اینبار هم فرشته مهربان خواسته موش را برآورده کرد. مدتی گذشت. روزی فرشته موش که گرگ شده بود را پریشان و نگران دید. از او پرسید دیگر چه شده؟ گرگ گفت: شیر سلطان جنگل، مدام به من حمله می کند و من از ترس جانم زندگی به کامم تلخ شده لطفا مرا به شیر تبدیل کن تا زندگی راحتی داشته باشم. فرشته اینبار اندکی تآمل کرد و گفت: مشکل تو موش بودن یا گربه وسگ بودن نیست

مشکل در درون توست. اگر قوی ترین حیوان هم باشی، باز هم از چیز دیگری خواهی ترسید

تو به هیکل بزرگ و قوی شیر نیاز نداری، تو به قلب بزرگ وشجاع نیاز داری.

فرشته این را گفت وگرگ را به همان موش کوچک تبدیل کرد ورفت.



"کمال آن نیست که بزرگترین وقوی ترین باشی

                                               کمال آن است که....."


                           شما بگید....
                                                                                                                                          
دسته ها : حکایت
جمعه بیست و دوم 9 1387
قطعأ برای شما نیز گاهی پیش آمده است که قصد کوچک یا بزرگ کردن اندازه یک تصویر را داشته اید. در این هنگام باز نمودن نرم افزار سنگینی نظیر فتوشاپ و استفاده از آن برای کوچک کردن تصویر از نظر منطقی مقداری وقت گیر است. اما فراموش نکنید که این کار را میتوانید به شکل سریع و بدون دردسر در محیط ویندوز انجام دهید ، آن هم از طریق Paint ویندوز! در این ترفند به معرفی نحوه تغییر اندازه یک تصویر با استفاده از Paint ویندوز خواهیم پرداخت.


بدین منظور:
از منوی Start به مسیر All Programs > Accessories رفته و Paint را انتخاب نمایید.
سپس با استفاده از منوی File و انتخاب Open ، تصویر مورد نظر خود را وارد برنامه کنید.
اکنون از منوی Image گزینه Stretch/Skew را انتخاب کنید.
در پنجره باز شده ، در بخش Stretch و دو قسمت Horizontal و Vertical عدد 100 را مشاهده میکنید.
حال با کم کردن و یا زیان نمودن این مقدار از هر دو قسمت و انتخاب OK میتوانید تصویر خود را به میزان مورد نظر کوچک یا بزرگ کنید.
در پایان با استفاده از File > Save as تصویر تغییر داده شده خود را با فرمت مورد نظر ذخیره کنید.

به نقل از ترفندستان
دسته ها : آموزش رایانه
جمعه بیست و دوم 9 1387
ممکن است به مانند بسیاری از افراد شما نیز از یک سیستم چند کاربر استفاده میکنید. به این معنا که علاوه بر شما ، افراد دیگری هم یوزر جداگانه ای بر روی ویندوز XP دارند و با آن به سیستم لوگین میکنند. در صورتی که شما کاربر Admin باشید ممکن است دوست داشته باشید محدودیت زمانی خاصی را برای استفاده هر کاربر از ویندوز در نظر بگیرید. به عنوان مثال یوزری را محدود به استفاده در روزها یا ساعات خاصی از هفته بکنید یا حتی یک محدودیت زمانی برای فرزند خود برای استفاده از ویندوز ایجاد کنید. اینکار به سادگی از طریق ویندوز XP امکان پذیر است! هم اکنون قصد داریم به معرفی این ترفند بپردازیم.


بدین منظور:
از منوی Start وارد Run شده و عبارت cmd را وارد کرده و Enter بزنید.
خواهید دید که Command Prompt باز خواهد شد.
حال باید از دستور net user کمک بگیرید ، اما چگونه؟
شکل کلی دستور به شکل زیر است:

net user USERNAME /times:times

در دستور فوق USERNAME نام کاربر موجود در ویندوز و times:times بازه زمانی مد نظر شما در روزهای هفته و ساعات آن است.

این موضوع را در قالب مثال مطرح میکنیم:
net user kamyabonline /time:M-F,08:00-17:00
در دستور بالا ما برای یوزر با نام kamyabonline محدودیت زمانی را در نظر گرفتیم به طوری که کاربر از روز 2شنبه الی جمعه بین ساعات 8 تا 17 مجاز به استفاده از یوزر خودش است.
همان طور که واضح است M مخفف عبارت Monday و F مخفف جمعه است. نحوه جداسازی زمان ها هم گویا هستند.

مثال دیگر:
net user ali /time:M,4am-5pm
در این مثال یوزر ali میتواند در روز دوشنبه از ساعت 4 صبح تا 5 بعد از ظهر از سیستم استفاده کند.

net user ahmad /time:all
در مثال بالا نیز کاربر ahmad مجاز به استفاده از یوزر خود در کلیه زمان ها شده است.

لازم به ذکر است شما با این دستور نمى توانید کاربرى را پس از اتمام زمان فعالیتش از محیط ویندوز XP خارج کنید و فقط مى توانید برای ورود کاربران محدودیت قرار دهید.


به نقل از ترفندستان
دسته ها : آموزش رایانه
جمعه بیست و دوم 9 1387
بی شک وقتی قصد خرید یک تلفن همراه را داشته باشید ، یکی از مواردی که نگران آن هستید اطمینان از صحت عملکرد تلفن و قسمت های مختلف سخت افزاری و نرم افزاری آن است و سعی می کنید امکانات مختلف آن را از قبیل دوربین و اسپیکر آن را تست کنید .

اما هیچگاه نخواهید توانست یک تست کامل را در همان لحظه از گوشی انجام دهید .

اما اینبار قصد معرفی ترفندی مخفی را در گوشیهای سونی اریسکون داریم که با استفاده از آن قادرید تا یک تست کامل از گوشی خود و اطمینان از صحت عملکرد قطعات مختلف نرم افزاری و سخت افزاری ، از قبیل : دوربین ، صفحه نمایش ، لرزاننده (ویبره) ، فلاش ، اسپیکر ، میکروفون ، صفحه کلید ، LED های گوشی ، رادیو و … به عمل آورید .

همچنین با استفاده از این ترفند قادرید تا از نو یا دست دو بودن تلفن همراه و همچنین اصلی یا تقلبی بودن تلفن همراه اطلاع یابید !

ابتدا در صفحه اصلی گوشی به ترتیب کلیدهای راست * چپ چپ * چپ * را فشار دهید .
توضیح : (منظور از راست و چپ کلیدهای جهت دار موجود در صفحه کلید است که معمولا از آن جهت جا به جایی در منوها استفاده می کنید . همچنین منظور از * کلید ستاره که در گوشه پایین در سمت چب صفحه کلید قرار دارد می باشد )

در این صورت وارد یک بخش مخفی با نام Service خواهید شد .
این بخش شامل گزینه های زیر است :
Service Info
Service Settings
Service Test
Text Labels
که به شرح هر کدام می پردازیم .

Service Info : در این بخش می توانید اطلاعات کاملی از قبیل مدل گوشی ، مدل LCD ، نوع دوربین ، انواع قفلهای موجود بر روی گوشی ، شماره IMEI و اطلاعات دیگری را مشاهده کنید .
شایان ذکر است جهت اطمینان از اصل بودن گوشی می بایست شماره IMEI نمایش داده شده در این بخش با شماره IMEI پشت کارتن تلفن همراه یکی باشد .

در بخش Service Settings ، می توانید قابلیت شارژ گوشی هنگام اتصال گوشی از طریق کابل USB به کامپیوتر را در گوشی هایی که این قابلیت را دارند ، فعال یا غیر فعال کنید .

در بخش Service Test می توانید تمامی قسمتهای گوشی را از قبیل صفحه نمایش ، دوربین ، فلاش ، حافظه جانبی ، رادیو ، ویبره (لرزاننده) ، میکروفون ، اسپیکر ، صفحه کلید و LED های گوشی را تست کنید و از صحت عملکرد آن مطمئن شوید .
همچنین در این بخش می توانید مدت زمانی که تا کنون با گوشی مکالمه شده است را مشاهده کنید ، در صورتی که در این بخش زمانی را مشاهده کردید ، یعنی اینکه تا گوشی مورد نظر قبلا مورد استفاده قرار گرفته است و دست دوم می باشد (لازم به ذکر است که مدت زمان کلی مکالمه قابل حذف نیز می باشد اما معمولا فردی آن را پاک نمی کند)

در بخش Text Labels نیز می توانید کلیه جملات و کلماتی که در گوشی به کار رفته است را مشاهده کنید که کاربرد چندانی ندارد .

نقل از موبایل ها
دسته ها :
جمعه بیست و دوم 9 1387
اطلاع از آخرین تماسها حتی در صورت حذف Call Log در گوشیهای سونی اریکسون:

حتماً برایتان اتفاق افتاده است که فردی گوشی شما را برای برقراری یک تماس قرض بگیرد و پس از اتمام تماس ، شماره ای که با آن تماس گرفته است را از بخش Call Log گوشی پاک می کند تا شما ندانید با چه شماره ای تماس گرفته است و یا چه شماره ای به گوشی شما زنگ زده بوده است .

یا شاید در جستجوی شماره ای هستید که قبلا با آن تماس گرفته اید و در دفترچه تلفن خود ندارید و از شانس بد شما بخش Call Log که نیز که شماره هایی که با آن ارتباط برقرار کرده اید را نگهداری می کند ، پاک کرده اید …
و یا شاید قصد خرید یک گوشی را دارید که فروشنده آن ادعا می کند گوشی کاملاً آکبند و نو بوده و تاکنون از آن استفاده نشده است و شما قصد دارید واقعا از این موضوع مطمئن شوید که آیا واقعاً تماسی با گوشی برقرار نشده است ….
در چنین مواردی چه می کنید ؟

شایان ذکر است این ترفند تنها مخصوص گوشیهای سونی اریکسون با پلتفرم جاوا می باشد .
برای این کار مراحل زیر را دنبال کنید .
1- وارد بخش Contact (دفترچه تلفن) شوید .
2- گزینه New contact را انتخاب کنید .
3- سپس گزینه New number را انتخاب کنید.
4- گزینه Look up را انتخاب کنید .
5- سپس گزینه More را بزنید .
6- گزینه ... Unsaved را انتخاب کنید

اگر زبان تلفن همراه شما فارسی است ، گزینه ها به ترتیب از چپ به راست از این قرار خواهند بود:
مخاطبین » افزودن » شماره جدید » افزودن » جستجو » بیشتر » شماره ذخیره نشده
خوب چه می بینید ؟
بله آخرین شماره هایی که توسط گوشی شما با آنها ارتباط برقرار شده است ! (تماس گرفته شده و پاسخ داده شده ) را مشاهده خواهید کرد . این لیست قابل حذف نیست و همواره تا 99 شماره آخر را نمایش می دهد .

نقل از کمیاب آنلاین
دسته ها :
جمعه بیست و دوم 9 1387
فایرفاکس 3 با تغییرات زیادی در مورد بازدهی و سرعت کار منتشر شده‌ است به طوریکه رضایت خاطر درصد بالایی از کاربران را کسب کرده است. با این حال با تغییراتی در پیکربندی این مرورگر میتوان سرعت آن را از آن چه که هست نیز بیشتر کنید. برای اینکار میتوانید از ترفندی که هم اکنون به شما معرفی خواهیم کرد بهره بگیرید.


بدین منظور:

Firefox3 خود را اجرا کنید.
صفحه خالی را باز کرده و در نوار آدرس مرورگر ، عبارت about:config را وارد کرده و Enter بزنید.
اگر با پیغامی روبرو شدید روی دکمه I'll be careful, I promise کلیک کنید.
اکنون با دقت فراوان مراحل زیر را که حساس هم هستند را انجام دهید:

1. در ستون Preference Name ، عبارت network.http.pipelining را بیابید. سپس بر روی آن دوبار کلیک کنید تا Value آن به True تغییر کند.

2. network.http.proxy.pipelining را اینبار بیابید و عمل فوق را بر روی انجام دهید.

3. network.http.pipelining.maxrequests را پیدا کنید و بر روی آن راست کلیک کرده و Modify را انتخاب کنید. عدد آن را از 4 به 8 تغییر دهید و OK کنید.

4. بر روی فضای خالی از صفحه راست کلیک کنید و از New گزینه Boolean را انتخاب کنید. نام آن را network.http.pipelining.firstrequest قرار داده و OK کنید ، Value آن را هم بر روی True تنظیم کنید.

5. بر روی فضای خالی از صفحه راست کلیک کنید و از New گزینه Integer را انتخاب کنید. نام آن را nglayout.initialpaint.delay قرار داده و OK کنید ، مقدار عددی آن را هم روی 0 تنظیم کنید.

6. یک Integer دیگر با نام content.notify.interval و همان مقدار 0 ، به روش فوق بسازید.

کار تمام است ، یکبار مرورگر خود را ببندید و از نو راه اندازی کنید. با باز کردن یک سایت سنگین متوجه تغییر سرعت مرورگر خواهید شد.

به نقل از ترفندستان
دسته ها : آموزش رایانه
جمعه بیست و دوم 9 1387
برای افزایش سرعت کامپیوتر خودتان بدون دستکاری فیزیکی باید ابتدا حافظه مجازی کامپیوترتان را افزایش دهید
1- برای این کار ابتدا به قسمت system در کنترل پنل بروید و یا در داخل My Computer راست کلیک کرده و گزینه Properties را انتخاب کنید
2- به سر برگ Advanced رفته و در قسمت Performance روی گزینه Settings کلیک کنید.
3- بعد به سر برگ Advanced بروید و روی گزینه Change کلیک کنید.
4- حالا در قسمت لیست درایو ها روی درایوی که ویندوز شما در آن قرار دارد کلیک کنید
5- حالا در قسمت پایین روی Custom Size : کلیک کنید
6- در قسمت (Initial Size MB) مقداری برابر با 2 برابر رم خود را بنویسید.
7- در قسمت (Maximum Size MB) عددی بیشتر از عدد فوق را بنویسید مثلا 2 برابر
8- بعد روی دکمه Set کلیک کنید
9- حالا OK را بزنید
10- دو باره OK را بزنید و خارج شوید
نکته : این کار کمی از حافظه فضای هارد دیسک شما را می گیرد
نکته 2: معمولا ویندوز در درایو C: قرار دارد
دسته ها : آموزش رایانه
جمعه بیست و دوم 9 1387

سلام. من حسینم، دانشجوی رشته کامپیوتر. 

مدت ها بود که می خواستم یه سایت شخصی راه اندازی کرده و مطالبم رو در اونجا قرار بدم، ولی از وقتی که با تبیان آشنا شدم تصمیم گرفتم که از وبلاگ تبیان استفاده کنم. شما در وبلاگ مباحثی چند در مورد کامپیوتر و چیزهای متفرقه خواهید یافت امیدوارم که خشنودتان سازم.

ضمنآ من در مقطع کارشناسی هستم و 4 ترم رو گذروندم.

دسته ها :
جمعه بیست و دوم 9 1387
فرشته تصمیمش راگرفته بود. پیش خدا رفت و گفت: خدایا می خواهم زمین را از نزدیک ببینم. اجازه میخواهم ومهلتی کوتاه. دلم بی تاب تجربه ای زمینی است. خداوند درخواست فرشته را پذیرفت. فرشته گفت: تا بازگردم بال هایم را اینجا می سپارم، این بالها در زمین چندان به کار من نمی آید.
خداوند بال های فرشته را بر روی پشته ای از بالهای دیگر گذاشت و گفت بالهایت را به امانت نگه میدارم، اما بترس که زمین اسیرت نکند، زیرا که خاک زمین دانگیر است.
فرشته گفت: باز می گردم، حتما باز می گردم. این قولی است که فرشته به خداوند می دهد.
فرشته به زمین امد و از دیدن آن همه فرشته بی بال تعجب کرد. او هر که را می دید، به یاد می آورد.زیرا او را قبلا در بهشت دیده بود.اما نمی فهمید چرا این فرشته ها برای پس گرفتن بالهایشان به بهشت بر نمی گردند.
روزها گذشت و با گذشت هر روز، فرشته چیزی را از یاد برد. و روزی رسید که فرشته دیگر چیزی از آن گذشته دور و زیبا به یاد نمی آورد ونه بالش را ونه قولش را.
فرشته در زمین ماند.
و فرشته ای که فراموش کرده بود، هرگز به بهشت بازنگشت.

 

 نقل از مجله  دانش و کامپیوتر

دسته ها : حکایت
جمعه بیست و دوم 9 1387
«زخم هایی بر دیوار»
در یکی از روستاهای ایتالیا، پسر بچه ی شروری بود که دیگران را با سخنان زشتش خیلی ناراحت می کرد. روزی پدرش جعبه ای پر از میخ به پسر داد و به او گفت: «هر بار کسی را با حرفهایت ناراحت کردی، یکی از میخ ها را به دیوار انبار بکوب.
روز اول پسرک 20 میخ به دیوار کوبید. پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را می آزارد، کم کند.» پسرک تلاشش را کرد و تعداد میخ ها ی کوبیده شده به دیوار کمتر و کمتر شد. یک روز پدرش به او پیشنهاد کرد تا هر بار که توانست از کسی بابت حرفهایش معذرت خواهی کند یکی از میخ ها را از دیوار بیرون بیاورد.
روزها گذشت تا اینکه یک روز پسرک پیش پدرش آمد . با شادی گفت: بابا، امروز تمام میخ ها را از دیوار بیرون آوردم! پدر دست پسرش را گرفت و با هم به انبار رفتند. پدر نگاهی به دیوار انداخت وگفت: «آفرین پسرم کار خوبی انجام دادی. اما به سوراخ های دیوار نگاه کن. دیوار دیگر مثل گذشته صاف و تمیز نیست. وقتی تو عصبانی می شوی و با حرفهایت دیگران را می رنجانی، آن حرف ها همچین آثاری بر انسان ها می گذارند.  وهزاران بار عذر خواهی هم نمی تواند این آثار را از بین ببرد.»
 
نقل از ماهنامه نوجوان 

دسته ها : حکایت
پنج شنبه بیست و یکم 9 1387
X