در حمد و ستايش

در حمد و ستایش

  • به نام آنکه نامش حرز جان هاست زبان در کام، کام از نام او یافت خرد را زو نموده دم به دم روى فلک را انجمن افروز از انجم مرتب ساز سقف چرخ دایر قصب باف عروسان بهارى بلندی بخش هر همت بلندى گناه آمرز رندان قدح خوار انیس خلوت شب زنده داران ز بحر لطف او ابر بهارى وجودش آن فروزان آفتاب است ز بام آسمان تا مرکز خاک فرود آییم یا بالا شتابیم فرود آییم یا بالا شتابیم
  • نایش جوهر تیغ زبان هاست نم از سرچشمه ى انعام او یافت هزاران نکته ى باریک چون موى زمین را زیب انجم ده به مردم فراز چار دیوار عناصر قیام آموز سرو جویبارى به پستی افکن هر خودپسندى به طاعت گیر پیران ریاکار رفیق روز در محنت گذاران کند خار و سمن را آبیارى که ذره ذره از وى نوریاب است اگر صد پى به پاى وهم و ادراک، ز حکمش ذره اى بیرون نیاییم ز حکمش ذره اى بیرون نیاییم

(0) نظر
برچسب ها :
X