خونسردى و ملایم
آنـهـایـى که با کودکان تماس مستقیم دارند, براى رسیدن به هدف خود چاره اى جز خونسردى و حفظ آرامش ندارند. اگر آرامش و خونسردى خود را از کف دهند, احیانا کودک را به لجبازى و طغیان مى کشانند. تـوسل به خشونت , براى هیچ مقامى زیبنده نیست : زمامداران و رهبران دینى و مربیان اخلاقى و فرماندهان و مدیران کارخانه ها وموسسات و دوایر,هیچ کدام از این قاعده مستثنا نیستند. در عـیـن حـال بـراى آنهایى که عهده دار وظیفه حساس تربیت شده اند, اهمیت این قاعده خیلى بیشتر است . قرآن کریم اهمیت این موضوع را به پیشواى اسلام گوشزد مى کند و او را به خونسردى و ملایمت و مـهـربـانـى بـه مـردم فراخوانده مى فرماید: فبمارحمة مناللّه لنت لهم ولو کنت فظا غلیظالقلب لانـفـضـوا مـن حـولـک , بـه واسـطه رحمتى از جانب خداوند با آنان مدارا کردى و اگر خشن و درشت خوبودى , از اطراف تو پراکنده مى شدند 77 . از این جهت است که مى بینیم بزرگ ترین مربى و معلم انسانیت ـحضرت محمدر ـ حتى جسارت ها و ستمگرى هاى مردم را به خود نادیده مى گیردو همه را مورد عفو و اغماض قرار مى دهد. عـربـى بـادیه نشین به منظور دریافت کمک به مدینه آمده بود و به سبب این که پیامبر موفق نشد آن طورى که باید و شاید رفع احتیاجش کند , زبان به جسارت و بى ادبى گشود. پیشواى اسلام مردم را از تعرض به او بازداشت و او را به مهمانى دعوت کرد. اووقـتـى کـه زنـدگـى سـاده و بـى پـیـرایه پیامبر خدا را دید, از گفتار خود نادم شد و زبان به عذرخواهى گشود. پیغمبر اکرمر از او خواست که در مسجد, در حضور جمعیت مسلمین معذرت خود را تکرار کند تا مسلمانان , کینه او را در دل نگیرند. روز بعد, اعرابى در مسجد زبان به عذرخواهى گشود و اصحاب پیامبر تبسم کردند, آنگاه پیشواى عـالـیـقدر اسلام فرمود: مثل من و این گونه افراد,مثل همان مردى است که شترش رمیده بود و فرار مى کرد. مردم به خیال این که به صاحب شتر کمک بدهند, فریاد کردند و به دنبال شتر دویدند. آن شتر بیشتر رم کرد و فرارى تر شد. صاحب شتر مردم را بانگ زد و گفت : خواهش مى کنم کسى به شتر من کارى نداشته باشد. من خودم بهتر مى دانم که از چه راه شتر خویش را رام کنم . همین که مردم را از تعقیب بازداشت , رفت و یک مشت علف برداشت و آرام آرام از جلو شتر بیرون آمد , بدون این که نعره اى بزند و فریادى بکشدو بدود, تدریجا در حالى که علف را نشان مى داد جلو آمد و بعد با کمال سهولت , مهار شتر خویش را در دست گرفت و روان شد. اگـر دیـروز من شما را آزاد گذاشته بودم ,حتما این اعرابى به دست شما کشته شده بودـو در چه حـال بدى کشته شده بود, در حال کفر وبت پرستى !ـولى مانع دخالت شما شدم و خودم با نرمى و ملایمت , او را رام کردم 78 .