فداى محمد((ص))

فداى محمد((ص))

مسلمانى ((اروى)) و پسرش ((طلیب)), تنها به عقیده قلبى, حتى به اعتراف زبانى خلاصه نمى شد, بلکه در صحنه هاى اجتماعى و حساس حمایت از دین, حضور فعالانه داشتند و نصرت عملى خویش را از پیامبر خدا و دین اسلام دریغ نمى کردند.

یکبار که ابوجهل و جمعى از کفار قریش, معترض پیامبر شده و او را آزار داده بودند, پسر فداکارش طلیب سراغ ابوجهل رفت و با او درگیر شد و در این منازعه, سر ابوجهل شکست. کافران او را گرفته و بازداشت کردند و بستند. ابولهب (به لحاظ تعصب خویشاوندى) پا در میانى کرد و طلیب را از چنگ مشرکان نجات داد.

برخى از بدخواهان, به عنوان طعنه و نیشخند و ملامت, به ((اروى)) گفتند:

ـ پسرت را نمى بینى که خود را در راه محمد, مورد آزار و هدف دشمنیها قرار داده است؟!

اروى, با اعتقاد به اینکه اینگونه سختى کشیدن در راه حق, نه تنها ملامت بار نیست, بلکه افتخارآمیز است, در پاسخ طعن آنان گفت:

ـ بهترین روزهاى فرزندم طلیب, روزى است که از پسرخاله اش ((محمد)) دفاع کرده است. مگر نه این که آن حضرت, از سوى خداوند, حق را آورده است!

اعتراض کنندگان که انتظار چنین جوابى را از این زن دلآگاه و حق باور نداشتند, به او گفتند:

ـ نکند تو هم پیرو محمد شده و در پى او افتاده اى؟

گفت: آرى!

آنان براى خودشیرینى و نیز براى ضربه زدن به این تازه مسلمان, رفته به ابولهب خبر دادند که چه نشسته اى که ((اروى)) هم به اسلام گرویده است.

ابولهب پیش او آمد و گفت: تعجب از توست که دین عبدالمطلب را رها کرده, به آیین محمد گرویده اى!

((اروى)) نه تنها از موضع اعتراضآمیز ابولهب سست نشد, بلکه کوشید تا او را هم به جبهه حق فراخواند و از او که مدافع بت و شرک بود, سربازى به نفع جبهه ایمان بسازد.

از این جهت به ابولهب گفت:

ـ تو هم به دفاع و حمایت از برادرزاده ات محمد برخیز و یاریش کن و از آسیب مخالفان جلوگیرى نما. اگر کار محمد بالا گرفت و قدرت یافت, اختیار دارى که دین او را بپذیرى یا نه, و اگر با شکست روبرو شد, حداقل تو معذورى. چون حمایت خود را کرده اى.

ابولهب گفت: ما را توان ایستادگى در مقابل همه عرب هست, و لیکن وى دین تازه اى آورده است... آنگاه راهش را گرفت و رفت.

ادوى, که ذوق شعرى و فصاحت ادبى داشت, همان روز در این باره چنین سرود:

 

  • ان طلیبا نصر ابن خاله آساه فى ذىأ ذمه و ماله

  • آساه فى ذىأ ذمه و ماله آساه فى ذىأ ذمه و ماله

و از حمایت و یارى پسرش طلیب, نسبت به پسرخاله اش حضرت محمد و نیز مواسات همه جانبه و فداکارى در راه او, ستایش کرد.

اروى و خواهرش صفیه, هر دو از زنان مسلمانى بودند که دعوت پیامبر را پذیرفتند.


(2) نظر
برچسب ها :
X