بُعد چهارم: خداگرايي

بُعد چهارم: خداگرایی

یکی از ابعاد فطری انسان حس خداگرایی است که به آن بُعد چهارم گفته می شود، بُعد چهارم همان است که در علوم مختلف (روان شناسى، روان کاوى، فلسفه و...) ذیل تعبیرهای گوناگونی از قبیل فطرت مذهبى، حس نورانى، بُعد معنوى، حس مذهبى، کیفیت قدسى، شعور مذهبى، احساس عرفانى، غریزه معنوى، کیفیت قدسی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.

فطرت خداگرایى، یعنی انسان در عمق روح خویش، رابطه ای حضوری با خالق و مبدأ هستی دارد. حس خداگرایی یعنی این که آدمی به گونه ای آفریده شده است که طالب خداست و حالت خداجویی و محبت الهی و خدا پرستی به صورت یک غریزه در وجودش نهاده شده است. این حالت، همان چیزی است که عرفا آن را نیروی (عشق فطرى) می نامند و معتقدند برای تقرّب به خدا باید این حس را تقویت کرد و موانع آن را از بین برد. فلسفه عبادت و دعوت به تفکر و اجتناب از رذایل در اسلام، تقویت این غریزه اصیل است.

پس بُعد چهارم صرفاً بدین معنا نیست که انسان، علم اجمالی یا گرایش اجمالی به خدا دارد، بلکه بدین معناست که در فطرت آدمی نیرویی نهفته است به نام نیروی عشق و محبت که اگر این نیرو تقویت شود، انسان را مانند مرکبی تند رو به سوی خدا و کمالات معنوی سوق می دهد.بُعد چهارم از دیدگاه قرآن در واقع بُعد محبت است، محبت به خدا و عشق به ذات حق و مبدأ کمال. قرآن می فرماید:

(وَالَّذینَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ (3) ؛ و کسانی که ایمان آورده اند سخت و شدید خدا را دوست دارند).

یعنی در واقع اهل ایمان کسانی هستند که موانع و حجاب ها را کنار زده اند و محبت خدا را در دل خود احساس نموده اند.

عشق ورزی به سر منشأ هستى، چنان وجودشان را فراگرفته که جز به او نمی اندیشند و برای او به هدایت دیگر انسان ها می پردازند.

از دیده عاشقان، نهان کی بودی. فرزانه من، جدا ز جان کی بودی. طوفان غمت ریشه هستی بر کند. یارا تو بریده از روان کی بودی. امام سجاد(ع)اشاره به همین نیروی عشق فطری می کند و می فرماید:

(اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ اِبْتِداعاً وَاِخْتَرَعَهُمْ عَلی مَشیَّتِهِ اِخْتِراعاً ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَریقَ اِرادَتِهِ وَبَعَثَهُمْ فی سَبیلِ مُحَبَّتِهِ) (4) یعنی به قدرت خود مخلوقات را آفرید و آنان را به اراده خویش به وجود آورد، بی آن که از روی مثال و نمونه باشد، سپس آنان را در راه اراده خویش روان ساخت و در راه محبت و دوستی خودش برانگیخت (سرشت آنان را عجین با محبت خود کرد).

در هیچ دلی نیست به جز تو هوسی. ما را نبود به غیر تو داد رسی. کس نیست که عشق تو ندارد در دل. باشد که به فریاد دل ما برسی.


(0) نظر
برچسب ها :
X