دانشمندان معاصر درباره بُعد چهارم روان آدمی بیانات زیادی دارند. اگر چه بیشتر آنان در این باره به تألیف مستقلی نپرداخته اند، امّا در لا به لای کتاب هایشان مطالبی ذکر شده که به برخی از آنها اشارت می رود:
آلکسیس کارل می گوید: (حقیقتاً چنین به نظر می آید که احساس عرفانی جنبشی است که از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است و یک غریزه اصلی است. این احساس نسبت به دیگر فعالیت های روحی اهمیت فوق العاده ای را داراست، زیرا این احساس ما را به عظمت اسرار عالم معنا آشنا می سازد). (1)
کارل گوستاویانگ می گوید: (طبیعت آدمی طوری ساخته شده است که خود به خود به خدا به طور دینامیک در خود احساس عطش و پرستش می کند؛ از این رو اگر به توحید هدایت نشود در برابر معبودهای کاذب سر تعظیم فرود می آورد تا آن عطش درونی خود را سیراب کند) (2)
ماکس مولر چنین می نویسد: (عقیده پرستش از غریزه های بشریت بوده و این غریزه فطرت بشر از ابتدای پیدایش اوست). (3)
ویلیم (یکی از روان شناسان) معتقد است که: (ایمان امر طبیعی است و مستقیماً زاییده نیازمندی های غریزی و احساساتی ماست). (4)
انشتین چنین می نگارد: (زیباترین احساسی که ممکن است به ما دست دهد حس عرفانی است و این حس است که تخم همه علوم واقعی را در دل ها می نشاند. کسی که از این حس بی خبر است یا کسی که دیگر نمی تواند دست خوش حیرت شود و یا به حالت بهت زدگی در آید گویی مرده است). (5)
پول کلارنس ابرسوله می گوید: (این که بشر در ماورای فهم و ادراک خود لزوم وجود صانع را درک می کند دلیل بزرگی بر وجود خداوند است). (6)
تانه گی دوکه نه تن (7) می نویسد: (حس دینی یکی از عناصر اولیه ثابت و طبیعی روح انسانی است. این حس، مقوله چهارمی است که دارای همان اصالت و استقلال سه مفهوم دیگر (زیبا گرایى، علم گرایى، خیر گرایى) است (8)
پاسکال می گوید: (به وجود خدا دل گواهی می دهد نه عقل و ایمان از این راه به دست می آید) (9)
ژان ژاک روسو می نویسد: (راه خداشناسی منحصر به عقل و شکوک و توهمات نیست، بلکه شعور فطری بهترین راه است برای اثبات این موضوع) (10)
ویلیام جیمز چنین می نگارد: (من به خوبی می پذیرم که سرچشمه زندگی مذهبی دل است و قبول دارم که فرمول ها و دستورالعمل های فلسفی مانند مطلب ترجمه شده ای است که اصل آن به زبان دیگری است) (11)
کوونتام (یکی از روان شناسان) می گوید: (هم اکنون یک جریان فکری وجود دارد که روز به روز متفکران بیشتری از مکتب های مختلف را در زمینه مذهب معتقد می سازد که حس مذهبی یکی از عناصر ثابت و طبیعی روح انسان است) (12)
پلو تارک مورّخ مشهور می نویسد: (اگر شما به صفحه گیتی نظری بیندازید، بسیاری از محل ها و اماکن را خواهید یافت که در آن جا نه آبادی است و نه سیاست، نه علم است و نه صنعت، نه حرفه است و نه دولت، امّا یک جایی که در آن خدا نباشد نمی توان پیدا کرد) (13)