آیـا تـزکـیـه مقدم است یا تعلیم ؟ آیات بعثت را بررسى کردیم , از مجموع چهارآیه اى که اهداف و برنامه هاى بعثت را بیان مى کنند, در سه آیه تزکیه بر تعلیم و در یک آیه , تعلیم بر تزکیه مقدم شده است 40 . مـمکن است گفته شود: در زبان عربى , واو براى مطلق جمع است , یعنى مانعى نیست که قبل و بعد واو با هم باشند و یا یکى از آنها مقدم و دیگرى موخر باشد. مطابق این بیان , تزکیه و تعلیم هر دو اهمیت دارند, نه تزکیه بدون تعلیم , کارآمد استو نه تعلیم بدون تزکیه , بلکه اینها باید با هم باشند. ولى اگر واقعیت را بنگریم , به لحاظ این که تزکیه غایت تعلیم است , از نظر شرافت مقدم بر تعلیم است , هر چند تزکیه مترتب بر تعلیم و موخر ازآن است . بنابراین تزکیه به اعتبارى , مقدم بر تعلیم و به اعتبارى موخر است . این که در یک مورد, تعلیم قبل از تزکیه آمده , به اعتبار ترتب تزکیه بر تعلیم است و این که در سه مورد, تزکیه قبل از تعلیم آمده , به اعتبار این استکه تزکیه غایت تعلیم و از نظر شرافت , مقدم بر آن است . علامه طباطبائى در ذیل سوره جمعه (آیه 2) مى نویسد: در این آیه شریفه , مساله تزکیه را جلوتر از تـعـلـیـم کتاب و حکمت ذکر کرده و در دعاى ابراهیم که چند سطر قبل نقل شد, تعلیم کتاب و حکمت را جلوتر از تزکیه ذکر کرد و این , بدان جهت بوده که آیه مورد بحث در مقام توصیف تربیت رسـول خـدا بـر مـومـنـین امت است و در مقام تربیت , تزکیه مقدم بر تعلیم علوم حقه و معارف حقیقیه است و اما در دعاى ابراهیم , مقام , مقام تربیت نبود و تنها دعا و درخواست بود.
از خـدا مى خواست که این زکات و علم به کتاب و حکمت را به ذریه اش بدهد و معلوم است که در عـالـم تـحـقـق و خارج , اول علم پیدا مى شود, بعدتزکیه , چون تزکیه از ناحیه عمل و علم تحقق مى یابد. پـس اول بـایـد به اعمال صالح و اخلاق فاضله عالم شد و بعد به آنها عمل کرد تا به تدریج , زکات (پاکى دل ) هم به دست آید 41 .
در عـبـارت فوق , مولف بزرگوار تفسیر المیزان , تزکیه را به معناى پاکى از رذایل گرفته تا بدان وسیله , قلب انسان آماده پذیرش علوم حقه و معارف حقیقیه گردد. معلوم است که طبق این معنا تزکیه بر تعلیم مقدم است , اما به لحاظ این که بدون علم و معرفت , پاکى از رذایل ممکن نیست , تعلیم بر تزکیه مقدم است . پـس عـلمى که بر تزکیه مقدم است , علم به فضایل و رذایل است و علمى که از تزکیه موخر است , علم و معرفت حقیقى است . ایـن مـعنا ـ فى حد نفسه ـ خوب است , ولى اگر تزکیه را به معناى جامع رشد و نمو بگیریم که از بـرکـت خـداونـد اسـت و شامل امور دنیوى و اخروى هر دو بشود, تزکیه و تعلیم جداى از یکدیگر نیستند و تزکیه غایت تعلیم است و بنابراین , به لحاظ غایت بودن , مقدم بر تعلیم و به لحاظ ترتب , موخراز تعلیم است . جـالب این است که خود مولف بزرگوار تفسیر مزبور در آغاز به چنین معنایى نظر دارد, چنان که مـى فـرماید: تزکیه آنها به معناى نمو صالح به آنهادادن از راه عادت دادن ایشان به اخلاق فاضل و اعـمـال نـیـکـوسـت
تـا در انـسـانـیتشان به سبب آن , کامل شوند و حال آنها در دنیا و آخرتشان استوارگردد و سعادتمندانه زندگى کنند و سعادتمندانه بمیرندب 42