احادیث شریف:
1 - على بن ابراهیم، از پدرش، از امام علیه السلام نقل مى کند:
"السنّة فی الحنوط ثلاثة عشر درهماً وثلث أکثره وقال: إنّ جبرئیل علیه السلام نزل على رسول اللَّه صلى الله علیه وآله بحنوط وکان وزنه أربعین درهماًفقسّمها رسول اللَّه صلى الله علیه وآله ثلاثة أجزاء جزء له وجزء لعلیّ وجزءلفاطمةعلیهم السلام"(141).
"سنّت پیامبر در مقدار حنوط، حدّاکثر سیزده درهم و یک سوم درهم است، زیرا جبرئیل براى رسول خداصلى الله علیه وآله حنوط آورد و وزن آن چهل درهم بود پس رسول خداصلى الله علیه وآله آن را سه قسمت تقسیم کرد:قسمتى را براى خود و قسمتى را براى على علیه السلام و قسمتى را براى فاطمه علیها السلام قرار داد."
2 - امام صادق علیه السلام فرمود:
"أقلّ ما یجزی من الکافور للمیّت مثقال"(142).
"کمترین مقدارى که از کافور براى میّت کفایت مى کند، یک مثقال است."
3 - محمّد بن عبداللَّه بن جعفر حمیرى مى گوید:
"کتبت إلى الفقیه اسأله عن طین القبر یوضع مع المیّت فی قبره هل یجوز ذلک أم لا؟ فأجاب: -وقرأت التوقیع ومنه نسخت- توضع مع المیّت فی قبره ویخلط بحنوطه إن شاء اللَّه"(143).
"به فقیه )امام علیه السلام( نوشتم و درباره خاک قبر )تربت امام حسین علیه السلام( پرسیدم که با میّت در قبرش گذاشته مى شود آیا جایزاست یا نه؟ امام جواب داد: -من توقیع امام را خواندم و از روى آن استنساخ کردم- با میّت در قبرش گذاشته مى شود و با حنوطش مخلوط مى گردد ان شاء اللَّه."
4 - عبدالرحمان بن ابى عبداللَّه مى گوید:
"سألت أبا عبداللَّه علیه السلام عن الحنوط للمیّت فقال: اجعله فی مساجده"(144).
"از امام صادق علیه السلام درباره حنوط میّت پرسیدم فرمود: حنوط رادر مواضع سجده او بگذار."
5 - امام صادق علیه السلام فرمود:
"إذا أردت أن تحنّط المیّت فاعمد إلى الکافور فامسح به آثار السجودمنه ومفاصله کلّها ورأسه ولحیته وعلى صدره من الحنوط وقال: حنوطالرجل والمرأة سواء، وقال: أکره أن یتبع بمجمرة"(145).
"وقتى خواستى میّت را حنوط کنى پس کافور بخواه و آن را به محل هاى سجده در بدن میّت و مفاصل و سر و ریش و سینه او بمال.و فرمود: حنوط کردن مرد و زن یکسان است. و فرمود: من کراهت دارم از اینکه میّت با عود یا چیز دیگر بخور داده شود."
6 - امام صادق علیه السلام فرمود:
"إنّ النبیّ صلى الله علیه وآله نهى أن یوضع على النعش الحنوط"(146).
"پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله نهى کرد از اینکه حنوط بر روى جنازه گذاشته شود."
7 - زراره مى گوید:
"قلت لأبی جعفرعلیه السلام ارأیت المیّت إذا مات لم تجعل معه الجریدة؟فقال: یتجافى عنه العذاب والحساب ما دام العود رطباً، إنّما العذاب والحساب کلّه فی یوم واحد فی ساعة واحدة، قدر ما یدخل القبرویرجع القوم وإنّما جعلت السعفتان لذلک فلا یصیبه عذاب ولا حساب بعد جفوفهما إن شاء اللَّه"(147).
"به امام باقرعلیه السلام گفتم: چرا جریده )دو چوب تر( همراه میّت گذاشته مى شود؟ در جواب فرمود: تا زمانى که چوب، تر باشد،عذاب و حساب از او دور خواهد بود، زیرا عذاب و حساب همگى دریک روز و در یک ساعت مى باشد به اندازه وقتى که میّت در قبرگذاشته مى شود و مردم بر مى گردند و این دو جریده )دو شاخه چوب تر یا نخل خرما( براى همین است و بعد از خشک شدن آن دو، هیچگونه عذابى به او نمى رسد اِن شاء اللَّه."
8 - سهل بن زیاد از جمعى از اصحاب ما نقل مى کند:
"قلنا له: جعلنا اللَّه فداک، إن لم نقدر على الجریدة؟ فقال: عودالسدر. قیل: فإن لم نقدر على السدر؟ فقال: عود الخلاف"(148).
"به امام علیه السلام گفتیم: فدایت گردیم، اگر نتوانیم جریده )شاخه خرما( پیدا کنیم چه کار کنیم؟ فرمود: چوب سدر. گفته شد: اگرچوب سدر هم نباشد؟ فرمود: چوب خلاف. )خلاف یا صفصاف نوعى از درخت بیداست که در سرزمین عرب زیاد وجود دارد."
9 - جمیل بن درّاج مى گوید:
"قال: إنّ الجریدة قدر شبر، توضع واحدة من عند الترقوة إلى مابلغت ما یلی الجلد، والاُخرى فی الأیسر من عند الترقوة إلى ما بلغت من فوق القمیص"(149).
"جریده به اندازه یک وجب است. یکى از آن دو در کنار استخوان بالاى سینه نزدیک گردن و چسبیده به پوست بدن گذاشته مى شودودیگرى در طرف چپ و در همان محل ولى از بالاى پیراهن کفن گذاشته مى شود."
10 - سهل بن زیاد مى گوید:
"قیل له: جعلت فداک، ربّما حضرنی من أخافه فلا یمکن وضع الجریدة على ما روینا، فقال: ادخلها حیث ما أمکن"(150).
"به امام علیه السلام گفته شد: فدایت گردم، چه بسا ممکن است کسى درآنجا باشد که از او مى ترسم، پس گذاردن جریده طبق آنچه براى ماروایت شده، امکان ندارد. فرمود: جریده را با او بگذار هر طور که امکان داشته باشد."
11 - ابوالبخترى از امام صادق علیه السلام از پدرش امام باقرعلیه السلام روایت مى کند:
"إنّ الرشّ على القبور کان على عهد النبی صلى الله علیه وآله، وکان یجعل الجریدالرطب على القبور حین یدفن الإنسان فی أوّل الزمان، ویستحبّ ذلک للمیّت"(151).
"آب پاشیدن روى قبر در زمان پیامبرصلى الله علیه وآله مرسوم بود و یک شاخه نخل تر و سبز نیز بلا فاصله پس از اینکه میّت دفن مى شد، روى قبرگذاشته مى شد و این مستحبّ است."
12 - از امام صادق علیه السلام از پدرش علیه السلام نقل شده:
"إنّ النبیّ صلى الله علیه وآله سئل عن رجل یدعى إلى ولیمة وإلى جنازة فأیّهماأفضل؟ وأیّهما یجیب؟ قال: یجیب الجنازة فإنّها تذکّر الآخرة ولیدع الولیمة فإنّها تذکّر الدنیا"(152).
"از پیامبرصلى الله علیه وآله سئوال شد درباره مردى که هم به ولیمه دعوت شده و هم به جنازه، کدام یک بهتر است؟ کدام یک را باید اجابت کند؟ فرمود: جنازه را اجابت کند، زیرا آخرت را به یاد انسان مى آوردو ولیمه را ترک کند، زیرا انسان را به یاد دنیا مى اندازد."
13 - میسّر مى گوید:
"سمعت أبا جعفرعلیه السلام یقول: من تبع جنازة مسلم اُعطی یوم القیامةأربع شفاعات ولم یقل شیئاً إلّا وقال الملک: ولک مثل ذلک"(153).
"از امام باقرعلیه السلام شنیدم که مى گفت: کسى که جنازه مسلمانى رادنبال )تشییع( کند، روز قیامت چهار شفاعت داده خواهد شد و درهنگام تشییع چیزى نمى گوید مگر اینکه فرشته مى گوید: براى تو نیزمثل همین باد."
14 - امام باقرعلیه السلام فرمود:
"کان فیما ناجى به موسى ربّه أن قال: یا ربّ ما لمن شیّع جنازة؟قال: اُوکّل به ملائکة من ملائکتی معهم رایات یشیّعونهم من قبورهم إلى محشرهم"(154).
"در میان آنچه حضرت موسى علیه السلام با پروردگارش مناجات کرد این بود که: پروردگارا، براى کسانیکه جنازه اى را تشییع کنند چه پاداش خواهد بود؟ فرمود: فرشتگانى را موظّف مى سازم که با آنهاپرچمهایى است و آنان را از محل قبرشان تا محشر تشییع کنند."
15 - امام صادق علیه السلام فرمود:
"أوّل ما یُتحَف المؤمن به فی قبره أن یغفر لمن تبع جنازته"(155).
"اوّلین چیزى که به مؤمن در قبرش به عنوان یک تحفه بخشیده مى شود این است که کسانیکه جنازه او را دنبال کرده اند، آمرزیده مى شوند."
16 - اصبغ بن نباته مى گوید:
"قال أمیر المؤمنین علیه السلام: من تبع جنازة کتب اللَّه من الأجر له أربع قراریط: قیراط باتّباعه، وقیراط للصلاة علیه، وقیراط بالانتظار حتى یفرغ من دفنها، وقیراط للتعزیة"(156).
"حضرت على علیه السلام فرمود: کسى که جنازه اى را دنبال )تشییع(کند، خداوند براى او چهار قیراط پاداش مى نویسد: یک قیراطبخاطر دنبال کردنش، و یک قیراط به جهت نمازگزاردن بر او، و یک قیراط براى انتظار کشیدن تا فراغت از دفن او، و یک قیراط هم براى تعزیت و سوگوارى."
17 - زراره مى گوید:
"کنت مع أبی جعفرعلیه السلام فی جنازة لبعض قرابته فلمّا أن صلّى على المیّت قال ولیّه لأبی جعفرعلیه السلام: ارجع یا أبا جعفر مأجوراً ولا تعنی لأنّک تضعف عن المشی، فقلت أنا لأبی جعفرعلیه السلام: قد أذن لک فی الرجوع فارجع ولی حاجة اُرید أن اسألک عنها، فقال أبو جعفرعلیه السلام: إنّما هوفضل وأجر فبقدر ما یمشی مع الجنازة یؤجر الذی یتبعها فأمّا بإذنه فلیس بإذنه جئنا ولا بإذنه نرجع"(157).
"همراه امام باقرعلیه السلام در تشییع جنازه بعضى از بستگان او بودم،هنگامیکه بر میّت نماز گزاردند، ولىّ میّت به امام باقرعلیه السلام گفت: اى ابا جعفر! شما پاداش خود را گرفتید، برگردید و خود را به زحمت نیندازید، زیرا از راه رفتن ناتوان هستید. پس من هم به ابا جعفرعلیه السلام گفتم: به شما اجازه داد، برگردید و من هم کارى دارم مى خواهم ازشما بپرسم. امام باقرعلیه السلام به من گفت: این یک فضیلت و پاداش است و به کسى که دنبال جنازه مى آید به همان اندازه اى که همراه جنازه راه مى رود پاداش داده مى شود، امّا اجازه ولىّ میّت لازم نیست ما بااجازه او نیامده بودیم و با اجازه او هم بر نمى گردیم."
18 - جابر از امام باقرعلیه السلام نقل مى کند:
"مشى النبیّ صلى الله علیه وآله خلف جنازة فقیل: یا رسول اللَّه، مالک تمشی خلفها؟ فقال: إنّ الملائکة رأیتهم یمشون أمامها ونحن تبع لهم"(158).
"پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله پشت جنازه اى راه مى رفت. پس گفته شد: یارسول اللَّه! چطور از پشت جنازه مى روید؟ فرمود: مى بینم که فرشتگان پیشا پیش آن حرکت مى کنند و ما هم به دنبال آنان هستیم."
19 - امام باقرعلیه السلام از پدرش، از پدرانش، از على علیه السلام روایت مى کند:
"سمعت النبیّ صلى الله علیه وآله یقول: اتّبعوا الجنازة ولا تتبعکم، خالفوا أهل الکتاب"(159).
"از پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله شنیدم که مى گفت: شما از دنبال جنازه حرکت کنید نه اینکه جنازه از دنبال شما حرکت کند، شما مخالف اهل کتاب عمل کنید."
20 - امام صادق علیه السلام فرمود:
"امش أمام جنازة المسلم العارف ولا تمش أمام جنازة الجاحد، فإنّ أمام جنازة المسلم ملائکة یسرعون به إلى الجنّة، وإنّ أمام جنازة الکافرملائکة یسرعون به إلى النار"(160).
"در جلو جنازه مسلمان عارف راه برو و در جلو جنازه کافر منکرخدا راه نرو، زیرا در جلو جنازه مسلمان فرشتگانى است که او را به سرعت بسوى بهشت مى برند و در جلو جنازه کافر هم فرشتگانى است که بسرعت او را به سوى آتش جهنّم سوق مى دهند."
21 - امام صادق علیه السلام فرمود:
"مات رجل من الأنصار من أصحاب رسول اللَّه صلى الله علیه وآله فخرج رسول اللَّه صلى الله علیه وآله فی جنازته یمشی فقال له بعض أصحابه: ألا ترکب یا رسول اللَّه؟فقال: إنّی لأکره أن أرکب والملائکة یمشون"(161).
"مردى از انصار و از اصحاب پیامبر خدا فوت کرد و حضرت پیامبرصلى الله علیه وآله در تشییع جنازه او پیاده مى رفت بعضى از اصحاب مى گفتند: یا رسول اللَّه! چرا سوار نمى شوید؟ حضرت فرمود: من مایل نیستم سوار باشم و فرشتگان پیاده راه بروند."
22 - امام صادق علیه السلام فرمود:
"السنّة أن تستقبل الجنازة من جانبها الأیمن وهو ممّا یلی یسارک ثمّ تصیر إلى مؤخّره وتدور علیه حتى ترجع إلى مقدّمه"(162).
"سنّت پیامبر آن است که از طرف راست جنازه که طرف چپ تومى شود، جنازه را بردارى و بعد به سمت عقب او برگردى ودوربزنى تا به سمت جلو او بازگردى."
23 - امام باقرعلیه السلام فرمود:
"من حمل أخاه المیّت بجوانب السریر الأربعة محى اللَّه عنه أربعین کبیرة من الکبائر، والسنّة أن یحمل السریر من جوانبه الأربعة وما کان بعد ذلک فهو تطوّع"(163).
"کسى که جنازه برادر میّت خود را از چهار گوشه تابوت بردارد،خداوند چهل گناه کبیره او را محو مى گرداند، و سنّت این است که تابوت را از چهار طرف آن حمل کند و اضافه بر آن اختیارى است."
تفصیل احکام:
1 - حنوط کردن میّت یعنى مالیدن کافور بر مواضع هفتگانه سجده)پیشانى، هر دو کفّ دست، زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاها(واجب است، و احتیاط این است که سر بینى نیز اضافه شود،وفرقى ندارد که کافور را بر مواضع یادشده با دست بمالد و یا باپارچه بمالد، بلکه پاشیدن کافور در آن مواضع هم جائز است ومستحب است که بر مفاصل، سر، ریش، سینه، فرج، گردن،شانه ها، آرنج ها و پشت دستان نیز مالیده شود.
2 - وقت حنوط کردن بعد از غسل )یا تیمّم( است چه پیش از کفن کردن باشد یا بعد و یا در هنگام آن، و بهتر این است که پیش از کفن کردن حنوط شود، و احتیاط این است که کافور طاهر، مباح،ساییده شده و خوشبو باشد.
3 - شخص مُحرِم که قبل از طواف مرده باشد، از حنوط کردن استثناشده است.
4 - در حنوط، مسمّاى آن کفایت مى کند و بهتر این است که وزن آن به اندازه سیزده درهم و یک سوم درهم )در حدود هفت مثقال صیرفى( باشد و حدّاقل آن یک مثقال شرعى )سه چهارم مثقال صیرفى( و بهتر از آن چهار درهم است.
5 - اگر حنوط کردن با کافور امکان نداشته باشد وجوب آن ساقطمى شود.
6 - مستحب است کافور، با مقدارى از تربت قبر امام حسین علیه السلام مخلوط گردد، و مکروه است که به دنبال جنازه بخوردان حمل شود.
7 - مستحب است که در حنوط از پیشانى آغاز کند.
8 - مستحب است که همراه میّت دو جریده )دو چوب تازه و سبز(گذاشته شود و بهتر این است که از نخل خرما باشد، و گرنه از سدرو گرنه از خلاف )بید( یا انار باشد و اگر درختان یادشده دردسترس نباشد از هر درخت دیگر هم درست است و باید تر باشدو چوب خشک فائده اى ندارد، و باید هر یک به اندازه یک ذراع طول داشته باشد.
9 - جریده اوّل در طرف راست میّت روى استخوان بالاى سینه نزدیک گردن )استخوان چنبره یا ترقوه( و چسپیده به بدن گذاشته شود و جریده دوّم در سمت چپ میّت و در همان محلّ ولى روى پیراهن و زیر سرتاسرى قرار داده شود.
10 - اگر دو جریده در قبر میّت گذاشته نشود، روى قبر او بگذارند.
11 - اگر روى هر دو جریده، اسم میّت و اسم پدرش و اینکه او به شهادتین و ائمّه دوازده گانه علیهم السلام شهادت مى دهد، نوشته شودنیکو خواهد بود.
12 - مستحب است که مؤمنین از وفات برادر مؤمن شان مطّلع شوند تااز ثواب حضور در تشییع جنازه بهره مند گردند، و مستحب است که شخص تشییع کننده در هنگام تشییع، دعاهاى روایت شده ازمعصومین را بخواند و به دنبال جنازه پیاده راه برود و نه سواره وهمچنان نعش را بر شانه هاى خود حمل کنند نه روى وسایل نقلیّه مگر در هنگام ضرورت، و هم چنین مستحب است که تشییع کننده، خاشع باشد و اندیشه کند و از دیدن جنازه عبرت بگیردوپشت سر جنازه یا دو طرف آن حرکت کند نه جلو آن، و جامه تزئین شده روى نعش گذاشته نشود و جنازه را چهار نفر حمل کنند.
13 - مستحب است که تشییع کننده از چهار گوشه جنازه )تربیع(بگیرد و بهتر این است که از طرف راست میّت شروع کند و بر شانه راست خود بگذارد و بعد گوشه عقب تابوت را روى شانه راست خود حمل کند و سپس گوشه دیگر آن را روى شانه چپ خودحمل کند و بعد به جلو تابوت برود و سمت چپ میّت را روى شانه چپ خود حمل نماید.
14 - مستحب است صاحب عزا پا برهنه راه برود و رداى خود راوارونه بپوشد تا شناخته شود که او صاحب مصیبت است.
15 - خنده کردن و کارهاى لهو و لعب در کنار جنازه مکروه است،وهم چنین مکروه است که غیر صاحب مصیب، رداى خود راوارونه بپوشد، و هم چنین مکروه است سخن گفتن به غیر ذکرخداوند و اینکه جنازه را خیلى بسرعت ببرند و اینکه تشییع کننده دست بر ران یا دست بر روى دست خود بزند و اینکه بدنبال جنازه بخوردان حمل شود.