آلبانى، پلى ميان دنياى اسلام و اروپا

آلبانى، پلى میان دنیاى اسلام و اروپا

ترجمه: محمدرضا ربیعى

آلبانى کشورى با استعداد و با ریشه قومى و روحیه غربى است که در عین حال، 70 درصد جمعیت آن مسلمان است. اروپا مخالف اسلام در آلبانى و شرکت آن در کنفرانس کشورهاى اسلامى نیست. در اروپا، مسلمانان زیادى زندگى مى‏کنند. در شهرهاى اروپایى هزاران مسجد وجود دارد.

عضویت آلبانى در کنفرانس اسلامى، منافع آلبانى و اروپا را خدشه دار نمى‏سازد. کنفرانس یک مکانیسم مذهبى نیست. این کنفرانس کشورهایى است که یک سوم جمعیت دنیا را نمایندگى مى‏کنند. سیاست مستقل آلبانى، مساله استقلال، هویت ملى و منافع ملى ما، مستلزم روابط با اروپا، آمریکا، خاور میانه، اقیانوسیه و غیره مى‏باشد.

ترکیه هم یک کشور اسلامى است، ولى کاملا غیر مذهبى و اروپایى تر از خود یونان و آلبانى است. از «بنیادگرایى اسلامى به عنوان خطرى براى تمدن غربى صحبت زیادى مى‏شود. این بنیادگرایى، هیچ سیستم سیاسى - اجتماعى، ایدئولوژیکى، سیاست‏خاص، ارگانیسم و پیمان دولتى را نمایندگى نمى‏کند. باید بپذیریم که بنیادگرایى اسلامى یک سوء استفاده تبلیغاتى است. بنیادگرایى ویژه سیاست است نه مذهب. این صربستان و یونان هستند که از مدتها پیش، بر این تبلیغات دامن مى‏زنند. وزیر امور خارجه سابق آلمان، کلاوس کینکل، در سخنرانى خود در نشست پنجم مجمع عمومى سازمان ملل متحد در نیویورک در سال 1995، تبادل نظر میان غرب و دنیاى اسلامى را یکى از اصول برقرارى صلح در دنیاى امروزى نامید و خواهان تبادل نظر بیشتر بین آنها شد. او خاطر نشان ساخت که اسلام را نباید با تروریسم و بنیادگرایى یکى دانست.

صداهایى که هر از چند گاه، در مورد خط توسعه بنیادگرایى اسلامى در آلبانى به گوش مى‏رسد، سخنان بدخواهانه اى است که از دهان دشمنان دیرینه ما بیرون مى‏آیند. اسلام هرگز براى آلبانیایى‏ها مشکل نمى‏آفریند، بلکه بعضى از عملکردهاى قدیمى امپریالیستى در اروپا و جاه‏طلبى‏هاى توسعه‏طلبانه کشورهاى همسایه هستند که این سیاست را دنبال مى‏کنند. هرکس اتهام «بنیادگرایى اسلامى‏» را به آلبانى مى‏زند، بازى سیاستهاى صرب و یونان و هر نیروى دیگر سنتى در اروپا را انجام مى‏دهد. این شرافتمندانه نیست که در جنگ سیاسى در کشور ما، اعتقادات مذهبى و دوستى با ملتهاى دیگر نیز تحت تاثیر قرار گیرد. اکنون از توطئه چینى‏هاى مذهبى در خدمت‏به سیاست استفاده مى‏شود.

از مدتها پیش، در سطح اروپا استناد مى‏شود که عثمانیها در راه طولانى براى ایجاد امپراتورى خود به قرآن تکیه کرده و پیروى کرده‏اند که مى‏گوید: «در دین اجبار نیست.» روند تغییر دین آلبانیایى‏ها به اسلام، طولانى بوده و چند قرن طول کشیده است. این روند، در زمان و شرایط خاصى، به عنوان یک روند طبیعى تاریخى و به عنوان یک ویژگى معنوى، صورت گرفت. نویسنده ایتالیایى، دلا روکا، در کتاب خود، «ملیت و مذهب در آلبانى‏»، این مساله را شرح داده است. در سال 1935، یک دانشمند انگلیسى به آلبانى آمد و با نویسنده آلبانیایى، کشیش جرج فیش تا، دیدار کرد و به او گفت: «تنها عیبى که در آلبانیایى‏ها دیده، این است که انسانهایى متزلزل و حتى بدون شخصیت هستند، چون اکثر آنها، در طول قرون اشغال عثمانى به اسلام گرویده بودند». فیشتا در پاسخ گفته بود: «اگر گرایش آبانیاییها به اسلام، در طول 15 نسل، به نظر شما بى شخصیتى است، در مورد شما انگلیسى‏ها چه مى‏توانیم بگوییم که به خاطر یک زن، مذهب یک امپراتورى را به طور کامل تغییر دادید».

آلبانیایى‏ها با اینکه به اسلام رو آوردند، هیچ گاه ارتباطات با یکدیگر و با اروپاى غربى را قطع نکردند و همیشه خود را بخشى از اروپا احساس کرده‏اند. مسلمانان آلبانى اروپایى بوده و خواهند بود. ملتهاى مسلمان به خاطر روحیه مذهبى خود، ولى در عین حال به خطر بردبارى کلاسیک اسلامى، برجسته مى‏شوند. از قرن هفتم تا قرن شانزدهم، کشورهاى اسلامى تمدنهاى باستانى را به اروپا انتقال داده‏اند و فرهنگ جهانى را رهبرى کرده‏اند و فلسفه، علم و فن را توسعه دادند.

شخصیتهایى مانند ژان پل سارتر، برتراند راسل و برناردشاو، اسلام را به عنوان آلترناتیوى براى حل بسیار از مسائل که بشریت از آن رنج مى‏برد، پذیرفتند.

چرا دست‏خون آلود در کوزوو قطع نمى‏شود؟ زیرا به نفع بنیادگرایى ارتدوکس بلگراد، آتن و مسکو است. چرا اروپا اوضاع در کوزوو را تماشا مى‏کند و چرا از استقلال آن و از وحدت ملى قومى آلبانیایى‏ها حمایت نمى‏کند؟ براى اینکه ترکیب مذهبى، به نفع اسلام تغییر نیابد.

این باد ضد اسلامى، سرانجام به توفان ضد ملى مى‏انجامد. ولى با وجود این بادها، اسلام به خاطر نقش جهان شمول خود، در سراسر دنیا مورد استقبال قرار گرفته است. دهها دانشمند، نویسنده و روشنفکر در سراسر جهان، اسلام را پذیرفته و به مسلمانى فداکار تبدیل شده‏اند. فضانورد آمریکایى، آرمسترانگ، کسى که براى اولین بار قدم به ماه گذاشت، نمونه اى از این افراد مى‏باشد که مدتى بعد از بازگشت‏به زمین، به یک مسلمان خوب تبدیل شد.

با وجود حملات مختلف، اسلام در انجام وظیفه خود که پیام الهى براى برادرى بین ملتها و صلح با همه ادیان الهى مى‏باشد، پیشرفت‏خواهد کرد. براى پى بردن به جایگاه مذهب در زندگى ملت آلبانى و روابط این ملت‏با کشورهاى دیگر، از پروفسور نجیب الکان، متولد جیروکاسترا و تحصیل کرده ترکیه، نقل قول مى‏کنیم. او مى‏گوید: «روابط ترکیه و آلبانى یک تاریخ 5 الى 6 قرنى است ... این مذهب نیست که ما را با ترکیه پیوند مى‏دهد. هر دو دولت، غیر مذهبى هستند; یعنى روابط آلبانى - ترکیه، روابط بین کشورهایى که عضو کنفرانس اسلامى مى‏باشند، نیست، بلکه روابطى است که بر اصول جهانى روابط بین‏المللى تکیه دارند.

اسلام به مساله اى که امروز بشریت متمدن بدنبال آن است، پاسخ مى‏دهد: «پیوند بین اعتقادات مذهبى و زندگى عملى‏». اسلام به حفظ هماهنگى میان جنبه معنوى و جنبه خارجى زندگى اجتماعى براى دستیابى به سعادت انسان علاقه‏مند است. در این مورد گوته خاطر نشان مى‏سازد: «اگر اسلام این است، پس ما بر طبق اسلام زندگى مى‏کنیم‏».

منبع:

سفارت ج. ا.ا - تیرانا، به نقل از روزنامه آلبانیا، 27/11/1988.


(1) نظر
برچسب ها :
X