6ـ قهرمان‏گروى و الگوپذيرى جوانان

6ـ قهرمان‏گروى و الگوپذیرى جوانان

یکى از ویژگیهاى دوران جوانى، قهرمان‏گروى و الگوپذیرى است. از سوى دیگر، نوگرایى و تنوع‏طلبى از صفات جوانان است. آنها گاهى به مبانى ارزشى و باورهاى وحیانى نیز توجه مى‏کنند و ذهن جست و جوگر آنان، به دنبال حقایق زلال و ناب و منطقى کاوش مى‏کند.[26]

به طور کلى آمیزه‏اى از شناخت و احساس مذهبى مى‏تواند منجر به برخوردارى از یک بازخورد یا بینش مذهبى شود و چگونگى بازخورد مذهبى، زمینه ظهور رفتارهاى مذهبى را فراهم مى‏آورد. هرگاه شناخت ما از یک پدیده با احساس خوشایند عجین شود، در ما بازخورد مثبت و آمادگى پدیدار شدن رفتار دلخواهى فراهم مى‏آید. مدیران و مربیان دینى باید پیامهاى دینى را پس از ایجاد آمادگى و نگرش مثبت نسبت به موضوع مورد نظر به مخاطبان انتقال دهند. آنها باید خود الگوى آن پیام باشند و بیشتر جنبه‏هاى رفتارى را در نظر بگیرند تا اینکه اطلاعات را انباشت نمایند.[27]

قرآن کریم در حوزه اندیشه، اخلاق، ارزشها و معاشرت اجتماعى، الگوهاى مناسبى را معرفى مى‏کند و رسالت هدایتى و تربیتى خود را با بیان داستانهاى واقعى به نمایش مى‏گذارد. قرآن در حوزه اندیشه و مبارزه، باورهاى خرافى و غیرواقعى عصر ابراهیم ـ علیه‏السلام ـ را معرفى مى‏نماید و اینکه او در سنین جوانى به مبارزه با بت‏پرستى پرداخت. وى ابتدا با سرپرست خود آذر پیکرتراش گفت و گو کرد و از او و همفکرانش بیزارى جست. خداوند در قرآن مى‏فرماید:

«و لقد آتینا ابراهیم رشده من قبل و کنّا به عالمین اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التى انتم لها عاکفون.»[28]

«ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم و از شایستگى او آگاه بودیم، آن هنگام که به پدرش و قوم او گفت: این مجسمه بى‏روح چیست که شما همواره آنها را پرستش مى‏کنید؟»

حضرت ابراهیم ـ علیه‏السلام ـ بعد از اعلام بیزارى و اظهار دشمنى، بتها را شکست؛ ولى کسى نمى‏دانست که چه کسى این کار را کرده است. از این رو گزارش دادند که «سمعنا فَتىً یذکرهم یقال له ابراهیم»؛[29] «جوانى را مى‏شناسیم به نام ابراهیم که از بتها به بدى یاد کرده است.» و سپس تا پاى جان از باور توحیدى دفاع مى‏کند.

نمونه دیگر، اصحاب کهف است. آنان جوانانى خداباور بودند، و حاضر نشدند دست از عقیده خود بردارند:

«اِنَّهُمْ فتیةٌ آمنوا بربّهم»[30]

«اصحاب کهف جوانانى بودند که به پروردگارشان ایمان داشتند.»

و شعارشان این بود:

«رَبُّنا ربّ السموات و الارض لن ندعوا من دونه الهاً»[31]

«پروردگار ما پرودگار آسمانها و زمین است و به جز او خدایى دیگر را نمى‏خوانیم.»

این گروه خداباور در راه عقیده خود استوار بودند و حاضر نشدند با طاغوت زمان خود همنوا شوند. آنها دیار و خانه خود را رها کرده، به غارى پناه بردند:

«اذ اَوى الفتیة الى الکهف قالوا ربّنا آتنا من لدنک رحمةً و هیّىْ لنا من امرنا رَشَدا»[32]

«به یاد آور هنگامى که جوانان به غار پناه بردند و گفتند: خدایا از سوى خودت به ما رحمت بده، و زمینه رشد ما را فراهم فرما.»

در حوزه اخلاق علمى و عملى، قرآن سرمشق معرفى مى‏کند. از جمله در مسئله از خود گذشتگى، على ـ علیه‏السلام ـ را نمونه بارز آن معرفى مى‏کند:

«و من الناس من یشرى نفسه ابتغاءَ مرضات الله»[33]

«برخى از مردم ـ على (علیه‏السلام) ـ کسانى‏اند که جان خود را براى خشنودى خدا مى‏فروشند.»

قرآن براى آموختن دانش، سرمشق معرفى مى‏کند: دانشجو در دانشگاه قرآن، حضرت موسى ـ علیه‏السلام ـ و استاد خضر پیامبر است؛ با اینکه موسى داراى مقام والایى در پیشگاه خداست، از بنده‏اى از بندگان خدا درخواست آموزش مى‏کند:

«قال له موسى هل اَتَّبِعُکَ على اَنْ تُعملّن ممّا عُلِّمتَ رُشْداً»[34]

«موسى به او (خضر) گفت: آیا از تو پیروى کنم تا آنچه به تو آموخته شده و مایه رشد و تعالى است، به من بیاموزى.»

و موسى با اعلام آمادگى و شکیبایى ورزیدن در کلاس استاد الهى راه پیدا کرد.

قرآن الگوى مبارزه با خواهشهاى نفسانى را یوسف صدیق ـ علیه‏السلام ـ مى‏داند که در دوره جوانى در خانه عزیز مصر بود و در خانه زنى به نام زلیخا زندگى مى‏کرد، با اینکه یوسف ـ علیه‏السلام ـ در اوج جوانى و فوران شهوت و زلیخا زنى زیباروى بود امّا با تکیه و پناه بر خداى خود، از دام شهوت رها شد و آزادمرد تاریخ گشت. قرآن براى زنان، مریم را الگوى طهارت و پاک‏دامنى قرار داده، او را ستایش مى‏کند.[35]

قرآن دختران شعیب پیامبر را الگوى شرم و حیا در جامعه بشرى مى‏داند که پیام پدر را با نهایت وقار و گام برداشتن از روى عفت و شرم به حضرت موسى ابلاغ مى‏کنند و الگوى رفتار و معاشرت اجتماعى را نشان مى‏دهند.[36]

اسماعیل در قرآن، سرمشق تسلیم و رضا در برابر خواست الهى و سرافرازى در امتحان الهى است.

خداوند در قرآن از زبان او مى‏فرماید:

«یا ابت افْعَلْ ما تؤمر ستجدنى ان شاءالله من الصابرین»[37]

«اى پدر، هر آنچه را بدان مأمورى انجام بده، به خواست خدا مرا شکیبا خواهى یافت.»


(0) نظر
برچسب ها :
X