ترس در جوان
تجربه ها و تحقیقات نشان داده است که اغلب ترسهاى موهوم و بى پایه دوران کودکى (مانند: ترس از تاریکى و تنهایى و حیوانات و) در دوره جوانى از بین رفته و جاى خود را به ترسهاى جدیدى که مخصوص این دوره است مى دهند.ترسهاى دوره جوانى و نوجوانى معمولا به عدم انجام کارهاى مدرسه اى , احساس نقص و ناتوانى و زیاده روى در اثبات مقام و موقعیت اجتماعى ,مربوط مى شوند. مـمـکن است گفتگوى میان دوستان و یا خویشاوندان و یا مطالعه بعضى از موضوعات یا شنیدن خبرهایى از رسانه ها, اضطراب و پریشانى نوجوان راتحریک کند.او در هـراس است که مبادا در امتحانها موفق نشود و یا در آینده با شکست روبه رو شود و از عهده انجام تکالیف مدرسه به خوبى بر نیاید و موردتحقیر و سرزنش قرار گیرد.مى ترسد موقعیت او در کلاس درس , متزلزل شده و مورد تمسخر آموزگار و همکلاسیهایش قرار گیرد و در آن هنگام , قادر به پاسخگویى نباشد. از طـرفـى نوجوان به همان اندازه که دوست دارد مستقل و دور از والدین زندگى کند, به همان مـیزان به آنان علاقه مند ووابسته است , مثلا, ترس ووحشتى او را فرا مى گیرد که مبادا والدین او بـیـمـار شـده و یا مصیبتى برایشان پیش آید و یا یکى از آنان را ازدست بدهد, همچنین گاهى به لـحـاظوضـعیت اقتصادى و مالى خانواده در نگرانى بسر مى برد, که مبادا فقر و بى چیزى به آنان روى آورد و نـیـز گاهى از وضعیت سلامتى خود و بیمارشدن , بیمناک است و یا از این که نتواند شـغـلـى بـه دسـت آورد, یا عهده دار مسوولیت و کارى در آینده بشود, هراس دارد و نیز از جهت اجـتـمـاعـى مـواظـب اسـت که به حیثیت اجتماعى و اخلاقى اش لطمه اى وارد نشود, درچنین شرایطى از روبه رو شدن با واقعیتها, دورى مى جوید و از کفایت خود, نگران ب . بنابر این , ترس و اضطراب از آینده اى مجهول , کمرویى و گریز از موقعیتهاى زندگى , پریشانى و افـسـردگـى بـه خـاطر غوطه ور شدن در ناراحتیهاى گذشته , همه و همه , شخصیت نوجوان را متزلزل و او را دچار نگرانیهاى روحى و روانى مى کند. در ایـن زمان و موقعیت است که جوان نیازمند یک پایگاه امن فکرى و محل اتکاى روحى مطمئن مى باشد, تا این که قلب او را از دلهره و اضطراب درباره آینده و هراس و نگرانى در مورد زمان حال , باز داشته و براى ادامه زندگى به او آرامش ببخشد. در چـنین شرایطى یاد خدا مایه آرامش دل جوان مى گردد و با صفاى باطنى که دارد و گرایش مذهبى که در فطرتش نهفته است , نقطه امید را درقلبش روشن مى سازد و اضطراب روانى اش را کاهش مى دهد. تجربه نشان داده است , جوانانى که به خدا ایمان داشته و در حوادث زندگى به او توکل مى کنند, تـرس و اضطراب به دلشان راه نمى یابد و همواره در صحنه هاى زندگى با عزمى راسخ و اراده اى پـولادیـن در بـرابـر حـوادث , پـایدارى نشان مى دهند, بطورى که اطرافیان را شیفته شجاعت و ابتکارخود کرده و به شگفتى وامى دارند. صـحـنـه هـاى جـنـگ در سالهاى اخیر, ذخیره ذیقیمتى از این تجربه ها است , که چگونه جوانان , روحـیـه سـلـحشورى را در خانه و خانواده تقویت مى کردند, بطورى که یک نوجوان تازه بالغ در جـبـهـه نـبـرد, بـدون سـلاح , چـنـدین نفر از افراد دشمن را به اسارت در آورده و آنان را تا مرز اردوگاه خود, یک تنه آورده و تحویل نیروهاى خودى مى داد.