همپاى ايل

همپاى ایل

با مردمان, ساده, کوچ

همپاى, رود, رنگ آگین

مى روم سینه کش, کهسار را

چون دو هزار بارهء تاریخ. کوچ, تلاش

کوچ, پایدارى

کوچ, نیاز.

در غروب, آسودگى

با آواز, دشت

با مردان, سنگ, بختیارى

و زنان, بُردبارى

مى زنم رقص کنان

دایره اى رنگین. هى هى, گُنگ, مردى،

علفزارى در دور

و شادى, چرا.

ایل, عشق!

افراشته باد همیشه

سیه چادرهاى, کوچ, تو

در دامنهء هزاره ها

تا هزاره ها.

پاهاى پدر

دستان, من

و چشمان, او.

اشتاین باخ 09.06.1996 { همپاى, رود, رنگ آگین : وقتى از دور بالارفت, ایل, را تماشا مى شوى، دامن هاى رنگى, زن هاى بختیارى در کمرکش, کوه، رنگین رودى را ماننده است که به بالا مى رود. }


(0) نظر
برچسب ها :
X