sشعر

دلتنگی

من از طنین صدای باد می لرزم

و باد به دور تنهایی انگشتان من زوزه می کشد

من از آواز گامهای رذالت در سیاهی می ترسم

و باد فانوس مرا برده است

من از میزگرد هستی شناسان در سوی بن بست این کوچه ها می هراسم

و باد به دور روزنه های هستی من دیوار کشیده است


(0) نظر
برچسب ها :
X