آن چیزى که در خدمت طبع ما قرار مىگیرد و آن را تقویت مىکند، غریزه نامیده مىشود و آن چیزى که با قلب ما سر و کار دارد: فطرت. بنابراین، غرایز بیشتر در خدمت منِ مجازىاند. باید مواظب باشیم که غرایز، ابزارند، نه هدف. خوردن و خوابیدن و امیال و شهوات، مربوط به غرایزند. به طور خلاصه مىتوان گفت که کلید خواستهها و نیازهاى نفس و تن، غرایز است. در مورد غرایز، آنچه شرعى و عقلى و منطقى است، نه تنها جایز، بلکه مطلوب و ترکش، ناروا و گناه است.
غرایز بایستى از راه حلال و براى جلوگیرى از گناه و براى رفع نیاز تن و نفس ارضا شوند، و استفاده از آنها براى سلامت تن و روان، و در نهایت براى بندگى و قرب به خدا باشد و بنابراین، هرگونه افراط و تفریط، در ارضاى آنها جایز نیست. غرایز باید در اختیار ما باشند، نه ما، در اختیار آنها. عنان آنها باید در دست ما باشد و هدف قرار نگیرند و سرانجام، ابزارى براى بهتر بندگى کردن و قرب به خدا باشند. درباره غرایز بر حسب مورد، در فصول دیگر کتاب بحث کردهایم