بانو فاطمه زهرا علیهاالسلام ، در دوران زندگانی خویش دو گونه تجربه میآموزد و سنت او و قرائتی که از دین ارائه میکند، محصول این دو نوع تجربه یعنی تجربه درونی و بر فراز آن تجربه بیرونی میباشد. سنت بانو به مرور در بستر این دو تجربه، تفصیل بیشتری مییابد. بانو در تجربه درونی خویش، الهام و رؤیا و عروج و مراقبه و تفکر و نیایش و اخلاق داری و.... دارد. و در تجربه برونیش نیز در دورههای گوناگون، برای پدر، مادری میکند، همراه و رفیق جماعت دینداران و راهبر خویش است، در ساخت مدینه همپایی میکند، تدبیر منزل را بر عهده دارد، با علی همراه میباشد، به جنگ میرود، در امور سیاسی فعالیت و مشارکت میورزد، با دشمنان شدّت و صلابت دارد، دوستان نادان و مدعیان همراهی، اما ناتوان را، نمیپذیرد، دوستی دوستان را پاس میدارد و امام و رهبر میپروراند. و بدینگونه، برای زن الگو با این تجربهها و حضورهای بیرونی، سنت او جامعیت و تفصیل بیشتری مییابد و اجمالهای بسیاری از قرآن و سنت پیامبر را به تفصیل میآورد.
گام مبنا در اقتدای به بانو، تبعیت از تجربه درونی وی میباشد. آنچه که نیازهای عمیق انسانی و درونی خویش بیان داشتیم. همچنانکه پیروی از بانو، بر بنیان آن تجربه درونی و در گرو تبعیت از چگونگی حضور اجتماعی و تاریخی وی میباشد.
زنانگی بر منوالی که بانو سلوک میکرد، نوعی تجربه دیندارانه است. آن همه درونیّات و آداب و مواجید درونی (که تماما بر مدار عبودیت است) در او قابلیتهایی را مهیا میکند که برای بیرونیان نیز دستاوردهای تازه و عظیمی دارد و جهانی را به دنبال شخصیت خویش، شخصیت نوین میبخشد. حضور او همانا از مقوله فرستاده شدن (ارسال) و مأموریت است (ولقد ارسلنا رسلنا)، مأموریّت برای هدایت که جامعِ «تزکیه» و «تعلیم» و «تربیت» و «سیاست» است، یعنی ساختن فرد و جامعه.
عصر بانو، عصر تولد انسان تازه، عصر بحرانهای گذار و هم عصر شکلگیری بدعت و پایگاه ظلمورزی و تحریف و انحراف است و هم از سویی بانو، انسانی درگیر و حاضر در همه زوایای راهبردی مسائل و مشکلات و آسانیها و فتحهای دوره خویش میباشد. از آغاز، تولد انسانی تازه را شاهد بوده و خود اولین باوردان این دیانت و انسان تازه است، بحرانهای گذار و تثبیت دیانت نو و خاتم را، با تمامی وجود تجربه میکند و حضوری مدبّرانه و از سر راهبری وضعیت، در این برههها دارد. او تحریف و بدعت را نیز که خود اولین قربانی سربلند آن است، افشا میکند و میکوشد تا پیشوای حق و عدل را بر مسند مدیریت اجتماع باز گرداند. اوست که در این برههها، دلیرانهترین و عزتمندانهترین حضور ممکن انسان هادی را، نشان میدهد.با عینیترین و پیچیدهترین تجربههای سیاسی - اجتماعی، همپای روح بخشی و پاسداری کیان خانواده، و با انواع داد و ستدهای با بیرون، تجربه راهبرانه بانو، بسط مییابد.
وقتی میگوییم سنت بانو، یعنی همین انواع تجربههای درونی و بیرونی او در تفاعل همیشگی با واقعیتها، که میتواند در تداوم تجربه دیندارانه ما، الگوی سلوک و زندگانی درونی و بیرونی باشد. دیانت خاتم با مجموعه برخوردها و موضعگیریهای تدریجی و تاریخی بانو، بسط و تفصیل تازهای مییابد. فاطمه علیهاالسلام ، از اوان طفولیت نزدیکترین پیوند را با قطب تجربه پیامبرانه، یعنی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دارد و همپای او تجربه ملموس حضور این تجربه را در دنیای بیرون با جنگ و صلح، با خوشی و ناخوشی، با غم و لبخند، با همیاری مؤمنان و مقابله دشمنان میآموزد. اوست که در هر عرصه، مواجههای خاص و درخور شرایط دارد. مواجهه با این رخدادهای انسانی و طبیعی، همه مندرج در سنت اوست. سنت بانو، عین تجربه تکامل یافته درونی و بیرونی اوست. اسلام درونی و اسلام سیاسی، اسلام زنانه و اسلام خانواده، با بانو بسط ارجمندی مییابد. وقتی میگوییم اسلامِ بانو، یک دین به شدت درونی، سیاسی، زنانه و خانوادگی است، معنایش آن است که بانو، درگیر سیاست شد، حضور راهبرانه در عرصه اجتماع داشت، وصف زنانگی آدمی را به عینه بروز میدهد و حضور در خانواده را با زندگی و سلوکش عرضه نمود. و اینک لبّ و گزیده آنهمه، به عنوان وجههای ارجمند از بسط تجربه بیرونی و درونی فاطمی، در اختیار ماست.