ریشه اصلی رویاروییهای نظری درمورد حقوق بشر در تلقیهای متفاوت از ماهیت آن نهفته است. در تعریف حقوق بشر چنین گفتهاند:
«حقوق بشر به معنای امتیازاتی کلی است که هر فرد انسانی طبعا دارای آن است» .
این تعریف همانگونهکه پیدا است، خاستگاه غیردینی و سکولاریستی داشته و کاملا بیانگر این نکته است که حقوق بشر از نظامهای فکری و حقوقی جدا نیست. حقوق سکولار برای بشر، حقوقی با خاستگاه سکولاریستی قایل است و حقوق دینی برای انسان، حقوقی با خاستگاه الاهی قایل است که این دو در بعضی جهات نمیتوانند جهان شمول باشند و معضل جهان شمولی نیز از همین نکته ناشی میشود. بنابراین تعریفی که در آغاز آمد، نبض تقابل میان دیدگاههای متفاوت در زمینه حقوق بشر را به دست می دهد.
در برابر تعریف یاد شده، از دیدگاه دین میتوان گفت :
«حقوق بشر، حقوق بنیادین و پایهای است که هر انسان از آن جهت که انسان است، فارغ از رنگ، نژاد، زبان، ملیت، جغرافیا واوضاع و احوال متغیر اجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت ممتاز و فردی و هر عنوان عارضی دیگر بر او، از خداوند دریافت کرده است.»
بنابراین
اولا: حقوق بشر، حقوقی جهانی است، زیرا این حقوق، حق طبیعی و مسلم هر عضو خانواده بشری است و هر فرد بشر، در هر کجا با هر نژاد، زبان، جنس یا دین که باشد، از این حقوق بهرهمند است و لازم نیست انسان این حقوق را کسب کند.
ثانیا: حقوق بشر هدیه الاهی است و هیچ مقام بشری از قبیل پادشاه، حکومت یا مقامات مذهبی یا سکولار این حقوق را اعطا نمیکنند. حقوق ناشی از قانون اساسی بر اثر رابطه شهروندی یا اقامت افراد در کشور خاصی به آنها داده میشود، ولی حقوق بشر به معنایی که بیان شد، ذاتی است.
ثالثا: حقوق بشر بخشی از حقوق است که هر انسان از آن جهتکه انسان است، آنها را دارا میشود، در برابر بسیاری از حقوق که بر مبنای حکمت الاهی به انسانها نه از آن جهتکه انسان هستند، بلکه جهات حکیمانه دیگری اعطا میشود. بنابراین برداشتها از حقوق بشر همواره برخاسته از نگرشها در نظام حقوقی بوده و نمیتواند جدا از آن باشد. دراسلام نیز حقوق بشر جزء نظام حقوقی و در راستای اهداف آن قابل تبیین است.
البته میپذیریم که این تعریف همچون سایر تعاریف هرگز نمیتوانند ابعاد مختلف حقوق بشر را که مد نظر داریم، بیان کند؛ اما بههرحال تعاریف تاحدودی میتوانند بیانگر مبانی و پیشفرضهایی باشند که در فرهنگها و جهانبینیها برای حقوق بشر تعیین میشود و این تعریف نیز ازاین قاعده جدا نیست.