آن سبزى, آرام (براى ماندانا)

آن سبزى, آرام (براى ماندانا)

ساده و زیبا

دوست داشتنى،

آن سبزى, آرام

پاک و ماندنى

که در برگ نطفه مى بندد.

آرامشى،

که بر حرکت, زیرکسار, غم مى خندد.

من در هیبت, ساده اطلسى ها

راز, پُرمایهء هستى مى خوانم

و زبان, شیرین شان مى دانم.

آن نسیم کز تو مى وزد

در میان, گندم هاى من

اینسان نرم

نطفهء همه توفان هاست ...

نمى دانم،

زآن پیشتر آیا

من بدرو خواهم رفت؟

برلین غربى 04.01.1986


(0) نظر
برچسب ها :
X